ختم ولایت از دیدگاه ابنعربی
مریم محمدی آرانی
چکیدهدربارۀ ختم ولایت مطلقه و مقیده، میان بزرگان و محقّقان عارف، اختلافنظرهایی وجود دارد، به گونهای که بعضی حضرت علی (ع) ، برخی حضرت مهدی(ع) یا حضرت عیسی (ع) یا حتی ابنعربی را خاتم ولایت میدانند. با استدلال دلایل عقلی و نقلی میتوان گفت: صاحب ولایت مطلقه، حضرت علی (ع) و خاتم آن، حضرت مهدی (ع) است و امامان معصوم (ع) همگی در ذات و صفات یک نور و یک حقیقت هستند و تفاوت آنان در ظهورها و شئونی است که براساس حکمت بالغۀ الهی در زمانهای مختلف ظهور کردهاند. هر یک از اولیای خدا در عصر خود میتواند در اثر سیر و سلوک و طیّ مقامات، مظهر یکی از اسمای الهی شود. به بیان دیگر، ولایت مطلقه هم به حضرت علی (ع) و هم به حضرت مهدی (ع) ختم خواهد شد و ولایت خاصه، ختم ندارد؛ بلکه همیشه استمرار دارد و در هر زمان، شخصی از اولیای الهی که جزو ابدال و اوتاد به شمار میآید صاحب آن ولایت است.
مقدمه
ابنعربی در برخی از کتابها و نوشتههای خود، بهویژه در الفتوحات المکیة و فصوص الحکم، دربارۀ مقام امیرالمؤمنین (ع)، ولایت، اولیا، خاتم الاولیا، خاتم الاولیاء المحمدین و قطب، سخنانی ذکر کرده که سبب شده است عرفا در توضیح، شرح و تفسیر آنها، دو دسته شوند: یک دسته، علامه قیصری و جندی و دستۀ دیگر، ملاعبدالرزاق کاشانی، سیدحیدر آملی، آقامحمدرضا قمشهای و سیدجلالالدین آشتیانی. گفتنی است که در بحث مهم و حساس «ختم ولایت»، میان اصحاب شهودی و عرفانی، در تعیین خاتم ولایت مطلقه و مقیده، اختلافنظرهای جدی و تفسیرهای اساسی وجود دارد، بهطوری که بعضی خاتم ولایت مطلقه را حضرت عیسی (ع) و خاتم ولایت مقیده را ابنعربی، و برخی دیگر خاتم ولایت مطلقه را حضرت علی (ع) و خاتم ولایت مقیده را حضرت مهدی (ع) دانستهاند. در ضمن، مراد ما از خاتم الاولیا این نیست که بعد از او ولی نباشد، بلکه مقصود کسی است که به حَسَب حیطۀ ولایت و مقام اطلاق و احاطه، بر جمیع ولایات و نبوات محیط باشد. نزدیکترین موجودات به حق را اصطلاحاً خاتم ولایت مینامیم که از آن به «ولایت خاصه» نیز تعبیر نمودهاند. در این مقاله، مقام خاتم ولایت و مقام خاتم ولایت مطلقه و مقیده از دیدگاه برخی عرفا بررسی شده است.
تعریف ولایت
قیصری میگوید:
ولایت در اصطلاح اهل معرفت، حقیقت کلیهای است که شأنی از شئون ذاتیۀ حق، و منشأ ظهور و بروز و مبدأ تعیّنات و متصف به صفات ذاتیۀ الهیه و علت بروز و ظهور حقایق خلقیه، بلکه مبدأ تعیّن اسمای الهیه، در حضرت علمیّه است. حقیقت ولایت به مذاق تحقیق، نظیر وجود، متجلّی در جمیع حقایق است. مبدأ تعیّن آن، حضرت احدیت وجود، و انتهای آن عالم ملک و شهادت است. سریان در جمیع حقایق از واجب و ممکن و مجرّد و مادی است. ولایت به معنی قرب، درجات متفاوت و ظهورات مختلف دارد تا به مقام قرب حقیقت حق به اشیا منتهی شود که با جمیع مظاهر وجودی معیّت قیومیه و سریانیه دارد.
امام خمینی(ره) دربارۀ حقیقت ولایت میفرماید:
ولایت تامه، عبارت است از فانی کردن رسوم عبودیت. پس این ولایت، همان ربوبیتی است که کُنه عبودیت به شمار میرود.
ولایت مطلقۀ علویه، همۀ شئون الهی است.
ظهور الوهیت حقیقت خلافت و ولایت است و آن اصل وجود و کمال آن به شمار میرود و هر موجودی که حظّی از وجود دارد، از حقیقت الوهیت و ظهور آن که حقیقت و ولایت است، حظّی دارد و لطیفۀ الهیه در سرتاسر کائنات _ از عوالم غیب تا منتهای شهادت _ بر ناحیۀ همه ثبت است و آن لطیفۀ الهیه، حقیقت وجود منبسط و نفس الرحمان و «حقٌ مخلوقٌبه» محسوب میشود که به عینه، باطن خلافت ختمیه ولایت مطلقه علویه است.
حقیقت ولایت در نزد اهل معرفت عبارت از «فیض منبسط مطلق» است و آن فیض، خارج از همۀ مراتب حدود و تعیّنات به شمار میرود و از آن به «وجود مطلق» تعبیر میشود و فطرت، به آن حقیقت متعلّق است اما تعلّق تبعی، چنانچه خود آن حقیقت، حقیقت مستظلّه است و آن را به «ظل الله» تعبیر کنند، و آن را مشیّت مطلقه و حقیقت محمدیه و علویه دانند، و چون فطرت، فنای در کمال مطلق را خواهد، حصول آن حقیقت، که حقیقت ولایت است، حصول فنای در کمال مطلق محسوب میشود، پس حقیقت ولایت نیز از فطریات است؛ لذا در روایات شریفه «فِطْرَةَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا» _ یعنی فطرت خداوند، همانکه خلق را بر آن آفریده است _ را گاهی به فطرت معرفت و گاهی به فطرت توحید و گاهی به فطرت ولایت و گاهی به اسلام تفسیر فرمودهاند.
امام باقر (ع) فرمود:
«فِطْرَةَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»، لا اِله الّا الله و محمد رسول الله و علیٌ امیرالمؤمنین ولی الله را دربر میگیرد و تا این جا توحید است.
این حدیث شریف، شاهدی بر حرف ماست که ولایت از شعبۀ توحید است؛ زیرا حقیقت ولایت، «فیض مطلق» است و فیض مطلق، ظلّ وحدت مطلقه، و فطرت بالذات، متوجه کمال اصلی و به تبع، متوجه کمال ظلّی است. پس معلوم میشود که معرفت توحید و ولایت، از امور فطری است.
...