مؤلفههای مدیریت آرمانی دولت جهانی موعود
دکتر حسین خنیفر، احمد خنیفر
سیدمجتبی حسینیفرد، علی علیمددی
چکیدهسیدمجتبی حسینیفرد، علی علیمددی
مدیریت به عنوان یکی از ارکان نظام بشری، از یک طرف، دیرینگی موضوعی و تمدنی دارد و از طرف دیگر، در ادیان مطرح است. آخرالزمان و عصر ظهور، یکی از ابعاد ناشناخته در نظام ارزشی مدیریت است. حکومت و دولت موعود و مؤلفههای آن در آخرالزمان، از مباحث مهم نظام اسلامی بهویژه در مکتب تشیع به شمار میآید. در این مقاله، به الگوی مدیریتی عصر ظهور با استناد به آیات و روایات و استخراج یک مدل مفهومی از مدیریت حضرت امام مهدی ناظر بر ابعاد تغییر و نیز ریشهدار در تحولات جهان امروز و آینده، پرداخته شده است. همچنین سعی کردهایم تا فتح بابی از بحث اصلاحات، عدالت، برنامه اقتصادی، آموزشی، قضاوت، مشارکت و مبحث مهم تغییر در حکومت موعود داشته باشیم. مدیریت اجرایی، رفتاری، قضایی، اقتصادی و اجتماعی، مؤلفههای اصلی این مقاله را شامل میگردد. در این مقاله، سعی بر آن شده تا با این نگاه نو، مؤلفههای موردنظر در حکومت حضرت مهدی با استفاده از آیات و روایات تبیین و تفسیر شود تا با الگوگیری از آن، زمینه تحقق دولت کریمه حضرتش تسهیل گردد.
مقدمه
مهمترین نقشی که اسلام در ابعاد تئوریک و همچنین در روشهای علمی مدیریت ایفا میکند، از طریق تأثیر ارزشهای اسلامی بر مدیریت است. (مصباح یزدی، 1379: 265) این مهم، در مطالعات تطبیقی بین تئوریهای مدیریت و نگاه نظام ارزشی مشهود است.
مدیر در نظام توحیدی، در عین داشتن اختیارات فراوان و فرصتهای خلاقانه، هیچگاه نمیتواند از مدار تعیین شده عدول کند. هر کس در مسند مدیریت قرار میگیرد، باید بکوشد تا صفات الهی را هر چه بیشتر در خود متجلی نماید؛ زیرا مشارکت و حضور در زنجیرۀ مدیریت نظام اسلامی، شایستۀ کسانی است که عالم، عارف و عامل به حدود الهی هستند و در این میان، هر کس بیشتر از دیگرانخود را به صفات الهی متصف نماید، از شایستگی بیشتری برای رهبری و مدیریت برخوردار خواهد بود.
اکنون این سؤال مطرح میشود که با شرایط ویژهای که اسلام برای فرد مدیر تعیین میکند، چه کسی این شرایط را در حد اعلا دارد و در رعایت حدود الهی و اِعمال حکومت بر جامعه مسلمین شایستهترین است؟ آیا جز امام معصوم کسی میتواند این مدیریت خطیر را در یک حکومت جهانی به عهده بگیرد؟ بیشک تنها امام معصوم چنین مسئولیت سنگینی را میتواند بر عهده گیرد که در عصر حکومت جهانی، حضرت مهدی است. آن حضرت بهترین مدیر و شیوۀ مدیریتیاش _ که برگرفته از اصول و ارزشهای اسلامی است _ کاراترین و اثربخشترینسبک مدیریت است. امام صادق میفرماید:
هنگامیکه امور به دست حضرت صاحبالامر میرسد، خدای تبارک و تعالی، هر زمینِ پستی را برای او بالا میبرد و هر زمین بلندی را پایین میآورد تا اینکه همۀ جهان همانند کف دست او برایش آشکار شود. (الکاظمی، 1410: 264)
همچنین در زیارت صاحبالامر میخوانیم:
السَّلامُ عَلَی الْقائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ؛ (قمی، 1385: 1029)
سلام بر آن قیامکنندهای که همه در انتظار او هستند و کسی که به عدالت شهرت دارد.
این نگرش، تعیین کننده نوع مدیریت و ادارۀ جهان در عصر ظهور است؛ زیرا قرار است در این نوع اداره جهانی، دو مؤلفه «عدالتمحوری» و «قسطگرایی» ظهور یابند (تونهای، 1383: 484).
بیان مسئله
پیشرفت جوامع، به کوششهای گروهی بستگی دارد. همچنان که گروههای سازمانیافته، گسترش مییابد، عملکرد مدیریت و مدیران از اهمیت بیشتری برخوردار میگردد (یارمحمدی و زارعیمتین، 1381: 34). مطالعات و تحقیقات عمیق در امور اجتماعی، مفاهیم مدیریت از دیدگاه اسلام و فرهنگ اسلامی در محیط کار، در حد نیاز صورت نپذیرفته است (همو: 95 - 96).
برای شناخت مدیریت درست و اصول مدیریت متکامل و مترقی منطبق با نیازهای یک جامعه ایدهآل اسلامی، باید تئوریهای مدیریتی جهان را شناخت و از ضعفها یا ویژگیهای مثبت آنها اطلاع کافی به دست آورد؛ آنگاه از رهآورد تجربیات ارزشمند مدیریتهای موجود بهرهمند گردید (دشتی، 1380: 113)؛ سپس نگاه اصیل و فاخر را به سمت مدیریت مصلح جهانی معطوف نمود.
امروزه، مدیریتها در جوامع _ پیشرفته و غیرپیشرفته _ در به نمایش گذاشتن خواستههای فطری و رشد انسان کمالجو، ناکارآمد هستند (صافی گلپایگانی، 1375: 20).
از سوی دیگر، یکی از مهمترین دغدغههای امروز بشر که آرامش حیات و راحت ممات را از او سلب کرده، دنیا را برای او مبهم و آخرت را از وَهْم آکنده ساخته، شناختن شخصیتی است که بتواند آسایش و آرامش را برای انسان تأمین کند و او را به حق آشنا سازد و در مسیر آن پویا گرداند و ملاک انسانیت باشد. امروزه این ویژگی کمال و ملاک انسانیت _ که اعتدال فکری، عقیدتی، روحی و عملی انسان را تأمین و تضمین میکند _ در عرصۀ ظهور و دسترس جامعه کنونی نیست. از اینرو بشر، همواره دنبال گمشدهای میگردد که وجود او را حتمی میداند اما به راه شناختش پی نبرده است (جوادی آملی، 1378: 8).
برای نجات و رهایی از این فضای اومانیستی که بشر را در خود گرفتار کرده است، باید دنبال یک مدیریت برتر باشیم؛ مدیریتی که بر ارزشهای الهی مبتنی بوده و بر عهده یک انسان کامل و امام معصوم باشد. این مهم ما را بر آن میدارد تا میراث دینی و بالاخص میراث شیعه را متأملانه بازنگری کنیم و به مؤلفههای مدیریت موعود بپردازیم که نوع آرمانی و جهانی است (رضوانی، 1384: 19 - 20).
بنابراین در این پژوهش، دنبال بررسی مؤلفههای مدیریتی حکومت امام زمان به عنوان اثربخشترین و کاراترین الگوی مدیریتی هستیم تا بتوانیم از طریق ارائۀ آن به جامعه جهانی، گامی مؤثر در جهت آسایش، امنیت و رفاه بشر برداریم.
اهمیت و ضرورت بحث
تدوین و ارائۀ الگوهای مدیریتی یا فلسفۀ مدیریت و ادارۀ امور جامعه در هر کشور و نظامی، خواه ناخواه بر مکتب و نوع اعتقاد بشر و ارزیابی دربارۀ هستی و بر نوعی تفسیر و تحلیل از جهان، مبتنی است. اگر مدیریت را نوعی ایدئولوژی بدانیم، یعنی یک نوع بایدها و نبایدها فرض کنیم، بایدها همیشه از هستیها یعنی جهانبینی سرچشمه میگیرد. اگر هستیها را ندانیم، بایدها را نخواهیم دانست. لذا تمام نظامهای اجتماعی، بر نوعی جهانبینی متکی هستند. هدفهای یک مکتب و روشها و بایدها و نبایدهای آن، همه بر طراحی و تدوین نظامهای اجتماعی و اداره امور سازمانها تأثیر میگذارد (زارعیمتین و شهبازی، 1382: 62).
