چکيده
در روایات تفسیری، واژۀ «بقیّة الله» در آیۀ مهدویِ «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» بر امام زمان و در برخی از روایات بر مطلق امام معصوم تطبیق داده شده است. این تفسیر و تطبیق در ابتدا با توجه به سیاق آیات در سورۀ هود، نامفهوم است، اما با اندکی دقت در آیه و روایات تفسیری آن و معنای لغوی «بقیّه»، این تفسیر و تطبیق کاملاً صحیح به نظر میرسد و پس از دقت و تأمل، درستی این تفسیر روایی چنان جلوه میکند که حتی معنای عام «بقیّة الله» که یک مصداق آن امام است را به فراموشی میسپارد و گویا واژۀ «بقیّة الله» را دربارۀ امام معصوم یا شخص حضرت مهدی مطرح میکند.
مقدمه
یکی دیگر از آیات مهدوی، آیۀ «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنتُمْ مُؤْمِنِينَ» است. در روایات تفسیری این آیه میبینیم که «بقیة الله» بر حضرت قائم یا بر امامی دیگر تطبیق داده شده و به طور کلی در برخی روایات عموماً بر امامان و حجتهای الهی منطبق گردیده است.
این آیه در سورۀ هود در ماجرای حضرت شعیب آمده است. حضرت شعیب به قوم خویش میگوید: «کمفروشی نکنید و در پیمانه و ترازو کم ندهید و عادلانه با پیمانۀ کامل و کشیدن کامل در ترازو معامله کنید.» آنگاه در پی این دستور آمده است: «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنتُمْ مُؤْمِنِينَ» و اصولاً چنین تبیین شده که آنچه از سوی خدا بر شما باقی گذاشته شده برایتان بهتر است و سود معاملات صحیح بهتر از درآمدهای نادرست است. ابتدا به نظر میرسد که تطبیق «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ» بر امامان و حضرت قائم گویا با مفاد آیه ناهماهنگ و ناسازگار است و آیه به آن بزرگواران ارتباطی ندارد؛ ولی در روایات بسیاری این آیه بر حضرت مهدی و امامان تطبیق داده شده است.
در این نوشتار به تحلیل این آیۀ مهدوی و روایات تفسیری آن میپردازیم و با تفسیر امامان دربارۀ این آیه آشنا میشویم. ضمن آنکه از همۀ کارشناسان قرآن و روایت و کسانی که با تفسیر اهلبیت آشنایند به جدّ میخواهیم ما را در مسیر تحلیل آیات مهدوی و روایات تفسیری آن یاری دهند و در ادامۀ این مسیر از راهنماییهای خود بهرهمندمان سازند.
در این مسیر با واژۀ «بقیّه» در لغت و در آیات قرآنی آشنا میشویم و به تأمل در آیۀ «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ» با توجه به آیات قبل و بعدش میپردازیم. آنگاه با مرور بر تطبیق امامان دربارۀ این آیه، به رمز تفسیر امامان دست مییابیم.
اعتبار روایات تفسیری این آیه
تا کنون به هفت روایت تفسیری دربارۀ این آیه دست یافتهایم، ولی بیگمان روایات دیگری نیز وجود دارد. این دسته از روایات _ که با تأمل و تحقیق، به درستی آنها دست مییابیم و صحت تفسیر امامان را خود لمس میکنیم و تطابق روایات با آیه را کاملاً مییابیم _ دیگر به سند نیازی ندارند. البته ما بر مبنای بیشتر عالمان و محققان بزرگ شیعه، از راههای گوناگون به اعتبار روایت دست مییابیم.
افزون بر این، روایات مذکور به دلیل قرار گرفتن در مجموعههای معتبر روایی شیعه مانند کافی، عیون اخبار الرضا، کمال الدین و احتجاج و توجه و پذیرش مفاد آنها از سوی عالمان شیعه از اعتباری ویژه برخوردارند. البته اقلیتی که تنها راه اعتبار روایت را سند آن میدانند، به بررسی سندی این روایت میپردازند و صحت و اعتبار سندی آن را مشخص میکنند.
تفسیر واژۀ «بقیّه»
«بقیّه» چه صیغهای است و معنایش چیست؟
جمع آن بقایا و بقیّات است، به مانند عطیّه، عطایا و عطیّات. بقیّه به معنای باقیمانده است و «بقیّةالله» یعنی آنچه از سوی خدا باقی میماند و آنچه خدا برای ما باقی میگذارد.
«بقی» ثَبَتَ و دامَ و باقی به معنای ثابت و دائم است و هر چیزی که از سوی خدا برای ما ثابت شود و باقی بماند «بقیّة الله» است.
در داستان شعیب، معاملۀ صحیح و کامل فروختن و کمی و کاستی در ترازو و پیمانه نگذاشتن و... چیزی است که از سوی خداوند برای ما ثابت شده و گذاشته شده است. این برای ما بهتر است تا اینکه در معامله کم گذاریم و کمفروشی کنیم.
همچنین میتوان گفت سودی که از این معاملۀ صحیح برای ما میماند، آن باقی گذاشتۀ خدا برای ماست و برای ما بهتر است تا سودی که از کمفروشی و مانند آن به چنگ آوریم.
اکنون روشن میشود که اگر بقیّة الله، باقی گذاشتۀ خدا به معنای طاعت خدا تلقّی شود درست است؛ چون خداوند طاعت خویش را برای ما گذاشته و معصیت را برداشته است و آنچه او گذاشته برای ما بهتر است.
باز اگر بقیّه به رحمت تفسیر شود و خطاب به امامان بیاید که «أنتم بقیّة الله في عباده» درست است؛ زیرا رحمت باقی در میان بازماندگان خدا امامان هستند و بدینگونه بقیّه معنایی مدحی پیدا میکنند و گاه گفته میشود: «فلانٌ بقیّةٌ».
نگاهی به آیۀ «بَقِیَّةُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ»
اکنون به سورۀ هود و آیات داستان شعیب که این آیه در میان آنهاست میپردازیم.
«وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ * بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ * قَالُوا يَا شُعَيْبُ...»؛
و به سوی [مردم] مدین، برادر [نسبی یا قبیلهای] آنها شعیب را [فرستادیم]. گفت: «ای قوم من، خدای یکتا را بپرستید که شما را جز او خدایی نیست، و پیمانه و ترازو را کم ندهید؛ حقاً که من شما را در خوشی [و وسعت نعمت] میبینم و من بر شما [بهسبب کمفروشی] از عذاب روزی فراگیر و هلاکتبار بیم دارم. و ای قوم من، پیمانه و ترازو را کامل و عادلانه بدهید و از مردم کالاهایشان را کم نگذارید و تبهکارانه در روی زمین فساد نکنید. آنچه خداوند [پس از ادای حق غیر] برایتان باقی میگذارد برای شما بهتر است اگر ایمان دارید، و من بر شما گمارده و نگهبان نیستم.» آنان گفتند: «ای شعیب...».
این سیاق آیات نشان میدهد که «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ» معنایی عام دارد که دربارۀ معاملۀ صحیح و یا ربح صحیح به کار گرفته شده و تطبیق داده شده است و این تطبیق _ بهسان دیگر عموماتی که در موردی خاص به کار گرفته میشوند _ هرگز معنای آیه را از عمومیت نمیاندازد. مثلاً اگر به شما بگویند: «نگاهتان را از نامحرم بگیرید، چون تقوای الهی برای شما بهتر است»، هرگز تقوای الهی به نگاه نکردن به نامحرم منحصر نمیشود. تقوای الهی عمومیت خود را دارد، گرچه در این مورد، تعلیل یک کار قرار گرفته و آن به نامحرم نگاه نکردن است.
دربارۀ موضوع بحث نیز جریان همینگونه است؛ گرچه سخن از کاملفروشی و عادلانه معامله کردن و کم نگذاشتن در ترازو و پیمانه است و در کنار آن به این عام فراگیر استدلال شده که «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ»؛ آنچه از سوی خدا برای شما باقی گذاشته میشود برای شما بهتر است؛ یعنی این معاملهای که خداوند اجازۀ آن را به شما داده از کمفروشی و مانند آن بهتر است؛ یا اینکه سود به دست آمده که از معاملۀ صحیح شرعی برایتان میماند، از سود حاصل از کمفروشی برایتان بهتر است؛ ولی جملۀ «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ» در این یک مورد خلاصه نمیشود و همانگونه که عالمان اصول فرمودهاند، مورد مخصّص نیست و عام بر عموم خود باقی است؛ یعنی هر آنچه از سوی خدا برایتان میماند، هر آنچه خدا برایتان باقی میگذارد و آنچه از سوی خدا برایتان ثابت میشود.
روشن است که بهترین نمونۀ باقیمانده از سوی خداوند، همان حجتهای الهی هستند. خداوند آنان را برای ما نهاده است، نه حاکمان ستمگر و جائر را. آنان حجتهای الهیاند که از سوی خدا برای ما قرار داده شدهاند. آنان هم بقیّةالله هستند و هم برای ما بهتر، که «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ».
با توجه به آنچه گفته شد، الهامگیری از آیه و تطبیق آن بر حجتهای الهی و امامان معصوم، بهویژه بر حضرت مهدی کاملاً صحیح و هماهنگ با آیه و مفاد عام آن است.
بنابراین آنچه در مجموع هفت روایت آمده _ که به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت _ با مفاد آیه سازگاری دارد و الهامگیری از آیه در این موارد کاملاً صحیح است و اطلاق و تطبیق بقیّةالله بر امامان و بر حضرت مهدی بسیار درست و زیباست.
واژۀ «بقیّه» در قرآن کریم
واژۀ «بقیّه» در قرآن کریم، سهبار آمده است:
«وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِن رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ»؛
پیامبرشان به آنان گفت: «همانا نشانۀ فرمانروایی او این است که آن تابوت (صندوق عهدی که موسی را در داخل آن به آب افکنده بودند) نزد شما بیاید که در آن آرامش دلی از جانب پروردگارتان [برای شما] است و بازماندهای از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون به جای نهادهاند.»
«بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ»؛
آنچه خداوند برایتان باقی میگذارد برای شما بهتر است، اگر ایمان دارید.
«فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ»؛
پس چرا از اجتماعات انسانی پیش از شما صاحبان عقل و درایتی نبودند که [مردم را] از فساد در روی زمین باز دارند، جز اندکی از آنها که نجاتشان دادیم.
...
در روایات تفسیری، واژۀ «بقیّة الله» در آیۀ مهدویِ «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» بر امام زمان و در برخی از روایات بر مطلق امام معصوم تطبیق داده شده است. این تفسیر و تطبیق در ابتدا با توجه به سیاق آیات در سورۀ هود، نامفهوم است، اما با اندکی دقت در آیه و روایات تفسیری آن و معنای لغوی «بقیّه»، این تفسیر و تطبیق کاملاً صحیح به نظر میرسد و پس از دقت و تأمل، درستی این تفسیر روایی چنان جلوه میکند که حتی معنای عام «بقیّة الله» که یک مصداق آن امام است را به فراموشی میسپارد و گویا واژۀ «بقیّة الله» را دربارۀ امام معصوم یا شخص حضرت مهدی مطرح میکند.
مقدمه
یکی دیگر از آیات مهدوی، آیۀ «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنتُمْ مُؤْمِنِينَ» است. در روایات تفسیری این آیه میبینیم که «بقیة الله» بر حضرت قائم یا بر امامی دیگر تطبیق داده شده و به طور کلی در برخی روایات عموماً بر امامان و حجتهای الهی منطبق گردیده است.
این آیه در سورۀ هود در ماجرای حضرت شعیب آمده است. حضرت شعیب به قوم خویش میگوید: «کمفروشی نکنید و در پیمانه و ترازو کم ندهید و عادلانه با پیمانۀ کامل و کشیدن کامل در ترازو معامله کنید.» آنگاه در پی این دستور آمده است: «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنتُمْ مُؤْمِنِينَ» و اصولاً چنین تبیین شده که آنچه از سوی خدا بر شما باقی گذاشته شده برایتان بهتر است و سود معاملات صحیح بهتر از درآمدهای نادرست است. ابتدا به نظر میرسد که تطبیق «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ» بر امامان و حضرت قائم گویا با مفاد آیه ناهماهنگ و ناسازگار است و آیه به آن بزرگواران ارتباطی ندارد؛ ولی در روایات بسیاری این آیه بر حضرت مهدی و امامان تطبیق داده شده است.
در این نوشتار به تحلیل این آیۀ مهدوی و روایات تفسیری آن میپردازیم و با تفسیر امامان دربارۀ این آیه آشنا میشویم. ضمن آنکه از همۀ کارشناسان قرآن و روایت و کسانی که با تفسیر اهلبیت آشنایند به جدّ میخواهیم ما را در مسیر تحلیل آیات مهدوی و روایات تفسیری آن یاری دهند و در ادامۀ این مسیر از راهنماییهای خود بهرهمندمان سازند.
در این مسیر با واژۀ «بقیّه» در لغت و در آیات قرآنی آشنا میشویم و به تأمل در آیۀ «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ» با توجه به آیات قبل و بعدش میپردازیم. آنگاه با مرور بر تطبیق امامان دربارۀ این آیه، به رمز تفسیر امامان دست مییابیم.
اعتبار روایات تفسیری این آیه
تا کنون به هفت روایت تفسیری دربارۀ این آیه دست یافتهایم، ولی بیگمان روایات دیگری نیز وجود دارد. این دسته از روایات _ که با تأمل و تحقیق، به درستی آنها دست مییابیم و صحت تفسیر امامان را خود لمس میکنیم و تطابق روایات با آیه را کاملاً مییابیم _ دیگر به سند نیازی ندارند. البته ما بر مبنای بیشتر عالمان و محققان بزرگ شیعه، از راههای گوناگون به اعتبار روایت دست مییابیم.
افزون بر این، روایات مذکور به دلیل قرار گرفتن در مجموعههای معتبر روایی شیعه مانند کافی، عیون اخبار الرضا، کمال الدین و احتجاج و توجه و پذیرش مفاد آنها از سوی عالمان شیعه از اعتباری ویژه برخوردارند. البته اقلیتی که تنها راه اعتبار روایت را سند آن میدانند، به بررسی سندی این روایت میپردازند و صحت و اعتبار سندی آن را مشخص میکنند.
تفسیر واژۀ «بقیّه»
«بقیّه» چه صیغهای است و معنایش چیست؟
جمع آن بقایا و بقیّات است، به مانند عطیّه، عطایا و عطیّات. بقیّه به معنای باقیمانده است و «بقیّةالله» یعنی آنچه از سوی خدا باقی میماند و آنچه خدا برای ما باقی میگذارد.
«بقی» ثَبَتَ و دامَ و باقی به معنای ثابت و دائم است و هر چیزی که از سوی خدا برای ما ثابت شود و باقی بماند «بقیّة الله» است.
در داستان شعیب، معاملۀ صحیح و کامل فروختن و کمی و کاستی در ترازو و پیمانه نگذاشتن و... چیزی است که از سوی خداوند برای ما ثابت شده و گذاشته شده است. این برای ما بهتر است تا اینکه در معامله کم گذاریم و کمفروشی کنیم.
همچنین میتوان گفت سودی که از این معاملۀ صحیح برای ما میماند، آن باقی گذاشتۀ خدا برای ماست و برای ما بهتر است تا سودی که از کمفروشی و مانند آن به چنگ آوریم.
اکنون روشن میشود که اگر بقیّة الله، باقی گذاشتۀ خدا به معنای طاعت خدا تلقّی شود درست است؛ چون خداوند طاعت خویش را برای ما گذاشته و معصیت را برداشته است و آنچه او گذاشته برای ما بهتر است.
باز اگر بقیّه به رحمت تفسیر شود و خطاب به امامان بیاید که «أنتم بقیّة الله في عباده» درست است؛ زیرا رحمت باقی در میان بازماندگان خدا امامان هستند و بدینگونه بقیّه معنایی مدحی پیدا میکنند و گاه گفته میشود: «فلانٌ بقیّةٌ».
نگاهی به آیۀ «بَقِیَّةُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ»
اکنون به سورۀ هود و آیات داستان شعیب که این آیه در میان آنهاست میپردازیم.
«وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ * بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ * قَالُوا يَا شُعَيْبُ...»؛
و به سوی [مردم] مدین، برادر [نسبی یا قبیلهای] آنها شعیب را [فرستادیم]. گفت: «ای قوم من، خدای یکتا را بپرستید که شما را جز او خدایی نیست، و پیمانه و ترازو را کم ندهید؛ حقاً که من شما را در خوشی [و وسعت نعمت] میبینم و من بر شما [بهسبب کمفروشی] از عذاب روزی فراگیر و هلاکتبار بیم دارم. و ای قوم من، پیمانه و ترازو را کامل و عادلانه بدهید و از مردم کالاهایشان را کم نگذارید و تبهکارانه در روی زمین فساد نکنید. آنچه خداوند [پس از ادای حق غیر] برایتان باقی میگذارد برای شما بهتر است اگر ایمان دارید، و من بر شما گمارده و نگهبان نیستم.» آنان گفتند: «ای شعیب...».
این سیاق آیات نشان میدهد که «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ» معنایی عام دارد که دربارۀ معاملۀ صحیح و یا ربح صحیح به کار گرفته شده و تطبیق داده شده است و این تطبیق _ بهسان دیگر عموماتی که در موردی خاص به کار گرفته میشوند _ هرگز معنای آیه را از عمومیت نمیاندازد. مثلاً اگر به شما بگویند: «نگاهتان را از نامحرم بگیرید، چون تقوای الهی برای شما بهتر است»، هرگز تقوای الهی به نگاه نکردن به نامحرم منحصر نمیشود. تقوای الهی عمومیت خود را دارد، گرچه در این مورد، تعلیل یک کار قرار گرفته و آن به نامحرم نگاه نکردن است.
دربارۀ موضوع بحث نیز جریان همینگونه است؛ گرچه سخن از کاملفروشی و عادلانه معامله کردن و کم نگذاشتن در ترازو و پیمانه است و در کنار آن به این عام فراگیر استدلال شده که «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ»؛ آنچه از سوی خدا برای شما باقی گذاشته میشود برای شما بهتر است؛ یعنی این معاملهای که خداوند اجازۀ آن را به شما داده از کمفروشی و مانند آن بهتر است؛ یا اینکه سود به دست آمده که از معاملۀ صحیح شرعی برایتان میماند، از سود حاصل از کمفروشی برایتان بهتر است؛ ولی جملۀ «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ» در این یک مورد خلاصه نمیشود و همانگونه که عالمان اصول فرمودهاند، مورد مخصّص نیست و عام بر عموم خود باقی است؛ یعنی هر آنچه از سوی خدا برایتان میماند، هر آنچه خدا برایتان باقی میگذارد و آنچه از سوی خدا برایتان ثابت میشود.
روشن است که بهترین نمونۀ باقیمانده از سوی خداوند، همان حجتهای الهی هستند. خداوند آنان را برای ما نهاده است، نه حاکمان ستمگر و جائر را. آنان حجتهای الهیاند که از سوی خدا برای ما قرار داده شدهاند. آنان هم بقیّةالله هستند و هم برای ما بهتر، که «بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ».
با توجه به آنچه گفته شد، الهامگیری از آیه و تطبیق آن بر حجتهای الهی و امامان معصوم، بهویژه بر حضرت مهدی کاملاً صحیح و هماهنگ با آیه و مفاد عام آن است.
بنابراین آنچه در مجموع هفت روایت آمده _ که به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت _ با مفاد آیه سازگاری دارد و الهامگیری از آیه در این موارد کاملاً صحیح است و اطلاق و تطبیق بقیّةالله بر امامان و بر حضرت مهدی بسیار درست و زیباست.
واژۀ «بقیّه» در قرآن کریم
واژۀ «بقیّه» در قرآن کریم، سهبار آمده است:
«وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِن رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ»؛
پیامبرشان به آنان گفت: «همانا نشانۀ فرمانروایی او این است که آن تابوت (صندوق عهدی که موسی را در داخل آن به آب افکنده بودند) نزد شما بیاید که در آن آرامش دلی از جانب پروردگارتان [برای شما] است و بازماندهای از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون به جای نهادهاند.»
«بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ»؛
آنچه خداوند برایتان باقی میگذارد برای شما بهتر است، اگر ایمان دارید.
«فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ»؛
پس چرا از اجتماعات انسانی پیش از شما صاحبان عقل و درایتی نبودند که [مردم را] از فساد در روی زمین باز دارند، جز اندکی از آنها که نجاتشان دادیم.
...