در جوامع روایی شیعه و اهل تسنّن، روایات بسیاری دربارۀ چشم دجّال وجود دارد. این روایات هرچند در نگاه نخست، دارای گونههای مختلف و بعضاً متناقضی هستند، اما با دقت نظر و بررسی دقیق مضمون آنها، درمییابیم به یکدیگر مرتبطند. این نوشتار با روش گردآوری کتابخانهای و با مراجعه به منابع شیعه و اهل سنت و با شیوه توصیفی _ تحلیلی (تحلیل محتوایی) به این مسئله پرداخته است که راه جمع بین روایات متناقض موجود در جوامع حدیثی اهل تسنن و شیعه دربارۀ ویژگیهای چشم دجال و حاصل این راهکار چیست؟ آنگاه نتیجه میگیریم که یک چشم دجال، به طور کامل کور است و چشم دیگر، نابینای نسبی است. برجستگی و از حدقه درآمدن، ویژگی چشم راست دجال، و درخشش همانند ستاره، ویژگی چشم چپ اوست. در برخی روایات نیز از نوشتۀ میان دو چشم دجّال سخن به میان آمده که میتواند کنایه از ثبوت و وضوح کفر دجّال باشد.
مقدمه
در جوامع روایی شیعه و اهلسنّت روایاتی دربارۀ فتنهها و حوادث آخرالزمان آمده است. یکی از موضوعات مطرح شده در این روایات دجّال است که برخی عالمان آن را از علایم آخرالزمان و برخی دیگر از علایم ظهور دانستهاند. در جوامع روایی اهلسنّت روایات موضوع دجّال از جوامع روایی شیعه بسیار بیشتر است. این روایات به طور کلی با توجه به موضوعات مطرح شده در آنها به دستههای مختلفی تقسیم میشود که عبارتند از: وقایع زمان خروج دجّال، ویژگیهای چشم دجّال، زمان و مکان خروج دجّال، ویژگیهای مرکب دجّال، پیروان دجّال، محل کشته شدن و کشنده دجّال، والدین دجّال، ذکر برخی ویژگیهای ظاهری دجّال، سنّ دجّال (برای تفصیل نک: صدری، 1391). این روایات موضوعات گوناگونی را دربارۀ دجّال مطرح میکند و در بیشتر آنها اختلاف وجود دارد. موارد اختلاف در برخی از موضوعات، بیشتر و در برخی کمتر است. همچنین برخی از این اختلافات قابل جمع بوده و برخی قابل جمع نیستند.
در روایات شیعه، بهجز چشم از ویژگیهای دیگر اندام دجّال سخنی به میان نیامده است، اما در روایات اهل تسنّن از میان روایاتی که ویژگیهای جسمانی و ظاهری دجّال را معرفی میکنند، تعدادی به معرفی قد، اندازه، مو و ... دجّال میپردازند.
روایات وارده دربارۀ چشم دجّال در جوامع روایی فریقین فراوانند و در نگاه نخست، اختلافات بسیاری بین آنها مشاهده میشود؛ اما با بررسیهای دقیقتر میتوان به راه جمع کردنشان دست یافت.
در این نوشتار سعی بر آن است که روایات چشم دجّال مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و تعارض ظاهری آنها حل شود.
1. ویژگیهای چشم دجّال در احادیث فریقین
ویژگیهای چشم دجال را در احادیث موجود در جوامع روایی فریقین به صورت زیر میتوان سامان داد:
الف) ویژگیهای چشم دجّال در جوامع روایی اهلسنّت
دجّال یکچشم
در روایتی مالک از پدرش از جدّش نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یکچشم است» (طیالسی، بیتا: 306؛ ابنحنبل، بیتا: ج1، 182 و 240 و ج3، 333؛ ابنحنبل، 1406: ج1، 492؛ ابنعبدالبر، 1412: ج4، 1547).
در برخی دیگر از روایات، ذکری از یکچشم بودن دجّال به میان نیامده، ولی تنها یک چشم دجّال توصیف شده است؛ توصیفات بدین شرحند:
نابینا و همچون ستارهای بارز: جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمود: «چشم دجّال، کور و مانند ستارهای بارز است» (ابنحنبل، بیتا: ج3، 368).
همچون انگوری معلّق: سالم از پدرش نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم دجّال در صورتش مانند انگوری معلق است» (عینی، بیتا: ج24، 143).
در برخی دیگر از این دسته روایات، افزون بر بیان یکچشم بودن دجّال، به توصیف چشم دجّال نیز پرداخته شده است:
چشمی کور، برجسته و بارز: عبادة بن صامت نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یکچشم است و این چشم بیناییاش را از دست داده و برجسته و بارز است» (ابنحنبل، بیتا: ج5، 324؛ مروزی، 1414: ج2، 518؛ شیبانی، 1413: ج1، 186).
همچون دانه انگوری برجسته: عبدالله بن عمر نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یکچشم است و چشمش مانند دانهانگوری برجسته و از حدقه درآمده است» (ابنحنبل، بیتا: ج2، 33 و 122؛ بخاری، 1401: ج8، 102).
از جا کنده شده و معیوب: مانند روایتی که سالم از پدرش نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یکچشم است، چشم او از جا کنده شده و معیوب است» (عینی، بیتا: ج16، 34).
نابینا: اسماء بنت یزید انصاریه نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: همانا دجّال یکچشم و کور است.» (هیثمی، 1408: ج7، 344)
بینا: در روایتی عبادة بن صامت نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یکچشم است، و لیکن کور نیست» (سجستانی، 1410: ج2، 319).
همچون ستاره: ابیبکره آن را همچون ستاره صبح، و رافع آن را همچون ستارهای آغشته به خون توصیف میکند. ابیبکره میگوید: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یک چشم است و چشم او مانند ستاره صبح میدرخشد» (هیثمی، 1408: ج7، 337). رافع نیز از ابنعباس نقل میکند: «دجّال یکچشم است و چشم او گویی ستارهای آغشته به خون است» (متقی هندی، 1409: ج14، 326).
دجّال دو چشم
1. در برخی از روایات به توصیف چشم راست دجّال پرداخته شده، مانند نمونههای زیر:
نابینا: عبدالله بن عمر نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم راست دجّال کور است» (ابنحنبل، بیتا: ج1، 176 و ج2، 22؛ الدانی، 1416: 1191؛ حاكم نیشابوری، بیتا: ج4، 528؛ راوندی، 1409: ج3، 1133؛ هیثمی، 1408: ج1، 75؛ متقی هندی، 1409: ج14، 326).
نابینا و همچون انگور: مانند روایتی که ابنعمر نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم راست دجّال کور است و همچون انگوری برجسته و از حدقه درآمده است» (ابنحنبل، بیتا: ج2، 131؛ ابنحنبل، 1406: ج1، 443؛ بخاری، 1401: ج5، 125 و ج7، 57 و ج8، 72 و 171؛ نیشابوری، بیتا: ج1 107؛ ترمذی، 1403: ج3، 349).
نابینا و همچون نخاعهای بر دیوار گچکاری شده: در روایتی دیگر ابوسعید نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم راست دجّال، کور و از حدقه بیرون زده است، گویی نخاعهای (خلطی) است که روی دیوار گچکاری شده افتاده است» (ابنحنبل، بیتا: ج3، 79؛ هیثمی، 1408: ج7، 344).
دارای ناخنک: در روایتی ابنعمر از رسول خدا(ص) نقل میکند: «چشم راست دجّال، دارای ناخنکی است» (مروزی، 1414: ج2، 519).
2. در تعدادی دیگر از روایات اهلسنت به توصیف چشم چپ دجّال پرداخته شده است:
نابینا: در روایتی سمرة بن جندب نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: همانا چشم
چپ دجّال کور است» (طیالسی، بیتا: 151؛ ابنحنبل، بیتا: ج5، 13، 221، 383؛ همچنین نک: نیشابوری، بیتا: ج8، 195؛ ابنماجه، بیتا: ج2، 1353؛ مروزی، 1414: ج2، 519؛
حاكم نیشابوری، بیتا: ج1، 329؛ بیهقی، بیتا: ج3، 339؛ هیثمی، 1408: ج2، 209 و ج7، 337 و 339).
همچون ستارهای درخشان: ابوسعید نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم چپ دجّال مانند ستارهای درخشان است» (ابنحنبل، بیتا: ج3، 79).
همچون ستاره زهره: حذیفه در روایتی چشم چپ دجّال را اینگونه توصیف میکند: «چشم چپ دجّال گویی ستاره زهره است» (حاكم نیشابوری، بیتا: ج4، 528؛ متقی هندی، 1409: ج14، 326).
3. در برخی روایات به دو چشم داشتن دجّال به طور غیرمستقیم اشاره شده است:
در روایتی ابنعباس نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: یکی از چشمان دجّال مانند ستارهای درخشان است» (ابنحنبل، بیتا: ج1، 374؛ هیثمی، 1408: ج1، 67). در حدیث دیگری جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم دجّال کور و مانند ستارهای بارز است» (ابنحنبل، بیتا: ج3، 368). در روایتی دیگر، ثعلبة بن عباد العبدی نقل میکند: «یکی از چشمان دجّال مانند شیشهای سبزرنگ است» (حاكم نیشابوری، بیتا: ج1، 329؛ هیثمی، 1408: ج7، 337؛ بیهقی، بیتا: ج3، 339). در روایتی دیگر، حذیفه نقل میکند: «پیامبر(ص) فرمود: یکی از چشمان دجّال کور و دیگری آغشته به خون است» (مروزی، 1414: ج2، 522).
چنانکه ملاحظه میشود در این روایات به صورت ابهامآمیزی به توصیف چشمان دجّال پرداخته شده و مشخص نیست که ویژگی ذکر شده مربوط به کدام چشم دجّال است.
دجّال مطلقاً کور
در دستهای دیگر از روایات، دجّال کور مطلق معرفی میشود؛ مانند نمونه زیر:
جبیر بن نفیر از پدرش از جدش نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: همانا دجّال کور است» (حاكم نیشابوری، بیتا: ج4، 530؛ هیثمی، 1408: ج7، 342).
ب) ویژگیهای چشم دجّال در جوامع حدیثی شیعه
دجّال یکچشم
ابوسعید خدری در روایتی از رسول خدا(ص) نقل میکند: «همانا دجّال یکچشم است» (مجلسی، 1403: ج51، 99؛ یزدی حائری، 1422: ج2، 171).
دجّال دوچشم
1. روایاتی که به توصیف چشم راست یا چپ دجّال پرداختهاند و بالطبع وقتی سخن از چپ و راست میشود، به معنای دو چشم داشتنِ اوست:
توصیف چشم راست دجّال: اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند: «همانا دجّال مردی است که ... چشم راستش کور و مانند دانه انگوری برجسته و از حدقه درآمده است» (مجلسی، 1403: ج88، 92، پاورقی).
توصیف چشم چپ دجّال: اصبغ بن نباته در روایتی دیگر، از امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ دجّال میپرسد و ایشان در پاسخ، چشم چپ دجّال را اینگونه توصیف میکند: «چشم چپ دجّال در پیشانیاش مانند ستاره صبح میدرخشد و آنچنان آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد» (صدوق، 1395: ج2، 527).
2. در برخی از این دسته روایات، به توصیف دو چشم دجّال پرداخته شده است. در این بخش، روایات به کور بودن چشم راست دجّال تصریح کردهاند و در ادامه به توصیف چشم چپ او پرداختهاند؛ این توصیفات به شرح زیر است:
همچون ستاره صبح در پیشانی و دارای تکهگوشتی اضافه: نزّال بن سبره از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند: «همانا چشم راست دجّال کور است و چشم چپ او در پیشانیاش همچون ستاره صبح میدرخشد و به گونهای آغشته به خون است که گویی تکهگوشتی اضافه دارد» (راوندی، 1409: ج3، 1135).
تشبیه به زالو، به جای تکهگوشت: مفضّل از امام صادق از پدرش از رسول خدا(ص) نقل میکند: «چشم راست دجّال کور است و چشم چپش در پیشانیاش همچون ستاره صبح میدرخشد و به گونهای آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد» (مجلسی، 1403: ج57، 225).
همچون دانه انگوری برجسته: منذر بن الجارود از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند: «دجّال موجودی بزرگ است که چشم راستش کور و چشم دیگرش مانند دانه انگوری برجسته و از حدقه در آمده است» (نعمانی، 1397: 16؛ مجلسی، 1403: ج32، 255).
2. نوشته میان دو چشم دجّال
الف) نوشته میان دو چشم دجّال در جوامع روایی اهلسنّت
این دسته از روایات خود به دستههای جزئیتری تقسیم میشوند که عبارتند از:
1. در برخی از این روایات به صورت مطلق و بدون هیچ مطلب اضافهای آمده که میان دو چشم دجّال نوشته شده است «کافر». از این دسته از روایات در جوامع روایی اهل سنت به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
ابن عباس در روایتی نقل میکند: «بین دو چشم دجّال نوشته شده " کافر" یا " ک ف ر" (طیالسی، بیتا: 150 و 306؛ ابنحنبل، بیتا: ج1، 276 و ج3، 201 و 327 و ج5، 221 و 386؛ بخاری، 1401: ج2، 148 و ج4، 111 و ج8، 104؛ نیشابوری، بیتا: ج8، 195؛ ابنماجه، بیتا: ج2، 1359؛ سجستانی، 1410: ج2، 317؛ مروزی، 1414: ج2، 519؛ بیهقی، بیتا: ج5، 176؛ راوندی، 1409: ج3، 1133؛ هیثمی، 1408: ج7، 344؛ شیبانی، 1413: ج1، 186).
انس بن مالک نیز نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: میان پیشانی دجّال نوشته شده کافر» (مروزی، 1414: ج2، 519؛ الدانی، 1416: 1191).
2. در دستهای دیگر از این روایات برای دیدن نوشته میان دو چشم دجال شرایطی ذکر شده است؛ مانند روایتی که عبدالله بن عمر نقل میکند: «بین دو چشم دجّال نوشته شده کافر و تنها کسی قادر به خواندن آن است که از عمل دجّال اکراه داشته باشد» (ترمذی، 1403: ج3، 344). همو در روایتی دیگر، افزون بر این شرط، داشتن ایمان را نیز آورده است (نیشابوری، بیتا: ج8، 192).
همچنین عبدالله بن زبیر از پدرش از عایشه نقل میکند: «از رسول خدا(ص) شنیدم: بین دو چشم دجّال نوشته شده کافر، که هر مؤمن باسواد و بیسوادی قادر به خواندن آن است» (ابنحنبل، بیتا: ج6، 140؛ ابنحنبل، 1406: ج1، 443؛ مروزی، 1414: ج2، 522؛ طبرانی، 1412: 124؛ الدانی، 1416: 1191).
ابیبکره نیز همین روایت را نقل کرده، با این تفاوت که به جای «هر مؤمن»، «هر انسان» ذکر شده است (ابنحنبل، بیتا: ج5، 38؛ حاكم نیشابوری، بیتا: ج4، 490؛ هیثمی، 1408: ج7، 337). در همین معنا روایات دیگری نیز در جوامع حدیثی اهلسنّت آمده است (مروزی، 1414: ج2، 522؛ متقی هندی، 1409: ج14، 618).
انس بن مالک نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: بین دو چشم دجّال نوشته شده کافر که هر مسلمانی میتواند آن را بخواند». (ابنحنبل، بیتا: ج3، 211؛ عینی، بیتا: ج8، 172)
ب) نوشته میان دو چشم دجّال در جوامع روایی شیعه
نزّال بن سبره از امیرالمؤمنین نقل میکند: «در مجلسی که خطبه میخواندند، صعصعة بن صوحان از ایشان دربارۀ دجّال پرسید. حضرت فرمود: بین دو چشم دجّال نوشته شده کافر، که هر باسواد و بیسوادی قادر به خواندن آن است» (ابنبابویه، 1395: ج2، 526؛ راوندی، 1409: ج3، 1135؛ حلی، 1421: 125؛ نیلی نجفی، 1360: 87؛ فیض كاشانی، 1371: 260؛ مجلسی، 1403: ج52، 194؛ جزایری، 1427: ج3، 160؛ یزدی حائری، 1422: ج2، 111).
جابر جعفی از امام صادق(ص) نقل میکند: «شنیدم هیچ کافری نیست مگر اینکه در زمان حیاتش دجّال را درک میکند و به او ایمان میآورد و اگر از دنیا رفته باشد در قبر به او ایمان میآورد؛ و هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه در زمان حیاتش دجّال را درک میکند و اگر از دنیا رفته باشد در قبر او را ردّ میکند. همانا بین دو چشم دجّال نوشته شده کافر، که هر مؤمنی آن را میشناسد» (گروه نویسندگان، 1423: 223).
3. بحث و تحلیل
آنچه در تحلیل یافتههای تحقیق _ خواه به صورت مشترک در جوامع روایی فریقین یا به صورت اختصاصی در منابع شیعه یا اهل تسنن _ مهم است، حل نقاط ابهام و تبیین آنها و نیز چارهجویی برای رفع تناقض ظاهری میان روایات تا حد امکان و در نتیجه ارائه نظر در اینباره و در نهایت مشخص کردن آموزههای صحیح و سقیم در موضوع تحقیق است که در دو حوزه متفاوت باید مورد پژوهش قرار گیرد: 1. تحلیل و بررسی روایات از نظر سندی؛ 2. تحلیل احادیث از نظر محتوا و میزان دلالت آنها.
الف) بررسی احادیث از نظر سندی
در واقع بررسی سندی احادیث مورد بحث، مقاله دیگری را میطلبد؛ زیرا دربارۀ حجیت خبر واحد در اینگونه احادیث _ که به حوزۀ عمل و کاربردی مربوط نمیشود _ دو نظریه مختلف وجود دارد؛ نظریهای بر آن است که خبر واحد _ که احادیث مورد بحث از این دسته به شمار میآیند _ در غیر حوزه عمل و باید و نباید _ یعنی در حوزه مسائل نظری و هست و نیست _ هرچند سند درستی داشته باشد، حجت نیست و برای اعتبارسنجی آنها باید از روشی دیگر بهره جست و آن بررسی محتوای روایات از نظر مطابقت با محکمات قرآن و قطعیات عقل و سنت و تجربه است (طباطبایی، 1417: ج5، 265 و ج6، 57 و224؛ ج14، 25،133، 205).
در مقابل، دیدگاهی دیگر بر آن است که خبر واحد در این حوزه نیز حجت است و با این دسته از روایات نیز مانند روایات کاربردی _ یعنی روایات فقهی _ باید تعامل کرد و اعتبارسنجی در این حوزه متفاوت با حوزه باید و نباید نیست (خویی، بیتا: 398).
لیکن از آنجا که دیدگاه نخست دیدگاه برگزیدۀ نگارنده است و همچنین بررسی همهجانبۀ روایات حتی بر اساس این نظریه، مسئلۀ پیش روی این نوشتار نیست، لذا دربارۀ اعتبارسنجی محتوایی احادیث مورد بحث، تنها به صورت گذرا، آن هم در لابهلای مطالب دیگر اشاره خواهد رفت.
گزارههای احادیث مورد بحث _ اعم از احادیث مشترک جوامع روایی شیعه و اهلتسنن و یا مختص هریک و نیز اعم از گزارههایی که میان آنها تناقض هرچند ظاهری وجود دارد یا ندارد _ را به صورت زیر میتوان سامان داد:
یکم. گزارههای موجود در روایات اهل تسنن
گزارههایی که دربارۀ چشم دجال از روایات اهل تسنن به دست میآید عبارتند از:
1. دجّال دارای یک چشم است؛
2. چشم دجّال کور است؛
3. چشم دجّال مانند انگور معلق و آویزان است؛
4. چشم دجّال برجسته و بارز است؛
5. چشم دجّال بیناییاش را از دست داده است؛
6. چشم دجّال مانند انگور برجسته و از حدقه درآمده است؛
7. چشم دجّال از جا کنده شده است؛
8. چشم دجّال معیوب است؛
9. چشم دجّال کور نیست؛
10. چشم دجّال مانند ستاره صبح میدرخشد؛
11. چشم دجّال گویی ستارهای آغشته به خون است؛
12. چشم راست دجّال کور است؛
13. چشم دجّال ورقلنبیده است؛
14. چشم دجّال گویی نخاعهای (خلطی) است که روی دیوار گچکاری شده افتاده است؛
15. چشم دجّال دارای ناخنک است؛
16. چشم چپ دجّال کور است؛
17. چشم چپ دجّال همچون ستارهای درخشان است؛
18. چشم چپ دجال گویی ستاره زهره است؛
19. یکی از چشمان دجال مانند ستارهای درخشان است؛
20. چشم دجال مانند ستارهای بارز است؛
21. یکی از چشمان دجال مانند شیشهای سبزرنگ است؛
22. یکی از چشمان دجال کور و دیگری آغشته به خون است؛
23. بین دوچشم دجال واژه «کافر» نوشته شده است؛
24. بین دوچشم دجال واژه «کافر» یا «ک ف ر» نوشته شده است؛
25. تنها کسی قادر به خواندن نوشته میان دو چشم دجال است که از عمل او اکراه
داشته باشد.
26. هر مؤمن باسواد و بیسوادی نوشته میان دو چشم دجال را میخواند.
27. هر انسانی قادر به خواندن نوشته میان دو چشم دجال است؛
28. هر مسلمانی میتواند نوشته میان دو چشم دجال را بخواند.
دوم. گزارههای موجود در روایات شیعه
گزارههایی که دربارۀ چشم دجال از روایات شیعه به دست میآید عبارتند از:
1. دجال یک چشم است؛
2. چشم راست دجال کور و مانند دانه انگور برجسته و از حدقه درآمده است؛
3. چشم دجال در پیشانیاش مانند ستاره صبح میدرخشد و آنچنان آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد؛
4. چشم راست دجال کور است و چشم چپ او در پیشانیاش همچون ستاره صبح میدرخشد و به گونهای آغشته به خون است که گویی تکهگوشتی اضافه دارد؛
5. چشم راست دجال کور است و چشم چپ او در پیشانیاش همچون ستاره صبح میدرخشد و به گونهای آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد؛
6. چشم راست دجال کور است و چشم دیگر او مانند دانه انگور برجسته و از حدقه
درآمده است؛
7. میان دو چشم دجال واژه «کافر» نوشته شده است؛
8. هر شخص باسواد و بیسوادی نوشته میان دو چشم دجال را میتواند بخواند.
9. هر مؤمنی قادر به شناسایی نوشته میان دو چشم دجال است.
ب) تحلیل احادیث از نظر محتوا و میزان دلالت آنها
با نگاهی گذرا به روایات اهل تسنن و شیعه میتوان به نتایج کلی زیر دست یافت:
1. برخی از ویژگیها بین جوامع حدیثی اهل تسنن و شیعه مشترک است و برخی دیگر تنها به یکی از آنها اختصاص دارد که در ادامه بیان خواهد شد.
2. اطلاعات و دادههای موجود در روایات اهل تسنن، دارای فراوانی بیشتری نسبت به روایات شیعه است.
3. در برخی از روایات اهل تسنن تناقض وجود دارد، برخلاف احادیث شیعه که در آنها تناقضی یافت نمیشود.
اما آنچه مهم است، تحلیل دادهها و بهویژه دادههای متناقضنماست که در ادامه بدان پرداخته میشود. پیشزمینه بررسی این موارد، مقایسه میان روایات و استخراج موارد مشترک و مختص و نیز دادههای به ظاهر متناقض است.
گزیدۀ دادههای روایات اهل تسنن دربارۀ ویژگیهای دجال را با استفاده از دو قاعده کلی تناقض نداشتن ادله مثبت و تناقض ادله مخالف، به صورت زیر میتوان سامان داد:
1. دجال دارای یک چشم است؛
2. چشم دجال یا بیناییاش را از دست داده و این چشم، چشم راست اوست که کور است و در مقابل، آن چشم دجال کور نیست و چشم چپ او کور است؛
3. چشم دجال معیوب و از جای خود کنده شده، مانند انگور آویزان، برجسته و بارز، از حدقه درآمده است؛
4. چشم دجال مانند ستارۀ روشن و بارز و ستارۀ صبح میدرخشد و گویی ستارهای آغشته به خون است و این چشم، یکی از چشمهای اوست، بلکه چشم چپ اوست که مانند ستاره و یا مانند ستاره زهره میدرخشد؛
5. چشم دجال گویی نخاعهای (خلطی) است که بر روی دیوار گچکاری شده افتاده است؛
6. چشم دجال دارای ناخنک است؛
7. یکی از چشمان دجال مانند شیشهای سبزرنگ است؛
8. بین دو چشم دجال واژه «کافر» یا «ک ف ر» نوشته شده است که هر انسان، یا هر مسلمان، یا هر مؤمن و یا کسی که از عمل او اکراه داشته باشد، میتواند آن را بخواند.
بر این اساس، گزیده آموزههای احادیث شیعه عبارتند از:
1. دجال دارای یک چشم است؛
2. چشم راست دجال کور است؛
3. چشم راست او مانند انگور برجسته و از حدقه درآمده است و یا چشم چپ او
در پیشانیاش مانند ستاره صبح میدرخشد و آنچنان آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد، یا گویی تکهگوشتی اضافه دارد و مانند دانه انگوری برجسته و از حدقه درآمده است.
اگرچه این گزارۀ مشترک در روایات فریقین که دجال دارای یک چشم است، با دوچشم بودن او تناقضی آشکار دارد، اما راه جمع بین این احادیث به ظاهر متناقض آن است که بنابر روایات مشترک فریقین، از آنجا که یکی از دو چشم دجال کور است، مقصود از تکچشمی بودن دجال، چشم سالم اوست. بنابراین، بین دو دسته از احادیث تناقضی وجود نخواهد داشت، به جز حدیثی از اهل تسنن که میگوید چشم دجال کور نیست. البته این تناقض را نیز به این صورت میتوان حل کرد که دجال نابینای مطلق نیست؛ اما اینکه آیا آن چشم دجال که معیوب است و بیناییاش را از دست داده، کدام چشم دجال است، بر اساس برخی از روایات اهلتسنن چشم کور دجال، چشم راست اوست و بر اساس پارهای دیگر، چشم چپ او، و این تناقضی آشکار میان روایات اهلتسنن است؛ ولی در احادیث شیعه تنها چشم راست دجال به کوری وصف شده است.
همچنین بر اساس روایات اهل تسنن، چشم دجال از جای خود کنده شده و برجسته، بارز و از حدقه درآمده است و براساس روایات شیعه مانند انگور برجسته و از حدقه درآمده است. اگرچه ویژگیهای به شمار آمده در روایات اهل تسنن بیشتر است، ولی از این جهت میان روایات _ خواه میان توصیفهای گوناگون فریقین یا خصوص روایات شیعه و یا خصوص اهل تسنن _ تناقض وجود ندارد؛ اما در اینکه کدام چشم دجال مانند انگور برجسته و از حدقه درآمده، میان روایات اهل تسنن در اینباره دادهای یافت نمیشود، اما در میان روایات شیعه اختلاف وجود دارد؛ برخی از احادیث، چشم راست و برخی چشم چپ او را دارای این ویژگی دانستهاند.
همچنین، بین احادیث اهل تسنن که میگویند چشم دجال مانند ستاره روشن یا ستاره صبح و یا ستاره زهره و یا مانند ستارهای آغشته به خون است، با احادیث شیعه که بیان میدارند چشم دجال مانند ستاره صبح میدرخشد و چنان آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد، چندان اختلافی وجود ندارد، اگرچه اطلاعات روایات اهل تسنن در اینباره بیشتر است. اما اینکه این چشم کدام چشم دجال است، در روایات اهل تسنن بر اساس روایتی، یکی از دو چشم و براساس برخی روایات دیگر به طور مشخص، چشم چپ او به این ویژگی متصف شده است که روایت نخست، قابل حمل بر معنای روایت دوم است و در نتیجه بر اساس روایت اهل تسنن، چشم چپ او این ویژگیها را دارد.
مراد از این گزاره نیز که یکی از چشمان دجال همانند شیشهای سبزرنگ است، همین چشم او خواهد بود، ولی میان رنگ چشم او _ که بر اساس گزارههای گذشته، روشن، بارز، مانند ستاره زهره، آغشته به خون و طبیعتاً سرخرنگ است _ تناقض ظاهری وجود دارد که این مسئله نیز میان درخشش شیشهوار چشم و درخشش همانند ستاره یا ستاره زهره و ... تناسب برقرار میکند. و اما اختلاف رنگ خون و رنگ سبز را به این صورت میتوان حل کرد که در اثر مرور زمان رنگ چشم نابینا که خونآلود بود به سبزی میزند، یا اینکه اساساً رنگ خون مرده میان سرخی و سبزی است. از اینرو احادیث شیعه نیز در مسئله درخشش چشم دجال با روایات اهل تسنن هماهنگ هستند. همچنین آغشته به خونیِ چشم به گونهای که گویی زالویی در آن وجود دارد که در روایات شیعه آمده، با رنگ چشم از نظر سرخرنگی که به سبزی میزند، سازگاری کامل دارد. بنابراین از این نظر نیز اختلافی میان روایات فریقین وجود نخواهد داشت؛ ولی اینکه از دیدگاه روایات شیعه کدام چشم دارای این ویژگی است، چشم چپ دجال به این ویژگی توصیف شده است.
اما از این نظر که براساس روایات اهل تسنن، چشم دجال گویی نخاعهای (خلطی) است که بر روی دیوار گچکاری شده افتاده یا دارای ناخنک است و نیز بر اساس روایات شیعه که گویی تکهگوشتی اضافه دارد، اختلافی وجود نخواهد داشت و همه توصیفهای گوناگون یک ویژگی است؛ اما در اینکه این کدام چشم دجال است که این ویژگی را دارد، در روایات اهل تسنن چیزی نیامده، ولی بر اساس روایات شیعه، چشم چپ او دارای این ویژگی است.
اما قضاوت نهایی در ویژگیهای چشم دجال میطلبد که به سؤالهای اساسی در اینباره پاسخ داده شود. این سؤالها عبارتند از:
1. از میان دو چشم دجال، کدام کور است و کدام سالم؟ که بر اساس روایت اهل تسنن، چشم راست یا چپ و براساس روایات شیعه، چشم راست او کور است.
2. ویژگیهای نامبردۀ سری اول مانند از جای کنده شدن و برجستگی و از حدقه درآمدن و آویخته شدن مانند انگور، آیا ویژگی چشم سالم اوست یا ویژگی چشم نابینای او؟
3. ویژگیهای سری دوم مانند درخشش، آغشته به خون بودن و رنگ چشم، جزو ویژگیهای چشم سالم دجال است یا چشم کور او؟
4. ویژگی سری سوم که عبارت است از وجود نخاعه، خلط، ناخنک یا تکهگوشت در چشم، ویژگی چشم سالم دجال است یا چشم نابینای او؟
5. یا اینکه اساساً آیا برخی ویژگیها، مربوط به چشم سالم و برخی ویژگیِ چشم نابینای دجال است؟
در واقع سؤالهای یادشده به دو سؤال بازمیگردد که عبارتند از اینکه آیا از میان دو چشم دجال، کدام کور و کدام سالم است و اساساً این ویژگیها، مربوط به چشم سالم اوست یا چشم نابینای او؟
اگرچه در نگاه اول امکان دارد گفته شود میتوان اختلاف روایات در نابینای مطلق بودن چشم راست یا چپ دجال را با توجه به تفاوت سمت راست و چپ، بر اساس سمت راست یا چپ صورت او در صورتی که دجال سمت راست یا چپ صورت خود را بیان کند و یا سمت راست یا چپ با توجه به کسی که به او نگاه میکند، توجیه کرد؛ ولی حقیقت آن است که در اینگونه موارد، عرفاً سمت راست و چپ نسبت به خود شخص _ یعنی احتمال اول _ به حساب میآید و نه به اعتبار نگاه کننده به شخص. بنابراین، این وجه هرگز در توجیه اختلاف احادیث کارساز نخواهد بود.
در پاسخ به سؤال دوم _ یعنی اینکه آیا این ویژگیهای چشم سالم دجال است یا چشم نابینای او؟ _ میتوان گفت این ویژگیها همه مربوط به چشم سالم دجال است؛ زیرا از روایات اهل تسنن و نیز شیعه برمیآید که تمامی این ویژگیها، مربوط به چشم سالم اوست. روایات زیر از اهل تسنن بر این مطلب دلالت دارد:
1. از این روایت که میگوید دجال دارای چشمی کور، برجسته و بارز است برمیآید
که چشم دجال کاملاً کور نیست، بلکه بیناییاش را از دست داده است. بنابراین، چشم او نسبتاً سالم است و برجستگی و بارز بودن نیز با سلامت نسبی سازگار است و دلالتی بر کوری مطلق ندارد.
2. از این حدیث که میگوید چشم دجال، همچون دانه انگوری برجسته است نیز میتوان به سلامت نسبی چشم دجال پی برد؛ زیرا شباهت چشم به دانه انگور برجسته و نیز از حدقه درآمدگی، یعنی بزرگی چشم، بر سلامت نسبی آن دلالت دارد. بنابراین، منظور از یک چشم دجال که در این روایت بدان اشاره شده، همان چشم اوست که مانند دانه انگور برجسته و از حدقه درآمده است و این دو ویژگی نیز با سلامت نسبی چشم، سازگار است.
3. حدیثی که میگوید چشم دجال از جا کنده شده و معیوب است گویای آن است که چشم دجال از جا کنده شده، ولی کاملاً کور نیست، بلکه معیوب است. بنابراین، ویژگی از جا کنده شدن، همانند برجستگی که در روایات دیگر آمده، هرگز بر کوری مطلق دلالت ندارد، بلکه با سلامت نسبی سازگار است و ویژگی معیوب بودن، مؤیّد سلامت نسبی چشم اوست.
4. حدیثی که چشم دجال را به نابینا بودن وصف کرده نیز بیانگر آن است که دجال یک چشم دارد و کور است. از این حدیث برمیآید که یک چشم دجال، قطعاً کور و نابینای مطلق است؛ لذا دجال به یکچشم بودن وصف شده، چرا که چشم دیگر، اساساً چشم به شمار نیامده است. از این حدیث میتوان دوگونه برداشت کرد: 1. در ظاهرِ چهرۀ دجال فقط یک چشم وجود دارد؛ 2. اینکه دجال دو چشم دارد، لیکن یکی کاملاً نابیناست و کارآیی چشم را که دیدن است ندارد. از اینرو، به یکچشم بودن وصف شده است که با توجه به روایات دیگر که دجال را به داشتن دو چشم وصف کرده، وجه دوم صحیح به نظر میرسد. در هر حال، از این حدیث نیز برمیآید که دجال در چهرۀ خود دارای دوچشم است: یکی کاملاً نابینا به حدی که دیگر چشم به شمار نمیآید، و دیگری چشمی نسبتاً کور و نابینا که چشم محسوب میشود.
5. حدیثی که دجال را یکچشم و بینا معرفی میکند، به روشنی درمییابیم چشمی که در چهره اوست، کور نیست. در واقع، وجه جمع این حدیث با حدیث گذشته، این است که یک چشم دجال _ که در روایت گذشته به کوری وصف شده _ کور نیست و این تناقض آشکار است. از اینرو باید گفت که این چشم به لحاظ آنکه نسبتاً نابینایی خود را از دست داده، در حدیث گذشته نابینایی نسبی و کوری، و به لحاظ بینایی نسبی به کور نبودن در این حدیث وصف شده است.
6. حدیثی که چشم دجال را همچون ستاره برمیشمارد، با سلامت نسبی چشم دجال سازگار است؛ زیرا درخشش چشم یا آغشته به خون بودن، هرگز بر این دلالت ندارد که کاملاً نابیناست و ویژگی اول، هیچ دلالتی بر کوری یا حتی نابینایی ندارد، بلکه درخشش نورچشم از آن استفاده میشود. ویژگی دوم (آغشته به خون بودن) تنها دلیل بر کمسو بودن نور چشم است و نابینایی مطلق از آن استفاده نمیشود.
7. حدیث دیگر که چشم دجال را نابینا و همچون انگور میداند دلالت بر این دارد که یکی از دو چشم (چشم راست) او کور است و به قرینه مقابله از این جا میتوان دریافت که چشم دیگرش کور نیست.البته ممکن است بر این برداشت از حدیث خرده گرفته شود که اینگونه برداشت، مبتنی بر حجیت مفهوم عدد است که در علم اصول فقه، عدم حجیت آن اثبات شده است؛ 1. لیکن باید توجه کرد که مفهوم عدد در حالت عادی و طبیعی حجت نیست، ولی در جایی که قرینه بر استفاده مفهوم از جمله وجود داشته باشد، مانند مثال مورد بحث _ که قرینه مقابله درصدد بیان یکی از دو چشم در برابر چشم دیگر است _ قطعاً مفهوم عدد حجت خواهد بود (قمی، 1231: ص191؛ ایوانكیفی، 1421: ج2، 583؛ عراقی، 1431: ج1-2، 503؛ مظفر، 1380: ج1، 181)؛ 2. بر این اساس، از ویژگی نخست که در این حدیث برای چشم دجال به شمار آمده (کور بودن چشم راست) صرفاً کور بودن یک چشم و نابینا نبودن مطلق چشم دیگر دجال استفاده میشود. اما ویژگی دوم (برجستگی همچون انگور و از حدقه درآمدگی) چنانکه در شرح احادیث گذشته گفته شد، نهتنها دلالت بر کوری مطلق چشم دلالت ندارد، بلکه دلیل بر بینایی آن است (مظفر، 1380: ج1، 181).
8. حدیثی که میگوید چشم دجال، نابینا و همچون نخاعهای بر دیوار گچکاری شده است، همانند احادیث گذشته، بیان میدارد همان چشم او که در این حدیث به کوری وصف شده (چشم راست)، برجسته و همانند نخاعه و خلطی است که روی دیوار گچکاری شده افتاده است و دو ویژگی اخیر بر کوری مطلق دلالت نمیکند، بلکه صرفاً بر ورقلنبیدگی و نیز تمایز شدید رنگ چشم با رنگ چهره دلالت دارد و این دو با سلامت نسبی چشم سازگار است.
روایاتی که پیشتر _ ذیل عنوان دجال دوچشم _ از جوامع روایی شیعه نقل شد، دال بر این مطلب است.
از توضیحاتی که در چگونگی دلالت روایات موجود در جوامع روایی اهل تسنن بر نابینای مطلق نبودن یک چشم دجال و سلامت نسبی آن ذکر شد، به خوبی میتوان سازگاری روایات پنجگانۀ شیعی با سلامت نسبی یک چشم دجال را استنباط کرد.
با دقت در 13 روایتی که از جوامع روایی فریقین نقل شد، میتوان پاسخ سؤال نخست را
_ که عبارت بود از اینکه آیا چشم راست دجال کور است یا چشم چپ او _ به دست آورد که یک چشم دجال به کلی کور است و چشم دیگر او نیز که کور نیست و این ویژگیها را دارد، در مقایسه با چشم سالم، کور و نابینای نسبی به شمار میآید. بنابراین، اختلاف میان روایات در اینکه چشم چپ او کور است یا چشم راست او، به کلی برطرف خواهد شد؛ زیرا در مقایسه با چشم سالم، هر دو چشم او کور است و به هر کدام میتوان واژه نابینا و کور را اطلاق کرد، اما اینکه کدام چشم او کاملاً نابیناست و کدام نسبتاً نابینا، باید گفت همچنان از برخی روایاتی که ذکر شد میتوان استفاده کرد که چشم راست او، نسبتاً نابیناست. در مقابل در برخی روایات، این ویژگی برای چشم چپ او ذکر شده است.
اما در حقیقت صرف اینکه یکچشم بودن دجال در کنار ویژگی چشم او ذکر شده، هیچگونه ظهوری در اینکه این چشمِ کور، همان چشمی است که ویژگی آن ذکر شده، ندارد. بهویژه آنکه در برخی روایات، به ویژگی چشم راست و چپ تصریح شده است و به لحاظ اینکه این دو چشم، مقابل یکدیگر قرار دارند، قطعاً و صراحتاً هرکدام از ویژگیها، مخصوص همان چشم خواهد بود و این صراحت نصّ است در برابر استفاده از روایات گذشته که صرف ظهور یا اِشعار بود. اما متن برخی دیگر از روایات، به صراحت و به قرینه مقابله، گویای آن است که چشم راست دجال کاملاً کور است، ولی چشم چپ او نسبت به چشم راست کور نیست، اما به لحاظ آنکه ویژگیهایی مانند درخشش، آغشته به خون بودن و برجستگی و از حدقه درآمدن برای چشم چپ ذکر شده و اینها در برابر کوری مطلق چشم راست قرار دارد. پس این ویژگیها نشان دهنده سلامت نسبی است و حتی ویژگی «از حدقه درآمدن» به حدی نیست که واقعاً از حدقه درآمده و بیرون افتاده باشد، بلکه نشان از برجستگی و بارز بودن آن دارد.
در نهایت با تأمل دوباره در روایات (اعم از روایات شیعه و اهل تسنن) میتوان گفت که ویژگی درخشش همانند ستاره، ویژگی چشم چپ است و بهجز روایت زیر، همۀ روایات پیشگفته گویای این مطلبند.
روایت در مخالفت با روایاتی که پیش از این بیان شد، مویّد دیگر کوری مطلق چشم راست دجال، وجه تأویلی است که مراد از سمت راست و جهت یمن و نیکی، و مقصود از سمت چپ، جهت شومی و نایمنی و بدی و زشتی باشد، چنانکه در تفسیر برخی آیات قرآن، منظور از «الیمین» و «میمنه»، برکت و یمن برشمرده شده است. از جمله در تفسیر آیه 52 سوره مبارکه مریم بیضاوی «ایمن» را به معنای سمت میمون و مبارک حضرت موسی(ع) تفسیر کرده است (نک: بیضاوی، 1376: ج4، 13).
همچنین ابوحیّان اندلسی دلیلِ آوردنِ لفظ «یمین» در آیه 69 سوره مبارکه طه را خوشیُمن و مایه برکت بودن عصای حضرت موسی(ع) ذکر کرده میکند (ابوحیان، 1412: ج7، 356).
شیخ طوسی در آیه 28 سوره صافات آمدن کافران از سمت راست را به آمدن آنها همراه با سخن نصیحتآمیز، میمون و مایه برکت تفسیر کرده است (طوسی، بیتا: ج8، 491).
بر این اساس، کوری مطلق جهت یمن و نیکی دجال _ که مظهر شر و بدی است _ با کوری چشم راست او بسیار سازگار است؛ والله العالم.
بنابراین، دجال دارای دوچشم است و چشم راست او کاملاً نابیناست. اما چشم چپ او نسبتاً نابیناست و ویژگیهای درخشش و آغشتگی به خون و نیز وجود نخاعه و ناخنک در چشم و ... به این چشم او مربوط است. نکته دیگر اینکه روایاتی که به صراحت وجه جمع این احادیثند، همگی روایات شیعی هستند.
نکته پایانی اینکه از ویژگیهای ذکر شده برای چشم نیمهسالم دجال در روایات، میتوان دریافت که چشم نیمهسالم او، از چشم عادی بسیار بزرگتر است، یا دستکم بسیار بزرگتر از چشم عادی مینماید، به گونهای که تقریباً جای دو چشم را پوشش داده است. براین اساس، از بین دو برداشت از «یکچشم بودن دجال» که: 1. دجال دارای یک چشم در چهره است و
2. دجال دارای دوچشم است، ولی یکچشم مینماید، برداشت دوم با ویژگیهای ذکر شده در احادیث مانند بسیار درخشنده بودن، آویزان بودن، برجسته بودن و ... سازگار است. بر این اساس، نهتنها احادیثی که دجال را یکچشم معرفی کرده به درستی توجیه و معنا میشود، بلکه دلیل تعبیر از دوچشم به یکچشم نیز روشن میگردد که عبارت از بزرگی یک چشم است، به گونهای که همانند انسانی که یک چشم در چهره دارد، مینماید.
اما درباره نوشته میان دو چشم دجال، در روایات شیعه و اهلسنّت این مطلب ذکر شده است که دیدن و خواندن این نوشته منوط به داشتن سواد نیست و هر فرد باسواد یا بیسوادی میتواند آن را بخواند که این دسته از روایات مطلقند و در روایات دیگر، قیدهایی نیز این اطلاق را مقید میکند. در روایات اهلسنّت قیدهای بیشتری نسبت به روایات شیعه برای دیدن و شناختن آن نوشته ذکر شده است. در روایات شیعه، دیدن آن نوشته، مقید به قید ایمان شده است و در روایات اهلسنّت علاوه بر قید ایمان، قیود دیگری چون اسلام و اکراه از عمل دجّال ذکر شده است که البته این قیود، با قید ایمان منافات نداشته و ایمان این موارد را نیز دربر میگیرد.
همچنین از اینکه در این روایات اشاره شده است خواندن این نوشته منوط به داشتن سواد خواندن و نوشتن نیست، میتوان نتیجه گرفت که این نوشته به صورت نوشتهای مرکب از حروف و کلمات نیست که انسانهای بیسواد از خواندن آن ناتوان باشند، بلکه این مطلب که «میان دو چشم دجّال نوشته شده است کافر» میتواند به عنوان کنایه از وضوح کفر دجّال باشد. به عبارت دیگر، کنایه از مطلبی خاص است، نه اینکه واقعاً نوشتهای میان دو چشم دجّال وجود داشته باشد.
شاهد بر این مدعا اینکه در برخی دیگر از روایات نیز عبارت «مکتوب بین عینیه فلان» دربارۀ افراد دیگری به کار رفته است. به عنوان مثال در روایتی از امام باقر(ع) آمده است که «هیچ مخلوقی نیست مگر اینکه در میان دو چشم او نوشته شده است کافر یا مؤمن و آن از شما پنهان است و از ائمه پنهان نیست» و در روایتی دیگر از امام صادق(ع) آمده است: «هر کس مَردی یا مردمی را در کشتن بیگناهی با نیمکلمه یاری کند، در روز باز پسین میآید در حالی که میان دو چشمش نوشته شده است: ناامید از رحمت خداوند» .
چنانکه ملاحظه میشود در این روایات نیز عبارت «مکتوب بین عینیه» به کار رفته است و منظور از آن را میتوان معادل فارسی آن که میگویند «در پیشانی فلانی مهر فلان خورده است» دانست. گذشته از قراین ذکر شده، خود تعبیر «کتابت» که در موارد بسیاری از آیات قرآن کریم نه به معنای کتابت و نگارش با ابزارهای نگارش، که به معانی کنایی: ثبت و استوار کردن، اندازهگیری، واجب کردن و اراده حتمی چیزی را نمودن به کار رفته است (راغب اصفهانی، 1412: ج1، 699). بر این اساس، منظور از کتابت واژۀ «کافر» در میان دو چشم دجال نیز میتواند کنایه از تقدیر حتمی کفر دجال _ البته با سوء اختیار خود او _ خواهد بود.
بنابراین، میتوان گفت از احادیث مربوط به نوشته شدن واژه کافر در میان چشمان دجال، دو نکته استفاده میشود: 1. کفر دجال حتمی است؛ 2. کفر دجال برای مؤمنان به روشنی مشهود است.
نتیجه
با بررسیهای انجام شده در این تحقیق، نتایج زیر حاصل شده است:
1. روایات چشم دجّال هرچند در نگاه نخست دارای گونههای مختلف و بعضاً متناقضی است، اما با دقت نظر و بررسی دقیق مضمون این روایاتف میتوان بین آنها جمع کرد.
2. یک چشم دجال کاملاً کور است و چشم دیگر او نیز که کور نیست، ویژگیهایی دارد که در مقایسه با چشم سالم، کور و نابینای نسبی به شمار میآید. بنابراین، اختلاف میان روایات در اینکه چشم چپ او کور است یا چشم راست او، به کلی برطرف خواهد شد؛ زیرا در مقایسه با چشم سالم، هر دو چشم او کور است و به هریک میتوان واژۀ نابینا و کور را اطلاق کرد.
3. روایات شیعی به صراحت بیانگر وجه جمع بین احادیث است و در زمینه مشخص کردن ویژگیهای دو چشم دجال و بهویژه مشخص کردن چشم کاملاً نابینا و چشم نسبتاً سالم دجال کارساز هستند.
4. نتیجهگیری کلی آنکه دجال، دو چشم دارد و چشم چپ او کاملاً نابیناست؛ اما چشم راست او نابینای نسبی است و ویژگیهای درخشش و آغشتگی به خون و نیز وجود نخاعه و ناخنک در چشم و ... به این چشم او مربوط است.
5. درباره نوشته میان دو چشم او نیز باید گفت این نوشته، مرکب از حروف و کلمات نیست که انسانهای بیسواد از خواندن آن ناتوان باشند، بلکه میتواند به عنوان کنایه از ثبوت و وضوح کفر دجّال باشد.
منابع
_ ابنحنبل، احمد، مسند، بیروت، دار صادر، بیتا.
_ ابنحنبل، عبد الله بن احمد، السنة، تحقیق: محمد بن سعید بن سالم قحطانی، بیجا، دار ابنقیّم، چاپ اول، 1406ق.
_ ابنعبدالبر، یوسف، الاستیعاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت: دارالجیل، چاپ اول، 1412ق.
_ ابنماجه، محمد بن یزید، سنن، تحقیق و تعلیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع، بیتا.
_ ابوحیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۲ق.
_ ایوانكیفی، محمدتقی بن عبدالرحیم، هدایة المسترشدین فی شرح معالم الدین، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۲۱ق.
_ بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة البعثة، چاپ اول، 1374ش.
_ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع، 1401ق.
_ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1376ق.
_ بیهقی، احمد، السنن الكبرى، بیروت: دار الفكر، بیتا.
_ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، تحقیق و تصحیح: عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفكر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ دوم، 1403ق.
_ جزایرى، نعمتالله، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، چاپ اول، 1427ق.
_ حاكم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک على الصحیحین، اشراف: یوسف عبدالرحمن المرعشلی، بیجا: بینا، بیتا.
_ حلى، حسن بن سلیمان بن محمد، مختصر البصائر، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، 1421ق.
_ خویى، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة احياء آثار الامام الخوئى، بیتا.
_ الدانی، عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها، ریاض، دار العاصمة، چاپ اول، 1416ق.
_ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
_ راوندى، قطبالدین سعید بن هبةالله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدى(عج)، چاپ اول، 1409ق.
_ سجستانی، أبیداود سلیمان، سنن، تحقیق و تعلیق: سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1410ق.
_ شیبانی، ابنابیعاصم، السنة، بیروت، المکتب الاسلامی، 1413ق.
_ صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر(ع)؛ قم، مکتبة المرجع الدینی آیة الله العظمی الصافی، 1428ق.
_ صدری، سحر، بررسی تطبیقی روایات شیعه و اهل تسنن درباره ماهیت دجال (پایاننامه کارشناسی ارشد)، دانشگاه تربیت مدرس، 1391ش.
_ صدوق، محمد بن على بن حسین، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دارالشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق.
_ ، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق.
_ ، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413ق.
_ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلى الله علیهم، قم، مكتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
_ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق.
_ طبرانی، سلیمان، الأحادیث الطوال، تحقیق: مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، دار الكتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
_ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
_ طیالسی، سلیمان بن داوود، مسند، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
_ عراقی، ضیاءالدین، نهایة الافكار فی مباحث الالفاظ، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1431ق.
_ عینی، محمود، عمدة القاری، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
_ فیض كاشانى، محمدمحسن، نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، چاپ اول، 1371ش.
_ قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن، قوانین المحکمة (قوانین الاصول)، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، 1231ق.
_ گروه نویسندگان، الأصول الستة عشر، قم، مؤسسة دار الحدیث الثقافیة، چاپ اول، 1381ش.
_ متقی هندی، علی بن حسامالدین، كنز العمال، ضبط و تفسیر: الشیخ بكری حیانی، تصحیح و فهرسة: الشیخ صفوة السقا، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق.
_ مجلسى، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
_ مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، تحقیق و تقدیم: دكتر سهیل زكار، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع، 1414ق.
_ مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، تحقیق: عباسعلی زارعی سبزواری، چاپ هشتم، قم، مؤسسه بوستان کتاب، 1380ش.
_ نسائی، أحمد بن شعیب، سنن، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1348ق.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
_ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح، بیروت، دار الفكر، بیتا.
_ نیلى نجفى، بهاءالدین على بن عبدالكریم، منتخب الأنوار المضیئة فی ذكر القائم الحجّة(ع)، قم، مطبعة الخیام، چاپ اول، 1360ش.
_ هیثمی، علی، مجمع الزوائد، بیروت، دار الكتب العلمیة، 1408ق.
_ یزدى حائرى، على، إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب(عج)، بیروت، مؤسسة الأعلمى، چاپ اول، 1422ق.
مقدمه
در جوامع روایی شیعه و اهلسنّت روایاتی دربارۀ فتنهها و حوادث آخرالزمان آمده است. یکی از موضوعات مطرح شده در این روایات دجّال است که برخی عالمان آن را از علایم آخرالزمان و برخی دیگر از علایم ظهور دانستهاند. در جوامع روایی اهلسنّت روایات موضوع دجّال از جوامع روایی شیعه بسیار بیشتر است. این روایات به طور کلی با توجه به موضوعات مطرح شده در آنها به دستههای مختلفی تقسیم میشود که عبارتند از: وقایع زمان خروج دجّال، ویژگیهای چشم دجّال، زمان و مکان خروج دجّال، ویژگیهای مرکب دجّال، پیروان دجّال، محل کشته شدن و کشنده دجّال، والدین دجّال، ذکر برخی ویژگیهای ظاهری دجّال، سنّ دجّال (برای تفصیل نک: صدری، 1391). این روایات موضوعات گوناگونی را دربارۀ دجّال مطرح میکند و در بیشتر آنها اختلاف وجود دارد. موارد اختلاف در برخی از موضوعات، بیشتر و در برخی کمتر است. همچنین برخی از این اختلافات قابل جمع بوده و برخی قابل جمع نیستند.
در روایات شیعه، بهجز چشم از ویژگیهای دیگر اندام دجّال سخنی به میان نیامده است، اما در روایات اهل تسنّن از میان روایاتی که ویژگیهای جسمانی و ظاهری دجّال را معرفی میکنند، تعدادی به معرفی قد، اندازه، مو و ... دجّال میپردازند.
روایات وارده دربارۀ چشم دجّال در جوامع روایی فریقین فراوانند و در نگاه نخست، اختلافات بسیاری بین آنها مشاهده میشود؛ اما با بررسیهای دقیقتر میتوان به راه جمع کردنشان دست یافت.
در این نوشتار سعی بر آن است که روایات چشم دجّال مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و تعارض ظاهری آنها حل شود.
1. ویژگیهای چشم دجّال در احادیث فریقین
ویژگیهای چشم دجال را در احادیث موجود در جوامع روایی فریقین به صورت زیر میتوان سامان داد:
الف) ویژگیهای چشم دجّال در جوامع روایی اهلسنّت
دجّال یکچشم
در روایتی مالک از پدرش از جدّش نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یکچشم است» (طیالسی، بیتا: 306؛ ابنحنبل، بیتا: ج1، 182 و 240 و ج3، 333؛ ابنحنبل، 1406: ج1، 492؛ ابنعبدالبر، 1412: ج4، 1547).
در برخی دیگر از روایات، ذکری از یکچشم بودن دجّال به میان نیامده، ولی تنها یک چشم دجّال توصیف شده است؛ توصیفات بدین شرحند:
نابینا و همچون ستارهای بارز: جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمود: «چشم دجّال، کور و مانند ستارهای بارز است» (ابنحنبل، بیتا: ج3، 368).
همچون انگوری معلّق: سالم از پدرش نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم دجّال در صورتش مانند انگوری معلق است» (عینی، بیتا: ج24، 143).
در برخی دیگر از این دسته روایات، افزون بر بیان یکچشم بودن دجّال، به توصیف چشم دجّال نیز پرداخته شده است:
چشمی کور، برجسته و بارز: عبادة بن صامت نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یکچشم است و این چشم بیناییاش را از دست داده و برجسته و بارز است» (ابنحنبل، بیتا: ج5، 324؛ مروزی، 1414: ج2، 518؛ شیبانی، 1413: ج1، 186).
همچون دانه انگوری برجسته: عبدالله بن عمر نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یکچشم است و چشمش مانند دانهانگوری برجسته و از حدقه درآمده است» (ابنحنبل، بیتا: ج2، 33 و 122؛ بخاری، 1401: ج8، 102).
از جا کنده شده و معیوب: مانند روایتی که سالم از پدرش نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یکچشم است، چشم او از جا کنده شده و معیوب است» (عینی، بیتا: ج16، 34).
نابینا: اسماء بنت یزید انصاریه نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: همانا دجّال یکچشم و کور است.» (هیثمی، 1408: ج7، 344)
بینا: در روایتی عبادة بن صامت نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یکچشم است، و لیکن کور نیست» (سجستانی، 1410: ج2، 319).
همچون ستاره: ابیبکره آن را همچون ستاره صبح، و رافع آن را همچون ستارهای آغشته به خون توصیف میکند. ابیبکره میگوید: «رسول خدا(ص) فرمود: دجّال یک چشم است و چشم او مانند ستاره صبح میدرخشد» (هیثمی، 1408: ج7، 337). رافع نیز از ابنعباس نقل میکند: «دجّال یکچشم است و چشم او گویی ستارهای آغشته به خون است» (متقی هندی، 1409: ج14، 326).
دجّال دو چشم
1. در برخی از روایات به توصیف چشم راست دجّال پرداخته شده، مانند نمونههای زیر:
نابینا: عبدالله بن عمر نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم راست دجّال کور است» (ابنحنبل، بیتا: ج1، 176 و ج2، 22؛ الدانی، 1416: 1191؛ حاكم نیشابوری، بیتا: ج4، 528؛ راوندی، 1409: ج3، 1133؛ هیثمی، 1408: ج1، 75؛ متقی هندی، 1409: ج14، 326).
نابینا و همچون انگور: مانند روایتی که ابنعمر نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم راست دجّال کور است و همچون انگوری برجسته و از حدقه درآمده است» (ابنحنبل، بیتا: ج2، 131؛ ابنحنبل، 1406: ج1، 443؛ بخاری، 1401: ج5، 125 و ج7، 57 و ج8، 72 و 171؛ نیشابوری، بیتا: ج1 107؛ ترمذی، 1403: ج3، 349).
نابینا و همچون نخاعهای بر دیوار گچکاری شده: در روایتی دیگر ابوسعید نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم راست دجّال، کور و از حدقه بیرون زده است، گویی نخاعهای (خلطی) است که روی دیوار گچکاری شده افتاده است» (ابنحنبل، بیتا: ج3، 79؛ هیثمی، 1408: ج7، 344).
دارای ناخنک: در روایتی ابنعمر از رسول خدا(ص) نقل میکند: «چشم راست دجّال، دارای ناخنکی است» (مروزی، 1414: ج2، 519).
2. در تعدادی دیگر از روایات اهلسنت به توصیف چشم چپ دجّال پرداخته شده است:
نابینا: در روایتی سمرة بن جندب نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: همانا چشم
چپ دجّال کور است» (طیالسی، بیتا: 151؛ ابنحنبل، بیتا: ج5، 13، 221، 383؛ همچنین نک: نیشابوری، بیتا: ج8، 195؛ ابنماجه، بیتا: ج2، 1353؛ مروزی، 1414: ج2، 519؛
حاكم نیشابوری، بیتا: ج1، 329؛ بیهقی، بیتا: ج3، 339؛ هیثمی، 1408: ج2، 209 و ج7، 337 و 339).
همچون ستارهای درخشان: ابوسعید نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم چپ دجّال مانند ستارهای درخشان است» (ابنحنبل، بیتا: ج3، 79).
همچون ستاره زهره: حذیفه در روایتی چشم چپ دجّال را اینگونه توصیف میکند: «چشم چپ دجّال گویی ستاره زهره است» (حاكم نیشابوری، بیتا: ج4، 528؛ متقی هندی، 1409: ج14، 326).
3. در برخی روایات به دو چشم داشتن دجّال به طور غیرمستقیم اشاره شده است:
در روایتی ابنعباس نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: یکی از چشمان دجّال مانند ستارهای درخشان است» (ابنحنبل، بیتا: ج1، 374؛ هیثمی، 1408: ج1، 67). در حدیث دیگری جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: چشم دجّال کور و مانند ستارهای بارز است» (ابنحنبل، بیتا: ج3، 368). در روایتی دیگر، ثعلبة بن عباد العبدی نقل میکند: «یکی از چشمان دجّال مانند شیشهای سبزرنگ است» (حاكم نیشابوری، بیتا: ج1، 329؛ هیثمی، 1408: ج7، 337؛ بیهقی، بیتا: ج3، 339). در روایتی دیگر، حذیفه نقل میکند: «پیامبر(ص) فرمود: یکی از چشمان دجّال کور و دیگری آغشته به خون است» (مروزی، 1414: ج2، 522).
چنانکه ملاحظه میشود در این روایات به صورت ابهامآمیزی به توصیف چشمان دجّال پرداخته شده و مشخص نیست که ویژگی ذکر شده مربوط به کدام چشم دجّال است.
دجّال مطلقاً کور
در دستهای دیگر از روایات، دجّال کور مطلق معرفی میشود؛ مانند نمونه زیر:
جبیر بن نفیر از پدرش از جدش نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: همانا دجّال کور است» (حاكم نیشابوری، بیتا: ج4، 530؛ هیثمی، 1408: ج7، 342).
ب) ویژگیهای چشم دجّال در جوامع حدیثی شیعه
دجّال یکچشم
ابوسعید خدری در روایتی از رسول خدا(ص) نقل میکند: «همانا دجّال یکچشم است» (مجلسی، 1403: ج51، 99؛ یزدی حائری، 1422: ج2، 171).
دجّال دوچشم
1. روایاتی که به توصیف چشم راست یا چپ دجّال پرداختهاند و بالطبع وقتی سخن از چپ و راست میشود، به معنای دو چشم داشتنِ اوست:
توصیف چشم راست دجّال: اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند: «همانا دجّال مردی است که ... چشم راستش کور و مانند دانه انگوری برجسته و از حدقه درآمده است» (مجلسی، 1403: ج88، 92، پاورقی).
توصیف چشم چپ دجّال: اصبغ بن نباته در روایتی دیگر، از امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ دجّال میپرسد و ایشان در پاسخ، چشم چپ دجّال را اینگونه توصیف میکند: «چشم چپ دجّال در پیشانیاش مانند ستاره صبح میدرخشد و آنچنان آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد» (صدوق، 1395: ج2، 527).
2. در برخی از این دسته روایات، به توصیف دو چشم دجّال پرداخته شده است. در این بخش، روایات به کور بودن چشم راست دجّال تصریح کردهاند و در ادامه به توصیف چشم چپ او پرداختهاند؛ این توصیفات به شرح زیر است:
همچون ستاره صبح در پیشانی و دارای تکهگوشتی اضافه: نزّال بن سبره از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند: «همانا چشم راست دجّال کور است و چشم چپ او در پیشانیاش همچون ستاره صبح میدرخشد و به گونهای آغشته به خون است که گویی تکهگوشتی اضافه دارد» (راوندی، 1409: ج3، 1135).
تشبیه به زالو، به جای تکهگوشت: مفضّل از امام صادق از پدرش از رسول خدا(ص) نقل میکند: «چشم راست دجّال کور است و چشم چپش در پیشانیاش همچون ستاره صبح میدرخشد و به گونهای آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد» (مجلسی، 1403: ج57، 225).
همچون دانه انگوری برجسته: منذر بن الجارود از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند: «دجّال موجودی بزرگ است که چشم راستش کور و چشم دیگرش مانند دانه انگوری برجسته و از حدقه در آمده است» (نعمانی، 1397: 16؛ مجلسی، 1403: ج32، 255).
2. نوشته میان دو چشم دجّال
الف) نوشته میان دو چشم دجّال در جوامع روایی اهلسنّت
این دسته از روایات خود به دستههای جزئیتری تقسیم میشوند که عبارتند از:
1. در برخی از این روایات به صورت مطلق و بدون هیچ مطلب اضافهای آمده که میان دو چشم دجّال نوشته شده است «کافر». از این دسته از روایات در جوامع روایی اهل سنت به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
ابن عباس در روایتی نقل میکند: «بین دو چشم دجّال نوشته شده " کافر" یا " ک ف ر" (طیالسی، بیتا: 150 و 306؛ ابنحنبل، بیتا: ج1، 276 و ج3، 201 و 327 و ج5، 221 و 386؛ بخاری، 1401: ج2، 148 و ج4، 111 و ج8، 104؛ نیشابوری، بیتا: ج8، 195؛ ابنماجه، بیتا: ج2، 1359؛ سجستانی، 1410: ج2، 317؛ مروزی، 1414: ج2، 519؛ بیهقی، بیتا: ج5، 176؛ راوندی، 1409: ج3، 1133؛ هیثمی، 1408: ج7، 344؛ شیبانی، 1413: ج1، 186).
انس بن مالک نیز نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: میان پیشانی دجّال نوشته شده کافر» (مروزی، 1414: ج2، 519؛ الدانی، 1416: 1191).
2. در دستهای دیگر از این روایات برای دیدن نوشته میان دو چشم دجال شرایطی ذکر شده است؛ مانند روایتی که عبدالله بن عمر نقل میکند: «بین دو چشم دجّال نوشته شده کافر و تنها کسی قادر به خواندن آن است که از عمل دجّال اکراه داشته باشد» (ترمذی، 1403: ج3، 344). همو در روایتی دیگر، افزون بر این شرط، داشتن ایمان را نیز آورده است (نیشابوری، بیتا: ج8، 192).
همچنین عبدالله بن زبیر از پدرش از عایشه نقل میکند: «از رسول خدا(ص) شنیدم: بین دو چشم دجّال نوشته شده کافر، که هر مؤمن باسواد و بیسوادی قادر به خواندن آن است» (ابنحنبل، بیتا: ج6، 140؛ ابنحنبل، 1406: ج1، 443؛ مروزی، 1414: ج2، 522؛ طبرانی، 1412: 124؛ الدانی، 1416: 1191).
ابیبکره نیز همین روایت را نقل کرده، با این تفاوت که به جای «هر مؤمن»، «هر انسان» ذکر شده است (ابنحنبل، بیتا: ج5، 38؛ حاكم نیشابوری، بیتا: ج4، 490؛ هیثمی، 1408: ج7، 337). در همین معنا روایات دیگری نیز در جوامع حدیثی اهلسنّت آمده است (مروزی، 1414: ج2، 522؛ متقی هندی، 1409: ج14، 618).
انس بن مالک نقل میکند: «رسول خدا(ص) فرمود: بین دو چشم دجّال نوشته شده کافر که هر مسلمانی میتواند آن را بخواند». (ابنحنبل، بیتا: ج3، 211؛ عینی، بیتا: ج8، 172)
ب) نوشته میان دو چشم دجّال در جوامع روایی شیعه
نزّال بن سبره از امیرالمؤمنین نقل میکند: «در مجلسی که خطبه میخواندند، صعصعة بن صوحان از ایشان دربارۀ دجّال پرسید. حضرت فرمود: بین دو چشم دجّال نوشته شده کافر، که هر باسواد و بیسوادی قادر به خواندن آن است» (ابنبابویه، 1395: ج2، 526؛ راوندی، 1409: ج3، 1135؛ حلی، 1421: 125؛ نیلی نجفی، 1360: 87؛ فیض كاشانی، 1371: 260؛ مجلسی، 1403: ج52، 194؛ جزایری، 1427: ج3، 160؛ یزدی حائری، 1422: ج2، 111).
جابر جعفی از امام صادق(ص) نقل میکند: «شنیدم هیچ کافری نیست مگر اینکه در زمان حیاتش دجّال را درک میکند و به او ایمان میآورد و اگر از دنیا رفته باشد در قبر به او ایمان میآورد؛ و هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه در زمان حیاتش دجّال را درک میکند و اگر از دنیا رفته باشد در قبر او را ردّ میکند. همانا بین دو چشم دجّال نوشته شده کافر، که هر مؤمنی آن را میشناسد» (گروه نویسندگان، 1423: 223).
3. بحث و تحلیل
آنچه در تحلیل یافتههای تحقیق _ خواه به صورت مشترک در جوامع روایی فریقین یا به صورت اختصاصی در منابع شیعه یا اهل تسنن _ مهم است، حل نقاط ابهام و تبیین آنها و نیز چارهجویی برای رفع تناقض ظاهری میان روایات تا حد امکان و در نتیجه ارائه نظر در اینباره و در نهایت مشخص کردن آموزههای صحیح و سقیم در موضوع تحقیق است که در دو حوزه متفاوت باید مورد پژوهش قرار گیرد: 1. تحلیل و بررسی روایات از نظر سندی؛ 2. تحلیل احادیث از نظر محتوا و میزان دلالت آنها.
الف) بررسی احادیث از نظر سندی
در واقع بررسی سندی احادیث مورد بحث، مقاله دیگری را میطلبد؛ زیرا دربارۀ حجیت خبر واحد در اینگونه احادیث _ که به حوزۀ عمل و کاربردی مربوط نمیشود _ دو نظریه مختلف وجود دارد؛ نظریهای بر آن است که خبر واحد _ که احادیث مورد بحث از این دسته به شمار میآیند _ در غیر حوزه عمل و باید و نباید _ یعنی در حوزه مسائل نظری و هست و نیست _ هرچند سند درستی داشته باشد، حجت نیست و برای اعتبارسنجی آنها باید از روشی دیگر بهره جست و آن بررسی محتوای روایات از نظر مطابقت با محکمات قرآن و قطعیات عقل و سنت و تجربه است (طباطبایی، 1417: ج5، 265 و ج6، 57 و224؛ ج14، 25،133، 205).
در مقابل، دیدگاهی دیگر بر آن است که خبر واحد در این حوزه نیز حجت است و با این دسته از روایات نیز مانند روایات کاربردی _ یعنی روایات فقهی _ باید تعامل کرد و اعتبارسنجی در این حوزه متفاوت با حوزه باید و نباید نیست (خویی، بیتا: 398).
لیکن از آنجا که دیدگاه نخست دیدگاه برگزیدۀ نگارنده است و همچنین بررسی همهجانبۀ روایات حتی بر اساس این نظریه، مسئلۀ پیش روی این نوشتار نیست، لذا دربارۀ اعتبارسنجی محتوایی احادیث مورد بحث، تنها به صورت گذرا، آن هم در لابهلای مطالب دیگر اشاره خواهد رفت.
گزارههای احادیث مورد بحث _ اعم از احادیث مشترک جوامع روایی شیعه و اهلتسنن و یا مختص هریک و نیز اعم از گزارههایی که میان آنها تناقض هرچند ظاهری وجود دارد یا ندارد _ را به صورت زیر میتوان سامان داد:
یکم. گزارههای موجود در روایات اهل تسنن
گزارههایی که دربارۀ چشم دجال از روایات اهل تسنن به دست میآید عبارتند از:
1. دجّال دارای یک چشم است؛
2. چشم دجّال کور است؛
3. چشم دجّال مانند انگور معلق و آویزان است؛
4. چشم دجّال برجسته و بارز است؛
5. چشم دجّال بیناییاش را از دست داده است؛
6. چشم دجّال مانند انگور برجسته و از حدقه درآمده است؛
7. چشم دجّال از جا کنده شده است؛
8. چشم دجّال معیوب است؛
9. چشم دجّال کور نیست؛
10. چشم دجّال مانند ستاره صبح میدرخشد؛
11. چشم دجّال گویی ستارهای آغشته به خون است؛
12. چشم راست دجّال کور است؛
13. چشم دجّال ورقلنبیده است؛
14. چشم دجّال گویی نخاعهای (خلطی) است که روی دیوار گچکاری شده افتاده است؛
15. چشم دجّال دارای ناخنک است؛
16. چشم چپ دجّال کور است؛
17. چشم چپ دجّال همچون ستارهای درخشان است؛
18. چشم چپ دجال گویی ستاره زهره است؛
19. یکی از چشمان دجال مانند ستارهای درخشان است؛
20. چشم دجال مانند ستارهای بارز است؛
21. یکی از چشمان دجال مانند شیشهای سبزرنگ است؛
22. یکی از چشمان دجال کور و دیگری آغشته به خون است؛
23. بین دوچشم دجال واژه «کافر» نوشته شده است؛
24. بین دوچشم دجال واژه «کافر» یا «ک ف ر» نوشته شده است؛
25. تنها کسی قادر به خواندن نوشته میان دو چشم دجال است که از عمل او اکراه
داشته باشد.
26. هر مؤمن باسواد و بیسوادی نوشته میان دو چشم دجال را میخواند.
27. هر انسانی قادر به خواندن نوشته میان دو چشم دجال است؛
28. هر مسلمانی میتواند نوشته میان دو چشم دجال را بخواند.
دوم. گزارههای موجود در روایات شیعه
گزارههایی که دربارۀ چشم دجال از روایات شیعه به دست میآید عبارتند از:
1. دجال یک چشم است؛
2. چشم راست دجال کور و مانند دانه انگور برجسته و از حدقه درآمده است؛
3. چشم دجال در پیشانیاش مانند ستاره صبح میدرخشد و آنچنان آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد؛
4. چشم راست دجال کور است و چشم چپ او در پیشانیاش همچون ستاره صبح میدرخشد و به گونهای آغشته به خون است که گویی تکهگوشتی اضافه دارد؛
5. چشم راست دجال کور است و چشم چپ او در پیشانیاش همچون ستاره صبح میدرخشد و به گونهای آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد؛
6. چشم راست دجال کور است و چشم دیگر او مانند دانه انگور برجسته و از حدقه
درآمده است؛
7. میان دو چشم دجال واژه «کافر» نوشته شده است؛
8. هر شخص باسواد و بیسوادی نوشته میان دو چشم دجال را میتواند بخواند.
9. هر مؤمنی قادر به شناسایی نوشته میان دو چشم دجال است.
ب) تحلیل احادیث از نظر محتوا و میزان دلالت آنها
با نگاهی گذرا به روایات اهل تسنن و شیعه میتوان به نتایج کلی زیر دست یافت:
1. برخی از ویژگیها بین جوامع حدیثی اهل تسنن و شیعه مشترک است و برخی دیگر تنها به یکی از آنها اختصاص دارد که در ادامه بیان خواهد شد.
2. اطلاعات و دادههای موجود در روایات اهل تسنن، دارای فراوانی بیشتری نسبت به روایات شیعه است.
3. در برخی از روایات اهل تسنن تناقض وجود دارد، برخلاف احادیث شیعه که در آنها تناقضی یافت نمیشود.
اما آنچه مهم است، تحلیل دادهها و بهویژه دادههای متناقضنماست که در ادامه بدان پرداخته میشود. پیشزمینه بررسی این موارد، مقایسه میان روایات و استخراج موارد مشترک و مختص و نیز دادههای به ظاهر متناقض است.
گزیدۀ دادههای روایات اهل تسنن دربارۀ ویژگیهای دجال را با استفاده از دو قاعده کلی تناقض نداشتن ادله مثبت و تناقض ادله مخالف، به صورت زیر میتوان سامان داد:
1. دجال دارای یک چشم است؛
2. چشم دجال یا بیناییاش را از دست داده و این چشم، چشم راست اوست که کور است و در مقابل، آن چشم دجال کور نیست و چشم چپ او کور است؛
3. چشم دجال معیوب و از جای خود کنده شده، مانند انگور آویزان، برجسته و بارز، از حدقه درآمده است؛
4. چشم دجال مانند ستارۀ روشن و بارز و ستارۀ صبح میدرخشد و گویی ستارهای آغشته به خون است و این چشم، یکی از چشمهای اوست، بلکه چشم چپ اوست که مانند ستاره و یا مانند ستاره زهره میدرخشد؛
5. چشم دجال گویی نخاعهای (خلطی) است که بر روی دیوار گچکاری شده افتاده است؛
6. چشم دجال دارای ناخنک است؛
7. یکی از چشمان دجال مانند شیشهای سبزرنگ است؛
8. بین دو چشم دجال واژه «کافر» یا «ک ف ر» نوشته شده است که هر انسان، یا هر مسلمان، یا هر مؤمن و یا کسی که از عمل او اکراه داشته باشد، میتواند آن را بخواند.
بر این اساس، گزیده آموزههای احادیث شیعه عبارتند از:
1. دجال دارای یک چشم است؛
2. چشم راست دجال کور است؛
3. چشم راست او مانند انگور برجسته و از حدقه درآمده است و یا چشم چپ او
در پیشانیاش مانند ستاره صبح میدرخشد و آنچنان آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد، یا گویی تکهگوشتی اضافه دارد و مانند دانه انگوری برجسته و از حدقه درآمده است.
اگرچه این گزارۀ مشترک در روایات فریقین که دجال دارای یک چشم است، با دوچشم بودن او تناقضی آشکار دارد، اما راه جمع بین این احادیث به ظاهر متناقض آن است که بنابر روایات مشترک فریقین، از آنجا که یکی از دو چشم دجال کور است، مقصود از تکچشمی بودن دجال، چشم سالم اوست. بنابراین، بین دو دسته از احادیث تناقضی وجود نخواهد داشت، به جز حدیثی از اهل تسنن که میگوید چشم دجال کور نیست. البته این تناقض را نیز به این صورت میتوان حل کرد که دجال نابینای مطلق نیست؛ اما اینکه آیا آن چشم دجال که معیوب است و بیناییاش را از دست داده، کدام چشم دجال است، بر اساس برخی از روایات اهلتسنن چشم کور دجال، چشم راست اوست و بر اساس پارهای دیگر، چشم چپ او، و این تناقضی آشکار میان روایات اهلتسنن است؛ ولی در احادیث شیعه تنها چشم راست دجال به کوری وصف شده است.
همچنین بر اساس روایات اهل تسنن، چشم دجال از جای خود کنده شده و برجسته، بارز و از حدقه درآمده است و براساس روایات شیعه مانند انگور برجسته و از حدقه درآمده است. اگرچه ویژگیهای به شمار آمده در روایات اهل تسنن بیشتر است، ولی از این جهت میان روایات _ خواه میان توصیفهای گوناگون فریقین یا خصوص روایات شیعه و یا خصوص اهل تسنن _ تناقض وجود ندارد؛ اما در اینکه کدام چشم دجال مانند انگور برجسته و از حدقه درآمده، میان روایات اهل تسنن در اینباره دادهای یافت نمیشود، اما در میان روایات شیعه اختلاف وجود دارد؛ برخی از احادیث، چشم راست و برخی چشم چپ او را دارای این ویژگی دانستهاند.
همچنین، بین احادیث اهل تسنن که میگویند چشم دجال مانند ستاره روشن یا ستاره صبح و یا ستاره زهره و یا مانند ستارهای آغشته به خون است، با احادیث شیعه که بیان میدارند چشم دجال مانند ستاره صبح میدرخشد و چنان آغشته به خون است که گویی زالویی در آن وجود دارد، چندان اختلافی وجود ندارد، اگرچه اطلاعات روایات اهل تسنن در اینباره بیشتر است. اما اینکه این چشم کدام چشم دجال است، در روایات اهل تسنن بر اساس روایتی، یکی از دو چشم و براساس برخی روایات دیگر به طور مشخص، چشم چپ او به این ویژگی متصف شده است که روایت نخست، قابل حمل بر معنای روایت دوم است و در نتیجه بر اساس روایت اهل تسنن، چشم چپ او این ویژگیها را دارد.
مراد از این گزاره نیز که یکی از چشمان دجال همانند شیشهای سبزرنگ است، همین چشم او خواهد بود، ولی میان رنگ چشم او _ که بر اساس گزارههای گذشته، روشن، بارز، مانند ستاره زهره، آغشته به خون و طبیعتاً سرخرنگ است _ تناقض ظاهری وجود دارد که این مسئله نیز میان درخشش شیشهوار چشم و درخشش همانند ستاره یا ستاره زهره و ... تناسب برقرار میکند. و اما اختلاف رنگ خون و رنگ سبز را به این صورت میتوان حل کرد که در اثر مرور زمان رنگ چشم نابینا که خونآلود بود به سبزی میزند، یا اینکه اساساً رنگ خون مرده میان سرخی و سبزی است. از اینرو احادیث شیعه نیز در مسئله درخشش چشم دجال با روایات اهل تسنن هماهنگ هستند. همچنین آغشته به خونیِ چشم به گونهای که گویی زالویی در آن وجود دارد که در روایات شیعه آمده، با رنگ چشم از نظر سرخرنگی که به سبزی میزند، سازگاری کامل دارد. بنابراین از این نظر نیز اختلافی میان روایات فریقین وجود نخواهد داشت؛ ولی اینکه از دیدگاه روایات شیعه کدام چشم دارای این ویژگی است، چشم چپ دجال به این ویژگی توصیف شده است.
اما از این نظر که براساس روایات اهل تسنن، چشم دجال گویی نخاعهای (خلطی) است که بر روی دیوار گچکاری شده افتاده یا دارای ناخنک است و نیز بر اساس روایات شیعه که گویی تکهگوشتی اضافه دارد، اختلافی وجود نخواهد داشت و همه توصیفهای گوناگون یک ویژگی است؛ اما در اینکه این کدام چشم دجال است که این ویژگی را دارد، در روایات اهل تسنن چیزی نیامده، ولی بر اساس روایات شیعه، چشم چپ او دارای این ویژگی است.
اما قضاوت نهایی در ویژگیهای چشم دجال میطلبد که به سؤالهای اساسی در اینباره پاسخ داده شود. این سؤالها عبارتند از:
1. از میان دو چشم دجال، کدام کور است و کدام سالم؟ که بر اساس روایت اهل تسنن، چشم راست یا چپ و براساس روایات شیعه، چشم راست او کور است.
2. ویژگیهای نامبردۀ سری اول مانند از جای کنده شدن و برجستگی و از حدقه درآمدن و آویخته شدن مانند انگور، آیا ویژگی چشم سالم اوست یا ویژگی چشم نابینای او؟
3. ویژگیهای سری دوم مانند درخشش، آغشته به خون بودن و رنگ چشم، جزو ویژگیهای چشم سالم دجال است یا چشم کور او؟
4. ویژگی سری سوم که عبارت است از وجود نخاعه، خلط، ناخنک یا تکهگوشت در چشم، ویژگی چشم سالم دجال است یا چشم نابینای او؟
5. یا اینکه اساساً آیا برخی ویژگیها، مربوط به چشم سالم و برخی ویژگیِ چشم نابینای دجال است؟
در واقع سؤالهای یادشده به دو سؤال بازمیگردد که عبارتند از اینکه آیا از میان دو چشم دجال، کدام کور و کدام سالم است و اساساً این ویژگیها، مربوط به چشم سالم اوست یا چشم نابینای او؟
اگرچه در نگاه اول امکان دارد گفته شود میتوان اختلاف روایات در نابینای مطلق بودن چشم راست یا چپ دجال را با توجه به تفاوت سمت راست و چپ، بر اساس سمت راست یا چپ صورت او در صورتی که دجال سمت راست یا چپ صورت خود را بیان کند و یا سمت راست یا چپ با توجه به کسی که به او نگاه میکند، توجیه کرد؛ ولی حقیقت آن است که در اینگونه موارد، عرفاً سمت راست و چپ نسبت به خود شخص _ یعنی احتمال اول _ به حساب میآید و نه به اعتبار نگاه کننده به شخص. بنابراین، این وجه هرگز در توجیه اختلاف احادیث کارساز نخواهد بود.
در پاسخ به سؤال دوم _ یعنی اینکه آیا این ویژگیهای چشم سالم دجال است یا چشم نابینای او؟ _ میتوان گفت این ویژگیها همه مربوط به چشم سالم دجال است؛ زیرا از روایات اهل تسنن و نیز شیعه برمیآید که تمامی این ویژگیها، مربوط به چشم سالم اوست. روایات زیر از اهل تسنن بر این مطلب دلالت دارد:
1. از این روایت که میگوید دجال دارای چشمی کور، برجسته و بارز است برمیآید
که چشم دجال کاملاً کور نیست، بلکه بیناییاش را از دست داده است. بنابراین، چشم او نسبتاً سالم است و برجستگی و بارز بودن نیز با سلامت نسبی سازگار است و دلالتی بر کوری مطلق ندارد.
2. از این حدیث که میگوید چشم دجال، همچون دانه انگوری برجسته است نیز میتوان به سلامت نسبی چشم دجال پی برد؛ زیرا شباهت چشم به دانه انگور برجسته و نیز از حدقه درآمدگی، یعنی بزرگی چشم، بر سلامت نسبی آن دلالت دارد. بنابراین، منظور از یک چشم دجال که در این روایت بدان اشاره شده، همان چشم اوست که مانند دانه انگور برجسته و از حدقه درآمده است و این دو ویژگی نیز با سلامت نسبی چشم، سازگار است.
3. حدیثی که میگوید چشم دجال از جا کنده شده و معیوب است گویای آن است که چشم دجال از جا کنده شده، ولی کاملاً کور نیست، بلکه معیوب است. بنابراین، ویژگی از جا کنده شدن، همانند برجستگی که در روایات دیگر آمده، هرگز بر کوری مطلق دلالت ندارد، بلکه با سلامت نسبی سازگار است و ویژگی معیوب بودن، مؤیّد سلامت نسبی چشم اوست.
4. حدیثی که چشم دجال را به نابینا بودن وصف کرده نیز بیانگر آن است که دجال یک چشم دارد و کور است. از این حدیث برمیآید که یک چشم دجال، قطعاً کور و نابینای مطلق است؛ لذا دجال به یکچشم بودن وصف شده، چرا که چشم دیگر، اساساً چشم به شمار نیامده است. از این حدیث میتوان دوگونه برداشت کرد: 1. در ظاهرِ چهرۀ دجال فقط یک چشم وجود دارد؛ 2. اینکه دجال دو چشم دارد، لیکن یکی کاملاً نابیناست و کارآیی چشم را که دیدن است ندارد. از اینرو، به یکچشم بودن وصف شده است که با توجه به روایات دیگر که دجال را به داشتن دو چشم وصف کرده، وجه دوم صحیح به نظر میرسد. در هر حال، از این حدیث نیز برمیآید که دجال در چهرۀ خود دارای دوچشم است: یکی کاملاً نابینا به حدی که دیگر چشم به شمار نمیآید، و دیگری چشمی نسبتاً کور و نابینا که چشم محسوب میشود.
5. حدیثی که دجال را یکچشم و بینا معرفی میکند، به روشنی درمییابیم چشمی که در چهره اوست، کور نیست. در واقع، وجه جمع این حدیث با حدیث گذشته، این است که یک چشم دجال _ که در روایت گذشته به کوری وصف شده _ کور نیست و این تناقض آشکار است. از اینرو باید گفت که این چشم به لحاظ آنکه نسبتاً نابینایی خود را از دست داده، در حدیث گذشته نابینایی نسبی و کوری، و به لحاظ بینایی نسبی به کور نبودن در این حدیث وصف شده است.
6. حدیثی که چشم دجال را همچون ستاره برمیشمارد، با سلامت نسبی چشم دجال سازگار است؛ زیرا درخشش چشم یا آغشته به خون بودن، هرگز بر این دلالت ندارد که کاملاً نابیناست و ویژگی اول، هیچ دلالتی بر کوری یا حتی نابینایی ندارد، بلکه درخشش نورچشم از آن استفاده میشود. ویژگی دوم (آغشته به خون بودن) تنها دلیل بر کمسو بودن نور چشم است و نابینایی مطلق از آن استفاده نمیشود.
7. حدیث دیگر که چشم دجال را نابینا و همچون انگور میداند دلالت بر این دارد که یکی از دو چشم (چشم راست) او کور است و به قرینه مقابله از این جا میتوان دریافت که چشم دیگرش کور نیست.البته ممکن است بر این برداشت از حدیث خرده گرفته شود که اینگونه برداشت، مبتنی بر حجیت مفهوم عدد است که در علم اصول فقه، عدم حجیت آن اثبات شده است؛ 1. لیکن باید توجه کرد که مفهوم عدد در حالت عادی و طبیعی حجت نیست، ولی در جایی که قرینه بر استفاده مفهوم از جمله وجود داشته باشد، مانند مثال مورد بحث _ که قرینه مقابله درصدد بیان یکی از دو چشم در برابر چشم دیگر است _ قطعاً مفهوم عدد حجت خواهد بود (قمی، 1231: ص191؛ ایوانكیفی، 1421: ج2، 583؛ عراقی، 1431: ج1-2، 503؛ مظفر، 1380: ج1، 181)؛ 2. بر این اساس، از ویژگی نخست که در این حدیث برای چشم دجال به شمار آمده (کور بودن چشم راست) صرفاً کور بودن یک چشم و نابینا نبودن مطلق چشم دیگر دجال استفاده میشود. اما ویژگی دوم (برجستگی همچون انگور و از حدقه درآمدگی) چنانکه در شرح احادیث گذشته گفته شد، نهتنها دلالت بر کوری مطلق چشم دلالت ندارد، بلکه دلیل بر بینایی آن است (مظفر، 1380: ج1، 181).
8. حدیثی که میگوید چشم دجال، نابینا و همچون نخاعهای بر دیوار گچکاری شده است، همانند احادیث گذشته، بیان میدارد همان چشم او که در این حدیث به کوری وصف شده (چشم راست)، برجسته و همانند نخاعه و خلطی است که روی دیوار گچکاری شده افتاده است و دو ویژگی اخیر بر کوری مطلق دلالت نمیکند، بلکه صرفاً بر ورقلنبیدگی و نیز تمایز شدید رنگ چشم با رنگ چهره دلالت دارد و این دو با سلامت نسبی چشم سازگار است.
روایاتی که پیشتر _ ذیل عنوان دجال دوچشم _ از جوامع روایی شیعه نقل شد، دال بر این مطلب است.
از توضیحاتی که در چگونگی دلالت روایات موجود در جوامع روایی اهل تسنن بر نابینای مطلق نبودن یک چشم دجال و سلامت نسبی آن ذکر شد، به خوبی میتوان سازگاری روایات پنجگانۀ شیعی با سلامت نسبی یک چشم دجال را استنباط کرد.
با دقت در 13 روایتی که از جوامع روایی فریقین نقل شد، میتوان پاسخ سؤال نخست را
_ که عبارت بود از اینکه آیا چشم راست دجال کور است یا چشم چپ او _ به دست آورد که یک چشم دجال به کلی کور است و چشم دیگر او نیز که کور نیست و این ویژگیها را دارد، در مقایسه با چشم سالم، کور و نابینای نسبی به شمار میآید. بنابراین، اختلاف میان روایات در اینکه چشم چپ او کور است یا چشم راست او، به کلی برطرف خواهد شد؛ زیرا در مقایسه با چشم سالم، هر دو چشم او کور است و به هر کدام میتوان واژه نابینا و کور را اطلاق کرد، اما اینکه کدام چشم او کاملاً نابیناست و کدام نسبتاً نابینا، باید گفت همچنان از برخی روایاتی که ذکر شد میتوان استفاده کرد که چشم راست او، نسبتاً نابیناست. در مقابل در برخی روایات، این ویژگی برای چشم چپ او ذکر شده است.
اما در حقیقت صرف اینکه یکچشم بودن دجال در کنار ویژگی چشم او ذکر شده، هیچگونه ظهوری در اینکه این چشمِ کور، همان چشمی است که ویژگی آن ذکر شده، ندارد. بهویژه آنکه در برخی روایات، به ویژگی چشم راست و چپ تصریح شده است و به لحاظ اینکه این دو چشم، مقابل یکدیگر قرار دارند، قطعاً و صراحتاً هرکدام از ویژگیها، مخصوص همان چشم خواهد بود و این صراحت نصّ است در برابر استفاده از روایات گذشته که صرف ظهور یا اِشعار بود. اما متن برخی دیگر از روایات، به صراحت و به قرینه مقابله، گویای آن است که چشم راست دجال کاملاً کور است، ولی چشم چپ او نسبت به چشم راست کور نیست، اما به لحاظ آنکه ویژگیهایی مانند درخشش، آغشته به خون بودن و برجستگی و از حدقه درآمدن برای چشم چپ ذکر شده و اینها در برابر کوری مطلق چشم راست قرار دارد. پس این ویژگیها نشان دهنده سلامت نسبی است و حتی ویژگی «از حدقه درآمدن» به حدی نیست که واقعاً از حدقه درآمده و بیرون افتاده باشد، بلکه نشان از برجستگی و بارز بودن آن دارد.
در نهایت با تأمل دوباره در روایات (اعم از روایات شیعه و اهل تسنن) میتوان گفت که ویژگی درخشش همانند ستاره، ویژگی چشم چپ است و بهجز روایت زیر، همۀ روایات پیشگفته گویای این مطلبند.
روایت در مخالفت با روایاتی که پیش از این بیان شد، مویّد دیگر کوری مطلق چشم راست دجال، وجه تأویلی است که مراد از سمت راست و جهت یمن و نیکی، و مقصود از سمت چپ، جهت شومی و نایمنی و بدی و زشتی باشد، چنانکه در تفسیر برخی آیات قرآن، منظور از «الیمین» و «میمنه»، برکت و یمن برشمرده شده است. از جمله در تفسیر آیه 52 سوره مبارکه مریم بیضاوی «ایمن» را به معنای سمت میمون و مبارک حضرت موسی(ع) تفسیر کرده است (نک: بیضاوی، 1376: ج4، 13).
همچنین ابوحیّان اندلسی دلیلِ آوردنِ لفظ «یمین» در آیه 69 سوره مبارکه طه را خوشیُمن و مایه برکت بودن عصای حضرت موسی(ع) ذکر کرده میکند (ابوحیان، 1412: ج7، 356).
شیخ طوسی در آیه 28 سوره صافات آمدن کافران از سمت راست را به آمدن آنها همراه با سخن نصیحتآمیز، میمون و مایه برکت تفسیر کرده است (طوسی، بیتا: ج8، 491).
بر این اساس، کوری مطلق جهت یمن و نیکی دجال _ که مظهر شر و بدی است _ با کوری چشم راست او بسیار سازگار است؛ والله العالم.
بنابراین، دجال دارای دوچشم است و چشم راست او کاملاً نابیناست. اما چشم چپ او نسبتاً نابیناست و ویژگیهای درخشش و آغشتگی به خون و نیز وجود نخاعه و ناخنک در چشم و ... به این چشم او مربوط است. نکته دیگر اینکه روایاتی که به صراحت وجه جمع این احادیثند، همگی روایات شیعی هستند.
نکته پایانی اینکه از ویژگیهای ذکر شده برای چشم نیمهسالم دجال در روایات، میتوان دریافت که چشم نیمهسالم او، از چشم عادی بسیار بزرگتر است، یا دستکم بسیار بزرگتر از چشم عادی مینماید، به گونهای که تقریباً جای دو چشم را پوشش داده است. براین اساس، از بین دو برداشت از «یکچشم بودن دجال» که: 1. دجال دارای یک چشم در چهره است و
2. دجال دارای دوچشم است، ولی یکچشم مینماید، برداشت دوم با ویژگیهای ذکر شده در احادیث مانند بسیار درخشنده بودن، آویزان بودن، برجسته بودن و ... سازگار است. بر این اساس، نهتنها احادیثی که دجال را یکچشم معرفی کرده به درستی توجیه و معنا میشود، بلکه دلیل تعبیر از دوچشم به یکچشم نیز روشن میگردد که عبارت از بزرگی یک چشم است، به گونهای که همانند انسانی که یک چشم در چهره دارد، مینماید.
اما درباره نوشته میان دو چشم دجال، در روایات شیعه و اهلسنّت این مطلب ذکر شده است که دیدن و خواندن این نوشته منوط به داشتن سواد نیست و هر فرد باسواد یا بیسوادی میتواند آن را بخواند که این دسته از روایات مطلقند و در روایات دیگر، قیدهایی نیز این اطلاق را مقید میکند. در روایات اهلسنّت قیدهای بیشتری نسبت به روایات شیعه برای دیدن و شناختن آن نوشته ذکر شده است. در روایات شیعه، دیدن آن نوشته، مقید به قید ایمان شده است و در روایات اهلسنّت علاوه بر قید ایمان، قیود دیگری چون اسلام و اکراه از عمل دجّال ذکر شده است که البته این قیود، با قید ایمان منافات نداشته و ایمان این موارد را نیز دربر میگیرد.
همچنین از اینکه در این روایات اشاره شده است خواندن این نوشته منوط به داشتن سواد خواندن و نوشتن نیست، میتوان نتیجه گرفت که این نوشته به صورت نوشتهای مرکب از حروف و کلمات نیست که انسانهای بیسواد از خواندن آن ناتوان باشند، بلکه این مطلب که «میان دو چشم دجّال نوشته شده است کافر» میتواند به عنوان کنایه از وضوح کفر دجّال باشد. به عبارت دیگر، کنایه از مطلبی خاص است، نه اینکه واقعاً نوشتهای میان دو چشم دجّال وجود داشته باشد.
شاهد بر این مدعا اینکه در برخی دیگر از روایات نیز عبارت «مکتوب بین عینیه فلان» دربارۀ افراد دیگری به کار رفته است. به عنوان مثال در روایتی از امام باقر(ع) آمده است که «هیچ مخلوقی نیست مگر اینکه در میان دو چشم او نوشته شده است کافر یا مؤمن و آن از شما پنهان است و از ائمه پنهان نیست» و در روایتی دیگر از امام صادق(ع) آمده است: «هر کس مَردی یا مردمی را در کشتن بیگناهی با نیمکلمه یاری کند، در روز باز پسین میآید در حالی که میان دو چشمش نوشته شده است: ناامید از رحمت خداوند» .
چنانکه ملاحظه میشود در این روایات نیز عبارت «مکتوب بین عینیه» به کار رفته است و منظور از آن را میتوان معادل فارسی آن که میگویند «در پیشانی فلانی مهر فلان خورده است» دانست. گذشته از قراین ذکر شده، خود تعبیر «کتابت» که در موارد بسیاری از آیات قرآن کریم نه به معنای کتابت و نگارش با ابزارهای نگارش، که به معانی کنایی: ثبت و استوار کردن، اندازهگیری، واجب کردن و اراده حتمی چیزی را نمودن به کار رفته است (راغب اصفهانی، 1412: ج1، 699). بر این اساس، منظور از کتابت واژۀ «کافر» در میان دو چشم دجال نیز میتواند کنایه از تقدیر حتمی کفر دجال _ البته با سوء اختیار خود او _ خواهد بود.
بنابراین، میتوان گفت از احادیث مربوط به نوشته شدن واژه کافر در میان چشمان دجال، دو نکته استفاده میشود: 1. کفر دجال حتمی است؛ 2. کفر دجال برای مؤمنان به روشنی مشهود است.
نتیجه
با بررسیهای انجام شده در این تحقیق، نتایج زیر حاصل شده است:
1. روایات چشم دجّال هرچند در نگاه نخست دارای گونههای مختلف و بعضاً متناقضی است، اما با دقت نظر و بررسی دقیق مضمون این روایاتف میتوان بین آنها جمع کرد.
2. یک چشم دجال کاملاً کور است و چشم دیگر او نیز که کور نیست، ویژگیهایی دارد که در مقایسه با چشم سالم، کور و نابینای نسبی به شمار میآید. بنابراین، اختلاف میان روایات در اینکه چشم چپ او کور است یا چشم راست او، به کلی برطرف خواهد شد؛ زیرا در مقایسه با چشم سالم، هر دو چشم او کور است و به هریک میتوان واژۀ نابینا و کور را اطلاق کرد.
3. روایات شیعی به صراحت بیانگر وجه جمع بین احادیث است و در زمینه مشخص کردن ویژگیهای دو چشم دجال و بهویژه مشخص کردن چشم کاملاً نابینا و چشم نسبتاً سالم دجال کارساز هستند.
4. نتیجهگیری کلی آنکه دجال، دو چشم دارد و چشم چپ او کاملاً نابیناست؛ اما چشم راست او نابینای نسبی است و ویژگیهای درخشش و آغشتگی به خون و نیز وجود نخاعه و ناخنک در چشم و ... به این چشم او مربوط است.
5. درباره نوشته میان دو چشم او نیز باید گفت این نوشته، مرکب از حروف و کلمات نیست که انسانهای بیسواد از خواندن آن ناتوان باشند، بلکه میتواند به عنوان کنایه از ثبوت و وضوح کفر دجّال باشد.
منابع
_ ابنحنبل، احمد، مسند، بیروت، دار صادر، بیتا.
_ ابنحنبل، عبد الله بن احمد، السنة، تحقیق: محمد بن سعید بن سالم قحطانی، بیجا، دار ابنقیّم، چاپ اول، 1406ق.
_ ابنعبدالبر، یوسف، الاستیعاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت: دارالجیل، چاپ اول، 1412ق.
_ ابنماجه، محمد بن یزید، سنن، تحقیق و تعلیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع، بیتا.
_ ابوحیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۲ق.
_ ایوانكیفی، محمدتقی بن عبدالرحیم، هدایة المسترشدین فی شرح معالم الدین، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۲۱ق.
_ بحرانى، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة البعثة، چاپ اول، 1374ش.
_ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع، 1401ق.
_ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1376ق.
_ بیهقی، احمد، السنن الكبرى، بیروت: دار الفكر، بیتا.
_ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، تحقیق و تصحیح: عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفكر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ دوم، 1403ق.
_ جزایرى، نعمتالله، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، چاپ اول، 1427ق.
_ حاكم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک على الصحیحین، اشراف: یوسف عبدالرحمن المرعشلی، بیجا: بینا، بیتا.
_ حلى، حسن بن سلیمان بن محمد، مختصر البصائر، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، 1421ق.
_ خویى، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة احياء آثار الامام الخوئى، بیتا.
_ الدانی، عثمان بن سعید، السنن الواردة فی الفتن و غوائلها و الساعة و أشراطها، ریاض، دار العاصمة، چاپ اول، 1416ق.
_ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
_ راوندى، قطبالدین سعید بن هبةالله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدى(عج)، چاپ اول، 1409ق.
_ سجستانی، أبیداود سلیمان، سنن، تحقیق و تعلیق: سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1410ق.
_ شیبانی، ابنابیعاصم، السنة، بیروت، المکتب الاسلامی، 1413ق.
_ صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر(ع)؛ قم، مکتبة المرجع الدینی آیة الله العظمی الصافی، 1428ق.
_ صدری، سحر، بررسی تطبیقی روایات شیعه و اهل تسنن درباره ماهیت دجال (پایاننامه کارشناسی ارشد)، دانشگاه تربیت مدرس، 1391ش.
_ صدوق، محمد بن على بن حسین، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دارالشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق.
_ ، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق.
_ ، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413ق.
_ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلى الله علیهم، قم، مكتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
_ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق.
_ طبرانی، سلیمان، الأحادیث الطوال، تحقیق: مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، دار الكتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
_ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
_ طیالسی، سلیمان بن داوود، مسند، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
_ عراقی، ضیاءالدین، نهایة الافكار فی مباحث الالفاظ، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1431ق.
_ عینی، محمود، عمدة القاری، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
_ فیض كاشانى، محمدمحسن، نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، چاپ اول، 1371ش.
_ قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن، قوانین المحکمة (قوانین الاصول)، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، 1231ق.
_ گروه نویسندگان، الأصول الستة عشر، قم، مؤسسة دار الحدیث الثقافیة، چاپ اول، 1381ش.
_ متقی هندی، علی بن حسامالدین، كنز العمال، ضبط و تفسیر: الشیخ بكری حیانی، تصحیح و فهرسة: الشیخ صفوة السقا، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق.
_ مجلسى، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
_ مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، تحقیق و تقدیم: دكتر سهیل زكار، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع، 1414ق.
_ مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، تحقیق: عباسعلی زارعی سبزواری، چاپ هشتم، قم، مؤسسه بوستان کتاب، 1380ش.
_ نسائی، أحمد بن شعیب، سنن، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1348ق.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
_ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح، بیروت، دار الفكر، بیتا.
_ نیلى نجفى، بهاءالدین على بن عبدالكریم، منتخب الأنوار المضیئة فی ذكر القائم الحجّة(ع)، قم، مطبعة الخیام، چاپ اول، 1360ش.
_ هیثمی، علی، مجمع الزوائد، بیروت، دار الكتب العلمیة، 1408ق.
_ یزدى حائرى، على، إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب(عج)، بیروت، مؤسسة الأعلمى، چاپ اول، 1422ق.