تاریخ انتشارچهارشنبه ۱۷ تير ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۱۱
کد مطلب : ۲۳۹
۰
plusresetminus

بررسی تألیفات مرتبط با مهدویت در حوزه علمیه بغداد / رسول رضوی

عصر نواب اربعه؛ عصر شیخ مفید؛ عصر پراکندگی عالمان حوزه علمیه بغداد و... .
بررسی تألیفات مرتبط با مهدویت در حوزه علمیه بغداد / رسول رضوی
منصور دوانقی که در سال 136 هـ . ق (چهار سال بعد از سقوط حکومت بنی‌امیه ) به مقام خلافت رسید، خوب می‌دانست، دمشق پایتخت سنتی امویان و کوفه مرکز ثقل شیعیان، برای آن که پایتخت حکومت تازه تأسیس عباسیان باشد، گزینه مناسبی نیست. به همین دلیل منطقه جدیدی را در بین‌النهرین (جایی که رود دجله و فرات به هم نزدیک می‌شوند) انتخاب کرد و شهر بغداد را در اواسط قرن دوم هجری، بنیان نهاد. بغداد از همان ابتدای ساخته شدنش، پایتخت ممالک اسلامی شد و مزیت‌های بسیاری برای جذب دانشمندان و طالبان علم داشت؛ لکن شهرهای کوفه و بصره که سال‌ها جزو مراکز علمی بزرگ عالم اسلام بودند، مانع تشکیل حوزه بزرگ در این شهر به حساب می‌آمدند. بعد از انتقال مرکز حکومت اسلامی، در زمان حضرت علی(علیه السلام) از مدینه به کوفه، بزرگ‌ترین حوزه علمیه جهان اسلام در این شهر به وجود آمده بود و شهر بصره نیز که خاستگاه مکتب کلامی معتزله بود، در زمینه علوم حدیث، کلام، تفسیر، ادبیات و ... با کوفه رقابتی دائمی داشت. با وجود جذابیت‌های سیاسی و اقتصادی بغداد، تبدیل شدن این شهر به مرکز علمی و تأسیس حوزه علمیه در آن، به دلیل وجود بصره و کوفه، سالیان درازی به تعویق افتاد.
واقعیت این است که تعیین تاریخ دقیق برای تأسیس حوزه علمیه بغداد، دشوار است؛ زیرا با آن که این شهر بعد از یافتن عنوان پایتختی ممالک اسلامی، محل رفت و آمد و حضور دانشمندان اسلامی بود، با این حال هنوز محور مدارس علمیه به حساب نمی‌آمد و تنها می‌توان اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم را سال‌های آغازین حوزه علمیه بغداد به شمار آورد. از این تاریخ به بعد بود که اکثر دانشمندان بزرگ فرقه‌های اسلامی، کم‌کم در این شهر گرد آمدند و مدارس بزرگ را به وجود آوردند.
زندانی شدن امام کاظم(علیه السلام) در بغداد و حضور امام جواد(علیه السلام) در این شهر ، از یک‌سو و پیدایش فرقه واقفیه در حوزه علمیه کوفه که موجب روگردانی شیعیان از این حوزه شده بود، از سوی دیگر، از عوامل مهم اقبال شیعیان به بغداد و تأسیس حوزه علمیه این شهر بود. بنابراین می‌توان گفت: حضور اندیشمندان و طالبان شیعی در بغداد از اوائل قرن سوم شدت یافت و در اوائل قرن چهارم با به قدرت رسیدن دولت آل‌بویه و مهاجرت علمای بزرگ حوزه علمیه قم چون ابن قولویه، ثقة‌الاسلام کلینی و مسافرت بزرگانی چون شیخ صدوق و پدر گرامیش بر رونق آن افزود.
در این مقاله سعی می‌شود به تألیفاتی که در باب مهدویت، از آغاز رونق حوزه بغداد تا پراکندگی عالمان در پی هجوم سلجوقیان نوشته شده‌اند، اشاره شود.
