به گزارش روابط عمومی موسسه آینده روشن، جمعی از مسوولان پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت و معاونان و مدیران موسسه آینده روشن در آستانه برگزاری پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت، با سردار سرلشکر دکترسیدحسن فیروزآبادی دیدار و گفت وگو کردند.
در ابتدای این دیدار، حجت الاسلام والمسلمین سیدمسعود پورسیدآقایی، دبیر همایش بینالمللی دکترین مهدویت، از روند فعالیتهای صورت گرفته درباره برگزاری همایش و مؤسسه آینده روشن گزارش داد.
در ادامه، سردار سرلشگر دکتر سیدحسن فیروزآبادی، رییس ستاد کلّ نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ایران با ابراز خرسندی از فعالیتهای مؤسسه آینده روشن و برگزاری همایش بینالمللی دکترین مهدویت، به برخی مسائل راهبردی برای زمینهسازی ظهور اشاره کرد.
مشروح سخنان وی به این شرح است:
از نظر راهبردی، در مسئله زمینهسازی ظهور، مطالب عمدهای هست که نسبت به آنها غفلت میشود. سالهاست که بحث ظهور و انتظار فرج و دعا برای ظهور مطرح شده است، منتهی به تکالیف اصلی و محوری آن توجه نداریم. از جمله راهبردهای اصلی، راهبرد ورود به ولایت است؛ یعنی ما اگر قائل به وجود امام زمان(عج) هستیم و ايشان را مفترضالطاعه میدانیم، چرا در ولایت ایشان وارد نمیشویم. این موضوع، امروز مسئله پنهانی نیست. این مسئله در صدر اسلام هم اتفاق افتاد؛ یعنی امیرالمؤمنین(ع) را پیامبر(ص) به عنوان خلیفه تعیین فرمودند و قرآن هم تأکید کرد. حضرت زهرا(س) نیز عمرشان را در فاصله بعد از رحلت رسول خدا(ص) تا شهادتشان، صرف همین کردند که مردم را وارد ولایت کنند.
حضرت زهرا(س) به مسجد تشریف بردند، خطبه خواندند، حرف زدند، استدلال کردند و با خلیفه مخاصمه کردند. ایشان در خانه، به امام علی(ع) میگویند که من این همه در مسجد حرف زدم، ولی یکی از مسلمانان؛ نه از مهاجرین و نه از انصار، سرش را بالا نکرد. وقتی هم رسول خدا(ص) بودند، هر یک از همین انصار و مهاجرین حاضر بودند با فرمان پیامبر به غزوات بروند و شهید شوند، اما ورود در ولایت نکردند. اگر ولایت درک میشد، اصلاً کسی نمیتوانست دنبال توطئهسازی برود و اینطور ولایت را حذف کند؛ یعنی ولایت در ذائقه مردم ننشسته بود. عظمت پیامبر ادراک شده بود؛ یعنی عظمت پیامبر، وحی و آمدن اسلام، مسلمانان را تحت تأثیر قرار داده بود و همه هم نیرومند بودند. حتی از همین عظمت استفاده شد و عمر آن همه فتوحات بزرگ را انجام داد؛ اما از ولایت چیزی ادراک نشده بود. برای همین، حضرت زهرا(س) به خاطر بیماری، سوار بر مرکب، به خانه مهاجرین و انصار میروند و به ایشان میگویند که بیایید تا علی به ولایت خودش قیام کند، اما نیامدند.
میخواهم بگویم امروز هم بزرگترین مشکل ما، عدم ورود به ولایت است. ممکن است راجع به ولایت حرف زده شود، راجع به آن کتاب نوشته شود، سخنرانیهای آتشین بشود، اما ورود در ولایت نمیشود. میدانید که ما دانشگاهیان میگوییم باید ولایت را تجربه کرد. تجربه کردن ولایت، مهم است؛ حرف زدن راجع به ولایت و کتاب نوشتن راجع به آن مهم نیست؛ اعتراف به آن نیز مهم نیست. اگر ورود در ولایت شده بود، وقتی غدیر اتفاق افتاد؛ اگر ولایت امام علی(ع) در زمان رسول خدا(ص) قطعی میشد، کسی نمیتوانست خرابکاری و توطئه کند.
بزرگی نقل میکرد که سؤال شده (ظاهراً از معصوم(ع) یا از خود امام زمان(عج) است) که چگونه باید توسل کرد؟ فرمودند: بگویید: «یا محمّد یا علیّ یا فاطمة یا حسن یا حسین، یا صاحبالزمان ادرکنی و لاتهلکنی». طرف صرف و نحو خوانده است، میگوید آقا: «ادرکونی و لاتهلکونی» جمع هستند؛ شما شش نفر را گفتید. میگوید: ولایت امروز برای امام زمان(عج) است. «ادرکنی و لاتهلکنی» کار ایشان است. نوبت ولایت به امام زمان(عج) رسیده است. ما باید به ولایت ایشان وارد شویم.
