تاریخ انتشارچهارشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۱۰
کد مطلب : ۳۷
۰
plusresetminus
سخن پایانی «انتظار فرج» و امید به آینده برای جهانیان و پایان ظلم و ستم و سیاهی‌ها و ختم نابرابری‌های اجتماعی و از بین رفتن نظام طبقاتی و فراگیر شدن عدالت از آرزوهای بنیادین معتقدان به ادیان آسمانی است و در تفکر و اندیشه اسلام نیز «انتظار فرج» قائم آل محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم)، عامل تحرک و پویایی جامعه در سطح بین‌المللی و جهانی است و «امام خمینی(ره)» به مثابه نخبه‌ای مذهبی که جهانی می‌اندیشید، «انتظار» را از ضمیر مسلمین به صحنة اجتماع آورد و با نگاهی ژرف و عمیق «وظیفه محوری» آموزه‌ای منسجم را ترویج نمود که «پویایی» جامعه مسلمین و بلکه جهان مستضعفین را در پی داشت و به زندگی منتظران معنایی جدید بخشید و «جنبش‌های اجتماعی» خواهان عدالت را به مسیری هدایت نمود که سرانجام آن سعادت و سرافرازی را در پی خواهد داشت و «اصلاح‌طلبی» و «عدالت‌خواهی» را زنده کرد به امید آن‌که زوایای کامل فرهنگ «انتظار» در جامعه جریان یابد و زمینه برای ظهور منجی عالم بشریت فراهم و نزدیک گردد. ان‌شاءالله.
کارکرد اجتماعی انتظار از منظر امام خمینی (ره)
مقدمه
امید و «انتظار» آینده‌ای روشن، آرام‌بخشی است که انسان رنجیده از ظلم و ستم را سر پا نگه داشته است و از آن‌جا که ماهیت زندگی انسان با «انتظار» و امید به آینده عجین است و شور و نشاط لازم برای تداوم آن را به همراه دارد به گونه‌ای که بدون «انتظار» زندگی بی‌معنا است.
«پدیده انتظار» انسان را به حرکت در جهت مناسب آن بر می‌انگیزد و از حرکت و گرایش به جهات دیگر باز می‌دارد.
«انتظار» سازنده و راستین در اندیشه اسلام و ادیان آسمانی، اندیشه‌ای فراگیر و نقطه اوج و کمال بشر است و توجه جهان به این موضوع مهم در عصر حاضر و مطرح شدن اندیشه‌های موازی و انحرافی در این زمینه، با عناوین مختلف و متعدد ضرورت پاسداری از این اندیشه بنیادین اسلام به ویژه با توجه به اندیشه‌های معمار بزرگ انقلاب و با تمسک به فرهنگ مهدویت در تحولات بین‌المللی و اجتماعی ایران بیش از پیش آشکار می‌شود. امام خمینی(ره) به عنوان رهبری فرهمند که از جمله نخبگان حاکم سیاسی انقلاب اسلامی است با توجه به بینش عمیق خود از اسلام ناب محمدی(صلّی الله علیه و آله و سلم) و درک صحیح آموزه‌های دینی، راهکار جدیدی به جهانیان ارائه داد و همه را به نقش‌آفرینی دین در زندگی متوجه نمود؛ چرا که اندیشه‌هایش «نوید بخش» و «پویا» بود و در صدد احیاگری دین در زندگی، او «آزاد اندیشی» بود که «جهانی» می‌اندیشید و «عدالت‌خواهی» و «ظلم‌ستیزی» را سرلوحه برنامه‌های خود قرار داده بود. او که از سلاله علوی بود، انقلاب خویش را زمینه‌ساز انقلاب جهانی مصلح کل حضرت بقیةالله(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) می‌دانست و «انتظار» در باور او یعنی ظلم ستیزی و «عدالت‌خواهی»؛ یعنی منتظران در جامعه با نشر اسلام راستین و تبعیت واقع‌بینانه از حضرت ولی‌عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به «اصلاح» جامعه بپردازند و خود نیز مصلح گردند و صالح شوند و «مسئولیت‌پذیری» خویش را فراموش نکنند و نیز با اندیشه‌ای برگرفته از درک حضور امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در زندگی و نظارت و کنترل حضرتش، جامعه‌ای مطلوب را بسازند. ان‌شاءالله.
آری چه کسی سزاوارتر از امام خمینی(ره) ـ که فرهنگ انتظار را که در سراسر زندگی‌اش نقش‌آفرینی می‌کرد ـ است که انتظار سازنده و پویا را به جهانیان معرفی کند، او که خود از حیث نسب و حسب وابستگی تام به حضرتش را داراست و تمام عمر را در «انتظار» سبز حضور دوست سپری نموده است؛ لذا ما در این‌جا با توجه به نقش امام در تحولات جهان و ایران و برجستگی آرمان‌ها و ویژگی‌های اندیشه‌های نابش در جستجوی تحلیل رویکردهای اجتماعی انتظار از منظر او می‌پردازیم تا ضمن آشنایی با اندیشه‌های سازنده و صحیح از آسیب‌های اندیشه‌ها و افکار انحرافی در امان بمانیم. ان‌شاءالله
در ابتدا اشاره‌ای به اعتقاد به مهدویت و انتظار در ادیان و مذاهب دیگر می‌کنیم:
مهدویت و انتظار در سایر ادیان و مذاهب
«انتظار» ویژگی مشترک همه نظام‌های عقیدتی است که «آرمان‌گرایی» از ارکان آن می‌باشد، اعتقاد به مصلح جهانی و توجه به پایان تاریخ و فرجام‌شناسی و آینده بشر همه از موضوعاتی است که به نحوی از آغاز، درباره آن در اغلب مکاتب و ادیان بشری و الهی، بحث شده است. در این‌جا با اشاره‌ای به برخی از آنها، در پی آنیم که توجه دهیم که نه تنها مکتب اسلام بلکه غالب ادیان نیز با «آموزه انتظار» آشنایی داشته و اعتقاد به منجی را در سرلوحه برنامه‌هایشان دارند، اما این دین اسلام است که به طور کامل و صحیح به نقش‌آفرینی «انتظار» موعود در زندگی اشاره کرده و ما در مقاله از زبان امام خمینی(ره) از رهبران فرهمند که خود را شاگرد اهل‌بیت(علیهم السلام) می‌داند، می‌پردازیم و زوایای مختلف آن را اشاره می‌کنیم. ابتدا به دیدگاه هندویان اشاره می‌کنیم:
در کتاب دید که نزد هندویان از کتب آسمانی است آمده:
پس از خرابی دنیا، پادشاهی در آخرالزمان پیدا شود که پیشوای خلایق باشد و نام او «منصور» باشد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود در آورد و همه کس را از مؤمن و کافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد بر آید.
و در کتاب جاماسب شاگرد زردتشت ذکر شده:
مردی بیرون آید از زمین تازیان از فرزندان هاشم، مردی بزرگ... و بر دین جد خویش [باشد] بود با سپاه بسیار و روی به ایران نهد و آبادان کند و زمین پر داد کند و از داد وی باشد گرگ با میش آب خورد.
و در کتاب زند از کتب مقدس زدرتشتیان آمده:
آن‌گاه فیروزی بزرگ از طرف ایزدان می‌شود و اهریمنان را منقرض می‌سازد و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند، و بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن بتار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده، بنی‌آدم بر تخت نیک‌بختی خواهند نشست.
و در تورات در سفر تکوین از دوازده امام که از نسل اسماعیل پیامبر به وجود می‌آیند سخن به میان آمده:
و در حق اسماعیل تو را شنیددم اینک او را برکت داده‌ام و او را بارور گردانیده به غایت زیاد خواهم نمود و دوازده سرور تولید خواهد نمود و او را امت عظیمی خواهم نمود.
و در مزامیر داود [زبور داوود] آمده:
... و اما صالحان را خداوند تأیید می‌کند... صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا همیشه ساکن خواهند بود.
همه در «انتظار» مصلح جهانی‌اند و در قرآن هم نوید ظهورش آمده:
«وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِينَ»؛
قرآن با این «پیام رهایی‌بخش» باور به «موعود» را در بافت عقیدتی مسلمین پرورانده است. این اندیشه ژرف و عمیق نسخه تضمین شده‌ای برای حرکت‌های سنجیده اجتماعی است که معطوف به ارزش‌های اسلام ناب محمدی(صلّی الله علیه و آله و سلم) است لذا شوق و اراده‌ها را به سوی خویش جلب می‌کند.
در عصر کنونی نیز رهبری فرهمند از سلاله امامت که صلابت اراده‌اش پرچم «انتظار» را به اهتزار در آورد و کاربردی بودن این اندیشه را به رخ جهانیان کشانیده و فریاد بر آورد:
ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همه ستم‌گران را در کشورهای اسلامی می‌شکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی است به سیطره و ظلم جهان‌خواران خاتمه می‌دهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلقه حق، امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) هموار می‌کنیم.
با توجه به اهمیت نقش امام خمینی(ره) به عنوان معمار بزرگ‌ترین انقلاب معاصر که جهان را تحت تأثیر اندیشه‌های خویش قرار داد و بارقه‌های امید را در دل مستضعفان دنیا زنده کرد و «انتظار» را از «آرمان‌گرایی» نظری به «عمل‌گرایی» واقعی تبدیل نمود و «انتظار» را به صحنه زندگی اجتماعی کشاند و بار دیگر کارکرد و نقش دین را احیاء نمود؛ ما در این مقاله بر آنیم که به تبیین نظریه و آرمان «انتظار» از منظر حضرتش بپردازیم تا به آموزه‌های آن بیشتر آشنا شده و این چراغ پر فروز را در تاریک‌خانه‌های خرافه و روشن‌فکر مآبانه به در آوریم و آن را به شیفتگان مهدی موعود(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از زبان دلسوخته و مرید و نایبش (امام خمینی(ره)) به جهانیان معرفی نماییم. ان‌شاءالله.
و برای این مقصود ابتدا واژگان: انتظار، انتظار فرج و نخبه را معنا کرده و سپس به نقش امام خمینی(ره) به عنوان نخبه تأثیرگذار در جهان معاصر پرداخته و سپس اشاره‌ای به خصوصیات اندیشه‌هایش کرده و در ادامه دیدگاه ایشان را در مورد انتظار تحلیل و بیان خواهیم کرد.
مفاهیم: 1. انتظار، 2. انتظار فرج، 3. نخبگان
انتظار فرج در لغت
انتظار (entezor):
1. (مصدر متعدی): چشم داشتن، چشم به راه بودن؛
2. (اسم مصدر): چشم داشت، چشم‌داشتگی؛
3. نگران
ج) انتظارات
اِنتَظَرَهُ: ترقَّبه و توقعَّه و تأنی علیه
اِنتَظَرهُ: منتظرش ماند، انتظارش را کشید
الفرج (فرج): گشایش
انتظار به معنای عام
هر گونه گشایش در کارها را گویند که معطوف به آینده باشد در همه افراد و جوامع. در این معنا، مکتب اسلام تلاش کرده است که از یک سو با فضیلت بخشیدن به «انتظار» (گشایش) و امید و آینده و از سوی دیگر با «نکوهش یأس» و ناامیدی و دلسردی، روحیه تلاش و تکاپوی سازنده را در افراد جامعه اسلامی زنده نگه دارد.
و با توجه به این معناست که اسلام اصل انتظار و نگاه به سوی آینده را پشتوانه بقای جامعة مسلمان و ترک احساسات قرار داده است.
پس «انتظار» در این معنا، عام و شامل امید در همه عرصه‌های زندگی فردی می‌شود و مایه امید و عامل تحرک در همه افراد و همه جوامع است و مختص کیش و فرد خاصی نیست.
بنابراین بدون انتظار، شور و نشاط لازم برای تداوم زندگی نخواهد بود پس این انتظار (عام) در درجة نخست ویژه زندگی است و با ماهیت زندگی ما، امید به آینده عجین شده است.
انتظار به معنای خاص
انتظار فرج قائم آل محمد(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و ظهور آخرین مصلح جهانی و موعود است. انتظار در مکتب تشیع، حالت انسانی است که ضمن پیراستن وجود خویش از رذایل و آراستن آن به فضایل، در ارتباط مستمر با امام(علیه السلام) و حجت زمان خویش، همه همت خود را صرف زمینه‌سازی ظهور مصلح آخرالزمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نموده و در جهت تحقق وعده الهی نسبت به برپایی دولت کریمه اهل‌بیت(علیه السلام)، با تمام وجود تلاش می‌کند. در این معنا (خاص) انتظار از حالت محدود و فردی خارج شده و جهان شمول میل می‌شود و همه عرصه‌های زندگی اجتماعی را در بر می‌گیرد تا جایی که شیعه را به سوی سعادت جهانی سوق می‌دهد و عدالت و معنویت را برای همه جستجو می‌کند. بنابراین منظور از «انتظار فرج» در مکتب تشیع، همین معنای خاص است و مقصود:
نصرت و گشایش و پیروزی حکومت عدل علوی توسط فرزند خلفش حضرت بقیةالله الاعظم(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بر حکومت‌های کفر و ستمگر است.
آری این انتظار، تعهد آفرین و مسئولیت‌ساز است و سبب بقاء شیعه و حفظ او از زوال گشته و عامل پایداری و الگوی عملی برای سایر ملل و مذاهب گشته است. چرا که انتظار فرج، در واقع انتظار تحقق یافتن آرمان‌های بزرگ عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی است.
نخبگان
(Elite) ابتدا به معنای بهترین چیزی که در هر موضوعی از اجناس وجود دارد. اما امروزه استعمال گسترده‌ای دارد:
ـ پارتوریمون آرون:
نخبگان مرکب از کسانی است که در مسابقه زندگی نمره‌های خوبی گرفته‌اند.
ـ موسکا و پارتو:
هر دو به نخبگان در مفهوم اعمال‌کنندگان مستقیم قدرت سیاسی یا صاحبان نفوذ چشم‌گیر بر اعمال قدرت سیاسی علاقمند بودند.
ـ کولا بینسکا: (مفهومی که در اصطلاح نخبه برجستگی دارد، مفهوم برتری است)
نخبه را در یک جامعه عبارت است از کسی می‌دانم که به درجه‌ای بارز، واجد خصائصی از قبیل هوش، شخصیت، مهارت، صلابت... است.
ـ بروسن کوئن در مبانی جامعه‌شناسی می‌گوید:
نخبگان شامل گروه کوچک و بسته‌ای است که از توانایی و مهارت‌های برتری برخوردار است.
سپس می‌گوید:
دگرگونی‌های اجتماعی را اغلب رهبران فرهمند آغاز می‌کنند، زیرا این رهبران می‌توانند عدة بی‌شماری را به جنبش خود جلب کنند.
کاریزماتیک (فرهمند): نفوذ معنوی در پیروان
جایگاه و نقش امام خمینی(ره) در عرصه‌های جهانی و تحولات ایران:
امام خمینی(ره) در ساختار سیاسی، اجتماعی ایران جزو نخبگان حاکم است که تأثیر بی‌نظیر در تحولات ایران داشت و از اقتدار کاریزماتیک خاص برخوردار بود که سراسر گیتی را تحت تأثیر اندیشه‌های خود قرار داد.
او در عرصه‌های بین‌المللی شخصیتی شناخته شده و تأثیر گذار بود که در اینجا به جایگاه او در تحولات بین‌المللی و سپس در تحولات اجتماعی ایران می‌پردازیم تا معلوم گردد چرا ما او را رهبری فرهمند می‌دانیم که شعاع وپرتو افکارش جهان را تحت تأثیر خویش قرار داده است.
1. نقش امام خمینی(ره) در تحولات بین‌المللی
2. نقش امام خمینی(ره) در تحولات اجتماعی ایران
1. نقش امام خمینی(ره) در تحولات بین‌المللی
امروزه امام خمینی(ره) از چهره‌های شناخته شده تا دورترین جغرافیای فرهنگی است، او از رهبران فرهمندی است که نه تنها در تحولات اجتماعی ایران بلکه در سراسر جهان دارای نفوذ است و اندیشه‌های جهانی و موثر او، دیگران را نیز به نقش دین و مذهب متوجه ساخت و برای بار دیگر بعد از حکومت نبوی (صلّی الله علیه و آله و سلم) وعلوی(علیه السلام) دین در عرصه حیات اجتماعی به نقش سازنده خود را بازیافت.
پروفسور ساشادنیا (استاد دانشگاه ویرجینیای آمریکا) دربارة تأثیرگذاری قیام امام چنین می‌گوید:
تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) هیچ کس در آمریکا توجهی به دین نداشت، اما بعد از آن یک‌باره رهبران دینی حتی رهبران مسیحی و یهودی، قدرت گرفتند و از نیروی دین باخبر شدند، امروزه 90% آمریکایی‌ها معتقد به وجود خدا هستند و معتقدند که دین نقش بزرگی در زندگی بشر ایفا می‌کند.
حضرت امام نقش دین را در حیات اجتماعی انسان، احیاء کرد و انسان معاصر بار دیگر با معنویت و دین آشتی کرد و سبب روشن شدن بطلان نظریه‌های ضد دینی چون مارکسیسم و... شد و سیاست‌مداران بار دیگر متوجه نقش دین در حیات اجتماعی شدند و برای آن جایگاه خاصی در تحلیل‌های خود باز کردند.
دانیل پاپیز (رئیس انجمن سیاست خارجی آمریکا در کنفرانسی در استامبول ترکیه):
باید اعتراف کنیم که پیش از انقلاب اسلامی، برای افکار دینی و مذهبی هیچ جایی باز نکرده بودیم ولی از این پس برای ما آمریکایی‌ها ضروری است که زمینه‌ای جهت مطالعه و تحقیق پیرامون مذهب فراهم آوریم.
لازم به ذکر است که بنابر فرموده مقام معظم رهبری «انقلاب اسلامی ایران، بی‌نام امام خمینی(ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست» و نام انقلاب و امام خمینی(ره) از هم‌دیگر جدا نیستند و لازم و ملزوم‌اند.
2. نقش امام در تحولات اجتماعی ایران
در نقش امام در تحولات سیاسی اجتماعی ایران هیچ شک و تردیدی نیست و آن‌چنان گسترده است که در این زمینه کتاب‌ها و مقالات متعددی نوشته شده است اما در این‌جا به اختصار به گوشه‌ای از نقش امام که گمان می‌رود اهمیت بیشتری دارد، اشاره می‌شود و در ابتدا رابطه تحول‌خواهی و انقلاب را توضیح می‌دهیم تا نقش امام روشن شود. به نظر می‌رسد عنصر «تحول‌خواهی» از ارکان جنبش اسلامی ایران می‌باشد. انقلاب اسلامی ایران معلول زمینه‌های اجتماعی بسیاری است اما «تحول‌خواهی مذهبی» از عمده‌ترین آنهاست که ریشه در آموزه‌های دینی دارد لذا ارتباط «ایدئولوژی» و «انقلاب» در انقلاب اسلامی ایران از اهمیت خاصی برخوردار است:
«ایدئولوژی همان زیرساخت‌های فکری، نظام بینشی ارزشی و روشی مشترک بین انقلابیون است که پیوند میان عوامل، زمینه‌ها، فرصت‌ها و امکانات رشد، فرایند انقلاب را فراهم می‌کند... اصل وجود چنین پشتوانه‌ای انکارناپذیر است.»
«ایدئولوژی» و «تحول‌خواهی» در تأثیرگذاری بر شکل‌گیری انقلاب‌ها از اهمیت و اصالت بیشتری برخوردار است. چرا که عنصر «ایدئولوژی» موجب عملی شدن و به فعلیت رسیدن «تحول‌خواهی» و ایجاد دگرگونی‌ها در یک اجتماع می‌گردد. انقلاب اسلامی ایران، انقلابی فرهنگی است و شدت ارتباط آن با پشتوانه‌های ایدئولوژیک و دین‌محور آن‌چنان است که هیچ یک از تئوری‌های انقلاب را بر نمی‌آید، چنان تفاوتی که «تقریباً تمام ناظران را از ژورنالیست‌ها و دیپلمات‌ها گرفته تا اندیشمندان ایران و نظریه‌پردازان تغییر اجتماعی جهان سوم، به حیرت افکند.» این‌جاست که می‌توان موشکافانه نقش امام خمینی(ره) در تحولات عظیم ایران را جست‌وجو کرد.
وی با پرورش در مهد آموزه‌های اصیل دینی و با مثابه پرچم‌دار یک جریان عظیم با تکیه بر مبانی ایدئولوژیک پشتوانه‌های فکری و عقیدتی‌ای چون «تحول‌خواهی» را جان تازه بخشید و «وجوب اصلاح» را سرلوحة برنامه‌های بزرگ خود و ملت ایران قرار داد و همین پایگاه ایدئولوژیکی‌اش در انقلاب از او رهبری فرهمند ساخت و می‌توان او را مصداق این حدیث شریف از امام هادی(علیه السلام) تفسیر کرد:
لولا من یبقی بعد غیبة قائمکم(علیه السلام) من العلماء الواعین الیه و الداعین علیه و الذابین عن دینه حجج‌الله و المنقذین لضعفاء عبادالله من شباک ابلیس وردته من فخاخ النواصب لَما بقی احد الّا ارتد عن دین الله ولکنّهم الذین یمسکون أزمة قلوب ضعفاء الشیعة کما یمسک صاحب السفینة سکانها، اولئک هم الافضلون عند الله عزوجل؛
اگر بعد از غیبت قائم شما، نبودند علمایی که مردم را به سوی او می‌خوانند و به سوی او راهنمایی می‌کنند و با برهان‌های الهی از دین او پاسداری می‌کنند و بندگان بیچاره خدا را از دام‌های ابلیس و پیروان او و هم‌چنین از دام‌های دشمنان اهل‌بیت رهایی می‌بخشید، هیچ کس بر دین خدا باقی نمی‌ماند، اما علمای دین، دل‌های متزلزل شیعیان ناتوان را حفظ می‌کنند هم‌چنان که کشتیبان سکان کشتی را حفظ می‌کند، این دسته از علماء در نزد خداوند دارای مقام و فضیلت بسیارند.
با توجه به نقشی که امام خمینی(ره) در شکل‌گیری انقلاب به عنوان «معمار بزرگ انقلاب» و «رهبری فرهمند» که کارکرد دین در زندگی اجتماعی انسان معاصر را احیاء کرد، اندیشه‌ها و تفکرات او از اهمیت خاصی برخوردار است و نیازمند بررسی و کنکاش است، از این رو در این‌جا به گوشه‌ای از ویژگی‌های برجسته آن که نقش اساسی در رهبری او داشت، اشاره می‌کنیم:
ویژگی‌ اندیشه‌های امام خمینی(ره)
1. احیاگری
احیاگری در تفکر دینی در درجة اول منصب انبیای الهی و اوصیای رسول خاتم(صلّی الله علیه و آله و سلم) است که خداوند متعال براساس سنت هدایت و رهبری انسان‌ها مقرر داشته است، این رسالت در زمان غیبت کبری بر عهده عالمان ربانی است که ضمن پاسداری از ارزش‌های الهی، همواره جامعه را از خطر انحرافات فکری و عقیدتی حفظ کرده و «آرمان‌های اصیل» را احیا و نشر دهند.
احیاگران تفکر دینی علاوه‌بر «زمان‌شناسی» و «زبان‌شناسی» دارای بصیرت دینی و تخصص نظری در دین هستند.
امام خمینی(ره) از جمله نخبگان دینی و مصلحان بزرگ اجتماعی بودند که علاوه بر مبانی نظری احیاگری، در بُعد عملی نیز تحقق بخش آرمان‌های بلند مصلحان اجتماعی بودند. ایشان نخست «ولایت» را احیاء کرد و براساس تبیین عملی، اصل «حکومت» یعنی «ولایت فقیه» را مطرح کردند و به تعبیر استاد جوادی آملی، رابطه «مرجع و مقلد» را به نظام «امام و امت» مبدل ساخت.
او را می‌توان در یک کلمه «احیاگر اسلام راستین» که به تعبیر خودشان «اسلام ناب محمدی(صلّی الله علیه و آله و سلم)» است نامید، چرا که معتقد بود که اسلام ناب محمدی(صلّی الله علیه و آله و سلم) دارای خصائصی است که نجات‌بخش بشریت است که در این‌جا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
الف) اصالت ثقلین
در مکتب اسلام، قرآن سرچشمة اصلی است و پس از آن، مرجعیت علمی و عملی اهل‌بیت(علیهم السلام) به عنوان اصل و محور نقش کلیدی و اصلی را ایفا می‌کنند. به نظر امام خمینی(ره) قرآن و عترت از هم جدایی ناپذیرند لذا می‌توان سیرة نظری و عملی ایشان را آیینه جمال ثقلین دانست.
ب) اجتهادی بودن و انطباق با زمان
امام خمینی نه تنها از مجتهدین طراز اول عالم اسلام بودند بلکه با تاریخ تحولات اجتماعی معاصر و قبل نیز آشنا بودند و فراز و نشیب‌های آن را شناخته و عبرت‌های لازم را از آنها گرفته بود و حرکت‌های اصلاحی جهان اسلام را مطالعه و پی‌گیری می‌کرد. او درس‌های لازم برای مبارزه با طاغوت را از ائمه به خوبی فرا گرفته و آنها را به روز کرده و جامعه و زمان خویش را به خوبی می‌شناخت و با اعتقاد و الهام گرفتن از اسلام ناب محمدی(صلّی الله علیه و آله و سلم) در صدد اجرای فرامین دینی مطابق با اجتهاد و زمان و مکان برآمده بود.
ج) جامعیت اسلام ناب محمدی(صلّی الله علیه و آله و سلم)
امام خمینی(ره) معتقد بود که اسلام، دینی جامع است که به همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی توجه کرده و اسباب سعادت را برای او مهیا کرده است و می‌فرمود:
اسلام می‌خواهد انسان را یک انسانی بسازد جامع، یعنی رشد آن طور که هست، بدهد. از خط طبیعت دارد، رشد طبیعی به او بدهد، خط برزخیت دارد، رشد برزخیت به او بدهد، خط روحانیت دارد، رشد روحانیت به او بدهد خط عقلانیت دارد، رشد عقلانیت به او بدهد... .
ایشان معتقد بود که منابع ادارة جهان در مکتب تشیع وجود دارد:
فقه شیعی غنی‌ترین فقه و قانون در دنیاست.
و می‌توان جامعه بشری را براساس تعالیم دین مبین اسلام به سرمنزل سعادت رساند:
حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفة عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است... فقه، تئوری واقعی و کامل ادارة انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.
2. پویایی و تحول‌پذیری
امام خمینی(ره) با برخورداری از بینش عمیق تاریخی، تمامی مجاهدت‌های نظری علمای شیعه از زمان غیبت تا کنون را کامل کرد و در دوران سلطة مدرنیته بر عرصة اندیشه و اجتماع، طرح جدیدی از دین‌داری را ارائه داد و نشان داد که تجدد و پویایی در تفکر دینی وجود دارد و راه سعادت حقیقی را نشان داد:
اسلام دینی است که با تنظیم فعالیت‌های مادی، راه را به اعتلای معنوی انسان می‌گشاید.
او معتقد بود که پویایی واقعی را باید در «فقه سنتی» جستجو کرد که نه تنها توانایی جامعه را دارد بلکه ضامن رشد و عظمت ملت‌هاست.
3. آزاد اندیشی
امام خمینی(ره) به انسان و انسانیت می‌اندیشید و دین را در صحنه جهانی مرزبانی می‌نمود و در این میان خویشتن را از قید و بندهای «متحجرانه» و «روشن‌فکرانه غربی» آزاد ساخته و اندیشه‌ای پویا و زنده را ترویج می‌کرد؛ او معتقد بود که بلاهایی که بر سر مسلمین آمده بر اثر غفلت از مسائل سیاسی و اجتماعی است [و خرافه و روشن‌فکر مآبانه غربی، هر دو انسان را اسیر می‌کند].
4. جهانی اندیشیدن
یکی از ابعاد شخصیت امام خمینی(ره) آگاهی از مسائل جهانی و شرایط زمان بود و لذا حرکت‌های سیاسی و الحادی را که در جهان بر ضد اسلام در حال شکل‌گیری بود، به خوبی می‌شناخت و همه را در مد نظر داشت. ایشان در وصیت‌نامه‌اش همه ملت‌ها را مخاطب قرار داده و راه نجات را وحدت بشریت در برابر ظلم و استعمار دانسته‌اند و در آرمان‌های ایشان، بُعد جهانی اندیشه‌هایشان مشهود است:
ما می‌خواهیم همه مردم، همه مسلمین و غیر مسلمین، همه در صلح و صفا باشند.
5. عدالت‌خواهی و ظلم ستیزی
امام خمینی در خاندانی چشم به جهان گشود که همواره مسئولیت رهبری جامعه را از دیرباز بر عهده داشتند و در مکتبی پرورش یافته بودند که خصیصه بارز آن «عدالت‌خواهی» و «ظلم ستیزی» بود:
دستور اسلام این است که نه ظلم بکنید، نه زیر بار ظلم بروید.
و براساس این آرمان‌هایت که در باور ایشان، پایه اساسی حکومت مطوب عبارتند از:
«عدالت، معنویت، استقلال، مشارکت و مسئولیت»
گونه‌شناسی انتظار از منظر امام خمینی(ره)
امام خمینی(ره) در یک تقسیم‌بندی به گونه‌شناسی و برداشت‌های غلط و ناصواب از انتظار در فرهنگ شیعیان پرداخته است. همین دسته‌بندی‌ها از زمان غیبت سبب به وجود آمدن جریان‌های اجتماعی شد که بعضاً سبب رواج خرافه در دین و مایة رکود و ذلت‌پذیری عده‌ای شد؛ لذا امام که رهبری اصلاح‌طلب و دقیق است در یک آسیب‌شناسی، گونه‌های مختلف انحرافی را بیان می‌کند تا مسیر هدایت را هموار کند:
1. «بعضی‌ها «انتظار فرج» را به این می‌دانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را از خدا بخواهند...» اینان کسانی هستند که چون راهبان، گوشه‌گیری اختیار کرده و فقط قائل به ذکر و دعا هستند.
2. «یک دسته دیگری بودند که «انتظار فرج» را می‌گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این‌که در جهان چه می‌گذرد، به ملت‌ها چه می‌گذرد، به این چیزها کار نداشته باشیم، ما تکلیف‌های خودمان را عمل می‌کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند، ان‌شاءالله درست می‌کنند...» دسته دوم گرچه نسبت به گروه اول، مسئولیت‌پذیری فردی دارند اما اینان نیز فقط قائل به وظیفه فردی‌اند نه جمعی.
3. «یک دسته‌ای می‌گفتند که خوب، باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید، ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می‌خواهند بکنند، گناهان زیاد شود که فرج نزدیک بشود...» این گروه نه تنها وظیفه‌شناس نیستند بلکه قائل به معصیت و گناه در جامعه‌اند تا به زعم باطل خویش به این وسیله زمینه ظهور فراهم شود.
4. «یک دسته از این بالاتر بودند و می‌گفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه، تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت تشریف بیاورند.» این گروه شدیدتر از گروه قبل نه تنها قائل به معصیت هستند بلکه دعوت به گناه را وظیفه خویش می‌پندارند.
5. «یک دسته دیگری بودند که می‌گفتند هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است.» این عده وجود حکومت اسلامی قبل از ظهور را مخالف اسلام دانسته و در واقع برای اسلام در زمان غیبت، هیچ بُعد سیاسی ـ اجتماعی قائل نبودند و در بارو اینان اسلام در زمان غیبت به حالت تعطیل در آمده است.
با دقت در این گونه‌ها و برداشت‌ها از «انتظار» در می‌یابیم که این آموزه (انتظار) مقوله‌ای مرتبط با ابعاد درونی و قلبی انسان تعریف شده و حداکثر امری فردی است و نه اجتماعی و بلکه در برخی برداشت‌ها، حرکت جمعی در این زمینه محکوم به بطلان است. اما در نگاه امام خمینی به انتظار به مطالبی می‌رسیم که به نوعی از «نوآوری‌های» وی و از ژرفای بلند اندیشه‌اش خبر می‌دهد.
انتظار حقیقی و صحیح در بارو امام خمینی(ره)
در نگاه امام، اصولاً «انتظار» فرهنگ عامی است که شدیداً «تکلیف محور» و «عمل‌گرا» است به عبارت دیگر، در این نوع نگاه، «انتظار» یک رفتار ارزشی ناظر به آینده است یعنی چشم دوختن به آینده توأم با عمل و تلاش و کوشش جمعی و لذا نیازمند عمل اجتماعی همه گروه‌های اجتماعی است و مقدمات و برنامه‌ریزی آن بر همه مصلحان لازم است. چرا که تغییرات و دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی که سراسر جهان را متحول می‌کند و آرمان‌های بزرگ نیازمند طرح و مقدمه‌چینی خاص خود را دارد:
امیدوارم که ما همه جزء هیأت قائمیه باشیم و هم به آن وظایفی که اسلام، قرآن تحت لوای حضرت صاحب(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) برای ما تعیین فرموده‌اند، عمل کنیم و صورت‌ها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را معانی حقیقی.
اکنون به گوشه‌هایی از کارکردهای آموزه «انتظار» در نگاه امام خمینی(ره) اشاره می‌کنیم تا به معنای «انتظار» در باور ایشان بهتر آشنا شویم:
1. نقش انتظار در ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی
ما منتظران مقدم مبارکش، مکلف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولی‌عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) حاکم کنیم.
«ظلم‌ستیزی» یکی از اساسی‌ترین آموزه‌های دین مبین اسلام است که همواره در منابع دینی به آن توجه شده و امامان و مصلحان مسلمان معمولاً بر آن احتمام می‌ورزیده‌اند:
سیدالشهدا(علیه السلام) که همه عمرش را و همه زندگی‌اش را برای رفع منکر و جلوگیری از حکومت ظلم و... تمام زندگیش را صرف این کرد که این حکومت، حکومت جور، بسته شود و از بین برود... حضرت صاحب(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) هم که تشریف می‌آوردند برای همین معناست.
از آن‌جا که «آرمان‌گرایی» و تشکیل «حکومت جهانی واحد» از خصائص اصلی اندیشه انتظار است لذا مبارزه با ظلم و ستم از وظایف متولیان و مجریان جامعه اسلامی است و وظیفه همه منتظران حقیقی است:
ما با خواست خدا، دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی می‌شکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی(صلّی الله علیه و آله و سلم) است، به سیطره و سلطه و ظلم جهان‌خواران خاتمه می‌دهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلقه حق امام زمان هموار می‌کنیم.
منظور از عدالت در این‌جا، عدالتی است که دین معرفی می‌کند که به همه زوایای زندگی فردی و اجتماعی توجه و صلاح و فساد واقعی در آن لحاظ شده است.
«عدالت‌خواهی» و «ظلم ستیزی» ایده‌ای است که منتظران را به تلاش وا می‌دارد و محرّک آنان می‌باشد:
امید آن است که مسلمانان و مستضعفان جهان به پا خیزند و داد خود را از مستکبران بگیرند و مقدمات فرج آل محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) را فراهم نمایند.
ظاهر شود آن شه اگر شمشیر حیدر بر کمر
دستار پیغمبر به سر دست خدا در آستین

دیاری از این ملحدان باقی نماند در جهان
ایمن شود روی زمین از جور و ظلم ظالمین

پر کردن دنیا از عدالت، ما می‌توانیم بکنیم [یعنی همه دنیا را]، اگر می‌توانستیم می‌کردیم... [اگر] ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است.
2. نقش انتظار در جامعه‌پذیری منتظران
همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمی‌شود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی الهی خودمان را بکنیم.
جامعه‌پذیری با کنترل اجتماعی و نظارت رابطة مستقیمی دارد؛ چنان‌چه نظارت ضعیف باشد منجر به بی‌تأثیری و یا کم‌تأثیری فرایند اجتماعی کردن می‌شود. وجود نظارت منجر به تأثیر عمیق بر فرد در واکنش‌های فردی و اجتماعی می‌شود.
در فرهنگ انتظار هم، شخص منتظر، امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را شاهد و ناظر بر اعمال خود می‌بیند و خود را متعهد می‌کند که اعمال خویش را هم‌سو با حضرتش کند چون معتقد است که:
«نامه اعمال به حسب روایات به امام وقت عرضه می‌شود و امام زمان [را] مراقب [خود می‌داند].»
این تأثیر حضور او را از بی‌تفاوتی می‌رهاند و شاید منظور امام راحل(ره) در صدر این گفتار ناظر به همین باشد که نظارت امام زمان بر منتظر مسئولیت‌آفرین و تعهد‌آور است که خویش را با فرهنگ مهدوی خاصه انتظار، هماهنگ نماید و اطاعت آن حضرت را به دنبال آورد تا این فرهنگ درونی شود؛ لذا بحث جامعه‌پذیری عاطفی به طور جدی مطرح است:
توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشید که وقتی بر امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) عرضه شد، خدای نخواسته آزرده بشود.
توضیح: جامعه‌پذیری از دو دیدگاه قابل توجه است:
1. عینی: از دیدگاه جامعه‌ای که بر فرد اثر می‌گذارد؛ 2. ذهنی: از دیدگاه فردی که به تأثیر جامعه پاسخ می‌دهد.
از لحاظ ذهنی، جامعه‌پذیری انتظار، فرد از گذر فرایندی خود را با محیط اجتماعی ـ فرهنگی مورد نظر، سازگار می‌کند و ارزش‌های پذیرفته شده این فرهنگ را در خود نهادینه می‌کند، همان که امام راحل فرمود که وجود امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را بر خویش ناظر می‌بیند و خویشتن را متعهد می‌بیند که در آن راستا حرکت کند.
و از لحاظ عینی نیز جامعه‌پذیری فرایندی است که به موجب آن، جامعه منتظر باید فرهنگش را نشر دهد به طوری که طبق نظریه سرایت، واکنش‌ها در جامعه سرایت کند تا انتظار از حالت فردی در آمده و به صورت جمعی و فراگیر شود و بسترسازی این عمل نیز از وظایف مهمی است که متوجه علماء و مسئولین فرهنگی است.
3. نقش انتظار در اصلاح جامعه
من امیدوارم که ان‌شاءالله حضرت بقیةالله(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) زودتر تشریف بیاورند، این طبیب واقعی بشر با آن دم مسیحایی خود اصلاح کنند.
برای اصلاح جامعه و رفع تبعیض‌ها و از میان برداشتن کج‌روی‌ها، علاوه بر قانون متقن و بی‌نقص، نیازمند مجری کارآمد و مصلح است که در ابتدا هنجارها و ارزش‌های متعالی را در جامعه نشر دهد و سپس در مرحله بعد با کج‌روان و هنجارشکنان برخورد قاطع صورت گیرد، لذا منتظران چنین رهبری باید به تبع او اصلاح‌طلب باشند چرا که ما معتقدیم:
همان‌طور که رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) به حسب واقع حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) همان طور حاکم بر جمیع موجودات است.
لذا منتظران مقدم مبارکش که او را شاهد و ناظر بر خود می‌بینند نه تنها در اصلاح فردی کوشا هستند بلکه در اصلاح جامعه نیز به مسئولیت اجتماعی خویش عمل می‌کنند چرا که معتقدند که حضرتش هم‌چون جد بزرگوارش امام حسین(علیه السلام) در پی اصلاح جامعه و اجرای سنت‌های پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) هستند لذا چنین اعتقادی مسئولیت‌آفرین است، هم‌چنان که امام راحل می‌فرمودند:
آن روزی که ان‌شاءالله تعالی مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود بلکه با کوشش‌ها و فداکاری‌ها ستم‌کاران سرکوب و منزوی می‌شوند.
و منتظر بودن در قاموس امام خمینی(ره)، مسئولیت اصلاح‌طلبی و مصلح بودن را به دنبال دارد و می‌توان ادعا کرد که منتظر کسی است که خود و جامعه را اصلاح کند و عمل‌گر باشد نه سست و بی‌تفاوت:
امیدوارم که ما همه جزء هیأت قائمه باشیم و همه به آن وظایفی که اسلام، قرآن، تحت لوای حضرت صاحب(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) برای ما تعیین فرموده‌اند، عمل کنیم.
بنابراین منتظر واقعی امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) با تأسی از مصلح موعود، نه تنها خود صالح است بلکه در پی اصلاح جامعه است و اصلاح‌طلبی را سرلوحه امور خود قرار می‌دهد و با هر کج‌روی و انحرافی مبارزه می‌کند.
4. نقش انتظار در پویایی جامعه
شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او و فراهم کردن به این است که مسلمین را با هم مجتمع کنید... .
«انتظار» نقش مهیم در سازندگی، پویایی و ترقی جامعه در زمان غیبت دارد، امام راحل معتقد بود که «اسلام دینی است که با تنظیم فعالیت‌های مادی، راه را به اعتلای معنوی انسان می‌گشاید.»
«آلفرد رجنیاک رد کلیف براوان» معتقد است که ابعاد گوناگون هر جامعه‌ای را باید بر حسب نهادها و کارکردهایشان مورد تحلیل قرار داد، در این میان باورداشت‌ها (اعتقادات) و عملکردهای مذهبی، کاری بیشتر از تنظیم منابع را انجام می‌دهند که همانا اعتبار بخشیدن و یک‌پارچه‌سازی جامعه و نگه‌داشت ثبات اجتماعی است و در برخی شرایط [مثل حالت انتظار]، اعتقادات مذهبی به عنوان محرک دگرگونی عمل می‌کنند. حضرت امام راحل تأکید داشتند که ابزارهای پویایی جامعه در حرکت و تحول‌پذیری مثبت آن وجود دارد:
برداشت اصیل اسلام، ما را به ترقی جامعه‌ای که سرشار از استعدادها و قوای انسانی و عدالت اجتماعی است، راهنمایی می‌کند.
«آرمان‌گرایی» و تشکیل «حکومت واحد جهانی» از خصائص اصلی اندیشه انتظار در منظر امام خمینی(ره) است و این مسیر نیازمند تلاش و حرکت است:
مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم‌داری حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است... .
در مجموع می‌توان گفت که انتظار محرک حرکت و پویایی در جهت حکومت جهانی اسلام است.
5. انتظار مسئولیتی همگانی
عجل با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او.
برای این‌که «حرکتی» در جامعه «فراگیر» شود و به صورت «جمعی» در آید عوامل بسیاری مؤثرند. به اعتقاد «نیل اسملسر» عمده این عوامل عبارتند از:
ترغیب ساختاری، فشارهای ساختاری، باور همگانی شده و عوامل شتاب و بسیج مردم به عمل جمعی.
در اینجا نیز در ابتدا باید «ساختار جامعه» به گونه‌ای باشد که «انتظار واقعی» را در «جامعه» برانگیزاند و از سوی دیگر در جهان امروز، فراگیری ظلم و ستم که در قالب ساختارهای جهانی در نظام دروغین واحد، فشارهایی را متوجه منتظران و عدالت‌پیشگان نموده تا جایی که آنان همواره در معرض تهدید و تحت فشار می‌باشند لذا آنان ترغیب می‌شوند که «دور هم جمع شده» و به فکر راه حل واقعی که همانا آماده‌سازی زمینه ظهور مصلح کل است، می‌نماید و «گفتمان مهدویت» به «باور همگانی شده» تبدیل می‌شود و انقلاب ایران، عامل «شتاب» این آرمان بزرگ است:
انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است.
در جهان کنونی نیز برای رسیدن به آن اهداف متعالی، همه منتظران و حتی ستم‌دیدگان نیز «بسیج» شده و به «عمل جمعی» که همانا اقدام جهت ظهور منجی کل بشریت است، می‌پردازند و انقلاب ایران، نقش راهنمایی را بر عهده دارد و رهبر مقتدر و دلسوز را به همه معرفی می‌کند و در واقع می‌توان گفت که رهبر انقلاب نیز ایشان بود:
رهبر همة شما و همة ما، وجود مبارک بقیةالله(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است.
ان‌شاءالله روزگار نه چندان دوری از کعبه ندای آزادگی و توحید را سر می‌دهد و همه در سایه رهبری خردمندانه‌اش به عدالت خواهند رسید و از ظلم و ستم و انحراف خبری نخواهد ماند و صلح و محبت عمومی و فراگیر می‌شود.
آری آن جامعه موعود، الگوی جامعه مطلوب برای جهانیان است؛ لذا جهت رسیدن به آن «عمل جمعی» لازم است تا نه تنها هر فرد بلکه جامعه نیز فرهنگ انتظار را پذیرا شود و در آن «نهادینه» شود و آرمان بزرگ به واقعیت منجر شود. ان‌شاءالله
سخن پایانی
«انتظار فرج» و امید به آینده برای جهانیان و پایان ظلم و ستم و سیاهی‌ها و ختم نابرابری‌های اجتماعی و از بین رفتن نظام طبقاتی و فراگیر شدن عدالت از آرزوهای بنیادین معتقدان به ادیان آسمانی است و در تفکر و اندیشه اسلام نیز «انتظار فرج» قائم آل محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم)، عامل تحرک و پویایی جامعه در سطح بین‌المللی و جهانی است و «امام خمینی(ره)» به مثابه نخبه‌ای مذهبی که جهانی می‌اندیشید، «انتظار» را از ضمیر مسلمین به صحنة اجتماع آورد و با نگاهی ژرف و عمیق «وظیفه محوری» آموزه‌ای منسجم را ترویج نمود که «پویایی» جامعه مسلمین و بلکه جهان مستضعفین را در پی داشت و به زندگی منتظران معنایی جدید بخشید و «جنبش‌های اجتماعی» خواهان عدالت را به مسیری هدایت نمود که سرانجام آن سعادت و سرافرازی را در پی خواهد داشت و «اصلاح‌طلبی» و «عدالت‌خواهی» را زنده کرد به امید آن‌که زوایای کامل فرهنگ «انتظار» در جامعه جریان یابد و زمینه برای ظهور منجی عالم بشریت فراهم و نزدیک گردد. ان‌شاءالله.
فهرست منابع
1. قرآن کریم
2. صحیفه نور، 22 جلد
3. امامت و مهدویت، صافی گلپایگانی، 3 جلد
4. عصر امام خمینی(ره)، میر احمد رضا حاجتی، بوستان کتاب، قم، 1382، چ9
5. درآمدی بر مبانی آثار و اندیشه‌های امام خمینی، عباس ایزدپناه، چاپ مؤسسه عروج، بهار 1375
6. سیمای معصومین در اندیشه امام خمینی، دفتر 12 تبیان، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، چ دوم، 1376
7. مؤلفه‌های اندیشه سیاسی امام خمینی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، چ اول، 1379
8. تأملاتی در اندیشه سیاسی امام خمینی، محمد صادق کوشکی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ اول، 1379
9. عارض خورشید، مصطفی دلشاد تهرانی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چ دوم، 1380
10. عصر زندگی، محمد حکیمی، قم: بوستان کتاب، چ پنجم، 1381
11. شناخت زندگی‌بخش، ابراهیم شفیعی سروستانی، تهران، نشر موعود، چ دوم، 1380
12. انتظار، بایدها و نبایدها، ابراهیم شفیعی سروستانی، قم، مرکز پژوهش‌های صدا و سیما، چ اول، 1383
13. نظریه تحول در اسلام، علی ذوعلم، کانون اندیشه جوان
14. نخبگان و جامعه، تی‌بی پاتامور، ترجمه علی رضا طیب، تهران: دانشگاه تهران، 1369
15. درآمدی به جامعه‌شناسی، بروس کوئن، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر توتیان، 1370
16. انسان‌شناسی فرهنگی، دانیل بیتسن ـ فرد پلاگ، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی، چ اول، 1375
17. مبانی جامعه‌شناسی، بروس کوئن، غلام عباس توسلی، نشر سمت
18. مبانی جامعه‌شناسی، عبدالحسین نیک‌گهر
19. کتاب سروش (مجموعه مقالات)، ش6، تهران، 1378
20. مجله انتظار، ش3، سال اول، زمستان 1380
21. پیشوای دوازدهم، مؤسسه در راه حق، قم: چ یازدهم، 1376
22. فرهنگ فارسی معین، تهران: انتشارات امیرکبیر، چ هشتم، 1371
23. المعجم الوسیط، ابراهیم مصطفی، احمد حسن الزیات، حامد عبدالقادر، محمد علی البخار، استانبول ترکیه: دار الدعوة
24. ترجمه المنجد الطلاب (فرهنگ جدید عربی ـ فارسی)، محمد بندربیگی، قم: انتشارات اسلامی
https://ayandehroshan.ir/vdcfa.dmww6deiig.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما