چکیده
این نوشتار تأملی است در چگونگی طرح آموزههای مهدویت از سوی ائمه(ع) از زمان امیرالمؤمنین تا عصر حضرت سجاد(ع). ارائۀ معارف مهدوی از سوی قرآن و اهلبیت(ع) با توجه به اهداف کلی دعوت دینی، نیازهای مخاطبان عصر صدور و همچنین نیازهای شیعه در اعصار متأخر شکل گرفته است. بررسی محورهای مورد تأکید در این بیانات و تأمل در نسبت آنها با اهداف کلی و نیازهای هر عصر میتواند از یکسو طرح کلانی را نشان دهد که در این شکل از تعلیم و تربیت تعقیب شده است و از سوی دیگر، تأثیر تربیتی و اخلاقی هر یک از آموزههای مهدوی را نمایانتر کند.
این پژوهش بر تحلیل محتوایی روایات صادره از چهار امام نخستین شیعه تکیه دارد و میکوشد با توجه به شرایط عصر صدور، آثار آموزههای مهدوی بر شیعیان را معلوم کند. از اینرو، با تعیین محورهای مورد تأکید در سخنان هر یک از معصومین(ع) همراه با ارائۀ نمونهای از آن و تأمل در نسبت این سخنان با شرایط مخاطبان، تلاش دارد به حکمت و جهت طرح هر یک از آموزهها دست یابد.
پیشتر در مقالهای از پیشفرضها و روشهای این تحقیق گفتوگو کردهایم. مقالۀ حاضر، روشنگر این سخن است که تعلیم آموزههای مهدوی در این برهه از تاریخ ائمه(ع) افزون بر ارائۀ معارف مهدوی و آخرالزمانی، به نکاتی مهم در تربیت مخاطبان توجه دارد و نوعی زمینهسازی برای جلوگیری از آفات بحث مهدویت و نیز انحرافات را متناسب با عصر ائمۀ نخستین(ع) دنبال میکند.
مقدمه
پس از رحلت رسولخدا(ص) طرح آموزههای مهدویت، از سوی علی(ع)ادامه یافت. پس از طرح مباحث عام در قرآن و آموزشهای گسترده و همهجانبۀ رسول(ص)، طرح این آموزهها از سوی ائمه هدی(ع) نیز ادامه یافت.
طرح آموزههای مهدوی از سوی ائمه با اهداف تازهای نیز همراه شد تا پاسخی به نیازهای فکری و روحی شیعه در عصر حضور ائمه(ع) و در عصر غیبت ایشان باشد.
این نوشتار، مروری بر روایات وارده در بحث مهدویت از عصر امام علی(ع)تا زمان حضرت سجاد(ع)است و تلاش میکند محورهای مورد توجه و تأکید در این آموزشها مشخص شده و نسبت آن با نیازهای جامعه اسلامی معلوم گردد.
محورهای بحث در سخنان امام علی(ع)
1. تأکید بر وقوع فتنهها و شمارش آنها تا قیام قائم، ترسیم اوضاع بد آینده و عصر غیبت و حکمت آن؛ جامعه جوان شیعی در عصر خلافت علی(ع)از حضور امام معصوم بهرهمند است و تصویری از آینده پرفراز و نشیب خود ندارد؛ آیندهای که در آن حکومتهای جور با فتنههای رنگارنگ، این جامعه جوان را به چالش خواهد کشید. بیخبری و ناآمادگی برای آینده میتواند زمینهساز حرکتهای کور باشد و انحطاط و انهدام را به دنبال آورد.
تأکیدهای علی(ع)بر وقوع فتنههای گسترده در آینده، شناخت و توجه، آمادگی و حتی انتظار را به دنبال میآورد و ظرفیت و تحمل را افزایش میدهد. این آگاهیهای پیشاپیش حتی میتواند ایمان و تسلیم مؤمنان را افزایش دهد. قرآن کریم دربارۀ یاران رسول(ص) به همین نکته اشاره دارد:
وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَاناً وَتَسْلِيماً؛ (احزاب: 22)
و هنگامی که مؤمنان لشکرها را دیدند، گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده دادند و خدا و رسولش راست گفتند و نیفزودشان مگر ایمانی و تسلیمی.
در کلمات نقل شده از علی(ع)این فتنهها، شمارش شده که گاهی با توصیف کوتاهی نیز همراه است. این توضیحات فضای آینده را در پیش چشم مخاطب روشنتر کرده و آمادگی و ظرفیت را در پی دارد. فتنههای پیدرپی و رنگارنگ به تحیر و تزلزل میانجامد و گمانهای بد را در دلهای ضعیف به جنبش درمیآورد. اشتیاق به گشایش، روحیههای عجول را به امیدهای نابجا میرساند؛ امیدهایی که با طولانی شدن راه و تنوع مشکلات، زمینهساز بدبینی، ناامیدی و حتی بازگشت خواهد بود.
شیعه در عصر حضور معصوم از مواهبی برخوردار است که خود التفات چندانی به آن ندارد. ترسیم فضای غیبت و مشکلاتی که در انتظار جامعه شیعه است بردباری و رهایی از تحیر را به دنبال دارد و از آفات غیبت میکاهد.
بهرهگیری امام(ع)از تعابیر پیچیده و رمزگونه موجب شد تا با وجود انتقال آموزههای مهدویت به اهلش، سخن فاش نشده و در گوشهای نامحرم ننشیند. این اشارههای مرموز در دست عالمان اهلبیت(ع) گشوده میشود و به هنگام رخداد حادثه، غبار اجمال از چهره آن به کنار میرود.
2. اسم و نسب قائم و اینکه او نهمین فرزند حسین(ع)است؛ اگر آموزه مهدویت با نشانهها و توضیحاتی همراه نشود بستری مناسب برای پیدایش مدعیان دروغین خواهد بود. ائمه هدی(ع) در روایات بسیاری به نسب و اسم موعود اشاره کردهاند. این توضیحات راه را بر مدعیان تنگ میکند و برای تشخیص صادق از کاذب علاماتی را در اختیار میگذارد.
تعیین نسب و اینکه او فرزند حسین(ع)است، تأکیدی بر خط وصایت بود که مدعیان بنیالحسن و بنیفلان را رسوا میکرد. این نکته که او نهمین فرزند حسین است، راهی دقیق برای تشخیص او نشان میداد و هر شبههای را دربارۀ وجود فرزند و وصی برای امام عسکری(ع)از بین میبرد.
3. مشخصات اخلاقی و جسمی قائم(عج)(مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428: ج4، 105 - 118): اینها نیز علامت و نشانهاند، اما از آن مهمتر شخصیت حاکم دینی را به رخ میکشند و جایگاه ممتاز امامت را ترسیم میکنند.
4. ویژگیهای اصحاب قائم؛ یاران قائم، نیروهای حکومت مهدوی هستند؛ بزرگانی که بار حکومت علوی را بر دوش خواهند کشید. ترسیم ویژگیهای اینان در دل خویش مقایسهای با شیعیان حاضر و اشارهای به ضعفهای موجود را در پی دارد. همچنین بیان شرایطی را نشان میدهد که شکلگیری حکومت حجت خدا(ع)در گروی تحقق آن است.
5. همراهان و یاوران مهدی(عج)؛ این روایات به یاوران مهدی(عج)پرداخته و برخی اقوام مانند اهل خراسان را به عنوان یاوران حجتخدا(ع)معرفی کرده است که به هنگام ظهور، او را یاری میکنند. برخی از این روایات از سپاهیانی خبر داده که با پرچمهای سیاهی برای یاری به مهدی(عج)حرکت کرده و به جنگ با سفیانی میپردازند.
در برخورد با این روایات باید به دو نکته توجه داشت:
یکم، منبع اصلی این روایات، کتاب الفتن ابنحماد است که در عصر عباسیان تألیف شده و ممکن است راویان تحت تأثیر فضای سیاسی مطالب ضعیفی را برای جلب نظر حاکمان بیان کرده باشند. پرچم و لباس سیاه، نشانه و شعار عباسیان بود و این روایات، آنان را به عنوان پشتیبان مهدی(عج)و جریان حق معرفی میکند.
دوم، نقل این روایات از علی(ع)نباید سبب شود که از سند ابنحماد به علی(ع)چشمپوشی کنیم. سند ابنحماد در نقل این روایات از علی(ع)این است: «حدثنا الوليد و رشدين عن ابن لهيعة عن أبي قبيل عن أبي رومان عن علي بن أبي طالب؟رض؟» (مروزی، 1414: 120). در این سند، راوی از علی(ع)_ ابو رومان _ تضعیف شده و به همین دلیل، این سند _ حتی از نظر اهلسنت _ نیز قابل اعتماد نیست. افزون بر این، مضامین روایات فوق را در هیچیک از روایات اهلبیت(ع) نمیتوان یافت.
6. آنچه حجتخدا(ع)در نهان به آن مشغول است؛ امام(ع)در خطبهای طولانی از شیوه و رفتار اهلبیت در شرایط دشوار آینده خبر میدهد؛ او با چراغی روشنگر در دست، بند از گردنها برداشته، بندگان را آزاد کرده، جمعهایی را پراکنده، و پراکندههایی را جمع میکند. آنچه او میکند در نهان بوده، هیچ رد و اثری از عامل بر جای نمیماند.
این سخنان از معدود کلماتی است که از معصومین(ع) دربارۀ رفتار حجتخدا در زمانۀ غیبت به دست ما رسیده است. این سخنان کوتاه، تصویری روشن از نوع فعالیتهای امام غایب در اختیار میگذارد؛ فعالیتهایی که همان اهداف امامان ظاهر را تعقیب کرده، اما از ظرفیتهای ناشناختگی نیز در تقویت حرکت دینی و کنار زدن دشمنان آن بهره میبرد.
7. توانمندیهایی که در عصر غیبت پدیدار میشود؛ عصر حضور دوره وفور نعمت است؛ نعمتی که میتواند موجب اتکای بیش از حد شود و حتی به کندی در فهم و حرکت انجامد. زمانۀ غیبت نیز اگرچه عصر غربت است، اما این غربت میتواند زمینهساز تلاش بیشتر و بهرهگیری عمیقتر از هدایتهای باقیمانده باشد. این تلاشهای از سرنیاز و خالصانه است که با جامهای مدام حکمت به پاداش خود میرسد.
6. سفیانی و سپاه او؛ ظهور سفیانی علامتی مهم در شناخت قیام حجتخدا(عج)است و توضیحات امام(ع)این علامت را در اختیار شیعه قرار میدهد تا قیام حق را بشناسد. اما سفیانی نشانۀ ادامه یک جریان نیز هست؛ جریانی که در عصر پیامبر(ص) و علی(ع)در برابر جبهۀ حق صفآرایی کردهاند. سفیانی نقطۀ پایان جریانی است که در برابر نبوت و وصایت قرار دارد و تا به آن روز ادامه خواهد داشت.
تعبیر سفیانی از تعلق این حرکت به آل ابوسفیان خبر میدهد؛ تعلقی که نباید آن را در نسبتی خانوادگی خلاصه کرد. ابوسفیان، پدر و پرورشدهندۀ سفیانها و سفیانیهاست؛ همان جریانی که در برابر رسول بزرگ خدا(ص) قرار داشت.
7. ندای آسمانی و معرفی مهدی(عج)؛ به هنگام ظهور حجتخدا، ندایی فضای زمین
را در خود میگیرد؛ ندایی که همگان را متوجه حادثهای میکند که در حال وقوع است.
وقوع ندایی از آسمانی راه را بر هر اشتباهی میبندد و حجت را تمام میکند؛ زیرا جعل این علامت برای مدعیان دروغین ممکن نیست. این حادثۀ غریب، بر اتصال مهدی(عج)به آسمان تأکید میکند.
8. دجال؛ ویژگیها و تواناییها، رفتار و آثار (مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428: 191 - 201 و 177 - 179)؛ ظهور دجال نیز از علایم قطعی ظهور است. مرور دقیقتر روایات دجال نشان میدهد که دجال گاه به عنوان یک تیپ مطرح میشود و گاه به عنوان یک شخص. روایاتی که از دجال به عنوان دغدغۀ همۀ انبیا الهی سخن میگوید، مسلماً مربوط به شخصی نیست که در آخرالزمان ظهور میکند. این نگاه عام و نمادین را حتی در ویژگیهای دجال آخرالزمان نیز میتوان دید.
بیانات علی(ع)در معرفی دجال، نه فقط معرفی نشانههایی از آخرالزمان است، بلکه نشاندادن فتنههایی است که دجالصفتان در هر عصر و دورهای پدید آورده و مردم ساده را به دنبال خود میکشند.
9. فضل انتظار فرج و وظایف در عصر غیبت؛ شیعه پس از علی(ع)باید در عصری ادامۀ حیات دهد که حکومتهایی مانند بنیامیه و بنیعباس بر جان و مال مردم سیطره مییابند. باقی ماندن بر مسیر و تداوم حرکتی که علی(ع)پس از رحلت رسول(ص) و انحراف عامه آغازگر آن بود، به ترسیم نقشه راه و تعیین وظایف، و همچنین ایجاد انگیزهای که شیعه بتواند حتی در عصر غربت و غیبت بر پای خویش بایستد و زمینههای ظهور و حکومت حق را فراهم کند نیاز دارد. روایات فضل انتظار فرج و ترسیم وظایف شیعه بر انگیزه و نگاهها اثر میگذارد و آنان را برای پس از علی(ع)آماده میکند.
10. زمین گنجینههایش را برای حجت خدا بیرون میریزد و کلیدهایش را در اختیار او میگذارد؛ تصویرهای سرشار از حکومت حجتخدا(عج)اتصال زمین و آسمان در حکومت الهی را به نمایش میگذارد و نمونهای از پاداش ایمان و تقواپیشگی را ترسیم میکند.
محورهای بحث در کلمات امام حسن(ع)عصر حسن بن علی(ع)، عصر غربت امام و کمتوجهی به دین و جایگاه ولیّ خداست. روایات بسیار محدود امام مجتبی(ع)نشان از وضعیت فضای فکری و بحران اجتماعی عصری دارد که آغاز تسلط بنیامیه و اوج تلاطم و آشفتگی شدید در جامعه شیعه است. اگرچه روایات امام مجتبی(ع)در بحث مهدویت بسیار محدود است، اما اعتبار و اتقان بیشتری دارد؛ زیرا در منابع شیعه نقل شده و مطالب غریب و شاذ در آنها به چشم نمیخورد.
1. نهمین فرزند امام حسین(ع)؛ اراده پروردگار بر این قرار گرفته بود که خط وصایت در اولاد حسین بن علی(ع)تداوم یابد. آنها که جز به خواست پروردگار نمیاندیشیدند فارغ از انتساب به حسن یا حسین(ع) با همه وجود به حمایت از کسی میپرداختند که مهر الهی امامت بر نامۀ او خورده بود. اما آدمی فرزند انتخاب خود و ساختۀ عمل خویش است. دنیاطلبی در هر دلی راه مییابد، حتی در دل اولاد علی(ع).
سخنان حسن بن علی(ع)در ادامۀ خط وصایت در اولاد حسین(ع)حجتی تام و تمام بر اولاد اوست؛ اولادی که برخی از آنان گاه به طمع منصب دنیوی و گاه برای فرار از رنجهای ظالمان به ادعای مهدویت و نجاتبخشی تمسک کرده و دلهای خسته از حکومت ظالمان را به سوی خود جذب کردند.
2. ویژگیهای امام؛ برشمردن ویژگیها و فضایل حضرت مهدی(عج)میتواند نصاب و توقع دین از حاکم و حکومت را نشان دهد. اما اشاره به اموری مانند ولادت پنهانی، پنهان و ناشناخته بودن امام، عمر طولانی و نبودن بیعت ظالمان بر گردن او ذهنیت شیعه را برای شرایطی کاملاً نامأنوس آماده میکند؛ شرایطی که باور به آن و آمادگی برای تحمّل فضای دشوار غیبت به زمینهسازی طولانی نیاز دارد و توضیح و تأکیدهای ائمه(ع) در این راستا قابل درک است.
3. وسعت زمین برای برّ و فاجر تا روز ظهور؛ با پایان حکومت امام مجتبی(ع)حکومت سلاطین و پادشاهان آغاز میشود و شیعه باید خود را برای چنین شرایطی آماده کند؛ شرایطی که در آن خوبان و بدکاران در گسترۀ زمین زندگی کرده و خوبان باید آماده باشند تا در این شرایط نیز از خوبیها حراست کنند و به گسترش آن بپردازند.
مؤمن در عصر حکومتهای حق _ علی و حسن(ع) _ به پاسداری مشغول است و در دورۀ حکومتهای باطل باید با تقیه خود را حراست کرده به ساختن نیرو و فراهم کردن زمینهها برای بازگشت خاندان عصمت به مسند قدرت بپردازد. شیعه باید بداند که تا زمان قیام حجتخدا(عج)در چنین شرایطی خواهد زیست و باید اهداف و حرکت دینی خود را در قالبها و شکلهای جدیدی جستوجو کند.
4. سختی روزگار غیبت و جهل مردم و بروز اختلافات شدید در جامعۀ شیعه؛ این بیانات نیز نوعی آمادهسازی برای شرایط دشوار را در خود دارد که با دیدن صدق وعدهها میتوان توقع داشت به جای ناامیدی و یأس، فزونی ایمان و تسلیم بنشیند. همچنین این تصویر امیدبخش را میتوان دید که در اوج ظلمت باید طلوع نور را انتظار کشید.
5. تأییدهای پروردگار با ملائک، عصمت یاران و نصرت با آیهها؛ آنجا که آدمیان با خدا و ولیّ او پیمان بسته، همراه میشوند آسمان به زمین متصل میگردد. ملائک به یاری مؤمنان شتافته و مؤمنان در لغزشگاهها حفظ میشوند. نشانههای برافراشته از پیش، راه را بر اهل حق روشن و حجت را بر همگان تمام میکند.
6. پیروزی او بر اهل زمین و یملأ الله الأرض عدلاً و... ؛ پرتکرارترین ندای مهدوی در میان آموزههای معصومین همین سخن است؛ سخنی که شور و امید را در دل شیعه حتی در هنگامۀ شکست در برابر آل ابیسفیان و آل معاویه زنده میداشت.
7. روزگار در حکومت امام(عج)؛ ایمان همگان، صلح و آرامش حتی میان درندگان، رویش زمین و برکات آسمان و آشکار شدن گنجها، چهل سال حکومت امام؛ این تصویر جامعهای را نشان میدهد که از امام و حجت خدا(عج)برخوردار است. این مواهب برای آنهاست که خود را به شایستگی حضور در جامعۀ علوی و مهدوی رسانده باشند. این همه رشد، برکت و آرامش حاصل زندگی در سایهسار حکومت معصوم(ع)است و حکومت ترازی که شیعه توقع آن را دارد همین است.
محورهای بحث در سخنان امام حسین(ع)
عصر حسین(ع)ادامهای بر عصر حسن(ع)در غربت و تنهایی معصومین و سیطره ظالمان است. اما رهبری حسن بن علی(ع)از آشفتگی و تحیّر جامعه شیعه کاست و محوریت اهلبیت را سبب شد. در کلمات کمشماری که از امام حسین(ع)در بحث مهدویت بر جای مانده، چند محور مورد توجه است:
1. نهمین فرزند من؛ تعیین خط وصایت هم از سوی حسن(ع)و هم از سوی حسین(ع)برای شیعه بسیار راهگشاست؛ زیرا این دو، مهر پیامبر و علی را بر مقام و زبان خود دارند و راه را بر سوءاستفاده مدعیان میبندند. مشخص کردن تعداد واسطهها میان حسین(ع)و امام غایب، حجتی قاطع بر آنان است که ادعای وقف بر امام کاظم و غیر او را مطرح کردند و همچنین پاسخی محکم به شبهۀ بیفرزندی امام عسکری(ع)است.
2. کشتار سنگین قریش؛ در میان قبایل عرب، بزرگترین دشمنان پیامبر(ص) و جانشینان او از قبیلۀ قریشاند. علی(ع)سرّ این دشمنی را در حسادت و احساس حقارتی میداند که با انتخاب پیامبر(ص) و علی(ع)در دل ایشان جای گرفت؛ احساسی که با شکستهایی از امیرمؤمنان(ع)و خواریها و نابودیها به کینههایی عمیق بدل شد.
کربلا اوج کینهتوزیهای قریش به هنگام قدرت است. قریش در عصر امام حسن و امام حسین(ع) همۀ کفر، کینه، حسد و احساس حقارت خود را آشکار میکند. خبر دادن حسین(ع)به کشتار این جنایتکاران به دست مهدی(عج)و برقراری موازین حق و عدل میتواند نوعی تشفی برای شیعیان رنجکشیده و شاید تحذیری برای جنایتکاران قریش باشد.
3. غلبۀ دین بر سایر ادیان و یملأ الله ... ؛ وعده پیروزی کامل و تکرار نوای «یملأ الله ...» در دل شیعیان رنجکشیده و محصور، بذر امید میکارد و شور و نشاط آورده، تحمل رنجها را سبکتر میکند.
4. تصریح به طولانی بودن غیبت، پیدایش تردید و تزلزلها در این عصر و ارزش صبر؛
غیبت برای کسانی که عصر حضور را درک کردهاند خطر آشفتگی، بازگشت و تزلزل را دارد.
این خطر برای آنان که جز بر شنیدهها و خواندهها تکیه ندارند نیز هست، البته با
عواملی متفاوت.
ارائه این تصویرها از آینده، ذهن و روح جامعه شیعه را برای دوره غیبت آماده میکند. این تصویرسازی از سوی حسین بن علی(ع)میتواند به توجه به نقش و جایگاه امام حاضر انجامد و ارتباطی قویتر را سبب شود.
5. رنجهای امام در غیبت و جنگ بیانقطاع هشتماهه؛ شناخت رنجها و تلاشهای مهدی(عج)توجه و محبت به او را به دنبال دارد؛ زیرا این رنجها و تلاشها برای بهروزی و سعادت مردم است.
6. تقسیم میراث امام در زمان حیاتش؛ امام چنان از دیدهها پنهان ماند که حتی در تقسیم ارث پدر، او در نظر نبود. شمشیرهایی که سالها تولد او را انتظار میکشید تنها اینگونه بود که راه گم میکرد. او امامی است که حتی میلادش مستور است و این پنهانکاری ناگزیر، هم علامتی برای راهجویان است و هم زمینهای است برای رویش تردیدها. اعلام این نکته از سوی معصومین(ع) زمینه تردید را به دلیل صداقت بدل میکند و از تاریکی راهی به سوی
نور میگشاید.
7. وسعت عدل او برای برّ و فاجر؛ عدالت قائم وسعتآفرین است. رعایت استحقاقها و حراست از حدود و مرزهای فردی و اجتماعی از یکسو امنیتی پایدار را به دنبال دارد و از سویدیگر برای همگان فرصتهای مناسب رشد فراهم میکند. میوههای این فضای تازه، در دسترس همه چه خوب و چه بد _ خواهد بود.
این بشارت، شوق به ظهور او را در دل هر مؤمنی مینشاند. عدل چنان عرضی عریض برای رشد، امنیت و بهرهمندی درست فراهم میآورد که دنیاطلبان و بدکاران گرفتار ظلم نیز برای رسیدن به این زندگی سرشار اشتیاق ظهور حکومت عدل را خواهند داشت.
8. اصلاح امور مهدی(عج)در یک شب، همانند یوسف و موسی بن عمران(ع)؛ این نکته از حسین بن علی(ع) نقل شده که امور مهدی(عج)در یک شب اصلاح میشود؛ همان سنتی که در اصلاح امر یوسف و موسی بن عمران(ع) ظهور کرد. اشاره به تکرار سنت الهی دربارۀ او میتواند اشاره به خط اتصال جریان حق باشد که سرآغاز آن را باید در اولیا و انبیای گذشته جست؛ سنتی که در اهلبیت پیامبر(ع) نیز ادامه خواهد یافت.
وعدۀ امام بر اصلاح امر قائم(عج)در یک شب این نوید را در خود دارد که آنجا که امر حق باشد راههای دور نزدیک خواهد شد. در میان آشفتگیها و بیسروسامانیها نباید به یأس نشست که اگر برای او بکوشیم و خود را به شرایط امداد حق برسانیم، دخالت او هر مشکلی را حل میکند که او از مانعها مرکب میسازد و از بنبستها راه میگشاید.
محورهای بحث در سخنان امام سجاد(ع)
1. از فرزندان فاطمه، از ذریه حسین، و هفتمین فرزند امام باقر(ع) (مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428: ج4، 278، 279 و 299)؛ ادعای مهدویت وسوسهای است که بسیاری از دنیاطلبان را به سوی خود کشاند. وعدۀ رسولخدا(ص) به نجات امتش از ظلم با ظهور مهدی به نوعی عشق و انتظار بدل شد؛ عشق و انتظاری که اگر محبوب و موعود خود را بیابد سر و دل در گروی او میگذارد.
دستیابی به این قدرت معنوی آرزوی کسانی شد که آماده بودند دین را برای رسیدن به قدرت هزینه کنند. توضیحات امام سجاد(ع)راه را بر سوءاستفادهها تنگ میکرد. مهدی(عج)از اولاد فاطمه است و کیسانیه و عباسیان جایی برای ادعای مهدویت ندارد. تنها جانشین سبط پیامبر(ص) _ یعنی امام سجاد(ع)_ خط وصایت و مهدویت را در اولاد حسین منحصر میکند تا جایی برای مدعیان بنیالحسن باقی نباشد و خط را به باقر(ع)میرساند تا زیدیه و شعارهای انقلابیاش حقجویان را دچار تردید نکند و خط وصایت را در نسل بزرگی چون زید فرزند امام سجاد(ع)نجوید، اگر چه به شمشیر قیام کرده و در راه نهی از منکر به خون نشسته باشد.
او هفتمین فرزند باقر(ع)است، پس واقفه به غلط کوشیدند به امامت امام رضا(ع)تن نداده و مهدویت امام کاظم(ع)را علم کنند. این عدد حجتی نیز هست بر وجود فرزندی برای امام عسکری(ع)حتی اگر مورخان، بیاطلاع از تولد پنهانی او باشند.
2. معرفی امام در قالب سلام بر او با بیان القاب، مخفی بودن ولادت و نبودن بیعت طاغیان بر گردنش؛ توصیف هر یک از ائمه(ع) در قالب زیارتنامهها و ترسیم جایگاه ایشان روشی معمول در احادیث است. در احادیث مهدوی گاه در قالب زیارت، سلام و عرض ارادت فضایل و ویژگیهای امام برشمرده شده است.
در زیارتی منقول از امام سجاد(ع)، حضرت مهدی(عج)با ذکر برخی اوصاف مورد زیارت قرار گرفته و به محضر او عرض سلام شده است. امام سجاد(ع)دهها سال پیش از ولادت مهدی(عج)او را زیارت کرده است؛ این شیوه بیان برای مخاطب خبر از حتمی بودن غیبت و ظهور آن امام دارد و او را در ذهن و دل شیعه چنان زنده میدارد که حتی پیش از میلاد نیز او را مخاطب قرار داده و برای سلامتیاش دعا میکند.
از سرّ تأکید بر مخفی بودن ولادت مهدی(عج)پیشتر گفتیم. پنهان ماندن ولادت امام(ع)فراغتی را نیز موجب میشود و آن خارج ماندن از دایرۀ تحمیلهای حکومتی است.
اگر مهدی(عج)شناخته میشد، چارهای جز تعیین تکلیف خود با حکومتها نداشت و با آماده نبودن شرایط قیام، گریزی از بیعت نبود؛ بیعتی که او را متعهد و در چارچوبی محدود میکرد. ناشناختگی امکانی است تا نگاهها بر تو متمرکز نشده و حساسیتها از بین برود، مجبور به تعیین تکلیف و پذیرش چارچوب نباشی و در حرکتها و شروع و ختمها آزادانه عمل کنی.
3. معرفی جعفر کذاب و شرح کارهای او؛ پنهان ماندن تولد امام(ع)زمینهای برای سوءاستفادۀ قدرتطلبیهای فرزند ناخلف امام هادی(ع)بود. جعفر بن هادی در چنین زمینهای و با آگاهی از حساسیت حکومت به بیت امام عسکری(ع)و همچنین استفاده از تمایل حاکمان به جانشینی فرد نامناسب و آلودهای مانند او به توطئه پرداخت؛ توطئهای برای دستیابی به آنچه از امام عسکری بر جای مانده بود؛ توطئهای که برای توفیق آن باکی از قتل امام(ع)نیز نداشت.
توطئۀ جعفر کذاب با توجه به ناگزیری اصحاب و اهلبیت امام عسکری(ع)از سکوت میتوانست به انحراف یا ارتداد بسیاری انجامد و دفع این توطئه جز با توضیح ائمۀ پیشین ممکن نبود. اولین نشانههای روشنگری در باب فتنۀ جعفر کذاب را در عصر امام سجاد(ع)میتوان یافت.
4. تعبیر غریب «لا یقوم القائم بلا سفیانی» که معنای عامی به سفیانی میدهد؛ حمیری در قربالاسناد از امام سجاد(ع)این نکته را نقل کرده است که «قائم ما زمانی برای ملاقات و آشنایی مردم قیام میکند. سپس فرمود: قائم بدون یک سفیانی قیام نخواهد کرد. مسئله قائم و مسئله سفیانی امری حتمی از جانب خداست.» استفاده از لفظ نکره دربارۀ سفیانی، نشان از آن دارد که سفیانی میتواند عنوانی برای یک گونه یا به اصطلاح امروز تیپ باشد نه نام شخصی معین. این تعبیر همراه با تعابیر مشابه دربارۀ دجال میتواند قرینهای بر نمادین بودن برخی علایم ظهور باشد.
5. دعا برای امام و برای تعجیل فرج او و اشاره به برخی ویژگیها در قالب دعا و همچنین شفیع قرار دادن او (مجلسی، 1403: 301 - 311)؛ دعای امام سجاد(ع)برای امامی که تولد نیافته، درخواست تعجیل در فرج او و همچنین شفیع قراردادن آن حضرت به درگاه پروردگار سبب میشود موعود(عج)پیش از آنکه پای در دنیا بگذارد در دلها زنده و حاضر باشد و ذهنها به او متوجه گردد.
در سخنان امام سجاد(ع)تکرار نکاتی را مشاهده میکنیم که پیشتر از سوی معصومین به آن اشاره شده بود؛ نکاتی مانند:
الف) طولانی شدن غیبت و فضیلتهای اهل زمان غیبت و منتظران ظهور؛ قرارگرفتن در غیبت میتواند فرصت باشد نه حرمان که میتوان در غیبت، از منتظران بود و از حاضران در رکاب معصوم(ع)پیش افتاد. در همین روایات انتظار فرج را برترین فرجها شمرده شده است؛ زیرا گشایش و پیروزی بزرگتر در نبرد مؤمن با شیطان و نفس شکل میگیرد.
ب) جریان سنتهای انبیایی مانند نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، ایوب(ع) و محمد(ص) در او؛ این تذکر تداوم سنتهای اولیای خدا را گوشزد کرده و غرابت زندگی و رفتارهای مهدی(عج)را از ذهن مخاطبان میزداید و در کنار آن گوشههایی از آموزههای مهدوی را آموزش میدهد.
ج) چگونگی شروع قیام، همراهی ملائک، تعداد همراهان و محل ظهور در شهر کوفه (مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428: ج4، 293 و 298)؛ این توضیحات علاماتی برای تشخیص به دست میدهد و اتصال آسمان به زمین را در عصر ظهور ترسیم کرده و بر حقانیت مهدی(عج)تأکید میکنند. این توضیحات مخاطب را با موقعیت امام سجاد(ع)نیز آشنا نموده و آگاهی و احاطه را بر آیندهها گوشزد مینماید.
د) اشاره به برخی علایم ظهور: خروجها و فاجعهها (همو: 292 - 297)؛
هـ ) قدرت یافتن فوقالعادۀ مؤمنان هنگام قیام قائم، پیروزی اسلام بر سایر ادیان هنگام ظهور او، تکرار تعبیر «یملأ الله ...»؛ که پیشتر از سرّ ارائه این آموزه سخن گفته شد.
نتیجه
در تعلیم آموزههای مهدویت از عصر امام علی تا عصر حضرت سجاد(ع) چند نکته لحاظ شده است:
یکم، بیان جنبههایی از معارف مهدوی که با نیازهای آن روز مخاطبان تماس
نزدیکی داشته؛
دوم، ارائه توضیحاتی که در ادامه میتواند به یاری حرکت اسلامی آمده و ابهامها و مشکلات آینده را از پیش بردارد؛
سوم، نکاتی که باید به دست آیندگان برسد تا راه را برای مدعیان دروغین مهدویت
تنگ کند؛
چهارم، آموزههای عام مهدوی و نگاه منجیگرایانه دینی که بخشی مهم از معارف شیعی را تشکیل میدهد.
منابع
_ ابنابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیةالله نجفی مرعشی، 1404ق.
_ ابنبابویه، علی بن حسین، الامامة و التبصرة من الحیرة، تحقیق: مدرسۀ امام مهدی(عج)، قم، مدرسۀ امام مهدی(عج)، 1404ق.
_ ابنحنبل، ابوعبدالله احمد بن محمد، العلل و معرفة الرجال، تحقیق: وصیالله بن محمد عباس، بیروت، المکتب الاسلامی _ ریاض، دارالخانی، 1408ق.
_ ابنسعد، ابوعبدالله محمد، الطبقات الكبری، بیروت، دارصادر، بیتا.
_ ابنطاوس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، تحقیق: ابوطالب کرمانی و محمدحسن محرر، قم، دارالذخائر، 1411ق.
_ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفه الائمة، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تبریز، انتشارات بنیهاشمی، 1381ق.
_ بخاری، محمد بن اسماعیل، التاريخ الكبير، تحقيق: سيد هاشم الندوی، بیروت، دارالفکر، بیتا.
_ برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، تحقیق: جلالالدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1371ق.
_ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: یوسف عبدالرحمن المرعشلی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
_ حر عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1419ق.
_ حمیری، عبدالله بن جعفر، قربالاسناد، تحقیق: مؤسسة آلالبیت(ع)، قم، مؤسسة آلالبیت(ع)، 1413ق.
_ خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر، تحقیق: عبداللطیف حسینی کوهکمری، قم، انتشارات بیدار، 1401ق.
_ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، بیروت، البلاغ، 1419ق.
_ شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (نسخۀ صبحی صالح)، تحقیق: فیض الاسلام، قم، انتشارات هجرت، 1414ق.
_ صدوق، محمد بن علی بن حسین، الخصال، قم، انتشارات جامعۀ مدرسين، 1403ق.
، عيون أخبار الرضا(ع)، تهران، انتشارات جهان، 1378ق.
، كمالالدين و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلامیه، 1395ق.
_ صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، تحقیق: حبیب الرحمن الاعظمی، بیجا، بینا، بیتا.
_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، تحقیق: محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
_ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة للحجة، تحقیق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، دارالمعارف الاسلامیة، 1411ق.
_ عجلی، احمد بن عبدالله بن صالح، معرفة الثقات، تحقیق: عبدالعلیم عبدالعظیم البستوی، مدینه، مکتبة الدار، 1405ق.
_ عسقلانی، احمد بن علی (ابنحجر)، لسان المیزان، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1390ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1407ق.
_ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق.
_ مروزی، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، تحقیق: سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414ق.
_ موسسة المعارف الاسلامیة، معجم احادیث الامام المهدی(عج)، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428ق.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، 1397ق.
این نوشتار تأملی است در چگونگی طرح آموزههای مهدویت از سوی ائمه(ع) از زمان امیرالمؤمنین تا عصر حضرت سجاد(ع). ارائۀ معارف مهدوی از سوی قرآن و اهلبیت(ع) با توجه به اهداف کلی دعوت دینی، نیازهای مخاطبان عصر صدور و همچنین نیازهای شیعه در اعصار متأخر شکل گرفته است. بررسی محورهای مورد تأکید در این بیانات و تأمل در نسبت آنها با اهداف کلی و نیازهای هر عصر میتواند از یکسو طرح کلانی را نشان دهد که در این شکل از تعلیم و تربیت تعقیب شده است و از سوی دیگر، تأثیر تربیتی و اخلاقی هر یک از آموزههای مهدوی را نمایانتر کند.
این پژوهش بر تحلیل محتوایی روایات صادره از چهار امام نخستین شیعه تکیه دارد و میکوشد با توجه به شرایط عصر صدور، آثار آموزههای مهدوی بر شیعیان را معلوم کند. از اینرو، با تعیین محورهای مورد تأکید در سخنان هر یک از معصومین(ع) همراه با ارائۀ نمونهای از آن و تأمل در نسبت این سخنان با شرایط مخاطبان، تلاش دارد به حکمت و جهت طرح هر یک از آموزهها دست یابد.
پیشتر در مقالهای از پیشفرضها و روشهای این تحقیق گفتوگو کردهایم. مقالۀ حاضر، روشنگر این سخن است که تعلیم آموزههای مهدوی در این برهه از تاریخ ائمه(ع) افزون بر ارائۀ معارف مهدوی و آخرالزمانی، به نکاتی مهم در تربیت مخاطبان توجه دارد و نوعی زمینهسازی برای جلوگیری از آفات بحث مهدویت و نیز انحرافات را متناسب با عصر ائمۀ نخستین(ع) دنبال میکند.
مقدمه
پس از رحلت رسولخدا(ص) طرح آموزههای مهدویت، از سوی علی(ع)ادامه یافت. پس از طرح مباحث عام در قرآن و آموزشهای گسترده و همهجانبۀ رسول(ص)، طرح این آموزهها از سوی ائمه هدی(ع) نیز ادامه یافت.
طرح آموزههای مهدوی از سوی ائمه با اهداف تازهای نیز همراه شد تا پاسخی به نیازهای فکری و روحی شیعه در عصر حضور ائمه(ع) و در عصر غیبت ایشان باشد.
این نوشتار، مروری بر روایات وارده در بحث مهدویت از عصر امام علی(ع)تا زمان حضرت سجاد(ع)است و تلاش میکند محورهای مورد توجه و تأکید در این آموزشها مشخص شده و نسبت آن با نیازهای جامعه اسلامی معلوم گردد.
محورهای بحث در سخنان امام علی(ع)
1. تأکید بر وقوع فتنهها و شمارش آنها تا قیام قائم، ترسیم اوضاع بد آینده و عصر غیبت و حکمت آن؛ جامعه جوان شیعی در عصر خلافت علی(ع)از حضور امام معصوم بهرهمند است و تصویری از آینده پرفراز و نشیب خود ندارد؛ آیندهای که در آن حکومتهای جور با فتنههای رنگارنگ، این جامعه جوان را به چالش خواهد کشید. بیخبری و ناآمادگی برای آینده میتواند زمینهساز حرکتهای کور باشد و انحطاط و انهدام را به دنبال آورد.
تأکیدهای علی(ع)بر وقوع فتنههای گسترده در آینده، شناخت و توجه، آمادگی و حتی انتظار را به دنبال میآورد و ظرفیت و تحمل را افزایش میدهد. این آگاهیهای پیشاپیش حتی میتواند ایمان و تسلیم مؤمنان را افزایش دهد. قرآن کریم دربارۀ یاران رسول(ص) به همین نکته اشاره دارد:
وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَاناً وَتَسْلِيماً؛ (احزاب: 22)
و هنگامی که مؤمنان لشکرها را دیدند، گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده دادند و خدا و رسولش راست گفتند و نیفزودشان مگر ایمانی و تسلیمی.
در کلمات نقل شده از علی(ع)این فتنهها، شمارش شده که گاهی با توصیف کوتاهی نیز همراه است. این توضیحات فضای آینده را در پیش چشم مخاطب روشنتر کرده و آمادگی و ظرفیت را در پی دارد. فتنههای پیدرپی و رنگارنگ به تحیر و تزلزل میانجامد و گمانهای بد را در دلهای ضعیف به جنبش درمیآورد. اشتیاق به گشایش، روحیههای عجول را به امیدهای نابجا میرساند؛ امیدهایی که با طولانی شدن راه و تنوع مشکلات، زمینهساز بدبینی، ناامیدی و حتی بازگشت خواهد بود.
شیعه در عصر حضور معصوم از مواهبی برخوردار است که خود التفات چندانی به آن ندارد. ترسیم فضای غیبت و مشکلاتی که در انتظار جامعه شیعه است بردباری و رهایی از تحیر را به دنبال دارد و از آفات غیبت میکاهد.
بهرهگیری امام(ع)از تعابیر پیچیده و رمزگونه موجب شد تا با وجود انتقال آموزههای مهدویت به اهلش، سخن فاش نشده و در گوشهای نامحرم ننشیند. این اشارههای مرموز در دست عالمان اهلبیت(ع) گشوده میشود و به هنگام رخداد حادثه، غبار اجمال از چهره آن به کنار میرود.
2. اسم و نسب قائم و اینکه او نهمین فرزند حسین(ع)است؛ اگر آموزه مهدویت با نشانهها و توضیحاتی همراه نشود بستری مناسب برای پیدایش مدعیان دروغین خواهد بود. ائمه هدی(ع) در روایات بسیاری به نسب و اسم موعود اشاره کردهاند. این توضیحات راه را بر مدعیان تنگ میکند و برای تشخیص صادق از کاذب علاماتی را در اختیار میگذارد.
تعیین نسب و اینکه او فرزند حسین(ع)است، تأکیدی بر خط وصایت بود که مدعیان بنیالحسن و بنیفلان را رسوا میکرد. این نکته که او نهمین فرزند حسین است، راهی دقیق برای تشخیص او نشان میداد و هر شبههای را دربارۀ وجود فرزند و وصی برای امام عسکری(ع)از بین میبرد.
3. مشخصات اخلاقی و جسمی قائم(عج)(مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428: ج4، 105 - 118): اینها نیز علامت و نشانهاند، اما از آن مهمتر شخصیت حاکم دینی را به رخ میکشند و جایگاه ممتاز امامت را ترسیم میکنند.
4. ویژگیهای اصحاب قائم؛ یاران قائم، نیروهای حکومت مهدوی هستند؛ بزرگانی که بار حکومت علوی را بر دوش خواهند کشید. ترسیم ویژگیهای اینان در دل خویش مقایسهای با شیعیان حاضر و اشارهای به ضعفهای موجود را در پی دارد. همچنین بیان شرایطی را نشان میدهد که شکلگیری حکومت حجت خدا(ع)در گروی تحقق آن است.
5. همراهان و یاوران مهدی(عج)؛ این روایات به یاوران مهدی(عج)پرداخته و برخی اقوام مانند اهل خراسان را به عنوان یاوران حجتخدا(ع)معرفی کرده است که به هنگام ظهور، او را یاری میکنند. برخی از این روایات از سپاهیانی خبر داده که با پرچمهای سیاهی برای یاری به مهدی(عج)حرکت کرده و به جنگ با سفیانی میپردازند.
در برخورد با این روایات باید به دو نکته توجه داشت:
یکم، منبع اصلی این روایات، کتاب الفتن ابنحماد است که در عصر عباسیان تألیف شده و ممکن است راویان تحت تأثیر فضای سیاسی مطالب ضعیفی را برای جلب نظر حاکمان بیان کرده باشند. پرچم و لباس سیاه، نشانه و شعار عباسیان بود و این روایات، آنان را به عنوان پشتیبان مهدی(عج)و جریان حق معرفی میکند.
دوم، نقل این روایات از علی(ع)نباید سبب شود که از سند ابنحماد به علی(ع)چشمپوشی کنیم. سند ابنحماد در نقل این روایات از علی(ع)این است: «حدثنا الوليد و رشدين عن ابن لهيعة عن أبي قبيل عن أبي رومان عن علي بن أبي طالب؟رض؟» (مروزی، 1414: 120). در این سند، راوی از علی(ع)_ ابو رومان _ تضعیف شده و به همین دلیل، این سند _ حتی از نظر اهلسنت _ نیز قابل اعتماد نیست. افزون بر این، مضامین روایات فوق را در هیچیک از روایات اهلبیت(ع) نمیتوان یافت.
6. آنچه حجتخدا(ع)در نهان به آن مشغول است؛ امام(ع)در خطبهای طولانی از شیوه و رفتار اهلبیت در شرایط دشوار آینده خبر میدهد؛ او با چراغی روشنگر در دست، بند از گردنها برداشته، بندگان را آزاد کرده، جمعهایی را پراکنده، و پراکندههایی را جمع میکند. آنچه او میکند در نهان بوده، هیچ رد و اثری از عامل بر جای نمیماند.
این سخنان از معدود کلماتی است که از معصومین(ع) دربارۀ رفتار حجتخدا در زمانۀ غیبت به دست ما رسیده است. این سخنان کوتاه، تصویری روشن از نوع فعالیتهای امام غایب در اختیار میگذارد؛ فعالیتهایی که همان اهداف امامان ظاهر را تعقیب کرده، اما از ظرفیتهای ناشناختگی نیز در تقویت حرکت دینی و کنار زدن دشمنان آن بهره میبرد.
7. توانمندیهایی که در عصر غیبت پدیدار میشود؛ عصر حضور دوره وفور نعمت است؛ نعمتی که میتواند موجب اتکای بیش از حد شود و حتی به کندی در فهم و حرکت انجامد. زمانۀ غیبت نیز اگرچه عصر غربت است، اما این غربت میتواند زمینهساز تلاش بیشتر و بهرهگیری عمیقتر از هدایتهای باقیمانده باشد. این تلاشهای از سرنیاز و خالصانه است که با جامهای مدام حکمت به پاداش خود میرسد.
6. سفیانی و سپاه او؛ ظهور سفیانی علامتی مهم در شناخت قیام حجتخدا(عج)است و توضیحات امام(ع)این علامت را در اختیار شیعه قرار میدهد تا قیام حق را بشناسد. اما سفیانی نشانۀ ادامه یک جریان نیز هست؛ جریانی که در عصر پیامبر(ص) و علی(ع)در برابر جبهۀ حق صفآرایی کردهاند. سفیانی نقطۀ پایان جریانی است که در برابر نبوت و وصایت قرار دارد و تا به آن روز ادامه خواهد داشت.
تعبیر سفیانی از تعلق این حرکت به آل ابوسفیان خبر میدهد؛ تعلقی که نباید آن را در نسبتی خانوادگی خلاصه کرد. ابوسفیان، پدر و پرورشدهندۀ سفیانها و سفیانیهاست؛ همان جریانی که در برابر رسول بزرگ خدا(ص) قرار داشت.
7. ندای آسمانی و معرفی مهدی(عج)؛ به هنگام ظهور حجتخدا، ندایی فضای زمین
را در خود میگیرد؛ ندایی که همگان را متوجه حادثهای میکند که در حال وقوع است.
وقوع ندایی از آسمانی راه را بر هر اشتباهی میبندد و حجت را تمام میکند؛ زیرا جعل این علامت برای مدعیان دروغین ممکن نیست. این حادثۀ غریب، بر اتصال مهدی(عج)به آسمان تأکید میکند.
8. دجال؛ ویژگیها و تواناییها، رفتار و آثار (مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428: 191 - 201 و 177 - 179)؛ ظهور دجال نیز از علایم قطعی ظهور است. مرور دقیقتر روایات دجال نشان میدهد که دجال گاه به عنوان یک تیپ مطرح میشود و گاه به عنوان یک شخص. روایاتی که از دجال به عنوان دغدغۀ همۀ انبیا الهی سخن میگوید، مسلماً مربوط به شخصی نیست که در آخرالزمان ظهور میکند. این نگاه عام و نمادین را حتی در ویژگیهای دجال آخرالزمان نیز میتوان دید.
بیانات علی(ع)در معرفی دجال، نه فقط معرفی نشانههایی از آخرالزمان است، بلکه نشاندادن فتنههایی است که دجالصفتان در هر عصر و دورهای پدید آورده و مردم ساده را به دنبال خود میکشند.
9. فضل انتظار فرج و وظایف در عصر غیبت؛ شیعه پس از علی(ع)باید در عصری ادامۀ حیات دهد که حکومتهایی مانند بنیامیه و بنیعباس بر جان و مال مردم سیطره مییابند. باقی ماندن بر مسیر و تداوم حرکتی که علی(ع)پس از رحلت رسول(ص) و انحراف عامه آغازگر آن بود، به ترسیم نقشه راه و تعیین وظایف، و همچنین ایجاد انگیزهای که شیعه بتواند حتی در عصر غربت و غیبت بر پای خویش بایستد و زمینههای ظهور و حکومت حق را فراهم کند نیاز دارد. روایات فضل انتظار فرج و ترسیم وظایف شیعه بر انگیزه و نگاهها اثر میگذارد و آنان را برای پس از علی(ع)آماده میکند.
10. زمین گنجینههایش را برای حجت خدا بیرون میریزد و کلیدهایش را در اختیار او میگذارد؛ تصویرهای سرشار از حکومت حجتخدا(عج)اتصال زمین و آسمان در حکومت الهی را به نمایش میگذارد و نمونهای از پاداش ایمان و تقواپیشگی را ترسیم میکند.
محورهای بحث در کلمات امام حسن(ع)عصر حسن بن علی(ع)، عصر غربت امام و کمتوجهی به دین و جایگاه ولیّ خداست. روایات بسیار محدود امام مجتبی(ع)نشان از وضعیت فضای فکری و بحران اجتماعی عصری دارد که آغاز تسلط بنیامیه و اوج تلاطم و آشفتگی شدید در جامعه شیعه است. اگرچه روایات امام مجتبی(ع)در بحث مهدویت بسیار محدود است، اما اعتبار و اتقان بیشتری دارد؛ زیرا در منابع شیعه نقل شده و مطالب غریب و شاذ در آنها به چشم نمیخورد.
1. نهمین فرزند امام حسین(ع)؛ اراده پروردگار بر این قرار گرفته بود که خط وصایت در اولاد حسین بن علی(ع)تداوم یابد. آنها که جز به خواست پروردگار نمیاندیشیدند فارغ از انتساب به حسن یا حسین(ع) با همه وجود به حمایت از کسی میپرداختند که مهر الهی امامت بر نامۀ او خورده بود. اما آدمی فرزند انتخاب خود و ساختۀ عمل خویش است. دنیاطلبی در هر دلی راه مییابد، حتی در دل اولاد علی(ع).
سخنان حسن بن علی(ع)در ادامۀ خط وصایت در اولاد حسین(ع)حجتی تام و تمام بر اولاد اوست؛ اولادی که برخی از آنان گاه به طمع منصب دنیوی و گاه برای فرار از رنجهای ظالمان به ادعای مهدویت و نجاتبخشی تمسک کرده و دلهای خسته از حکومت ظالمان را به سوی خود جذب کردند.
2. ویژگیهای امام؛ برشمردن ویژگیها و فضایل حضرت مهدی(عج)میتواند نصاب و توقع دین از حاکم و حکومت را نشان دهد. اما اشاره به اموری مانند ولادت پنهانی، پنهان و ناشناخته بودن امام، عمر طولانی و نبودن بیعت ظالمان بر گردن او ذهنیت شیعه را برای شرایطی کاملاً نامأنوس آماده میکند؛ شرایطی که باور به آن و آمادگی برای تحمّل فضای دشوار غیبت به زمینهسازی طولانی نیاز دارد و توضیح و تأکیدهای ائمه(ع) در این راستا قابل درک است.
3. وسعت زمین برای برّ و فاجر تا روز ظهور؛ با پایان حکومت امام مجتبی(ع)حکومت سلاطین و پادشاهان آغاز میشود و شیعه باید خود را برای چنین شرایطی آماده کند؛ شرایطی که در آن خوبان و بدکاران در گسترۀ زمین زندگی کرده و خوبان باید آماده باشند تا در این شرایط نیز از خوبیها حراست کنند و به گسترش آن بپردازند.
مؤمن در عصر حکومتهای حق _ علی و حسن(ع) _ به پاسداری مشغول است و در دورۀ حکومتهای باطل باید با تقیه خود را حراست کرده به ساختن نیرو و فراهم کردن زمینهها برای بازگشت خاندان عصمت به مسند قدرت بپردازد. شیعه باید بداند که تا زمان قیام حجتخدا(عج)در چنین شرایطی خواهد زیست و باید اهداف و حرکت دینی خود را در قالبها و شکلهای جدیدی جستوجو کند.
4. سختی روزگار غیبت و جهل مردم و بروز اختلافات شدید در جامعۀ شیعه؛ این بیانات نیز نوعی آمادهسازی برای شرایط دشوار را در خود دارد که با دیدن صدق وعدهها میتوان توقع داشت به جای ناامیدی و یأس، فزونی ایمان و تسلیم بنشیند. همچنین این تصویر امیدبخش را میتوان دید که در اوج ظلمت باید طلوع نور را انتظار کشید.
5. تأییدهای پروردگار با ملائک، عصمت یاران و نصرت با آیهها؛ آنجا که آدمیان با خدا و ولیّ او پیمان بسته، همراه میشوند آسمان به زمین متصل میگردد. ملائک به یاری مؤمنان شتافته و مؤمنان در لغزشگاهها حفظ میشوند. نشانههای برافراشته از پیش، راه را بر اهل حق روشن و حجت را بر همگان تمام میکند.
6. پیروزی او بر اهل زمین و یملأ الله الأرض عدلاً و... ؛ پرتکرارترین ندای مهدوی در میان آموزههای معصومین همین سخن است؛ سخنی که شور و امید را در دل شیعه حتی در هنگامۀ شکست در برابر آل ابیسفیان و آل معاویه زنده میداشت.
7. روزگار در حکومت امام(عج)؛ ایمان همگان، صلح و آرامش حتی میان درندگان، رویش زمین و برکات آسمان و آشکار شدن گنجها، چهل سال حکومت امام؛ این تصویر جامعهای را نشان میدهد که از امام و حجت خدا(عج)برخوردار است. این مواهب برای آنهاست که خود را به شایستگی حضور در جامعۀ علوی و مهدوی رسانده باشند. این همه رشد، برکت و آرامش حاصل زندگی در سایهسار حکومت معصوم(ع)است و حکومت ترازی که شیعه توقع آن را دارد همین است.
محورهای بحث در سخنان امام حسین(ع)
عصر حسین(ع)ادامهای بر عصر حسن(ع)در غربت و تنهایی معصومین و سیطره ظالمان است. اما رهبری حسن بن علی(ع)از آشفتگی و تحیّر جامعه شیعه کاست و محوریت اهلبیت را سبب شد. در کلمات کمشماری که از امام حسین(ع)در بحث مهدویت بر جای مانده، چند محور مورد توجه است:
1. نهمین فرزند من؛ تعیین خط وصایت هم از سوی حسن(ع)و هم از سوی حسین(ع)برای شیعه بسیار راهگشاست؛ زیرا این دو، مهر پیامبر و علی را بر مقام و زبان خود دارند و راه را بر سوءاستفاده مدعیان میبندند. مشخص کردن تعداد واسطهها میان حسین(ع)و امام غایب، حجتی قاطع بر آنان است که ادعای وقف بر امام کاظم و غیر او را مطرح کردند و همچنین پاسخی محکم به شبهۀ بیفرزندی امام عسکری(ع)است.
2. کشتار سنگین قریش؛ در میان قبایل عرب، بزرگترین دشمنان پیامبر(ص) و جانشینان او از قبیلۀ قریشاند. علی(ع)سرّ این دشمنی را در حسادت و احساس حقارتی میداند که با انتخاب پیامبر(ص) و علی(ع)در دل ایشان جای گرفت؛ احساسی که با شکستهایی از امیرمؤمنان(ع)و خواریها و نابودیها به کینههایی عمیق بدل شد.
کربلا اوج کینهتوزیهای قریش به هنگام قدرت است. قریش در عصر امام حسن و امام حسین(ع) همۀ کفر، کینه، حسد و احساس حقارت خود را آشکار میکند. خبر دادن حسین(ع)به کشتار این جنایتکاران به دست مهدی(عج)و برقراری موازین حق و عدل میتواند نوعی تشفی برای شیعیان رنجکشیده و شاید تحذیری برای جنایتکاران قریش باشد.
3. غلبۀ دین بر سایر ادیان و یملأ الله ... ؛ وعده پیروزی کامل و تکرار نوای «یملأ الله ...» در دل شیعیان رنجکشیده و محصور، بذر امید میکارد و شور و نشاط آورده، تحمل رنجها را سبکتر میکند.
4. تصریح به طولانی بودن غیبت، پیدایش تردید و تزلزلها در این عصر و ارزش صبر؛
غیبت برای کسانی که عصر حضور را درک کردهاند خطر آشفتگی، بازگشت و تزلزل را دارد.
این خطر برای آنان که جز بر شنیدهها و خواندهها تکیه ندارند نیز هست، البته با
عواملی متفاوت.
ارائه این تصویرها از آینده، ذهن و روح جامعه شیعه را برای دوره غیبت آماده میکند. این تصویرسازی از سوی حسین بن علی(ع)میتواند به توجه به نقش و جایگاه امام حاضر انجامد و ارتباطی قویتر را سبب شود.
5. رنجهای امام در غیبت و جنگ بیانقطاع هشتماهه؛ شناخت رنجها و تلاشهای مهدی(عج)توجه و محبت به او را به دنبال دارد؛ زیرا این رنجها و تلاشها برای بهروزی و سعادت مردم است.
6. تقسیم میراث امام در زمان حیاتش؛ امام چنان از دیدهها پنهان ماند که حتی در تقسیم ارث پدر، او در نظر نبود. شمشیرهایی که سالها تولد او را انتظار میکشید تنها اینگونه بود که راه گم میکرد. او امامی است که حتی میلادش مستور است و این پنهانکاری ناگزیر، هم علامتی برای راهجویان است و هم زمینهای است برای رویش تردیدها. اعلام این نکته از سوی معصومین(ع) زمینه تردید را به دلیل صداقت بدل میکند و از تاریکی راهی به سوی
نور میگشاید.
7. وسعت عدل او برای برّ و فاجر؛ عدالت قائم وسعتآفرین است. رعایت استحقاقها و حراست از حدود و مرزهای فردی و اجتماعی از یکسو امنیتی پایدار را به دنبال دارد و از سویدیگر برای همگان فرصتهای مناسب رشد فراهم میکند. میوههای این فضای تازه، در دسترس همه چه خوب و چه بد _ خواهد بود.
این بشارت، شوق به ظهور او را در دل هر مؤمنی مینشاند. عدل چنان عرضی عریض برای رشد، امنیت و بهرهمندی درست فراهم میآورد که دنیاطلبان و بدکاران گرفتار ظلم نیز برای رسیدن به این زندگی سرشار اشتیاق ظهور حکومت عدل را خواهند داشت.
8. اصلاح امور مهدی(عج)در یک شب، همانند یوسف و موسی بن عمران(ع)؛ این نکته از حسین بن علی(ع) نقل شده که امور مهدی(عج)در یک شب اصلاح میشود؛ همان سنتی که در اصلاح امر یوسف و موسی بن عمران(ع) ظهور کرد. اشاره به تکرار سنت الهی دربارۀ او میتواند اشاره به خط اتصال جریان حق باشد که سرآغاز آن را باید در اولیا و انبیای گذشته جست؛ سنتی که در اهلبیت پیامبر(ع) نیز ادامه خواهد یافت.
وعدۀ امام بر اصلاح امر قائم(عج)در یک شب این نوید را در خود دارد که آنجا که امر حق باشد راههای دور نزدیک خواهد شد. در میان آشفتگیها و بیسروسامانیها نباید به یأس نشست که اگر برای او بکوشیم و خود را به شرایط امداد حق برسانیم، دخالت او هر مشکلی را حل میکند که او از مانعها مرکب میسازد و از بنبستها راه میگشاید.
محورهای بحث در سخنان امام سجاد(ع)
1. از فرزندان فاطمه، از ذریه حسین، و هفتمین فرزند امام باقر(ع) (مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428: ج4، 278، 279 و 299)؛ ادعای مهدویت وسوسهای است که بسیاری از دنیاطلبان را به سوی خود کشاند. وعدۀ رسولخدا(ص) به نجات امتش از ظلم با ظهور مهدی به نوعی عشق و انتظار بدل شد؛ عشق و انتظاری که اگر محبوب و موعود خود را بیابد سر و دل در گروی او میگذارد.
دستیابی به این قدرت معنوی آرزوی کسانی شد که آماده بودند دین را برای رسیدن به قدرت هزینه کنند. توضیحات امام سجاد(ع)راه را بر سوءاستفادهها تنگ میکرد. مهدی(عج)از اولاد فاطمه است و کیسانیه و عباسیان جایی برای ادعای مهدویت ندارد. تنها جانشین سبط پیامبر(ص) _ یعنی امام سجاد(ع)_ خط وصایت و مهدویت را در اولاد حسین منحصر میکند تا جایی برای مدعیان بنیالحسن باقی نباشد و خط را به باقر(ع)میرساند تا زیدیه و شعارهای انقلابیاش حقجویان را دچار تردید نکند و خط وصایت را در نسل بزرگی چون زید فرزند امام سجاد(ع)نجوید، اگر چه به شمشیر قیام کرده و در راه نهی از منکر به خون نشسته باشد.
او هفتمین فرزند باقر(ع)است، پس واقفه به غلط کوشیدند به امامت امام رضا(ع)تن نداده و مهدویت امام کاظم(ع)را علم کنند. این عدد حجتی نیز هست بر وجود فرزندی برای امام عسکری(ع)حتی اگر مورخان، بیاطلاع از تولد پنهانی او باشند.
2. معرفی امام در قالب سلام بر او با بیان القاب، مخفی بودن ولادت و نبودن بیعت طاغیان بر گردنش؛ توصیف هر یک از ائمه(ع) در قالب زیارتنامهها و ترسیم جایگاه ایشان روشی معمول در احادیث است. در احادیث مهدوی گاه در قالب زیارت، سلام و عرض ارادت فضایل و ویژگیهای امام برشمرده شده است.
در زیارتی منقول از امام سجاد(ع)، حضرت مهدی(عج)با ذکر برخی اوصاف مورد زیارت قرار گرفته و به محضر او عرض سلام شده است. امام سجاد(ع)دهها سال پیش از ولادت مهدی(عج)او را زیارت کرده است؛ این شیوه بیان برای مخاطب خبر از حتمی بودن غیبت و ظهور آن امام دارد و او را در ذهن و دل شیعه چنان زنده میدارد که حتی پیش از میلاد نیز او را مخاطب قرار داده و برای سلامتیاش دعا میکند.
از سرّ تأکید بر مخفی بودن ولادت مهدی(عج)پیشتر گفتیم. پنهان ماندن ولادت امام(ع)فراغتی را نیز موجب میشود و آن خارج ماندن از دایرۀ تحمیلهای حکومتی است.
اگر مهدی(عج)شناخته میشد، چارهای جز تعیین تکلیف خود با حکومتها نداشت و با آماده نبودن شرایط قیام، گریزی از بیعت نبود؛ بیعتی که او را متعهد و در چارچوبی محدود میکرد. ناشناختگی امکانی است تا نگاهها بر تو متمرکز نشده و حساسیتها از بین برود، مجبور به تعیین تکلیف و پذیرش چارچوب نباشی و در حرکتها و شروع و ختمها آزادانه عمل کنی.
3. معرفی جعفر کذاب و شرح کارهای او؛ پنهان ماندن تولد امام(ع)زمینهای برای سوءاستفادۀ قدرتطلبیهای فرزند ناخلف امام هادی(ع)بود. جعفر بن هادی در چنین زمینهای و با آگاهی از حساسیت حکومت به بیت امام عسکری(ع)و همچنین استفاده از تمایل حاکمان به جانشینی فرد نامناسب و آلودهای مانند او به توطئه پرداخت؛ توطئهای برای دستیابی به آنچه از امام عسکری بر جای مانده بود؛ توطئهای که برای توفیق آن باکی از قتل امام(ع)نیز نداشت.
توطئۀ جعفر کذاب با توجه به ناگزیری اصحاب و اهلبیت امام عسکری(ع)از سکوت میتوانست به انحراف یا ارتداد بسیاری انجامد و دفع این توطئه جز با توضیح ائمۀ پیشین ممکن نبود. اولین نشانههای روشنگری در باب فتنۀ جعفر کذاب را در عصر امام سجاد(ع)میتوان یافت.
4. تعبیر غریب «لا یقوم القائم بلا سفیانی» که معنای عامی به سفیانی میدهد؛ حمیری در قربالاسناد از امام سجاد(ع)این نکته را نقل کرده است که «قائم ما زمانی برای ملاقات و آشنایی مردم قیام میکند. سپس فرمود: قائم بدون یک سفیانی قیام نخواهد کرد. مسئله قائم و مسئله سفیانی امری حتمی از جانب خداست.» استفاده از لفظ نکره دربارۀ سفیانی، نشان از آن دارد که سفیانی میتواند عنوانی برای یک گونه یا به اصطلاح امروز تیپ باشد نه نام شخصی معین. این تعبیر همراه با تعابیر مشابه دربارۀ دجال میتواند قرینهای بر نمادین بودن برخی علایم ظهور باشد.
5. دعا برای امام و برای تعجیل فرج او و اشاره به برخی ویژگیها در قالب دعا و همچنین شفیع قرار دادن او (مجلسی، 1403: 301 - 311)؛ دعای امام سجاد(ع)برای امامی که تولد نیافته، درخواست تعجیل در فرج او و همچنین شفیع قراردادن آن حضرت به درگاه پروردگار سبب میشود موعود(عج)پیش از آنکه پای در دنیا بگذارد در دلها زنده و حاضر باشد و ذهنها به او متوجه گردد.
در سخنان امام سجاد(ع)تکرار نکاتی را مشاهده میکنیم که پیشتر از سوی معصومین به آن اشاره شده بود؛ نکاتی مانند:
الف) طولانی شدن غیبت و فضیلتهای اهل زمان غیبت و منتظران ظهور؛ قرارگرفتن در غیبت میتواند فرصت باشد نه حرمان که میتوان در غیبت، از منتظران بود و از حاضران در رکاب معصوم(ع)پیش افتاد. در همین روایات انتظار فرج را برترین فرجها شمرده شده است؛ زیرا گشایش و پیروزی بزرگتر در نبرد مؤمن با شیطان و نفس شکل میگیرد.
ب) جریان سنتهای انبیایی مانند نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، ایوب(ع) و محمد(ص) در او؛ این تذکر تداوم سنتهای اولیای خدا را گوشزد کرده و غرابت زندگی و رفتارهای مهدی(عج)را از ذهن مخاطبان میزداید و در کنار آن گوشههایی از آموزههای مهدوی را آموزش میدهد.
ج) چگونگی شروع قیام، همراهی ملائک، تعداد همراهان و محل ظهور در شهر کوفه (مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428: ج4، 293 و 298)؛ این توضیحات علاماتی برای تشخیص به دست میدهد و اتصال آسمان به زمین را در عصر ظهور ترسیم کرده و بر حقانیت مهدی(عج)تأکید میکنند. این توضیحات مخاطب را با موقعیت امام سجاد(ع)نیز آشنا نموده و آگاهی و احاطه را بر آیندهها گوشزد مینماید.
د) اشاره به برخی علایم ظهور: خروجها و فاجعهها (همو: 292 - 297)؛
هـ ) قدرت یافتن فوقالعادۀ مؤمنان هنگام قیام قائم، پیروزی اسلام بر سایر ادیان هنگام ظهور او، تکرار تعبیر «یملأ الله ...»؛ که پیشتر از سرّ ارائه این آموزه سخن گفته شد.
نتیجه
در تعلیم آموزههای مهدویت از عصر امام علی تا عصر حضرت سجاد(ع) چند نکته لحاظ شده است:
یکم، بیان جنبههایی از معارف مهدوی که با نیازهای آن روز مخاطبان تماس
نزدیکی داشته؛
دوم، ارائه توضیحاتی که در ادامه میتواند به یاری حرکت اسلامی آمده و ابهامها و مشکلات آینده را از پیش بردارد؛
سوم، نکاتی که باید به دست آیندگان برسد تا راه را برای مدعیان دروغین مهدویت
تنگ کند؛
چهارم، آموزههای عام مهدوی و نگاه منجیگرایانه دینی که بخشی مهم از معارف شیعی را تشکیل میدهد.
منابع
_ ابنابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبة آیةالله نجفی مرعشی، 1404ق.
_ ابنبابویه، علی بن حسین، الامامة و التبصرة من الحیرة، تحقیق: مدرسۀ امام مهدی(عج)، قم، مدرسۀ امام مهدی(عج)، 1404ق.
_ ابنحنبل، ابوعبدالله احمد بن محمد، العلل و معرفة الرجال، تحقیق: وصیالله بن محمد عباس، بیروت، المکتب الاسلامی _ ریاض، دارالخانی، 1408ق.
_ ابنسعد، ابوعبدالله محمد، الطبقات الكبری، بیروت، دارصادر، بیتا.
_ ابنطاوس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، تحقیق: ابوطالب کرمانی و محمدحسن محرر، قم، دارالذخائر، 1411ق.
_ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفه الائمة، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تبریز، انتشارات بنیهاشمی، 1381ق.
_ بخاری، محمد بن اسماعیل، التاريخ الكبير، تحقيق: سيد هاشم الندوی، بیروت، دارالفکر، بیتا.
_ برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، تحقیق: جلالالدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1371ق.
_ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: یوسف عبدالرحمن المرعشلی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
_ حر عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1419ق.
_ حمیری، عبدالله بن جعفر، قربالاسناد، تحقیق: مؤسسة آلالبیت(ع)، قم، مؤسسة آلالبیت(ع)، 1413ق.
_ خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر، تحقیق: عبداللطیف حسینی کوهکمری، قم، انتشارات بیدار، 1401ق.
_ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، بیروت، البلاغ، 1419ق.
_ شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (نسخۀ صبحی صالح)، تحقیق: فیض الاسلام، قم، انتشارات هجرت، 1414ق.
_ صدوق، محمد بن علی بن حسین، الخصال، قم، انتشارات جامعۀ مدرسين، 1403ق.
، عيون أخبار الرضا(ع)، تهران، انتشارات جهان، 1378ق.
، كمالالدين و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلامیه، 1395ق.
_ صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، تحقیق: حبیب الرحمن الاعظمی، بیجا، بینا، بیتا.
_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، تحقیق: محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
_ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة للحجة، تحقیق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، دارالمعارف الاسلامیة، 1411ق.
_ عجلی، احمد بن عبدالله بن صالح، معرفة الثقات، تحقیق: عبدالعلیم عبدالعظیم البستوی، مدینه، مکتبة الدار، 1405ق.
_ عسقلانی، احمد بن علی (ابنحجر)، لسان المیزان، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1390ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1407ق.
_ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403ق.
_ مروزی، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، تحقیق: سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414ق.
_ موسسة المعارف الاسلامیة، معجم احادیث الامام المهدی(عج)، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1428ق.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، 1397ق.