مولوی زیارتی دارد که میگوید: «یا ربّ یا الهی! بحقّ محمّد، صلّ و سلّم علی محمّد؛ اشفع صدر محمّد بظهور الحجت». آخرش میگوید: «یا ربّ الحجت ! صلّ و سلّم علی الحجت ؛ اشفع صدورنا بظهور الحجت». ظهور حجّت را مایه شفای دل پیامبر میداند و همهچیز را وصل میکند به ظهور حجت. ظهور حجت، ظهور شخص نیست؛ ظهورِ ولایتِ حجت است و ولایتِ حجت، امروز هم وجود دارد. امروز امام زمان(عج)، امام است. پس ما باید در ولایت ایشان وارد بشویم. ادراک ولایت امام زمان(عج) و وارد شدن در ولایت ایشان و تبعیت کردن از ولایت ایشان بر ما فرض است.
اینکه قرآن کریم به پیامبر میفرماید: «قُلْ إِن كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ» (سورۀ آلعمران، آيۀ 31) محبت خدا هم به این تبعیت بستگی دارد. این تبعیت از رسول خدا، امروز تبعیت از امام زمان(عج) است. امروز ورود در ولایت ایشان است. امروز ما خارج از ولایت ایشان نمیتوانیم چیزی را تعریف کنیم. این یکی از نکاتی است که کاملاً گم شده است و صحبت هم از آن نمیشود و کار نمیشود. انشاءالله آقا بیایند. چرا آقا امام زمان(عج) به شیخ مفید میفرمایند: «أنّا غیر مهملین لمراعاتکم» (الاحتجاج، ج2، ص495)، یعنی چه؟ یعنی من دارم به وظیفه ولایی خودم عمل میکنم. مگر این نیست؟ ما هم باید از او تبعیت کنیم. این مطلب اول در زمینهسازی ظهور؛ یعنی اگر بخواهیم برای تبعیت جهانی از حضرت مهدی(عج) آمادگی فراهم شود، اول باید این ذائقه انسانها را برای ورود در ولایت احیا کنیم. ذائقهای که کور شده، مثل چشمی است که کور شده و چشم بسته به چه دردی میخورد.
عدهای از صدر اسلام تا امروز، برای کور کردن ذائقه مردم نسبت به ولایت کار كرده و ولایت غیر خدا را به شدت تحکیم کردهاند. اينجانب کتاب کیمیای سعادت امام غزالی را نگاه کردم و دیدم که مسئله ولایت در آن وجود دارد و آن را با استحکام مطرح کرده است؛ محکمتر از ولایت فقیهی که امام خمینی(ره) مطرح میکند. ولایت چه کسی؟ ولایت حاکم را. یعنی امام محمد غزالی که عالم و عارف بزرگی است، ولایت را ادراک کرده است، ورود در ولایت را هم ادراک کرده است و چون از ولایت معصومین محروم بوده، این ولایت را به سلاطین نسبت داده است. این راهبرد اول است برای اینکه بتوانیم برای ظهور زمینهسازی کنیم.
مطلب اول از امام و مطلب دوم از بشریت شروع میشود. یکی از مشکلات دیگری که در فرهنگ عمومی و جامعه حوزوی داریم، این است که ما وقتی هم که زمینهسازی میکنیم، زمینهسازی فردی میکنیم؛ چون شیعه حکومت نداشته و ولایت برقرار نبوده است، ما هر چه روی زمینهسازی کار کردهایم، روی زمینهسازی فردی بوده است، در حالی که زمینهسازی، فردی نیست، بلکه زمینهسازی، اجتماعی است. خداوند در سوره حمد آورده است: «إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ * اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ». همه اینها جمع هستند: «نعبد»، «نستعین»، «اهدنا». بنده وقتی نماز میخوانم، اینها را میگویم. از حضرت مهدی(عج) در این جمله وجود دارد تا آخرین فرد بشریت که هنوز ایمان نیاورده است. هر کسی باید سهم خودش را از خدای متعال مطالبه کند. گاهی اوقات در دعا کردن واقعاً گیر افتادهام. نتوانستم کسی را در جامعه بشری، از اول دنیا تا آخر از دعا مستثنا کنم. ببینید وقتی انسان خودش را در موضع تبعیت از امام عصر(عج) قرار میدهد، اصلاً هیچ چیز را نمیتواند مستثنا کند. نه اینکه انسانی را نمیشود، بلکه مخلوقات را نیز نمیتوان مستثنا کرد. همه در دایره این ولایت هستند.
این جامعهنگری و فکر کردن برای حرکت جمعی، راهبرد دوم بحث زمینهسازی ظهور است و به صورت فردی نمیشود. امکانپذیر ایمان فردی، خودسازی فردی و تزکیه فردی هم داریم، ولی برای اینکه جامعه اسلامی تحقق پیدا کند، کافی نیست. دلیل واضح آن هم این آیات شریفه است: «إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ * اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ». بنابراین، مسئله مهمّ دوم این است که باید به راهبردهای جمعی بیاندیشیم. برای زمینهسازی ظهور نباید به شیعه و ایران نگاه کنیم، نباید به مسلمانان و مستضعفان نگاه کنیم، باید به کل زمین نگاه کنیم. باید به راهبردهایی بیاندیشیم که همه با هم به حرکت در بیایند. اگر دیگران را به حال خودشان واگذار کنیم و بخواهیم این راهبردها فقط برای شیعه و مسلمانان، کارآمد باشد، برای ظهور زمینهسازی نکردهایم. به خاطر اینکه حداقل دلیل غیبت امام زمان(عج)، تهدید جان مبارک ایشان است. حتی اگر در ایران، همه مردم، فداکار و آماده باشند، امام زمان(عج) امروز نمیتوانند ظهور کنند؛ به خاطر اینکه دشمنان بسیار قوی وجود دارند و ایران مثل سامرای آن روز میشود.