با توجه به مشکلات جوامع امروزی و صلاحیت نداشتن حاکمان آنها در ادارۀ جامعه و رساندن بشر به سعادت و امنیت، ضروری است که یک شیوه اداره دولت و حکومت (شیوۀ مدیریتی) جدید و موفق عرضه شود. از سوی دیگر، خلاصه و حقیقت مهدویت، منتهی شدن سیر جوامع جهان به سوی جامعه واحد و سعادت عمومی، امنیت و رفاه، همکاری، همبستگی همگانی، حکومت حق و عدل جهانی، غلبه حق بر باطل (انفال: 7 - 8)، غلبه جنود «الله» بر جنود «شیطان»، نجات مستضعفان و نابودی مستکبران (قصص: 5)، و خلافت مؤمنان و شایستگان (انبیاء: 105)، به رهبری ابرمردی الهی است که موعود انبیا و ادیان و دوازدهمین وصی پیغمبر آخرالزمان است. این محتوا و این هدف و این پایان و عاقبت، مطلوب هر فطرت و خواسته وجدان هر انسان است (روم: 30).
در نتیجه، انجام دادن چنین تحقیقی در مورد مؤلفههای مدیریت در حکومت امام زمان در حکومت جهانی اسلامی (آخرین دولت) در این اوضاع زمانی و مکانی، لازم به نظر میرسد، تا از این راه بتوانیم آینده خوبی را در پرتو احکام و قوانین الهی برای خود تضمین کنیم؛ زیرا وقتی بدانیم مدیریت اسلامی چگونه است و شیوۀ مدیریتی امام معصوم چیست، آنگاه میدانیم که چگونه باید باشیم و چگونه باید عمل کنیم تا مسیر رسیدن به چنین دولتی را کوتاهتر نماییم. دربارۀ حکومت موعود و آرمانهای آن با عنایت به میراث دینی موجود در دین اسلام و ادیان مختلف، این مهم جای بررسی و تحلیل ویژهای دارد که در این مقاله با عنایت به نیاز عصری و اقبال به مباحث موعودشناسی از ضرورت تامی برخوردار است.
اهداف پژوهش
هدف اصلی: بررسی و مطالعه مؤلفههای الگوی مدیریتی موعود (حکومت حضرت مهدی) بر اساس احادیث و روایات معتبر:
_ فرعی 1: بررسی مؤلفههای اختصاصی در الگوی مدیریتی موعود بر اساس نصوص معتبر؛
_ فرعی 2: بررسی الگوی مدیریتی موعود از جهت رفتاری، اجرایی، قضایی و اقتصادی؛
_ فرعی 3: بررسی برنامههای مدیریت نظام موعود با استناد به آیات و روایات.
مروری بر مبانی نظری پژوهش
تبارشناسی واژۀ موعود
موعود یکی از لقبهای بسیار معروف حضرت امام مهدی است. این لقب از آن جهت به آن حضرت داده شده که انبیای الهی نوید ظهور ایشان را به تمام امتها دادهاند؛ لذا ظهور منجی بزرگ الهی در آخرالزمان که جهانیان را از یوغ ظلم و ستم رهایی خواهد بخشید، به عنوان عقیدهای عمومی و همگانی مطرح است و او را از آن جهت منتظَر مینامند که شیعیان در انتظار او به سر میبرند (تونهای، 1383: 699 و 706)؛ چنانکه در دعای افتتاح نیز کرامت دولت موعود و عزت اسلام و انسان در سایه آن، آرزویی است که دوستداران حق و عدل به آن دل سپردهاند:
اللّهُمَّ إنّا نَرْغَبُ إلَیكَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِّزُّ بِهَا الْإسْلامَ وَأهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَأهْلَهُ؛ (قمی، 1385: 368)
خدایا، ما به تو امید و اشتیاق داریم که دولت باکرامت آن امام زمان را به ظهور آوری و اسلام و اهلش را به آن عزتبخشی و نفاق و اهل نفاق را خوار گردانی.
مدیریت اسلامی
ادبیات اندکی به بررسی ارتباط بین فعالیتهای اسلامی و اعمال و رفتار مدیریت پرداخته و پیشینه کمی در این زمینه وجود دارد، (Abuznaid: 2006, 126) اما تعبیر «مدیریت اسلامی»، حاکی از این است که مدیریت میتواند دارای دو وصف اسلامی و غیراسلامی باشد (مصباح یزدی، 1377: 19).
مدیریت اسلامی به معنای تأثیرگذاری اسلام از طریق نظام ارزشی در مدیریت خرد و کلان است (مصباح یزدی، 1379: 288)؛ در نتیجه میتوان گفت: مدیریت اسلامی شیوه بهکارگیری منابع انسانی و امکانات مادی، برگرفته از آموزههای اسلامی برای نیل به اهداف متأثر از نظام ارزشی اسلام است (آقاپیروز و دیگران، 1384: 11).
در تعریفی دیگر، مدیریت اسلامی، هنر و علم بهکارگیری صحیح افراد و امکانات در جهت وصول اهداف سازمانی است، بهطوریکه با موازین شرع مغایرت نداشته باشد (نبوی، 1373: 33؛ مطهری، 1360: 67).
این منظومه ارزشی و آرمانی و جاویدان، میتواند برای همه عصرها و نسلها قانون عرضه کند. فرآیند قانونسازی و مکتبآفرینی آن، اینگونه است که مثلاً از علم اقتصاد که فرآورده بشری است، تغذیه میکند و آن را در چارچوب خویش به سنجش میگذارد و به تعدیل و ترمیم آن میپردازد و پارادایم اقتصادی یا مکتب و دکترین اقتصادی اسلام را عرصه میکند. همچنین میتواند با علم مدیریت نیز چنین تعاملی داشته باشد و مکتب مدیریتی اسلام یا پارادایم مدیریت در اسلام را عرضه کند. بنابراین، فرآیند نظامسازی یا مکتبآفرینی یا پارادایم مدیریت، عبارت است از «نظام ارزشی ثابت که از آن مکتبی مدیریتی به دست میآید که در حقیقت، مجموعهای از ارزشهای مدیریتی آن نظام است» (قوامی، 1383: 56). این مطلب، همافق و همجهت با «مدیریت اقتضایی» است که از پیشرفتهترین نظریهها در جهان مدیریت محسوب میشود.
بنابراین، مبانی مدیریت اسلامی، با نظریۀ مدیریت اقتضایی هماهنگ است که خود مکتب مدیریتی به شمار میآید؛ یعنی علم مدیریت که برخی آن را تجربی و بعضی انسانی میدانند، با اقتضائات فرهنگی و تمدنی مطابق است و دستگاه ارزشی ثابت آن، شکل میگیرد (همو: 57). این پارادایم، بر تفکر مستقل، نظامی مطابق با الگوی توسعۀ اسلام، مبتنی است و تقلیدی، غیر واقعی و نامتناسب نیست، بلکه پاسخگوست و کمترین عوارض منفی را به دنبال دارد؛ نه جامد است و نه رها و بیحساب (کوهن، 1373: 135). با توجه به این مطالب، مدیریت اسلامی را اینگونه میتوان تعریف کرد:
مدیریت اسلامی عبارت است از: تئوریهای مبتنی بر مجموعۀ تعاملات میان کارکنان و مدیران سازمان در بستر فرهنگی، اجتماعی و اسلامی در زمینه مسائل سازمانی، با رویکرد علمی و معطوف به هدف که در چهارچوب قید احترازی فقه اسلامی و در جهت اهداف سازمانی و همگام با آن انسانی نمودن روابط افراد درون سازمان عمل میکند.
اصول مدیریت اسلامی عبارتند از:
1. حکومت و مدیریت اسلامی؛ 2. برنامهریزی؛ 3. سازماندهی؛ 4. انگیزش؛ 5. رهبری؛ 6. سلوک مدیریت؛ 7. کنترل؛ 8. پیگیری؛ 9. تصمیمگیری.
مدیریت رفتار سازمانی در حکومت موعود
در ادامه، با عنایت به ضرورت تحلیل مؤلفههای مدیریت رفتار سازمانی موعود، آن را در قالب مدلی مفهومی بررسی میکنیم.
مؤلفۀ اول: تغییرات
واژۀ تغییر، ترجمۀ کلمه «Change» و مدیریت تغییر، تحت عنوان «Change Management» آمده است (زمردیان، 1379: 245). اهداف تغییر، شامل افزایش سازگاری بین ساختار، فرآیندها و استراتژی، افراد و فرهنگ سازمان و ایجاد و توسعه راهحلهای نو و خلاقانه در سازمان و توسعه توانایی نوسازی خویشتن در سازمان است (وندال، سیسیل، 1379: 26 - 27). تغییر، بهویژه در سازمانهای جدید اجتنابناپذیر است. درست همانطور که چارهای از تغییر نیست، مقاومت هم اجتنابناپذیر است (McKay, 1983: 99).
حکومت مهدوی و تغییر: عناوین گوناگونی برای حکومت مهدوی دربارۀ مبحث تغییرات اجتماعی آمده که در همۀ آنها صحبت از تغییرات گسترده در نحوۀ اداره جامعه است. چنین تغییرات وسیعی، مدیریت خاصی را در این زمینه میطلبد. حضرت مهدی نیز این تغییرات را به صورت مستمر و همچنین متناسب با رشد عقلانی، سطح تواناییها و ادراک مردم انجام میدهد.
مدیریت مقاومت در برابر تغییر: سازمانها بیشتر با فشارهای مستمر برای تغییر مواجه هستند. همانطور که تغییر اجتنابناپذیر است، وجود مقاومت در برابر آن نیز حتمی است. سازمانها هم باعث ایجاد تغییر و هم باعث ایجاد مقاومت در برابر تغییر میشوند (مورهد، 1374: 517). مدیران به منظور مدیریت مقاومت در برابر تغییر، باید علل مقاومت در برابر تغییر را کاملاً درک کنند (Gattiker, 1990: 311).
از نظر دانشمندان، افراد به علل گوناگون در برابر تغییر، واکنش منفی نشان میدهند:
در احادیث به مخالفت با حکومت موعود، حتی از سوی افراد به ظاهر مسلمان و شیعه، اشاره شده است. امام باقر میفرماید:
إِذا قامَ قائِم آل مُحمّد ضرب فَساطِیط لمن یعلّم النّاس القُرآن علَی مَا أَنزَل الله عَزّوَجَلّ فَأصَعَب ما یکون عَلی مَن حَفَظَه الیوم، لِانّه یخالِف فِیه التألیف؛ (مفید، 1372: 386)
هنگامی که قائم آلمحمد قیام کند، خیمههایی برپا میشود و مردم قرآن را آنگونه که خداوند عزّوجلّ نازل کرده فرا میگیرند. این امر برای کسانی که قرآن امروز را حفظ کردهاند، بسیار دشوار خواهد بود؛ زیرا با آنچه که الفت داشته و از قرآن مأنوس بودهاند، مخالفت و مغایرت دارد.
در مدیریت موعود، مدیران به جای اینکه درصدد حذف و یا غلبه بر مقاومت برآیند، باید آن را به عنوان وسیلهای برای بررسی مجدد قابلیت تغییرات پیشنهادی تلقی کنند. اگر مقاومت، مدیران را به برقراری ارتباط بیشتر با کارکنان و ارزیابی مجدد تصمیمات مربوط به تغییر و جستوجو برای پیدا کردن راههای جدید رسیدن به هدف، وادار سازد، سازنده خواهد بود.در اینجا به توضیح بیشتر بعضی از روشهای مقاومت در برابر تغییر میپردازیم که در حکومت حضرت مهدی نمود بیشتری دارند:
آموزش و ارتباطات: براساس یک تعریف علمی، ارتباطات «فرآیندی پویا، پیوسته، برگشتناپذیر، تعاملی و زمینهای است» (برکو و ولوین، 1380: 5). ارتباطات، برخی از مفاهیم، تفکرات و معانی را به دیگران انتقال و یا در میان عموم گسترش میدهد (عاشوری، 1387: 33). بهبود مهارتهای ارتباطی، نیازی است که نسبت به گذشته بیشتر شده است. فقدان مهارت ارتباطی، از دست رفتن فرصتها و ایجاد تضاد و مشکلات را باعث خواهد شد Toad Ba, 2007)). بهترین ایدهها، استراتژیها و دستآوردها، در موقعیتهای مختلف بدون ارائه مؤثر، بیاستفاده خواهد ماند و کارایی لازم را نخواهد داشت. در حقیقت کارایی روشی که برای ارائه ایدهها به کار میرود، به چگونگی استفاده از مهارتهای ارتباطی بستگی دارد (دکر، 1379: 37 - 40).
اگر مقاومت به دلیل وجود اطلاعات نادرست و ناکافی به وجود آمده باشد، ممکن است اجرای یک برنامۀ ارتباطی دربارۀ تغییر مناسب باشد.
حضرت مهدی با تبیین کامل دین اسلام، مردم را با همۀ جزییات دینی آشنا میسازد و آموزش همگانی را برای آنها برقرار میکند.
اهداف حضرت مهدی از جهاد: گسترش توحید، معنویت و عدالت است.
بیگمان، امام مهدی بر اساس موازین فقهی و اسلامی، پیش از لشکرکشی و آغاز جهاد، اهل کتاب را به اسلام خوانده، اهداف خود از جهاد را به آنان اعلام خواهد فرمود. آن اهداف عبارتند از: گسترش توحید، معنویت و عدالت. رساندن این پیام به گوش جهانیان، با توجه به فنآوری موجود در امر اطلاعرسانی و ارتباطات، امری ساده خواهد بود.
مشارکت و مداخله: اگر کسانی که تحت تأثیر تغییر قرار میگیرند، خود طراح آن باشند، احتمالاً مقاومت در برابر آن کاهش خواهد یافت (مورهد، 1374: 523). از طرف دیگر، ایجاد اهداف مشترک، باعث بهبود روابط میگردد؛ زیرا با وجود اهداف مشترک، اعضای گروه با یکدیگر مشارکت میکنند (Chaturvedi, 2009: 175; Swan, M. M. A; 2007: 370).
مشارکت، بر جنبههای انسانی و روانی شخصیت انسان تأکید میکند. بنابراین علاوه بر بازده اقتصادی، بهره روانشناختی آن نیز زیاد است. مشارکت یک نوع درگیری ذهنی و عاطفی افراد در موقعیتهای گروهی است که آنان را برمیانگیزد تا یکدیگر را برای دستیابی به اهداف گروهی یاری دهند (فقیهی، 1384).
شاید بتوان دلیل مشارکت حضرت مسیح در حکومت عدل جهانی را با نکته فوق مرتبط دانست. نزول پیامبر بزرگ خدا یعنی عیسی بن مریم از آسمان به هنگام قیام حضرت مهدی از حقایق ثابت نزد تمام مسلمانان است و با همه اختلافاتی که در روشها و مذاهب دارند، از اموری است که هرگز دربارۀ آن نمیتوان شک و مجادله نمود. نزول حضرت مسیح به زمین، از بزرگترین عجایب، مهمترین حوادث، عظیمترین نشانهها و بزرگترین دلایل محسوب میشود.
ترغیب و جلب همکاری مخالفان: هنگامی که سایر شیوههای فایق آمدن بر مقاومت کاربردی ندارند، مدیر میتواند اطلاعات، منابع و امکانات موجود را به حیطه اقتدار خود درآورد (مورهد، 1374: 524).
مشارکت حضرت مسیح در حکومت جهانی امام مهدی حکمتهایی دارد: از آنجا که مسیحیان به حضرت عیسی اعتقاد دارند و جمعیت زیادی را در جهان تشکیل میدهند، لذا با مشاهدۀ حضرت مسیح و یقین پیدا کردن پاپ و کشیشها به ایشان، همه به اتفاق حضرت مسیح، به حضرت مهدی میپیوندند و لذا مفسران آیه وَ إِن مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ را به عصر نزول حضرت مسیح از آسمان در آخرالزمان مربوط میدانند (رضوانی، 1384: 638 - 639).
استفاده از زور (قدرت): یعنی مدیریت سازمان، گروههای مقاوم را مستقیماً تهدید میکند و آنان را مجبور میسازد تا از مقاومت دست بردارند (رابینز، 1377: 1134).
مؤلفۀ دوم: مهارتهای ارتباطی
رابرت کاتز (1955) مهارتهای مورد نیاز مدیران را به سه دسته مهارت فنی، مهارت انسانی و مهارت ادراکی طبقهبندی کرده است. مهارت به تواناییهای قابل پرورش شخص اشاره میکند که در عملکرد و ایفای وظایف، منعکس میشود. بنابراین، منظور از مهارت، توانایی به کار بردن مؤثر دانش و تجربه شخصی است. ضابطۀ اصلی مهارت داشتن، اقدام و عمل مؤثر در شرایط متغیر است (یارمحمدی و زارعیمتین، 1381: 39 - 40). مهارت انسانی تنها مهارتی است که مدیران در همه سطوح، باید به میزان یکسان و کافی از آن برخوردار باشند و مفهوم آن عبارت است از: داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینۀ ایجاد محیط تفاهم و همکاری و انجام دادن کار به وسیله دیگران، فعالیت مؤثر به عنوان عضو گروه، درک انگیزههای افراد و تأثیرگذاری بر رفتار آنان (Bovee, Thill, Wood, M.B, Dovel, .1993: 22-23)
در حدیثی آمده است: «مؤمن با دیگران انس میگیرد و دیگران نیز با او انس و الفت میگیرند و در کسی که انس نگیرد و دیگران با او مأنوس نشوند، چیزی نهفته نیست» (کلینی، 1365: 102). این حدیث نشاندهندۀ تأکید دین مبین اسلام و شارع مقدس بر یادگیری و آموزش مهارتهای ارتباط با مردم است. سیرۀ عملی معصومان و بزرگان نیز بر این امر صحه میگذارد؛ زیرا آنها الگوی عملی و اخلاقی و چراغ ما در این مسیر هستند. (مدرسی، 1386: 23)
همانطور که میدانیم، جامعه سازمانی بزرگ است و ادارهکنندۀ جامعه، باید از مهارتهای مدیریتی بالاتر و سطح درک وسیعتری از مسائل پیرامون خود برخوردار باشد و با هر فرد، گروه، حزب و یا دسته، با توجه به سطح فرهنگیشان برخورد کند.
امام باقر فرمود:
صاحب امر، مهدی نامیده شده به جهت آنکه تورات و سایر کتابهای آسمانی را از غاری که در انطاکیه واقع شده خارج میکند و بین اهل تورات، به تورات و بین اهل انجیل، به انجیل و بین اهل زبور، به زبور و بین اهل قرآن، به قرآن حکم خواهد کرد. (نعمانی، 1428: 125)
مؤلفۀ سوم: برابری و عدالت
شهید مطهری در کتاب عدل الهی، در توضیح مفهوم عدل در برابر ظلم، به مفاهیمی چون موزون بودن، تساوی و نفی تبعیض، اعطای حق به هر ذیحق اشاره میکند (رستمی، 1384: 124). در دیدگاه علامه طباطبایی، «عدالت عبارت است از اینکه به هر صاحب حقی حق خودش داده شود و در جایی که شایسته آن است قرار گیرد.» شهید صدر نیز همین تعریف را برای عدالت ذکر کرده است (کلانتری و قبولی، 1387: 160). مدیران در اینکه بین افراد، احساس وجود انصاف و عدالت را به وجود آورند، نقش کلیدی دارند (Searle, 2004: 708-721).
گرچه برخی ادیان منحرف و آیینهای شبهدینی، به برتری برخی عناصر و انسانها، بر برخی دیگر معتقدند، مطابق ادلهای که به آنها اشاره خواهیم کرد، نژادپرستی در حکومت و دولت حضرت مهدی جایگاهی ندارد. دعوت حضرت بر اساس احکام اسلامی است. اسلام نژادپرستی را آشکارا نفی میکند. قرآن میفرماید:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِن ذَكَرٍ وَ أُنثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللهِ أَتْقَاكُمْ؛ (حجرات: 13)
اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملتملت و قبيلهقبيله گردانيديم تا با يکديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.
اسلام، دین عموم مردم در عصر ظهور است و به قوم و دستۀ خاصی اختصاص ندارد. خداوند میفرماید:
وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ؛ (سبأ: 28)
و ما تو را جز [به سِمَتِ] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستاديم؛ ليكن بيشتر مردم نمىدانند.
اسلام ملاکهای جدیدی را برای برتریجویی قرار داده است که هیچ ارتباطی با نژادپرستی و عنصریت ندارد:
الف) علم:
قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ؛ (زمر: 9)
بگو: «آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند يكسانند؟» تنها خردمندان پندپذيرند.
ب) تقوا:
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللهِ أَتْقَاكُمْ؛ (حجرات: 13)
در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.
ج) جهاد:
لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً؛ (نساء: 95)
مؤمنان خانهنشين كه زيانديده نيستند، با مجاهدانى كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مىكنند يکسان نیستند. خداوند، كسانى را كه با مال و جان خود جهاد مىكنند، به درجهاى بر خانهنشينان مزيت بخشيده است.
در نتیجه:
1. دعوت حضرت مهدی و دولت او جهانی است و این نوع دعوت با نژادپرستی سازگاری ندارد.
2. مطابق برخی از روایات، دولت حضرت مهدی دولتی متعادل و مخالف با نژادپرستی است:
_ روایاتی وجود دارد که دلالت میکند، حکم حضرت بر همگان بهطور یکسان شدید و قاطع است. اگر قرار بر حکومت نژادپرستی باشد، این روایات متواتر بیمعنا خواهد بود.
_ روایاتی که دلالت میکند، اصحاب خالص حضرت از نژادهای مختلف و از کشورهای مختلف هستند.
شیخ طوسی از ابیبصیر از امام صادق نقل کرده که دربارۀ اصحاب قائم به فضیل بن عمر فرمود:
گویا مینگرم قائم را بر منبر کوفه که سیصد و سیزده نفر به عدد اهل بدر، پیرامونش گرد آمدهاند. آنها مردان جنگاور و حاکمان خدا در زمین برای خلق اویند. (صدوق، 1359: ج2، 672، ح54)
3. مطابق برخی از روایات، حضرت به سیرۀ رسول خدا عمل خواهد نمود. سیرۀ رسول خدا نفی هر گونه نژادپرستی بوده است (رضوانی، 1384: 613 - 616).
حضرت مهدی، نه مهدی مسلمانان که مهدی همه امتهاست؛ او نه مخصوص مسلمانان که برای همگان است. او مظهر رحمت واسعۀ الهی محسوب میشود و رحمت الهی، همگان را فراگرفته و بهار مردمان و خرّمی روزگاران است و خرّمی و طراوتش را چونان بهار، به همگان هدیه میکند.
ابعاد عدالت مهدوی: از عدالت مهدوی در مورد معتقدان دیگر ادیان الهی در ابعاد مختلف میتوان سخن گفت. عدالت در دعوت (تبیین، دادن فرصت فکر و تصمیمگیری)، عدالت قضایی و عدالت اقتصادی، از ابعاد مختلف برخوردهای عادلانه امام مهدی است و این مواجهه، گاه از مرز عدالت خارج و به حوزۀ احسان وارد میشود. نزول عیسی از آسمان و شرکت دادن آن بزرگوار در تشکیل حکومت عدل جهانی و نیز سپردن نقش محوری به ایشان در کشتن دجال و سفیانی _ به عنوان دو جبهه از مهمترین جبهههای مخالف حکومت جهانی امام مهدی _ و در نتیجه، شکل گرفتن احساس مشارکت و بلکه مالکیت نسبت به این حرکت جهانی در میان اهل کتاب، از اقدامات محسنانۀ امام مهدی خواهد بود (entizar.ir).
مدیریت قضایی دولت موعود
با مطالعه جرایم، جنایات و مفاسد اجتماعی و دقت روی آنها، روشن میشود که:
اولاً با اجرای عدالت اجتماعی و تقسیم عادلانه ثروت، ریشه بسیاری از مفاسد اجتماعی برچیده میشود.
ثانیاً آموزش و تربیت درست اثر عمیقی در مبارزه با فساد، تجاوز و انحرافات اجتماعی و اخلاقی دارد.
ثالثاً وجود یک دستگاه قضایی بیدار و آگاه با وسیله مراقبت دقیق که نه مجرمان از چنگ آن فرار کنند و نه از عدالت سر باز زنند نیز عامل مؤثری در کاهش میزان فساد و گناه و تخلف از قانون است.
اگر این سه جنبه دست به دست هم دهند، ابعاد تأثیر آنها بسیار زیاد خواهد بود.
از مجموع احادیث مربوط به دوران حکومت مهدی استفاده میشود که او از تمام این سه عامل بازدارنده، در عصر انقلابش بهره میگیرد.
امام باقر فرمود:
هرگاه قائم آل محمد خروج کند، به سنت جدید و قضاوت جدید قیام خواهد نمود.
در اینکه مقصود امام باقر از قضاوت جدید آن حضرت در عصر ظهور چیست، دو احتمال وجود دارد:
1. مقصود از خطوط جدید، یعنی دارای برنامههای بسیار متنوع و پیشرفته برای بشر در عصر ظهور است.
2. مقصود، داشتن اسلوب جدید در قضاوت و فصل خصومت بین مردم است. همانگونه که در روایات به آن اشاره شده که حضرت به حکم داوود عمل خواهد نمود و درخواست بینه و دو شاهد عادل نمیکند (رضوانی، 1384: 636).
در کتاب بحارالانوار، از حضرت امام باقر چنین نقل شده است:
... بدین جهت مهدی نامیده شد که به امری پنهان هدایت شده، تا جایی که در پی کسی میفرستد که مردم گناهی برایش نمیدانند، پس او را میکشد. (مجلسی، 1361، ج52: 390، ح212)
قضاوت امام عصر در بین مردم، نسبت به قضاوتهای اجداد طاهرین آن بزرگوار امتیازی خاص دارد؛ ایشان با دانش و اخلاق خود، در مورد حوادث و وقایع قضاوت خواهد فرمود و منتظر شهادت شاهدان و دلایلی که ادعا را ثابت کند نخواهد شد.
طبیعی است که از حضرت مهدی _ که میخواهد هر ظلمی را از بین ببرد و تمام ریشههای جور را در تمام مکانها و از هر انسانی برکند _ توقع نمیرود که منتظر بماند تا آنکه مظلوم به ایشان شکایت برد و از مدعی بخواهد که اقامۀ بینه کرده، شواهد و مستندات و ... برای اثبات مدعا بیاورد؛ زیرا ممکن است مدعی نتواند دلایل و براهینی را برای اثبات ادعای خود بیابد و یا از اثبات حق خویش ناتوان بماند یا از رد کردن ادعاهای ظالم عاجز باشد. نیز ممکن است ظلم در بسیاری از سرزمینهای عالم واقع شود و مظلوم نتواند رویداد را به عرض حضرتش برساند و نیز امکان دارد که انسانی مظلومانه ولی مخفیانه کشته شود و کسی از قتل او آگاه نگردد و کسی قاتلش را نشناسد و بدین ترتیب خون او به هدر رود. پس این چگونه عدل و دادی خواهد بود که باید بر پهنۀ گیتی گسترش یابد؟
در نهایت حضرت مهدی زمین را از عدل و داد آکنده میسازد و بر اساس علم شخصی خویش قضاوت میفرماید. حضرت صاحبالامر اقامۀ حد نموده، قصاص و تعزیر را _ بر هر کسی که از وی تقصیری صادر گردیده و بر اساس آن مستحق قصاص و یا تعزیز است _ جاری خواهد فرمود؛ حتی اگر گواهان گواهی ندهند و بینهای نیز اقامه نشود.
حضرت امام صادق میفرماید:
آنگاه نداکنندهای را امر میکند که ندا در دهد: این مهدی است که مانند سلیمان و داوود داوری میکند و بر آن گواه نمیخواهد. زمانیکه قائم آل محمد قیام نماید، در میان مردم به حکم داوود حکم خواهد نمود و به بینه نیازی نخواهد داشت؛ چراکه خدای تعالی امور را به وی الهام فرماید. وی بر پایۀ دانش خود داوری کند و هر قوم را به آنچه مخفی و پنهان نمودهاند آگاه سازد. (صدوق، 1359: ج1، 339)
مدیریت اجرایی دولت موعود
عیاشی در تفسیر خود از رفاعة بن موسی چنین نقل کرده است: از حضرت صادق شنیدم که در تفسیر آیۀ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً (آلعمران: 83) فرمود:
إذا قام القائم لا یبقی أرض إلّا نودی فیها شهادة أن لا إله إلّا الله و أنّ محمّداً رسول الله؛ (بروجردی، 1366: ج1، 183)
هنگامی که قائم ما قیام کرد، جایی در روی زمین باقی نمیماند، مگر اینکه در آنجا صدای «اشهد ان لا الهالّا الله و اشهد ان محمّداً رسولالله» بلند میشود.
و نیز از عبدالله بن کبیر روایت میکند که گفت: از حضرت صادق تفسیر آیۀ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً را پرسیدم. حضرت فرمود:
«این آیه دربارۀ قائم نازل شده است؛ هنگامیکه علیه یهود و نصارا و صابئین و مادیها و برگشتگان از اسلام و کفار در شرق و غرب کرۀ زمین، قیام میکند و اسلام را پیشنهاد مینماید؛ هرکس از روی میل پذیرفت، دستور میدهد که نماز بخواند و زکات بدهد و آنچه هر مسلمانی مأمور به انجام آن است بر وی نیز واجب میکند، و هر کس مسلمان نشد، گردنش را میزند تا آنکه در شرق و غرب عالم یک نفر خدانشناس باقی نماند.» عرض کردم: «قربانت گردم! در روی زمین مردم بسیار هستند. چطور قائم میتواند همۀ آنها را مسلمان کند و یا گردن بزند؟» حضرت فرمود: «هنگامی که خداوند چیزی را اراده کند، چیز اندک را زیاد و زیاد را کم میگرداند.» (همو: 183)
نیز از مفضل بن عمر روایت میکند که حضرت صادق فرمود:
هنگامیکه قائم آلمحمد قیام نمود، 25 نفر از قوم موسی که حکم به حق و عدالت میکنند، و هفت نفر اصحاب کهف و یوشع، وصی حضرت موسی، و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسی و ابودجانه انصاری و مالک اشتر را از پشت کعبه بیرون میآورد. (همو: 184)
این روایت در ارشاد مفید هم از مفضل بن عمر با اندکی تغییر نقل شده است. همچنین عیاشی در تفسیر خود از ابوالمقدام از حضرت امام محمد باقر روایت کرده که در تأویل آیه وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً؛ فرمود:
هیچکس نمیماند جز اینکه اقرار به خاتمیت محمد میکند. (همو)
حمران بن اعین نقل میکند که امام محمد باقر فرمود:
گویا دین شما (اسلام) را میبینم که آغشته به خون میگردد (از بس دشمنان دانا و دوستان نادان، به آن ضربت میزنند). نمیبینم کسی آن را به حال نخست برگرداند، مگر مردی از ما اهلبیت که در هر سال دو عطا و در هر ماه دو روزی میدهد. در زمان وی چنان حکمت و علوم دین از طرف خداوند داده شود که زن در خانهاش مطابق کتاب (قرآن) و دستور پیغمبر اکرم حکم کند. (همو: 185)
صدور احکام و قوانین
بحث صادر کردن احکام، قانونگذاری و تعلیمات لازم در زمینههای مختلف، یکی از محورهای بحث دربارۀ حکومت حضرت مهدی است. در دورۀ آخرالزمان، تمام قوانین غیراسلامی ملغی میگردد و مهمل گذارده میشود و هرگز به آنها عمل نمیگردد. احکام اسلامی (در جامعه حضرت مهدی) که برگرفته از قرآن کریم و سنت نبوی است، جانشین آنها خواهد شد. این احکام بندگان را سیادت بخشیده، شهرها را آباد خواهد نمود و در جامعه اجرا خواهد گردید.
خلاصۀ سخن آنکه تمام امور و احکامی را که رسول خدا و حضرت مولیالموحدین در مواضع مختلف و در فرصتهایی که داشت اجرا فرمود، حضرت مهدی در روزگار خود اجرا خواهد فرمود (قزوینی، 1375: 605).
اصلاحات عمومی
آن حضرت به اقدامات دیگری نیز دست خواهد زد که آنها نیز از اسلام نشئت میگیرد؛ مانند ساختن پل و سد، توسعه دادن خیابانها و جادههای اصلی، ترغیب مردم برای زنده کردن زمینهای مرده، بهره بردن از هرچه خدای تعالی خلق فرموده است، همچون معادن مختلف و ... .
شیخ طوسی در کتاب الغیبة، برخی از اصلاحات عمومی را که در عصر حضرت مهدی واقع میشود، ذکر کرده است. تمام این اصلاحات، به علل و انگیزههای حکیمانهای انجام میگیرد؛ از جمله: حل مشکل راهها و رفتوآمد، از بین بردن پنجرههایی که به خیابانها و کوچهها باز میشود و منع ایجاد پنجرههای جدید (زیرا پنجرههای مشرف بر راهها، نقشی بزرگ در فساد و خیانتهای زناشویی و نظایر آن دارند)، زدودن سوءاستفادهها در معماری، حفظ حریمها در مهندسی و معماری و امثال آن.
واضح است که خود آن بزرگوار، نقشۀ تمام این برنامهها را ترسیم میکند و به انجام دادنش فرمان میدهد. البته معنای این سخن آن نیست که ایشان خود به این امور اقدام میکند؛ زیرا نیازی به این کار نیست. فقط کافی است که فرمانها از ایشان صادر گردد تا بلافاصله اجرا شود (همو: 605 - 646).
دو تحول بزرگ
معصومان از تحولاتی بزرگ در حکومت مهدوی خبر دادهاند؛ از جمله اینکه امام مهدی دو کار اساسی انجام دهد: نخست اینکه دولتهای باطل را سرنگون میسازد و دوم اینکه جهان را پر از عدل و داد میکند. در دولت مهدی موعود و در سایۀ اجرای درست و کامل تعالیم حیاتبخش اسلام و احکام جاوید و خردپسند قرآن، به کسی ظلم نمیشود و بشر استثمار نمیگردد. سطح فکر بشر به عالیترین درجه میرسد. بیماری، بیکاری، پریشانی و سرگردانی از بین میرود و از تمامی منابع و گنجها استفاده میگردد (دژاكام، 1383: 146).
کارگزاران دولتی چه کسانی هستند؟
در حکومتی که امام مهدی رهبری آن را به عهده دارد، کارگزاران و مسئولان حکومت نیز باید از بزرگان و نیکان امت باشند. روایات، ترکیب دولت امام مهدی را از پیامبران، جانشینان آنان، تقواپیشگان و صالحان روزگار و امتهای پیشین و از سران و بزرگان اصحاب پیامبر بیان میکند که نام برخی از آنان بدین گونه است: حضرت عیسی، هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری، مالک اشتر نخعی و قبیلۀ همدان (تونهای، 1383: 574).
تشتت آرا و تشکیل حکومت جهانی
«تضاد منافع» ریشۀ اصلی برخوردهای خونین و پیکارهای سهمگین حکومتها با یکدیگر است. شاید گفته شود با توجه به تشتت آرا، اختلاف مذاهب، تنوع حکومتها و ناسازگاری آنها با یکدیگر، تشکیل حکومت واحد جهانی ممکن به نظر نمیرسد و چگونه میتوان همۀ ملیتها را تحت حکومت واحدی جمع کرد؟
پاسخ این است که نهتنها تشکیل حکومت واحد جهانی ممکن و میسور است، بلکه امری حتمی و لازم به نظر میرسد و علل و عوامل زیادی در زمینهسازی آن دخیلند. خطر جنگ و خونریزی که همواره مانند کابوس وحشتناکی بر سر جوامع انسانی سایه افکنده، تنها با وحدت حکومت در سطح جهان و یکپارچگی همه امتها برطرف میشود. به تصریح دانشمندان، «تضاد منافع»، ریشۀ اصلی برخوردهای خونین و پیکارهای سهمگین حکومتها با یکدیگر است. حال اگر عدل و انصاف برای کل جامعه بشری، شعار حکومت حضرت باشد، همگی به سوی حکومت عدل جهانی سوق داده میشوند.
تکامل عقول و ادراکات بشر، یکی دیگر از عوامل تشکیل حکومت جهانی است که آن نیز میتواند زمینهساز حکومت جهانی گردد؛ زیرا بشر، هم از ناحیۀ خود در راه حرکت به سوی کمال و ترقی و تکامل عقلانی است و هم پس از ظهور حضرت مهدی به کمال نهایی نایل میگردد، لذا میتوانند با یکدیگر تألّف کنند و به حکومت جهانی تن دهند؛ زیرا همۀ تعارض و تزاحمها از ناحیۀ کمعقلی و جهل و کمخردی است (رضوانی، 1384: 553 - 554).
از سوی دیگر، بیشک اختلافات مذهبی با نظام توحیدی در تمام زمینهها، سازگار نیست؛ زیرا همین اختلاف برای بر هم زدن هر نوع وحدت کافی است.
به عکس وحدت دین و مذهب، یکی از عوامل مهم وحدت است که مافوق همۀ اختلافها میتواند باشد و نژادها، زبانها، ملیتها و فرهنگهای گوناگون را در خود گرد آورد و از آنها جامعه واحدی بسازد که همگان در آن همچون برادر و خواهر باشند. توحید صفوف در سایۀ توحید مذهب، یکی از برنامههای اساسی آن مصلح و انقلابی بزرگ است (مكارم شیرازی، 1375: 323).
در دوران ظهور، جهانبینی واحدی بر جهان حاکم میگردد و راه و روش و برنامهها یکی میشود و یکپارچگی و یگانگی واقعی در عقیده و مرام پدید میآید و مردم همه یکدل و یکزبان به سوی سعادت و صلاح حرکت میکنند. امام علی به مالک بن حمزه فرمود:
... در این زمان، قائم ما قیام کند و همه را بر یک مرام و عقیده گرد آورد.
امام صادق نیز فرمود:
فوالله یا مفضّل! لیرفع عن الملل و الأدیان الإختلاف و یکون الدین کلّه لله؛ (مجلسی، 1361: ج53، 4، ح1)
به خدا سوگند ای مفضل! [امام قائم] از میان ملتها و آیینها اختلاف را برمیدارد و یک دین بر همه حاکم میگردد.
جایگاه اقلیتها در دولت مهدوی
در حکومت جهانی حضرت مهدی حقوق تمام اقلیتها بهطور کامل مراعات خواهد شد. اهل کتاب و کسانی که شبهۀ کتاب دارند، خواهند توانست با انعقاد پیمان ذمّه و کسب تابعیت، در قلمرو حکومت اسلامی آزادانه زندگی کنند و از حقوق انسانی خود بهرهمند گردند. ابوبصیر طی سؤالات گوناگونی از امام صادق پرسید: امام زمان با اهل ذمّه چه خواهد کرد؟ حضرت فرمود:
مانند پیامبر اکرم با آنان پیمان میبندد. آنان هم با کمال خضوع، با دست خودشان جزیه میپردازند. (مجلسی، 1361: ج52، 376، ح177؛ 381، ح191)
بدین ترتیب اهل ذمّه در دولت مهدی، از نظر قضایی کاملاً آزاد خواهند بود و در منازعات و اختلافات مخصوص خود، خواهند توانست به دادگاههای خود مراجعه کنند و اگر خودشان دادگاه ویژه نداشته باشند و یا با افراد مسلمان اختلاف و نزاعی پیدا کنند، با کمال اطمینان به حاکم مسلمین مراجعه مینمایند. همین خوشرفتاری و مسالمت مسلمانان با اقلیتهای مذهبی در دولت مهدی، سبب خواهد شد که اقلیتهای مذهبی، بهویژه یهود و نصارا تا پایان جهان باقی بمانند. ظاهر آیاتی از قرآن وَ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى... (مائده: 14) و وَ قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللهِ مَغْلُولَةٌ (مائده: 64)، دلالت دارند که آیین یهود و نصارا تا قیامت و در عصر دولت مهدی نیز باقی خواهد ماند؛ ولی در مقابل این آیات و روایات، احادیث دیگری هم وجود دارد که دلالت میکند در دولت مهدی غیر از مسلمانان، کسی روی زمین باقی نخواهد ماند. آن حضرت دین اسلام را بر اهل کتاب، عرضه میدارد و اگر نپذیرفتند، کشته میشوند. چون این روایات، علاوه بر ضعف سند، با قرآن و سیرۀ پیامبراکرم و اصول مسلّم اسلام مخالفت دارد، از درجه اعتبار ساقط است. پس اقلیتهای مذهبی در عصر حضرت مهدی باقی خواهند ماند و شرایط ذمّه را خواهند پذیرفت و تحت حمایت حکومت اسلامی، آزادانه زندگی خواهند کرد؛ دولتهای باطل همه سقوط میکنند و همۀ قدرت و حکومت جهان، به دست مسلمانان میافتد و دین اسلام، بر تمام ادیان غالب میگردد و بانگ توحید از همه جا بلند میشود.
حیطه و قلمرو دولت مهدوی
وسعت حکومت حضرت مهدی، مطابق برخی ادله، بر تمام کرۀ زمین است؛ زیرا هدف از خلقت، مطابق برخی از آیات، رسیدن همه بشر به عبودیت کامل در تمام زمینههاست. در برخی از آیات آمده که حکومت حضرت تمام کره زمین را فرا خواهد گرفت. مطابق برخی روایات که به حدّ تواتر رسیده، حضرت مهدی تمام زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد. در برخی از روایات حکومت مهدی به حکومت ذوالقرنین در گستردگی آن، تشبیه شده است. همچنین در برخی روایات آمده که حضرت تمام مناطق روی زمین را فتح خواهد کرد. نعمانی به سندش از ابیحمزه ثمالی نقل کرده است که از امام باقر شنیدم، فرمود:
... خداوند برای او _ قائم آل محمد _ روم و چین و ترک و دیلم و سند و هند و کابل و خزر ... را فتح خواهد کرد... . (نعمانی، 1428: 108)
مطابق برخی روایات، همۀ مردم روی زمین موحد خواهند گردید و زمین آباد خواهد شد (نک: همو).
مدیریت اقتصادی دولت موعود
در قرآن کریم، امور اقتصادی بخش مهمی از زندگی انسان را به خود اختصاص داده است. (خنیفر، 1385: 132)
مکتب اقتصادی اسلام، بر مفاهیم ارزشی و بینشهایی متکی است که بر اساس آنها، مقوله کار و اقتصاد اسلامی، با دیگر مکتبها، تفاوتهای اصولی مییابد. این ارزشها و بینشها را در دیدگاه اسلام، نسبت به هستی، انسان، جامعه، ثروت، مالکیت، آزادی و عدالت میتوان یافت. گرچه این مفاهیم از مقولات ارزشی هستند و در اصطلاح، علمی به شمار نمیآیند، با نفوذ در روح و روان و اخلاق مردم و ظهور آنها در رفتار انسانها، نقش فوقالعادهای در جلوگیری از پیدایش مشکلات اجتماعی و اقتصادی و یا کمک در حل سریع و آسان آنها دارند (همو: 54).
شاید مشکل اقتصاد و مسائلی را که مربوط به آن میشود _ یعنی، فقر و گرانی و محدودیت تجارت و تورم و ناداری و تولید کم و زیادی تقاضا و نظایر آن _ بتوان از مهمترین مشکلات زندگی دانست. آنچه نام برده شد، همۀ نتایج اقتصاد کافر حاکم بر عالم و خصوصاً در کشورهای اسلامی است؛ آری، اقتصاد کافر و ستمگری که از راه سلب آزادیها و بستن راههای زندگی بر انسانها و گرفتن مالیات بهویژه مالیات تصاعدی و محروم ساختن مردم از برکتهای زندگانی، این مشکلات اقتصادی را در اجتماعات بشر ایجاد کرده است (قزوینی، 1375: 626).
نظام استعماری حاکم بر اقتصاد جهان امروز، در کنار خود، نظام جنگی ظالمانهای را پرورش میدهد که قسمت مهمی از نیروهای فکری و انسانی را که باید بهطور مداوم و پویا، در جستوجوی منابع جدید برای بهسازی زندگی انسانها به تلاش برخیزند، میبلعد و نابود میکند. اما هنگامی که این نظام و نظامهای جنبی آن دگرگون شود، نیروها برای استخراج منابع بیشمار زمین به کار میروند و علم و دانش پیشرو در اختیار این برنامه قرار میگیرد و به سرعت منابع تازهای کشف میگردد و شکوفایی خاصی به اقتصاد بشریت میبخشد.
لذا در روایات مربوط به حکومت آن مصلح بزرگ، اشارات پرمعنایی به این توسعۀ اقتصادی دیده میشود (مكارم شیرازی، 1375: 297 - 298).
عدالت اجتماعی + قسط قرآنی = رفاه اقتصادی
برنامههای اقتصادی
پدید آمدن رفاه اقتصادی در سطح کلّ جامعۀ بشری از برنامهها و اقدامات امام مهدی است. بخش عظیم و مهمی از مسائل عقبماندگی و وابستگی و کمبود مواد غذایی، به دو عامل مرتبط به هم بستگی دارد:
1. نظام اقتصادی استعمارگر حاکم بر جهان؛
2. نظامهای سیاسی حاکم بر جامعه که همواره به زیان ملتهای خود گام برمیدارند.
در رستاخیز ظهور حضرت مهدی این بندها و دامها از سر راه برداشته میشود و عوامل سلطه بر فکر و فرهنگ و اقتصاد و سیاست جهانی و کشورها، نابود میگردد. احادیث دربارۀ رفاه اقتصادی در زمان ظهور بسیار است و شاید از جمله مسائلی باشد که بیشترین تأکید بر آن شده و شاید پس از اصل عدالت، دومین موضوعی باشد که در آن دوران در جامعهها پدید میآید. این دو با یکدیگر پیوندی ناگسستنی دارند؛ زیرا اجرای عدالت برای از میان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه آکل و مأکول است تا اقویا حق ضعیفان را نخورند و آنان را محروم نسازند. بنابراین، رفاه اقتصادی برای همه، با اجرای اصل عدالت اجتماعی و برپایی قسط قرآنی، امکانپذیر است و امام با تحقق بخشیدن به اصول دادگری و عدالت اجتماعی، همگان را به زندگی درست و سازمانیافته میرساند. امام صادق میفرماید:
إنّ قائِمنا إذا قام أَشرَقَت الاَرض بنور ربّها، ... وَ یُطلبُ الرَّجُل مِنکم مَن یصِله بِمَاله وَ یأخُذ مِنَ زَکاتِهِ لَا یوجَد اَحَدٌ یقبل مِنه ذلك استَغنی النّاسِ بِمَا رَزَقَهُم الله مِن فَضلِهِ؛ (مجلسی، 1361: ج52، 337، ح77)
هنگام رستاخیز قائم ما، زمین با نور خدایی بدرخشد ... و شما به جستوجوی اشخاصی برمیآیید که مال یا زکات بگیرند و کسی را نمییابید که از شما قبول کند، و مردم همه به فضل الهی بینیاز میگردند.
نیز پیامبر اکرم میفرماید:
... خداوند برای قائم گنجها و معادن زمین را آشکار میسازد ... . (صدوق، 1359: ج1، 331)
در حکومت حضرت مهدی که مردم به اطاعت خداوند روی میآورند و به فرمان محبت خدا گردن مینهند، دیگر دلیلی ندارد که زمین و آسمان از برکاتش بر بندگان خدا مضایقه کنند. از اینرو، بارانهای موسمی شروع به باریدن میکنند، رودخانهها پرآب میشوند؛ زمینها حاصلخیز میگردند و کشاورزی شکوفا میشود؛ بیابانهایی همانند مکه و مدینه که هرگز سبزی را به خود ندیدهاند، به یکباره به نخلستان تبدیل میگردند؛ دامداری گسترش مییابد؛ اقتصاد جامعه شکوفا گشته، فقر و تنگدستی رخت برمیبندد؛ آبادانی همه جا به چشم میخورد و بازرگانی رونقی شایان توجه مییابد.
حضرت مهدی علاوه بر برکتهای زمین و آسمانی، رفاه اجتماعی را با تقسیم اموال، بخشش داراییها، ریشهکن کردن فقر، رسیدگی به مجروحان و مستضعفان، به ارمغان میآورد (تونهای، 1383: 114).
در حدیثی آمده است:
حکومت او شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت و گنجینههای زمین برای او ظاهر میگردد و در سرتاسر جهان جای ویرانی باقی نخواهد ماند، مگر اینکه [حضرت مهدی] آن را آباد خواهد ساخت!
ویرانیهای زمین، به دلیل فقدان امکانات و یا کمبود آنها نیست، بلکه به دلیل نبود احساس مسئولیت است. هنگامیکه اینها در پناه یک نظام صحیح اجتماعی برطرف گردد، این آبادی حتمی است، بهویژه که از پشتوانۀ منابع جدید و فوقالعادهای نیز برخوردار خواهد بود (مكارم شیرازی، 1375: 298).
اصلاحات اقتصادی
حل مشکلات اقتصادی در اجتماعات بشری، از جمله اصلاحات وسیع و اقدامات عمیقی است که حضرت مهدی به آن خواهد پرداخت. این هدف با اجرایی کردن اقتصاد اسلامی در اجتماع حاصل خواهد گردید. رئوس عمدۀ آن برنامهها عبارتند از:
_ مباح نمودن بهرهوری از آنچه خدای تعالی خلق فرموده است؛
_ اعطای آزادیها به مردم در محدودۀ اسلام؛
_ بهکارگیری توانها و استعدادها و میدان دادن در حدّ معقول برای آنان که به کار میپردازند (قزوینی، 1375: 626 - 627).
نتیجه
دیرینگی بحث مدیریت از جهت خاستگاه تاریخی، تداوم آن همگام با حیات بشر و امتزاج آن با مبانی دینی در برخی دورهها و گاه گرایشهای اومانیستی خصوصاً در قرون اخیر، هر انسان واقعبینی را بر آن میدارد که باید یک الگوی ناب و متعالی وجود داشته باشد. این مهم در دین اسلام و آیین تشیع، ذیل عنوان مدیریت آرمانی دولت جهانی موعود مطرح شده و کالبدشکافی این مسئله در این پژوهش و در حد توان صورت گرفته است. به همین دلیل، مؤلفههای الگوی مدیریتی عصر موعود بررسی گردید و با اشاره به برنامههای مدیریتی نظام موعود، الگوی مفهومی مستخرج از آیات و روایات با لحاظ پنج بُعد اصلی یعنی اجتماعی، اجرایی، رفتاری، اقتصادی و قضایی، بررسی و به آنها استناد گردید.
مبحث تغییر در حکومت امام زمان و مدیریت مهدوی، از عمده مباحث این مقاله، است؛ از جمله:
«یأتی بسلطان جدید»: روش جدید حکومت منطبق با سنت حضرت رسول؛
«یأتی بأمر جدید»: احکام و روشها و برنامههای فکری و عقیدتی جدید؛
«یأتی بقضاء جدید»: خطوط جدید با برنامهها و اسلوب جدید در قضاوت؛
«یأتی بسنة جدیده»: روش حکومتی منطبق بر سنت حضرت رسول؛
«یأتی بکتاب جدید»: احیای مفاهیم بلند و والای قرآن بر اساس شأن نزول و تفسیر دقیق آیات.
اهداف مدیریت و حکومت موعود، از نکات عمدۀ مورد تحلیل در این مقاله است که بر اساس مأموریت جهانی موعود، حضرتش به گسترش مفاهیم توحید، معنویت و عدالت واقعی خواهند پرداخت و ابعاد عدالت در مدیریت و حکومت موعود با استفاده از روایات، جامعترین شکل را خواهد داشت که گسترۀ آن از ابعاد فردی تا ابعاد اجتماعی و از امور فرهنگی تا مسائل اجتماعی و سیاسی و مهمتر از همه، بُعد اجرای دقیق و درست عدالت است.
عصر سرگشتگی امروز، با مدیریت اجرایی حکومت و مدیریت موعود نسبت به شفافیت صدور احکام، اجرای قوانین، اصلاحات عمومی و حل مشکلات شهری و شهروندی و دغدغههای انسان سرگردان، پایان خواهد یافت. اصلاحات عظیم اقتصادی، از نکات دیگر حکومت موعود است.
بُعد ممهدین یا فراهمآورندگان زمینۀ این حکومت، از نکات عمده تمهیدی برای مدیریت آرمانی موعود است که شناخت مأموریت و برنامه موعود، یکی از اساسهای آن به شمار میآید. به این مهم، در روایات متعدد نیز اشاره شده است. با توجه به مطالعات انجام شده، چنین برمیآید که آزاداندیشان جهان، کمترین مقاومت را در برابر تغییر عصر موعود نشان خواهند داد و توحید صفوف ملتها در سایه صفوف مذهب از جالبترین نتایج این مطالعه است.
منابع
1. آقاپیروز، علی و دیگران، مدیریت در اسلام، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384ش.
2. برکو، ریام و دیگران، مدیریت ارتباطات، ترجمه: سیدمحمد اعرابی و داوود ایزدی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1380ش.
3. بروجردی، محمدابراهیم، تفسیر جامع (جمعآوری شده از تفسیر امام، عیاشی و کتب اخبار معتبره به انضمام ترجمۀ تفسیر علی بن ابراهیم قمی)، تهران، انتشارات صدر، 1366ش.
4. تونهای، مجتبی، موعود نامه (فرهنگ الفبایی مهدویت)، قم، نشر مشهور، 1383ش.
5. جوادی آملی، عبدالله، عصاره خلقت، قم، نشر اسراء، 1378ش.
6. خنيفر، حسين، كارآفرينی در نظام ارزشی، قم، انتشارات اكرام، 1385ش.
7. دژاكام، علی، مه عاشقكُش (حضرت مهدی در آيينه پرسش و پاسخ)، تهران، معارف، 1383ش.
8. دشتی، محمد، امام علی و مدیریت، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین، 1380ش.
9. رستمی، محمدزمان، «عدالت از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و غربی»، دوفصلنامۀ جستارهای اقتصادی، سال دوم، ش4، 1384ش.
10. رضوانی، علیاصغر، موعودشناسی، قم، انتشارات مسجد مقدس جمكران، 1384ش.
11. زارعی متین، حسن؛ شهبازی، مهدی، «فرهنگ سازمانی و نقش جهانبینی و ارزشها در این فرهنگ (1)»، درسهایی از مکتب اسلام، سال چهل و سوم، ش507، خرداد 1382ش.
12. زمردیان، اصغر، مدیریت تحول (استراتژیها، کاربرد و الگوهای نوین)، تهران، سازمان مدیریت صنعتی، 1379ش.
13. ساجدینیا، محمدحسین، اصول و مبانی مدیریت اسلامی، نشر منصور، 1382ش.
14. صافی گلپایگانی، لطف الله، اصالت مهدویت، قم، انتشارات حضرت معصومه، 1375ش.
15. صدوق، محمد بن علی بن بابويه، کمال الدین و تمام النعمة، قم، دارالکتب الاسلامیة، 1359ش.
16. عاشوری، محمد، «بررسی رابطۀ مهارتهای ارتباطی کارکنان و رضایت مشتریان در ادارۀ کل تأمین اجتماعی استان قم»، پایاننامه کارشناسیارشد، دانشگاه تهران _ پردیس قم، (چاپنشده)، 1387ش.
17. فقیهی، علینقی، «تربیت در اسلام»، مجموعه مقالات همایش روانشناسی آرامش روان در اسلام، تهران، معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش، 1384ش.
18. قزوینی، سیدمحمدكاظم، امام مهدی از ولادت تا ظهور، تهران، نشر آفاق، 1375ش.
19. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، ترجمه: مهدی الهی قمشهای، قم، انتشارات ارم، 1385ش.
20. قوامی، صمصامالدین، مدیریت از منظر کتاب و سنت، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، 1383ش.
21. الکاظمی، مصطفی آل السیّدحیدر، بشارة الاسلام، تحقیق: داود المیر صابری، تهران، مؤسسة البعثة، قسم الدراسات الاسلامیة، 1410ق.
22. کلانتری، عباس؛ قبولی درافشان، محمدتقی، «پژوهشی دربارۀ ملاک تفحص از عدالت مجهولالحال»، مجله مطالعات اسلامی (ویژۀ فقه و اصول)، ش 1/81، پاییز و زمستان 1387ش.
23. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1365ش.
24. کوهن، کارل، دموکراسی، ترجمه: فریبرز مجیدی، تهران، خوارزمی، 1373ش.
25. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1361ش.
26. مدرسی، هادی، دوستی دوستان (مجموعه معارف اسلامی در هنر رفتار با مردم)، ترجمه: حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1386ش.
27. مصباح یزدی، محمدتقی، پیشنیازهای مدیریت اسلامی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1379ش.
28. ، «تبیین مفهوم مدیریت اسلامی»، مجموعه مقالات نگرشی بر مدیریت در اسلام، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ سوم، 1377ش.
29. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1360ش.
30. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد، بیجا، بینا (چاپ سنگی)، 1372ق.
31. مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی، قم، مدرسة الامام علی بن ابیطالب، 1375ش.
32. مورهد، گریفین، رفتار سازمانی، ترجمه: سیدمهدی الوانی، غلامرضا معمارزاده، تهران، نشر مروارید، 1374ش.
33. موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، مكیال المكارم، ترجمه: سیدمهدی حائری قزوینی، قم، ایراننگین، 1381ش.
34. میرجهانی طباطبایی، حسن، نوائب الدهور فی علائم الظهور، تهران، کتابخانه صدر، چاپ سوم، 1379ش.
35. نبوی، محمدحسن، مدیریت اسلامی، قم، دفتر نشر تبلیغات اسلامی، چاپ نهم، 1373ش.
36. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تحقیق: فارس حسون کریم، قم، آسیانا، 1428ق.
37. وندال، فرنچ؛ سیسیل، اچ.بل، مدیریت تحول در سازمان، ترجمه: سیدمهدی الوانی، حسن داناییفرد، تهران، صفار، 1379ش.
38. یار محمدی، احمد؛ زارعیمتین، حسن، مبانی مدیریت و فرهنگسازی، قم، نشر روح، 1381ش.
39. Abuznaid, Samir, Islam & Management: What Can Be Learned?, Thunderbird International Business Review, 2006.
40. Bovee, C. L., Thill, J.V., Wood, M.B. & Dovel, G.P, Management, New York: McGraw-Hill, Inc., 1993.
41. Chaturvedi, S. & Gaur A, A Dynamic Model of Trust and Commitment Development in Strategic Alliances., IIMB Management Review, 2009.
42. entizar.ir
43. Gattiker , U. E, Technology management in organizations. Newbury Park, CA, 1990.
44. Judith R., Gordon; Monday, Wayne; Sharplin, Arthur; Peremeaux, Shane R., Management and Organizational Behavior, Allyn & Bacon, Mass, 1990.
45. Kotter, John p., and Leonard S. Schlesinger, "Choosing Strategies for Change", Harvard Buainess Review, March April, 1979.
46. Lawrence, Paul R., How to deal with Resistance to Change, Harvard Business Review January – February, 2001.
47. McKay, Nobel; Sergei Lashutka,The Basics of Organizational Change: An Electic Model, Training and Development Journal, 1983.
48. Moorhead, Gregory; Griffin, Rickey W, Organizational Behavior, Boston: Houghton Mifflin Co., Third edition, 1992.
49. Searle, R, and Ball, KS 'The development of trust and distrust in a merger', Journal of Managerial Psychology, 2004.
50. Stoner, James, A. F.; Wankel, Charles, Management, Third edition, NewJersey: Prentice– hall, Inc. Englewood Cliffs, 1986.
51. Swan, W.; Khalfan, M. M. A.; McDermott, P, The application of social network analysis to identify trust-based networks in construction. International Journal of Networking and Virtual Organisations, 2007.
52. Toad Ba, Improving communication skill - a professional necessity [Online], Available at: http://www.associatedcontent.com/article/403804/improving_communication_skills_a_professional.html, 2007.