مقدمه موضوع نشانههاي ظهور در احاديث پيشوايان ديني جايگاه ويژهاي دارد و شايسته است در مسير تبيين و تشريح اين موضوع و پالايش و تنقيح آن تلاش بيشتري صورت بگيرد. يكي از نشانهها كه در احاديث متعدد به آن اشاره گردیده و از نشانههاي حتمي ظهور شمرده شده، «كشته شدن نفس زكيه» است. اين نوشتار ميكوشد ابعاد مختلف اين موضوع را تبيين نمايد و در حد توان خود با استناد به سخنان پيشوايان ديني از ابهامات اين مسئله بكاهد. قتل نفس زكيه يكي از پنج نشانه از مجموع علائم ظهور در روایات، در پنج نشانه به صورت ویژه و مستقل سخن به میان آمده است. اهمیت این نشانهها را هم از تعدد این روایات و هم از جداسازی و بیان این نشانهها به شکل مستقل میتوان دریافت. كشته شدن نفس زكيه از نشانههاي پنجگانهاي به شمار میرود كه در تعدادی از روايات به آن تصريح شده است. امام صادق(علیه السلام) در حديث معتبري ميفرمايد: خمس علامات قبل قيام القائم: الصيحة و السفياني و الخسف و قتل نفس الزكية و اليماني...؛ پيش از ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) پنج نشانه تحقق پيدا ميكند: صيحه آسماني، خروج سفياني، فرو رفتگي در بيداء (مكاني نزديك مكه)، كشته شدن نفس زكيه و خروج يماني. سپس امام در پاسخ به عمر بن حنظله كه پرسيد اگر فردي از اهل بيت شما پيش از تحقق اين نشانهها خروج كرد، آيا او را در قیام همراهي كنيم، فرمودند: خير! امام صادق(علیه السلام) در روايت ديگري به ابوبصير فرمودند: ... يا ابا محمد ان قدام هذا الامر خمس علامات اولاهن النداء في شهر رمضان و خروج السفياني و خروج الخراساني و قتل النفس الزكية و خسف البيداء؛ اي ابو محمد، پيش از اين امر، پنج علامت روي خواهد داد که اولین آنها نداء در ماه رمضان، و سپس قيام سفياني و خراساني و كشته شدن نفس زكيه و خسف بيداء است. حتمي بودن نشانه نفس زكيه از ديگر ويژگيهايي كه در روايات براي كشته شدن نفس زكيه بيان شده و اهميت اين رخداد را مینماید، حتمي بودن این واقعه است. اين مطلب در روايات متعددي با تعابير مختلفي چون: «محتوم»، «لابدّ ان يكون»، «لايخرج حتي» و... بيان شده است؛ از جمله در روايت معتبري، ابوحمزه ثمالي از امام صادق(علیه السلام) ميپرسد: ان اباجعفر(علیه السلام) كان يقول: ان خروج السفياني من المحتوم؟ قال [لي]: نعم و اختلاف ولد العباس من المحتوم و قتل النفس الزكية من المحتوم و...؛ امام باقر(علیه السلام) پيوسته ميفرمودند خروج سفياني از علائم حتمي است. امام صادق(علیه السلام) در پاسخ فرمودند: بله و اختلاف فرزندان عباس و كشته شدن نفس زكيه از محتومات است و... مطلب ياد شده، در حديث حمران بن اعين از امام صادق(علیه السلام) با تأكيد بيشتري تبيين شده است. آن حضرت در حديث ياد شده ميفرمايد: من المحتوم الذي لابد أن يكون من قبل قيام القائم، خروج السفياني، وخسف بالبيداء و قتل النفس الزكية و المنادي من السماء؛ از نشانههاي حتمي كه چارهاي از تحقق آنها پيش از قيام امام مهدی(علیه السلام) نيست، قيام سفياني، فرو رفتن در سرزمين بیداء، كشته شدن نفس زكيه و منادي آسماني است. واژه «لابد» در اين حديث، نسبت به احاديث پيشين، بر حتمي و يقيني بودن اين نشانهها بیشتر تأکید میکند. بنابراين، با توجه به روايتهاي پيشگفته، كشته شدن نفس زكيه از نشانههاي حتمي ظهور است. معناي نفس زكيه زكات در لغت عرب به معناي طهارت و رشد و نموّ آمده است. بر اين اساس، در معناي نفس زكيه دو احتمال وجود دارد: 1. به معناي نفس طاهر، يعني شخصي كه گناهي مرتكب نشده است؛ 2. به معناي شخصيت متكامل و رشد يافته است. براي تأييد معناي اول، قرايني وجود دارد: 1. در برخي از روايات در مقراجع به این موضوع به جاي استعمال واژه نفس زكيه، واژه «الدم الحرام» و يا «نفس حرام» به كار رفته است. امام علي(علیه السلام) در حدیثی فرمودهاند: ألا اُخبركم باخر ملك بني فلان قتل نفس حرام في يوم حرام...؛ آيا شما را از زمان به پايان رسيدن سلطنت خاندان فلان خبر ندهم؟ هنگام كشته شدن نفسي حرام در روزي حرام... . واژه حرام، در اين روايت به معناي ممنوع است، يعني آنکه او را به دلیل پاكي و بيگناهياش نباید کشت. بنابراين، واژه نفس زكيه كه در ساير روايات به كار رفته نيز به معناي شخصيت پاك و بيگناه خواهد بود. 2. در روايت سلمان در توصيف نفس زكيه، چنین آمده است: أما إنّی ساُحدِّثُكم بالنفس الطيبة الزكية و تضريح دمه بين الركن و المقام...؛ من شما را از نفس پاك و بيگناه و كشته شدن او ميان ركن و مقام خبر ميدهم. در اين روايت نيز نفس زكيه به طيبه توصيف شده و به معناي شخصيت پاك و بيگناه است. علاوه بر اين، از واژه نفس زكيه در قرآن كريم نيز استفاده شده و به معناي شخصيت پاك و بيگناه آمده است: «أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ» به نظر ميرسد اين واژه در روايات به همان معناي قرآنیاش به كار رفته است. قراين زیر معناي دوم را تأييد ميكنند: 1. بيترديد ظهور امام عصر(علیه السلام) مهمترين رخداد عالم وجود خواهد بود و كشته شدن نفس زكيه از نشانههاي چنين حادثه بزرگي است. ايفاي نقش علامت براي اين واقعه بيبديل، زماني امكان میپذيرد كه اين علامت، اهميت ويژه و در نتيجه انعكاس وسيعي داشته باشد، و اين هم جز با برجسته بودن شخصيت نفس زكيه ميسور نيست. 2. تعدد رواياتي كه به اين حادثه اشاره دارند و تأكيد پيشوايان ديني بر حتميت اين رویداد، اهميت فوقالعاده آن و مهم بودن شخصيت نفس زكيه را مینمایاند. 3. انتخاب مسجدالحرام برای کشتن نفس زکیه، نشان میدهد که قاتلان توانایی دستگیری یا تأخیر در کشتن یا خارج کردن او از مسجدالحرام را ندارند و مصلحت آنها در هتک حرمت مسجدالحرام و کشتن او در این مکان مقدس است. وجود ویژگیهای یاد شده برجسته بودن این شخصیت را مینماید. از قرائنی که در تأیید معنای دوم گذشت، اگر نتوان اثبات کرد که نفس زکیه معنای شخصیت برجسته و ممتاز دارد، به یقین میتوان گفت که مصداق نفس زکیه، شخصیتی برجسته و ویژه است. در صورتيكه نفس زكيه به معناي پاكي و برائت باشد، در مصداق آن دو احتمال وجود دارد: 1. او شخص بيگناه معيني است كه در زمان و مكان خاص و با كيفيتي خاص كشته ميشود؛ 2. يكي از آثار دوران فتنه و انحراف در آخرالزمان كشته شدن تعدادي از انسانهاي بيگناه است. بنابراين، نفس زكيه معناي كلي و فراگير دارد و به شخص معيني اشاره ندارد. به نظر ميرسد، واژه نفس زكيه ظهور در اين دارد كه او يك نفر بيشتر نيست و از سوي ديگر ساير خصوصياتي كه در روايات براي وي بيان شده، مانند رواياتي كه نام او را ذكر يا فاصله ميان كشته شدن او و ظهور را بيان نمودهاند و...، به وحدت مصداق اين واژه، و نه عام و كلي بودن آن دلالت دارند. از اينرو، حمل نفس زكيه بر معناي عام آن، بدون دليل و بلكه مخالف با ظاهر روايات است. ويژگيهاي نفس زكيه نام نفس زكيه پارهاي از احاديث نام نفس زكيه را «محمد» معرفي كردهاند، امام باقر(علیه السلام) دراينباره فرموده است: اسمه محمد بن الحسن؛ اسم نفس زكيه محمد فرزند حسن است. از امام صادق(علیه السلام) نيز روايت شده است: ... و قتل غلام من آل محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بين الركن و المقام اسمه محمد بن الحسن و لقبه النفس الزكيه...؛ [قائم(علیه السلام) هنگامی قیام میکند که] ... نوجوانی از اهلبیت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که لقبش نفس زکیه است، میان رکن و مقام کشته شود... . لقب نفس زكيه اكثر رواياتي كه ابعاد مختلف كشته شدن نفس زكيه را شرح دادهاند، برای اشاره به اين شخصيت از لقب او (نفس زکیه) بهره گرفتهاند، نه نام واقعی وی. امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به اين كه سخن امام باقر(علیه السلام) پيوسته ميفرمود خروج سفياني از نشانههاي حتمي است، فرمودهاند: نعم، و اختلاف ولد العباس من المحتوم و قتل النفس الزكية من المحتوم و خروج القائم(علیه السلام) من المحتوم؛ بلی، اختلاف فرزندان عباس و كشته شدن نفس زكيه حتمی است و خروج قائم(علیه السلام) نيز حتمی به شمار میآید. امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به اين سؤال كه قائم شما كي قيام ميكند، فرمودند: و خروج السفياني من الشام و اليماني من اليمن و خسف البيداء و قتل غلام من آلمحمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بين الركن و المقام اسمه محمد بن الحسن و لقبه النفس الزكية؛ هنگام قيام سفياني از شام و قيام يماني از يمن و فرو رفتن در بيداء و كشته شدن نوجواني از خاندان پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در ميان ركن و مقام بوده كه نامش محمد بن الحسن و لقبش نفس زكيه است. پيشوايان ديني برای اشاره به نفس زکیه، از واژههاي ديگري نيز استفاده کردهاند، گرچه ممكن است در اصطلاح به آنها لقب گفته نشود. واژههاي ياد شده، بدين قرارند: 1. النفس امام صادق(علیه السلام) در حديث معتبري فرمودند: امسك بيدك هلاك الفلاني، و خروج السفياني و قتل النفس و جيش الخسف و الصوت...؛ هلاكت فلاني و خروج سفياني و كشته شدن نفس و سپاهي كه در زمين فرو ميرود و ندا را را با دستت بشمار... . به نظر میرسد، به قرينه دیگر رواياتي كه كشته شدن نفس زكيه را در كنار خروج سفياني، نداي آسماني و خسف بيداء آوردهاند، «نفس» در اين روايت نيز همان نفس زكيه است. 2. نفس حرام امام علي(علیه السلام) در روايت معتبري فرمودهاند: الا اخبركم بآخر ملك بني فلان؟ قلنا بلي يا اميرالمؤمنين. قال: قتل نفس حرام في يوم حرام في بلد حرام عن قوم من قريش...؛ آيا شما را از زمان به پایان رسیدن حکومت خاندان فلان خبر ندهم؟ گفتیم بله یا امیرالمؤمنین. حضرت فرمود: هنگام کشته شدن نفسی حرام در روزی حرام در سرزمینی حرام از تیره قریش... . 3. النفس الطيبه الزكيه امام صادق(علیه السلام) از سلمان چنين روايت ميكند: اما اني ساحدثكم بالنفس الطيبة الزكية و تضريح دمه بين الركن و المقام؛ آگاه باشید! من شما را از نفس پاک و بیگناه و کشته شدن او میان رکن و مقام خبر میدهم. 4. غلام من آلمحمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) امام باقر(علیه السلام) در اینباره فرمودند: ... و قتل غلام من آلمحمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بين الركن و المقام اسمه محمد بن الحسن النفس الزكية؛ [از علائم ظهور] كشته شدن نوجواني از خاندان پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در ميان ركن و مقام است كه محمد بن حسن، نفس زكيه نام دارد. 5. الدم الحرام امام علي(علیه السلام) دراينباره فرمودند: لايطهرالله الارض من الظالمين حتي يسفك الدم الحرام؛ خداوند زمين را از ظالمان پاك نميگرداند، مگر اينكه خون حرام ريخته شود. در اين روايت به نفس زكيه تصريح نشده، اما با توجه به دیگر رواياتي كه در مقام شمارش علايم پيش از ظهور از كشته شدن تنها يك شخصيت مهم گزارش دادهاند، ميتوان مطمئن شد كه خون حرام در اين روايت، همان نفس زكيه است. نسب نفس زكيه روايات به چند صورت از نسب نفس زكيه سخن گفتهاند: 1. از خاندان قريش امام علي(علیه السلام) فرمودهاند: الا اخبركم بآخر ملك بني فلان؟ قلنا بلي يا اميرالمؤمنين. قال: قتل نفس حرام في يوم حرام في بلد حرام عن قوم من قريش؛ آيا شما را از زمان به پایان رسیدن حکومت فلان خبر ندهم؟ گفتیم آری یا امیرالمؤمنین. حضرت فرمود هنگام کشته شدن نفسی حرام در روزی حرام در شهری حرام از تیره قریش. 2. از خاندان پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و فرزند حسن امام باقر(علیه السلام) فرمودند: ... وقتل غلام من آلمحمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بين الركن و المقام اسمه محمد بن الحسن النفس الزكية؛ این روایت از امام صادق(علیه السلام) و سفيان بن ابراهيم الجريري از اصحاب امام باقر(علیه السلام) نيز نقل شده است. از اين سه روايت استفاده ميشود كه نفس زكيه از خاندان پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، اما درباره محمد بن حسن دو احتمال وجود دارد: الف) منظور از حسن، امام حسن مجتبي(علیه السلام) است؛ ب) منظور از حسن، پدر حقيقي و بدون واسطه اوست. بر اين اساس، از اين روايات نميتوان حسني بودن (انتساب نفس زكيه به خاندان امام حسن مجتبي(علیه السلام)) را استفاده كرد. البته احتمال اینکه نام پدر حقیقی نفس زکیه حسن باشد، بسیار بعید مینماید؛ چرا که در روایات برای پدر نفس زکیه موقعیت مهم یا فعالیت خاصی بیان نشده است. وی شخصیتی عادی و معمولی خواهد داشت. از اینرو، ذکر نام وی در روایات و تأکید بر اینکه نفس زکیه فرزند چنین پدری است، توجیه معقول و منطقی ندارد. 3. از خاندان امام حسين(علیه السلام) امام باقر(علیه السلام) فرمودند: ... و النفس الزكية من ولد الحسين...؛ و نفس زكيه از فرزندان حسين(علیه السلام) است... . روايت ياد شده را عياشي در تفسير خود از امام باقر(علیه السلام) نقل مرسل كرده است. اين روايت، با الفاظي مشابه به سند معتبر در كتاب غيبت نعماني نيز وجود دارد. مقايسه فقرات اين دو روايت و نقل شدن آن دو از جابر جعفي، از امام باقر(علیه السلام) نشان ميدهد اين دو حديث جز يك حديث نيستند. اما از آنجا كه جمله «والنفس الزكية من ولد الحسين» در كتاب غيبت نعماني كه سند معتبري دارد، نيامده است، از اينرو، به روايتي كه نفس زكيه را از فرزندان امام حسين(علیه السلام) ميداند نیز به دليل ضعف سند و هم به دليل فقدان اين فقره در نقل ديگر همان روايت، نميتوان اعتماد كرد. بنابراين، به دليل روايت معتبر ميتوان به قريشي بودن نفس زكيه رأي داد، اما در مورد دیگر جزئيات نسب نفس زكيه به جهت فقدان دليل متقن نميتوان قاطعانه اظهار نظر كرد. البته در كتاب شريف كافي در روايت صحیحی از كشته شدن شخصي حسني، اندكي پيش از ظهور گزارش شده، اما از آنجا كه دليل قاطعانهاي بر یکی بودن حسني ياد شده با نفس زكيه وجود ندارد، نميتوان آن را بر انتساب نفس زكيه به خاندان امام حسن مجتبي(علیه السلام) دليل دانست، گرچه احتمال آن وجود دارد. ... و يستأذن الله في ظهوره فيطّلع علي ذلك بعض مواليه، فيأتي الحسني فيخبره الخبر فيبتدر الحسني الي الخروج فيثب عليه اهل مكة فيقتلونه و يبعثون برأسه الي الشامي فيظهر عند ذلك صاحب هذا الامر؛ ... و مهدی(علیه السلام) از خداوند درباره ظهورش اجازه میخواهد. پس یکی از موالیان آن حضرت از این موضوع آگاه میشود و نزد حسنی میآید و او را از این خبر آگاه میکند و حسنی در قیام بر آن حضرت پیشدستی میکند، پس مردم مکه بر او میشورند و او را به قتل میرسانند و سرش را نزد شامی میفرستند. در این هنگام صاحب این امر ظهور میکند. این احتمال را روایتی تأیید میکند که کشته شدن نفس زکیه را به فرمان سفیانی میداند، همچنانکه طبق روایات بالا، فرستاده شدن سر نفس زکیه برای شامی کشته شدن وی را به دستور سفیانی نشان میدهد. هدف نفس زكيه در زمينه هدف نفس زكيه و اقدامات او كه سبب شهادت وي ميگردد، روايت صحيح و اسناد تاريخي كاملي به دست ما نرسيده است، اما بر اساس حديثی از امام باقر(علیه السلام)، امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نفس زكيه را به نمايندگی خويش به سوي مردم مكه ميفرستد تا حجت و برهان بر آنها تمام گردد. ابوبصير از امام باقر(علیه السلام) در ضمن حديثي طولاني چنين نقل ميكند: يقول القائم لاصحابه: يا قوم، ان اهل المكة لايريدونني و لكنّي مرسل اليهم لأحتجّ عليهم بما ينبغي لمثلي ان يحتج عليهم، فيدعو رجلا من اصحابه فيقول له: امض الي اهل مكة فقل يا اهل مكة انا رسول فلان اليكم و هو يقول لكم: انا اهل بيت الرحمة و معدن الرسالة و الخلافة و نحن ذریة محمد و سلالة النبيين و انا قد ظلمنا و اضطهدنا و قهرنا و ابتزّ منا حقنا منذ قبض نبينا الي يومنا هذا فنحن نستنصركم فانصرونا. فاذا تكلم هذا الفتي بهذا الكلام اتوا اليه فذبحوه بين الركن و المقام و هي النفس الزكية، فاذا بلغ ذلك الامام قال لاصحابه: الا اخبرتكم ان اهل مكة لايريدوننا...؛ قائم(علیه السلام) به یارانش ميفرمايد: اي قوم من، مردم مكه مرا نميخواهند، ولي براي آنكه آنگونه که برای همانند من شایسته است، حجت را بر آنها تمام کنم، فرستادهاي به سوي ايشان ميفرستم. سپس يكي از يارانش را فرا ميخواند و به او ميفرمايد: به سوي اهل مكه برو و به آنها بگو اي مردم مكه من فرستاده فلاني (حضرت مهدي(علیه السلام)) به سوی شما هستم و او براي شما چنين پيغام فرستاده است كه ما خاندان رحمت و جایگاه رسالت و خلافت هستيم، ما از نوادگان حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و سلاله پيامبران هستيم؛ به ما ظلم شده و آزار رساندهاند و ما را سركوب كردهاند، از زمان رحلت پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) تا به امروز، حق ما را گرفتهاند؛ از شما طلب ياري ميكنيم، پس ياريمان كنيد. وقتی سخن اين جوان تمام میشود به او هجوم میآورند و در میان ركن و مقام او را سر میبرند. چون خبر اين ماجرا به امام مهدی(علیه السلام) ميرسد، به ياران خويش ميفرمايد: آيا شما را خبر ندادم كه اهل مكه ما را نميخواهند... . بر اساس دلالت اين حديث كه سند معتبري نيز ندارد، رسالت مهم نفس زكيه نمايندگي وي از سوي امام عصر(علیه السلام) و هدف او ابلاغ و رساندن پيام امام(علیه السلام) به مردمان مكه است. امام با توجه به اينكه مردمان مكه او را نميخواهد، وي را به نمایندگی به سوي آنان ميفرستد تا حجت بر ايشان تمام شود و بهانهاي برای ياري نکردن امام نداشته باشند. اما پس از رفتن نفس زكيه و ابلاغ پيام شفاهي امام، اهالي مكه او را ميكشند. بر اساس اين روايت، اين جريان قبل از قيام حضرت مهدي(علیه السلام) رخ ميدهد و پيامرساني نفس زكيه در حقيقت به منظور دعوت مردم آنجا براي ياري و كمك به امام معصوم(علیه السلام) در قيام آن حضرت است. فرضیه دوم درباره اقدامات نفس زکیه که به شهادت او میانجامد، این است که هدف وی فراهم کردن فضای مناسب برای قیام جهانی امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است، و به همین دلیل، به اقدام نظامی رو میآورد تا شهر مکه را تصرف کند و از این رهگذر امنیت لازم را برای امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) پدید آورد. اما حرکت او ناتمام میماند و در نهایت اهل مکه او را میکشند. بنابر فرضیه دوم، حسنی یاد شده، همان نفس زکیه است و البته همچنانکه گذشت، این مطلب قطعی نیست. زمان شهادت نفس زكيه روايتهاي متعددي بر نزديك بودن زمان كشته شدن نفس زكيه و ظهور امام مهدي(علیه السلام) دلالت ميكنند كه برخي فاصله اين حادثه را به طور مشخص و دقيق بيان كردهاند، ولي برخي ديگر تنها به نزديك بودن اين دو رخداد اشاره دارند. روايات ياد شده از اين قرارند: 1. امام صادق(علیه السلام) فرمودهاند: ليس بين قيام القائم و بين قتل النفس الزكية الا خمس عشرة ليلة؛ ميان قيام قائم و كشته شدن نفس زكيه تنها پانزده شب فاصله است. امام صادق(علیه السلام) در این حدیث به صورت مشخص فاصله كشته شدن نفس زكيه و ظهور امام مهدي(علیه السلام) را پانزده شب بيان فرمودهاند. 2. اميرالمؤمنين(علیه السلام) ميفرمايند: الا اخبركم بآخر ملك بني فلان؟ قلنا: بلي يا اميرالمؤمنين، قال قتل نفس حرام، في يوم حرام، في بلد حرام عن قوم من قريش و الذي حلق الحبة، و برأ النسمة ما لهم ملك بعده غير خمس عشرة ليلة قلنا هل قبل هذا او بعده من شيء؟ فقال: صيحة في شهر رمضان تفزع اليقظان و توقظ النائم و تخرج الفتاة من خدرها؛ آيا شما را از زمان به پايان رسیدن سلطنت خاندان فلان خبر ندهم؟ گفتيم آری اي امير مؤمنان(علیه السلام)؛ حضرت فرمودند: هنگام كشته شدن شخصی بیگناه در روزي حرام در ماه حرام از خاندان قریش. قسم به آنكه دانه را شكافت و آدمي را آفريد، پس از آن، بيش از پانزده شب حکومتشان طول نخواهد کشید، پرسيدم آيا پيش و پس از اين نشانه چيزي رخ ميدهد؟ فرمود: صيحهای در ماه رمضان كه بيداران به فزع و افراد خواب را بيدار ميسازد و دختران جوان را از مخفيگاه خويش خارج ميكند. در اين حديث واژه نفس زكيه نيامده است، ولي قرائن متعددي بر اتحاد شخصيت مورد نظر اين روايت و نفس زكيه وجود دارد كه عبارتند از: الف) نفس حرام به معناي كسي خواهد بود كه كشتن او به دليل بيگناهي و پاكياش ممنوع است و نفس زكيه نيز میتواند به معناي شخصيت پاك و بيگناه باشد؛ ب) كشته شدن اين شخصيت در ايام حرام خواهد بود، همچنانكه كشته شدن نفس زكيه، پانزده روز قبل از ظهور امام عصر(علیه السلام)، يعني در ماه ذیالحجة الحرام اتفاق خواهد افتاد؛ ج) شخص مورد نظر در روايت ياد شده، در سرزمين حرام كشته خواهد شد؛ همانطور كه نفس زكيه در مكه به قتل خواهد رسيد؛ د) كشته شدن اين شخصيت با ريشهكن شدن مسبِّب قتل او پانزده شب بيشتر فاصله نخواهد داشت؛ همانگونه كه ـ بر اساس روايت معتبر امام صادق(علیه السلام) ـ ميان كشته شدن نفس زكيه و ظهور امام مهدي(علیه السلام) و قطع ريشههاي ظلم و تباهي نيز همين فاصله وجود دارد. 3. امام باقر(علیه السلام) در روايتي فرمودهاند: ...يقول القائم(علیه السلام) لاصحابه يا قوم ان اهل مكه لا يريدونني . لكنّي مرسل اليهم لاحتجّ عليهم بما تنبغي لمثلي ان يحتج عليهم، فيدعوا رجلاً من اصحابه فيقول له: امض الي اهل مكة ...فاذا تكلم هذا الفتي بهذا الكلام اتوا اليه فذبحوه بين الركن و المقام و هي النفس الزكية فاذا بلغ ذلك الامام قال لاصحابه لا اخبرتكم ان اهل مكة لا يريدوننا فلا يدعونه حتي يخرج؛ حضرت قائم(علیه السلام) به يارانش ميفرمايد: اي قوم من، مردم مكه مرا نميخواهند، برای آنکه آنگونه كه براي همانند من شايسته است، حجت را بر آنان تمام كنم، فرستادهای به سوی ایشان میفرستم. پس یکی از یارانش را فرامیخواند و به او ميفرمايد: به سوي اهل مكه برو... . وقتي سخن اين جوان تمام ميشود به او هجوم میآورند و در ميان ركن و مقام او را سر ميبرند. او همان نفس زكيه است، چون خبر اين ماجرا به امام مهدي(علیه السلام) ميرسد، به یاران خویش ميفرمايد: آیا به شما خبر ندادم که اهل مكه ما را نميخواهند؟ پس آنها حضرت را رها نمیکنند تا آن حضرت خروج ميكند. از اين روايت نيز اتصال و نزديك بودن شهادت نفس زكيه و ظهور امام مهدی(علیه السلام) استفاده ميشود؛ زيرا پس از رسيدن خبر شهادت وی به امام مهدی(علیه السلام)، اقدامات آن حضرت صورت ميگيرد و حضرت با 313 نفر به مسجدالحرام ميآيند و ظهور آن حضرت آغاز میشود. بنابراين، اتصال و قرب زماني كشته شدن نفس زكيه و ظهور امام مهدي(علیه السلام) روشن و آشكار است. 4. امام باقر(علیه السلام) در حدیث دیگری فرمودهاند: ما اشكل عليكم فلم يشكل عليكم عهد نبيالله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و رايته و سلاحه و النفس الزكية من ولد الحسين(علیه السلام) فان اشكل عليكم هذا فلا يشكل عليكم الصوت من السماء باسمه و امره؛ اگر امر بر شما مشتبه شود، عهد پيامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، پرچم و سلاح او، و نفس زكيه كه از فرزندان امام حسين(علیه السلام) است، بر شما مشتبه نمیشود [اين امر براي شناخت امام مهدی(علیه السلام) برايتان كافي است] و اگر اينها نيز برايتان مشتبه شد، نداي آسماني كه به اسم و كار او ندا ميدهد، برايتان مشتبه نخواهد شد. در اين حديث، امام(علیه السلام) كشته شدن نفس زكيه را در كنار عهد رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، پرچم و سلاح آن حضرت و سپس در كنار نداي آسماني، نشانهاي براي شناخت و تشخيص امام مهدي(علیه السلام) از میان مدعیان دروغین، بيان ميفرمايد. بيترديد، قتل نفس زكيه، در صورتي ميتواند معيار و ملاك شناخت آن حضرت باشد كه اين دو حادثه (كشته شدن نفس زكيه و ظهور امام مهدی(علیه السلام)) نزديك به يكديگر رخ دهد؛ چه اينكه فاصله زماني بسيار، سبب خواهد شد كه چنین اثری بر آن مترتب نگردد. گفتنی است، ميان مطلق علائم و علائم شناخت حضرت، تفاوت است. علائم ظهور به شكل عام آن لزوماً براي شناخت امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نیستند بلکه نزدیک بودن ظهور را نشان میدهند و در نتیجه برای درک روز پرشکوه ظهور عامل امیدبخشی، خودسازی و زمینهسازی باشند، و به همین دلیل، علائم ظهور ممکن است از نظر زمانی با ظهور فاصله زیادی داشته باشند. اما علائمی که کارکردشان تعیین هویت و تشخیص امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) هستند، باید نزدیک ظهور رخ دهند تا این خاصیت در آنها تحقق پذیرد. 5. محمد بن صامت از امام صادق(علیه السلام) میپرسد: ما من علامة بين يدي هذا الامر؟ فقال: بلي، قلت: و ما هی؟ قال: هلاك العباسي و خروج السفياني و قتل النفس الزكية، و الخسف بالبيداء و الصوت من السماء، فقلت: جعلت فداك اخاف ان يطول هذا الامر؟ فقال: لا انما هو كنظام الخرز يتبع بعضه بعضا؛ آيا پيش از ظهور علامتي وجود دارد؟ حضرت فرمودند: بله. پرسيدم آنها چه هستند؟ امام فرمودند: آن علامتها عبارتند از هلاك شدن عباسي، قيام سفياني، كشته شدن نفس زكيه، خسف بيداء و نداي آسماني. به امام عرض کردم: فدايت شوم! ميترسم اين امر طولاني شود! حضرت فرمودند: خير چنين نخواهد شد؛ زيرا اينها همانند رشته منظمي به دنبال يكديگر رخ ميدهند. امام صادق(علیه السلام) در اين حديث، فاصله طولاني ميان اين علامتها را نفي و تصريح ميفرمايند كه هلاكت عباسي، خروج سفياني، كشته شدن نفس زكيه، خسف بيداء و نداي آسماني و ظهور امام مهدي(علیه السلام) بدون فاصله زماني و همچون رشتهاي منظم يكي پس از ديگري اتفاق خواهد افتاد. 6. عمار ياسر در سخنی طولاني به نشانههاي دولت اهل بيت در آخرالزمان پرداخته و زمان ظهور امام عصر(علیه السلام) را چنين بيان کرده است: فعند ذلك تقتل النفس الزكية و اخوه بمكة ضيعة فينادي مناد من السماء ايها الناس ان اميركم فلان و ذلك هو المهدي الذي یملاء الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلماً و جوراً؛ در اين هنگام نفس زكيه و برادرش در مكه كشته ميشوند، پس منادي از آسمان ندا ميدهد اي مردمان، همانا امير شما فلاني است؛ او همان مهدي است كه زمين را همچنانكه از ظلم و ستم پر شده است، پر از عدل و قسط خواهد كرد. گرچه اين روايت از معصوم نیست و وي اين سخنان را به هيچ يك از پيشوايان معصوم(علیهم السلام) نسبت نداده، به دليل شخصيت ممتاز و ويژه عمار، اطمينان حاصل ميشود كه وي اين كلام را از پيشوايان ديني شنيده و نقل كرده است. افزون بر اينكه به جهت نبود انگيزه براي نسبت دادن دروغ به عمار ياسر، ميتوان به صدور آن نیز مطمئن شد. يا حداقل میتوان آن را يك مؤيد بر آن چه گذشت به حساب آورد. 7. شيخ طوسي از یکی از اصحاب امام باقر(علیه السلام) چنین نقل ميكند: النفس الزكية غلام من آلمحمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اسمه محمد بن الحسن يقتل بلا جرم و لاذنب فاذا قتلوه لم يبق لهم في السماء عاذر و لا في الارض ناصر فعند ذلك يبعث الله قائم آلمحمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم)... ؛ نفس زكيه نوجواني از خاندان پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به نام محمد بن حسن است، وي بدون گناه و جرم كشته ميشود و چون او را كشتند نه در آسمان عذري و نه در زمين ياوري خواهند داشت. در اين هنگام خداوند قائم آلمحمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را برخواهد انگيخت... . در نقل مجاهد (یکی از اصحاب پيامبر) نيز ظهور امام عصر(علیه السلام) پس از شهادت نفس زكيه دانسته شده است. اميرالمؤمنين(علیه السلام) نیز میفرماید: «لا يطهر الله الارض من الظالمين حتي يسفك الدم الحرام...؛ خداوند زمین را از ظالمان پاک نخواهد کرد مگر هنگامی که خون حرام ریخته شود... .» این سخن، بر نزديك بودن زمان ظهور و كشته شدن نفس زكيه دلالت کند. بر اساس آنچه در زمينه زمان شهادت نفس زكيه گذشت، نتيجه میگیریم كه اين دو رخداد نزديك به يكديگر صورت ميپذيرند. افزون بر اينكه در برخي از روايات، فاصله زماني كشته شدن نفس زكيه و ظهور امام تنها پانزده شب بيان شده است. مكان شهادت نفس زكيه روايات متعددي، مكان شهادت نفس زكيه را بيان كردهاند كه آنها را به دو دسته تقسيم ميكنيم: 1. آنهایي كه مكان كشته شدن وي را شهر مكه ميدانند؛ 2. احاديث ديگري كه محل كشته شدن او را ميان ركن و مقام معرفي كردهاند. بايد توجه داشت كه اين دو دسته هيچگونه تعارضي با يكديگر ندارند؛ زيرا دسته دوم مكان دقيق شهادت را مشخص ميكند و دسته اول تنها به شهري اشاره دارد كه نفس زكيه در آن كشته ميشود. روایات دسته اول بنابراین روايات، مكان شهادت نفس زكيه مكه است: 1. امام علي(علیه السلام) فرمودهاند: لا اخبركم بآخر ملك فلان؟ قلنا: بلي يا اميرالمؤمنين قال: قتل نفس حرام في يوم حرام في بلد حرام عن قوم من قريش و الذي خلق الحبة و برأ النسمة ما لهم ملك بعده غير خمس عشرة ليلة؛ آيا شما را از زمان پايان يافتن سلطنت خاندان فلان خبر ندهم؟ گفتیم آري ای اميرالمؤمنين. حضرت فرمودند: هنگام كشته شدن شخصي بيگناه در روزی حرام در ماه حرام از خاندان قريش. قسم به آن خدا كه دانه را شكافت و انسان را آفريد پس از آن بيش از پانزده شب حكومتشان طول نخواهد كشيد. 2. از عمار نیز چنین روایت شده است: ... فعند ذلك يقتل النفس الزكية و اخوه بمكة ضيعة؛ ... در اين هنگام نفس زكيه و برادرش در مكه كشته ميشوند. روايات دسته دوم 1. امام باقر(علیه السلام) در بيان نشانههاي ظهور امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودهاند: و خروج السفياني من الشام و اليماني من اليمن و خسف البيداء و قتل غلام من آلمحمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بين الركن و المقام اسمه محمد بن الحسن النفس الزكية؛ (ظهور هنگامي است كه) سفياني از شام و يماني از يمن قيام كنند و فرو رفتن سرزمين بيداء رخ دهد و جواني از خاندان پيامبر كه نامش محمد بن حسن نفس زكيه است، در بين ركن و مقام كشته شود و... . 2. امام صادق(علیه السلام) نیز در ضمن حديثي ميفرمايند: ...خروج السفياني من الشام و اليماني من اليمن و خسف البيداء و قتل غلام من آلمحمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بين الركن و المقام اسمه محمد بن الحسن و لقبه النفس الزكية... فعند ذلك خروج قائمنا؛ هنگامي كه سفياني از شام و يماني از يمن قيام كنند و فرو رفتن در سرزمين بيداء رخ دهد و جواني از خاندان پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) كه نامش محمد بن حسن و لقبش نفس زكيه است، در ميان ركن و مقام كشته شود...، در اين هنگام قائم ما قيام خواهد كرد. 3. امام باقر(علیه السلام) در روايت ديگري فرمودهاند: فيدعو رجلاً من اصحابه فيقول له: امض الي اهل مكة فقل: يا اهل مكة انا رسول فلان اليكم و هو يقول لكم: انا اهل بيت الرحمة و معدن الرسالة و الخلافة... فاذا تكلم هذا الفتي بهذا الكلام اتوا اليه فذبحوه بين الركن و المقام و هي النفس الزكية...؛ امام مهدي(علیه السلام) مردي از یارانش را فراميخواند و ميفرمايد: به سوي اهل مكه برو و به آنان بگو: «اي مردم مكه! من فرستاده فلان هستم و پيام او چنين است: "ما خاندان رحمت و جايگاه رسالت و خلافت هستيم..."» وقتي سخن اين جوان تمام میشود، به او هجوم میآورند و او را در ميان ركن و مقام سر ميبرند؛ و او همان نفس زكيه است... . 4. امام علي(علیه السلام) در بيان نشانههاي ظهور فرمودهاند: و لذلك آيات و علامات... و المذبوح بين الركن و المقام... و خروج السفياني براية خضراء؛ براي اين واقعه(ظهور امام مهدی(علیه السلام)) نشانهها و علايمي است... كشته شدن كسي كه بين ركن و مقام سر بريده ميشود... و قيام سفياني با پرچمي سبز... . در اين روايت نام نفس زكيه به صراحت برده نشده است، اما با توجه به مجموع احاديث پيش گفته شده در زمينه علائم ظهور تنها نفس زكيه ميان ركن و مقام كشته ميشود. یاد شدن شخصیت مورد نظر در کنار سفیانی نیز قرینهای دیگر بر این حقیقت است که مذبوح بین رکن و مقام همان نفس زکیه است. 5. سلمان در سخناني از امام صادق(علیه السلام)، حوادث آينده را چنين پيشگويي كرده است: اما إنّي ساُحدثكم بالنفس الطيبة الزكية و تضريح دمه بين الركن و المقام المذبوح ذبح الكبش؛ من شما را از كشته شدن نفس پاك و بيگناه و ريخته شدن خون او در ميان ركن و مقام خبر ميدهم؛ او كه مانند قوچ سرش بريده ميشود. بر اساس مجموع روايات یاد شده كه در بین آنها روايت معتبر نيز وجود دارد، كشته شدن نفس زكيه در مكه قطعي است و درباره كشته شدن او در ميان ركن و مقام نيز ميتوان با توجه به تعدد روايات در اين موضوع و تنوع منابع آن و نيز گزارش آنها در منابع دسته اول حديثي، اطمينان حاصل کرد. نفس زكيه و محمدبنعبدالله آيا نفس زكيه یاد شده در روايات علايم ظهور، همان ابوعبدالله محمدبنعبدالله بن حسن بن عبی بن ابيطالب ملقب به نفس زكيه است كه در عصر منصور خليفه عباسي قيام كرد و همراه همه يارانش کشته شد؟ نويسنده كتاب تاريخ غيبت كبرا بر اين سخن تأكيد و پافشاري ميكند كه نفس زكيه ياد شده در روايات علايم ظهور همان نفس زكيه است كه در زمان امام صادق(علیه السلام) کشته شد. وي در دو مرحله به اثبات ادعاي خويش ميپردازد. الف) در مرحله نخست، قرينههايي را یاد میآورد كه بر تفاوت نفس زكيه با محمدبنعبدالله بن الحسن دلالت ميكند و در مردود دانستن آنها تلاش مينمايد. ب) در مرحله دوم، قراين ديگر را مطرح ميسازد تا انطباق نفس زكيه با محمدبنعبدالله را نتيجه بگيرد. نقد و بررسي مرحله اول قرائنی که به نظر مرحوم صدر بر انطباق نداشتن نفس زکیه با محمدبنعبدالله دلالت دارند و نقد ایشان بر این قرائن، بدین قرار است: قرينه اول نفس زكيه باید بين ركن و مقام كشته شود و محمدبنعبدالله در اين مكان شهيد نشده بلكه در «احجار الزيت» مدينه كشته شده است. بنابراين، روشن ميشود كه نفس زكيه غير از محمدبنعبدالله است. مرحوم صدر در پاسخ به اين قرينه ميگويد: اگر اين قرينه ثابت ميشد، به تنهايي براي رد نظريه انطباق كافي بود، لكن ما پيش از اين گفتيم كه كشته شدن بين ركن و مقام، دليل محكمي ندارد. وی میافزاید که در بحارالانوار دو حديث نقل شده كه براي اثبات اين مطلب بس نيست و ارتکاز ذهني و شهرت مردمي براي اثبات يك امر تاريخي كفايت نميكند؛ اگر در آينده اتفاق افتاد دليل بر صدق آن ميشود، ولي اگر اتفاق نيفتاد بر ما لازم نيست كه منتظرش باشيم، زيرا دليلي بر آن نداريم. افزون بر آن، این مطلب را با حديثي كه شيخ مفيد در ارشاد نقل كرده، در تعارض میبیند؛ در آن حديث، نفس زكيه در پشت دروازه كوفه همراه با هفتاد نفر از اشخاص صالح کشته میشود. اين خبر هم نميتواند یک مسئله تاريخي را اثبات كند، ولي وضع آن بدتر از رواياتي نیست كه مقتل نفس زكيه را بين ركن و مقام تعيين ميكنند. پس این روایت ميتواند با آن معارضه كند و در صورت تعارض، هر دو از درجه اعتبار ساقط ميشوند. وی میافزاید: اما آنچه در كتاب ارشاد نقل شده كه ذبح مرد هاشمي بين ركن و مقام خواهد بود، آن هم بر مقصود ما دلالت نميكند؛ چون ممكن است آن فرد هاشمي شخصي زكي و آزمايش شده نباشد. به علاوه، روایتی که ضعف سندي دارد، نميتواند حقيقتی تاريخي را اثبات كند. نقد و بررسي همانگونه كه در بحث از مكان شهادت يادآور شديم، ده روايت با اسناد مختلف از امامان معصوم(علیهم السلام) با دو مضمون كه يكديگر را تأييد ميكردند، به دست ما رسيده كه در بخشي از آنها مكان شهادت نفس زكيه، مكه و در برخي ديگر، مكان آن بين ركن و مقام معرفي شده است. از مجموع احاديث ياد شده به اين اطمينان ميرسيم كه مكان شهادت نفس زكيه (علامت ظهور) در مكه خواهد بود و اين مطلب براي اثبات انطباق نداشتن نفس زكيه با محمدبنعبدالله كافي است. نكته ديگري كه مرحوم صدر به آن اشاره فرمودهاند، تعارض ميان روايت ركن و مقام با روايتي است كه شيخ مفيد در كتاب ارشاد بيان كردند كه بر اساس آن، نفس زكيه با همراهانش در پشت كوفه به شهادت ميرسند كه با اين تعارض هر دو روايت از اعتبار ساقط خواهند شد. در جواب اين سخن اشاره به چند نكته كافي است: الف) مرحوم شيخ مفيد، كشته شدن نفس زكيه در پشت كوفه را روايت نكرده است، تا بتوان با بررسي دلالت و سند و چگونگي تعارض و تعادل و تراجيح آن روایت، با روايتهاي ركن و مقام و مكه را بررسي کنیم بلكه ايشان به طور كلي فرمودهاند: قد جائت الآثار بذكر علامات زمان قيام القائم المهدي(علیه السلام) و حوادث تكون امام قيامه و آيات و دلالات: فمنها خروج السفياني و قتل الحسني... و قتل نفس زكية بظهر الكوفه في سبعين من الصالحين و ذبح رجل هاشمي بين الركن و المقام...؛ اخبار بسياري درباره علائم ظهور و پيشآمدها و نشانههايي كه قبل از قیام آن حضرت رخ ميدهد وارد شده که، از آن جمله است: خروج سفياني و كشته شدن سيد حسني... و كشته شدن نفس زكيه به همراه هفتاد نفر از نيكوكاران در پشت كوفه و كشته شدن مردي هاشمي ميان ركن و مقام و... . البته حديثی از امام اميرالمؤمنين(علیه السلام) به ما رسيده كه اين عبارت شيخ مفيد در آن آمده است و بعيد نيست كه منظور شيخ مفيد نيز همین حديث باشد: و قتل النفس الزكية بظهر الكوفة في سبعين و المذبوح بين الركن و المقام. اين روايت به جهت اینکه سند معتبري ندارد نمیتواند با مجموعه رواياتي مقابله کند كه مكان كشته شدن نفس زكيه را مكه ميدانند. ب) بر فرض وجود يك روايت معتبر مبني بر شهادت نفس زكيه در پشت كوفه، و تعارض آن با رواياتي كه مكان شهادت وي را مكه و يا بين ركن و مقام معرفي ميكند، روايات اخير به دليل كثرت، بر آن روايت مقدم خواهند بود. ج) زماني تعارض معنا پيدا ميكند كه دو روايت داراي یک موضوع باشند و مكان شهادت يك نفس زكيه را بخواهند بیان کنند. حال آنكه ممكن است روايت ارشاد به بيان مكان شهادت نفس زكيهاي غير از نفس زكيه روايت ركن و مقام پرداخته باشد، و در نتيجه، دو روايت، دو مضمون اثباتي را برسانند و هيچگونه تنافي نداشته باشند. بنابراين، با توجه به روايات متعددی که مكان شهادت نفس زكيه را مکه معرفی کردهاند و قواعد تعارض، به اين نتيجه ميرسيم كه مرحوم صدر به قرينه اول پاسخ كافي نداده و اين قرينه دليل بر مغايرت نفس زكيه (علامت ظهور) با محمدبنعبدالله خواهد بود. قرينه دوم مرحوم صدر مينویسد: قرینه ديگر تغاير و انطباق نداشتن نفس زكيه با محمدبنعبدالله، رواياتي است كه پیشوایان دینی درباره قتل نفس زكيه فرمودهاند؛ این روایتها بعد از كشته شدن محمدبنعبدالله (نفس زكيه) صادر شده كه نشان میدهد بعد از كشته شدن او، هنوز امامان(علیهم السلام) منتظر اين علامت بودهاند و آن را از علائم ظهور دانستهاند. پاسخ به مرحوم صدر از قرينه صاحب كتاب تاريخ غيبت کبرا در پاسخ به اين قرينه مينويسد: اگر اين قرينه ثابت شود، باز دليلي كافي براي رد نظريه فوق است، ولي قابل اثبات نيست؛ زيرا تمام رواياتي كه در اينباره وارد شده، از حضرت باقر و حضرت صادق(علیهما السلام) است. اما امام باقر(علیه السلام) پيش از نفس زكيه ميزيسته و امام صادق(علیه السلام) هم معاصر با منصور دوانيقي و نفس زكيه بوده است، و آن حضرت به عبداللهبنحسن پدر نفس زكيه ميفرمود كه نهضت فرزند او به جايي نخواهد رسيد و پيروز نخواهد شد و اميدش را براي رسيدن به خلافت قطع ميكرد و به او ميفرمود: به خدا سوگند، اين امر نه براي تو و نه براي فرزند تو است، بلكه به اين شخص (يعني سفاح) خواهد رسيد، و بعد براي اين (يعني منصور) و بعد براي مدتها از آنها خواهد بود تا اينكه بچهها به امارت برسند و زنان مورد شور و مشورت قرار گيرند. عبدالله گفت:به خدا سوگند اي جعفر، خداوند تو را بر غيب آگاه نساخته است و اين سخن را جز از راه حسد بر فرزندم نگفتي! حضرت فرمودند: به خدا سوگند من نسبت به پسر تو حسادت نورزيدم؛ اين شخص (منصور) او را در احجار الزيت (محلي در مدينه) خواهد كشت و بعد از او برادرش را در ساحل دريا ميكشد در حالي كه پاهاي اسبش در آب است. به هر حال، دليلي وجود ندارد كه روايات بعد از كشته شدن محمدبنعبدالله نفس زكيه صادر شده باشد، اگر نگوييم كه گمان و ظن بر خلافش داريم! نقد و بررسي همچنانكه تقدم زماني اين احاديث بر كشته شدن محمدبنعبدالله لزوماً به معناي اختلاف نفس زكيه با محمدبنعبدالله نيست، از اين تقدم، اتحاد اين دو را نيز نميتوان استفاده كرد بلكه بايد با توجه به ساير قراين در اينباره قضاوت نمود. در عين حال كه تقدم زماني اين احاديث بر كشته شدن محمدبنعبدالله را ميپذيريم، با توجه به روایاتی كه محل كشته شدن نفس زکیه را مکه میداند و سایر قرائنی که خواهد آمد، نفس زکیه را با محمدبنعبدالله متفاوت میدانیم. قرينه سوم محمدبنعبدالله شخص چندان پاك و آزمايش شده و با اخلاص نیست. بنابراين بايد در انتظار كشته شدن شخصي بااخلاصتر و آزمايششدهتر از او باشيم؛ زيرا وي به طوري كه در مقاتل الطالبين آمده، مدعي مهدويت شد و پدرش او را جلو انداخت و وي را مهدي دانست و بعد از زوال حكومت بنياميه و پيش از روي كار آمدن بنيعباس براي بنيهاشم چنین سخنراني كرده: شما ميدانيد كه ما هميشه ميشنيديم كه وقتي برخي از اینها به جان برخي ديگر بيفتند و يكديگر را بكشند، كار از دستانشان بيرون ميرود. اينها صاحب خود (وليد بن يزيد) را كشتهاند. بياييد با محمد بيعت كنيم. شما ميدانيد كه او مهدي است. آنگاه حضرت امام صادق(علیه السلام) به او فرمودند: امر خلافت به تو و فرزندانت نميرسد بلكه براي اينهاست و دو پسر تو كشته ميشوند. محمدبنعبداللهبنحسن از دوران كودكي پنهان گشته و نمايندگاني به اطراف ميفرستاد و مردم را به سوي خود ميخواند و مهدي ناميده ميشد. مرحوم صدر ميفرمايد: ما اكنون نميخواهيم درباره او مناقشه و اشكال كنيم، فقط همين اندازه ميدانيم كه وي پيش از آنكه جايي را بگيرد، كشته شد و اين خود دليل كافي بر كذب ادعاي اوست بلكه مقصود آن است كه با اين حساب وي شخص پاك و با اخلاص نبوده، بلكه دروغگو و منحرف بوده است و لذا باید در انتظار نفس زكيه ديگري باشيم تا پيش از ظهور حضرت كشته شود. اگر اين مسئله تاريخي ثابت شود، چارهاي نداريم جز اينكه به انحراف اين سيد انقلابي معتقد شويم. ولي دليل نميشود كه مقصود از اخبار قتل او نيست؛ زيرا در اين صورت قتل نفس زكيه يعني قتل محمدبنعبدالله که معتقدانش نام زكيه را بر وي نهادهاند، و طبق شهرتي كه در بين مردم پيدا كرده، در روايت هم به همان اسم آمده است. نقد و بررسي بر اساس استدلال مرحوم صدر و روايات نفس زكيه از امام باقر و صادق(علیهما السلام)، اكنون جاي طرح اين پرسش است كه شهرت محمدبنعبدالله به نفس زكيه قبل از کشته شدن وي، صورت گرفته، يا پس از کشته شدن. چنانچه وي به اين لقب پس از قتل مشهور شده پس روایاتی که او را نفس زکیه گفتهاند پس از کشته شدن او صادر شده است. بنابراین، روایات یاد شده درباره نفس زکیه نيست؛ زيرا وقتي امام(علیه السلام) علامتي را بيان ميكند، پس از بيان امام بايد آن علامت تحقق يابد. بنابراين، بايد نفس زكيه در بيان اين دو امام غير از محمدبنعبدالله انقلابي باشد. اما اگر ادعا شود كه نفس زكيه لقب وي، قبل از شهادتش بوده و امام بر اساس شهرت او به نفس زكيه اين لقب را براي اشاره به وي به كار برده است، اين سخن نيز نميتواند درست باشد؛ زيرا رواياتي كه از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است و در آنها امام(علیه السلام) به نفس زكيه تعبير ميفرمايند، بنابر قول مشهور در شهادت آن امام همام تا قبل از سال 114 هجري، صادر شدهاند. در نتيجه محمدبنعبدالله در هنگام شهادت امام باقر(علیه السلام) چهارده ساله بوده است. افزون بر اينكه شاید اين روايات در همان سال آخر عمر شريف آن حضرت صادر نشده باشد، بلكه ممكن است چند سال پيش از شهادت، واژه نفس زكيه را در بيان خويش به كار برده باشد. از اين رو، محمدبنعبدالله در زمان صدور حديث كمتر از چهارده سال داشته است. بر این اساس، اطلاق واژه نفس زكيه به محمدبنعبدالله از باب شهرت وي به اين لقب نیست، چه اينكه بسیار بعید است که محمدبنعبدالله با سن كم، داراي لقب مذكور باشد. بنابراين، اگر نفس زكيه را همان محمدبنعبدالله بدانيم، بايد بپذيريم كه اطلاق این واژه به وي نه از جانب طرفداران بلكه از ناحيه امام باقر(علیه السلام) بوده است. از اينرو، بايد وي شخصيت پاك و بااخلاصي باشد، در حاليكه به يقين وي چنين نبوده است و در نتيجه نفس زكيه غير از محمدبنعبدالله خواهد بود. قرينه چهارم كشته شدن محمدبنعبدالله پيش از تولد حضرت مهدی(علیه السلام) بوده است، در اين صورت، نميتوان آن را جزو علائم ظهور دانست و بايد منتظر شخص ديگري باشيم. نقد مرحوم صدر ايشان در پاسخ به قرينه ياد شده، دلایل چندانی را بر آن مترتب نميداند. مرحوم صدر، امکان وجود علامتي پيش از تولد آن حضرت را یاد میکند و علت آن را چنین میداند که برنامهريزي الهي فقط از زمان اسلام شروع نشده بلكه از آغاز زندگي بشر بوده است. بنابراين، تمام پديدههاي بزرگ ممکن است به ظهور اشارهاي داشته باشد، و ما پيش از اين شنيدهايم كه نابودي دولت اموي و قيام دولت عباسي و خروج پرچمهاي سياه از نشانههاي ظهور به شمار میروند و تمامي اينها پيش از ولادت حضرت مهدي(علیه السلام) است. بررسي سخن فوق سخن مرحوم صدر پذیرفتنی است، به اين معنا كه برخي از علامتهاي بيان شده در روايات پيش از تولد امام مهدی(علیه السلام) رخ داده، اما همانطور كه اين احتمال وجود دارد که کشته شدن محمدبنعبدالله علامت ظهور باشد، اين احتمال نيز نفي نميشود كه شهادت نفس زكيه در عصر نزديك به ظهور، نشانهاي بر ظهور باشد. و اين قرائن خارجي هستند كه معيار قضاوت دراينباره هستند و ما بر اين باوريم كه با توجه به روايات زمان و مكان كشته شدن نفس زكيه، وي محمدبنعبداللهبنالحسن نيست. قرينه پنجم پيشگويي قتل نفس زكيه در روايات همراه يا بعد از وقايعي ذكر شده كه به يقين تاكنون تحقق نيافتهاند، لذا فهم عمومي از سياق عبارات همان است كه اين علامت نيز تاكنون انجام نشده باشد. بنابراين، نميتوانيم مقصود از نفس زكيه را محمدبنعبدالله بگيريم بلكه اشاره به كشته شدن شخص ديگري است كه در آينده انجام خواهد گرفت. از جمله روايات، پنج علامت است که امام صادق(علیه السلام) فرمودهاند: براي قائم پنج علامت است: سفياني، يماني، صيحه آسماني، قتل نفس زكيه و فرو رفتن در زمين. و رواياتی که امور حتمي را بر شمردهاند همانند فرمايش ديگري از امام صادق(علیه السلام) كه فرمودند: ندا از حتميات است، سفياني و يماني و نفس زكيه نيز محتوم هستد... . روشن است كه خروج سفياني، يماني و صيحه آسماني تاكنون ايجاد نشدهاند، پس قتل نفس زكيه هم كه در رديف آنها ذكر شده، تاكنون به وقوع نپيوسته است. نقد مرحوم صدر از قرينه فوق ايشان در نقد قرينه فوق، اين گفتار را صحيح نمیداند و علت آن را سياق عبارات میداند كه به موجب آن، باید این امور هنگام صدور روايت واقع نشده باشند. ایشان در اینباره میگوید که بعد از صدور روايت، برخي از علائم زودتر انجام ميگيرد و برخي به تأخير ميافتد، و وقوع علائم به زودي و يا با تأخير، به سياق كلام و عبارت ربطي ندارد، به خصوص كه اين علائم با كلمه «واو» عطف شدهاند و «واو» بر خلاف كلمه «او» يا «ثم» يا «فاء» به طوري كه عالمان نحو گفتهاند، براي ترتيب نيست. بررسي سخن مرحوم صدر سخن مرحوم صدر در زمينه امكان تحقق با فاصله علائم درست است، اما میتوان گفت وقتي يك علامت در ميان چهار علامت ديگري واقع ميشود كه همه آنها در عصر نزديك به ظهور رخ ميدهد، چنین چیزی تقويت میكند كه زمان تحقق آن علامت نيز در عصر نزديك به ظهور خواهد بود. دستکم اين احتمال نیز وجود دارد و با توجه به ساير قرايني كه بر نزديكي كشته شدن نفس زكيه با ظهور دلالت ميكرد، اين احتمال تثبيت ميشود. قرينه ششم با در نظر گرفتن این روایت که قبلاً گفته شد: «بين قيام قائم و بين قتل نفس زكيه جز پانزده شب فاصله نخواهد بود»، ميدانيم كه بين قتل محمدبنعبدالله نفس زكيه تا ظهور حضرت فاصله بسياري افتاده و تاكنون بيش از 1200 سال طول كشيده است، بنابراين، نميتوان روايات قتل نفس زكيه را درباره محمدبنعبدالله بدانيم. پاسخ مرحوم صدر مرحوم صدر ميفرمايد: اين قرينه نيز درست نيست، زيرا اين روايت در بسياري از كتابهاي شيعي مثل ارشاد شيخ مفيد، غيبت شيخ طوسي و كمالالدين صدوق آمده است، ولي همگي به يك راوي ميرسند و او ثعلبه است كه از شعيب و او از صالح نقل ميكند. ثعلبه در كتاب ارشاد و كمالالدين «ابن ميمون»، و شعيب در كتاب الغيبة و ارشاد «حداد»، و در كمالالدين «حذّاء»، و صالح در كتاب ارشاد ابنميثم و در كمالالدين به ابنمولي بني العذراء توصيف شدهاند. به هر حال، اين روايات در بهترين فرض، يك خبر حساب ميشود و ما بر اساس ضوابط سندي، تمسك به يك خبر را در اينگونه موارد نپذیرفتیم. نقد و بررسی همچنان كه در بحث زمان شهادت نفس زكيه به تفصيل گذشت، روايت مورد نظر مرحوم صدر از نظر سندي معتبر است. از سوي ديگر، رواياتي كه بر اتصال كشته شدن نفس زكيه و ظهور امام مهدي(علیه السلام) دلالت ميكنند نیز معتبر هستند و چون ما درباره روايت ياد شده و ديگر روايات به تفصيل بحث كرديم، از تكرار آن صرف نظر ميكنيم. نقد و بررسي نظريه انطباق (مرحله دوم) سخن مرحوم صدر داراي تفصيل و بسط فراوان در اثبات انطباق نفس زكيه بر محمدبنعبدالله است، ولي دليل مطمئنی در اين زمينه وجود ندارد، بلكه در مرحله اثبات قرائن بر انطباق نيز تنها به دو روايت استناد شده است: 1. روايتي از ابوالفرج اصفهاني در مقاتلالطالبين که طبق آن حضرت باقر(علیه السلام) از پدرانش نقل ميفرمايد كه: «نفس از فرزندان حسن است.» وي دلالت اين حديث را بر اينكه مقصود از نفس زكيه، همان فرزند امام حسن(علیه السلام) است، روشن و واضح ميداند. 2. روايت دوم از قول عبدالله بن موسي است كه وي نقل ميكند: عدهاي از علماي مدينه به نزد عليبنالحسن آمدند و اين مسئله (مطالبه حكومت) را با او مطرح كردند. او گفت: محمدبنعبدالله از من شايستهتر و سزاوارتر براي حكومت است. آنگاه حديث طولاني را ذكر كرد؛ سپس «احجار الزيت» را به من نشان داد و گفت: نفس زكيه در اينجا كشته ميشود. عبدالله بن موسي ميگويد: ما كشته او را در همان جا كه به آن اشاره كرده بود، ديديم. همچنين مرحوم صدر حديث ديگري را از مسلم بن بشار نقل كرده كه وي گفت: در كنار غنائم خشرم همراه محمدبنعبدالله بودم. او به من گفت: در اينجا نفس زكيه كشته ميشود. منظور خودش بود كه بعدها در همان مكان به شهادت رسيد. مرحوم صدر اين قرائن را در اثبات انطباق نفس زكيه با محمدبنعبدالله با ضميمه مردود دانستن قرائن افتراق اين دو، كافي ميداند و با جزم و پافشاري بر اين ادعا تأكيد ميورزد. نقد اين قرينه نقد سندي: در سند روايت اول، كساني همچون عليبنالعباس و عمربنموسي وجود دارند؛ علي بن العباس مشترك بين چهار نفر است كه همه آنها يا در كتابهاي رجالي توصيف نشده و يا ضعيف شمرده شدهاند و عمربنموسي نيز توصيف نشده است. بنابراين، استناد به روايت درست نيست. دو روايت اخیر نیز از امام معصوم(علیه السلام) نيست بلكه اولي از عليبنحسن و دومي از محمدبنعبدالله است و استناد به روايت غيرمعصوم در راستاي اثبات ادعاي ياد شده، داراي ضعف و سستي روشني است. نقد دلالی خبر دادن امام باقر(علیه السلام) به اينكه نفس زكيه از فرزندان امام حسن است، تنها نسب نفس زكيه را مشخص ميكند، اما اثبات نميكند كه مقصود امام همان محمدبنعبدالله باشد و شخص ديگري در زمان آينده به اين نسب وجود نخواهد داشت. همچنين کشته شدن محمدبنعبدالله در آن مكان مشخص كه در قرائن بعدي آمده است نيز هيچ تنافي با تحقق نفس زكيهاي در پيش از ظهور امام عصر(علیه السلام) نداشته و به اصطلاح بر فرض پذيرش، دو دليل مثبت وجود خواهد داشت كه اثبات هر يك، با ديگري تنافي ندارد. از آنچه گذشت، به ویژه اول و ششم روشن شد که نفس زکیهای که در روایات علائمالظهور مطرح شده، غیر از محمدبنعبداللهبنحسن محسوب میشود و ما باید در آینده منتظر تحقق این علامت باشیم که یکی از نشانههای ظهور امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است.