منصور نیکپناه
چکیدهباور به حضرت مهدی(عج) و منجی آخرالزمان برای مسلمانان از شاخصترین وجوه اعتقادی به شمار میآید. اشتراک در این عقیده بین همۀ فرَق اسلامی امری بارز و مشهود است. از اینرو متهم کردن شخصیت یا فرقهای به اعتقاد نداشتن به این اصل اصیل اسلامی، پذیرفتنی نیست، مگر اینکه چنین فردی را یا ناآگاه قلمداد کنیم یا غرضورزی و جهتگیری را در قضاوتش دخیل بدانیم. مثلاً اینکه شخصی همچون اقبال لاهوری با آن شور مذهبی و حساسیت دینی با اتهام انکار مهدویت رانده شود، امری ثقیل و ناپذیرفتنی به نظر میرسد. در این نوشتار، ضمن بازگو کردن اعتراضی که به اقبال وارد شده، با استناد به آثارش _ بهویژه آثار اردوی او _ درصدد پاسخ دادن به این اعتراض خواهیم بود.
واژگان کلیدی
مهدویت، اقبال لاهوری، انکار مهدویت، اشعار اردو، عبدالکریم سروش.
مقدمه
جایگاه والای مهدویت در جامعۀ اسلامی از کثرت احادیثی که در اینباره از معصومین(ع) روایت شده هویداست. دربارۀ موضوع مهدویت از امیرالمؤمنین(ع) 51 حدیث، از امام حسن(ع) 5 حدیث، از امام حسین(ع) 15 حدیث، از امام زینالعابدین(ع) 11حدیث، از امام باقر(ع) 63 حدیث، از امام صادق(ع) 124 حدیث، از موسی بن جعفر(ع) 6 حدیث، از امام رضا(ع) 19حدیث، از امام جواد(ع) 6 حدیث، از امام هادی(ع) 6 حدیث و از امام حسن عسکری(ع) 23 حدیث نقل شده است.
تأکید بر موضوع مهدویت در اسلام، منحصر به مذهب شیعه نیست؛ بلکه در منابع اهلسنت نیز از 338 حدیث منقول از پیامبر اسلام(ص) در باره حضرت مهدی(عج) 46 حدیث صحیح از 33 نفر از صحابه ثبت شده است. 106 تن از علمای اهلسنت به نقل حدیث پرداختهاند که از بین آنها 17 نفر به متواتر بودن احادیث اشاره کردهاند و 32 نفر نیز مستقلاً به نگارش کتاب اقدام نمودهاند (میانجی، 1385: 63-66).
ضرورت تحقیق
صهیونیستها ضدمسیح هستند؛ اما از آنجاییکه خطر اسلام را بالقوه درک کردهاند بنا به ضرورت، در کنار یکدیگر به مسالمت _ بلکه همکاری _ متحد شدهاند تا از این خطر برهند. بر این اساس، کسانی مثل پت رابرتسون و جری فالول (نک: حامدی، 1386: 63) به تشکیل صهیونیست مسیحی اقدام کردهاند تا متحد و یکپارچه علیه مسلمانان اقدام نمایند. این گروه برای نیل به اهداف عالیه خود تمام ابزارهای تأثیرگذار را به کار گرفتهاند. از جمله پت رابرتسون صاحب اولین و بزرگترین غول رسانهای دنیاست. فاکسنیوز به همراه غولهای رادیویی دنیا در اختیار این گرایش فکری است. در خاورمیانه امپراتور رسانهای مرداک یهودی از جمله شبکههای الجزیره و فارسیوان برای تأثیرگذاری بر ایران و جهان اسلام فعالیتها میکنند. دومین و سومین غول رسانهای دنیا نیز به ترتیب در اختیار کشیشهای صهیونیسم مسیحی _ جیمی سوهارت و جیمز بیکر _ است.
نوع تشریک مساعی که مخالفان اسلام برای محقق کردن آمال خود در پیش گرفتهاند تا آینده بشر را آنگونه که تمایل دارند ترسیم کنند، ما را بر آن میدارد که با همدلی و همفکری و وحدت رویه به مقابله با آنها بپردازیم. موضوع مهدویت و پایان دنیا، موضوعی مشترک برای همه مسلمانان است. امام حسین(ع) از جدش اینگونه نقل میکند:
لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً كَذَلِكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ. (صافی گلپایگانی، 1428: ج2، 247)
این حدیث بارها در آثار اهلسنت نقل شده است.
تا زمانی که مسلمانان با امید به آینده زندگی میکنند، از هیچ فشار و تهدیدی باکی ندارند؛ چرا که با لذت و انتظار به جلو مینگرند و هرگز از پویایی، تحرک و نوعآوری دست برنمیدارند. تأثیر شگرف امید و انتظار، عقیده خاص ما نیست. رجوع به آرای کسانی همچون گوستاولوبون (فروغی، 1360: 253) و اوژن یونسکو (حیدرینیک، 1385: 52) و دیگران تأکیدی بر این باور عمیق اسلامی است.
نظریه عبدالکریم سروش درباره اقبال
دکتر عبدالکریم سروش در سخنرانی خود در سال2005 در پاریس با نام «تشیع و چالش مردمسالاری»، درباره انطباق اندیشه امامت و مهدویت با ختم نبوت، اشکالی مطرح کرده که واکنشهای بسیاری برانگیخته است. او این اشکال را مبتنی بر آرای اقبال در تفسیر مسئله خاتمیت میداند (aftabnews.ir). آنچه وی از دیدگاه خود درباره آیندۀ جهان و مهدویت بیان کرد، منظور مقاله نیست؛ اما از آنجا که او اساس عقاید خود درباره انکار ظهور حضرت مهدی(عج) را برگرفته از عقاید و آثار اقبال میداند، درخور توجه است.
کتاب بازسازی اندیشۀ دینی در اسلام _ که سروش به آن استناد کرده _ از آثاری است که اقبال در دوران تحصیل خود در غرب نگاشته و در آن نیز به این شکل که سروش بیان میکند، به انکار مهدویت نمیپردازد؛ بلکه اقبال تنها مهدویتی را انکار میکند که با اعتقادات خودش منافات دارد. اقبال یک مسلمان سنی و حنفیمذهب است و در بین اهلسنت و احناف به صراحت، اعتقاد به مهدویت وجود دارد.
در ادامۀ این مقاله، احادیثی درباره حضرت مهدی(عج) از دیدگاه اهلسنت بیان خواهد شد که در آنها این مسئله آشکار است.
نخست لازم است به پاسخ شبهههایی بپردازیم که دشمنان دین آن را از دیرباز تاکنون در میان برخی از گروههای مسلمان رواج دادهاند. برخی از عوام چنین میپندارند که اهلسنت به اهلبیت پیامبر(ص) اعتقاد ندارند. اما عطار نیشابوری در کتاب تذکرةالولیاء در شرح حال امام جعفر صادق(ع) چنین بیان میکند:
و عجب دارم از آن قوم که ایشان خیال بندند که ... آن میدانم که هر که به محمد ایمان دارد و به فرزندانش ندارد به محمد ایمان ندارد، تا به حدی که شافعی در دوستی اهلبیت تا به حدی بوده است که به رفضش نسبت کردهاند و محبوس کردند و او در آن معنی شعری سروده است و یک بیت این است:
لو کان رفضاً حب آل محمد
فلیشهد الثقلان انی رافض
(عطار نیشابوری، 1370: 4)
برای اثبات اعتقاد اهلسنت به حضرت مهدی(عج) منابع و مقالات بسیاری نوشته شده است. محمد بن اسماعیل بخاری (1401: ج4، 143)، مسلم بن حجاج (نیشابوری، 1387: ج8، 158)، محمد بن عیسی ترمذی (1379: ج3، 2333)، ابوداوود سجستانی (1410: ج2، 4283) و ابنماجه قزوینی (1410: ج2، 4085) به صراحت از حضرت مهدی(عج) نام میبرند. ابوحاتم سجستانی _ عالم صاحبنام و معروف اهلسنت _ کتابی با نام المعمرون تألیف کرده است که در آن به اثبات زنده بودن امام، با توجه به افراد مختلفی که طول عمر داشتهاند میپردازد (مدرس، 1374: ج2، 364).
سخنوران و شاعران اهلسنت نیز بارها بر عقیدۀ ظهور حضرت مهدی تأکید کردهاند. حافظ (نک: 1391: 242)، خاقانی شروانی (1344: 405 و 358)، خواجوی کرمانی (1348: 405)، مولانا (مولوی، 1373: ج2) و طغرایی (جعفری، 1388: 47) در سرودههای، خود به منجی آخرالزمان اشاراتی دقیق دارند.
در دیوان اقبال لاهوری اوصاف زیبایی از حضرت علی، حضرت فاطمه زهرا، امام حسن، امام حسین، امام صادق(ع) و... آمده است. اقبال به عنوان یک مسلمان، ارادتی شدید به اهلبیت و یاران پیامبر اسلام(ص) دارد و در جای جای اشعار خود آنان را میستاید و از آنان به عنوان الگو و اسوه یاد میکند (لاهوری، 1382: 85).
دیدگاه اقبال درباره مهدی(عج)
اقبال در اواخر عمر خویش بار دیگر از زبان مادری برای بیان افکار و اندیشههای متعالیاش استفاده کرد. میتوان این نظریات را آخرین و پختهترین اعتقادات و آرمانهای اقبال دانست. در مجموعۀ ضرب کلیم _ که حاوی اشعار و منظومههایى است كه بیشتر رنگ سیاسى و اجتماعى دارد و دو سال پیش از وفات اقبال در سال 1936 منتشر شد _ در دو قطعه با نامهای «مهدی» و «مهدی برحق» به حضرت مهدی(عج) اشاره کرده است. او در قطعه شعر «مهدی» میگوید:
قومون کی حیات اُن کی تخیل هی موقوفیِه
ذوق سکاتا هی ادب مرغ چمن کو
مجذوب فرنگی نی بانداز فرنگی
مهدی کی تخییل سی کیا زنده وطن کو
ای وه که تو مهدی کی تخییل سی هی بیزار
نومید نه کر آهوی مشکین سی ختن کو
(لاهوری، بیتا _ ب: 47)
ترجمه
حیات اقوام، وابسته به تخیل و آرمانهای آنان است. همین باور به مرغ چمن ادب را میآموزد.
دلدادۀ فرنگی با همان اسلوب فرنگی وبا اعتقاد به مهدی، وطن و ملت را زنده نگه داشت.
ای کسی که از اعتقاد به مهدی بیزار هستی، آهوی مشکین را از وجود صحرای ختن ناامید نکن.
مهدی برحق
او در قطعه شعر «مهدی برحق» تأکید میکند که امروزه دنیا به مهدی نیاز دارد:
سَباپنیبناییهوییزندان مین هی محبوس
خاور کی ثوابت هون که افرنگ کی سیار
پیران کلیسا هون که شیخان حرم هون
نی جدت گفتار هی نی جدت کردار
هین اهل سیاست کی وهی کهنه خم و پیچ
شاعر اسی افلاسِ تخیل مین گرفتار
دنیا کو هی اس مهدی بر حق کی ضرورت
هو جس کی نگه زلزلۀ عالم افکار
(همو: 34)
ترجمه
همه در زندان خودساختۀ افکار خویش زندانی هستند. مشرق در سکون و عقبماندگی خود و مغرب در حرکت و پیشرفتش چنین است. پیران کلیسا و شیخ حرم هر دو گفتار و کردار پسندیدهای ندارند. سیاسیون در زد وبندهای قدیمی خود مشغولاند. شاعر در فقر تخیل خود سرگردان است. در این زمان دنیا به مهدی برحقی نیاز دارد؛ کسی که بتواند در افکار ملت، حرکتی ایجاد کند.
تحلیل عقاید اقبال
اقبال اعتقاد و باور به ظهور منجی را باعث احیای جوامع میداند:
مهدی کی تخییل سی کیا زنده وطن کو (همو: 47)
از دیدگاه وی، دنیا هماکنون به مهدیای نیاز دارد که تغییری عظیم در افکار و اندیشۀ بشر ایجاد کند:
دنیا کو هی اس مهدی بر حق کی ضرورت
هو جس کی نگه زلزلۀ عالم افکار
(همو: 34)
به باور اقبال، اعتقاد به آمدن منجی باعث دوری از یأس و نومیدی میشود:
ای وه که تو مهدی کی تخییل سی هی بیزار
نومید نه کر آهوی مشکین سی ختن کو
(همو)
او ظهور حضرت را حتمی و دورۀ آشکار شدن اسرار میداند:
کُلی جاتی هین اسرارِ نهانی
گَیا دورِ حدیثِ لن ترانی
هویی جِس کی خودی پِهلی نمودار
وُهی مهدی آخر زمانی
(همو، بیتا _ الف: 98)
اسرار نهانی آشکار میشود و دورۀ «لن ترانی» به پایان رسیده است. کسی که قبلاً خودی او قبل از دیگران آشکار شده، همان مهدی آخر الزمان است.
نتیجه
اعتقاد به منجی، باوری مشترک در بیشتر جوامع و در میان دو مذهب بزرگ شیعه و سنی، _ صرفنظر از برخی تفاوتها _ وجود دارد. در این نوشتار به بررسی اجمالی مهدویت از نگاه اهلسنت و بهویژه علامه اقبال لاهوری پرداختیم و میتوان چنین نتیجه گرفت که وی به مهدویت باوری محکم دارد و نیاز دنیای امروز به مهدی(عج) را بسیار ضروری میداند. او از منکران مهدویت میخواهد با این افکار خود، مسلمانان را ناامید نکنند. با در نظر گرفتن این موارد، اعتراضات عبدالکریم سروش _ که مدعی است از افکار اقبال استنباط شدهاند _ کاملاً بیربط است؛ چراکه اثری که سروش به آن استناد میورزد، از آثار دورۀ جوانی و خامی اقبال است. همچنین از آثاری است که اقبال در دورۀ دانشجویی در سرزمین غرب نگاشته است. این اثر تنها بازتاب عقاید او به عنوان یک مسلمان سنی مذهب است و هیچ انکار صریحی در باب ظهور حضرت مهدی(عج) در آن به چشم نمیخورد.
با نگرش به آثار دیگر _ بهویژه آثاری که در دوره کمال و پختگی شاعر خلق شدهاند _ نظر واقعی وی را درباره منجی و حضرت مهدی(عج) میتوان به دست آورد. نگاه جزیرهای و جزئی به آثار یک نویسنده و شاعر همچون قرائت لَا تَقْرَبُوا الصَّلَوةَ است که جزء دوم _ یعنی وَأَنْتُمْ سُكَارَى _ خوانده نشود.
منابع
_ ابنماجه، محمد بن یزید، سنن ابنماجه، بیروت، دارالفکر، 1410ق.
_ بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، 1401ق.
_ بلخاری، حسن، تهاجم یا تفاوت فرهنگی، تهران، انتشارات افوا، چاپ اول، 1370ش.
_ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، بیروت، دار الکتب العلمیّه، چاپ اول، 1379ش.
_ جعفری، محمدتقی، امید و انتظار، تهران، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه، چاپ اول، 1388ش.
_ حافظ، شمسالدین محمد، دیوان، به کوشش: خلیل خطیب رهبر، تهران، صفیعلیشاه، چاپ پنجاه و یکم، 1391ش.
_ حامدی، محمدمهدی، دشمنان مهدویت، چرا و چگونه؟، قم، نسل کوثر، چاپ اول، 1386ش.
_ حیدرینیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(عج)، چاپ دوم، 1385ش.
_ خاقانی شروانی، افضلالدین بدیل بن علی، دیوان اشعار، به کوشش: محمدتقی مدرس رضوی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1344ش.
_ خواجوی کرمانی، محمود بن علی بن محمود، منظومۀ همای و همایون، تصحیح: کمال عینی، تهران، بنیاد فرهنگی ایران، 1348ش.
_ سجستانی، ابوداوود سلیمان بن اشعث، سنن ابیداود، بیروت، دارالفکر، 1410ق.
_ شمیسا، سیروس، فرهنگ تلمیحات، تهران، انتشارات فردوس، چاپ چهارم، 1373ش.
_ شیبانی، احمد بن محمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ریاض، انتشارات بیتالافکار، چاپ سوم، 1367ق.
_ صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر، قم، مکتبة المرجع الدینی آیة الله العظمی الصافی، 1428ق.
_ عطار نیشابوری، شیخ فریدالدین، تذکرة الاولیاء، تصحیح: محمد استعلامی، تهران، انتشارات زوّار، چاپ ششم، 1370ش.
_ فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، تهران، نشر زوار، چاپ اول، 1360ش.
_ لاهوری، محمد اقبال، بال جبرئیل (اردو)، به کوشش: زاهد بشیر، لاهور، ایوب الیاس، شاهجهان رود، بیتا _ الف.
_ ، زبور عجم، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1390ش.
_، ضرب کلیم (اردو)، به کوشش: ناصرالدین، لاهور، فرخ پبلشرز،
بیتا _ ب.
_، کلیات اقبال، به کوشش و اهتمام: پروین قائمی، تهران، انتشارات پیمان، 1382ش.
_ مدرس خیابانی تبریزی، میرزا محمدعلی، ریحانة الادب، تهران، انتشارات خیام، چاپ چهارم، 1374ش.
_ مولوی، جلالالدین محمد، مثنوی معنوی، شرح: محمدعلی جعفری، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1373ش.
_ میانجی، مجتبی، انتظار، تهران، شباب الجنة، چاپ اول، 1385ش.
_ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، مصر، مطبعة محمد علی صبیح، چاپ اول، 1387ق.
_ http://www.aftabnews.ir/vdcj.heofuqeotsfzu.html