تاریخ انتشارچهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۱۵
کد مطلب : ۷
۲
plusresetminus
بررسی برخی ادلۀ روایی احمد بصری؛ یمانی دروغین

چکیده
هدف این نوشتار، بررسی برخی ادلۀ روایی یکی از مدعیان نیابت، با عنوان احمد بن اسماعیل بصری است. این فرد خود را فرزند با واسطۀ امام مهدی(عج)، رسول و زمینه‌ساز ظهور معرفی کرده و مدعی است پس از آن حضرت به حکومت و خلافت خواهد رسید.
وی کوشیده است با بهره‌گیری از روایات معصومین(ع) ادعای خود را اثبات کند. همچنین مریدان این شخص ادعا دارند تمام بیانات و ادلۀ او برگرفته از علم الهی وی بوده و امکان نقد هیچ‌یک از آن‌ها وجود ندارد. اما پس از بررسی ادلۀ مطرح شده، درمی‌یابیم که این فرد با تمسک به روایات غیرمستند، بهره‌گیری از منابع غیرعلمی، تقطیع روایات و تحریف معنا و دلالت آن‌ها، قصد فریب مخاطبان خود را داشته است. نو بودن این جریان در ایران و احساس نیاز به تحلیلی علمی و برگرفته از منابع مورد اعتماد این گروه، موجب شد پس از معرفی این فرد و روش تبلیغاتی او، به نقد برخی از ادلۀ روایی‌اش بپردازیم.
روش این نوشتار، توصیفی _ تحلیلی است و آن‌چه به دست آمده، نسبت‌های دروغ این فرد به ائمه(ع) و سوء استفاده از نداشتن سواد حدیثی طرفدارانش است. همچنین تلاش شده با بررسی برخی از ادلۀ مورد ادعا و با توجه به این‌که وصی و جانشین امام مهدی(عج)باید از علم و عصمت برخوردار باشد، بطلان ادعای او اثبات شود.

مقدمه
مهدویت، بزرگ‌ترین جریان معنوی _ معرفتی به شمار می‌رود و دقت در بررسی مباحث آن
_ همانند دیگر موضوعات تخصصی _ امری متعلق به اهل فن و عالمان این عرصه است.
اندیشه مهدویت در عرصه‌های مختلف زندگی جوامع اسلامی، به‌ویژه شیعیان، رونقی بسیار داشته و پیروانی ازجان‌گذشته گرد خود فراهم آورده است. بد‌اندیشان، امویان و عباسیان زمانه، به درستی درک کرده‌اند که کمترین پیامد باور به این موضوع، احیای تفکر اسلامی، رشد فرهنگ شیعی و ظلم‌ستیزی است که این سبک از زندگی و بینش، هرگز با بنیان‌ها و دنیای آنان سازگاری ندارد. از این‌رو، همیشه بر آن بوده‌اند تا با آن‌که نمی‌توانند این فرهنگ را از بین ببرند، اما به صورت مستقیم یا از طریق مزدوران خود، آن را تحریف کرده و از پویایی آن جلوگیری نمایند.
متأسفانه نادانی برخی از دوستداران و پیروان این الهیات ناب اسلامی، سبب ریخته شدن آب در آسیاب دشمنان و سهل شدن کار آنان می‌گردد.
از این‌رو ارائۀ عالمانۀ فرهنگ انتظار و مهدویت ضرورتی عینی می‌یابد تا این جریان را از آسیب‌های ناشی از حرکت‌های جاهلانه و سوء‌استفاده‌های شیادان حفظ کرده و همچون همیشه این فرهنگ اصیل اسلامی، الهام‌بخش همۀ آزادی‌خواهان جهان باشد و به جای سرخوردگی، امیدافزایی را در جامعۀ منتظران به ارمغان آورد.
به یقین اگر در جامعه‌ای علم، رشد یافته و تبیین صحیح و منطقی از دین صورت پذیرد و پس از بیان اصول و معیار‌های عالمانه، فرهنگ پرسش‌گری در میان مردم رواج یابد، کمتر شاهد مکر و حیلۀ مدعیان دروغین و سوء‌استفاده‌کنندگان از اندیشۀ مهدویت خواهیم بود.
از سوی دیگر، عالمان دینی و متخصصان در امر مهدویت وظیفه دارند علاوه بر تلاش در گسترش فرهنگ اصیل مهدوی، به انحرافات پاسخ داده و در غبار فتنه‌ها، حق را بر مردم نمایان سازند (کلینی، 1407: ج8، 55) و مردم نیز در امور دینی و معارف الهی موظف به پیروی از متخصصان این امر _ که علمای شیعه هستند _ شده‌اند (طبرسی، 1403: ج‏2، 458).
در این نوشتار بر آنیم که _ به یاری خدای متعال _ گوشه‌ای از انحرافات یکی از مدعیان نیابت امام مهدی(عج)، یعنی احمد بصری را بررسی کنیم. البته به دلیل نوظهور بودن این جریان در ایران و نبود آگاهی دقیق از منابع و ادعاهای این گروه، شاهد برخی نقد‌های اشتباه در این‌باره بوده‌ایم که وسیله‌ای برای تخریب منتقدان را در اختیار طرفداران احمد بصری قرار داده است. از این‌رو نخست، نگاهی مختصر اما جامع و علمی به این فرد و جریان حامیانش می‌اندازیم.
نسب و مختصری از زندگی‌نامۀ احمد بصری
احمد بن اسماعیل، در شهر بصره در جنوب عراق به دنیا آمد. او سه دهۀ نخستین زندگى خود را در همان شهر سپری کرد و تحصیلاتش را تا گرفتن لیسانس و مدرک مهندسی معمارى ادامه داد.
وی مدعی است در اواخر سال 1999 و در سن 29 سالگی، به امر امام مهدى(عج)به نجف هجرت كرد و پنداشت که روش تدریس در حوزه علمیه داراى خلل بزرگى است؛ زیرا در حوزه علمیه، به جای توجه و تمركز بر ثقلین _ یعنی قرآن كریم و سخنان رسول خدا(ص) و معصومین(ع) _ به تدریس و آموزش منطق، فلسفه، اصول فقه، علم كلام (عقاید)، فقه (احكام شرعی) و زبان عربى می‌پرداختند.
او دربارۀ علنی کردن دعوتش چنین ادعا می‌کند:
دو روز آخر از ماه رمضان از سال 1424ق امام مهدی(عج)به من امر فرمود كه خطابم را متوجه اهل زمین كنم و هر فرقه را با توجه به ویژگی‌هایش بر حسب اوامر امام(عج)مورد خطاب قرار دهم و در روز سوم شوال (مطابق 17 آذر 1381) امام مهدی(عج)به من امر فرمود كه انقلاب بر علیه ظالمان را علنی كنم و به بررسی راهكارها بپردازم و كارهای لازم را به سرعت انجام دهم. (برای مطالعۀ بیشتر، نک: واحد تحقیقات... ، بی‌تا _ الف: 36؛ زیادی، 1432: 131؛ بصری، 1431: ج1-3، 173)
مریدانش او را با عنوان احمد الحسن نام‌گذاری کرده‌اند و علت به کار بردن نام «الحسن» برای او، استناد به این روایت است:
وَ يُسَمِّيهِ بِاسْمِ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ يُكَنِّيهِ، وَ يَنْسُبُهُ إِلَى أَبِيهِ الْحَسَنِ‏ الْحَادِيَ‏ عَشَرَ إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ. (خصیبی، 1419: 397)
در استدلال به این روایت می‌گویند که در عباراتش اشاره شده او منسوب به امام حسن عسکری(ع)است و از طریق ایشان به امام حسین(ع)متصل می‌شود (بصری، بی‌تا: 60). در ادامه به نقد این روایت خواهیم پرداخت.
