امپریالیسم رسانه ای بعنوان مدلی نوین از امپریالیسم و کلونی سازی در راستای استعمار و استثمار اذهان جهانی ، مشخصاً به عنوان ابزاری کارآمد توسط صهیونیسم جهانی مدیریت و بکارگیری می شود . از آنجایی که این نوع از امپریالیسم مرز و محدوده مشخصی ندارد و بنوعی جهان شمول است نمی توان محدوده مشخصی را برای آن در نظر گرفت و به لحاظ ابزار تسلط آن که ( تکنولوژی رسانه ها ) است ، هر نقطه ای از جهان کلونی آن محسوب می گردد . از طرفی با گسترش تکنولوژیهای ارتباط جمعی و ماهواره ها ، هر لحظه محدوده نفوذ و گستره مخاطبین این موج نوین امپریالیستی در حال افزایش است .
لذا صهیونیستها با بهره گیری از : سینما ، تلویزیون ، رادیو ، ماهواره ها ، اینترنت ، خبرگزاریها و ... ، بطورکلی در تلاش برای برقراری نوعی فرهنگ صهیونیستی در سراسر جهان و در واقع دهکده ای جهانی با تسلط فرهنگی صهیونیستی هستند .
در این راستا ، نگارنده سعی دارد در تحلیل چترهای شیشه ای بطور کلی به بررسی ابزارها و چگونگی گسترش این فرهنگ و در این قسمت مشخصاً به تولیدات سینمایی صهیونیسم جهانی بپردازد .
سینما : جنبش صهيونيسم بر اساس برنامههاي از پيش طراحي شده خود كه مورد حمايت بيشائبه صهيونيستهاي سرمايهدار و با نفوذ قرار دارد ، تبليغات گستردهاي را در جهان به نفع خود به راه انداخته است در حالي كه رسانههاي گروهي عرب و مسلمان اقدام عملي مؤثری براي مقابله با تبليغات صهيونيستي يا افشاي ماهيت آن در برابر افكار عمومي جهانيان انجام نداده است .
دعوت به سوء استفاده از هنرهاي جديد به نفع صهيونيسم بينالملل به وضوع در پروتكلهاي دانشوران صهيون مشاهده ميشود كه در اين ميان هنر هفتم از جايگاه و اولويت خاصي نزد رهبران صهونيسم برخوردار است. لذا عجيب نيست كه صهيونيستها مالك بزرگترين شركتهاي سينمايي در دنيا باشند و سينماي صهيونيستي نقش بسزايي در انحراف افكار عمومي جهان ايفا كند.
طراحان سياستهاي تبليغاتي صهيونيسم، خيلي زود به اين واقعيت پي بردند كه سينما يا هنر هفتم، يگانه ابزار تبليغاتي قرن حاضر است و از اين ابزار براي رسيدن به اهداف خود بهرههاي فراواني بردند.
نخستين شركت توليد فيلم در آمريكا كه بازوان اختاپوسي صهيونيسم پيش از همه آن را در بر گرفته است شركت «فيناگراف» بود . اين شركت از سال 1909 به توليد فيلمهاي صهيونيستي پرداخت . پس از آنبود که صهيونيستهاي ديگري مالكيت شركتهاي توليد فيلم در هاليوود را در اختيار گرفتند.
اين شركتها از همان ابتداي احياي صهيونيسم با تهيه فيلمهاي سينمايي مختلف تلاش كردهاند تا ايدههاي صهيونيستی را به تماشاگران القاء كنند و با به كارگيري مضاميني درباره قوم يهود و سرگرداني آنها از زمان موسي (ع) تا دوره معاصر و وقایع موهنی چون هلوکاست ، با مظلوم نمايی به برانگيختن احساسات مردم به نفع صهيونيستها پرداختهاند.
با آغاز فعاليتهاي سينمايي صهيونيسم در سال 1917 ميلادي كه همزمان با صدور اعلاميه بالفور است، حملات تبليغاتي گسترده عليه اسلام و فلسطينيان آغاز شد.
در اين دوره صهيونيستها براي اينكه دولتي در سرزمين فلسطين تشكيل دهند و فلسطينيان را از سرزمين اجداديشان اخراج كنند، فيلمهايي ساختند كه در آن قهرمانان به ظاهر يهودي كه مورد آزار مسلمانان فلسطيني بودند، مثلاً برای پس گرفتن حق خود تلاش ميكنند!
فيلمهاي «فرزند سرزمين»، «گروه يهودي» و «خانه پدرم» نیز داراي چنين مضاميني هستند .
صهيونيستها با چنين زمينهسازيهايي به آماده كردن افكار عمومي جهان جهت ايجاد رژيم صهيونيستي پرداختند و سرانجام با مساعدت قردتهاي استكباري به ويژه انگليس و آمريكا توانستند بشكل ظالمانهاي سرزمين فلسطين را اشغال كنند.
با اشغال فلسطين و ايجاد رژيم غاصب صهيونيستي توجه صهيونيستها به صنعت سينما افزايش يافت و با برنامهريزي همه جانبه، روند تأثيرگذاري خود بر سينماي جهان را نيز شدت بخشيدند.
فيلمهاي «سرزمين فراعنه»، «ایسته و پادشاه» و «سليمان و ملكه صبا» محصول نفوذ صهيونيستها بر سينماي غرب بود.
صهيونيستها همچنين فعاليت گستردهاي براي جلب همكاري شركتهاي فيلمسازي جهان را آغاز كردند و از اين مقطع به بعد افكار عمومي غرب به طور ناخودآگاه سينماي صهيونيستي را در انعكاس صحيح تاريخ و حوادث جهان بيطرف و صادق دانستند و به سوي آن جذب شدند. در حاي كه فيلمهاي ساخته شده در اين دوره دو هدف اصلي را دنبال ميكرد:
اما از سال 1948 ميلادي كه صهيونيستهاي متجاوز گام در خاك فلسطين نهادند سينماي صهيونيستي نيز متشکل شد و سازمانها و سرمايهداران صهيونيست و يهودي حمايت گسترده خود را از اين صنعت آغاز كردند.
رويكرد سينماي صهيونيستي در آن زمان اينگونه بود: 1- تشويق يهوديان خارج از فلسطين اشغالي به مهاجرت به اين سرزمين. 2- سوء استفاده از سينما براي جمعآوري حمايتهاي مالي از حكومت نظامي صهيونيستي. 3- توليد فيلم با سرمايه صهيونيستها و حمايت آمريكا براي توجيه جنايات هاگانا عليه روستائيان و شهروندان عرب.
بعد از جنگ جهانی دوم ، موسسه (تاریخ رایش سوم) با سرپرستی صهیونیسم و مدیریت (ویلیام شادیرر) که ( مدعی کشف چندین تن از اسناد آلمانیها ، بعد از جنگ جهانی دوم در زمان معدوم کردن آنهاست )،با استناد بر اسنادی که هیچگاه مورد تأیید واقع نشدند ، تاکنون این اسناد را مبنای دهها فیلم سینمایی ، رمان ، مجموعه داستان ، تئاتر ، تحلیل تاریخی و ... قرار داده و در همه آنها مرثیه برای آوارگان یهودی و نابود شدگان در بازداشت گاههای دخائو، آشویتس، کراکو و ... سرداده شده است.این در حالیست که گزارشهای سازمان صلیب سرخ جهانی ، نیروهای ملل متحد و بسیاری از تاریخ نویسان بی طرف بر آن تاکید کرده اند که آمریکا مرزهای خود را بر روی یهودیان اروپای شرقی و مرکزی می بندد و تنها راه خروج از اروپا به فلسطین ختم می شود !
ديري نپاييد كه صهيونيستها با خريد مشهورترين شركتهاي توليد فيلم در جهان به خصوص در آمريكا توانستند در اين رسانه گروهي نفوذ پيدا كنند.