ممکن است کسی بگوید جمهوری اسلامی وجود دارد، ولایت فقیه هم هست، انرژی هستهای هم که داریم و زمینه مهیاست. امام زمان(عج) به عنوان منجی عالم بشریت میآید و در همه فرهنگها گفته شده است که وقتی ایشان آمد، بر همه غلبه خواهد کرد. اینها احساس خطر میکنند. جمهوری اسلامی که الآن خطری برای اینها ندارد که بخواهد بر تمام جهان غلبه کند. بنابراین، باید این استعداد به کل عالم سرایت کند و راهبردهای ما نیز باید بتواند در تمام دنیا سرایت کند. یکی از مسائلی که امروز مطرح است و پرفسور مولانا هم چند هفته قبل در مصاحبهای بیان کرد، این است که مردم جهان امروز در شرایطی قرار گرفتهاند که به عدالت میاندیشند. حرفهایی که درباره مردمسالاری، حقوق بشر زده شده است، یک انسان میگوید حق من در مردمسالاری چیست؟ حق من به عنوان یک بشر چیست؟ اول چیزی که در این جامعه با آن مواجه میشود، بیعدالتی است؛ هم در حکومت و هم در حقوق بشر.
بنابراین، ما باید پیام عدالت جمعی و مردمسالاری را برای مردم جهان بیان کنیم که آنها با وجود تکثّر، با وجود قوم و قبیله و فرهنگهای متفاوت، ببینند که از درون این پیام ما، عدالت و مردمسالاری برای آنها تأمین میشود. همین حرف را اگر کوچک کنیم و بیاوریم در ایران، میگوییم كه اقلیتهای دینی در ایران، از همه آزادیها برخوردارند؛ یا مثلاً مسیحیها و یهودیها و نمایندگان مجلس آنها در ایران گاهی پیام میدهند که ما الآن بهترین وضعیت را در داخل جمهوری اسلامی ایران داریم.
پیام جامعه جهانی حضرت مهدی(عج) به همه اقوام این است که هر کسی احساس کند که هر شرایطی دارد، در آن شرایط، به عدالت و امنیت و مردمسالاری مورد نظر خودش میرسد، پاسخ این پرسش باید داده شود. امروز دنیا، تشنه است و این نیاز را میتوان مطرح کرد. هر چه گستردهتر کردن این نیاز، بهتر است. موضوعی، شعاری نیست، موضوعِ تکلیفی است.
بالای گنبد صاحب الزمان مسجد گوهرشاد قبل از انقلاب، تابلویی بزرگ نوشته بودند که «یا صاحب الزمان! جهان در انتظار توست». جهان در انتظار چیست؟ یک آقایی بیاید جهان را فتح کند؟ اینکه میشود همان داستانی که یهودیها به حضرت موسی(ع) گفتند: برو با خدا مصر را فتح کن. وقتی امنیت برقرار شد، ما هم میآییم. امام زمان(عج) که قرار نیست این کار را انجام دهد. بایستی این استعداد در جهان به وجود آید که مشتاق باشند تا امام زمان(عج) را بپذیرند.
مطلب سوم این است که در فاصله بین وضعیت فعلی و وضعیت مطلوب، چه کار باید کرد؟ اصلاً مهمترین بحثی که در بحث راهبردی مطرح است، همین است؛ وضع موجود چیست؟ وضع مطلوب چیست؟ چون راهبردها از وضع موجود به وضع مطلوب هدایت میکنند. وضع موجودمان این است که در ایران، الحمدلله به راهبردهای ملموسی رسیدهایم که حرکتآفرین است. مردم را به وحدت، حرکت و توافق رسانده است. شاه را بیرون کرده است. جنگ را تمام و امريكا را مرعوب کرده است. اینها راهبردهای بسیار مهمی است. پیآمدهای دیگری نیز از همین انقلاب میبینیم.
وقتی انقلاب اسلامی ایران پیروز شد، در سه سال اول، (سالهای 57 تا 59) هم تصور ما و هم سایر مسلمانان این بود که انقلاب ایران به زودی در عراق، ترکیه، مصر، اردن، مراکش، پاکستان، هندوستان و حتی نقاط دورتر اتفاق میافتد؛ یعنی یک سیلی بود و باید میرفت و این نقاط را میپوشاند، ولی ابرقدرتها آمدند و سیلبند زدند. الآن ببینید آن روز چه داشتیم؟ پیامهای انقلاب در آن روز همین راهبردهایی است که امروز برای زمینهسازی انقلاب حضرت مهدی(عج) به آنها نیاز داریم؛ نجات انسانها از چنگال طاغوتها، نجات انسانها از چنگال امريكای جهانخوار، نجات انسانها از چنگال ابرقدرتها، آزاد کردن انسانها، مستقل کردن کشورها، خودکفا کردن کشورها تا انسانها، خودشان باشند؛ انسانها خودشان تصمیم بگیرند و برای خود تعیین تکلیف کنند. اینها حرفهای خیلی بزرگی است. ما که مرحله قبل را دیده بودیم و در زمان شاه، زندگی و مبارزه میکردیم؛ وقتی انقلاب پیروز شد، این مطالب مطرح شد. قبل از آن، حتی تصور مطرح شدن این حرفها بر زبان کسی روی منبری یا تریبون نبود، ولی به زودی، اینها به شعارهای جهانی انقلاب تبدیل شد و بر مردم اثر گذاشت.
در سال 60 وقتی به کشور ترکیه رفتم، مردم ریختند دور بنده و میپرسیدند کی شما میآیید ما را نجات بدهید؟ مادر و خواهر من کی باحجاب میشود؟ در فیلیپین که مسلمان کم است، راننده تاکسی آنجا تا میفهمید ایرانی هستیم، اینطور میگفت: «خمینی، خمینی، خمینی». میفهمند که چه میخواهد اتفاق بیفتد و چه اتفاقی میافتد. منتهی این وضعیت عیناً مانند تجربه صدر اسلام است؛ یعنی دیدند اگر حکومت علی(ع) بشود، دیگر شده است آن چیزی که شده است. در انقلاب امام خمینی(ره) هم ابرقدرتها همین کار را کردند و گفتند چیزی را که این مرد میگوید و با این حرفهایی که مردم میشنوند، کار ما تمام است. استکبار شرق، غرب، امريكا، شوروی و اروپا، خودشان را در حال نابودی دیدند.
مکتب انتظار میگوید ناامید نشوید. نمونهاش را دیدید. آغاز انقلاب و نهضت انقلاب امام خمینی(ره)، حجت بود که انقلاب مهدی(عج) شدنی است. خدا رحمت کند مرحوم آیتالله سیدمحمود طالقانی را. ایشان حرف ملموس زیاد میزد؛ یعنی ملاکهای آیتالله طالقانی در تفسیر قرآن و تفاسیر روز، خیلی شهودی نبود، بلکه بیشتر عقلی بود. ایشان در همین بحث انتظار امام زمان(عج) حرف خوبی میزد در کتاب پرتوی از قرآن. «میگویند باید دنیا را فساد بگیرد تا امام زمان(عج) ظهور کند». ایشان در جواب میگفت: نه، اینطور نیست. ما مکلّفیم تلاش بکنیم که جهان را پاک کنیم تا جهان اسلامی شود و همه مردم را نجات بدهیم. آقا تشریف میآورند و آن را تثبیت میکنند. آنهایی که در گوشه و کنار مخالفت و مبارزه میکنند را سر جایشان مینشانند. ما مکلّفیم راه بیافتیم و آقا بیایند تثبیت کنند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، موضوع مهمتری را فهمیدیم و آن موضوع این است که اگر متوقف شویم، خطری نیست، بلکه خودمان هم در فساد غرق میشویم. اگر راه افتادی و انقلابی مانند انقلاب اسلامی انجام دادی، ایران را که آزاد کردی و میخواهی درست کنی، همه سرت میریزند. اگر قرار باشد پانزده کشور مثل ایران باشند، محاصره علیه آنها صد برابر خواهد شد. سختگیری علیه مؤمنان بیشتر خواهد شد. ممکن است مؤمنان را از سایر کشورها بیرون کنند و ممکن است برخی از آنها را اعدام کنند؛ یعنی اگر جریان اسلامی که امروز در ایران هست، به پانزده کشور برسد، چنان سختگیری و فشار و فسادی در جهان علیه ایمان و اسلام و افکار انقلابی انجام خواهد شد که قابل قیاس با امروز نخواهد بود. بنابراین، حتی اگر ما در جهت زمینهسازی ظهور هم حرکت کنیم و هر چه پیشرفت کنیم، ظلم و ستم بیشتر خواهد شد. بنابراین، پاسخ این تا انتها روشن است؛ ما باید حرکت کنیم. حرکت ما باید جهانی باشد. شعارها و راهبردهای ما باید افقهای دور را ببیند و فراگیر و پیشبرنده باشد. اینها راهبردهای کلانی است که بایستی برای زمینهسازی ظهور به آنها توجه شود.
مسائل ریزتری هم وجود دارند که بدون آنها نمیتوانیم موفق شویم؛ یعنی برای رسیدن به این راهبردهای کلان، آن راهبردهای جزئیتر باید انجام شوند که بنده بیشتر روی مسئله «طوع» فکر کردم؛ امام صادق(ع) در دعای سلامتی امام زمان(عج) میفرمایند: «حتّی تسکنه أرضک طوعاً»؛ چون دیگر این پایان و غایت، منظور ماست؛ یعنی همان ظهور، امام معصوم(ع) اینطور بیان میکنند که «تسکنه أرضک»؛ یعنی حکومت امام زمان(عج) در زمین برقرار میشود. مقصود ما در این کلمه «طوعاً» است. یک جهت سادهتر این است که «طوعاً» در مردم است؛ یعنی مردم باید مشتاق آمدن آقا شده باشند. این میل و رغبت و تمکین و اتباع و همان ورود در ولایت باید در مردم ایجاد شده باشد. نمیشود که امام زمان(عج) تشریف بیاورند و این تمکین و ورود در ولایت ایشان در دل کسی نباشد؛ آن وقت کسی ایشان را یاری نخواهد کرد. بنابراین، «طوعاً» میگوید که مردم ما باید طوری کار فرهنگی کنند که نتیجهاش، شناخت امام زمان، درک مواهب ایشان، درک تکلیف نسبت به ایشان و تقویت محبت در دلهایشان باشد. در جهان طوری معرفت ایجاد کنند که مردم، تشنه و مشتاق آمدن امام زمان(عج) باشند. این کار باید انجام بگیرد و یکی از ابعاد زمینهسازی ظهور این کار است.
ابعاد دیگری هم وجود دارد. مثلاً امام زمان(عج) وقتی ظهور میکنند، چه میکنند؟ یکی، عشق به منجی و معرفت نسبت به منجی است. دوم، معرفت نسبت به ویژگیهای جامعه ایدهآلی است که قرار است امام زمان(عج) ایجاد کنند. این ویژگیها باید بیان و تبیین و ارائه شود. ما در روایات داریم که ائمه(ع) میفرمودند آن روز که او بیاید، این مواهب هست. اینها باید تدوین و مشخص شود؛ یعنی یکی از راههای به وجود آمدن اشتیاق در مردم همین کار است. (مثلاً این توده عظیم مردم به قاره امريكا رفت و آنجا کشورهای مختلف تشکیل شد؛ به خاطر اینکه گفتند آنجا طلا پیدا میشود. هر کس که طلا دوست داشت، رفته امريكا و بالأخره تبدیل به یک کشور ابرقدرت دنیا شد). بنابراین، یک مطلب، خود امام زمان(عج) است و دیگری، مواهبی است که ایشان میخواهد برای بشر بیاورد. این دو بُعد دارد یکی، بُعد معرفتی است که به مردم گفته میشود چنین وضعیتی باید در جهان باشد و دوم اینکه امام زمان(عج) چنین وضعیتی را تأمین میکند. این کار نیز برای مردم دنیا جاذبه دارد؛ چون انواع مختلفی از حکومتها وجود دارند و همه خودشان را بهترین شکل حکومت میدانند. وقتی هر کدام را تجزیه و تحلیل کنیم، یک چیز کم دارند و افراد ناراضی (افرادی که از همین جوامع دفاع میکنند، میبیینند چیزی کم دارند)، زیاد هستند. نمونهاش بحران اقتصادی غرب است. حضرت آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی، در فرمایشی از این قضیه استفاده خیلی خوبی کردند که بنده لذت بردم. فرمودند: غربیها سالها بود که میگفتند حکومت ما حکومت خوب و صالحی است. دلیلش هم این است که ما مشکلات اقتصادی مردم را حل کردیم. حالا شما صد تا اشکال دیگر میگیرید که درست و وارد است، ولی ما مشکلات اقتصادی و رفاهی مردم را حل کردیم. این هم ظرف یک چشم بههمزدن به هم خورد و شکست غرب در همین حادث شد. بقیه اشکالاتی که داشتند قبول داشتند و این امتیازی هم که داشتند، از دست دادند.
این موضوع، قضیهای جهانی است. بحث مدینه فاضله نیز که در فلسفه مطرح شده، همین است. میگوید که این حکومتها و مدینههای فاضله شما، نیاز بشر را کفایت نمیکند. زمانی توسعه علمی و فنآوری نبود؛ ادراک چنین وضعیتی هم مشکل بود، اما امروز خوشبختانه، شرایطی در بشر و جهان ایجاد شده است که بشر میتواند ایدهآل خود را بشناسد.
اتفاقاً یکی از دلایلی که ما را مکلف میکند برای زمینهسازی ظهور تلاش کنیم، این است که امروز بشر استعداد درک مدینه فاضله واقعی را پیدا کرده است که در گذشته نداشت. ما اکنون مدینه فاضله «حکومت حضرت مهدی(عج)» را در اختیار داریم که میتواند مدینه فاضله معقول امروز بشر را ارائه کند. اولین کار این است که خود امام زمان(عج) باید خوب معرفی شود و دومین کار این است که جامعه امام زمانی و چیزهایی که ایشان میخواهد بیاورد، تبیین شود.
مطلب سوم این است که در این عرصه، ما چه کاره هستیم و چه تکلیفی داریم؟ باید برای همین چیزها تلاش کنیم و گام به گام، تا هر مرحلهای که بشر توان دارد، پیش برود تا به اعتقاد خود برسد و به سوی او حرکت کند. این را هم در فرمایشهای امام و هم در فرمایشهای مقام معظم رهبری داریم. مقام معظم رهبری این موضوع را باز در این سفر اخیرشان به کردستان فرمودند که مدعی نیستیم حکومت اسلامی ایجاد کردیم، بلکه مدعی هستیم که به سمت تشکیل حکومت اسلامی حرکت میکنیم.
زمینهسازی ظهور همین است که مردم را طوری پرورش دهیم که تلاش کنند به سمت جامعهای حرکت کنیم که حضرت مهدی(عج) میخواهد در آن، حکومت خویش را تشکیل بدهد و آن را اداره کند و آن مواهب را به بشر برسان؛ چون آن حکومت که یکروزه از زمین نمیجوشد. باید هم بشر و هم جهان استعدادش را پیدا کند و وسایل و ابزارش باید پیدا شود که باز توسط بشر این امر تحقق پیدا میکند. ابعادش هم مشخص است. موضوعات زمینهسازی ظهور، موضوعات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و انسانی همین امروز جهان است. لازم نیست که موضوع جدیدی کشف کنیم، بلکه همین موضوعات است. این موضوعات در شرایط فعلی، اسیر افکار محدود و منحرف و در هم تنیده بشر است. باید این موضوعات را بر اساس مکتب و آنچه شریعت آورده است، باز کرد و با عقل پرورش داد و به آن چیزی که باید باشد، تبدیل کرد.
یکی از مباحثی که بعد از مکاتب مختلف فکری که در سه قرن اول اسلامی به وجود آمد، مطرح شد و بزرگان عالم تشیع روی آن اصرار کردند و امروز هم عامل پیشرفت انقلاب اسلامی و زمینهسازی برای ظهور حضرت مهدی(عج) است، این بحث است که همه ادیان و مذاهب بر کتاب و سنت و اخبار خودشان تکیه میکند. تنها مکتب شیعه از کتاب، سنت، اخبار و عقل میگوید. شیعه میگوید هر چه عقلی است، دینی است و هر چه دینی است، عقلی است (به نقل از شهید آیت الله مرتضی مطهری). امروز در بین همه مکاتب جهانی (مکاتب دینی و نه مادی؛ چون مکاتب مادی، رفتنی هستند) مذهبی که بر عقل تکیه میکند و به راهبردهای عقلانی مهر تأیید دینی میزند، تشیع است. بنابراین، تشیع همراه رشد علمی، فکری و فنآوری حرکت میکند. این موضوع جزو امتیازات معتقدان به آن حضرت است و جزو ویژگیهای این مذهب و از تکیهگاههای اصلی آن است و یکی از عوامل پیروزی و موفقیت ما در امروز و آینده است.
همین اموری که امروز مطرح است (فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و...) بایستی برای زمینهسازی ظهور صورت بگیرد و رشد و حرکت داشته باشد تا فراگیر شود. یکی از کارها برای زمینهسازی ظهور، الهامبخشی انقلاب اسلامی است. این الهامبخشی باید واقعی شود، نه که بگوییم باید الهامبخش باشد. ما هم بایستی اهل پوشش و پنهانکاری و شبیهسازی باشیم. اینکه فکر کنیم همه چیز را میشود علنی گفت، تبلیغ کرد، آموخت و پیش برد، خیال خام است. باید در زمینهسازی ظهور، اسرار تعریف شود، حیطهبندیها تعریف شود. اینها هم از واجبات زمینهسازی ظهور است.
کار تشکیلاتی روحانیت شیعه، کار سازمانیافته، تشکیلاتی، سازماندهی اسرار، نحوه اعزام مبلّغ، نحوه آموزش مبلّغین و نحوه ارتباط مبلّغان، همه از واجبات کار زمینهسازی ظهور است. بعضی نکات داریم که اینها پیام هستند. این مطلب که امام زمان(عج) تشریف میآورند و میخواهند به فلسطین بروند و سفیانی سر راه ایشان است، یک کد است. ایشان بدون جهاد نمیتوانند حرکت کنند. از همان اول حرکت، مانع هست. سفیانی چیست و کیست؟ سفیانی، جریان مجهّز و سازمانیافته و اطلاعاتی و پرقدرتی است که با تمام نیرو در مقابل امام خواهد ایستاد.
سرعت داشتن در تحول، گام بعدی است. در ابعاد انقلاب اجتماعی، نخبگان ما در مرحله یقضه هستند. هنوز نمیتوانیم به نخبگان جامعه انقلابی ایران اسلامی که امام را درک کردند، استکبار را درک کردند و با آنها جنگیدهاند، بفهمانیم که ما باید تحول ایجاد کنیم. مقام معظم رهبری در باب تحول مطلبی بیان کردند و میفرمایند: بعضی از این ساختارهایی که در داخل کشور ماست، امريكاییها نوشته، درست کرده و آموزش دادهاند و جا انداختهاند که امروز خودشان این ساختارها را قبول ندارند و خودشان برای این ساختارها کارآیی قائل نیستند، اما مدیران ما در کشور سر این ساختارها تعصب دارند. ما باید این بحثها را اول در حوزه علمیه به نتیجه برسانیم. ما اصلاً به این موضوع فکر نمیکنیم که حوزه باید متحول شود که بعد آن به سرعت تحولش فکر کنیم. اگر دانشگاه و حوزه متحول نشود و به سرعت تحول فکر نکند، فکر کردن در سایر ابعاد اجتماعی، خیال خام است. امام هم میفرمود همه تحولها از این دو جا منشأ میگیرد. امام اصلاً نفرمود که دانشگاه و حوزههای علمیه، بلکه فرمود دانشگاههای فعلی ما و دانشگاههای دینی ما؛ یعنی حوزه را هم به عنوان دانشگاه نام برد.
اصولاً اجتماع به فرهنگ وابسته است. فرهنگ هم در مراکز علمی شکل میگیرد. اگر قرار باشد به تحول اندیشیده شود، باید اول مراکز علمی به تحول بیاندیشد. اگر قرار باشد به سرعت تحول اندیشیده شود، باید در مراکز علمی به سرعت تحول اندیشیده شود. این سخن که مقام معظم رهبری میگوید در تولید علم باید راههای میانبر را بروید، معنایش همین سرعت دادن به تحول است.
حقیقت این است که ظهور برای امام زمان(عج) است. امام زمان(عج) هم برای حوزه است و حوزه برای امام زمان(عج) است.
البته این بحث بسیار عمیقتر است. باید در این زمینه با تکتک مراجع صحبت کرد و تا تغییر و تحولی در درسهای حوزه صورت بگیرد. بهتر است در تحول صورت بگیرد. در دروس خارج دیدهایم که طلاب پنج یا ده سال به درس خارج میروند و بعد میخواهند با نیروهای ما در بخشهای عقیدتی ـ سیاسی، یا به عنوان امام جماعات یا دادستان و مثل آن کار کنند. با این حال، میبینیم که درک حکومتی ندارند. بزرگترین مشکل ما الان این است که روحانیون درک حکومتی ندارند.
برای نمونه، آقایان در شورای نگهبان ایراد گرفته بودند که این زمینها، مال مردم است و مالک دارد و این حرفها را نمیشود زد. امام آنها را خواست و فرمود: «شما به اینها میگویید مالک؟ اینها چند سال است این زمینها را دارند و از کجا آوردهاند؟ در این مدتی هم که در دستشان بوده است، آیا وجوهات را پرداختهاند؟ آیا اینها جزو اموال امام زمان(عج) است یا جزو اموال اینهاست؟» ببینید که امام چهطور به قضیه نگاه میکرد. جا دارد بحثهای آیتالله نایینی را دوباره در حوزه درس بدهند. بحثهای 150 سال پیش را میگویم. آنها الآن نو هستند. «النَّبِيُّ أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ» (سورۀ احزاب، آيۀ 6). ولایت چه اختیاراتی دارد و احکام سلطانیه چه اختیاراتی را به ولایت و حکومت میدهد. بماند که کسی امروزه اصلاً به این بحثها کار ندارد.
ببینید روحانیت شیعه امروز، روحانیت حکومت جهانی اسلام است و این حکومت جهانی اسلام، چه بخواهیم و چه نخواهیم، در حال تحقق است؛ یعنی در حال شدن است. توقف که نیست، برنامهریزی برای آینده نیست. مثل این است که دارد میرود و ما باید به دنبال آن بدویم. اینها بحث همه با هم است. علت اینکه اینجانب وارد این بحث شدم، این است که ما نمیتوانیم بیرون کار کنیم و به جای حوزه، زمینهسازی ظهور حضرت را انجام دهیم. همین اشتباه پیش میآید که میگویند آقای دکتر محمود احمدینژاد، خطرناک است و از خوارج نهروان خطرناکتر است. چرا؛ چون در مجامع جهانی، اسم امام زمان(عج) را نام میبرد و این شخص فردا از آخوندها جلوتر میافتد. اینها حقایقی است که باید بدانیم. دکتر احمدینژاد دارد در مسیر حق پیش میرود و بقیه که باید از او جلوتر باشند، نیامدهاند. بعد گفته میشود که دکتر احمدینژاد میخواهد خلاف روحانیت، یک تشکیلات دینی ایجاد کند. چنین چیزی نیست. بله، اگر روحانیت و حوزه، جلوتر نباشد، همین بحثها پیش میآید. پس در بحث زمینهسازی ظهور، اول باید حوزه اقدام کند. من بحث اصالت روحانیت را خیلی جدّی مطرح کردم و به آن اعتقاد هم دارم.
خود امام زمان(عج) هم گفتهاند که باید علما این کار را انجام دهند. من به کسی انتقاد ندارم. من به همه روحانیت اعتقاد دارم و این اعتقادم نیز باطنی است. با این حال، اگر بخواهیم نگاه انقلابی به ظهور حضرت مهدی(عج) بکنیم: یعنی نگاه حکومتی بکنیم و نگاه پیشرفت زمینههای ظهور حضرت را داشته باشیم، چنین نگاهی به تحول عظیم در حوزهها نیاز دارد. بعد در روحانیت و بعد در بخش فرهنگی جامعه باید این اتفاق بیافتد. اگر میخواهیم در علوم انسانی انقلاب کنیم، این انقلاب در علوم انسانی، اول باید در حوزه تدوین شود و بعد در دانشگاه تدریس شود. نمیشود که در دانشگاه و در علوم انسانی، انقلاب فرهنگی کنیم. در دانشگاه، یک مشت کتاب غربی را ترجمه کردهاند و آوردهاند. اساتید هم رفتهاند همانجا یاد گرفتهاند و درس میدهند. حرف جدید هم نشنیدهاند و بلد هم نیستند و کسی هم به آنها یاد نداده است. هر کاری هم بکنید، همان کتابها را درس میدهند. این وضعیت در مسائل انسانی ما انقلاب ایجاد نمیکند. ما مدعی داشتن علوم انسانی در جهان هستیم و در حوزههای ما واقعاً این اساتید حضور دارند. الان ما بهترین اساتید را در علوم انسانی در حوزهها داریم که بتوانند در دانشگاهها تدریس کنند.
باید سازوکاری باشد که آنها را به صحنه بیاورد. برای استاد دانشگاه کراواتی که از غرب آمده است و مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه اوهایو دارد، بلیت هواپیما میخرند و او را از تهران، به زابل و مشهد میبرند و پس از دو ساعت درس دادن، ساعتی صد هزار تومان به او میدهند و هتل هم برایش میگیرند. در مقابل، مدرّس حوزهای داریم که همین درس را میتواند صد برابر، بهتر و درستتر از آن استاد بدهد. با این حال، اگر بگویید باید از این آقا استفاده شود، میگویند ایشان کجاست؛ اصفهان است؛ ما کجا و او کجا. در قم است؛ ما کجا و او کجا. از بودجه بیتالمال پول داده میشود تا استادهایی که از امريكا و انگلیس میآیند، به تهران و تبریز یا مشهد بروند و درس بدهند، ولی برعکس، استادان معتبری در حوزهها داریم که ناشناخته میمانند و سازوکاری هم درست نمیشود که اینها را بشناسند.
در بحث زمینهسازی ظهور بسیار مهم است که بدانیم انقلاب امام خمینی(ره) چهطور پیروز شد. کل مبارزانی که در 50 سال تربیت شدند، در سال 57 در کنار امام راحل(ره) قرار گرفتند و انقلاب را هدایت کردند. این بود که برای انقلاب امام خمینی(ره)، زمینهسازی شد. آدمها را ساختند. 50 سال آدم ساختند. بعد امام اینها را جمع کرد. اول، مردم را راه انداختند. بعد هم آمدند قانون اساسی را نوشتند و حوزههای علمیه را تشکیل دادند و نمایندگان امام در دستگاههای مختلف شدند و جنگ را اداره کردند؛ یعنی مجموعهای با یک فکر ساخته شد. اگر واقعاً میخواهیم نهضت حضرت صاحبالزمان(عج) را زمینهسازی کنیم، خزانهاش در حوزه علمیه است. استادش هم در حوزه علمیه است. تولید علمش هم در حوزه علمیه است.
علما در حوزه باید فکر کنند و کار کنند. بنده میدانم که بسیاری از اساتید حوزه علمیه در اوج فقر و زهد در حوزهها نشستند و بیرون هم نیامدند و همانجا درس سابقشان را تدریس میکنند. آنهایی هم که در نهضت امام خمینی(ره) افکارشان متحول شد، به سمت انقلاب آمدند و کار کردند، در آن ده سال اول آن حرکتها را ایجاد کردند، کارشان باید تداوم پیدا میکرد که نکرد. باید جایگزینی صورت میگرفت. همانطور که یک نسل از دانشگاه بیرون میآید، باید از حوزه و از درون روحانیت هم یک نسل بیرون میآمد. یک سری مشکلات هست که در این راه با آنها مواجه شدیم و باید خود علما بنشینند و این وضعیت را نقد کنند.
حکومت اسلامی، نمونه، الگو و سمبل است. ما قرار است همه جهان را آماده کنیم تا امام زمان(عج) تشریف بیاورند و حکومت جهانی امام زمان(عج) تشکیل شود. آن فکر آقای طالقانی دنبال نشد که ما باید همه دنیا را کشور اسلامی کنیم و امام زمان(عج) بیایند و تثبیت کنند. آمدیم گفتیم حالا که جمهوری اسلامی شده، باید از امکانات جمهوری اسلامی و فرصتهایی که در دست است، استفاده کنیم و برخی خیالهایی را که برای گذشته بود، تحقق بدهیم.
این سخن که میگویند امام زمان(عج) ظهور میکند، تنها برای این است که به ما مقصد و غایت بدهند. زمینهسازی ظهور و انتظار، استراتژیهایی هستند که ائمه(ع)، دین و خدا به ما دادهاند تا ما راه را گم نکنیم، ولی اکنون ما همه اینها را کنار گذاشتهایم.
شما باید مبنا را بر فکر انقلابی و کار جهادی بگذارید. شما یقین بدانید که مقام معظم رهبری صددرصد خرسند است و برای شما دعا میکند و اصلاً فلسفه رهبری ایشان روی این دو محور فکر انقلابی و کار جهادی میچرخد. در مورد جنبش نرمافزاری، بنده محورهای حدود پنجاده سخنرانی ایشان را تنظیم کردهام. در بحث نهضت نرمافزاری، جزئیات تولید علم و جنبش نرمافزاری را طراحی و ارائه کردهاند. وقتی اولین مقاله را میخواستم بنویسم، آمدم یک الگو کشیدم و بر مبنای آن الگو، محورها را تعیین کردم و بعد فرمایشهای ایشان را تنظیم کردم. فرمایشهای ایشان را در آن قالب و ساختار بردم. آن وقت دیدم که فرمایشهای ایشان بر همان مبنای قالب و ساختار بوده است. مقام معظم رهبری اینها را هنرمندانه مبانی علم امروز، تنظیم و بر همین مبنا هم دنبال کردهاند.
مسئله امامت هم همینطور است. وقتی امام زمان(عج) هم تشریف میآورند، به افراد نميگویند که فلانی این کار را بکن و تو این کار را بکن. زمینهسازیهایی که میکنیم، براي اين است كه آدمهایی تربیت شوند که امام زمان(عج) به آنها اعتماد کند و کارها را به آنها بسپارد و خطوط کلی را بدهد تا خودشان حرکت کنند.