مقدمه هدف غايي از نظام هستي، رسيدن به كمال از طريق عبوديت و بندگي است که برای تحقق آن در زندگي اجتماعي، باید بسترها و زمينهها و الگوي مناسب را فراهم آورد. با توجه به اهميت زندگي اجتماعي و نقش اساسي آن در تربيت، رشد و كمال انسانها، بايد به همه جوانب زندگي اجتماعي توجه نمود. «ماهيت اجتماعي» معناي زندگي اجتماعي است؛ از طرفي نيازها، بهرهها و برخورداريها، كارها و فعاليتهاي اجتماعي دارد و جز با تقسيم كارها و رفع نيازها در داخل يك سلسله سنن و نظامات ميسر نيست، و از طرف ديگر نوعي انديشهها، ايدهها، خلق و خويها بر عموم حكومت ميكند كه به آنها وحدت و يگانگي ميبخشد. به تعبير ديگر، جامعه عبارت است از مجموعهاي از انسانها كه در جبر يك سلسله نيازها و تحت نفوذ يك سلسله عقيدهها و ايدهها و آرمانها در يكديگر ادغام شده و در يك زندگي مشترك غوطهورند. نيازهاي مشترك اجتماعي و روابط ويژه زندگي انساني، انسانها را آنچنان به يكديگر پيوند ميزند كه همه سرنوشت يگانهاي پيدا ميكنند؛ يا به سرمنزل مقصود ميرسند و يا همه با هم از رفتن ميمانند و دچار خطر ميگردند. «جامعه شناسي عبارت [است] از مطالعه رفتار و كردار آدمي درگروه از يك طرف و چگونگي مناسبات متقابل افراد بشر از طرف ديگر.» جامعهشناسي، مطالعه زندگي اجتماعي گروهها و جوامع انساني در كشورهاي صنعتي است؛ مطالعهاي هيجانانگيز و مجذوب كننده كه رفتار ما به عنوان موجودات اجتماعي موضوع اصلي آن به شمار آید. دامنه آن مطالعه، بينهايت وسيع است و از تحليل برخوردهاي گذرا بين افراد در خيابان تا بررسي فرآيندهاي اجتماعي جهان را در برميگيرد. مطالعه جامعهشناسي، متضمن به دست آوردن آگاهي درباره خودمان، جوامعي كه در آن زندگي ميكنيم و جوامع ديگري است كه از نظر زمان و فضا با جوامع ما متفاوت هستند. جامعهشناسي، علم به شمار میآید به اين مفهوم كه متضمن روشهاي نظام يافته پژوهش و ارزيابي نظريهها در پرتو مدارك و استدلال منطقي است. جامعهشناسي، رشتهاي به شمار میآید که آثار عملي مهم دارد. این علم، ميتواند به شيوههاي گوناگون، به انتقاد اجتماعي و اصلاحات اجتماعي عملي كمك كند: 1. درك بهتر مجموعهاي از شرايط اجتماعي، معمولاً امكان نظارت بهتري را بر آنها فراهم ميكند؛ 2. جامعهشناسي ما را متوجه تفاوتهاي فرهنگي میکند و امكان سياستگذاريها بر پايه آگاهي از ارزشهاي فرهنگي مختلف را پايدار میسازد؛ 3. ميتوانيم نتايج برنامههاي عمل خاص را مورد توجه قرار دهيم. سرانجام و شايد مهمتر از همه، جامعهشناسي موجب خودروشنگري میگردد و فرصت بيشتري را به گروهها و افراد براي تغيير شرايط زندگيشان ارائه ميدهد. با توجه به اعتقاد به منجي در غالب اديان و بحث مصلح كل جهاني كه چشم انداز آينده جهان و بشريت نقش اساسي را در استراتژي جوامع ايفا ميكند، جامعه تشيع نیز با توجه باور به وجود مقدس حضرت ولي عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) عدالتگستر گيتي، بر خود فرض ميداند تا با ديد جامعهشناسانه بحث مهدويت را مطرح کند و جوانب مختلف آن را در سطح جامعه بررسي نمايد. جامعه شناسي مهدويت، شناسايي عوامل و زمينههاي اجتماعي تحقق حكومت مهدوي در عصر كنوني و مطالعه جامعه آخرالزمان است. پس موضوعات اجتماعي پیرامون مهدويت، با روش جامعهشناسي بيان میشود و در گام بعد، جامعه موعود، عنوان جامعه الگو مییابد. اهداف 1. شناخت و بررسي بايستههاي مهدويت در جامعهشناسي؛ 2. بررسي مباني جامعهشناختي مهدويت؛ 3. طرح مسائل جديد و نوآوري در موضوع جامعهشناسي؛ 4. شناخت و معرفي جامعه مهدويت و تبيين شاخصههاي جامعهشناسي آن؛ 5. شناخت آسيبهاي جامعه منتظر؛ 6. فراهم نمودن زمينه تحقيق براي محققان در عرصه جامعهشناسي مهدويت؛ 7. پاسخگويي به شبهات نسل جوان و رفع اشكالات در زمينه جامعهشناسي مهدويت؛ 8. تربيت نيروهاي توانمند در مباحث جامعهشناسي مهدويت. برنامهها 1. نگرش سنجي و انجام تحقيقات پيمايشي؛ 2. اولويتبندي موضوعات پژوهش و تعيين جدول زماني؛ 3. مصاحبهها و نشستهاي علمي با اساتيد جامعهشناسي؛ 4. تدوين فرهنگنامه جامعهشناسي مهدويت؛ 5. تدوين جزوات و كتابهاي درسي و غيردرسي؛ 6. تشكيل كميتههاي پژوهش مورد نياز؛ 7. حمايت و پشتيباني از پاياننامههاي متناسب با موضوعات بحث جامعهشناسي مهدويت؛ 8. همآهنگي و ارتباط با مراكز تخصصي و علمي؛ 9. آسيبشناسي محتوايي و قالبي كار گروه.
بایستهها و موضوعات پژوهشی 1. جامعه پذيري مهدويت: الف) راههاي تقويت باور به مهدويت؛ ب) ارائه الگوي جامعهپذيركردن؛ ج) عوامل زمينه ساز(خانواده، مدرسه، و...)؛ د) كودكان و نوجوانان. 2. آثار اجتماعي اعتقاد به مهدويت: الف) در توسعه و پيشرفت جامعه؛ ب) در روابط و محيط اجتماعي؛ ج) در امنيت و نظم جامعه. 3. فرهنگ مهدويت و انتظار الف) مديريت فرهنگي؛ ب) تعامل فرهنگي و گسترش فرهنگ مهدوي؛ ج) نقش نهادهاي اجتماعي و سازمانها؛ د) رسانهها و ترويج مهدويت؛ هـ) خرده فرهنگها. 4.تغييرات اجتماعي در گذر از غيبت به ظهور: الف) انواع دگرگوني (مثبت و منفي)؛ ب) برنامهريزي و مديريت؛ ج) انواع تغيير؛ د) زمينههاي تغيير؛ هـ) عوامل تغيير(دشمنان)؛ و) كيفيت و كميت دگرگونيها؛ ز) تحرك اجتماعي؛ ح) پيآمدها. 5. قشربندي نظامهای اجتماعي آخرالزمان: الف) انواع نظامها؛ ب) فقر و نابرابري؛ ج) جنسيت و نظام طبقاتي؛ د) كاركردها. 6.جهاني شدن: الف) جهاني شدن و فرهنگ انتظار؛ ب) تفاوتهاي جامعه مهدوي و جهانيسازي؛ ج) ايجاد بسترهاي لازم جهت تحقق جامعه جهاني موعود. 7. نهادهاي اجتماعي در عصر غيبت: الف) آموزش و پرورش؛ ب) دين؛ ج) سياست و حكومت؛ د) خانواده؛ هـ) اقتصاد. 8. انقلاب و عصر غيبت: الف) انواع انقلابها؛ ب) تئوريها؛ ج) نتايج؛ د) انقلابها در طليعه ظهور؛ هـ) آشوبهاي قبل از ظهور؛ و) رهبران و گروههاي مرجع در نهضتها. 9. جمعيت در عصر ظهور: الف) رشد؛ ب) كنترل؛ ج) انتقال؛ د) سلامت؛ هـ) تربيت؛ و) بيمه؛ ز) جواني و پيري؛ ح) مشكلات اجتماعي. 10. شهر نشيني و تأثيرات آن در ظهور: الف) ويژگيهاي شهرها در آن عصر؛ ب) آداب و روابط اجتماعي؛ ج) مهاجرت؛ د) بافت شهرهاي الگو. 11.گروههاي اجتماعي در عصر غيبت: الف) احزاب و...؛ ب) گروههاي مرجع؛ ج) رهبري گروهها؛ د) انواع گروهها؛ هـ) گروههاي خودي و غيرخودي. 12. هنجارها در عصر غيبت: الف) منشأ هنجارها؛ ب) شيوههاي انتقال؛ ج) ضمانتهاي اجرايي؛ د) راههاي انتقال ارزشها؛ هـ) قوانين و سنتهاي رايج. 13. كجرويها و ناهنجاریها در عصر غيبت: الف) انواع؛ ب) علل؛ ج) مجازاتها؛ د) شيوههاي مقابله؛ هـ) راه درمان. 14.جنگ و ارتش: الف) انواع نيروهاي مسلح و سازماندهي آنها؛ ب) هزينههاي نظامي؛ ج) سلاحهاي كشتار جمعي؛ د) تروريسم؛ هـ) بازدارندگي. 15.قوميت و نژاد در عصر غيبت: الف) گروههاي قومي؛ ب) تعصب؛ ج) تبعيض؛ د) تعامل. 16.كنش اجتماعي متقابل در عصر غيبت: الف) انواع ارتباطات؛ ب) صورتهاي مختلف كنشها (روابط جمعي، جشنها و مراسمها)؛ ج) بدعتها؛ د) مدها؛ هـ) شايعات. 17. تغييرات اجتماعي دوران ظهور: الف) روابط اجتماعي؛ ب) ساختار حكومت؛ ج) نظامهاي اقتصادي ـ اجتماعي؛ د) نهادها. 18.هنجارها و ارزشهاي جامعه مهدوي: الف) فردي؛ ب) اجتماعي. 19. ويژگي هاي نظام اجتماعي: الف) كنشهاي اجتماعي؛ ب) رابطه حاكم و مردم؛ ج) انواع خانواده (هستهاي و گسترده)؛ د) علم و تكنولوژي؛ هـ) آزادي؛ و) امنيت. 20. قشربندي اجتماعي در دوران ظهور: الف) انواع؛ ب) تبعيض و بردهداري؛ ج) جنسيت، سن و... . 21. نهادها: الف) تعداد و انواع؛ ب) اهميت؛ ج) كاركرد. 22. عدالت اجتماعي در جامعه مهدوي: الف) برنامه عملي و شيوه آن؛ ب) حدود؛ ج) واكنشها وديدگاهها؛ د) موانع. 23. نيروهاي نظامي و جنگ: الف) اهميت؛ ب) نقش؛ ج) ابزارها؛ د) سازماندهي؛ هـ) برخورد با دشمنان (شيوههاي مقابله). 24. جمعيت: الف) تعداد؛ ب) رشد؛ ج) كنترل؛ د) زاد و ولد؛ هـ) مرگ و مير. 25. شهرنشيني و مهاجرت: الف) الگو؛ ب) مهندسي و معماري؛ ج) روابط؛ د) تركيب جمعيتي. 26. گروه هاي اجتماعي: الف) احزاب؛ ب) قوميتها؛ ج) همسالان؛ د) مرجع. 27. جامعه پذيري: الف) ابزار؛ ب) شيوهها؛ ج) رسانهها؛ د) آموزش و پرورش؛ هـ) خانواده. 28. آسيبشناسي قبل از ظهور: الف) بينشها و نگرشها؛ ب) كنشهاي اجتماعي؛ ج) جشنها و مراسمها؛ د) نهادهاي اجتماعي. 29. آسيبشناسي دوران گذار از ظهور تا استقرار (گروههاي انحرافي: بهائيت، بابيت، شيخيه و ...)؛ 30. آسيبشناسي دوران حكومت؛ 31. آسيبشناسي درون گروهي (محتوي و قالب)؛ بایستههای پژوهشی 1. دوران قبل از ظهور: الف) جامعه پذيري مهدويت؛ ب) آثار اجتماعي اعتقاد به مهدويت؛ ج) فرهنگ مهدويت و انتظار؛ د) تغييرات اجتماعي در گذر از غيبت به ظهور؛ هـ) نظام اجتماعي آخرالزمان (قشربندي اجتماعي)؛ و) جهاني شدن؛ ز) نهادهاي اجتماعي در عصر غيبت؛ ح) انقلاب و عصر غيبت؛ ط) جمعيت در عصر ظهور؛ ی) شهر نشيني و تأثيرات آن در ظهور؛ ک) گروههاي اجتماعي در عصر غيبت؛ ل) هنجارها در عصر غيبت؛ م) كجرويها و ناهنجاریها در عصر غيبت؛ ن) جنگ و ارتش؛ س) قوميت و نژاد در عصر غيبت؛ ع) كنش اجتماعي متقابل در عصر غيبت. 2. عصر ظهور و حضور حضرت: الف) تغييرات اجتماعي دوران ظهور؛ ب) هنجارها و ارزشهاي جامعه مهدوي؛ ج) ويژگي هاي نظام اجتماعي؛ د) قشربندي اجتماعي در دوران ظهور؛ هـ) نهادها؛ و) عدالت اجتماعي در جامعه مهدوي؛ ز) نيروهاي نظامي و جنگ؛ ح) جمعيت؛ ط) شهرنشيني و مهاجرت؛ ی) گروه هاي اجتماعي؛ ک) جامعه پذيري.
3. آسیبشناسی: الف) آسيبشناسي قبل از ظهور؛ ب) آسيبشناسي دوران گذار از ظهور تا استقرار (گروههاي انحرافي: بهائيت، بابيت، شيخيه و ...)؛ ج) آسيبشناسي دوران حكومت؛ د) آسيبشناسي درون گروهي (محتوي و قا لب).