در روايتهاي بسياري چنين آمده است كه اين انقلاب بزرگ زماني رخ مىدهد كه ظلم و فساد جهان را فرا گيرد و حكومتهاى دين¬ستيز و مستكبران، بر گستره زمين خاكى فرمان برانند: الف) پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یملأ الارض قسطاً و عدلا كما ملئت ظلماً و جوراً. ب) ابوجعفر(علیه السلام) فرمود: لا يخرج المهدى حتى يرقى الظلمة. برخى از اين روايتها چنين برداشت كردهاند كه فراواني ظلم و فساد در جامعه، زمينه ساز ظهور آن منجى مصلح است. بنابراين، كار ظالمان و مفسدان در زمين شايسته است؛ زيرا سبب نزديك شدن ظهور حضرت مىشوند، و در مقابل، كسانى كه در پي اصلاح جامعه هستند و در مقابل فساد و تباهى آنان ميايستند، كار شايستهاي انجام نميدهند؛ چون ظهور حضرت را به تأخير مى اندازند. از نظر اينان، هرگناه، ظلم، تبعيض، حق كشى و هر بلايي، به حكم اين كه مقدمه اصلاح كلى به شمار ميرود، رواست. پس بهترين كمك به تسريع در ظهور و بهترين شكل انتظار، ترويج فساد است. بايد گفت كه اين گروه، به مصلحان، مجاهدان و آمران به معروف و ناهيان از منكر با نوعى بغض و عداوت مى نگرند؛ زيرا آنان را كساني ميدانند كه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) را به تأخير مياندازند. آنان از اهل فساد راضى هستند؛ زيرا مقدمات ظهور را فراهم ميكنند. برعكس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمير و انديشه، از گناهكاران و عاملان فساد راضي هستند. البته چنين انديشهاي تازگى ندارد و از اصول فلسفه ماركس به شمار مى آيد. ماركسيستها مىگويند: كورك (دمل) هر قدر فسادش زيادتر باشد، زودتر دهن باز مى كند و منفجر مى شود. پس در جامعه نيز براى به وجود آمدن انقلاب، بايد فساد را بيشتر كرد. اينان در فرضيه اصلاح يا انقلاب، مخالف اصلاح هستند و مى گويند: اصلاح، انقلاب را به تأخير مى اندازد، پس اصلاح بد است. قائل به اخلال هستند و مى گويند نابسامانى موجه است؛ چون نابسامانى تضاد و كشمكش را بيشتر مىكند و وقتى كشمكش بيشتر شد، جنگ و مبارزه شديدتر شده و انقلاب سريع تر انجام مىشود. شبهات ياد شده چنين پاسخهايي را ميطلبد: 1. فساد و ظلم نشانه ظهور است، نه زمينه آن: شرايط ايجاد هر پديده، لازمه آن است و از آن جدا نيست. يعني تا آن عوامل به وجود نيايند، آن پديده محقق نمى شود. ولي نشانههاي يك پديده، تنها از نزديك شدن به آن رخداد خبر ميدهند و نقشى در ايجاد پديده ندارند. چه بسا پديدهاي رخ دهد، بدون آنكه نشانههاى وعده داده شده براى آن محقق شده باشد. حال بايد روشن شود كه آيا گسترش فساد و ظلم در جامعه شرط و زمينه ظهور به شمار مى آيد، يا نشانه آن؟ با ژرفانديشى در روايتها روشن ميشود كه افزايش تباهى، فساد و ظلم، از نشانه هاى ظهور به شمار مى آيد، نه زمينه و شرط و سبب ظهور. بنابراين، گسترش فساد و تباهى هيچ نقشى در اصل ظهور ندارد و تنها وجود اين ظلمها و فسادها، همگان را از نزديكى ظهور يا وقوع آن آگاه مى كند. 2. ظلم فراواني دارد، نه ظالم: چه بسا شمار ظالمان و فاسدان در زمين كم باشند، ولى آن¬چنان ظلم و فساد كنند كه ويرانگرى آنان سراسر جهان را فراگيرد. البته قرار نيست عامل اين ظلم و فسادها معتقدان به اسلام و مهدويت باشند. چه بسا انسان ها و مؤمنان در ايجاد حركات اصلاحى و حكومت عدل تلاش کنند و فاسدان بر دامنه فساد بیفزایند. شيخ صدوق، روايتى از امام صادق(علیه السلام) نقل مى كند كه در آن روايت ميخوانيم: «اين امر تحقق نمى پذيرد، مگر اين كه هر يك از شقى و سعيد به نهايت كار خود برسند». پس سخن در اين باره است كه گروه سعادتمندان و گمراهان هر كدام به نهايت كار خود برسند. سخن در اين نيست كه سعيدى در كار نباشد و فقط اشقيا به نهايت درجه شقاوت برسند. 3. تکالیف مؤمنان در زمان غیبت: روايتهاي پرشمارى، تكاليف و وظايف بسيارى را براى منتظران ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در دوران غيبت و پيش از ظهور بيان مى كنند كه به برخى اشاره مى شود. امام صادق(علیه السلام) درباره خودسازى و تهذيب نفس فرمود: هر كس دوست دارد از اصحاب حضرت قائم(علیه السلام) باشد، بايد منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، در حالى كه منتظر باشد، پس... و نیز میفرماید: طوبى لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته والمطیعين له فى ظهوره. اولئك اولياء الله الذين لا خوف عليهم و لا هم يحزنون. روشن است که وجود اين وظایف و تكاليف در دوران غيبت و پيش از ظهور، آشكارا با رضايت و بى تفاوت بودن نسبت به فساد و ظلم و تباهى در جامعه منافات دارد. اگر اين چنين باشد، بايد پذيرفت كه بسيارى از تكاليف اتيان واجبات و ترك محرمات برای نزدیکتر كردن ظهور امام زمان(علیه السلام)، به زمان پيش از ظهور تخصيص بخورد. پس در اين دوره بسيارى از تكاليف از انسان ها ساقط ميشود، ولى لازم باطل است؛ يعني براي تخصيص خوردن تكاليف در اين دوران هيچ دليلي وجود ندارد. بنابراين، ملزوم هم باطل مى شود. شهيد مطهرى مى گويد: اين (رها كردن تكليف) برخلاف يك اصل قطعى اسلامى است؛ يعنى انتظار ظهور حضرت حجت(علیه السلام) هيچ تكليفى را از ما ساقط نمىكند، نه تكليف فردى و نه اجتماعى. شما در شيعه و اهل تسنن، يك عالم پيدا نمى كنيد كه بگويد انتظار ظهور حضرت حجت يك تكليف كوچك را از ما ساقط مى كند. و برعكس، به تأیید ثابت و هميشگى بودن تكاليف، امام صادق(علیه السلام) ميفرمايد: حلال محمدحلالٌ الى يوم القيامة. هر حركت اصلاحى و هر انقلابى براى محقق شدن، بايد مسير طبیعى و عادى خود را بپيمايد. امام صادق(علیه السلام) فرمود: ابى الله أن يجرى الاشياء الا بأسباب؛ اراده خداوند به اين تعلق گرفته است كه هيچ چيزى جز به واسطه اسبابش محقق نشود. انّ الله لا يغيّر ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم؛ سنت الهي بر آن تحقق گرفته است كه سرنوشت انسانها به دست خودشان رقم بخورد. حكومت عدل محور و جهانى امام مهدى(علیه السلام) نيز از اين قاعده مستثنا نيست؛ يعني براى محقق شدن به يارانى صالح، به دور از وسوسه هاى شيطانى، پاك از پليدي ها و صاحب كرامات انسانى نياز دارد، تا جامعه اصلاح شود و به مدينه فاضله وعده داده شده، دست يابيم. امام صادق(علیه السلام) در وصف ياران حضرت مهدى(علیه السلام) مىفرمايد: براى حضرت مهدى(علیه السلام) مردانى است كه استوارى دلهايشان براى دين خدا، همانند آهن است... خداوند به وسيله¬ آنها امام و پيشواى حق را يارى مىكند. اين امام بزرگوار در جاى ديگرى مى فرمايد: ... ياران امام زمان(علیه السلام) كسانى هستند كه خداوند درباره آنها فرمود: «سوف يأتى الله بقومٍ يحبهم و يحبّونه»؛ «خداوند به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند.» آنان در برابر مؤمنان فروتن و در برابر كافران با عزت و درشت خو و سختگير هستند. حال مى توان گفت در زمان ظهور آن حضرت، دو جبهه وجود دارد: جبهه حق كه عبارتاند از ياران مخلص امام مهدى(علیه السلام) و جبهه باطل كه فاسدان، ملحدان و ظالمان را شامل مىشود. ترديدى نيست که هواپرستان و كج انديشانى كه در زمان پيش از ظهور حضرت، خواستهاى شيطانى را در جامعه گسترش ميدادهاند، از ياران امام مهدى(علیه السلام) به شمار نمىآيند؛ زيرا آنان ويژگىهاى ياوران مهدى را ندارند و از ويژگيهايي كه در روايتها براي ياران حضرت بيان شده است، بهرهمند نيستند. بنابراين، با اين عقیده در جبهه مقابل قرار دارند و با برخورد سركوب گرانه حضرت مهدي(علیه السلام) روبهرو خواهند شد. بايد دانست قيام حضرت، يك حركت اصلاحى است و هر پديده اى كه در مقابل آن باشد، مردود خواهد بود. پس صاحبان چنين انديشه نادرستي، اوّلين ضربه را خود متحمل خواهند شد و ذلت و خوارى را در مقابل مؤمنان خواهند چشيد. 4. بشارت هاى قرآن از ديدگاه شيعی اماميه، آيات گوناگوني در قرآن به مؤمنان و مستضعفان و صالحان بشارت داده است كه آينده جهان از آنِ آنهاست: «و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر أنّ الارض يرثها عبادى الصالحون»؛ «وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات، ليستخلفنّهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم... » این آیات، تحقق وعده بزرگ الهی (ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) و برچیده شدن ظلم ها و فسادها در پهنۀ گیتی) را بيان ميكنند و تردیدی نیست كه خواست خداوند بر آن است که این واقعه بزرگ با سیر طبیعی خود صورت گيرد و جز در مواردی نادر، معجزه¬ای رخ ندهد. همچنین شکی نیست که چنین انقلاب بزرگي برای تحقق نیازمند بستری مناسب، به وسیله انسان های مؤمن است تا از یک¬سو از آن حضرت و حرکتش استقبال كنند و از دیگر سو، او را در ادامه حرکت یاری دهند. حال با توجه به این مقدمه، اگر بنا باشد انسان ها برای نزدیکی ظهور هیچ حرکتی انجام ندهند، در مقابل فساد برنخيزند، حتی خود برای رسيدن به این امر به فسادهایی دست زنند و سکون و سکوت را بر حرکت و اصلاح ترجیح دهند، چه کسی بایستی برای محقق شدن این وعده الهی گام بردارد و بستر و زمینه اجتماعی پذیرش آن حضرت را فراهم آورد. به عبارت دیگر، اگر بنا باشد همگی در فساد و فحشا غرق شوند، چه کسی منتظر آمدن آن حضرت است تا فسادها را برچیند. افزون بر آن، این وعدههای الهی بايد دروغ باشد و وقتی مؤمنان نیز بستر را فراهم نکنند و آمادگی جهانی برای پذیرش حکومت جهانی حضرت صورت بپذیرد، آن انقلاب و پیروزی بزرگ نیز شکل نمی گیرد. 5. امر به معروف و نهى از منكر «كنتم خير امّةٍ أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله»؛ شما بهترين امتى هستيد كه براى انسان ها پديدار شده است. زيرا امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد و به خدا ايمان داريد. اسلام، امر به معروف و نهى از منكر، يكى از فروع دين و از ضروريات دين مبين اسلام به شمار مى آيد و روايات بسیاری بر وجوب آن دو فريضه الهى دلالت دارند. بنابراين، بايد در مقابل هر فساد و ظلمى صف آرايى كرد و با تكيه بر قرآن و روايات، تا حد امكان، ريشه آنها را خشكاند. هيچ دليلى يافت نمى شود كه اين احكام، شامل زمان پيش از ظهور نشود، بلكه اين حكم با شرايط ويژه خود، همه زمان ها، از جمله، زمان پيش از ظهور حضرت را هم دربرمىگيرد. 6. مفهوم واقعی انتظار عدهاي از انتظار ظهور حضرت چنين برداشت كردهاند كه بايد در كمين بود و دست روى دست گذاشت. در حالى كه انتظار، حركت و عمل و عامل مقاومت است. پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: افضل الاعمال انتظار الفرج. بنابراين، سكوت و رضايت و بيحركتي، معناى واقعى انتظار نيست. بلكه انتظار ظهور بايستى محركى باشد تا به فراهم آوردن زمينه هاى ظهور همانند خودسازى و دگرسازى. این افراد، مفهوم انتظار را درک نکرده اند و از آن چنين برداشت ميكنند که انتظار به این معناست که باید در کمین بود و دست روی دست گذاشت تا آن حضرت بیاید و حرکت اصلاحی را خود انجام دهد. در حالی که انتظار، حالت کسی است که از وضع موجود ناراضي است و برای ایجاد وضع بهتری تلاش می کند. بنابراین، مسأله انتظار از دو عنصر نفی (بیگانگی از وضع موجود) و عنصر اثبات (خواهان وضعیت مطلوب بودن) ترکیب ميشود. مرحوم مظفر می گوید: از چیزهایی که در این زمینه باید بدانیم این است که معنای انتظار ظهور آن مصلح نجات بخش، این نیست که مسلمانان در امر دین و احیای حق از یاری او دست بردارند و جهاد در راه دین و عمل به احکام آن¬را ترک کنند و دست روی دست گذارند و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را تنها به آن حضرت واگذار نمایند، بلکه هیچ وقت تکلیف و عمل به احکام شرعی از دوش مسلمانان برداشته نمی¬شود و پیوسته بر آنان واجب است. بکوشند حقیقت را درک کنند و راه¬های صحیح وصول به آن را به دست آورند و تا جايی که قدرت دارند از زیر بار مسؤولیت امر به معروف و نهی از منکر شانه خالی نکنند. مسلمانان نميتوانند به بهانه اینکه منتظر مهدی(علیه السلام) است و او اصلاح گر کل و راهنما و بشارت دهنده است، از آنچه بر او واجب است، دست بردارد. امام صادق (ع) می فرماید: هر کس که خواسته باشد از یاران قائم(علیه السلام) باشد، باید که منتظر باشد و با پرهیزکاری و خوی های پسندیده عمل کند، و اوست منتظر. پس هرگاه بمیرد و قائم پس از مردنش بپا خیزد، پاداش او مثل کسی است که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد. بنابراین، انتظار، عمل و عامل مقاومت است، و سکوت، رضایت و بيحرکتي معنای واقعی انتظار نیست تا گروهی با چنین تصوری از اباحیگری حمايت كنند و از حقیقت شریعت محمدی دور شوند. 7. هدف وسيله را توجيه نمىكند برخی هرگونه قیام و انقلابی را نفی ميكنند و میپندارند در دوران غیبت، هیچ حکومتی شرعیت ندارد، روایاتی همچون روایت ذیل قیام ها و انقلاب های قبل از ظهور آن حضرت را مذموم ميپندارند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر پرچمی که قبل از قیام قائم ما برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است که غیر خدا را پرستش میکند. اگر چنین روایاتی را از نظر سند بپذيريم، ولي به سبب سازگار نبودن با مبانی عقلی و نقلی ما استنادپذير نخواهند بود. در زير به بعضي از آن مبانی اشاره می شود: الف) جهاد: بسياري از احکام و قوانین اسلام را جهاد تشکیل میدهد که آیات بسیاری، منزلت و ضرورت آن را بیان میکنند: 1. «و جاهدوا فی الله حقّ جهاده.» 2. «و قاتلوهم حتی لاتکون فتنهٌ و یکون الدین لله.» 3. «فقاتلو أئمه الکفر انّهم لا ایمان لهم لعلّهم ینتهون.» 4. «و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله.» 5. «یا أیهاالذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله.» امر به جهاد و انقلاب علیه ظلم و ستم و کافران، تحت رهبری افرادی صالح و وارسته و کارآمد با یارانی خالص و مؤمن، اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد و هیچ دلیلی نداریم که این آیات، زمان خاصی را در برمیگیرد و شامل سایر زمان ها نمی شود؛ زیرا احکام و تکالیف شرعی کلّی عمومی است. بنابراین، از این آیات می توان چنین استفاده کرد که شایسته است در هر زمانی، حتی اگر نزدیک به ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) باشد، مؤمنان و صالحان جهاد و انقلاب کنند و دست ظالمان و نامردمان را قطع سازند و ريشه فتنه ها و تباهی ها را از سرزمینشان بكنند. ب) روایات امر به معروف و نهی از منکر و اجرای احکام «و لتکن منکم امّةٌ یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر.» در بسیاری از آیات قرآن، قوانین جزايی اسلام، همچنین امر به معروف و نهی از منکر آمده است. براي نمونه، ميتوان به آیاتی که مجازات زناکار ، دزد ، قصاص و ... را براي هر کس روشن كرده، اشاره كرد. بايد گفت تا یک انقلاب اسلامی و در پی آن یک حکومت اسلامی و اصلاحی صورت نگیرد، اوامر قرآنی عملي نخواهد شد و درخواست های خداوند تبارک و تعالی بیپاسخ میماند. بنابراین، عمل به چنین اوامري، جز با تشکیل انقلاب ها علیه ظالمان و فاسدان و تشکیل حکومت های اسلامی میسر نیست. ج) زمینه سازی برای ظهور: مهمترین شرایط ظهور عبارت است از: 1. تربیت عمومی و رشد فکری افراد، برای فهم عالی و ایمان به دستورات متعالی اسلام؛ 2. تربیت و رشد انسان هایی مخلص و فداکار؛ 3. ... حال می توان پرسید، اگر یک حکومت اسلامی تشکیل شود، آیا بستر را برای آمدن آن منجی موعود، بیش از پیش فراهم نمیآورد؟ از اینها گذشته، حرکات اصلاحی، ثمربري پرشماری دارد که تحقق آن در هر دورهاي ضروری است. در زير به بعضي از آنها اشاره می شود: 1. ارائه الگوی حکومتی: چنانچه حکومت اصلاح گر و اسلامی، در نتیجۀ مقابله با نابسامانی های اجتماعی و ظلم و ستم ها پدید آید و عدالت و اسلام را محور اصلی حکومت خود قرار دهد، می تواند یک الگوی حکومتی و آینه¬ای از آن حکومت اسلام محور و عدل گستر جهانی ارائه دهد. در نتيجه آمادگی جهانی برای پذیرش آن انقلاب و حکومت بزرگ و در سطح جهان پدید ميآید. 2. آمادگی نظامی و جذب نیروهای شایسته و کارآمد: تردیدی نیست که چنین انقلاب ها و حکومت هایی (که بر مبنای اسلام و عدالت و تحت رهبری افرادی صالح و وارسته باشد) می توانند دانشگاهی انسان ساز به شمار آیند و با تربیت نیروهای کارآمد، زمینه ساز ظهور شوند. امام باقر(علیه السلام) می فرماید: گویا می بینم مردمی در مشرق، قیام کرده و حق را طلب می کنند، به آنها نمی دهند، دوباره حق را طلب میکنند، به آنها داده نمی شود وقتی مردم اوضاع را چنین دیدند شمشیرهای خود را بر شانه می گذارند، حال سردمداران حکومت حاضر میشوند، حق آنها را بدهند که دیگر مردم قبول نمیکنند تا اینکه قیام می کنند و حکومت تشکیل میدهند و این حکومت و پیروزی را جز به صاحب شما تحویل نمیدهند. 3. بالابردن سطح فرهنگ و شعور اجتماعی مردم: حرکتها و انقلابهای اسلامی و اصلاحی، میتوانند تحولاتی در جامعه بشری پدید آورند و حق و حقیقت را کاملاً برای مردم تبیین كنند. همچنين ميتوانند شیوه اجرايی حق و عدالت را نشان دهند و ناکارآمدی مکتبها و حکومتهای مادی را برای مردم روشن سازند. آنها به مردم ميگويند که همه ناعدالتی ها در جامعه انسانی، به سبب آن است که در زیر لوای باطل قرار گرفته اند. از اینرو، به سود آنان است که زیر پرچم عدالت محور جهانی قرار گیرند.