چکیده
آخرین امام معصوم از سلسلۀ جانشینان پیامبر اکرم(ص) در قید حیات است و به صورت ناشناس در میان مسلمانان زندگی میکند تا در موعد مشخص، رهبری آنان را به عهده گیرد. اطلاعاتی که دربارۀ امام مهدی(ع) وجود دارد، در قالب احادیث و روایات مکتوب آمده است. در گذشته، حتی پیش از تولد امام دوازدهم، عالمانی بودند که معارف مهدوی را به صورت مکتوب از نسلی به نسل بعد منتقل میکردند. اینان از طریق برهان و استدلال با خرافهسازان و شبههافکنان عصر خود به ستیز و رویارویی برمیخاستند. با این حال، در دنیای مدرن امروزی که مهمترین رسانههای ارتباطی بر پایۀ تصاویر بنیان گرفته است، چگونه میتوان برای حفظ و تبلیغ فرهنگ مهدوی تلاش کرد؟ با توجه به آنکه سینما و تلویزیون، رسانههای متکی به تصویر هستند، آیا دربارۀ وجود و حضور امام مهدی(ع) میتوان فیلم ساخت؟ اگر چنین شود، شخصیت امام مهدی(ع) چگونه باید تصویر شود؟
چون بحث ما در مورد نگارش فیلمنامهای از نوع شخصیتمحور است، ابتدا جنبههای مختلف شخصیت نمایشی از منابع مکتوب، استخراج گردید. سپس آن بخش از احادیث و روایات معتبر مهدوی که شخصیت امام مهدی(ع) را در غیبت بزرگ توصیف کردهاند، از نظر وجود این ویژگیها بررسی شد. یکی از کنشهای مهم شخصیت امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ، پنهان کردن هویت خود از مردم است. در نتیجه، مشاهده و ارتباط مردم با حضرت ممکن نیست. از اینرو، در فیلمنامهای که داستان آن در زمان حال (دوران غیبت بزرگ) جریان دارد، نمیتوان شخصیتی را با هویت مشخص به عنوان امام مهدی(ع) در نظر گرفت. در این صورت، فیلمنامهنویس از طریق محدودۀ مجاز پرداخت شخصیت حضرت و الگوهای خاص میتواند شخصیت امام مهدی(ع) را بهطور «غیرمستقیم» در فیلمنامه معرفی کند.
مقدمه
بنا بر اعتقاد شیعیان، در عصر حاضر، رهبری مسلمانان به عهدۀ امام مهدی(ع)، آخرین بازمانده از نسل پیامبر اسلام(ص) است. خدای بزرگ با قدرت بیپایان خود، عمری طولانی به ایشان بخشیده و به حضرت فرمان داده است بهصورت پنهان و ناشناس زندگی کند تا اوضاع عمومی جهان برای پذیرش حکومت حق و عدالت آماده گردد.
زندگی پنهانی امام مهدی(ع) به دو بخش تقسیم میشود: غیبت کوچک و غیبت بزرگ. در دوران غیبت کوچک، ارتباط با حضرت از طریق نایبان خاص انجام میشد. در این دوره، چهار نفر نیابت خاص حضرت را به عهده داشتند که هر یک پس از فوت دیگری، این وظیفه را به انجام رساندند. این دوره با مرگ آخرین نایب امام، علی بن محمد سمری در شعبان 329 هـ. ق به پایان میرسید. شش روز پیش از مرگ وی، نوشتهای از سوی حضرت مهدی(ع) صادر میشود، مبنی بر اینکه کسی را به عنوان جانشین خود انتخاب نکند. در پایان این نامه چنین آمده بود:
و به زودی از شیعیان من کسانی میآیند که ادعای مشاهده خواهند کرد. آگاه باشید هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحۀ آسمانی، ادعای مشاهده کند، او دروغگوی افترازننده است.
این آخرین پیام و سخنی است که از جانب حضرت صادر شده و بهوسیله آخرین نایب ایشان به ما رسیده است. ما در دورانی زندگی میکنیم که امام مهدی(ع) غایب است. وجود انواع مشغولیتهای زندگی از یکسو و ارتباط نداشتن با امام مهدی(ع) از سوی دیگر، زمینۀ مناسب برای غفلت از ایشان را فراهم میسازد. از اینرو، لزوم پرداختن به شخصیت امام مهدی(ع) در رسانههای ارتباط جمعی، برای مصون نگه داشتن وجود و حضور ایشان از آفت فراموشی، امری جدی و ضروری است.
دربارۀ نمایشی کردن شخصیت امام مهدی(ع) در فیلمنامهای که داستان آن در زمان حال میگذرد؛ با دو مسئلۀ اساسی روبهرو هستیم: نخست آنکه هویت حضرت پنهان است و بهصورت ناشناس زندگی میکنند. در نتیجه، امکان ارتباط و مشاهدۀ حضرت میسر نیست. به عبارت دیگر، نمیتوان شخصیت حضرت را با هویت مشخص، بهصورت مستقیم و عینی ارائه کرد. دوم آنکه به دلیل معصوم بودن ایشان، تغییر و تحول در شخصیت حضرت وجود ندارد. بنابراین، چگونه میتوان شخصیت امام مهدی(ع) را بهعنوان شخصیت اصلی و پیشبرندۀ داستان مطرح کرد؟ با توجه به اینکه سینما و تلویزیون، رسانههای متکی به تصویر هستند، آیا میتوان دربارۀ وجود و حضور امام مهدی(ع) فیلم یا برنامه ساخت و ایشان را نشان داد؟ آیا امکان ترسیم شخصیت نمایشی از امام مهدی(ع) وجود دارد؟ آیا بر اساس جنبههای نمایشی شخصیت امام مهدی(ع) میتوان فیلمنامه نوشت؟
از اینرو، لازم است برای یافتن راهحل مناسب جهت پرداخت شخصیت امام مهدی(ع) در فیلمنامه، جنبههای مختلف شخصیت حضرت بهطور دقیق و با استناد به احادیث و روایات معتبری که در مورد ایشان وجود دارد، بررسی و استخراج شود تا از این طریق، محدودۀ شخصیتپردازی حضرت و راهحلهای مناسب برای این کار روشن گردد.
پیشینۀ تحقیق
مطالعۀ تحقیقات مشابه و مرتبط با موضوع میتواند در انتخاب روش تحقیق مناسب و درست، راهگشا باشد. پرداختن به شخصیت امام مهدی(ع) در سینما و تلویزیون به یافتن راه و روش مناسب نیاز دارد؛ چون از یکسو، قواعد و قراردادهای درام غربی _ که از زمان ارسطو تا به امروز جریان داشته است _ خصوصیاتی را برای شخصیت معرفی میکند که وجود آنها برای شکلگیری درام ضروری است. از سوی دیگر، قرار دادن شخصیت امام در فضای درام غربی و انجام تغییرات لازم برای نمایشی کردن شخصیت ایشان، با خصوصیات ویژه شخصیت معصوم، تضاد و تناقض دارد. در کتابهای فیلمنامهنویسی دربارۀ چگونگی اقتباس از منابع مختلف صحبت شده است. در این آثار که بیشتر آنها ترجمه هستند، معرفی منابع برای اقتباس از «زندگینامه» و «ماجراهای واقعی» که در فرآیند اقتباس از آنها محدودیتی برای انجام تغییرات در دستمایه در نظر گرفته نمیشود. نویسنده آزاد است تا برای تقویت خط داستان اصلی، فرعی، شخصیتها، ماجراها و ... تغییرات لازم را اعمال کند.
استفاده از این شیوه برای تصویر کردن زندگی پیشوایان دین که انتقال صادقانه وقایع زندگی آنها ضروری است، کار آمد نیست؛ چون روشی متناسب با این نوع شخصیتهای ویژه معرفی نمیشود. ثبت وقایع زندگی پیشوایان دینی به عنوان الگویی برای پیروانشان از اهمیت بالایی برخوردار است. از اینرو، توجه به حفظ و نگهداری آن از دخل و تصرف از ضروریات به حساب میآید. اطلاعاتی که درباره زندگی و شخصیت امام مهدی(ع) وجود دارد، بهصورت احادیث و روایات مکتوب در دسترس ماست. با توجه به مقتضیات عصر حاضر که فرهنگ نوشتاری جای خود را به فرهنگ تصویری داده است، در زمینۀ انتقال فرهنگ مهدوی به قالب تصویر، فعالیت روشمندی انجام نشده است. از اینرو، آثاری که بهگونهای با این موضوع مشابهت داشت، بررسی شد. این آثار عبارتند از:
1. رحمتالله امیدوار، خورشید در قاب: پژوهشی پیرامون تصویرگری معصومین در سینما، تهران، سوره مهر (حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی)، 1384.
2. مهدی ارجمند، تبدیل و تحول متن مذهبی به متن دراماتیک، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1378.
3. صلاح استتی، «اسلام و تصویر» ، ترجمه: محمدسعید محصی، فصلنامه نقد سینما، تابستان 1375.
4. جلال ال شرکاوی، «عرضه تصویر پیامبر اسلام بر روی پردۀ سینما»، ترجمه: محمدسعید محصی، فصلنامۀ نقد سینما، تابستان 1375.
5. «نمایش انبیا و امامان در سینما از دیدگاه فقیهان»، فصلنامه نقد سینما، تابستان 1376.
روش تحقیق
انتخاب صحیح روش پژوهش در کار تحقیق بسیار بااهمیت است؛ چون بهکارگیری روش تحقیق مناسب سبب کشف حقیقت میشود و استفاده از روش نامناسب به قلب حقیقت میانجامد. هنگام انتخاب روش پژوهش چند عامل در نظر گرفته میشود: میزان ارتباط نتایج به دست آمده با موضوع تحقیق، صحت نتایج، دقت روش تحقیق، زمان لازم برای رسیدن به نتیجه، پرسنل و تجهیزات مورد نیاز، قابل قبول بودن روش از نظر ملاحظات اخلاقی و ... . با توجه به اینکه اطلاعات موجود و مورد نیاز این تحقیق از نوع نوشته است، روش اسنادی یا کتابخانهای انتخاب و بهکار گرفته شد. از میان روشهای متداول بررسی اطلاعات نیز از دو روش «تحلیل» و «مقایسه» استفاده کردیم. «تحلیل یک مسئله مانند این است که آن را در زیر میکروسکوپ قرار دهیم و اجزای تشکیلدهندۀ آن را تشریح کنیم.» همچنین «مقایسه یعنی در مقابل هم قرار دادن نقاط مشترک دو مسئله.»
با توجه به موضوع تحقیق که «چگونگی شخصیتپردازی امام مهدی(ع) در فیلمنامه» است، آثار مکتوب فارسی درباره فیلمنامهنویسی و نمایشنامهنویسی، مطالعه و فهرستی از جنبههای مختلف «شخصیت نمایشی» تنظیم شد تا میزانی برای مقایسه و مطابقت با شخصیت امام دوازدهم فراهم شود. دربارۀ زندگی و شخصیت امام مهدی(ع) دو منبع وجود دارد: «تاریخ» و «حدیث». استفاده از تاریخ بهویژه هنگامی که داستان فیلمنامه به دوران غیبت بزرگ مربوط باشد، کارکردی نخواهد داشت؛ چون آنچه در منابع تاریخی در مورد امام مهدی(ع) قابل استناد است، به دوران غیبت کوچک و پیش از آن مربوط است. در احادیث مهدوی، زندگی امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ نیز توصیف شده است.
چون در این تحقیق، یافتن جنبههای نمایشی شخصیت امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ مورد نظر ماست، احادیث مهدوی بهعنوان منبع مناسب برای کسب اطلاعات مورد نیاز انتخاب شد. این احادیث بر اساس جنبههای مختلف «شخصیت نمایشی» بررسی شد. احادیث استفاده شده در این بخش به توصیف زندگی و شخصیت امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ اختصاص داشتند. علاوه بر این، احادیثی وجود دارد که موضوع آن به دوران غیبت کوچک مربوط است، اما جنبههایی از شخصیت حضرت را در بر دارد که به دوران غیبت بزرگ قابل تعمیم است. از اینرو، این دسته از احادیث نیز بررسی شد. اطلاعات مربوط به امام دوازدهم، حضرت مهدی(ع) در قالب قطعات و نوشتههای کوتاهی به نام «حدیث» قرار دارد. هر حدیث دربردارندۀ گفتار یا رفتار معصوم است. کتابهایی که دربردارندۀ احادیث مهدوی هستند، به دو دسته تقسیم میشوند:
الف( کتابهای حدیث که قدمت نگارش و تدوین آنها به قرون اولیۀ اسلام باز میگردد. جمعآوری احادیث مربوط به امام دوازدهم، حضرت مهدی(ع) هم در میان اهل سنت و هم در بین شیعیان معمول بوده است. در این نوع از کتابها، احادیث مربوط به امام مهدی(ع) گردآوری و بر اساس موضوعات مطرح در زندگی ایشان منظم شده است. تألیف کتابهای حدیثی مربوط به امام مهدی(ع) از قرون اولیه تا زمان حال ادامه داشته است. این سخن به این مفهوم نیست که احادیث تازهای در هر دوره و با هر تألیف به مجموعۀ احادیث مهدوی اضافه میگردد، بلکه این آثار به تنظیم، گردآوری، تفسیر و بررسی احادیث نقل شده درباره امام مهدی(ع) محدود میشود. از نظر تاریخی، آخرین اطلاعات معتبر و ضبط شده (مکتوب) دربارۀ حضرت تا پایان دوران غیبت کوچک (سال 329 هـ. ق) ادامه مییابد.
از جملۀ این تألیفات میتوان به جلد سیزدهم از مجموعه بحارالانوار نوشتۀ دانشمند قرن یازدهم هجری قمری، علامه محمدباقر مجلسی اشاره کرد که حدود 1200 حدیث مربوط به امام مهدی(ع) را از کتابهای حدیثی راویان قبلی گردآوری کرده است. در زمان حاضر میتوان از کتاب معجم الاحادیث الامام المهدی(ع) یاد کرد که زیر نظر حجتالاسلام علی کورانی به زبان عربی تألیف گردیده است. در این کتاب _ تاجلد پنجم آن _ حدود 1941 حدیث دربارۀ امام مهدی(ع) گردآوری و نقل شده است. در تهیۀ این اثر از همه آثاری که بهطور کامل یا بخشی از آنها دربردارندۀ احادیث مربوط به امام مهدی(ع) بوده، استفاده شده است. از جمله ویژگیهای برجستۀ این اثر، بررسی و مشخص کردن مصادر هر حدیث است. روش کار به این صورت است که دربارۀ موضوع مورد نظر ابتدا آیهای از قرآن آورده میشود که از نظر شأن نزول و تفسیر با یکی از موضوعات مهدویت ارتباط دارد. سپس احادیثی که تفسیر آیه را دربردارند، ذکر میشود و مصادر آن ذیل هر حدیث میآید. ابتدا مصدر اصلی و اولیه (قدیمیترین و اولین نسخه مکتوب از حدیث) ذکر میگردد. سپس بقیه مصادری که از همان مرجع اولیه در کتاب خود نقل کردهاند، فهرست میشود.
ب( آثاری که دربارۀ موضوعاتی خاص از فرهنگ مهدوی تألیف شدهاند. در برخی از این آثار با استناد به احادیث به تفسیر و تحلیل موضوعی خاص پرداخته شده است. این آثار طیف گستردهای را از نظر موضوع، نویسنده و ارزش علمی دربر میگیرند. دربارۀ فهرست این آثار به دو کتابشناسی دربارۀ موضوع مهدویت مراجعه شد: در کتاب در جستوجوی قائم تألیف سیدمجید پورطباطبایی، تعداد 1852 جلد کتاب درباره امام مهدی(ع) فهرست شده است. در کتابنامۀ حضرت مهدی(ع) نوشتۀ علیاکبر مهدیپور، بیش از 2000 عنوان کتاب مستقل به زبانهای مختلف در مورد امام مهدی(ع) معرفی شده است. منابع دست اول در این تحقیق که بهطور مستقیم به موضوع پژوهش مربوط میشوند، گروه اول از کتابهای حدیثی هستند. در مواردی برای ارائه توضیحهای بیشتر دربارۀ یک موضوع، از گروه دوم تألیفات مهدوی به عنوان منابع دستدوم استفاده شده است.
چارچوب نظری
فیلمنامه، الگویی فنی برای تولید فیلم است که داستان از طریق رفتار و گفتار شخصیتها، در قالب تصویر و صدا روایت میشود. داستان فیلمنامه از دو بخش اصلی تشکیل مییابد: اول، شخصیت؛ دوم، موقعیت. رابطۀ میان موقعیت و شخصیت را میتوان اینگونه تصور کرد: «موقعیت»، اقیانوس بیکرانی است که ماهی «شخصیت» همۀ عمر در آن غوطهور است. از اینرو، فیلمنامه را به دو نوع «موقعیتمحور» و «شخصیتمحور» میتوان تقسیم کرد. «در درام شخصیت، این شخصیت است که تعیینکنندۀ شرایط موقعیت است و در درام موقعیت، موقعیت، شرایط واکنش شخصیت را تحت تأثیر خود میگیرد.»
اولین مرحلۀ خلق هر شخصیتی، تحقیق است. تحقیق دربارۀ شخصیت، دو نوع اطلاعات کلی و جزئی را دربر میگیرد. اطلاعات کلی در شکلگیری خطوط اصلی و محوری شخصیت نقش ایفا میکنند و اطلاعات جزئی در پرداخت واقعنمایانه از شخصیت مؤثر هستند. رفتار ، گفتار و موقعیت فعلی شخصیت، محصول گذشتۀ اوست و آنچه در حال انجام میدهد، آیندۀ او را شکل میدهد. منظور از تحقیق و شناخت شخصیت برای نگارش فیلمنامه آن است که زندگی شخصیت واقعی را از نظر وجود ساختمان و اجزای شخصیت نمایشی بررسی کنیم تا از این طریق، جنبههای نمایشی شخصیت واقعی را کشف کنیم و به کار گیریم. از اینرو، شناخت بخشهای اصلی و اجزای سازندۀ «شخصیت نماشی»، ضروری است. اجزا و عناصر سازندۀ شخصیت نمایشی شبیه شخصیت واقعی است، اما بهصورتی موجز و خلاصهتر بهگونهای که نقش هر عنصر در عینیت یافتن «شخصیت» عملکرد اهمیت اساسی دارد. شخصیت نمایشی از سه بخش اصلی تشکیل شده است:
الف( عوامل سازندۀ ساختمان شخصیت نمایشی؛
ب( عوامل مؤثر در عینیت یافتن شخصیت نمایشی؛
ج) تجلی شخصیت: کنش.
هر یک از این بخشها دارای عناصر و اجزایی است که شیوۀ ارتباطشان در نمودار نشان داده شده است. مجموعۀ این فرایند از مرحلۀ شکلگیری تا مرحلۀ تجلی شخصیت با عنوان «شخصیتپردازی» در فیلمنامه داستانی شناخته میشود.
یافتههای تحقیق
برای مشخص کردن شخصیت نمایشی امام مهدی(ع)، باید شخصیت واقعی ایشان را از نظر وجود «عوامل سازندۀ شخصیت نمایشی» بررسی کرد. وضعیت شخصیت در زمان حال، در گذشتۀ او ریشه دارد. بنابراین، برای شناخت حال و آیندۀ او باید گذشته وی را شناخت. لزوم شناخت گذشته یا زندگینامۀ امام مهدی(ع) در دوران غیبت کوچک، برای پی بردن به جنبههای مختلف شخصیت ایشان در دوران غیبت بزرگ، امری حیاتی محسوب میشود؛ زیرا این بخش، تنها پل ارتباطی ما برای شناخت شخصیت ایشان در دوران غیبت بزرگ است. از طریق شناخت این دوره میتوان تا حدودی با چگونگی شکلگیری ساختمان شخصیت ایشان آشنا شد. با توجه به اطلاعات موجود در احادیث مهدوی، زندگینامۀ امام مهدی(ع) را به چهار دوره میتوان تقسیم کرد:
الف) پیش از تولد حضرت مهدی(ع)؛
ب) از تولد حضرت مهدی(ع) تا فوت پدر بزرگوارشان، امام حسن عسکری(ع)؛
ج) از فوت پدر تا پایان غیبت کوچک (آغاز امامت حضرت مهدی)؛
د) دوران غیبت بزرگ امام مهدی(ع).
امام مهدی(ع) میراثدار خصوصیات جسمی و خلقی پدران بزرگوارش است. انتقال ژنی صفات والدین به فرزند، تنها به خصوصیات جسمی و ظاهری محدود نمیشود. روانشناسان بر این عقیدهاند که ویژگیهای ذهنی نیز از طریق والدین به فرزند انتقال مییابد. علاوه بر این، ممکن است خصوصیاتی از شخصیت بر اثر تکرار و تداوم بهصورت عادت شخصی او در آمده باشند که امکان انتقال ژنی آن خصوصیت به فرزند او وجود دارد. پیامبر اسلام(ص)، امام مهدی(ع) را فرزند خود معرفی میکند که خصوصیات جسمی و روحی او شبیه به ایشان است.
برخی خصوصیات اخلاقی و رفتاری میان اهلبیت پیامبر(ص) مشترک بوده است. به همین دلیل، این خصوصیات مشترک میان معصومین(ع) _ که بخشی از کنش ایشان بوده _ در شخصیت حضرت مهدی(ع) نیز موجود است.
رفتار غریزی در انسان، امری بدیهی است. خصوصیات غریزی جزو فرایندهای حیاتی و فیزیولوژیکی بدن انسان محسوب میشوند. واکنشهایی همچون خشم، گرسنگی، تشنگی، ترس و ... رفتارهای غریزی هستند. امام مهدی(ع) نیز مانند هر انسان عادی دیگر رفتارهای غریزی دارد با این تفاوت که رفتار غریزی افراد بهطور معمول در جهت حفظ حیات فرد است و در محدودۀ «خودخواهی» یا «حفظ وجود» قرار میگیرد و اما غایت رفتار غریزی امام مهدی(ع) فراتر از محدوده خودخواهی است. از اینرو، واکنشهای غریزی حضرت در مرحلۀ نخست در محدودۀ خودخواهی قرار میگیرد و عملکرد نهایی آنها به عنوان زمینه و مقدمه رفتار «دیگرخواهی» ایشان است.
برای نمونه، یکی از واکنشهای غریزی امام مهدی(ع)، «ترس» و پنهان کردن خود از مردم است. در نگاه نخست چنین تصور میشود که این رفتار امام برای حفظ سلامتی و جان خود از آسیبهای احتمالی است، اما با توجه به هدف و مسئولیت اصلی ایشان در آخرالزمان، انجام چنین «رفتار احتیاطی»، لازم و بدیهی به نظر میرسد.
در مقابل خصوصیات غریزی انسان، خصوصیات فطری قرار دارند. فطرت، توانایی بالقوهای است که میتواند زمینۀ حرکت انسان را در جهت کمال فراهم سازد. کمالگرایی از جمله گرایشهای فطری محسوب میشود که در مورد شخصیت امام مهدی(ع) در قالب «عدالتخواهی» و «ظلمستیزی» تجلییافته است. رفتار غریزی و فطری امام مهدی(ع) در طول هم و مکمل یکدیگر هستند.
محیط یا جامعهای که حضرت مهدی(ع) در آن متولد شده و دوران مختلف زندگیشان را در آنجا سپری کردهاند، در شکلگیری ساختمان شخصیت حضرت نقش داشته است. امام(ع) همانند هر انسان دیگری با محیطی که در آن قرار دارند، دارای ارتباط و تعامل بودهاند. با این حال، ناامنی محیط زندگی ایشان منجر به بروز رفتار پنهانی حضرت شده است.
با توجه به وضعیت تولد و زندگی پنهانی امام مهدی(ع)، کسانی که در دوران غیبت کوچک، موفق به دیدن حضرت شدهاند، معدود هستند. بخشی از اطلاعاتی که دربارۀ خصوصیات جسمی حضرت به ما رسیده، از قول این افراد است. بخش دیگر آن به کلام پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) مربوط است که سالها پیش از تولد حضرت مهدی(ع)، خصوصیات جسمی و ظاهری ایشان را پیشگویی کردهاند.
سالها پیش از تولد ایشان، اجداد و پدران بزرگوارش، نام، کنیه و لقب حضرت را بیان کرده بوند. نام ایشان، همانند جدّ بزرگوارشان _ پیامبر اسلام(ص) _ «محمد» است. پیامبر اکرم(ص) دین اسلام را به مردم عرضه کرد. امام مهدی(ع) نیز پس از فراموشی دین، دوباره آن را زنده خواهد کرد.
کنیه امام مهدی(ع)، «ابوالقاسم» است؛ یعنی قسمتکننده. «مهدی» یکی از لقبهای حضرت است. «مهدی» یعنی کسی که به وسیلۀ خداوند به امر پوشیده، هدایت شده است.
انسان در طول زندگی خود، دوران مختلفی را تجربه میکند و پشت سر میگذارد. هر دوره، مقدمه و زمینهساز دورۀ بعدی است.
امام مهدی(ع) در نیمۀ شعبان سال 255 ه. ق در شهر سامرا _ شهری در کشور عراق فعلی _ به دنیا آمدهاند که تا زمان حال (1430 هـ. ق)، سن ایشان 1175 سال است. ایشان تمامی مراحل شکلگیری شخصیت را سپری کرده فراز و فرودهای محیط را دیده و تجربه کردهاند. تجربهها و دانش امام در این مدت طولانی در شکلگیری بینش ایشان بیتأثیر نبوده است. با استناد به سخن معصومین(ع)، امام مهدی(ع) هنگام ظهورشان _ با وجود سن زیاد _ بهصورت مردی چهلساله نمایان میشوند.
کنش امام مهدی(ع) در آخرالزمان به عنوان «منجی موعود» با جنسیت ایشان، «مرد» بودن حضرت متناسب است. علاوه بر وجود تفاوتهای جسمی و ظاهری میان زن و مرد، وجود تفاوتهای فکری، عاطفی و ... سبب تفاوت «قابلیت» و «کنش» ایشان نسبت به یکدیگر میگردد.
میان تقدیری که خداوند برای انسانها در آخرالزمان در نظر گرفته است، با شخصیت امام مهدی(ع) به عنوان یک مرد که مسئولیت انجام آن را به عهده دارند، تناسب وجود دارد. با توجه به موقعیت و نوع عملی که باید انجام شود؛ یعنی قیام و نبرد، این مسئولیت با خصوصیتهای «مردانه» ایشان متناسب است.
شغل امام مهدی(ع)، رهبری و هدایت جامعه مسلمانان است. با وجود پنهان بودن هویت حضرت _ ناشناس بودن _ سرپرستی و هدایتهای ایشان در جامعه اسلامی جریان دارد. هدایتهای امام در دوران غیبت بزرگ، به دو صورت «تکوینی» و «تشریعی» است. هدایت تکوینی امام، امکان تغییر و تصرف در نظام علّی حاکم بر جهان را میسر میسازد و هدایتهای تشریعی امام در حیطۀ قوانین و دستورهای زندگی مسلمانان جاری است. در این باره، وجود امام مهدی(ع) را همانند خورشید پشت ابر معرفی میکنند که با وجود پنهان بودن آن از نظرها، مردم از نور و گرمایش بهره میبرند.
امام مهدی(ع) به طبقه اجتماعی «پیشوایان دینی» تعلق دارند. با توجه به منزلت این گروه نزد خداوند بزرگ، ایشان نزد مسلمانان نیز از محبوبیت و منزلت بالایی برخوردارند. این گروه اجتماعی با توجه به شایستگیهایشان، مروّج دین در میان مردم هستند. امام مهدی(ع)، آخرین بازمانده از نسل این بزرگواران است. این طبقه همانند دیگر گروههای اجتماعی، صفاتی برای افراد گروه خود تعریف کرده است که بهطور مشترک در میان آنان دیده میشود و از آن جمله میتوان به خصوصیات فکری و اخلاقی معصومین(ع) اشاره کرد. صفات اخلاقی و رفتاری معصومین(ع) بهگونهای است که همواره به عنوان الگوی دیگر گروههای اجتماعی مطرح بوده است. امام مهدی(ع) بهعنوان فردی از طبقه «پیشوایان دینی» دارای همین خصوصیات هستند.
چگونگی رفتار شخص، از شیوۀ استدلال و افکار او اثر میپذیرد. امام مهدی(ع) دارای علم الهی است. ویژگی علم امام(ع) آن است که نقص و اشتباه در آن راه ندارد. آنچه امام میداند، حدّ نهایی دانش است که مرتبۀ بالاتری برای آن موجود نیست. بنابراین، وقتی دانش امام مهدی(ع) در این حد از کمال قرار دارد، شناخت و بینش ایشان از وسعتی برخوردار است که هیچ نکتۀ مبهم و تاریکی در آن راه ندارد. از اینرو، کنش (رفتار و گفتار) حضرت، صحت و صلابت بینظیری برخوردار است. تجربه یا خاطرۀ فراگیری که از زمان تولد حضرت مهدی(ع) در زندگی ایشان جریان داشته، پنهان کردن هویت خود از دیگران است. واکنش عاطفی «خوف» و «احتیاط»، از رفتاری غریزی به رفتاری آگاهانه در شخصیت ایشان بدل شده است. بینش شخصیت، ترکیبی از دو عنصر «دریافت» و «تلقی» است. دریافت، مجموعۀ اطلاعاتی است که از طریق حواس خود از محیط کسب میکنیم و تلقی به معنی برداشت شخصی ما از این اطلاعات است.
با بررسی گفتار (سخنان) امام مهدی(ع) به وجود دو بخش اساسی در بینش ایشان آگاه میشویم: اول، شناخت فراگیر حضرت به زمان است که از علم الهی ایشان سرچشمه میگیرد. دوم، نقش این شناخت در زمینهسازی کنش (رفتار) اصلی حضرت است. شناخت گسترده و فراگیر از فراز و فرود زندگی انسانها در طول تاریخ و شناخت آمال و نیاز آنان، زمینهساز قیام عدالتگستر امام مهدی(ع) است.
هویت، عامل شناسایی فرد از دیگران است. هویت امام مهدی(ع) در قالب کنش محوری شخصیت ایشان به عنوان «نجاتبخش» انسانها تعریف میشود. امام مهدی(ع) به عنوان «منجی موعود» شناخته میشوند که این هویت در عوامل سازنده ساختمان شخصیت حضرت ریشه دارد.
«نیاز» شخص به چیزی، «انگیزه» لازم را برای حرکت (کنش) در او ایجاد میکند. بنابراین، هر عملی، معلول علتی و در پی رسیدن به غایتی است. دین خداوند کامل نمیشود مگر آنکه انسان و جامعۀ کامل نیز محقق شود. برقراری عدل و نابودی ظلم و فساد بهعهدۀ بزرگمردی شایسته گذاشته شده است که همان امام مهدی(ع) است. علاوه بر این، حکومتهای ظالم و فاسد، حق امام مهدی(ع) و پدران بزرگوارش را غصب کردهاند. نیاز ایشان به احقاق حقوق ضایع شدۀ خود و معصومین(ع)، انگیزۀ لازم برای قیام «عدالتگستر» و «ظلمستیز» ایشان را فراهم میسازد.
بخشی از قابلیت شخصیت امام مهدی(ع) برای ترسیم شخصیت نمایشی ایشان، به هویت حضرت و آگاهی مردم از آن باز میگردد. انسانها به تغییر وضعیت موجود و بهبودی آن امیدوار هستند. هر فرد مذهبی، منتظر منجی موعود است. در دوران غیبت، میل ایشان به آگاهی از وضعیت زندگی و شخصیت نجاتدهنده، انکارناپذیر است. با توجه به این زمینه، شخصیت امام مهدی(ع)، بهطور بالقوه توان مطرح شدن در فیلمنامه را دارند.
«رشد»، جریان پیوسته و آرام از دگرگونی و تغییر در ساختمان جسمی و فیزیکی شخصیت است، اما «تحول» حاصل تغییر شناخت فرد نسبت به یک موضوع است. با توجه به علم امام(ع)، تحول شخصیت که مستلزم تغییر در بینش و شناخت فرد است، برای شخصیت ائمه(ع) صادق نیست. به عبارت دیگر، امام، صاحب علم الهی است که نقص و خطا در آن راه ندارد. از اینرو، تصور تغییر و تکامل در علم الهی، منتفی است. در نتیجه، تحول در شخصیت امام مهدی(ع) بهگونهای که شناخت ایشان از نقص به سوی کمال حرکت کند، امکانپذیر نیست. با این حال، وجود عامل رشد و تغییر در شخصیت را در خصوصیات جسمی و سن امام مهدی(ع) میتوان در نظر گرفت. «کنش» یعنی عمل شخصیت و به دو صورت «رفتار» و «گفتار» تجلی مییابد. هر گونه رفتار شخصیت از نوع «کنش» محسوب نمیشود. رفتاری از شخص، کنش است که در نیاز، انگیزه، تصمیم و تقلای او ریشه داشته باشد. با توجه به هویت امام مهدی(ع) به عنوان منجی، رفتاری از حضرت به عنوان کنش ایشان محسوب میشود که در این هویت حضرت ریشه داشته باشد. یکی از کنشهای امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ، پنهان کردن هویت خود از مردم است. این رفتار حضرت، در مسئولیت اصلی ایشان به عنوان «منجی موعود» ریشه دارد. رفتار پنهانی _ ناشناس بودن _ حضرت چند فایده دارد:
الف) حفظ سلامتی ایشان؛
ب) هنگام ظهور، بیعت هیچ شخص یا حکومتی را به عهده ندارند که مانع انجام مسئولیتشان شود؛
ج) امتحان شیعیان.
رفتار پنهانی حضرت به این معناست که ایشان، هویت خود را از مردم مخفی میکنند. از اینرو، امام مهدی(ع) مردم را میبینند و میشناسند، اما مردم، حضرت را میبینند و نمیشناسند. این دیدگاه بر اساس چهار گروه از احادیث مهدوی بنیان گرفته است:
الف) آخرین نامه ( توقیع) امام مهدی(ع) به نایب چهارم خود، ابوالحسن علی بن محمد سمری؛
ب) احادیثی که بر ناشناخته بودن حضرت در میان مردم دلالت میکنند؛
ج) احادیثی که به حضور ناشناس امام مهدی(ع) در مراسم حج اشاره دارند؛
د) احادیثی که علت غیبت امام(ع) را امتحان شیعیان معرفی میکنند.
با توجه به این چهار دسته از احادیث درباره ارتباط و مشاهدۀ امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ، نکاتی را میتوان به دست آورد:
الف) مشاهده (دیدن) امام مهدی(ع) که با شناخت همراه باشد، ممکن نیست. با این حال، دیدن بدون شناخت، امکانپذیر است.
ب) امام مهدی(ع) همانند یک انسان معمولی در میان مردم حضور دارند. ایشان، مردم را میبینند و میشناسند. مردم نیز ایشان را میبینند، اما نمیشناسند.
ج) یکی از مکانهایی که امام مهدی(ع) بهصورت ناشناس در آنجا حاضر میشوند، مراسم حج است.
د) ایمان و عمل مسلمانان به دلیل غیبت امامشان، آزمایش میشود و تنها عدۀ اندکی از آنان بر عقیدۀ خود ثابت باقی میمانند.
بخش دیگری از کنش در قالب «گفتار» شخصیت، تجلی مییابد. منظور از گفتار، کلام شخص است. گفتار همانند رفتار این توانایی را دارد که خصوصیاتی از شخصیت را بیان کند.
در «کنش کلامی» امام مهدی(ع)، همان انگیزهای که سبب رفتار پنهانی حضرت شده، در کلام ایشان نیز قابل بررسی است. اگر گفتار شخص الهامگرفته از انگیزه و در جهت ارضای نیاز او باشد، جزو کنش کلامی او محسوب میشود. بنابراین، آن بخش از گفتار امام مهدی(ع) که در هویت «نجاتبخشی» و انگیزه «ظلمستیزی» و «عدالتگستری» ایشان ریشه داشته باشد، جزو کنش کلامی حضرت محسوب میشود.
نتیجه
با مشخص شدن جنبههای مختلف شخصیت نمایشی امام مهدی(ع)، فیلمنامهنویس با شخصیتی مواجه است که به «محدوده» شخصیتپردازی او اشراف دارد. برخی خصوصیات شخصیتی امام مهدی(ع) چنان ویژه هستند که شخصیتپردازی ایشان در فیلمنامه، وضعیت ویژهای را میطلبد. از جملۀ این عوامل میتوان به سن، خصوصیات فکری،
رشد و تحول و کنش امام مهدی(ع) اشاره کرد. از میان این عوامل، کنش حضرت در دوران غیبت بزرگ مبنی بر «پنهان کردن هویت خود از دیگران»، در چگونگی شخصیتپردازی حضرت در فیلمنامه نقش مؤثری ایفا میکند. وقتی مردم در دوران غیبت بزرگ نمیتوانند امام مهدی(ع) را ببینند و با ایشان ارتباط برقرار کنند، همین وضعیت در داستان فیلمنامه
نیز جریان خواهد داشت. از اینرو، «در فیلمنامهای که داستان آن در زمان حال (دوران غیبت بزرگ) میگذرد، نمیتوان شخصیتی را با هویت مشخص به عنوان امام مهدی(ع) در
نظر گرفت.» پنهان بودن هویت و ناشناس بودن امام مهدی(ع)، طیف گستردهای از افراد، شامل شخصیتهای درون داستان فیلمنامه تا بینندۀ فیلم را دربر میگیرد. به عبارت دیگر، پرداخت شخصیت امام مهدی(ع) در فیلمنامه باید بهگونهای باشد که شخصیتهای درون داستان و همچنین بینندگان فیلم، بهطور قطعی و مشخص، شخصیتی را به عنوان امام مهدی(ع) مشاهده و شناسایی نکنند. در غیر این صورت، ادعای آنان با احادیث مربوط به مشاهده نکردن امام مهدی(ع) و ارتباط نداشتن مردم با ایشان در دوران غیبت بزرگ، منافات خواهد داشت.
از طریق تحول بینشی و شناختی شخصیت اصلی فیلمنامه، «درونمایه یا فرضیۀ محوری» فیلم ثابت میشود. وقتی شخصیت امام مهدی(ع) نقش محوری در فیلمنامه دارد و امکان تحول شخصیت حضرت _ با توجه به علم الهی ایشان _ وجود ندارد، برای انتقال درونمایه میتوان از داستانهای فرعی یا تحول شخصیتهای دیگر فیلمنامه که متأثر از شخصیت اصلی بودهاند، استفاده کرد.
شخصیت نمایشی امام مهدی(ع) بهعنوان شخصیت اصلی و محوری فیلمنامه با شخصیت اصلی که در فن فیلمنامهنویسی (بر مبنای درام غربی) تعریف میشود، همسو نیست. از اینرو، برای نگارش فیلمنامه با حضور شخصیت امام مهدی(ع) به گونهای که داستان آن در دوران غیبت بزرگ جریان مییابد، بهکارگیری الگوهای روایتی ویژه و مناسب با خصوصیات شخصیتی حضرت، ضروری است.
مجموع کنشهای حضرت در دوران غیبت بزرگ را با عنوان «کنشهای امام زمانی» میتوان در نظر گرفت. شخصیت نمایشی حضرت میتواند با استفاده از «کنشهای امام زمانی» بهطور غیرمستقیم در فیلمنامه مطرح شود.
برای مثال، به الگوهای روایتی زیر که برگرفته از برخی تشرّفات است، توجه کنید:
الف) اگر شخصیت امام مهدی(ع) بهگونهای مسئلۀ شخصیتهای دیگر فیلمنامه باشد؛ یعنی کنش دیگر شخصیتها به سوی حضرت جهتگیری شده باشد، در این صورت، ظهور نمونهای از «کنشهای امام زمانی» که در جریان داستان نقش داشته باشد، میتواند به وجود و حضور امام زمان(ع) دلالت کند.
ترسیم شخصیت امام مهدی(ع) به صورت که بیان شد، هنگامی عملی میشود که دیگر شخصیتهای داستان فیلم از شخصیت حضرت، آگاهی داشته باشند ارتباط و مشاهدۀ امام مهدی(ع) مسئلۀ آنان باشد. به عبارت دیگر، شخصیت ناپیدای حضرت در داستان فیلم نقش محوری ایفا کند.
ب) اگر نمونهای از «کنشهای امام زمانی» بهوسیله فردی «ناشناس» و گذری انجام شود و در جریان داستان و زندگی شخصیتها، اثر بگذارد، آن شخص میتواند _ از دید بینندۀ فیلم _ امام مهدی(ع) فرض شود. به عبارت دیگر، «ما با شخصیتی مواجه میشویم که از هویت اصلی او بیاطلاع هستیم. با این حال، رفتار و گفتار این شخص به کنش امام مهدی(ع) شباهت دارد. شاید این شخص، خود حضرت باشد، اما به این مسئله اطمینان نداریم».
وضعیت فیلمنامهنویس در پرداخت چنین شخصیتی همانند بندبازی است که در ارتفاع مشغول راه رفتن روی طناب است. او چوب تعادلش را بهگونهای به چپ و راست حرکت میدهد که نه از این سوی طناب بیفتد و نه از آن سوی طناب.
فیلمنامهنویس در پرداخت شخصیت امام مهدی(ع) باید بهگونهای عمل کند که از نگاه بیننده، شخصیت ترسیم شده در مرز اینکه امام مهدی(ع)، «هست» و «نیست» در نظر گرفته شود.
منابع
1. «اسلام و تصویر»، صلاح استتی، ترجمه: محمدسعید محصصی، فصلنامۀ نقد سینما، ش8، تابستان 1375ش.
2. امامت و رهبری، مرتضی مطهری، تهران، صدرا، چاپ بیستم، 1376ش.
3. امامت و مهدویت، لطفالله صافی گلپایگانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم، 1375ش.
4. تاریخ غیبت کبری (قسمت اول)، سیدمحمد صدر، ترجمه: حسن افتخارزاده، تهران، مؤسسۀ الامام المهدی _ بنیاد بعثت، 1361ش.
5. تبدیل و تحول متن مذهبی به متن دراماتیک، مهدی ارجمند، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1378ش.
6. تفسیر المیزان، سیدمحمدحسین طباطبایی، ترجمه: محمدجواد حجتی کرمانی، دوره 23 جلدی، تهران، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجاء و مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم، 1376ش.
7. خلق شخصیتهای ماندگار: راهنمای شخصیتپردازی در سینما، تلویزیون و ادبیات داستانی، لیندا سیگر، ترجمه: عباس اکبری، تهران، سروش، کانون اندیشه، اداره کل پژوهشهای سیما، چاپ دوم، 1380ش.
8. چشم به راه مهدی(ع)، جمعی از نویسندگان مجلۀ حوزه، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1375ش.
9. خورشید در قاب: پژوهشی پیرامون تصویرگری معصومین در سینما، رحمتالله امیدوار، تهران، سوره مهر (حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی)، 1384ش.
10. در جستوجوی قائم، سیدمجید پورطباطبائی، قم، مسجد مقدس صاحبالزمان (جمکران)، 1370ش.
11. روشیابی پژوهشهای سینمایی، مسعود اوحدی، تهران، سلمان، 1379ش.
12. «روش نوشتن گزارشپژوهشی»، عذرا خزائلی، جزوۀ آموزشی، تهران، کتابخانه دانشکده صدا و سیما، 1361ش.
13. ریختشناسی قصههای پریان، ولادیمیر پراپ، ترجمه: فریدون بدرهای، تهران، توس، 1368ش.
14. شناخت عوامل نمایش: نگاهی اجمالی بر فرایند پیدایی نمایش و بررسی جامع اصول و مبانی متون نمایشی، ابراهیم مکی، تهران، سروش، چاپ سوم، 1380ش.
15. «عرضۀ تصویر پیامبر اسلام بر روی پردۀ سینما»، جلال ال شرکاوی، ترجمه: محمدسعید محصصی، فصلنامۀ نقد سینما، ش8، تابستان 1375ش.
16. کتابنامه حضرت مهدی(ع)، علیاکبر مهدیپور، قم، مؤسسه الهادی، 1375ش.
17. مجموعه آثار استاد شهید مطهری (2)، مرتضی مطهری، تهران، صدرا، چاپ سوم، 1372ش.
18. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، مؤسسة المعارف الاسلامیة، با نظارت: علی کورانی، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1369ش.
19. مقدمهای بر مبانی: شخصیتپردازی در سینما، بررسی ساختار، تجلی و ابعاد شخصیت دراماتیک، مجید امامی، تهران، انتشارات برگ، 1373ش.
20. مهدی موعود (جلد سیزدهم بحارالانوار)، محمدباقر مجلسی، ترجمه: علی دوانی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ بیستم، 1361ش.
21. «نمایش انبیاء و امامان در سینما از دیدگاه فقیهان»، فصلنامۀ نقد سینما، ش15، تابستان 1376ش.
22. «هدایتهای حضرت مهدی(ع) (2)»، ابوالقاسم تجری گلستانی، فصلنامۀ انتظار، سال سوم، ش7، بهار 1382ش.
آخرین امام معصوم از سلسلۀ جانشینان پیامبر اکرم(ص) در قید حیات است و به صورت ناشناس در میان مسلمانان زندگی میکند تا در موعد مشخص، رهبری آنان را به عهده گیرد. اطلاعاتی که دربارۀ امام مهدی(ع) وجود دارد، در قالب احادیث و روایات مکتوب آمده است. در گذشته، حتی پیش از تولد امام دوازدهم، عالمانی بودند که معارف مهدوی را به صورت مکتوب از نسلی به نسل بعد منتقل میکردند. اینان از طریق برهان و استدلال با خرافهسازان و شبههافکنان عصر خود به ستیز و رویارویی برمیخاستند. با این حال، در دنیای مدرن امروزی که مهمترین رسانههای ارتباطی بر پایۀ تصاویر بنیان گرفته است، چگونه میتوان برای حفظ و تبلیغ فرهنگ مهدوی تلاش کرد؟ با توجه به آنکه سینما و تلویزیون، رسانههای متکی به تصویر هستند، آیا دربارۀ وجود و حضور امام مهدی(ع) میتوان فیلم ساخت؟ اگر چنین شود، شخصیت امام مهدی(ع) چگونه باید تصویر شود؟
چون بحث ما در مورد نگارش فیلمنامهای از نوع شخصیتمحور است، ابتدا جنبههای مختلف شخصیت نمایشی از منابع مکتوب، استخراج گردید. سپس آن بخش از احادیث و روایات معتبر مهدوی که شخصیت امام مهدی(ع) را در غیبت بزرگ توصیف کردهاند، از نظر وجود این ویژگیها بررسی شد. یکی از کنشهای مهم شخصیت امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ، پنهان کردن هویت خود از مردم است. در نتیجه، مشاهده و ارتباط مردم با حضرت ممکن نیست. از اینرو، در فیلمنامهای که داستان آن در زمان حال (دوران غیبت بزرگ) جریان دارد، نمیتوان شخصیتی را با هویت مشخص به عنوان امام مهدی(ع) در نظر گرفت. در این صورت، فیلمنامهنویس از طریق محدودۀ مجاز پرداخت شخصیت حضرت و الگوهای خاص میتواند شخصیت امام مهدی(ع) را بهطور «غیرمستقیم» در فیلمنامه معرفی کند.
مقدمه
بنا بر اعتقاد شیعیان، در عصر حاضر، رهبری مسلمانان به عهدۀ امام مهدی(ع)، آخرین بازمانده از نسل پیامبر اسلام(ص) است. خدای بزرگ با قدرت بیپایان خود، عمری طولانی به ایشان بخشیده و به حضرت فرمان داده است بهصورت پنهان و ناشناس زندگی کند تا اوضاع عمومی جهان برای پذیرش حکومت حق و عدالت آماده گردد.
زندگی پنهانی امام مهدی(ع) به دو بخش تقسیم میشود: غیبت کوچک و غیبت بزرگ. در دوران غیبت کوچک، ارتباط با حضرت از طریق نایبان خاص انجام میشد. در این دوره، چهار نفر نیابت خاص حضرت را به عهده داشتند که هر یک پس از فوت دیگری، این وظیفه را به انجام رساندند. این دوره با مرگ آخرین نایب امام، علی بن محمد سمری در شعبان 329 هـ. ق به پایان میرسید. شش روز پیش از مرگ وی، نوشتهای از سوی حضرت مهدی(ع) صادر میشود، مبنی بر اینکه کسی را به عنوان جانشین خود انتخاب نکند. در پایان این نامه چنین آمده بود:
و به زودی از شیعیان من کسانی میآیند که ادعای مشاهده خواهند کرد. آگاه باشید هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحۀ آسمانی، ادعای مشاهده کند، او دروغگوی افترازننده است.
این آخرین پیام و سخنی است که از جانب حضرت صادر شده و بهوسیله آخرین نایب ایشان به ما رسیده است. ما در دورانی زندگی میکنیم که امام مهدی(ع) غایب است. وجود انواع مشغولیتهای زندگی از یکسو و ارتباط نداشتن با امام مهدی(ع) از سوی دیگر، زمینۀ مناسب برای غفلت از ایشان را فراهم میسازد. از اینرو، لزوم پرداختن به شخصیت امام مهدی(ع) در رسانههای ارتباط جمعی، برای مصون نگه داشتن وجود و حضور ایشان از آفت فراموشی، امری جدی و ضروری است.
دربارۀ نمایشی کردن شخصیت امام مهدی(ع) در فیلمنامهای که داستان آن در زمان حال میگذرد؛ با دو مسئلۀ اساسی روبهرو هستیم: نخست آنکه هویت حضرت پنهان است و بهصورت ناشناس زندگی میکنند. در نتیجه، امکان ارتباط و مشاهدۀ حضرت میسر نیست. به عبارت دیگر، نمیتوان شخصیت حضرت را با هویت مشخص، بهصورت مستقیم و عینی ارائه کرد. دوم آنکه به دلیل معصوم بودن ایشان، تغییر و تحول در شخصیت حضرت وجود ندارد. بنابراین، چگونه میتوان شخصیت امام مهدی(ع) را بهعنوان شخصیت اصلی و پیشبرندۀ داستان مطرح کرد؟ با توجه به اینکه سینما و تلویزیون، رسانههای متکی به تصویر هستند، آیا میتوان دربارۀ وجود و حضور امام مهدی(ع) فیلم یا برنامه ساخت و ایشان را نشان داد؟ آیا امکان ترسیم شخصیت نمایشی از امام مهدی(ع) وجود دارد؟ آیا بر اساس جنبههای نمایشی شخصیت امام مهدی(ع) میتوان فیلمنامه نوشت؟
از اینرو، لازم است برای یافتن راهحل مناسب جهت پرداخت شخصیت امام مهدی(ع) در فیلمنامه، جنبههای مختلف شخصیت حضرت بهطور دقیق و با استناد به احادیث و روایات معتبری که در مورد ایشان وجود دارد، بررسی و استخراج شود تا از این طریق، محدودۀ شخصیتپردازی حضرت و راهحلهای مناسب برای این کار روشن گردد.
پیشینۀ تحقیق
مطالعۀ تحقیقات مشابه و مرتبط با موضوع میتواند در انتخاب روش تحقیق مناسب و درست، راهگشا باشد. پرداختن به شخصیت امام مهدی(ع) در سینما و تلویزیون به یافتن راه و روش مناسب نیاز دارد؛ چون از یکسو، قواعد و قراردادهای درام غربی _ که از زمان ارسطو تا به امروز جریان داشته است _ خصوصیاتی را برای شخصیت معرفی میکند که وجود آنها برای شکلگیری درام ضروری است. از سوی دیگر، قرار دادن شخصیت امام در فضای درام غربی و انجام تغییرات لازم برای نمایشی کردن شخصیت ایشان، با خصوصیات ویژه شخصیت معصوم، تضاد و تناقض دارد. در کتابهای فیلمنامهنویسی دربارۀ چگونگی اقتباس از منابع مختلف صحبت شده است. در این آثار که بیشتر آنها ترجمه هستند، معرفی منابع برای اقتباس از «زندگینامه» و «ماجراهای واقعی» که در فرآیند اقتباس از آنها محدودیتی برای انجام تغییرات در دستمایه در نظر گرفته نمیشود. نویسنده آزاد است تا برای تقویت خط داستان اصلی، فرعی، شخصیتها، ماجراها و ... تغییرات لازم را اعمال کند.
استفاده از این شیوه برای تصویر کردن زندگی پیشوایان دین که انتقال صادقانه وقایع زندگی آنها ضروری است، کار آمد نیست؛ چون روشی متناسب با این نوع شخصیتهای ویژه معرفی نمیشود. ثبت وقایع زندگی پیشوایان دینی به عنوان الگویی برای پیروانشان از اهمیت بالایی برخوردار است. از اینرو، توجه به حفظ و نگهداری آن از دخل و تصرف از ضروریات به حساب میآید. اطلاعاتی که درباره زندگی و شخصیت امام مهدی(ع) وجود دارد، بهصورت احادیث و روایات مکتوب در دسترس ماست. با توجه به مقتضیات عصر حاضر که فرهنگ نوشتاری جای خود را به فرهنگ تصویری داده است، در زمینۀ انتقال فرهنگ مهدوی به قالب تصویر، فعالیت روشمندی انجام نشده است. از اینرو، آثاری که بهگونهای با این موضوع مشابهت داشت، بررسی شد. این آثار عبارتند از:
1. رحمتالله امیدوار، خورشید در قاب: پژوهشی پیرامون تصویرگری معصومین در سینما، تهران، سوره مهر (حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی)، 1384.
2. مهدی ارجمند، تبدیل و تحول متن مذهبی به متن دراماتیک، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1378.
3. صلاح استتی، «اسلام و تصویر» ، ترجمه: محمدسعید محصی، فصلنامه نقد سینما، تابستان 1375.
4. جلال ال شرکاوی، «عرضه تصویر پیامبر اسلام بر روی پردۀ سینما»، ترجمه: محمدسعید محصی، فصلنامۀ نقد سینما، تابستان 1375.
5. «نمایش انبیا و امامان در سینما از دیدگاه فقیهان»، فصلنامه نقد سینما، تابستان 1376.
روش تحقیق
انتخاب صحیح روش پژوهش در کار تحقیق بسیار بااهمیت است؛ چون بهکارگیری روش تحقیق مناسب سبب کشف حقیقت میشود و استفاده از روش نامناسب به قلب حقیقت میانجامد. هنگام انتخاب روش پژوهش چند عامل در نظر گرفته میشود: میزان ارتباط نتایج به دست آمده با موضوع تحقیق، صحت نتایج، دقت روش تحقیق، زمان لازم برای رسیدن به نتیجه، پرسنل و تجهیزات مورد نیاز، قابل قبول بودن روش از نظر ملاحظات اخلاقی و ... . با توجه به اینکه اطلاعات موجود و مورد نیاز این تحقیق از نوع نوشته است، روش اسنادی یا کتابخانهای انتخاب و بهکار گرفته شد. از میان روشهای متداول بررسی اطلاعات نیز از دو روش «تحلیل» و «مقایسه» استفاده کردیم. «تحلیل یک مسئله مانند این است که آن را در زیر میکروسکوپ قرار دهیم و اجزای تشکیلدهندۀ آن را تشریح کنیم.» همچنین «مقایسه یعنی در مقابل هم قرار دادن نقاط مشترک دو مسئله.»
با توجه به موضوع تحقیق که «چگونگی شخصیتپردازی امام مهدی(ع) در فیلمنامه» است، آثار مکتوب فارسی درباره فیلمنامهنویسی و نمایشنامهنویسی، مطالعه و فهرستی از جنبههای مختلف «شخصیت نمایشی» تنظیم شد تا میزانی برای مقایسه و مطابقت با شخصیت امام دوازدهم فراهم شود. دربارۀ زندگی و شخصیت امام مهدی(ع) دو منبع وجود دارد: «تاریخ» و «حدیث». استفاده از تاریخ بهویژه هنگامی که داستان فیلمنامه به دوران غیبت بزرگ مربوط باشد، کارکردی نخواهد داشت؛ چون آنچه در منابع تاریخی در مورد امام مهدی(ع) قابل استناد است، به دوران غیبت کوچک و پیش از آن مربوط است. در احادیث مهدوی، زندگی امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ نیز توصیف شده است.
چون در این تحقیق، یافتن جنبههای نمایشی شخصیت امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ مورد نظر ماست، احادیث مهدوی بهعنوان منبع مناسب برای کسب اطلاعات مورد نیاز انتخاب شد. این احادیث بر اساس جنبههای مختلف «شخصیت نمایشی» بررسی شد. احادیث استفاده شده در این بخش به توصیف زندگی و شخصیت امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ اختصاص داشتند. علاوه بر این، احادیثی وجود دارد که موضوع آن به دوران غیبت کوچک مربوط است، اما جنبههایی از شخصیت حضرت را در بر دارد که به دوران غیبت بزرگ قابل تعمیم است. از اینرو، این دسته از احادیث نیز بررسی شد. اطلاعات مربوط به امام دوازدهم، حضرت مهدی(ع) در قالب قطعات و نوشتههای کوتاهی به نام «حدیث» قرار دارد. هر حدیث دربردارندۀ گفتار یا رفتار معصوم است. کتابهایی که دربردارندۀ احادیث مهدوی هستند، به دو دسته تقسیم میشوند:
الف( کتابهای حدیث که قدمت نگارش و تدوین آنها به قرون اولیۀ اسلام باز میگردد. جمعآوری احادیث مربوط به امام دوازدهم، حضرت مهدی(ع) هم در میان اهل سنت و هم در بین شیعیان معمول بوده است. در این نوع از کتابها، احادیث مربوط به امام مهدی(ع) گردآوری و بر اساس موضوعات مطرح در زندگی ایشان منظم شده است. تألیف کتابهای حدیثی مربوط به امام مهدی(ع) از قرون اولیه تا زمان حال ادامه داشته است. این سخن به این مفهوم نیست که احادیث تازهای در هر دوره و با هر تألیف به مجموعۀ احادیث مهدوی اضافه میگردد، بلکه این آثار به تنظیم، گردآوری، تفسیر و بررسی احادیث نقل شده درباره امام مهدی(ع) محدود میشود. از نظر تاریخی، آخرین اطلاعات معتبر و ضبط شده (مکتوب) دربارۀ حضرت تا پایان دوران غیبت کوچک (سال 329 هـ. ق) ادامه مییابد.
از جملۀ این تألیفات میتوان به جلد سیزدهم از مجموعه بحارالانوار نوشتۀ دانشمند قرن یازدهم هجری قمری، علامه محمدباقر مجلسی اشاره کرد که حدود 1200 حدیث مربوط به امام مهدی(ع) را از کتابهای حدیثی راویان قبلی گردآوری کرده است. در زمان حاضر میتوان از کتاب معجم الاحادیث الامام المهدی(ع) یاد کرد که زیر نظر حجتالاسلام علی کورانی به زبان عربی تألیف گردیده است. در این کتاب _ تاجلد پنجم آن _ حدود 1941 حدیث دربارۀ امام مهدی(ع) گردآوری و نقل شده است. در تهیۀ این اثر از همه آثاری که بهطور کامل یا بخشی از آنها دربردارندۀ احادیث مربوط به امام مهدی(ع) بوده، استفاده شده است. از جمله ویژگیهای برجستۀ این اثر، بررسی و مشخص کردن مصادر هر حدیث است. روش کار به این صورت است که دربارۀ موضوع مورد نظر ابتدا آیهای از قرآن آورده میشود که از نظر شأن نزول و تفسیر با یکی از موضوعات مهدویت ارتباط دارد. سپس احادیثی که تفسیر آیه را دربردارند، ذکر میشود و مصادر آن ذیل هر حدیث میآید. ابتدا مصدر اصلی و اولیه (قدیمیترین و اولین نسخه مکتوب از حدیث) ذکر میگردد. سپس بقیه مصادری که از همان مرجع اولیه در کتاب خود نقل کردهاند، فهرست میشود.
ب( آثاری که دربارۀ موضوعاتی خاص از فرهنگ مهدوی تألیف شدهاند. در برخی از این آثار با استناد به احادیث به تفسیر و تحلیل موضوعی خاص پرداخته شده است. این آثار طیف گستردهای را از نظر موضوع، نویسنده و ارزش علمی دربر میگیرند. دربارۀ فهرست این آثار به دو کتابشناسی دربارۀ موضوع مهدویت مراجعه شد: در کتاب در جستوجوی قائم تألیف سیدمجید پورطباطبایی، تعداد 1852 جلد کتاب درباره امام مهدی(ع) فهرست شده است. در کتابنامۀ حضرت مهدی(ع) نوشتۀ علیاکبر مهدیپور، بیش از 2000 عنوان کتاب مستقل به زبانهای مختلف در مورد امام مهدی(ع) معرفی شده است. منابع دست اول در این تحقیق که بهطور مستقیم به موضوع پژوهش مربوط میشوند، گروه اول از کتابهای حدیثی هستند. در مواردی برای ارائه توضیحهای بیشتر دربارۀ یک موضوع، از گروه دوم تألیفات مهدوی به عنوان منابع دستدوم استفاده شده است.
چارچوب نظری
فیلمنامه، الگویی فنی برای تولید فیلم است که داستان از طریق رفتار و گفتار شخصیتها، در قالب تصویر و صدا روایت میشود. داستان فیلمنامه از دو بخش اصلی تشکیل مییابد: اول، شخصیت؛ دوم، موقعیت. رابطۀ میان موقعیت و شخصیت را میتوان اینگونه تصور کرد: «موقعیت»، اقیانوس بیکرانی است که ماهی «شخصیت» همۀ عمر در آن غوطهور است. از اینرو، فیلمنامه را به دو نوع «موقعیتمحور» و «شخصیتمحور» میتوان تقسیم کرد. «در درام شخصیت، این شخصیت است که تعیینکنندۀ شرایط موقعیت است و در درام موقعیت، موقعیت، شرایط واکنش شخصیت را تحت تأثیر خود میگیرد.»
اولین مرحلۀ خلق هر شخصیتی، تحقیق است. تحقیق دربارۀ شخصیت، دو نوع اطلاعات کلی و جزئی را دربر میگیرد. اطلاعات کلی در شکلگیری خطوط اصلی و محوری شخصیت نقش ایفا میکنند و اطلاعات جزئی در پرداخت واقعنمایانه از شخصیت مؤثر هستند. رفتار ، گفتار و موقعیت فعلی شخصیت، محصول گذشتۀ اوست و آنچه در حال انجام میدهد، آیندۀ او را شکل میدهد. منظور از تحقیق و شناخت شخصیت برای نگارش فیلمنامه آن است که زندگی شخصیت واقعی را از نظر وجود ساختمان و اجزای شخصیت نمایشی بررسی کنیم تا از این طریق، جنبههای نمایشی شخصیت واقعی را کشف کنیم و به کار گیریم. از اینرو، شناخت بخشهای اصلی و اجزای سازندۀ «شخصیت نماشی»، ضروری است. اجزا و عناصر سازندۀ شخصیت نمایشی شبیه شخصیت واقعی است، اما بهصورتی موجز و خلاصهتر بهگونهای که نقش هر عنصر در عینیت یافتن «شخصیت» عملکرد اهمیت اساسی دارد. شخصیت نمایشی از سه بخش اصلی تشکیل شده است:
الف( عوامل سازندۀ ساختمان شخصیت نمایشی؛
ب( عوامل مؤثر در عینیت یافتن شخصیت نمایشی؛
ج) تجلی شخصیت: کنش.
هر یک از این بخشها دارای عناصر و اجزایی است که شیوۀ ارتباطشان در نمودار نشان داده شده است. مجموعۀ این فرایند از مرحلۀ شکلگیری تا مرحلۀ تجلی شخصیت با عنوان «شخصیتپردازی» در فیلمنامه داستانی شناخته میشود.
یافتههای تحقیق
برای مشخص کردن شخصیت نمایشی امام مهدی(ع)، باید شخصیت واقعی ایشان را از نظر وجود «عوامل سازندۀ شخصیت نمایشی» بررسی کرد. وضعیت شخصیت در زمان حال، در گذشتۀ او ریشه دارد. بنابراین، برای شناخت حال و آیندۀ او باید گذشته وی را شناخت. لزوم شناخت گذشته یا زندگینامۀ امام مهدی(ع) در دوران غیبت کوچک، برای پی بردن به جنبههای مختلف شخصیت ایشان در دوران غیبت بزرگ، امری حیاتی محسوب میشود؛ زیرا این بخش، تنها پل ارتباطی ما برای شناخت شخصیت ایشان در دوران غیبت بزرگ است. از طریق شناخت این دوره میتوان تا حدودی با چگونگی شکلگیری ساختمان شخصیت ایشان آشنا شد. با توجه به اطلاعات موجود در احادیث مهدوی، زندگینامۀ امام مهدی(ع) را به چهار دوره میتوان تقسیم کرد:
الف) پیش از تولد حضرت مهدی(ع)؛
ب) از تولد حضرت مهدی(ع) تا فوت پدر بزرگوارشان، امام حسن عسکری(ع)؛
ج) از فوت پدر تا پایان غیبت کوچک (آغاز امامت حضرت مهدی)؛
د) دوران غیبت بزرگ امام مهدی(ع).
امام مهدی(ع) میراثدار خصوصیات جسمی و خلقی پدران بزرگوارش است. انتقال ژنی صفات والدین به فرزند، تنها به خصوصیات جسمی و ظاهری محدود نمیشود. روانشناسان بر این عقیدهاند که ویژگیهای ذهنی نیز از طریق والدین به فرزند انتقال مییابد. علاوه بر این، ممکن است خصوصیاتی از شخصیت بر اثر تکرار و تداوم بهصورت عادت شخصی او در آمده باشند که امکان انتقال ژنی آن خصوصیت به فرزند او وجود دارد. پیامبر اسلام(ص)، امام مهدی(ع) را فرزند خود معرفی میکند که خصوصیات جسمی و روحی او شبیه به ایشان است.
برخی خصوصیات اخلاقی و رفتاری میان اهلبیت پیامبر(ص) مشترک بوده است. به همین دلیل، این خصوصیات مشترک میان معصومین(ع) _ که بخشی از کنش ایشان بوده _ در شخصیت حضرت مهدی(ع) نیز موجود است.
رفتار غریزی در انسان، امری بدیهی است. خصوصیات غریزی جزو فرایندهای حیاتی و فیزیولوژیکی بدن انسان محسوب میشوند. واکنشهایی همچون خشم، گرسنگی، تشنگی، ترس و ... رفتارهای غریزی هستند. امام مهدی(ع) نیز مانند هر انسان عادی دیگر رفتارهای غریزی دارد با این تفاوت که رفتار غریزی افراد بهطور معمول در جهت حفظ حیات فرد است و در محدودۀ «خودخواهی» یا «حفظ وجود» قرار میگیرد و اما غایت رفتار غریزی امام مهدی(ع) فراتر از محدوده خودخواهی است. از اینرو، واکنشهای غریزی حضرت در مرحلۀ نخست در محدودۀ خودخواهی قرار میگیرد و عملکرد نهایی آنها به عنوان زمینه و مقدمه رفتار «دیگرخواهی» ایشان است.
برای نمونه، یکی از واکنشهای غریزی امام مهدی(ع)، «ترس» و پنهان کردن خود از مردم است. در نگاه نخست چنین تصور میشود که این رفتار امام برای حفظ سلامتی و جان خود از آسیبهای احتمالی است، اما با توجه به هدف و مسئولیت اصلی ایشان در آخرالزمان، انجام چنین «رفتار احتیاطی»، لازم و بدیهی به نظر میرسد.
در مقابل خصوصیات غریزی انسان، خصوصیات فطری قرار دارند. فطرت، توانایی بالقوهای است که میتواند زمینۀ حرکت انسان را در جهت کمال فراهم سازد. کمالگرایی از جمله گرایشهای فطری محسوب میشود که در مورد شخصیت امام مهدی(ع) در قالب «عدالتخواهی» و «ظلمستیزی» تجلییافته است. رفتار غریزی و فطری امام مهدی(ع) در طول هم و مکمل یکدیگر هستند.
محیط یا جامعهای که حضرت مهدی(ع) در آن متولد شده و دوران مختلف زندگیشان را در آنجا سپری کردهاند، در شکلگیری ساختمان شخصیت حضرت نقش داشته است. امام(ع) همانند هر انسان دیگری با محیطی که در آن قرار دارند، دارای ارتباط و تعامل بودهاند. با این حال، ناامنی محیط زندگی ایشان منجر به بروز رفتار پنهانی حضرت شده است.
با توجه به وضعیت تولد و زندگی پنهانی امام مهدی(ع)، کسانی که در دوران غیبت کوچک، موفق به دیدن حضرت شدهاند، معدود هستند. بخشی از اطلاعاتی که دربارۀ خصوصیات جسمی حضرت به ما رسیده، از قول این افراد است. بخش دیگر آن به کلام پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) مربوط است که سالها پیش از تولد حضرت مهدی(ع)، خصوصیات جسمی و ظاهری ایشان را پیشگویی کردهاند.
سالها پیش از تولد ایشان، اجداد و پدران بزرگوارش، نام، کنیه و لقب حضرت را بیان کرده بوند. نام ایشان، همانند جدّ بزرگوارشان _ پیامبر اسلام(ص) _ «محمد» است. پیامبر اکرم(ص) دین اسلام را به مردم عرضه کرد. امام مهدی(ع) نیز پس از فراموشی دین، دوباره آن را زنده خواهد کرد.
کنیه امام مهدی(ع)، «ابوالقاسم» است؛ یعنی قسمتکننده. «مهدی» یکی از لقبهای حضرت است. «مهدی» یعنی کسی که به وسیلۀ خداوند به امر پوشیده، هدایت شده است.
انسان در طول زندگی خود، دوران مختلفی را تجربه میکند و پشت سر میگذارد. هر دوره، مقدمه و زمینهساز دورۀ بعدی است.
امام مهدی(ع) در نیمۀ شعبان سال 255 ه. ق در شهر سامرا _ شهری در کشور عراق فعلی _ به دنیا آمدهاند که تا زمان حال (1430 هـ. ق)، سن ایشان 1175 سال است. ایشان تمامی مراحل شکلگیری شخصیت را سپری کرده فراز و فرودهای محیط را دیده و تجربه کردهاند. تجربهها و دانش امام در این مدت طولانی در شکلگیری بینش ایشان بیتأثیر نبوده است. با استناد به سخن معصومین(ع)، امام مهدی(ع) هنگام ظهورشان _ با وجود سن زیاد _ بهصورت مردی چهلساله نمایان میشوند.
کنش امام مهدی(ع) در آخرالزمان به عنوان «منجی موعود» با جنسیت ایشان، «مرد» بودن حضرت متناسب است. علاوه بر وجود تفاوتهای جسمی و ظاهری میان زن و مرد، وجود تفاوتهای فکری، عاطفی و ... سبب تفاوت «قابلیت» و «کنش» ایشان نسبت به یکدیگر میگردد.
میان تقدیری که خداوند برای انسانها در آخرالزمان در نظر گرفته است، با شخصیت امام مهدی(ع) به عنوان یک مرد که مسئولیت انجام آن را به عهده دارند، تناسب وجود دارد. با توجه به موقعیت و نوع عملی که باید انجام شود؛ یعنی قیام و نبرد، این مسئولیت با خصوصیتهای «مردانه» ایشان متناسب است.
شغل امام مهدی(ع)، رهبری و هدایت جامعه مسلمانان است. با وجود پنهان بودن هویت حضرت _ ناشناس بودن _ سرپرستی و هدایتهای ایشان در جامعه اسلامی جریان دارد. هدایتهای امام در دوران غیبت بزرگ، به دو صورت «تکوینی» و «تشریعی» است. هدایت تکوینی امام، امکان تغییر و تصرف در نظام علّی حاکم بر جهان را میسر میسازد و هدایتهای تشریعی امام در حیطۀ قوانین و دستورهای زندگی مسلمانان جاری است. در این باره، وجود امام مهدی(ع) را همانند خورشید پشت ابر معرفی میکنند که با وجود پنهان بودن آن از نظرها، مردم از نور و گرمایش بهره میبرند.
امام مهدی(ع) به طبقه اجتماعی «پیشوایان دینی» تعلق دارند. با توجه به منزلت این گروه نزد خداوند بزرگ، ایشان نزد مسلمانان نیز از محبوبیت و منزلت بالایی برخوردارند. این گروه اجتماعی با توجه به شایستگیهایشان، مروّج دین در میان مردم هستند. امام مهدی(ع)، آخرین بازمانده از نسل این بزرگواران است. این طبقه همانند دیگر گروههای اجتماعی، صفاتی برای افراد گروه خود تعریف کرده است که بهطور مشترک در میان آنان دیده میشود و از آن جمله میتوان به خصوصیات فکری و اخلاقی معصومین(ع) اشاره کرد. صفات اخلاقی و رفتاری معصومین(ع) بهگونهای است که همواره به عنوان الگوی دیگر گروههای اجتماعی مطرح بوده است. امام مهدی(ع) بهعنوان فردی از طبقه «پیشوایان دینی» دارای همین خصوصیات هستند.
چگونگی رفتار شخص، از شیوۀ استدلال و افکار او اثر میپذیرد. امام مهدی(ع) دارای علم الهی است. ویژگی علم امام(ع) آن است که نقص و اشتباه در آن راه ندارد. آنچه امام میداند، حدّ نهایی دانش است که مرتبۀ بالاتری برای آن موجود نیست. بنابراین، وقتی دانش امام مهدی(ع) در این حد از کمال قرار دارد، شناخت و بینش ایشان از وسعتی برخوردار است که هیچ نکتۀ مبهم و تاریکی در آن راه ندارد. از اینرو، کنش (رفتار و گفتار) حضرت، صحت و صلابت بینظیری برخوردار است. تجربه یا خاطرۀ فراگیری که از زمان تولد حضرت مهدی(ع) در زندگی ایشان جریان داشته، پنهان کردن هویت خود از دیگران است. واکنش عاطفی «خوف» و «احتیاط»، از رفتاری غریزی به رفتاری آگاهانه در شخصیت ایشان بدل شده است. بینش شخصیت، ترکیبی از دو عنصر «دریافت» و «تلقی» است. دریافت، مجموعۀ اطلاعاتی است که از طریق حواس خود از محیط کسب میکنیم و تلقی به معنی برداشت شخصی ما از این اطلاعات است.
با بررسی گفتار (سخنان) امام مهدی(ع) به وجود دو بخش اساسی در بینش ایشان آگاه میشویم: اول، شناخت فراگیر حضرت به زمان است که از علم الهی ایشان سرچشمه میگیرد. دوم، نقش این شناخت در زمینهسازی کنش (رفتار) اصلی حضرت است. شناخت گسترده و فراگیر از فراز و فرود زندگی انسانها در طول تاریخ و شناخت آمال و نیاز آنان، زمینهساز قیام عدالتگستر امام مهدی(ع) است.
هویت، عامل شناسایی فرد از دیگران است. هویت امام مهدی(ع) در قالب کنش محوری شخصیت ایشان به عنوان «نجاتبخش» انسانها تعریف میشود. امام مهدی(ع) به عنوان «منجی موعود» شناخته میشوند که این هویت در عوامل سازنده ساختمان شخصیت حضرت ریشه دارد.
«نیاز» شخص به چیزی، «انگیزه» لازم را برای حرکت (کنش) در او ایجاد میکند. بنابراین، هر عملی، معلول علتی و در پی رسیدن به غایتی است. دین خداوند کامل نمیشود مگر آنکه انسان و جامعۀ کامل نیز محقق شود. برقراری عدل و نابودی ظلم و فساد بهعهدۀ بزرگمردی شایسته گذاشته شده است که همان امام مهدی(ع) است. علاوه بر این، حکومتهای ظالم و فاسد، حق امام مهدی(ع) و پدران بزرگوارش را غصب کردهاند. نیاز ایشان به احقاق حقوق ضایع شدۀ خود و معصومین(ع)، انگیزۀ لازم برای قیام «عدالتگستر» و «ظلمستیز» ایشان را فراهم میسازد.
بخشی از قابلیت شخصیت امام مهدی(ع) برای ترسیم شخصیت نمایشی ایشان، به هویت حضرت و آگاهی مردم از آن باز میگردد. انسانها به تغییر وضعیت موجود و بهبودی آن امیدوار هستند. هر فرد مذهبی، منتظر منجی موعود است. در دوران غیبت، میل ایشان به آگاهی از وضعیت زندگی و شخصیت نجاتدهنده، انکارناپذیر است. با توجه به این زمینه، شخصیت امام مهدی(ع)، بهطور بالقوه توان مطرح شدن در فیلمنامه را دارند.
«رشد»، جریان پیوسته و آرام از دگرگونی و تغییر در ساختمان جسمی و فیزیکی شخصیت است، اما «تحول» حاصل تغییر شناخت فرد نسبت به یک موضوع است. با توجه به علم امام(ع)، تحول شخصیت که مستلزم تغییر در بینش و شناخت فرد است، برای شخصیت ائمه(ع) صادق نیست. به عبارت دیگر، امام، صاحب علم الهی است که نقص و خطا در آن راه ندارد. از اینرو، تصور تغییر و تکامل در علم الهی، منتفی است. در نتیجه، تحول در شخصیت امام مهدی(ع) بهگونهای که شناخت ایشان از نقص به سوی کمال حرکت کند، امکانپذیر نیست. با این حال، وجود عامل رشد و تغییر در شخصیت را در خصوصیات جسمی و سن امام مهدی(ع) میتوان در نظر گرفت. «کنش» یعنی عمل شخصیت و به دو صورت «رفتار» و «گفتار» تجلی مییابد. هر گونه رفتار شخصیت از نوع «کنش» محسوب نمیشود. رفتاری از شخص، کنش است که در نیاز، انگیزه، تصمیم و تقلای او ریشه داشته باشد. با توجه به هویت امام مهدی(ع) به عنوان منجی، رفتاری از حضرت به عنوان کنش ایشان محسوب میشود که در این هویت حضرت ریشه داشته باشد. یکی از کنشهای امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ، پنهان کردن هویت خود از مردم است. این رفتار حضرت، در مسئولیت اصلی ایشان به عنوان «منجی موعود» ریشه دارد. رفتار پنهانی _ ناشناس بودن _ حضرت چند فایده دارد:
الف) حفظ سلامتی ایشان؛
ب) هنگام ظهور، بیعت هیچ شخص یا حکومتی را به عهده ندارند که مانع انجام مسئولیتشان شود؛
ج) امتحان شیعیان.
رفتار پنهانی حضرت به این معناست که ایشان، هویت خود را از مردم مخفی میکنند. از اینرو، امام مهدی(ع) مردم را میبینند و میشناسند، اما مردم، حضرت را میبینند و نمیشناسند. این دیدگاه بر اساس چهار گروه از احادیث مهدوی بنیان گرفته است:
الف) آخرین نامه ( توقیع) امام مهدی(ع) به نایب چهارم خود، ابوالحسن علی بن محمد سمری؛
ب) احادیثی که بر ناشناخته بودن حضرت در میان مردم دلالت میکنند؛
ج) احادیثی که به حضور ناشناس امام مهدی(ع) در مراسم حج اشاره دارند؛
د) احادیثی که علت غیبت امام(ع) را امتحان شیعیان معرفی میکنند.
با توجه به این چهار دسته از احادیث درباره ارتباط و مشاهدۀ امام مهدی(ع) در دوران غیبت بزرگ، نکاتی را میتوان به دست آورد:
الف) مشاهده (دیدن) امام مهدی(ع) که با شناخت همراه باشد، ممکن نیست. با این حال، دیدن بدون شناخت، امکانپذیر است.
ب) امام مهدی(ع) همانند یک انسان معمولی در میان مردم حضور دارند. ایشان، مردم را میبینند و میشناسند. مردم نیز ایشان را میبینند، اما نمیشناسند.
ج) یکی از مکانهایی که امام مهدی(ع) بهصورت ناشناس در آنجا حاضر میشوند، مراسم حج است.
د) ایمان و عمل مسلمانان به دلیل غیبت امامشان، آزمایش میشود و تنها عدۀ اندکی از آنان بر عقیدۀ خود ثابت باقی میمانند.
بخش دیگری از کنش در قالب «گفتار» شخصیت، تجلی مییابد. منظور از گفتار، کلام شخص است. گفتار همانند رفتار این توانایی را دارد که خصوصیاتی از شخصیت را بیان کند.
در «کنش کلامی» امام مهدی(ع)، همان انگیزهای که سبب رفتار پنهانی حضرت شده، در کلام ایشان نیز قابل بررسی است. اگر گفتار شخص الهامگرفته از انگیزه و در جهت ارضای نیاز او باشد، جزو کنش کلامی او محسوب میشود. بنابراین، آن بخش از گفتار امام مهدی(ع) که در هویت «نجاتبخشی» و انگیزه «ظلمستیزی» و «عدالتگستری» ایشان ریشه داشته باشد، جزو کنش کلامی حضرت محسوب میشود.
نتیجه
با مشخص شدن جنبههای مختلف شخصیت نمایشی امام مهدی(ع)، فیلمنامهنویس با شخصیتی مواجه است که به «محدوده» شخصیتپردازی او اشراف دارد. برخی خصوصیات شخصیتی امام مهدی(ع) چنان ویژه هستند که شخصیتپردازی ایشان در فیلمنامه، وضعیت ویژهای را میطلبد. از جملۀ این عوامل میتوان به سن، خصوصیات فکری،
رشد و تحول و کنش امام مهدی(ع) اشاره کرد. از میان این عوامل، کنش حضرت در دوران غیبت بزرگ مبنی بر «پنهان کردن هویت خود از دیگران»، در چگونگی شخصیتپردازی حضرت در فیلمنامه نقش مؤثری ایفا میکند. وقتی مردم در دوران غیبت بزرگ نمیتوانند امام مهدی(ع) را ببینند و با ایشان ارتباط برقرار کنند، همین وضعیت در داستان فیلمنامه
نیز جریان خواهد داشت. از اینرو، «در فیلمنامهای که داستان آن در زمان حال (دوران غیبت بزرگ) میگذرد، نمیتوان شخصیتی را با هویت مشخص به عنوان امام مهدی(ع) در
نظر گرفت.» پنهان بودن هویت و ناشناس بودن امام مهدی(ع)، طیف گستردهای از افراد، شامل شخصیتهای درون داستان فیلمنامه تا بینندۀ فیلم را دربر میگیرد. به عبارت دیگر، پرداخت شخصیت امام مهدی(ع) در فیلمنامه باید بهگونهای باشد که شخصیتهای درون داستان و همچنین بینندگان فیلم، بهطور قطعی و مشخص، شخصیتی را به عنوان امام مهدی(ع) مشاهده و شناسایی نکنند. در غیر این صورت، ادعای آنان با احادیث مربوط به مشاهده نکردن امام مهدی(ع) و ارتباط نداشتن مردم با ایشان در دوران غیبت بزرگ، منافات خواهد داشت.
از طریق تحول بینشی و شناختی شخصیت اصلی فیلمنامه، «درونمایه یا فرضیۀ محوری» فیلم ثابت میشود. وقتی شخصیت امام مهدی(ع) نقش محوری در فیلمنامه دارد و امکان تحول شخصیت حضرت _ با توجه به علم الهی ایشان _ وجود ندارد، برای انتقال درونمایه میتوان از داستانهای فرعی یا تحول شخصیتهای دیگر فیلمنامه که متأثر از شخصیت اصلی بودهاند، استفاده کرد.
شخصیت نمایشی امام مهدی(ع) بهعنوان شخصیت اصلی و محوری فیلمنامه با شخصیت اصلی که در فن فیلمنامهنویسی (بر مبنای درام غربی) تعریف میشود، همسو نیست. از اینرو، برای نگارش فیلمنامه با حضور شخصیت امام مهدی(ع) به گونهای که داستان آن در دوران غیبت بزرگ جریان مییابد، بهکارگیری الگوهای روایتی ویژه و مناسب با خصوصیات شخصیتی حضرت، ضروری است.
مجموع کنشهای حضرت در دوران غیبت بزرگ را با عنوان «کنشهای امام زمانی» میتوان در نظر گرفت. شخصیت نمایشی حضرت میتواند با استفاده از «کنشهای امام زمانی» بهطور غیرمستقیم در فیلمنامه مطرح شود.
برای مثال، به الگوهای روایتی زیر که برگرفته از برخی تشرّفات است، توجه کنید:
الف) اگر شخصیت امام مهدی(ع) بهگونهای مسئلۀ شخصیتهای دیگر فیلمنامه باشد؛ یعنی کنش دیگر شخصیتها به سوی حضرت جهتگیری شده باشد، در این صورت، ظهور نمونهای از «کنشهای امام زمانی» که در جریان داستان نقش داشته باشد، میتواند به وجود و حضور امام زمان(ع) دلالت کند.
ترسیم شخصیت امام مهدی(ع) به صورت که بیان شد، هنگامی عملی میشود که دیگر شخصیتهای داستان فیلم از شخصیت حضرت، آگاهی داشته باشند ارتباط و مشاهدۀ امام مهدی(ع) مسئلۀ آنان باشد. به عبارت دیگر، شخصیت ناپیدای حضرت در داستان فیلم نقش محوری ایفا کند.
ب) اگر نمونهای از «کنشهای امام زمانی» بهوسیله فردی «ناشناس» و گذری انجام شود و در جریان داستان و زندگی شخصیتها، اثر بگذارد، آن شخص میتواند _ از دید بینندۀ فیلم _ امام مهدی(ع) فرض شود. به عبارت دیگر، «ما با شخصیتی مواجه میشویم که از هویت اصلی او بیاطلاع هستیم. با این حال، رفتار و گفتار این شخص به کنش امام مهدی(ع) شباهت دارد. شاید این شخص، خود حضرت باشد، اما به این مسئله اطمینان نداریم».
وضعیت فیلمنامهنویس در پرداخت چنین شخصیتی همانند بندبازی است که در ارتفاع مشغول راه رفتن روی طناب است. او چوب تعادلش را بهگونهای به چپ و راست حرکت میدهد که نه از این سوی طناب بیفتد و نه از آن سوی طناب.
فیلمنامهنویس در پرداخت شخصیت امام مهدی(ع) باید بهگونهای عمل کند که از نگاه بیننده، شخصیت ترسیم شده در مرز اینکه امام مهدی(ع)، «هست» و «نیست» در نظر گرفته شود.
منابع
1. «اسلام و تصویر»، صلاح استتی، ترجمه: محمدسعید محصصی، فصلنامۀ نقد سینما، ش8، تابستان 1375ش.
2. امامت و رهبری، مرتضی مطهری، تهران، صدرا، چاپ بیستم، 1376ش.
3. امامت و مهدویت، لطفالله صافی گلپایگانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم، 1375ش.
4. تاریخ غیبت کبری (قسمت اول)، سیدمحمد صدر، ترجمه: حسن افتخارزاده، تهران، مؤسسۀ الامام المهدی _ بنیاد بعثت، 1361ش.
5. تبدیل و تحول متن مذهبی به متن دراماتیک، مهدی ارجمند، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1378ش.
6. تفسیر المیزان، سیدمحمدحسین طباطبایی، ترجمه: محمدجواد حجتی کرمانی، دوره 23 جلدی، تهران، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجاء و مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم، 1376ش.
7. خلق شخصیتهای ماندگار: راهنمای شخصیتپردازی در سینما، تلویزیون و ادبیات داستانی، لیندا سیگر، ترجمه: عباس اکبری، تهران، سروش، کانون اندیشه، اداره کل پژوهشهای سیما، چاپ دوم، 1380ش.
8. چشم به راه مهدی(ع)، جمعی از نویسندگان مجلۀ حوزه، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1375ش.
9. خورشید در قاب: پژوهشی پیرامون تصویرگری معصومین در سینما، رحمتالله امیدوار، تهران، سوره مهر (حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی)، 1384ش.
10. در جستوجوی قائم، سیدمجید پورطباطبائی، قم، مسجد مقدس صاحبالزمان (جمکران)، 1370ش.
11. روشیابی پژوهشهای سینمایی، مسعود اوحدی، تهران، سلمان، 1379ش.
12. «روش نوشتن گزارشپژوهشی»، عذرا خزائلی، جزوۀ آموزشی، تهران، کتابخانه دانشکده صدا و سیما، 1361ش.
13. ریختشناسی قصههای پریان، ولادیمیر پراپ، ترجمه: فریدون بدرهای، تهران، توس، 1368ش.
14. شناخت عوامل نمایش: نگاهی اجمالی بر فرایند پیدایی نمایش و بررسی جامع اصول و مبانی متون نمایشی، ابراهیم مکی، تهران، سروش، چاپ سوم، 1380ش.
15. «عرضۀ تصویر پیامبر اسلام بر روی پردۀ سینما»، جلال ال شرکاوی، ترجمه: محمدسعید محصصی، فصلنامۀ نقد سینما، ش8، تابستان 1375ش.
16. کتابنامه حضرت مهدی(ع)، علیاکبر مهدیپور، قم، مؤسسه الهادی، 1375ش.
17. مجموعه آثار استاد شهید مطهری (2)، مرتضی مطهری، تهران، صدرا، چاپ سوم، 1372ش.
18. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، مؤسسة المعارف الاسلامیة، با نظارت: علی کورانی، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1369ش.
19. مقدمهای بر مبانی: شخصیتپردازی در سینما، بررسی ساختار، تجلی و ابعاد شخصیت دراماتیک، مجید امامی، تهران، انتشارات برگ، 1373ش.
20. مهدی موعود (جلد سیزدهم بحارالانوار)، محمدباقر مجلسی، ترجمه: علی دوانی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ بیستم، 1361ش.
21. «نمایش انبیاء و امامان در سینما از دیدگاه فقیهان»، فصلنامۀ نقد سینما، ش15، تابستان 1376ش.
22. «هدایتهای حضرت مهدی(ع) (2)»، ابوالقاسم تجری گلستانی، فصلنامۀ انتظار، سال سوم، ش7، بهار 1382ش.