این دوره را که حدود دویست سال طول کشید، به چندین عصر می‌توان تقسیم کرد که هر هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند:
عصر نواب اربعه
بعد از سکونت اجباری امام هادی(علیه السلام) و امام حسن عسکری(علیه السلام) در شهر سامراء و محافظت از آنان، شبکه وکالت که ریشه در دوره امام صادق(علیه السلام) و امام کاظم(علیه السلام) داشت، گسترش یافت. به گونه‌ای که رسیدگی به امور شیعیان عمدتاً از طریق این شبکه صورت می‌گرفت. طبیعی بود که شرایط اقتصادی و سیاسی باعث شود تا شهر بغداد مرکز ثقل سازمان وکالت باشد. بعد از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) در سال 260 هـ . ق، عثمان بن سعید عمری که پیش از آن از وکلای امامان بود، نایب خاص امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) گشت و بدین طریق سازمان وکالت به هدایت اولین نایب خاص تثبیت و به حیات خود ادامه داد. بعد از وی محمد بن عثمان بن سعید عمری، بنابر قولی از سال 280 هـ . ق تا سال 304 یا 305 هـ . ق عهده‌دار منصب نیابت خاص بود و چون وی درگذشت، حسین بن روح نوبختی، از تاریخ وفات وی تا سال 326 هـ . ق نایب خاص به شمار می‌آمد و چهارمین نایب خاص که آخرین نایب نیز بود، علی بن محمد سمری نام داشت. بعد از وفات وی در سال 329 هـ . ق ، غیبت صغری به پایان آمد و با آغاز غیبت کبرا هم نیابت خاص و هم سازمان وکالت از میان برداشته شد. نکته مهم در این موضوع تأثیر بسیار سازمان وکالت و به خصوص نایبان خاص در شکوفایی حوزه علمیه بغداد است که حتی حوزه پر رونق قم را تابع خود ساخت.
در دوره نواب خاص، علاوه بر اهل سنت که مخالفان سنتی امامت بودند و واقفیه که بر موعود بودن امام کاظم(علیه السلام)، اصرار داشتند، گروه سومی نیز با شیعه اثنی عشری مخالفت کردند. این گروه که مدعیان نیابت و سفارت، بودند، منکر امامان معصوم(علیهم السلام) نبودند، بلکه خود را نایب و سفیر امام دوازدهم، معرفی کرده و عده‌ای از شیعیان را فریب داده و گمراه می‌کردند. از معروف‌ترین آنها می‌توان به حسین ابومحمد شریعی، محمد بن نصیر نمیری، احمد بن هلال کرخی، محمد بن بلال بلالی، محمد بن احمد بن عثمان معروف به بغدادی و اسحاق احمر اشاره کرد.
ظهور این مدعیان باعث شده که از ناحیه مقدسه، توقیعاتی صادر شود که بعدها در کتاب‌هایی به همین نام یا عناوین دیگر، جمع‌آوری گردید و در موضوع مهدویت محور تالیفات تازه‌ای گشت.
از دیگر امور مهم دوره نواب چهارگانه، ظهور دولت‌های شیعی در ممالک مختلف اسلامی بود که مهم‌ترین آنها دولت فاطمیون در شمال آفریقاست. این دولت که با ادعای مهدویتِ مهدی فاطمی تأسیس شد، اولین دولت اسلامی است که با ادعای مهدویت توانست، خلافتی را مستقل از خلافت بنی‌عباس بنیان نهد.
دومین دولت مهم در کرانه‌های غربی و جنوبی خلیج فارس و شبه جزیره عربستان به وجود آمد که خود را قرمطی می‌خواندند و همانند فاطمیون مصر، از فرقه اسماعیلیه به شمار می‌آمدند با این فرق که ادعای مهدویت نداشتند.
وضعیت در عراق عرب و فلات ایران فرق داشت، چرا که در شمال عراق و شامات، حکومت آل‌حمدان برپا بود و در جنوب آن و فلات ایران، آل‌بویه حکومت می‌کردند. این دو حکومت به همراه اِمارت‌های کوچکی چون بنی برید، بنی شاهین، بنی مزید و ... شیعه اثنی عشری بودند و در رونق حوزه‌های علمیه قم و ری و به خصوص بغداد، بسیار تلاش می‌کردند. این دو دولت، اولین شیعیان اثنی عشری بودند که حکومت سیاسی گسترده‌ای تشکیل داده بودند و در برگزاری شعایر مذهبی شیعه و حمایت از آنان در مقابل متعصبین اهل سنت، تلاش گسترده‌ای می‌کردند.
در چنین اوضاع و احوالی، طبیعی است که پرداختن به اصل موضوع مهدویت و امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) یکی از دغدغه‌های مهم عالمان شیعه و حتی اهل سنت باشد که روایات فراوانی از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده بودند. به همین دلیل بعد از آغاز غیبت صغری، در حوزه بغداد، تألیفات بسیاری پدید آمد که در این مقاله سعی می‌شود به بیشتر این آثار اشاره شود. هرچند تعیین تاریخ دقیق این آثار و ریز موضوع برخی از آنها، به دلیل نبود منابع، دشوار و حتی ناممکن است، از این‌رو سعی شده تا نام کتاب‌ها تا حد امکان به ترتیب سال وفات مؤلفان تنظیم گردد.
1. الغیبة تألیف ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی.
نجاشی وی را ضعیف شمرده و برخی نیز گفته‌اند که او در بغداد ادعای نیابت امام مهدی(علیه السلام) را می‌کرده و در کتاب خود موسوم به الغیبة، دیدگاه غالیان را منعکس نموده است.
2. صاحب‌الزمان تألیف ابوالعنبس متوفای 275 هـ . ق.
وی از ندیمان متوکل و قاضی صمیره بود و به این دلیل به «صمیری» نیز مشهور است. ابن ندیم حدود چهل تألیف به وی نسبت می‌دهد که یکی از آنها کتاب صاحب‌الزمان است.

3. جمع الاحادیث الواردة فی المهدی نوشته ابی بکر خیثمه (احمد بن زهیر سنائی) متوفای 279 هـ . ق .

4. الغیبة والحیرة اثر عبدالله بن جعفر حمیری.
وی از اصحاب امام حسن عسکری(علیه السلام) است. این دانشمند شیعی از عالمان بزرگ حوزه علمیه قم در قرن سوم هجری بود که در سال 291 هـ . ق به عراق مهاجرت کرد و با استقبال گرم عالمان آن سامان روبه‌رو گشت. از تاریخ وفات وی اطلاع دقیقی نداریم، ولی به احتمال قوی قبل از آغاز قرن چهارم وفات کرده است. از دیگر آثار وی در باب مهدویت می‌توان به دو تألیف اشاره کرد:
5. قرب الاسناد الی صاحب الامر.
6. التوقیعات یا المسائل والتوقیعات.
شیخ طوسی در کتاب فهرست خود بعد از توثیق وی می‌نویسد: «عبدالله حمیری کتاب‌های متعددی نوشته که یکی از آنها المسائل والتوقیعات است. هم‌چنین از ابن بطه نقل می‌کند که کتاب الفترة والحیرة نیز از نوشته‌های حمیری است و کتاب سوم وی در زمینه مهدویت الغیبة است. بنابراین از دیدگاه شیخ الطائفه، حمیری سه اثر در موضوع مهدویت نوشته است و ممکن است که کتاب‌های «الغیبة والحیرة» و «الفترة و الحیرة» و « الغیبه» سه عنوان برای یک کتاب باشند؛ اما اگر هر کدام از این اسم‌ها را عنوان کتابی بدانیم، تعداد تألیفات وی پنج عدد می‌شود.
7. انساب الائمة و موالید هم الی صاحب الزمان تألیف شریف ناصر کبیر حسن بن علی بن حسن بن علی.
وی از احفاد امام سجاد(علیه السلام) بود و مرحوم کلینی نیز از وی نقل قول کرده است.
8. الفتن والملاحم تألیف سلیل بن احمد بن عیسی.
وی که فردی سنی مسلک بود، این کتاب را در سال 307 هـ . ق نوشته است. اصحاب تراجم وی را از شاگردان ابن جریر طبری، مؤلف تاریخ طبری دانسته‌اند.
9. اخبار القائم تألیف علی بن محمد بن ابراهیم بن ابان رازی کلینی.
وی معروف به علاّن و دایی ثقة‌الاسلام کلینی بود. نجاشی ضمن توثیق و ستایش او می‌نویسد: «علاّن به واسطه نواب خاص، از امام زمان(علیه السلام) اجازه خواست تا به حج مشرف شود. از ناحیه مقدسه توقیع آمد که امسال نرو، ولی وی حرکت کرد و در راه به دلیل حمله لشکریان قرامطه به کاروان حاجیان، کشته شد.»
10. الغیبه و کشف الحیرة تألیف محمد بن احمد بن عبدالله بن قضاعة بن صفوان.
وی معروف به صفوانی و از شاگردان مرحوم کلینی است و از شخصیت ممتازی در میان شیعیان برخوردار بود. او در مسأله امامت با قاضی شهر موصل مباهله کرد و همان دست قاضی که با آن مباهله کرده بود، فلج و کبود شد و فردایش نیز بر اثر آن مرد. این واقعه موجب ارتقاء جایگاه و شخصیت صفوانی در میان فرمان‌روایان و شیعیان شد.

11. الشفاء والجلاء فی الغیبة تألیف احمد بن علی رازی خضیب ایادی.
وی از عالمان اوایل قرن چهارم بوده و متهم به غلو است.
12. الغیبة تألیف محمد بن علی بن ابی العزاقر شلمغانی، معروف به ابن ابی العزاقر .
وی هم‌چنین کتاب دیگری به نام فضائل العمریین دارد که درباره عثمان بن سعید عمری و محمد بن عثمان بن سعید عمری نوشته است. این شخص بعدها منحرف شد و به غلو دچار گشت. به همین دلیل ناحیه مقدسه او را مورد لعن قرار داد و بعد از این‌که شیعیان وی را طرد کردند، الراضی بالله، خلیفه عباسی، حکم دستگیری او را صادر نمود و در سال 323 هـ . ق به قتل رسید.
13. الامامة و التبصرة من الحیرة تألیف علی بن حسین بن بابویه متوفای 329 هـ . ق.
وی پدر شیخ صدوق ، از بزرگان حوزه علمیه قم بود که با حوزه بغداد و نواب خاص امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ارتباط گسترده‌ای داشت. در دوره ایشان و فرزندش شیخ صدوق و هم‌چنین ثقه‌الاسلام کلینی، حوزه قم استقلال خود را اندکی از دست داده و به دلیل حضور نایبان امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در بغداد، تابع حوزه بغداد شده بود.
14. الغیبة و کشف الحیرة تألیف سلامه بن محمد بن اسماعیل ارزنی یا ازونی. وی ساکن بغداد بود و علی بن حسین بابویه از وی روایت نقل کرده و می‌توان او را از مشایخ ابن بابویه به شمار آورد. کتابش را بعد از کتاب علی بن حسین بابویه ذکر کردیم، چون ده سال بعد از ابن بابویه، در سال 339 هـ . ق، در بغداد درگذشت و از لحاظ تاریخ وفات متاخر از ابن بابویه است.
15. الملاحم نوشته علی بن حسن بن قاسم یشکری خزاز کوفی معروف به ابن طبال.
در مورد تاریخ حیات وی این اندازه می‌دانیم که تلعکبرا، در سال 329 هـ . ق، در کوفه از وی، حدیث شنیده، ولی از تاریخ وفاتش اطلاعی نداریم.
16. الغیبة تألیف ابوبکر بغدادی محمد بن قاسم.
وی با ابن همام که در سال 332 هـ . ق وفات کرده، هم‌عصر بوده است، ولی از تاریخ دقیق وفاتش خبر نداریم.
17. الملاحم تألیف احمد بن جعفر بن محمد معروف بن ابن المنادی.
مؤلف ساکن منطقه رصافه بغداد بود. تاریخ ولادت وی را سال 256 یا 257 هـ . ق دانسته‌اند و در سال 336 هـ . ق نیز درگذشته و در مقبره خیزران، نزدیک محله رصافه بغداد، دفن شده است. این شخص از عالمان اهل سنت و مورد توثیق آنان بوده و کتاب خود را در سه بخش عمده الفتن، الملاحم و الزیادات فی الفتن و الملاحم، جمع‌آوری کرده و از امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، حسنی، سفیانی، دجال، دابه الارض، یاجوج و ماجوج و دیگر علائم ظهور به تفصیل سخن گفته است. در بخش مربوط به امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، احادیثی درباره نام آن حضرت، تعداد یاران و جنگ‌های ایشان با لشکر شام و ... نقل کرده است. کتاب وی را انتشارات دارالسیره در قم، در سال 1418 هـ . ق چاپ کرده است.
18. الغیبة و ذکر القائم تألیف حسن بن محمد بن یحیی بن حسین معروف به ابن اخی طاهر . (متوفای 358 هـ . ق)
نام وی در اکثر کتاب‌های رجالی ذکر شده، ولی برخی وی را تضعیف کرده‌اند.
19. الغیبة تألیف حسن بن علی بن عبدالله طبری معروف به مرعش.
وی در سال 356 هـ . ق، به بغداد مهاجرت کرد و در سال 358 هـ . ق نیز وفات یافت. نجاشی که با یک واسطه از شاگردان اوست، وی را ستوده است.
20. الاشفیة فی معانی الغیبة دومین تألیف مرعش در باب مهدویت است.
21. الغیبة تألیف ابی عبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر کاتب نعمانی، معروف به ابن ابی زینب.
این کتاب هم به لحاظ ویژگی‌های خاص خودش و هم به لحاظ شخصیت مؤلف، از جایگاه بلندی برخوردار است. نکته مهم در زندگی نعمانی، مسافرت‌های متعدد او به مناطقی چون شیراز، طبریه، شام، حلب و ... است. وی که در حوزه بغداد شاگرد و کاتب ثقةالاسلام کلینی بود، با مسافرت به مناطق مختلف از دست‌آوردهای سایر حوزه‌های علمی نیز برخوردار شد. همین امر باعث گشت تا کتاب وی دارای جامعیت ویژه‌ای باشد. از استادان قمی او می‌توان به ابوالقاسم موسی بن محمد اشعری قمی، ثقةالاسلام کلینی اشاره کرد. هم‌چنین در طبریه از عبدالله بن عبدالملک بن سهل طبرانی و محمد بن عبدالله طبرانی، درس آموخته و در بغداد نیز شاگرد سلامة بن محمد بن اسماعیل ارزنی و محمد بن سهیل اسکافی بوده است.
در معرفی کتاب الغیبه نعمانی می‌توان گفت، مؤلف در این کتاب ابتدا نصوصی را در اثبات امامت امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ذکر کرده، سپس احادیثی درباره این مطلب که زمین از حجت خالی نمی‌ماند، آورده است. بعد از آن روایاتی درباره غیبت امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) صفات، سیره و فضائل آن حضرت و علائم ظهور و دیگر موارد مرتبط با آن امام(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را بیان می‌کند. وی در سال 343 هـ . ق، از تألیف این کتاب فراغت یافت.
22. کمال‌الدین و تمام النعمة
این کتاب نیز از نامی‌ترین کتاب‌های نوشته شده در باب مهدویت است که محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (متوفی 381 هـ . ق) آن را نوشته است. مؤلف که با دعای امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به دنیا آمده بود، درباره این کتاب، چنین می‌نویسد: «صاحب الزمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در خواب به من فرمود: چرا در باب غیبت کتابی تألیف نمی‌کنی تا اندوهت را زایل سازد. عرض کردم یابن رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره غیبت پیشتر رساله‌هایی تألیف کرده‌ام. فرمود: نه به آن طریق، اکنون تو را امر می‌کنم که درباره غیبت کتابی تألیف کنی و غیبت انبیاء(علیهم السلام) را در آن بازگویی...»
همان‌گونه که شیخ صدوق در مقدمه کتاب کمال‌الدین گفته، وی پیش از آن چهار رساله در زمینه مهدویت نوشته که به نام آنها اشاره می‌شود:
23. الغیبة.
در الذریعة تنها به نام مؤلف این کتاب، یعنی شیخ صدوق اشاره شده است.
24. رسالة فی غیبة الحجة.
25. رسالة ثانیة فی الغیبة.
26. رسالة ثالثة فی الغیبة .
احتمال دارد کتاب الغیبة یکی از سه رساله اخیر باشد، هر چند احتمال مستقل بودن آن نیز هست.
27. اخبار الوکلاء الاربعة تألیف احمد بن محمد بن عیاش جوهری.
قبل از وی شلمغانی نیز کتابی در مورد دو نایب اول و دوم امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته بود.
28. مختصر ما نزل من القرآن فی صاحب الزمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف).
این اثر نیز تألیف احمد بن محمد بن عیاش جوهری است.
29. اخبار ابی عمرو و ابی جعفر العمریین تألیف ابی نصر هبة‌الله بن احمد بن محمد کاتب معروف به ابن برنیة. مؤلف نوه دختری ابوجعفر محمد بن عثمان عمری، دومین نایب خاص امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بود و چون در سال 400 هـ . ق و در روز عید غدیرخم، در حرم حضرت علی(علیه السلام) حاضر بوده، می‌توان نتیجه گرفت که تاریخ وفات وی بعد از 400 هـ . ق بوده است.
نام دیگر کتاب ابن‌برنیة، احوال الابواب الاربعة یا اخبار الوکلاء و یا رسالة فی ترجمة النواب ذکر شده است و تمییز بین این تألیف با رساله‌های عیاش جوهری و شلمغانی مشکل است.
30. اخبار الوکلاء الاربعة تألیف ابوالعباس احمد بن علی بن عباس بن نوح سیرافی.
وی ساکن بصره و از مشایخ نجاشی بوده و بعد از سال 410 هـ . ق، وفات یافته است.
عصر شیخ مفید
دوره شیخ مفید از چند لحاظ اهمیت دارد؛ زیرا وی از اولین عالمان بزرگ شیعه بود که بعد از به سر آمدن غیبت صغری و آغاز غیبت کبرا، وظیفه رهبری جامعه شیعه را بر عهده داشت. قبل از آغاز غیبت کبرا، چه در زمان حضور امامان و چه در دوره غیبت صغری، امامان و نایبان خاص ایشان محل رجوع شیعیان بودند و عالمان شیعه وظیفه تصمیم‌گیری‌ در امور دینی، اجتماعی و سیاسی را بر عهده نداشتند، اما با آغاز غیبت کبرا و اتفاقات سیاسی و اجتماعی، به ناگاه عالمان شیعه که بعدها شیخ مفید در رأس آنها قرار گرفت، با مسؤولیت سنگین رهبری و تصمیم‌گیری برای جامعه شیعه، روبه‌رو شدند. از لحاظ سیاسی شمال عراق و شامات، تحت تصرف آل حمدان بود و فلات ایران و جنوب عراق در اختیار حاکمان آل‌بویه قرار داشت و مذهب شیعه از نظر سیاسی و اجتماعی تمام ممالک اسلامی را فراگرفته بود. این حوادث در حالی رخ می‌داد که غیبت کبرا آغاز گشته و رابطه مستقیم امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) با شیعیان قطع شده بود. از سوی دیگر این سؤال بین مردم مطرح می‌شد که امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) با بیش از یک قرن غیبت، چرا ظهور نمی‌کند و مخالفان نیز با ایجاد شبهه درباره محال بودن طول عمر امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بر آتش فتنه می‌افزودند. در چنین حال و هوایی، عالمان شیعه، هم‌چون شیخ صدوق و شیخ مفید (متوفای 413) که در زمان خود بزرگ حوزه قم و بغداد و بزرگ عالم شیعیان به شمار می‌آمدند، باید ضمن کنترل حدود و ثغور مکتب شیعه و تبیین آن، شبهات مخالفان را نیز پاسخ می‌دادند. به همین دلیل شیخ صدوق چندین رساله در موضوع غیبت نوشت. بعد از وی شیخ مفید، پرکارترین مؤلف در عرصه مهدویت بود که پس از وفاتش نیز شاگردانش راه او را در تألیف کتاب‌های مرتبط با مهدویت ادامه دادند. در ذیل به کتاب‌های وی و شاگردانش اشاره می‌شود:
31. الجوابات.
همان‌گونه که از نام این رساله بر می‌آید، شیخ مفید در این تألیف به برخی از سؤال‌ها درباره مسأله مهدویت پاسخ داده است.
32. جوابات الفارقیین.
این کتاب نیز هم‌چون رساله قبلی، پاسخ به سؤالاتی درباره امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است.
33. جوابات المسائل العشر.
نام دیگر این کتاب الفصول العشرة یا المسائل العشرة است. شیخ مفید در این کتاب به پرسش‌هایی درباره وجود امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و شبهاتی که درباره غیبت آن حضرت وارد می‌شده، پاسخ می‌دهد. از نام کتاب پیداست که در ده فصل تنظیم شده است. در فصل اول و دوم به این شبهه پاسخ داده، که کسی جز شیعه نمی‌گوید امام حسن عسکری(علیه السلام) فرزند دارد. در فصل سوم توضیح می‌دهد، چرا امام حسن عسکری(علیه السلام) مادرش را وصی خود قرار داد، نه فرزندش را. در فصل چهارم، در مورد این شبهه که چرا ولادت امام دوازدهم(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مخفی است، در حالی که نام و تاریخ ولادت اجدادش آشکار بود، سخن می‌گوید.
شیخ مفید در فصل چهارم و پنجم، به شبهاتی در مورد خارج از عرف بودن عمر طولانی امام دوازدهم(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) می‌پردازد و در فصول بعدی، به سؤالاتی درباره غیبت امام(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و ... اشاره می‌کند، سپس به تک‌تک آنها جواب می‌دهد.
34. النقض علی الطلحی فی الغیبة.
این کتاب را نیز شیخ مفید در جواب برخی دیگر از شبهات نوشته است.
35. الغیبة.
این اثر شیخ مفید، مسائل الغیبة هم نامیده شده، ولی باید دانست که غیر از کتاب المسائل العشرة فی الغیبة است.
36. الرسائل فی الغیبة.
این کتاب در حقیقت گزارشی از جلسه پرسش و پاسخ است که شیخ مفید به برخی سؤال‌ها در زمینه غیبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) جواب داده است. این تألیف مشتمل بر چهار رساله است:
رساله اول: در این رساله به این سؤال پاسخ می‌دهد که اگر خبر «من مات و لم یعرف امام زمانه» صحیح است، وجود امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در صورتی که قابل دسترس نباشد، چه فایده‌ای دارد؟
رساله دوم: در این رساله ادله‌ای بر وجود امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و فوائد چنین وجودی، ذکر شده است.
رساله سوم: یکی از سؤالات مهم درباره امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) این است که چه فرقی بین امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و دیگر امامان(علیهم السلام) وجود دارد که همه امامان حاضر بودند، ولی امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) غایب شدند. شیخ در رساله سوم این سؤال را پاسخ داده است.
رساله چهارم: شیخ مفید در این رساله به عدم ظهور امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و این‌که چه زمانی ایشان ظهور خواهد کرد، جواب می‌دهد.
37. رسالة فی الغیبة تألیف سید شریف رضی.
این کتاب را انتشارات مفید قم، چاپ کرده است.
38. ذکرالمهدی(علیه السلام) و نعوته و حقیقة مخرجه و ثبوته.
این کتاب را حافظ ابی‌نعیم احمد بن عبدالله بن احمد اصفهانی (متولد 334 یا 336 هـ . ق و متوفای 430 هـ . ق ) هم‌عصر شیخ مفید نوشته است. وی از مؤلفان پر کار اهل سنت در نیمه دوم قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است. در کشف الظنون نام این کتاب کتاب المهدی ذکر شده و علی بن عیسی اربلی در کتاب کشف الغمه از این کتاب بسیار سود جسته است. ابونعیم اصفهانی علاوه بر کتاب یاد شده، چند کتاب دیگر در زمینه مهدویت دارد.
39. رسالة فی اربعین حدیثا فی امر المهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف).
از دیگر تألیفات حافظ ابونعیم اصفهانی است. خوانساری در روضات الجنات نام این کتاب را الاربعین ذکر کرده و سیوطی نیز در رساله العرف الوردی فی اخبار المهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) خلاصه‌ای از این کتاب را آورده است.
40. الفتن.
این کتاب نیز تألیف ابونعیم اصفهانی است. سید هاشم بحرانی در غایة المرام به این کتاب استناد کرده است.
41. المقنع فی الغیبة.
این کتاب را سید مرتضی علم الهدی شاگرد نامی شیخ مفید نوشته است. در این اثر، نخست درباره وجوب امامت و عصمت امام(علیه السلام) سخن گفته، سپس به مباحثی چون علت و حکمت غیبت و سبب عدم غیبت دیگر امامان(علیهم السلام) و چگونگی اقامه حدود در عصر غیبت و هم‌چنین علت عدم ظهور امام(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) برای دوستان و یاران می‌پردازد.
با آغاز غیبت کبرا، شیعیان با این سؤال مهم روبه‌رو بودند که اولاً برنامه حکومتی شیعه در دوره غیبت امام(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) چیست و چه کسی حق حاکمیت بر جامعه را دارد؟ ثانیاً شیعیان در مقابل حاکمان غیر شیعی چه واکنشی باید داشته باشند؟ برای مثال ابن‌کثیر نقل می‌کند، آل‌بویه بنی‌عباس را غاصب خلافت می‌دانست و هنگامی که بغداد را فتح کردند، معزالدوله قصد داشت تا حکومت را به یکی از علویان بسپارد؛ ولی به پیشنهاد یکی از مشاوران خود از این نیت سرباز زد. در حقیقت با این‌که قدرت در دست شیعه بود، ولی هنوز اصل ولایت فقیه که نظریه شیعه برای حکومت در عصر غیبت است، برای عموم شیعیان تبیین نشده بود و عالمان حوزه بغداد تا اندازه‌ای پیش رفته بودند که می‌گفتند اقامه حدود در عصر غیبت بر عهده فقیهان جامع‌الشرایط است و به رهبری فکری و عقیدتی جامعه شیعه اکتفاء کرده و به حمایت از حاکمان شیعی آل بویه می‌پرداختند.
سید مرتضی برای پاسخ به دو سؤال فوق و تبیین چگونگی رفتار با حاکمان سیاسی، رسالة العمل مع السلطان و کتاب المقنع فی الغیبة را تألیف کرد.
سید مرتضی (متوفای 436 هـ .ق) همانند استادش شیخ مفید، به دلیل مقطع تاریخی خاص از مؤلفان پر کار در عرصه مهدویت به شمار می‌رود و علاوه بر کتاب مذکور، سه اثر دیگر نیز تألیف کرده است.
42. الغیبة از دیگر تألیفات سید مرتضی در ساحت اندیشه مهدویت است.
43. مسأله وجیزة فی الغیبة.
در کتاب الذریعه به این رساله اشاره نشده، ولی در کتاب در جستجوی قائم آن را از تألیفات سید مرتضی علم‌الهدی به شمار آورده‌اند.
44. رسالة فی غیبة الحجة.
احتمال دارد این رساله همان کتاب الغیبه سید مرتضی علم‌الهدی باشد که در الذریعه به آن اشاره شده است.
45. الغیبة تألیف احمد بن محمد بن عمران بن موسی معروف به ابن الجندی .
وی از عالمان اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم و از استادان نجاشی به شمار می‌آید.
عصر پراکندگی عالمان حوزه علمیه بغداد
یکی از غمناک‌ترین حوادث تاریخ اسلام، در نیمه اول قرن پنجم اتفاق افتاد؛ زمانی که سلجوقیان بغداد را فتح کردند و حکومت آل بویه را برانداختند. در این تاریخ، برخی از متعصبان اهل سنت که بیش از یک قرن در سایه حکومت شیعی آل‌بویه آرمیده بودند، به مناطق شیعه‌نشین و به خصوص محله کرخ بغداد حمله کردند و شیعیان را کشتند و کتاب‌خانه‌های بزرگ را آتش زدند و مدارس را غارت کردند و حوزه علمیه بغداد را که وارث چندین قرن تلاش علمی اندیشمندان اسلامی بود، در چند روز از بین بردند. بر اثر این حوادث، برخی از دانشمندان کشته شده و برخی دیگر فرار کردند.
در این قسمت به معرفی نگارش‌های مرتبط با مهدویت که تربیت یافتگان حوزه بغداد پدید آوردند ولی بر اثر تهاجم متعصبان اهل‌سنت از بغداد فرار کردند، اشاره می‌شود.
46. الغیبة.
این کتاب را شیخ الطائفه، محمد بن حسن طوسی (متوفای 460 هـ . ق) سیزده سال قبل از وفاتش در سال 447 هـ . ق ، هنگامی که جنگ بین سلجوقیان و آل‌بویه آغاز شده بود، نوشته است.
این کتاب در هشت فصل تنظیم شده است. در فصل اول بیشتر به ابطال اقوال فرقه‌هایی چون کیسانیه، ناووسیه، واقفیه، محمدیه و ... می‌پردازد و در فصل دوم سخن از ولادت صاحب زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) می‌گوید. فصل سوم شامل اخبار دیدار کنندگان با آن حضرت است. در فصل چهارم معجزات و توقیعات امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را معرفی کرده و در فصل پنجم نیز درباره موانع ظهور آن حضرت بحث می‌کند. فصل ششم به وکلاء و نواب خاص امام دوازدهم(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره می‌کند. فصل هفتم و هشتم به مباحثی چون عمر امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، عدم تعیین وقت ظهور، علائم ظهور و برخی از صفات و سیره آن حضرت اختصاص دارد.
47. البرهان علی صحة طول عمر الامام صاحب الزمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف).
این کتاب را محمد بن علی بن عثمان کراجکی نوشته و در الذریعه و اعیان الشیعه نام آن، البرهان علی طول عمر صاحب‌الزمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ذکر شده است.
کراجکی نیز از عالمان نامدار حوزه بغداد و شاگرد شیخ مفید و سید مرتضی بوده که با آغاز دوره سلجوقیان و ضعف دولت آل‌بویه، از بغداد خارج شد. مدتی در حلب، قاهره، مکه و دیگر شهرها ساکن شد و در نهایت، در سال 449 هـ . ق، در شهر صور وفات یافت. همان‌گونه که ذکر شد، در اوایل قرن پنجم عمده شبهه مخالفان علیه شیعه این بود که نزدیک به دو قرن از غیبت امام مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) می‌گذرد و طول عمر این چنینی، طبیعی نیست. عالمان شیعه برای پاسخ‌ به این شبهه، تألیفات متعددی نوشته بودند که به برخی از آنها اشاره شد و اثر کراجکی به دلیل این‌که پاسخ به این شبهه را محور قرار داد، از اهمیت بالایی برخوردار بود.
48. الغیبه تألیف، مظفر بن علی بن حسین حمدانی.
وی از شاگردان شیخ مفید بوده و در درس سید مرتضی و شیخ طوسی هم حاضر می‌شد.
49. الفرج الکبیر فی الغیبة تألیف شاگرد شیخ الطائفه، محمد بن هبة الله بن جعفر ورّاق طرابلسی است.
50. مسألة فی مولد صاحب‌الزمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) تألیف ابی یعلی محمد بن حسن بن حمزه جعفری.
تاریخ وفات وی را سال 463 هـ . ق، سه سال بعد از وفات شیخ الطائفه ذکر کرده‌اند.
از مجموع پنجاه عنوان کتاب و رساله‌ای که به آنها اشاره شد، می‌توان چنین استنباط کرد که مهم‌ترین موضوع بحث در حوزه بغداد، چگونگی و چرایی غیبت امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بوده است و عالمان شیعه سعی بلیغی در تبیین این موضوع داشته‌اند. در حالی که کتاب‌هایی که اهل سنت در این دوره تألیف کرده‌اند، بیشتر درباره احادیث مربوط به ظهور مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، علائم ظهور، ملاحم و فتن بوده است.
تکرار نام الحیرة در عناوین برخی از آثار یاد شده، مربوط به سال‌های آغازین غیبت کبرا بوده است. این نشان می‌دهد که عالمان شیعه به تحول عظیمی که در میان جامعه شیعه به دلیل آغاز غیبت کبرا، ایجاد شده بود، آگاهی و توجه داشته‌اند و برای کنترل اوضاع و هدایت مردم، کتاب‌هایی چون کشف الحیرة یا الامامة و التبصرة من الحیرة و الغیبة و الحیرة را تألیف کرده‌اند.
از نکات دیگر، استفاده از عنوان صاحب‌الزمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) برای شناساندن امام دوازدهم است که گویا برای اولین بار در عصر شکوفایی حوزه علمیه بغداد رواج یافته و حتی در عناوین کتاب‌ها نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
نکته پایانی این است که دوره حوزه بغداد عصر آغاز شبهات در وجود امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و چگونگی غیبت ایشان است و کتاب‌هایی به نام المسائل یا الجوابات و یا ... در حوزه بغداد برای پاسخ‌ به این شبهات نوشته شده است. دوره شیخ مفید اوج طرح این شبهات است و اولین بار بود که مخالفان، شبهه طول عمر امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را مطرح می‌کردند.
https://ayandehroshan.ir/vdchtwnid23nx.ft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما