پیامبر اعظم، کام امتش را با انتظار گرفت و بدینسان شهد فرهنگ انتظار را به آنان چشاند و چشماندازنگری، برنامه محوری و عملگرایی را در پیکر ایشان نهادینه ساخت. آنگاه که فرمود:
أفضل أعمال أمّتی انتظار الفرج من الله عزّوجلّ؛
برترين اعمال امت من، انتظار گشايش از سوي خداوند عزوجل است.
از اینرو، حرکت کاروان امت براساس چشماندازنگری رقم خورد. امت اسلام، فراسوی نگره خویش را با فلسفه فرج به نظاره مینشیند و همواره انتظار فرج را زمزمه میکند. در این میان، فرهیختگان و عالمان امت، باید حس یوسفخواهی مردم را یعقوبوار بیدار سازند و سرلوحه برنامه آنان قرار دهند؛ همانگونه که امام هادی برنامه و وظایف عالمان دین را چنین میفرماید:
لولا من یبقی بعد غیبۀ قائمنا، من العلماء الداعین إلیه والدالّین علیه والذابّین عن دینه بحجج الله والمنقذین لضعفاء عباد الله من شباک إبلیس و مردته و من فخاخ النواصب لما بقی أحد إلّا ارتدّ عن دین الله و لکنّهم الذین یمسکون أزمّۀ قلوب ضعفاء الشیعۀ کما یمسک صاحب السفینۀ سکّانها أولئک هم الأفضلون عندالله عزّوجلّ؛
اگر در روزگار غیبت قائم، عالمانی نبودند که ظهور و فرج او را یاد کنند و مردم را به سوی او راه نمایند و از دین او، با استدلالهای محکم، به دفاع برخیزند و کسانی را که ایمان سستی دارند، از تور ابلیس و پیروانش و از شکار ناصبیان و دشمنان اهلبیت رهایی بخشند، هیچ کس باقی نمیماند، مگر آنکه راه ارتداد پیش میگرفت، ولی آنان، زمام دلهای شیعیان را در دست میگیرند، چونان که ناخدای کشتی، سکان کشتی را. اینان نزد خداوند عزوجل افضل و برترین مردم هستند.