نگاهی به رخدادهای آخرالزمان از منظر قرآن
دكتر علي نصيري
چكيدهآخرالزمان و مجموعه حوادث آن از جمله مباحثی است که در آیات و روایات اسلامی بدان توجه شده و افزون بر تفسیر و حدیث، در حوزه کلام و مهدویتپژوهی اهمیت ویژهای دارد. در این نوشتار، نخست مفهوم آخرالزمان و تفاوت آن با اشراط الساعة بررسی شده و نگاه قرآن و دیگر ادیان به این مسئله مد نظر قرار گرفته است. آنگاه مهمترین رخدادهای آخرالزمان بازکاوی شدهاند که عبارتند از: ظاهر شدن دود در آسمان، ظهور مهدى (ع)، خروج سفيانى، خروج دجّال، فرود آمدن عيسى (ع) از آسمان، خروج يأجوج و مأجوج، خروج دابة الارض و رجعت. این رخدادها در قرآن و نیز روایات فریقین مورد تأکید قرار گرفتهاند.
مفهوم آخرالزمان
به دوران پايانى عمر جهان كه از يكسو پايانبخش دوران هستى است و از سوی ديگر آغازگر فروريختن جهان و شروع قيامت است، آخرالزمان گفته مىشود. اين اصطلاح افزون بر آنكه در منابع اسلامى بهگونهای گسترده انعكاس يافته، در منابع و فرهنگ غير اسلامى نيز راه يافته و امرى شناخته شده است.
در منابع اسلامى در كنار اصطلاح آخرالزمان از اصطلاح ديگرى به نام «اشراط الساعة = نشانههاى قيامت» نيز ياد شده است، اما تا كنون تحقيق جامعى براى بازشناخت عناصر مفهومى اين دو اصطلاح و تفاوتهاى آنها انجام نگرفته است. از اینرو در بیشتر مباحث مربوط و نيز كتابهايى كه به اين مسئله پرداخته، درهمآميختگى آشكارى به چشم مىخورد.
با كنكاشى گسترده و عميق درمييابيم اصطلاح اشراط الساعة اعم از اصطلاح آخرالزمان بوده و ميان آن دو تفاوتهایى از این دست وجود دارد:
1. دامنه مفهومى در اصطلاح اشراط الساعة از دوران بعثت پيامبر اكرم (ص) آغاز مىشود و تا فروريختن نظام عالم شامل فروريختن آسمانها، زمين، كوهها و... استمرار مىيابد، در حالى كه دامنه مفهومى آخرالزمان تنها به دورانى خاص، يعنى دوره پايانى هستى و پيش از فروريختن نظام عالم، محدود است.
2. از آنجا كه آخرالزمان، دورانى ملحق به دنيا محسوب مىگردد، مبانى تكليف شامل آگاهى، اراده و اختيار در اين دوران سريان دارد. از اينرو مردم در اين دوره براى انتخاب دين حق يعنى اسلام ـ كه از سوى مهدى منتظر(ع) ابلاغ مىشود ـ كاملاً مختار خواهند بود و راه براى توبه و بازگشت كافران و فاسقان همچنان هموار است، مگر آنكه به تيغ قهر آن حضرت گرفتار شوند.
از طرفى به تصريح قرآن با آمدن قيامت و «طلوع خورشيد از مغرب» به عنوان تحقق يكى از آيات الهى و آغاز از هم پاشيدن نظام دنيا دوران بازگشت به ايمان و عمل صالح پايان پذيرفته و صف مؤمنان از كافران به صورتى ناخواسته از هم متمايز مىشود. اين امر نشان مىدهد اگر در بخشى از دامنه مفهومى اشراط الساعة، يعنى از دوران رسالت پيامبر (ص) تا دوران آخرالزمان، دامنه تكليف استمرار دارد، در بخشى ديگر از آن، يعنى پس از دوران آخرالزمان تا ظهور قيامت، عرصه تكليف رخت برمىبندد.
از طرف ديگر با تكيه بر اين نكته مىتوان مصاديق رخدادهاى آخرالزمان را از اشراط الساعة متمايز ساخت. به اين بيان كه مصاديقى همچون ظهور مهدى (ع)، فرود آمدن عيسى (ع)، رجعت و ظاهر شدن دود در آسمان ناظر به رخدادهاى آخرالزمان خواهد بود، در حالى كه حوادثى همچون طلوع خورشيد از مغرب، شكافتن آسمان و... مربوط به اشراط الساعة است. بر اين اساس، ثبات و ماندگارى نظام عالم و استمرار قانون تكليف از اختصاصات آخرالزمان است،
در حالى كه با شروع آن دسته از نشانههاى قيامت (اشراط الساعة) كه پس از آخرالزمان تحقق مىيابد، افزون بر آنكه دامنه تكليف برچيده مىشود، نظام عالم فروخواهد ريخت؛ چنانكه آخرالزمان و رخدادهاى آن را تماماً بايد به عنوان يكى از نشانههاى قيامت و اشراط الساعۀ ارزيابى كرد.
آخرالزمان در قرآن
در قرآن كريم از آخرالزمان به روشنی سخن به ميان نيامده، اما در لابهلاى برخى از آيات به آن اشاره شده است. اين آيات را به چند دسته مىتوان تقسيم كرد:
1. از وقوع برخى از رخدادها خبر داده كه از گذشته تا حال تحقق نيافته و از آنجا كه در خود اين آيات وقوع آنها با ظهور نشانههاى قيامت همراه است، مىتوان نتيجه گرفت كه ظرف تحقق آنها آخر الزمان است، چنانكه از خروج يأجوج و مأجوج و خرابى سدّ ذوالقرنين خبر داده و اين رخداد را نزديك به قيامت دانسته است. همچنین نزول عیسی (ع) از آسمان را از نشانههاى قيامت برشمرده و رجعت گروهى از انسانها به عنوان رخدادى پيش از وقوع قيامت معرفى شده است.
2. از ميراثبرى زمين توسط صالحان و مستضعفان و حكومت آنان به عنوان سنت و اراده تخلفناپذير الهى خبر داده شده است و از آنجا كه ميراثبر، اموال و امتيازات صاحبان پيشين را مالك مىشود، مىتوان دريافت چنين ميراثبرىِ گستردهاي كه تمام زمين را دربر مىگيرد، پس از آخرين سلسله از حكمرانى و سلطه بر زمين توسط زمامداران ناشايسته در فرجام جهان، تحقق مىيابد؛ زيرا با فرض هر حكومتى پس از صالحان و مستضعفان، ميراثبرى آنها مفهومى نخواهد داشت.
3. چيره شدن اسلام بر همه اديان و حاكمیت مطلق اسلام بر تمام جهان كه در آياتى از قرآن پيشبينى شده است امرى است كه تاكنون تحقق نيافته و رخدادى نيست كه به صورت طبيعى و بدون استفاده از دعوت علنى و همگانى مهدی (ع) و استفاده از قدرت اعجاز و قهر تحققپذير باشد. از اين رو بايد پذيرفت اين وعده الهى در دوران پايانى دنيا همزمان با ظهور مهدى (ع) انجام خواهد گرفت.
افزون بر قرآن، آخرالزمان و رخدادهاى آن به صورتى بس گسترده و با جزئيات بسیار در روايات فريقين انعكاس يافته و صاحبان جوامع روايى اين روايات را در كتابهايى با عناوين الفتن و الملاحم يا الفتن و اشراط الساعة ذكر كردهاند.
فرجام جهان از نگاه اديان آسمانى
قرآن اعلام داشته كه ميراثبرى زمين توسط صالحان در كتاب زبور نوشته شده، چنانكه در آيۀ «وَإِن مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ» به طور ضمنى از نزول عیسی (ع) سخن به ميان آورده است. اين امر نشانگر آن است كه اديان آسمانى پيشين كم و بيش از فرجام جهان و نشانههاى آن خبر دادهاند.
در تورات در داستان پيامبرانی چون عاموس، هوشع، اشعيا، ميكا، ارميا و... از روز خدا سخن به ميان آمده كه در آن پادشاهى از نسل داود ـ يعنى فرزند انسان ـ كه روح خدا بر او قرار گرفته ظهور خواهد كرد و جهان را از عدل و خير و بركت پر خواهد ساخت. همچنين در پيشگويىهاى حزقيان از هجوم جوج (يأجوج) و هلاكت آنها و تغييرات كيهانى مانند تاريكى خورشيد و ستارگان خبر داده شده است و در نوشتههاى بينالنهرين از هجوم سپاه يأجوج و مأجوج و فتنه مسيحاى دروغين (دجّال) و ظهور منجىاى كه پسر انسان، پسر خدا و انسان ياد شده، گزارش شده است.
در اناجيل مسيحيان از نزديك بودن پايان دنيا، رجعت عيسى، ظهور مسيحيان دروغين، شايع شدن قحطسالى، وبا، زلزلههاى مرگبار، جنگها و بلاهاى سخت و نابود شدن سپاه يأجوج و مأجوج گفتوگو شده است.
عيسى (ع) در عبارتى چنين مىفرمايد: «كمرهاى خود را بسته، چراغهاى خود را افروخته بداريد. مستعد باشيد؛ زيرا در ساعتى كه گمان نمىبريد پسر انسان مىآيد... .» و اساساً گفته شده كه محور و مركز تعليمات عيسى (ع) بشارت نجات و تحقق ملكوت خداست.
...