آن‌ها شجره‌نامه‌ای خودساخته ارائه داده و نسب او را چنین بیان می‌کنند: «احمد، فرزند اسماعیل، فرزند صالح، فرزند حسین، فرزند سلمان، فرزند محمد (مراد امام زمان(عج)است)، فرزند حسن العسكرى، فرزند على، فرزند محمد، فرزند على، فرزند موسى، فرزند جعفر، فرزند محمد، فرزند على السجاد، فرزند حسین، فرزند على بن ابى‌طالب(ع).»
این نسب‌نامه ساختگی در حالی است که بنابر نظر شیروان الوائلی _ وزیر امنیت دولت
عراق _ و گروهی از طوایف بصره، او از طایفه «همبوش» _ یکی از طوایف «البوسویلم» _ است و این طایفه از سادات محسوب نمی‌شود (وب‌سایت روزنامه الشرق الاوسط، گزارش جاسم داخل: «التيار المهدوي، يقسم العراقيين بين رافض لطروحاته ومتفهم لها»).
برخورد علما با وی و واکنش احمد بصری
پس از این‌که این فرد ادعای خود را در عراق علنی کرد و با کمک گروهی از پیروانش جزوات و کتاب‌هایی منتشر نمود، برای گرفتن بیعت از مراجع تقلید و علمای عراق اقدام کرد. علما و بزرگان حوزه پس از بررسی ادعاهای این فرد، مخالفت خود را با این جریان اعلام نموده و کتاب‌های متعددی در بیان انحرافات و رد ادعای او منتشر کردند. از این‌رو، احمدحسن به تخریب چهره آنان همت گماشت و حتی عالمی بزرگ مانند آیت‌الله سیستانی _ که زعامت شیعیان را به عهده دارد و با تدبیر و در نظر گرفتن مصالح امت اسلام و تشیع، به اداره اوضاع آشفته و پر از آشوب شیعیان عراق مشغول است _ را عالم امریکایی معرفی کرد.
وی همان روشی را در تخریب حوزه‌های علمیه شیعیه و علمای آن به کار گرفته که وهابیت سرلوحه فعالیت‌های ضدشیعی خود قرار داده است و عجیب این‌که اعتنا نکردن بزرگان به خود را دلیل بر حقانیت ادعاهایش می‌داند.
فعالیت پیروان
پیروان این فرد خود را «انصار امام مهدی(عج)» می‌نامند و فعالیتشان را با استفاده از فضای مجازی و اینترنت، ساخت برنامه‌های تبلیغاتی مانند مستند «ظهور کرده» ، چاپ کتاب و جزوات توسط انتشارات وابسته به جریان احمدحسن با نام «اصدارات الامام المهدی»، تبلیغ چهره به چهره در محافل عمومی اعم از مدارس، خیابان و دانشگاه‌ها، شرکت در نمایشگاه‌های کتاب فرانکفورت و بغداد در سال 2012، تأسیس رادیو ، چاپ ماه‌نامه صراط مستقیم و هفته‌نامه منجی (به صورت الکترونیکی) انجام می‌دهند.
برخی از ادعاهای این فرد
1. او خود را با چهار واسطه، فرزند حضرت مهدی(عج)معرفی می‌کند.
2. خود را یمانی دانسته که وظیفه زمینه‌سازی ظهور را بر عهده دارد.
3. معتقد است پس از وفات امام زمان(عج)به عنوان امام و خلیفه حکومت را به
دست می‌گیرد.
4. خود را دارای عصمت، علم و میراث اهل‌بیت(ع) می‌داند (واحد تحقیقات... ، بی‌تا _ الف: 30).
5. معتقد است همان فردی است که به جای عیسی به صلیب کشیده شده و همراه با انبیای گذشته بوده است (بصری، 2010الف: ج1-4، 299).
6. اعتقاد دارد دو فرد با عنوان «دابة الارض» وجود دارد که بنابر روایات، یکی از آن‌ها علی(ع)است و در زمان رجعت می‌آید و دیگری خود اوست که در آخرالزمان و پیش از حضرت علی(ع)رجعت خواهد کرد (همو: 235).
7. خود را یکی از 313 یار حضرت مهدی(عج)می‌داند.
8. خود را صاحب بیرق رسول خدا(ص) می‌داند و دلیلش این است که بر روی پرچمش نوشته شده است «البیعة لله»! (واحد تحقیقات... ، بی‌تا _ الف: 25).
9. علم اصول، فلسفه، منطق، رجال و سندشناسی را بدعت می‌داند (همو: 37).
10. تقلید از مراجع را جایز نمی‌داند و خود را تنها پاسخ‌گو معرفی کرده است (بصری، 2010الف: ج1، 101).
11. در میان مراجع تنها به امام خمینی و شهید سید محمد صدر _ صاحب موسوعه امام مهدی(ع)_ احترام می‌گذارد که البته این مطلب با توجه به دیگر عقاید او، برای مریدانش نیز حل نشده است (بصری، 1431: ج1-3، 48،76، 315).
12. خواب و استخاره را از جمله ادله اثبات خود بیان می‌کند و خواب را کوتاه‌ترین راه اثبات خود می‌داند (همو: 9).
13. امر رجعت بعد از تمام شدن حکومت 12 امام (مهدیین) _ که جانشین حضرت مهدی(عج)بوده‌اند و اولین آنان احمد بصری است _ رخ خواهد داد.
14. همۀ کتاب‌های نوشته شده در انتشارات انصار الامام المهدی و سایت رسمی انصار، مورد تأیید احمد بصری است و آن‌ها را ملاک دعوت خود می‌داند (بصری، 2010ب: 29؛ همو، 2010ج: 25؛ همو، 1431: ج4-6، 527 و 583).
نقد و بررسی ادلۀ احمدحسن و پیروانش
تا کنون کتاب‌ها و سخنرانی‌های متعددی در نقد این جریان صورت گرفته است که بهترین نمونۀ آن، کتاب دعوة احمد الحسن بین الحق و الباطل است. گفتنی است در تحلیل ادعاهای
این فرد می‌توان به بررسی ترتیبی پرداخت؛ بدین‌گونه که همۀ ادلۀ آنان را نقد کنیم، یا این‌که به نقد قسمتی از این ادله بپردازیم. در این نوشتار به چند دلیل گزینۀ دوم را برگزیده‌ایم؛
از جمله این‌که سخن گزافه گفتن مشکل نیست و این روش در میان همۀ مدعیان مرسوم
بوده است که به اصطلاح از طریق ارائه رطب و یابس و یا آسمان ریسمان بافتن، ادعاهای
خود را اثبات نمایند. در این شرایط لازم است نقاد، تدبیر امر را به دست گرفته و در دام
آن‌ها گرفتار نشود، وگرنه باید همۀ عمر خود را برای تحلیل ادلۀ مدعیان متعدد صرف
کند. همچنین برخی از مباحث ارائه شده از سوی احمد بصری، توسط علما تحلیل شده و پاسخ‌های متعددی در اختیار محققان قرار دارد که ما را از بحث مجدد بی‌نیاز می‌کند؛ مباحثی مانند شرعی بودن یا نبودن خمس دادن به فقها در دوران غیبت، درستی یا نادرستی بررسی اسناد روایات و بهره‌گیری از علم رجال، دینی یا غیردینی بودن مباحث منطق و فلسفه، مباحث رجعت و... .
نکته‌ای که باید دربارۀ موضوع‌های مذکور بدان توجه شود، این است که وارد کردن اشکال همیشه راحت است، اما در پاسخ به این پرسش‌ها باید به بیان مقدمات و مبانی‌ای پرداخت که از حوصله این نوشتار و خوانندگان به دور است. از این‌رو خوانندۀ گرامی را به کتب و مقالاتی که به این موضوع پرداخته‌اند ارجاع می‌دهیم (برای مثال، نک: ترابی، 1387: 35؛ حسینی قزوینی، 1430: ج1، 371 و ج2، 580).
دیگر دلیل به‌کارگیری روش دوم، این است که وی مدعی است معصوم بوده و دارای علم رسول خدا(ص) است و تمام ادلۀ او صحیح بوده و امکان رد کردن آن‌ها وجود ندارد. ما نیز از این زاویه که اگر تعدادی از دلایل او را رد کنیم و دروغ‌گو بودن او را اثبات نماییم، توانسته‌ایم ریشۀ ادعاهای او را از بین ببریم، به نقد برخی از ادله‌اش بسنده می‌کنیم.
در بررسی ادعاهای این فرد، به سه محور استفاده از روایات غیرمعتبر و جعلی، تقطیع روایات و تحریف معنا و مراد روایت، اشاره خواهیم کرد و برای هر قسمت نمونه‌هایی را از میان مصداق‌های متعدد ذکر خواهیم کرد.
1. استفاده از روایات غیرمعتبر و جعلی
یکی از مشکلات در حوزۀ مباحث مهدویت، ساخته شدن روایاتی برای منافع فرقه‌ای و نیز پدیدار شدن روایت‌های تازه یافت در منابع متأخر است. توسط برخی نویسندگان، روایت‌هایی مطرح شده که نه‌تنها دلیلی بر پذیرش آن‌ها وجود ندارد، بلکه شواهدی دربارۀ اعتبار نداشتنشان موجود است. مدعیان دروغین از این مطلب استفاده کرده و در مسیر پیشبرد اهداف خود، این دسته از نشانه‌ها را پررنگ نموده‌اند. برای مثال، برای گسترش هرچه بيشتر ادعای مهدويتِ عبيدالله المهدی در آفريقا، داعيان اسماعيليه بر اساس بعضی روایاتِ منسوب به اهل‌بیت(ع) که «ظهور مهدی از مغرب خواهد بود»، روایاتی جعل کرده و پیش‌بینی می‌كردند ظهور، در سال غلبۀ فاطمیان بر آفریقا خواهد بود. آنان از امام هادی(ع)روایتی نقل می‌كردند كه فرموده است: «با گذشت 42 سال، بلا و گرفتاری‌ای كه گرفتار آن هستید، رفع خواهد شد.»
مبلغان اسماعیلی برای جلب اقوام بربر و بادیه‌نشین به مهدویت، احادیثی جعل كردند كه بر اساس آن‌ها، مهدی موعود از بین اقوام شیعه‌نشین ظهور خواهد كرد. بیشتر این احادیث، ظهور مهدی را از نواحی دوردست كشورها و كناره‌های سرزمین‌های آباد مانند «زاب» در آفریقا و «سوس» در مغرب تعیین می‌كرد (عرفان، 1388: 145؛ همچنین نک: جعفریان، 1391: 30 و 39).
احمد بصری نیز از قافله دیگر مدعیان جا نمانده و در دعوت خود، به برخی روایت‌های نشانه ظهور استناد کرده است که هیچ جایگاه علمی ندارند. از جمله روایت‌های مورد اشارۀ او عبارتند از:
الف) روایت رسول خدا(ص) دربارۀ ملک فهد
عن مسند احمد عن النبي(ص): یحکم الحجاز رجل اسمـه علی اسم حیوان إذا رأیته حسبت في عینه الحول من البعید و إذا اقتربت منه لا تری في عینه شیئاً، یخلفه له أخ اسمـه عبد الله، ویل لشیعتنا منه _ أعادها ثلاثاً _ بشروني بموته أبشرکم بظهور الحجة؛ (طباطبایی حسنی، 1429: 137)
در مسند احمد بن حنبل آمده است که رسول خدا(ص) فرمود: مردی كه اسمش، اسم حیوان است بر حجاز (عربستان) حكومت می‌كند. اگر از دور به او نگاه كنی، درچشمش انحراف (چپی) می‌بینی، ولی اگر به او نزدیک شوی در چشمش مشكلی نمی‌بینی. جانشین یا خلیفه‌اش برادرش به نام عبدالله خواهد بود. وای بر شیعه ما از دست او! _ پس این جمله را سه‌بار تكرار کرد _ بشارت مرگش را به من بدهید، شما را به ظهور حجت بشارت می‌دهم.
در توضیح این ادعا آمده است:
فهد به معنای یوزپلنگ است و فهد در سال 2005 مُرد و حكومت حجاز به برادرش عبدالله رسید. طبق معمول نظام‌های پادشاهی، حكومت از پدر به پسر می‌رسد، ولی در نظام حكومت آل سعود در عربستان، این یک استثناست و حكومت از برادر به برادر می‌رسد و پیامبر اكرم با این توضیحات، مصداق را دقیقاً روشن فرموده‌اند. تصاویر انحراف چشمان فهد از دور و عدم انحراف چشمان او از نزدیک نیز در وب‌سایت انصار موجود است. (واحد تحقیقات... ، بی‌تا _ الف: 11)
همچنین می‌گویند:
ان‌شاءالله با این علامات از آیات و احادیث اهل‌بیت(ع)، برای همه مشخص شده باشد که ما در عصر ظهور هستیم.پس قطعاً بایستی امام مهدی(عج)و یا وصی و رسول ایشان و یا امر ایشان ظهور کرده باشند. (زیادی، 1432: 18؛ واحد تحقیقات... ، بی‌تا _ ب: 16)
شیخ حیدر زیادی صریح‌تر از متن فوق اشاره می‌کند که با توجه به این روایت، نشانه ظهور احمد بصری تحقق یافته و ظهور امام مهدی(عج)در حال تحقق است (زیادی، 1432: 17).
منبع روایت: بنابر نقل منابع تبلیغاتی طرفداران احمد، اولین منبع این روایت، کتاب مائتان و خمسون علامة حتی ظهور الامام المهدی(ع)اثر محمدعلی طباطبایی حسنی است. با مراجعه به کتاب مسند احمد بن حنبل و سایر متون روایی شیعه و سنی، درمی‌یابیم که این روایت وجود خارجی ندارد و تا کنون کسی آن را ذکر نکرده است. جالب این‌که نویسندۀ کتاب مائتان و خمسون علامة، خود نیز این روایت را در هیچ منبع حدیثی ندیده است و در استناد آن به مسند احمد و رسول خدا(ص) چنین می‌گوید:
هذ الخبر نقله إلیّ أحد الفضلاء المطلعین؛ (طباطبایی حسنی، 1429: 137)
این خبر را یکی از فضلای مطلع !!! برای من نقل کرده است.
عجیب است احمد بصری _ که ادعای علم امامت دارد _ نفهمیده که این روایت در مسند احمد و هیچ منبع روایی معتبر دیگری وجود ندارد و به نوعی دروغ بستن به رسول خدا(ص) به شمار می‌رود.
این کتاب نه‌تنها از منابع دست اول و معتبر نیست، بلکه در آن مواردی وجود دارد که بر عدم دقت علمی نویسندۀ آن دلالت دارد؛ مواردی مانند توجه به تطبیق‌گرایی _ که اگر چه به صورت احتمالی بیان می‌کند، اما در این زمینه افراط دارد _ از قبیل تطبیق لفظ «جهجاه» به محمدرضا پهلوی با این توجیه که این عبارت برگردان شاهنشاه است! (همو: 121)، بیان احتمالی زمان ظهور (همو: 205)، استفاده از سخنانی با عنوان روایت _ که در منابع روایی مشابه نداشته و در هیچ منبع روایی پیش از دوران مشروطه نیز وجود ندارد (خبرآنلاین، رسول جعفریان: «بازار گرم تطبیق علایم ظهور در مشروطه») _ همچون به کار بردن عبارت «طهران» و بیان ویژگی زنان تهرانی در روایتی منسوب به امام صادق(ع)(همو: 164)، استفاده از منابع غیرمعتبر در مباحث مهدویت مانند نوائب الدهور، بیان الائمة سید مهدی نجفی، عقاید الامامیة سید ابراهیم زنجانی و... (نک: عاملی، 1424).