آمارها حكايت از آن دارد كه تعداد زيادي از دستاندركاران سينماي آمريكا از تهيهكننده و كارگردان گرفته تا بازيگر و فيلمبردار از صهيونيستها و يا تحت نفوذ آنها بوده و هستند.
رمان نویسان ، نمایشنامه نویسان و فیلمنامه نویسانی مانند : ژان پل سارتر ، مارگریت دوراس ، کنستانتین ویرژیل گئورگیو ، روبرمرل ، باشیتوس سینکلر ، آرتور کیسلر و ... ، با حمایت صهیونیستها ، در تیراژهای چند صدهزار تایی و چند میلیونی به اشاعه مظلومیت دروغین قوم یهود پرداختند و این آثار سناریوی بسیاری از فیلمها شدند .
در این راستا ، در مورد جنگ جهانی دوم فیلم فرانسوی (بازگشت به زندگی) در سال 1949 ساخته (آندره کایات) که به وضعیت اردوگاههای یهودی می پرداخت ، ساخته شد. فیلم مستند (آلن رنه) با نام (شب و مه)درسال 1959، (کاپو) در سال 1959 اثر (جیل پونته کروو) ، فیلم پرهزینه (اردوگاه شماره 17)محصول سال 1960 ساخته (بیلی وایلدر) ، (فرار بزرگ درسال 1960 و ... ، نیز با کارکردهای استراتژیک برای صهیونیست ساخته شدند .
اما جهش واقعي سينماي صهيونيستي به دوران پس از جنگ پنجم ژوئن سال 1967 ميلادي باز ميگردد كه طي آن رژيم صهيونيستي مقدار بيشتري از اراضي اعراب را اشغال كرد ، از اين رو مأموريت توجيه اين اشغال در برابر افكار عمومي جهان و به تصوير كشيدن اسراييل به عنوان سرزميني افسانهاي و بسيار زيبا براي جذب تعداد بيشتري از صهيونيستها به صنعت سینما سپرده شد.
مهمترين فيلمهاي صهيونيستي توليد شده در اين زمان عبارتند از:
1.فيلم (تپه 42) : از (نورولد ويكنسون) كه به تمجيد از دلاوريها و انساندوستي سربازان صهيونيست ميپردازد!
2.فيلم (شتر) : به كارگرداني (اوسامرنا كاهاس) ، فيلمبرداری (يوشيومانيا) و تهيه كنندگی (بابالي). هدف از ساخت اين فيلم نمايش عقبماندگي اعراب و مدنيت و تمدن بالاي يهوديان بود.
3.فيلم (كن لايمل در تل آويو) : که درباره يك يهودي 80 ساله به همين نام است كه يكي از پيشكسوتان فولكلور مردمي يهود به شمار ميرود.
اين فرد كه ميليونها دلار ثروت دارد به پسرانش وصيت ميكند كه با دختران يهودي ازدواج كرده و در فلسطين اشغالي ساكن شوند. اين فيلم در واقع دعوت صریح و آشكار از يهوديان براي مهاجرت به فلسطين است.
4.فيلم (ديويد) : داستان يك خانواده يهودي است كه مورد ظلم و ستم نازيها قرار ميگيرند. در اين فيلم به طور مستقيم از افكار عمومي جهان خواسته شده ظلم و ستم نازيها عليه صهيونيستهاي بيگناه را محكوم كنند و عملاً مظلوم نمایی هلوکاست پایه گذاری می شود.
صهيونيستها با اين فيلم كه توليد مشترك اسراييل و آلمان است توانستند جايزه اول جشنواره سينمايي كن فرانسه را به دست آورند !
اگرچه اولين جهش و به عبارت بهتر نهضت سينماي رژيم صهيونيستي در سال 1967 ميلادي صورت گرفت ، اما دوره طلايي آن از دهه 70 ميلادي آغاز شد كه ميتوان دلایل زیر را براي آن ذكر كرد:
1.ثبات نظامي منطقه و ادامه اشغال مناطق عربي توسط صهيونيستها. 2.بهبود اوضاع سينما در اسراييل و ايجاد دو كارگاه ساخت فيلمهاي سينمايي رنگي. 3.ساخت شهركهای سينمايي. 4.افزايش تعداد شركتهاي توليد فيلمهاي سينمايي. در اين مدت به طوري كه شمار شركتهاي توليد فيلم به 15 و شركتهاي خدمات توليد فيلم به 35 شركت رسيد.
همچنين در اين دوره تأسيسات زير نيز ايجاد شد:
1- دو كارخانه فيلمسازي كه يكي از آنها تحت مالكيت شركت (كابينال فيلم) ميباشد كه دفتر آن در قدس واقع است. 2- شركت (بيركي باتيه همريز). 3- شركتهاي توليد فيلم از جمله (اسرافيلم)، كه دفتر آن با نام (ساويلسون فيلم) در لندن واقع است.
سينماي صهيونيستي در دهه 80 ميلادي قلههاي هاليوود را فتح كرد و توانست بسسياري از سينماگران صاحبنام جهان را جذب و اكثر كشورهاي غربي قراردادهاي سينمايي منعقد كند و جوايز زيادي را به سبب فيلمهاي نژادپرستانهاش به دست آورد.
به عنوان نمونه «ويليام فاكس» از صهيونيستهای افراطی، مالكيت شركت «فوكس قرن بيستم» را برعهده داشت. شركت برادران «وارنر» در تملك «هارني وارنر» و برادران او، شركت «پارامونت» متعلق به «هودكنسون» و مالكان شركت «متروگلدوين ماير» نيز همگي صهيونيست بودند.
در فيلمهاي توليد شده توسط اين سينما، بر مهاجرت به فلسطين اشغالي و حمايت از اسراييل در برابر ددمنشي عربها تأكيد فراوانی شده است.
در سال 1980 ميلادي 12 فيلم توسط سينماهاي صهيونيستي بر پرده سينماها آمد كه مهمترين آن عبارتند از:
- آخرين دریا : اثر(حييم نحوري) - ستاره صبح : اثر (الكفاربركن) - برونه ديف : اثر (اموسي موگاردي)، - خانواده شناسنامهاي من : اثر (ايتان كرين).
يكي ديگر از مهمترين اين فيلمها (ازدواج درراه تل آويو) است كه سناريوي آن به طرز زيركانهاي از نمايشنامه ( خسيس) اقتباس شده است. در اين فيلم از يهوديان خواسته شده با انباشت ثروت،توانايي مالي خود را در كشورهايي كه در آن سكونت دارند، بالا ببرند.
در طول سالهاي 1981 و 1982 ميلادي نيز فيلمهاي زيادي ساخته شد كه از جمله مهمرتين آن ميتوان به اين مورد اشاره كرد:
- فیلم زنان ... زنان : اثر (آلفرد مستينهارد).
- فيلم لينا : درباره زني كه براي آزادي همسرش از زندانهاي روسيه تلاش ميكند اما ديري نميپايد كه به اسراييل باز ميگردد و با يك يهودي ازدواج كرده و افراد زنداني در روسيه را به فراموشي ميسپارد . اين فيلم در واقع به شكلي خزنده به ارتباط ميان صهيونيستها و فلسطين اشغالي به عنوان سرزمين موعود ميپردازد.
فيلم «حمله به عنتبه» نیز نمونه بارزی از اين دست است . در اين فيلم كه با بازيگري «كرك داگلاس» هنرپيشه مورد حمايت صهيونيستها ساخته شده، تلاش گرديد كه از مردم مبارز فلسطين، چهرههاي حامي تروريسم نشان داده شود و در پایان فیلم ارتش اسرائیل به عنوان حامی و ناجی یهودیان معرفی می شود .
امروزه هم شاهد هستيم كه صهيونيستها درقالب فيلمهاي سينمايي مختلف و با حمايت بيدريغ از امپرياليسم آمريكا چتري از تبليغات را بر سر مردم جهان كشيدهاند تا واقعيتها و تجاوزات خود عليه فلسطينيها و مردم خاورميانه را از ديد آنها پنهان دارند .
در این راستا برخی از شرکتهای صهیونیستی فیلمسازی تمام تلاش خود را بکار گرفته اند که از مهمترین آنها به مؤسسات زیر اشاره کرد :
1- آكادمي فيلم اسراييل : كه در اواخر دهه 70 ميلادي تأسيس شد و سهم زيادي در اعطاي كمكهاي مالي به توليد فيلمهاي نژادپرستانه دارد. اين مركز سالانه براي ساخت 5 تا 7 فيلم صهيونيستي برنامهريزي ميكند و اخيراً نيز دانشآموزان مدارس ابتدايي و راهمايي را وارد جرگه سينما كرده است !
2- آرشيو فيلم اسراييلك : مسؤوليت آرشيو و قرار دادن فيلم در اختيار دست اندركاران امور سينما از وظايف اين شركت است .
3- مركز فيلم اسرائيل : اين مركز كه زير نظر وزارتخانههاي بازرگاني و صنعت فعاليت ميكند به طور مستقيم عهدهدار مسؤوليت صنعت سينما در رژيم صهيونيستي است.
همچنين يك شركت سينمايي در تل آويو نيز مسؤول جست و جو براي يافتن كادرهاي مختلف سينمايي و ارائه كمكهاي مادي و معنوي است .
از افرادي كه توسط اين شركت كشف و بعدها به بزرگترين ستاره های سينما تبدیل شدند می توان (آلي ينشبر) كارگردان فيلم 94 دقيقهاي ترسوها و از جمله هنرپيشگان ميتوان از «راجر مور» قهرمان مشهور فيلمهاي جيمز باند نام برد. (اين هنرپيشه پس از سفر به فلسطين اشغالي به خاطر ستايشي كه از صهيونيستها به عمل آورد به دريافت پاداش و جايزه ويژهاي نايل شد. رژيم صهيونيستي به شركتهاي توليد فيلم سينمايي كه تحت سيطرهاش بودند، دستور داد تا وي را در پناه حمايت خويش قرار دهند، بدين ترتيب بود كه ناگهان «راجر مور» در عالم سينما و تلويزيون سير صعودي طي كرد و توانست به عنوان هنرپيشه فيلمهاي مشهور جيمزباند به شهرت برسد) .
همچنین از هنرپیشه گام زن مطرح تحت نفوذ و حمایت صهیونیسم می توان ( کمرون دیاز ) که پولسازترین هنرپیشه زن هالیوود در سالهای گذشته نیز بوده است را نام برد .
یکی از مشهورترین کارگردانان صهیونیسم ، ( استیون اسپیلبرگ ) است . در کارنامه سینمایی استیون اسپیلبرگ دو فیلم (فهرست شیندلر) محصول 1993 و (نجات سرباز وظیفه رایان) محصول 1998 ، نسبت به دیگر آثار او برجستگی قابل توجهی دارد .
تاریخ سازی برای حقانیت صهیونیست ها و شجره سازی صهیون در این دو فیلم بیش از بقیه آثار این فیلمساز به چشم می آید . زیرا در این دوفیلم موضوع جنگ جهانی دوم ، نازی ها و یهو دیان و هلوکاست است . این کارگردان صهیونیست آمریکایی تبار که از سال 1971 با فیلم (دوئل) کار در سینما را شروع کرده است حتی در آخرین اثر خود ( ترمینال) در سال 2004 ، مسیر دائمی تبلیغ صهیون را نادیده نگرفته است .
همچنین در سال 2004 ، (رومان پولانسکی) در فیلم ( پیانیست ) خوش خدمتی به صهیونیستها را به اوج رساند .
تولیدات سینمایی صهیونسم جهانی ، بغیر از مظلوم نمایی و هویت سازی ، ژانرهای متنوع دیگری را نیز شامل می شودكه انشا الله در مباحث آينده خواهد آمد. منبع: http://www.downyahood.blogfa.com/