چکیده
این نوشتار با تقسیم منکران مهدویت به دو قسم «مخالفان باور به مهدویت» و «انکارکنندگان آموزههای شیعی مهدوی» به اشکالات آنان پاسخ داده است.
مقدمه
قرآن به عنوان معجزه پیامبر اسلام و راهنمای هدایت بشریت، در کنار سنّت مهم ترین منبع شناخت عقاید، احکام، اخلاق و دیگر معارف اسلام است و در راستای فهم آن، کتابهای بسیاری به نام «تفسیر» نگاشته شده و میشود. کتابهای تفسیر هر فرقه از مذاهب اسلامی، بیانگر گزیدهای از عقاید، احکام و اصول اخلاقی آنان است و بر همین اساس، منبع درخور توجهی برای شناخت معارف آن مذهب، بهویژه مسائل اعتقادی پیروان آن به شمار میرود.
مفسران اهلسنّت نیز در ضمن بیان فهم خود از آیات قرآن، عقاید، احکام و مبانی اخلاقی خویش را نیز تبیین کردهاند. از اینرو واکاوی تفاسیر آنان با رویکرد مهدوی، نقشی مهم در فهمیدن عقاید آنان نسبت به این آموزه بالنده دارد.
آشنایی با کلیدواژهها
امام
«امام» در لغت کسی است که به او اقتدا میشود (جوهری، 1407: ج5، 1865) و در کارها مقدم میگردد (ابنفارس،1404: ج1، 28) و جمع آن «ائمه» است (جوهری، 1407: ج5، 1865).
در اصطلاح شیعه، امام در معنایی خاص به کار میرود و به معنای وصی و جانشین پیامبر اسلام و رهبر جامعه اسلامی بعد از ایشان است. بنابر اعتقاد شیعه، ائمه دوازده نفرند و آخرین آنان امام مهدی است.
این لفظ در فرهنگ اهلسنت معنای دیگری داشته و به معنای پیشوا و صاحب نام استفاده میشود. به سران مذاهب و صاحبان کتب مهم حدیثی و تفسیری نیز امام میگویند.
اما شاید دلیل اینکه به امام مهدی امام گفته میشود، روایت پیامبر درباره دوازده امام یا روایتی که بیانگر امامت ایشان بر عیسی بن مریم در نماز جماعت است بوده و مراد ایشان امامت در اصطلاح شیعه نیست.
مهدی
«مهدی» در لغت، اسم مفعول از ریشه هدی به معنای هدایت شده، به كسی گفته میشود كه خداوند او را به سوی حق هدایت کرده است (ابناثیر، 1364: ج5، 254؛ ابنمنظور، 1405: ج15، 354).
مهدی از القابی است که اهلسنّت درباره حضرت به کار میبرند. مشهور شدن این لقب در بین اهلسنت به سبب روایات فراوانی است كه در آنها از حضرت به این نام یاد شده است (ابنحنبل، بیتا: ج3، 37؛ سجستانی، 1410: ج2، 310؛ حاكم نیشابوری، بیتا: ج4، 557).
تفسیر و کتب تفسیری
«تفسیر» در لغت از ریشه سفر یا فسر به معنای روشن شدن (جوهری، 1407: ج2، 781)، بیان و توضیح (فراهیدی، 1410: ج7، 247؛ ابنفارس، 1404: ج4، 504)، جداسازی (زبیدی، 1414: ج7، 349)، برداشتن حجاب و پرده (جوهری، 1407: ج2، 781؛ زبیدی، 1414: ج7، 349)، کشف کردن معنای معقول (زبیدی، 1414: ج7، 349) و بیان معنای الفاظ مشکل (ابنمنظور، 1405: ج5، 55) است.
در اصطلاح نیز به معنای کشف و پردهبرداری از ابهام کلمات و جملههای قرآن و نیز توضیح مقاصد و اهداف آنهاست. به عبارت دیگر مقصود از تفسیر، تبیین مراد استعمالی آیات قرآن و آشکار کردن مراد جدی آن براساس قواعد ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره است (رضایی اصفهانی، 1389: 18).
مراد ما از تفاسیر اهلسنت، تفاسیر ترتیبی آنان است؛ خواه گرایش نقلی داشته باشند (تفاسیر قرآنی و روایی)، خواه عقلی و اجتهادی. بنابراین، تفاسیر موضوعی، تفسیر تکسورهای و کتابهای علوم قرآن آنان از مقصود این نوشتار خارج است.
در این نوشتار، بیش از صد دوره تفسیر اهلسنت مورد واکاوی قرار گرفته است و از جهت پراکندگی زمانی، از تفاسیر قرون اولیه تا تفاسیر معاصران آنان را در بر میگیرد که در این میان، برخی از تفاسیر اهلسنت (حدود25%) حتی در حد نقل یک روایت نیز به موضوع مهدویت اشارهای نکردهاند.
اهلسنّت
مراد از اهلسنت در این پژوهش، هر فرقه و مذهبی از مذاهب اسلامی استكه خلفای اربعه را به خلافت پذیرفته باشد و حضرت علی را خلیفه بلافصل پیامبر نداند. بنابراین تعریف، خوارج و نواصب و همچنین فرقههای مختلف شیعی از دایره این تحقیق خارجاند.
اصل اعتقاد به امام مهدی در تفاسیر اهلسنّت
مفسران اهلسنت مانند سایر علمای آنان، اصل مهدویت را به عنوان باوری اصیل و اسلامی پذیرفته و با نقل روایات در ذیل آیات مربوطه به تحلیل و بررسی این آموزه غنی پرداخته و نقش وجایگاه اجتماعی، سیاسی و... آن را مورد کاوش قرار دادهاند.
متأسفانه این باور اصیل در برخی از تفاسیر آنان، از تعدی منکران مهدویت مصون نمانده و افزون بر انکار اصل مهدویت، گستره آن را تنها به چند حدیث ضعیف از پیامبر گرامی اسلام محدود میدانند. در این بخش در ضمن ارائه مطالبی از تفاسیر اهلسنت، ریشهداری این باور به اثبات میرسد.
میتوان نگاشتههای مربوط به مهدیباوری در تفاسیر اهلسنت را به دو بخش عمده تقسیم كرد:
الف) مواردی كه به باورداشت مهدویت تصریح و آن را تأیید میکنند.
ب) مواردی كه به صورت غیرمستقیم با بیان روایت یا ذكر مباحث مهدویت این باورداشت از آنها استفاده میشود.
کلمات صریح مفسران در باور به مهدویت
_ امام مهدی، بشارت داده شدۀ احادیث است (ابنكثیر، 1412: ج2، 34، ذیل آیه 12 مائده).
_ در فضیلت مهدی آنقدر مطلب هست كه قلم توانایی نوشتن آن را ندارد (ملاحویش، 1382: ج2، 197، ذیل آیات 21- 30 طه). این خود از بهترین تعبیرها در باورداشت مهدویت به شمار میرود.
_ اخبار صحیح متواتر امام مهدی را از نسل پیامبر و حضرت زهرا میدانند (قرطبی، 1405: ج8، 121 - 122) و سند احادیث مربوط به اتصال نسب امام مهدی به پیامبر در مقایسه با سایر احادیث، صحیحتر است (همو: 122). قرطبی در این تعبیرها دستکم بخشی از احادیث مهدویت _ که مربوط به نسب امام مهدی، است _ را صحیح و متواتر خوانده است.
_ اقتدای حضرت عیسی به حضرت مهدی در نماز جماعت، مشهور ومورد پذیرش بیشتر اهل علم (آلوسی بغدادی، 1415: ج11، 214) و اکثریت (همو: ج13، 95) است.
_ این عقیده در بین مسلمانان اعم از عالم و جاهل عمومی بوده و دارای احادیث فراوان است و این اندیشه در امت اسلامی ریشه دوانده و تثبیت شده است (طنطاوی جوهری، بیتا: مج6، ج11-12، 12-16، ذیل آیه 1 حج).
_ مسلمانان منتظر مهدی وعیسی هستند (رشیدرضا، بیتا: ج9، 489، ذیل آیه 187 اعراف؛ طه الدرة، 1410: ج12، جزء 23-24، 591)
_ خاص و عام میدانند که در نشانههای قیامت روایاتی وارد شده مبنی بر اینکه مردی از اهلبیت پیامبر به نام مهدی قیام خواهد کرد (رشیدرضا، بیتا: ج6، 57، ذیل آیه 157 نساء).
اگرچه افرادی مانند آلوسی، رشیدرضا و طنطاوی در برخی موارد به اصل مهدویت تاختهاند، اما بر شهرت و ریشهداری این باور در جامعه اسلامی معترفاند.
...