نویسندۀ کتاب معتقد است نیازی به بررسی و جدا کردن روایات معتبر از غیرمعتبر درمباحث مهدوی وجود ندارد (طباطبایی حسنی، 1429: 10). او با همین نگاه به سخنانی عجیب به نام اهل‌بیت(ع) اشاره می‌کند و در پایان کتابش با توجه به خوابی که مادرش دیده است، خود را از یاران امام زمان(عج)می‌داند و معتقد است در حیات او ظهور اتفاق خواهد افتاد (همو: 202).
محتوای روایت: این روایت هیچ دلیلی بر مدعای احمد بصری نیست و تنها به صورت کلی به ظهور حجت اشاره می‌کند و مشخص نیست انصار و مریدان احمد (نک: حطاب، 2009: 34)، با چه استدلالی عبارت «حجة» را به او تطبیق می‌دهند. از طرف دیگر، باید مراد از مرگ خلیفه، مرگ ملک عبدالله باشد نه ملک فهد؛ زیرا مطابق با قوانین ادبی باید ضمیر را به نزدیک‌ترین مرجع آن بازگرداند، و نزدیک‌ترین مرجع برای ضمیر، نام عبدالله بوده و اگر بخواهیم به روایتی مشابه نیز اشاره کنیم، شیخ طوسی مرگ حاکمی به نام عبدالله را از نشانه‌های ظهور دانسته است، نه فردی به نام فهد.
با این سخن باید به احمد بصری متذکر شد که پیش از موعد آمده است و بر فرض پذیرش روایت منسوب به رسول خدا(ص)، باید صبر کند تا ملک عبدالله از دنیا برود.
ب) روایت خلع حاکم مصر
عن علی(ع): ... صاحب مصر علامة العلامات و آیته عجب لها إمارات، قلبه حسن و رأسه محمد و یغیر أسم الجد، إن خرج من الحکم فاعلم ان المهدی سیطرق أبوابکم، فقبل أن یقرعها طیروا الیه فی قباب السحاب (الطائرات) أو أئتوه زحفاً و حبواً على الثلج؛ (داود، بی‌تا _ الف: 412)
از علی(ع)نقل شده است: صاحب مصر علامت علامت‌هاست و نشانه او آن است كه دارای امارت (حكومت) است. قلب او حسن است و سر او محمد و نام جدش را تغییر می‌دهد. اگر بیرون رفت بدانید كه مهدی درهای شما را خواهد كوبید. پس پیش از آن‌كه درهایتان را بكوبد به سوی او ولو بر روی ابرها پرواز كنید یا سینه‌خیز بر روی برف (یخ) بشتابید.
بنابر ادعای این گروه، مراد از پادشاه مصر، »«محمد حسنی سید المبارک» است که ابتدای نام او محمد، وسط آن حسن و با حذف نام جد خود یعنی سید، به صورت «محمد حسنی مبارک» خوانده شده و اکنون از حکومت خلع گردیده، در نتیجه مهدی باید درب خانه شما را زده باشد، که آن هم احمد بصری است (واحد تحقیقات... ، بی‌تا _ الف: 11).
منبع روایت: سایت‌های رسمی احمد و منابع تبلیغاتی او، آدرس این سخن را کتاب ماذا قال علی(ع)عن آخر الزمان تألیف سید علی عاشور، دانسته‌اند، در حالی که اولین منبع این سخن، کتاب المفاجأة بشراک یا قدس تألیف محمد عیسی داود است. نقطۀ اشتراک هردو کتاب در این است که هیچ‌یک از منابع معتبر و مصادر اولیۀ نقل حدیث نیستند و با توجه به این‌که این افراد خود نیز از معاصران بوده و امیر المؤمنین(ع)را درک نکرده‌اند، باید از منبعی معتبر آدرس دهند که چنین اتفاقی نیز رخ نداده است.
نویسنده کتاب المفاجاة یکی از روزنامه‌نگاران و اساتید دانشگاه مصر است که ادعا دارد نزد برخی از اولیای خدا علوم غریبه را آموزش دیده است. این فرد سنی بوده و نسب خود را به امام حسن مجتبی(ع)می‌رساند. وی اعتقاد دارد مقداری از علوم اهل‌بیت(ع) به‌ویژه علومی موجود از علم جفر حضرت علی(ع)در اختیار پدر، عمو و خود اوست (همو: 57). او علم جفر را علم اعداد دانسته و با تدوین کتاب‌هایی و ادعای آموزش در این‌باره، سخنانی را به حضرت علی(ع)نسبت می‌دهد که تا کنون هیچ‌یک از علمای شیعه و اهل‌سنت بدان اشاره نکرده‌اند. در کتاب او تصریح امام علی(ع)به نام کشورهای امریکا، اسرائیل، نپال، تبت، کره شمالی و جنوبی، اروپا، سنگاپور و... و حتی بیان نام انورسادات، اختلافات در مصر وجریان صلح کمپ دیوید را می‌بینیم (نک: همو: 412، 438، 439، 472) و در اصل، هر آن‌چه را که در پیرامون ما اتفاق افتاده است را در قالب روایتی از علی(ع)بیان می‌کند! اگرچه این فرد ادعا دارد که علوم نابی را در اختیار دارد، اما تولد حضرت مهدی(عج)را در مدینه _ نه سامراء _ دانسته و مطابق با عقاید اهل‌سنت، آن حضرت را از نسل امام حسن مجتبی(ع)می‌داند. نکتۀ درخور تأمل این‌که در بخشی از کتابش پس از بحث دربارۀ مرگ فردی با نام عبدالله در آخرالزمان _ که در روایت پیشین بدان اشاره شد _ محبت شدید خود به ملک عبدالله پادشاه عربستان را کتمان نمی‌کند و می‌کوشد او را به عنوان انسانی شجاع، ضدامریکایی و متدین معرفی کند (همو: 393).
همچنین بسیار عجیب است با این‌که این فرد چنین اطلاعاتی را برای خود دانسته، اما خلیفۀ اول و دوم و همچنین معاویه را از اولیای خدا و خواص معرفی می‌کند (همو: 78 و 84) و در کتابی دیگر _ که دربارۀ امام مهدی(عج)نگاشته است _ قذافی را یکی از زمینه‌سازان ظهور معرفی می‌کند (داود، بی‌تا _ ب: 136و 138).
اگرچه نویسندۀ مذکور ادعا دارد مقداری از علم جفر ائمه(ع) در اختیار اوست و مطالب خود را در کتابی جداگانه با عنوان الجفر، أسرار الهاء فی الجفر به چاپ رسانده است، اما باید توجه داشت که یقیناً ادعای این فرد اشتباه است و علم جفر ذکر شده در احادیث اهل‌بیت(ع) از منابع اختصاصی علوم ائمه(ع) به شمار می‌رود و در اختیار هیچ‌کس دیگری قرار نمی‌گیرد (نک: صفار، 1404: ج1، 151؛ کلینی، 1407: ج1، 238). آن‌چه امروزه به عنوان علم جفر آموزش داده می‌شود، با علم جفر موجود نزد امامان معصوم(ع) متفاوت است و نمی‌توان با توجه به علوم غریبه‌ای که در اختیار برخی از اولیای خدا و حتی برخی از شیادان قرار دارد، آن‌چه را به دست آورده‌ایم به ائمه(ع) نسبت دهیم و به عنوان روایت نقل کنیم؛ چراکه این امر نیز مصداق دروغ بستن به اهل‌بیت(ع) است.
نکتۀ دیگر دربارۀ روش کاری محمد عیسی داود، این است که به نسخ خطی‌ای اشاره دارد که گویا تنها در دسترس اوست و گزارش‌هایی را از آن‌ها عنوان می‌کند که ساختگی بودنشان مخفی نیست. یکی از محققان معاصر، شگرد برخی از شیادان را چنین توضیح می‌دهد:
استناد به آثار مخطوط غیررسمی و ناشناخته؛ از قدیم‌الایام رسم بر این بوده است که در این زمینه (ادعاهای ظهور)، به آثار مخطوطی استناد می‌شده که در دسترس عموم قرار نداشته است. برای مثال، گفته می‌شود فلان مطلب را در نسخه‌ای در خانۀ فلان شخص دیده است، اما اکنون نمی‌داند د راختیار کیست؛ یا در نسخه‌ای کهنه آن را دیده است که در خانۀ فلان شیخ در فلان شهر دوردست بوده است. در این زمینه آثاری که به عنوان جفر و جامعه شناخته شده، گاه منسوب به علی(ع)یا منسوب به امام صادق(ع)است، نقش مهمی را بر عهده دارد. غالب این متون برای دیگران شناخته شده نیست؛ به علاوه نسخه‌های فراوان و متعدد و متفاوتی که بیشتر مربوط به علم اعداد و حروف و شامل جدول‌های عجیب و غر یب نجومی و غیره است، در دست است که هیچ‌گونه نسبت و استناد آنان به قرون اولیه اسلامی هم ثابت نیست، چه رسد به معصومین(ع). (جعفریان، 1391: 40)
محتوای روایت: برخلاف نظر طرفداران احمد، مراد نویسندۀ کتاب المفاجاة از عبارت «إن خرج»، سقوط و خلع نیست تا با سقوط دولت حسنی مبارک منتظر ظهور مهدی(عج)باشیم، بلکه این فرد اعتقاد داشته که صاحب مصر و محمد حسنی مبارک برای زمینه‌سازی ظهور، خروج و قیام کرده و از زمینه‌سازان ظهور مهدی(عج)به شمار می‌رود و مراد از «إن خرج»، جنبش حسنی مبارک در راستای ظهور است. او مدعی است فرد زمینه‌ساز ظهور، نام جد خود را تغییر می‌دهد و صاحب و حاکم مصر است. همچنین در کتابی دیگر از این نویسنده، حسنی مبارک به عنوان «شیر مصر» معرفی شده و نام او را به صورت رمزی «محمد ح» ذکر می‌کند.
افزون بر مطالب گذشته، دلیلی وجود ندارد که مراد از مهدی در روایت یاد شده، احمد بصری باشد.
2. تقطیع روایات
گاهی فردی برای اثبات ادعای خود به قسمتی از یک روایت اشاره می‌کند که در صورت بیان آن به صورت کامل و تمام، دلیلی بر ادعای آن‌ها نیست. از این‌رو تقطیع و برش زدن روایات، از نمونه شگردهای مدعیان دروغین بوده و با این عمل راهی برای ادعای خود جست‌وجو می‌کنند.
احمد بصری نیز برای اهداف خود از این شیوه استفاده نموده و برخی از ادلۀ دعوت خود را با این ترفند بیان می‌کند.
الف) احمد از بصره
أن الصادق(ع)سمـی أصحاب القائم(ع)لأبی بصیر فیما بعد فقال(ع): ... ومن البصرة أحمد؛ (آل سید حیدر کاظمی، بی‌تا: 219)
امام صادق(ع)در معرفی یاران حضرت مهدی(عج)فرمود: ... در بصره احمد است.
از جمله روایاتی که برای اثبات نام احمد در روایات ادعا می‌شود، روایت فوق است. آن‌ها مدعی‌اند که اهل‌بیت(ع) به نام احمد تصریح کرده‌اند و این از مصادیق بیان امامت یک امام توسط امام پیش از خود است (بصری، 1431: ج1، 65).
منبع اصلی این روایت کتاب دلائل الامامة است و اگرچه در انتساب آن به محمد بن جریر طبری _ از علمای هم‌عصر شیخ طوسی _ تردید وجود دارد (نک: صفری فروشانی، 1384: 223؛ انصاری، 1373: 138)، اما قدمت این کتاب به قرن پنجم هجری می‌رسد و از منابع متقدم به شمار می‌رود (نک: تهرانی، 1403: ج8، 242). در همۀ منابع متأخر نیز این روایت را از دلائل الامامة نقل کرده‌اند؛ از جمله کتاب بشارة الاسلام که احمد بصری نشانی روایت را از این منبع ذکر می‌کند.
با مراجعه به متن اصلی روایت، به تقطیع شدن آن توسط احمد بصری پی می‌بریم. عبارت کامل چنین است:
وَ مِنَ‏ الْبَصْرَةِ: عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْأَعْطَفِ بْنِ سَعْدٍ، وَ أَحْمَدُ بْنُ مُلَيْحٍ، وَ حَمَّادُ بْنُ جَابِرٍ. (طبری، 1413: 575)
به تصریح روایت، فردی با نام احمد از بصره، فرزند ملیح است نه فرزند اسماعیل؛ و این روایت نه‌تنها تصریحی بر نام احمد بن اسماعیل بصری ندارد، بلکه دلیلی برای رد ادعای او نیز به شمار می‌رود.
ب) اولین یار مهدی(ع)از بصره (برای مطالعۀ بیشتر، نک: آیتی، 1392: 5 - 49)
عن علی(ع): ... ألا و ان أولهم من البصرة؛ (آل سید حیدر کاظمی، بی‌تا: 221)
امیر المؤمنین(ع)[در خطبه‌ای] فرمود: اولین یاران مهدی از بصره هستند.
در این روایت تصریح شده است که اولین یاران مهدی(عج)از بصره هستند و چون احمد بن اسماعیل نیز اهل آن دیار است، بر او تطبیق می‌دهند (بصری، 1431: ج1، 65).
نخستین منبعی که پیش از بشارة الاسلام این روایت را با متن ذکر شده نقل کرده، کتاب الزام الناصب است (حائری یزدی، 1422: ج2، 166). این کتاب، روایت را با عنوان «خطبة البیان» و از علی(ع)نقل می‌کند (برای بررسی سند و اقوال علما دربارۀ اعتبار نداشتن این خطبه، نک: شهبازیان، 1389: 28). هر دو منبع، نام افرادی را که به عنوان یار مهدی(عج)در بصره ذکر شده، علی و محارب آورده‌اند که نه‌تنها دلالتی بر نام احمد ندارد، بلکه دروغ‌گویی او را بیش از پیش بر ما آشکار می‌کند.
الا و ان اولهم من البصرة، و آخرهم من الابدال، فأما الذین من البصرة فعلی و محارب؛ (آل سید حیدر کاظمی، بی‌تا: 211)
بدانید اولین آنان از بصره و آخرینشان از ابدال هستند. پس آنان که از بصره‌اند [نامشان] علی و محارب است.
ج) پیش‌گویی سطیح کاهن
فقال سطیح : ... فعندها یظهر ابن المهدی؛ (آل سید حیدر کاظمی، بی‌تا: 187)
سطیح کاهن می‌گوید: در آخرالزمان فرزند مهدی ظهور خواهد کرد.
بنابر این روایت، آنان ادعا دارند با توجه به این‌که احمد فرزند حضرت مهدی(عج)است، این سخن به ظهور او اشاره دارد (عقیلی، 1425: 15).
نخست باید متذکر شد که این سخن از یک کاهن نقل شده و اعتبار سخن معصوم(ع)را ندارد و حتی به فرض این‌که درست نقل شده باشد، باز هم بر ادعای احمد دلالت نمی‌کند. اما نکتۀ مهم‌تر، تقطیع دوبارۀ خبری دیگری است که نشان از راهزنی علمی این گروه دارد.
کهن‌ترین منبعی که قسمتی از عبارت‌های این خبر را ذکر کرده است، کتاب الملاحم ابن‌منادی (336ق) _ از محدثان اهل‌سنت _ است (ابن‌منادی، 1418: 51، البته عبارت مذکور در این کتاب ذکر نشده است). در میان عالمان شیعی نیز اولین منبع نقل این خبر، کتاب مشارق انوار الیقین اثر حافظ رجب برسی (813ق) بوده و تمام منابع متأخر دیگر مانند بحار الانوار از این کتاب نقل می‌کنند (برسی، 1422: 200).
پس از مراجعه به کتاب مشارق انوار الیقین و مصدر نقل بشارة الاسلام _ که بحار الانوار است _ درمی‌یابیم که در بشارة الاسلام اشتباه چاپی رخ داده و عبارتی از قلم افتاده است. متن درست خبر چنین است:
فعندها یظهر ابن النبی المهدی‏؛ (همو؛ مجلسی، 1403: ج51، 163)
در آخرالزمان فرزند رسول خدا(ص)، یعنی حضرت مهدی(عج)ظهور خواهد کرد.
این همان اعتقاد همۀ مسلمانان جهان است که روزی حضرت مهدی(عج)_ که از نسل رسول خدا(ص) است _ ظهور خواهد کرد.
برخی از مبلغان این گروه، ادعا می‌کنند شاید در نسخه‌ای خطی عبارت «ابن المهدی» باشد و در نسخۀ موجود نزد صاحب کتاب بشارة الاسلام نیز عبارت «ابن المهدی» بوده است. (دیراوی، 2012: 44) این گروه، نه‌تنها دلیلی بر این مدعا ذکر نمی‌کنند و نسخه‌ای که چنین عبارتی داشته باشد در اختیار ندارند، بلکه با توجه به این‌که عبارت بشارة الاسلام از بحار الانوار بوده و در تمامی نسخ بحار الانوار و مشارق انوار الیقین، «ابن النبی المهدی» آمده است، تردیدی در اشتباه این گروه باقی نمی‌ماند. اگرچه ممکن است برخی الفاظ نقل شده در بحار الانوار و مشارق انوار الیقین با یکدیگر تفاوت داشته باشند، اما از قضا در این عبارت، هیچ نسخه‌ای با نسخۀ دیگر تعارض و تفاوت ندارد.
3. تحریف معنا و مقصود روایت
احمد و یارانش برای اثبات ادعای خود، به تغییر معنا در روایات روی آورده و اخباری که به آن‌ها ارتباط ندارد و دربارۀ حضرت مهدی(عج)نقل شده است را به خود نسبت می‌دهند. در این‌جا به تعدادی از برداشت‌های نادرست این گروه اشاره می‌کنیم:
الف) نام مخفی و نام آشکار
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع)وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ: يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَبْيَضُ اللَّوْنِ مُشْرَبٌ بِالْحُمْرَةِ مُبْدَحُ الْبَطْنِ‏ عَرِيضُ الْفَخِذَيْنِ عَظِيمٌ مُشَاشُ الْمَنْكِبَيْنِ‏ بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَى لَوْنِ جِلْدِهِ‏ وَ شَامَةٌ عَلَى شِبْهِ شَامَةِ النَّبِيِّ(ص) لَهُ‏ اسْمَـانِ‏ اسْمٌ يَخْفَى وَ اسْمٌ يَعْلُنُ فَأَمَّا الَّذِي يَخْفَى فَأَحْمَدُ وَ أَمَّا الَّذِي يَعْلُنُ فَمُحَمَّدٌ؛ (صدوق، 1395: ج2، 653)
امیر المؤمنین(ع)بر فراز منبر فرمودند: از فرزندان من در آخر الزّمان فرزندى ظهور كند كه رنگش سفید متمایل به سرخى و سینه‏اش فراخ و ران‌هایش سطبر و شانه‏هایش قوى است و در پشتش دو خال است؛ یكى به رنگ پوستش و دیگرى مشابه خال پیامبر(ص) و دو نام دارد؛ یكى نهان و دیگرى آشكار. امّا نام نهان احمد و نام آشكار محمّد است‏.
آنان بر این باورند که مراد از عبارت «اسم» در این‌جا «شخصیت» است و نمی‌توان آن را حمل بر معنای حقیقی «اسم» که نام افراد است کرد. از این‌رو مدعی هستند که در روایت، به شخصیت مخفی و گمنام احمد در برابر شخصیت آشکار و شناخته شدۀ حضرت مهدی(عج)اشاره شده است (نک: بصری، 2010الف: ج1-4، 229).
بسیار عجیب است که این افراد در تعیین مصداق برای صفات ذکر شده در ابتدای روایت تصریح می‌کنند این ویژگی‌ها به امام مهدی(عج)اختصاص دارد و علی(ع)در مقام بیان ویژگی‌های جسمانی حضرت مهدی(عج)بوده است، اما بدون دلیل، ادامۀ روایت را اشاره به دو فرد می‌دانند (نک: زیادی، 1432: 58).
اشتباه این گروه در استدلال به روایت بر کسی پوشیده نیست، و استدلال آنان جز ناآگاهی از فقه‌الحدیث و درک متن دلیلی ندارد.
همان‌گونه که در ابتدای روایت بیان شده است، امام علی(ع)همۀ این ویژگی‌ها و عبارت نام آشکار و مخفی را برای یک فرد ذکر نموده، نه دو نفر؛ و از عبارت‌هایی مفرد مانند «یخرج رجل»، «له»، «رأیته» و «یده» استفاده کرده است. به یقین امام علی(ع)دو اسم را برای یک فرد بیان کرده است و مراد آن حضرت در این روایت، امام مهدی(عج)است. همچنین ممکن نیست که علی(ع)ویژگی‌های یک نفر را بیان کند و در مورد یک فرد سخن بگوید، اما در مقام تطبیق، انتهای کلام را بی‌دلیل به دونفر نسبت دهد.
مراد از اسم مخفی نیز این است که عموماً مردم حضرت مهدی(عج)را با نام «محمد» می‌شناسند و کمتر از نام «احمد» استفاده می‌کنند و عبارت «یخفی» به نام کم‌استعمال و غیرمعروف تعبیر می‌شود.
احمد و مبلغان وی با تمسک به توجیهی عجیب، از معنای حقیقی «اسم» که همان «نام» است پرهیز کرده و به معنای مجازی آن، یعنی «شخصیت» روی می‌آورند. یکی از آنان می‌گوید:
بطبیعة الحال المتبادر من الاسم هو الاول، أی اللفظ الذی یوضع علامة علی الشخص، لا الشخص نفسه. ... فلو کان المراد اللفظ فهو قد ذکره فی نفس الروایة و فی نفس الموضع بقوله «فأحمد»، إذن لابد أن یکون المراد خفاء شخص القائم علی الناس. (دوایری، 2012: 147)
او معتقد است که اگر مراد از «اسم» در روایت «نام» بود، چرا آن را عنوان کرده‌اند؟ پس مراد شخصیت مخفی است.
در عبارت‌های گذشته توضیح دادیم که با توجه به عبارت‌های به کار رفته به صورت مفرد و برای یک فرد، امکان ندارد مراد حضرت علی(ع)دو نفر باشد و به هر صورت، روایت بر یک نفر دلالت دارد و ویژگی‌های یک فرد را مطرح کرده است و به هیچ ترفندی نمی‌توان مراد از ضمیر مفرد را جمع یا مثنیٰ گرفت.
در پاسخ به این توجیه نیز باید گفت اگرچه برخی از روایات، حکم به حرمت به کار بردن نام حقیقی حضرت مهدی(عج)داده‌اند، اما در اخبار بدان تصریح شده است. پس نمی‌توان گفت دلیل مخفی بودن نام دیگرِ امام عصر(عج)اشارۀ امام علی(ع)به نام مخفی آن حضرت است؛ زیرا به کار بردن آن به قدری در میان مردم کم است که آن را نام مخفی و کم‌استعمال می‌دانند. همین پرسش _ که اگر مقصود، مخفی بودن نام بوده، چرا در روایات ذکر شده است _ در بحث همانندی نام حضرت مهدی(عج)با نام پیامبر(ص) نیز باقی است که در توجیه آن، علمای بزرگوار توضیحاتی ارائه داده‌اند (برای مطالعۀ این بحث، نک: طبسی، 1381: 203؛ سلیمیان، 1385: ج1، 201).
ب) شباهت کنیۀ امام مهدی(عج)با نام عمویش
عِيسَى الْخَشَّابِ قَالَ: قُلْتُ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع): أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ؟ قَالَ: لَا، وَ لَكِنْ صَاحِبُ الْأَمْرِ الطَّرِيدُ الشَّرِيدُ، الْمَوْتُورُ بِأَبِيهِ، الْمُكَنَّى‏ بِعَمِّهِ‏، يَضَعُ سَيْفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِيَةَ أَشْهُر؛ (ابن‌بابویه، 1404: 115؛ صدوق، 1395: ج1، 318)
عیسى خشّاب گوید: به امام حسین(ع)گفتم: آیا شما صاحب‌الامر هستید؟ فرمود: خیر، و لیكن صاحب‌الامر طرید و شرید و خون‌خواه پدرش و داراى كنیه‌ای با اسم عمویش است. او شمشیرش را هشت ماه روى دوش خود مى‏نهد.
کنیۀ امام مهدی(عج)، ابوالقاسم است و ایشان نمی‌تواند کنیه‌ای مطابق با اسم عمویش، عباس بن علی بن ابی‌طالب(ع) داشته باشد. لذا روایت به فردی اشاره دارد که کنیه‌اش «ابوالعباس» بوده و آن فرد احمد است.
احمد بصری نیز دربارۀ این روایات و تبیین «المکنی بعمه» می‌گوید:
و المراد من الكنية هنا، أي: أبو فلان. و عمه المقصود في الرواية العباس بن علي(ع)؛ (بصری، 1431: ج1-3، 192)
مراد از کنیه این است که بگویی:ابوفلان، و مراد از عمو در این روایت حضرت عباس بن علی(ع)است.
باید توجه کرد که احمد بصری، دلیلی در اثبات ادعای خود _ که مراد از «المکنی بعمه» عباس بن علی(ع) است _ ذکر نکرده و با توجه به احتمالات، می‌توان مراد از «عمّه» را امام حسن مجتبی(ع)و دیگر برادران امام حسن عسکری(ع)_ از جمله جعفر _ دانست.
برابر با مبانی علم حدیث و بیان نورانی امام علی(ع)، در تحلیل اخبار اهل‌بیت(ع) باید به روایات هم‌خانوادۀ آن نگریست تا بتوان روایت مجمل را تبیینی صحیح نمود. به تعبیر دیگر، همان‌گونه که در تفسیر آیات قرآن، از آیات دیگر کمک گرفته می‌شود، در تبیین روایات نیز همین روش به کار می‌رود (نک: کلینی، 1407: ج1، 63). با این وصف و با توجه به روایات دیگر، پیام این حدیث کاملاً روشن است و در میان احتمالات داده شده، مراد از «عمّه»، جعفر _ برادر امام حسن عسکری(ع)و عموی امام مهدی(عج)_ است.
در نقل شیخ صدوق از امام حسن عسکری(ع)، مطلب فوق تبیین گردیده و امام مهدی(عج)دارای دو کنیه است؛ گاهی آن حضرت را «ابوالقاسم» و گاهی «ابوجعفر» خوانده‌اند (نک: مجلسی، 1403: ج51، 38). در نقل شیخ صدوق آمده است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ؟رض؟ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْمُنْذِرِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ أَبِي الْفَتْحِ قَالَ: جَاءَنِي يَوْماً فَقَالَ لِيَ: الْبِشَارَةُ وُلِدَ الْبَارِحَةَ فِي الدَّارِ مَوْلُودٌ لِأَبِي مُحَمَّدٍ(ع)وَ أَمَرَ بِكِتْمَانِهِ. قُلْتُ: وَ مَا اسْمُهُ؟ قَالَ: سُمِّيَ بِمُحَمَّدٍ وَ كُنِّيَ بِجَعْفَر؛ (صدوق، 1395: ج2، 432)
حسن بن منذر گوید: روزى حمزة بن أبى‌الفتح به نزد من آمد و گفت: مژده كه روز گذشته براى امام حسن عسكرى(ع)در سرا فرزندى متولّد گردید و او فرمان داد كه كودک را پنهان دارند. گفتم: نام او چیست؟ گفت: او را محمّد نامیده‏اند و كنیه‏اش ابوجعفر است.
در عبارتی دیگر نیز به این مطلب تصریح شده است:
وَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ حَبَّابٌ‏، حَدَّثَنِي أَبُو الْأَدْيَانِ قَالَ: قَالَ عَقِيدٌ الْخَادِمُ وَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدِ بْنُ خَيْرَوَيْهِ التُّسْتَرِيُّ وَ قَالَ حَاجِزٌ الْوَشَّاءُ كُلُّهُمْ حَكَوْا عَنْ عَقِيدٍ الْخَادِمِ وَ قَالَ أَبُو سَهْلِ بْنُ نَوْبَخْتَ: قَالَ عَقِيدٌ الْخَادِمُ‏: وُلِدَ وَلِيُّ اللَّهِ الْحُجَّةُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ _ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ _ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ غُرَّةَ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ يُكَنَّى‏ أَبَا الْقَاسِمِ‏ وَ يُقَالُ أَبُو جَعْفَرٍ وَ لَقَبُهُ الْمَهْدِيُّ؛ (همو: ج2، 475)
... و ابو سهل بن نوبخت گوید: عقید خادم مى‏گوید: ولىّ خدا حجّة بن الحسن(ع)در شب جمعه اوّل ماه رمضان سال 254 هجرى به دنیا آمد و كنیۀ او ابوالقاسم و ابوجعفر و لقبش مهدى است.
ج) انتساب خود به امام حسن عسکری(ع)و به‌کار گیری عنوان«الحسن»
امام صادق(ع)در پاسخ به مفضل بن عمر و دربارۀ ویژگی‌های زمان ظهور فرمود:
صَاحَ صَائِحٌ بِالْخَلَائِقِ مِنْ عَيْنِ الشَّمْسِ‏ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ‏ يَسْمَعُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض‏ یا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ هَذَا مَهْدِيُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ يُسَمِّيهِ بِاسْمِ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ يُكَنِّيهِ بکنیته ، وَ يَنْسُبُهُ إِلَى أَبِيهِ الْحَسَنِ‏ الْحَادِيَ‏ عَشَرَ إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ _ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ _ بَايِعُوهُ تَهْتَدُوا، وَ لَا تُخَالِفُوا أَمْرَهُ فَتَضِلُّوا؛ (خصیبی، 1419: 397)
گوینده‏اى از چشمۀ خورشید به زبان عربى فصیحى بانگى می‌زند كه اهل آسمان‌ها و زمین آن را می‌شنوند، و می‌گوید: اى مردم عالم، این مهدى آل محمد است و او را به نام و كنیۀ جدش پیغمبر(ص) می‌خواند و به پدرش حسن(ع)امام یازدهم تا حسین بن على _ صلوات اللَّه علیهم اجمعین _ نسبت می‌دهد. آن‌گاه گوینده می‌گوید: با وى بیعت كنید كه رستگار می‌شوید و با امر او مخالفت ننمایید كه گمراه خواهید شد.
پیروان احمد بصری او را «احمد الحسن» می‌خوانند و معتقدند بنابر این روایت، او از طریق امام حسن عسکری(ع)به خاندان رسول خدا(ص) متصل می‌شود (بصری، بی‌تا: 60).
استدلال به این روایت، نادانی و ناآگاهی این گروه را یادآور می‌شود و با این‌که احمد بصری، کنیۀ خود را «ابوالعباس» دانسته (بصری، 1431: ج1-3، 192) نمی‌توان کنیۀ ذکر شده در روایت که «ابوالقاسم» است را به او نسبت داد. در نتیجه این روایت به نام حضرت مهدی(عج)تصریح دارد که بنابر روایات، آن حضرت همنام رسول خدا(ص) و کنیۀ ایشان کنیۀ جد بزرگوارشان است (صدوق، 1395: ج1، 287).
افزون بر سخن فوق، عبارت‌های قبل و بعد روایت، با حضرت مهدی(عج)مطابقت دارد. در روایت تأکید شده که این فرد در سال 257 قمری به دنیا آمده (حلی، 1421: 440) و در بین رکن و مقام با او بیعت شده و 313 یار دارد و امام حسین(ع)او را همراهی می‌کند (همو: 442). در فرازی دیگر از روایت نیز بحث ندا به نام و کنیۀ ایشان _ که با نام و کنیۀ رسول خدا یکی است _ مطرح شده که با این قسمت مذکور از روایت همسو است (همو: 435).
نتیجه
در جمع‌بندی آن‌چه گذشت، جای تردید باقی نمی‌ماند که احمد بصری و طرفدارانش همانند دیگر مدعیان دروغین، از روش‌های استفاده از روایت‌های غیرمعتبر، تقطیع و گزینش روایت و تحریف و دستکاری محتوای آن سود جسته و برای اثبات ادعای خود تلاش بسیاری کرده‌اند. برای بیان دروغ‌گو بودن این فرد، تنها به مواردی از ادلۀ مطرح شده در دعوت وی اشاره کردیم تا روش باطل و شگردهای استدلال به دعوت در این گروه را تا حدی نمایان سازیم.

منابع
_ ابن‌بابویه، علی بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیرة، قم، مدرسة الامام المهدی(عج)، چاپ اول، 1404ق.
_ ابن‌طاوس، علی بن موسی، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن‏، قم، موسسة صاحب الامر(عج)، چاپ اول، 1416ق.
_ ابن‌منادی، احمد بن جعفر، الملاحم، قم، دارالسیرة، چاپ اول، 1418ق.
_ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
_ انصاری، محمدرضا، «طبری سوم و دلائل الامامة»، ماه‌نامه کیهان اندیشه، قم، مؤسسه کیهان، شماره 58، 1373ش.
_ آل سید حیدر کاظمی، سید مصطفی، بشارة الاسلام فی ظهور صاحب الزمان، بی‌جا، آل‌البیت(ع)، بی‌تا.
_ آیتی، نصرت‌الله، «نقد و بررسی آراء مدعیان مهدویت: با تکیه بر آراء احمد الحسن»، فصل‌نامه علمی _ پژوهشی مشرق موعود، قم، مؤسسه آینده روشن، ش25، تابستان 1392ش.
_ بحرانی، سید هاشم، المحجة فیما نزل فی القائم الحجة، تحقیق: محمد منیر المیلانی، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
_ برسی، رجب بن محمد، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین(ع)‏، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1422ق.
_ برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
_ بصری، احمد بن اسماعیل، الجواب المنیر عبر الاثیر، بی‌جا، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ دوم، 1431ق.
_، الرجعة ثالث ایام الله الکبری، إعداد: علاء سالم، بی‌جا، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ اول، 1433ق.
_، المتشابهات، بی‌جا، انتشارات انصار الامام المهدی، 2010الف.
_، نصیحة الی طلبة الحوزات العلمیة، بی‌جا، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ دوم، 2010ب.
_، وصی و رسول الامام المهدی فی التوراة و الانجیل و القرآن، بی‌جا، انتشارات انصار الامام المهدی، چاپ سوم، 2010ج.
_، الوصیة المقدسة، بی‌جا، انتشارات انصار الامام المهدی، بی‌تا.
_ بکری، احمد بن عبدالله، الأنوار فی مولد النبی(ص)، اصفهان، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل‌بیت(ع)، بی‌تا.
_ ترابی شهرضایی، اکبر، پژوهشی در علم رجال، قم، نشر اسوه، چاپ اول، 1387ش.
_ تهرانی، محمد بن حسن (آقابزرگ)، الذریعة الی تصانیف الشیعة، بیروت، دارالأضواء، چاپ سوم، 1403ق.
_ جعفریان، رسول، مهدیان دروغین، تهران، نشر علم، چاپ اول، 1391ش.
_ حائری یزدی، علی، إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب(عج)‏، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1422ق.
_ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل‌البیت لإحیاء التراث، چاپ اول، 1409ق.
_ حسینی جلالی، محمدحسین، فهرس التراث الشیعه، قم، دلیل ما، چاپ اول، 1380ش.
_ حسینی قزوینی، محمد، نقد کتاب اصول مذهب الشیعة، قم، مؤسسه تحقیقاتی ولیّ عصر(عج)، چاپ اول، 1430ق.
_ حطاب، احمد، دابة الارض و طالع المشرق، بی‌جا، انتشارات انصار الامام المهدی، 2009م.
_ حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر، قم، نشر الاسلامی، چاپ اول، 1421ق.
_ حلى، رضى‌الدین على بن یوسف بن مطهر، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1408ق.
_ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، بیروت، مؤسسة البلاغ، چاپ اول، 1419ق.
_ داود، محمد عیسی، المفاجأة بشراک یا قدس، بی‌جا، مدبولی الصغیر، بی‌تا _ الف.
_، المهدی المنتظر علی الابواب، بیروت، دارالمهدی، بی‌تا _ ب.
_ دیراوی، عبدالرزاق، دعوة السید احمد الحسن هی الحق المبین، بی‌جا، انتشارات انصار الامام المهدی، 2012م.
_ زیادی، حیدر، یمانی موعود؛ حجت الله، انتشارات انصار امام مهدی، 1432ق.
_ سلیمیان، خدامراد، درس‌نامۀ مهدویت، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع)، چاپ اول، 1385ش.
_ شهبازیان، محمد، تأملی نو در نشانه‌های ظهور (1)، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، چاپ اول، 1389ش.
_ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا(ع)، به کوشش: مهدی لاجوردی، تهران، نشر جوان، چاپ اول، 1378ش.
_ کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق.
_ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم‏، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
_ صفری فروشانی، نعمت‌الله، «محمد بن جریر طبری آملی و دلائل الامامة»، فصل‌نامه علمی _‌ پژوهشی علوم حدیث، سال دهم، قم، مؤسسه علمی _ فرهنگی دارالحدیث، شماره 37 - 38، پاییز و زمستان 1384ش.
_ طباطبایی حسنی، محمدعلی، مائتان و خمسون علامة حتی ظهور الامام المهدی(ع)، بیروت، موسسة البلاغ، چاپ دوم، 1429ق.
_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
_ طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، قم، انتشارات بعثت، چاپ اول، 1413ق.
_ طبسی، نجم‌الدین، «حکم تسمیه و ذکر نام شریف حضرت ولى عصر(عج)»، فصل‌نامه علمی _ ترویجی انتظار موعود، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع)، شمارۀ 3، بهار 1381ش.
_ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة للحجة، محقق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، المعارف الاسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
_ عاملی، سید جعفر مرتضی، بیان الائمة و خطبة البیان فی المیزان، بیروت، المرکز الاسلامی للدراسات، 1424ق.
_ عرفان، امیرمحسن، «بازخوانی عوامل پیدایش مدعیان دروغین مهدویت و گرایش مردم به آنان»، فصل‌نامه علمی _ ترویجی انتظار موعود، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع)، شماره 30، پاییز 1388ش.
_ عقیلی، ناظم، الرد الحاسم علی منکری ذریة القائم، بی‌جا، انتشارات انصار الامام المهدی، 1425ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
_ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
_ مرندی، ابوالحسن، مجمع النورین و ملتقی البحرین، اصفهان، مؤسسه تحقيقات و نشر معارف اهل‌البيت(ع)، بی‌تا.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
_ واحد تحقیقات انتشارات انصار امام المهدی، ادلۀ جامع دعوت یمانی آل محمّد؛ سید احمد الحسن، بی‌جا، انتشارات انصار الامام المهدی، بی‌تا _ الف.
_ واحد تحقیقات انتشارات انصار امام المهدی، برخی علایم ظهور مهم محقق شده (جزوه آموزشی)، بی‌جا، انتشارات انصار الامام المهدی، بی‌تا _ ب.
_ وب‌سایت خبر آنلاین، به آدرس: khabaronline.ir
_ وب‌سایت روزنامه الشرق الاوسط به آدرس: www.aawsat.com
https://ayandehroshan.ir/vdcejb8f9jh8.ib.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما