از جمله ذخایر بیبدیل روائی که از اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به دست ما رسیده بخش زیارات میباشد که حقاً لبریز از معارف ناب میباشد. حتی این بخش از معارف که نسبتاً مورد غفلت قرار میگیرد محتوای بسیار عمیق و دقیق فردی و اجتماعی، معرفتی و اخلاقی را در خود جای داده است. و قطعاً از مهمترین قلههای این بخش از معارف که در بخش امامشناسی بینظیر است، زیارت جامعه کبیره میباشد. در این نوشته که گزارشی تحقیقی پیرامون این زیارت شریفه است تلاش بر این بوده ابتدا منابع اصلی و کهن که زیارت شریفه را در خود جای داده معرفی شود. هر چند به مجامع روائی عمده در قرون میانی و متأخر هم اشاره شده است.
مقدمه
از جمله ذخایر بیبدیل روائی که از اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به دست ما رسیده بخش زیارات میباشد که حقاً لبریز از معارف ناب میباشد. حتی این بخش از معارف که نسبتاً مورد غفلت قرار میگیرد محتوای بسیار عمیق و دقیق فردی و اجتماعی، معرفتی و اخلاقی را در خود جای داده است. و قطعاً از مهمترین قلههای این بخش از معارف که در بخش امامشناسی بینظیر است، زیارت جامعه کبیره میباشد. در این نوشته که گزارشی تحقیقی پیرامون این زیارت شریفه است تلاش بر این بوده ابتدا منابع اصلی و کهن که زیارت شریفه را در خود جای داده معرفی شود. هر چند به مجامع روائی عمده در قرون میانی و متأخر هم اشاره شده است.
آنگاه در یک بخش نسبتاً طولانی به بررسی فنی سند زیارت و رجال آن پرداخته شده است و تلاش شده تا اعتبار سندی طبق روش معمول بررسی سند مشخص شود و نتیجتاً به مورد اعتماد بودن سند، با استفاده از تمام قرائنی که میتوانستیم به دست بیاوریم رسیدیم. در پی این بخش، بحثی به عنوان اختلاف نسخه و اختلاف نقل درباره زیارت جامعه کبیره و مطالب مربوطه و نقض و ابرام کلمات بزرگان پرداختهایم.
و در ادامه و بخش پایانی این تحقیق ابتدا به شروح زیارت جامعه کبیره و دیدگاه چند تن از بزرگان درباره زیارت جامعه پرداخته شده، سپس جایگاه زیارت جامعه در میان معارف اسلامی و معرفی اجمالی زیارت جامعه کبیره قرار گرفته است.
هدف در این گزارش تحقیقی بر این بوده که اعتبار و اعتماد به زیارت جامعه به شکل علمی و فنی در اختیار مخاطب قرار گیرد. بزرگان و محققینی که بر زیارت جامعه پرداختهاند نوعاً این بخش را مغفول گذاشته و به شرح زیارت و مسائل دیگر پرداختهاند به طوری که تقریباً در تمام نوشتهجات با ارزش گذشته جای این تحقیق خالی بود. البته زحمات و تلاشهای فراوانی در جنبههای دیگر صورت گرفته است.
خوشبختانه زیارت جامعه در مهمترین کتب و منابع شیعی از قدیمالایام در کتب شیخ صدوق و شیخ طوسی مطرح و موجود است. حتی در مجامع روایی عمده قرون بعدی مثل روضه المتقین و بحار و وافی هم گنجانده شده است.
دهها شرح و حاشیه بر آن زده شده که نشانه اهتمام علما به زیارت شریفه و علامت اهمیت زیارت مبارکه نزد بزرگان اسلام بوده و هست. لذا زیارت شریفه مورد عمل و اهتماز بزرگان در طول تاریخ بوده که بیانات برخی از آنها مثل مجلسیها کلمات روشن و لطیفی دارند که در پایان گزارشی تحقیقی خواهد آمد و برخی دیگر زیارت شریفه را همتای نهجالبلاغه و صحیفه بینیاز از مباحث سندی میدانند و برخی از اساتید بزرگوار محتوای زیارت را مطابق قرآن ارزیابی نموده و صدور چنین متنی را از غیر معصوم مستحیل میدانند.
مطلبی که شایسته تذکر است اینکه موضوع اصلی زیارت شریفه شناساندن مقامات معنوی و آثار و برکات حجج الهی بر مخاطب و زائر میباشد. با کسب معرفت از طریق این زیارت زائر ائمه اطهار(علیهم السلام) معارف ناب و بلندی را درباره همه امامان از امیرمؤمنان که سر سلسله و شمع این جمع میباشد تا حضرت حجت بن الحسن(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) که ختام مبارک این حلقات نورانی است به دست میآورد.
به ویژه اینکه زائر در بخشی از این زیارت مبارکه ـ پس از سیر دادن زائر و طی مقدمات و گذر از چندین فصل ـ متوجه مطالب و معارفی درباره امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از قبیل غیبت، رجعت و وظیفه منتظران میشود. که این ویژگی در همه زیارات موجود نیست و در اینجا به طور برجستهای به این مسائل پرداخته شده است. لذا امید است این نوشته هم مورد عنایت و رضایت حضرت باشد و در آشنایی با حضرت و وظایف منتظران قدمی کوچک محسوب شود.
بخش 1: منابع و مجامع روایی زیارت جامعه کبیره
خوشبختانه جایگاه زیارت جامعه کبیره از جهت منابع بسیار بلند و رفیع است زیرا این زیارت شریفه با همان متن در دسترس امروزی در دو کتاب از کتب اربعه شیعه موجود است. به علاوه شیخ صدوق در عیون هم آورده است. و در مجامع روایی قرون بعدی تشیع نیز گنجانده شده است. که این دو بخش را از هم جدا میآوریم.
الف) منابع روایی دست اول و قدیمی (حدود هزار سال پیش)
1. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق(ره)، (م381هـ)؛
2. عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق(ره)، (م381هـ)؛
3. تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، (م460هـ)؛
ب) مجامع روایی شیعه در قرون میانی و متأخر
1. مصباح الزائر، سید بن طاووس؛
2. بلدالامین، کفعمی؛
3. روضه المتقین، مجلسی اول؛
4. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی؛
5. زاد المعاد، محمدباقر مجلسی؛
6. تحفه الزائر مجلسی (م1111)؛
7. وافی فیض کاشانی؛ و غیره.
بخش2: بررسی اسناد و رجال زیارت شریفه
شاید بتوان ادعا کرد این بخش مهمترین بخش این تحقیق است و ضمناً فرصت سوزترین قسمت این گزارش تحقیقی هم همین بخش است. در این قسمت دو کار مهم در فصل نخست صورت گرفته است. یکی تتبع و جستجو برای یافتن عناوین مختلف تکتک رجال سند که اصطلاحاً «توحید مختلف» اطلاق میشود. یعنی یک روای با چند عنوان در اسناد روایات کتب مطرح شده که جمعآوری شده است. و دیگری تتبع از منابع و مدارکی که تکتک آن عناوین در آن مصادر موجود است. و در فصل بعدی با بهرهگیری از فصل نخست و جمعآوری قرائن و مؤیداتی که بتوان از مجموع آنها سلامت و صحت سند و اعتبار زیارت شریفه را استفاده کرد، آورده شده است. مطالب مربوط به تکتک طبقات در سند جداگانه، بررسی شده است.
فصل اول: توحید المختلفات عناوین سند
الف) عناوین مختلف حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المکتب (توحید المختلف) در کتب و احادیث مختلف شیح صدوق و... که همگی برای یک نفر است.
1. حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المکتب؛
2. حسین بن ابراهیم المکتب؛
3. حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المؤدب (المؤذن)؛
4. حسین بن ابراهیم بن احمد المؤدب؛
5. حسین بن ابراهیم المؤدب؛
6. حسین بن ابراهیم بن احمد الکاتب؛
7. حسن بن ابراهیم بن هاشم؛
آیتالله شبیری زنجانی فرمودهاند: الظاهر ان فیه سقطاً و تصحیفاً و الصواب الحسین بن ابراهیم بن احمد بن هاشم المؤدب.
ب) عناوین مختلف علی بن احمد بن موسی الدقاق در اسناد و کتب:
1. علی بن احمد؛
2. علی بن احمد بن موسی؛
3. علی بن احمد الدقاق؛
4. علی بن احمد عمران التبّاق؛
5. علی بن احمد الرازی؛
6. علی بن احمد بن موسی الدقاق؛
7. علی بن احمد بن محمد؛
8. علی بن احمد بن محمد الدقاق؛
9. علی بن محمد بن احمد بن موسی؛
10. علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق؛
11. علی بن احمد بن محمد بن موسی بن عمران الدقاق؛
12. علی بن محمد بن موسی الدقاق؛
13. علی بن محمد بن موسی؛
14. علی بن محمد الدقاق؛
15. ابوالقاسم علی بن احمد بن محمد بن عمران بن الدقاق.
ج) عناوین مختلف علی بن عبدالله الوراق در اسناد و کتب:
1. علی بن عبدالله الوراق؛
2. علی بن عبدالله الوراق الرازی؛
3. علی بن محمد بن عبدالله الوراق الرازی؛
4. علی بن محمد الوراق؛
5. علی بن عبدالرزاق الدرزاق؛
ضمناً در مقدمه الهدایه در بحث مشایخ صدوق علیه الرحمه توضیحاتی در رقم 121 و 122 و 131 وجود دارد که مفید است.
د) عناوین مختلف محمد بن احمد بن محمد بن سنان ابوعیسی در اسناد و کتب.
1. محمد بن احمد السنانی؛
2. محمد بن احمد السنانی المکتب؛
3. محمد بن احمد الشیبانی؛
4. ابوعیسی محمد بن احمد بن محمد بن سنان الزاهری؛
5. احمد بن محمد بن احمد السنانی المکتب؛
6. محمد بن احمد الشیبانی المکتب؛
7. احمد بن محمد الشیبانی؛
هـ) عناوین مختلف موسی بن عمران النخعی در کتب و اسناد:
1. موسی بن عمران النخعی؛
2. موسی بن عبدالله النخعی؛
3. موسی بن عمرو النخعی؛
در اینجا به اسناد کتابهایی که عناوین فوق در آنها یافت شده اشاره میشود.
1. تفسیر القمی، ج1، ص388 (سوره نحل) و ج2، ص342 و (سوره قمر)؛
2. کامل الزیارات، ب9، ح7؛
3. کافی، ج8، ح141، ص152، ج4، باب استطاعه الحج، ص268؛
4. من لا یحضره الفقیه، ج4، ح5758 (باب نوادر المیراث) ص351؛
من لا یحضره الفقیه، ج4، ح457 (باب الوصیه من لدن آدم) ص132؛
من لا یحضره الفقیه، ج4، مشیخه (ما کان فیه من حدیث سلیمان بن داوود) ص436؛
من لا یحضره الفقیه، ج4، مشیخه (فی طریقه الی یحیی بن عباد) ص434؛
من لا یحضره الفقیه، ج2، ح1625؛
من لا یحضره الفقیه، ج3، ح910؛
5. التهذیب، ج1، ح752، ج6، ح177 و ج7، ح785؛
6. استبصار، ج3، ح233 (باب ربح المؤمن علی اخیه المؤمن) ص70؛
7. کمالالدین، ب33، ح4، ب24، ح2و3و4، ب31، ح5و6، ب2، ح4.
8. امالی صدوق، م88، ح10، م91، ح1، م95، ح10، م63، ح7و8و9؛
9. العیون، ج1، ح73، ص183، ج2، باب68، ح1؛
10. معانی الاخبار، ص131؛
11. بشاره المصطفی، جزء1، ح53، ص66، جزء2، ح34، ص245.
12. توحید (للصدوق، چاپ جامعه مدرسین) ص19، ح4، ص20، ح7، ص59، ح17، ص95، ح15، ص117، ح20، ص134، ح1و3، ص138، ح15، ص138، ح16، ص164، ح1، ص184، ح20، ص280، ح7، ص382، ح29، ص403، ح10، (در تمام این 14 سند راوی از موسی بن عمران النخعی، محمد بن جعفر اسدی است).
13. بحار الف) ج36، ص244، ح57 (به نقل از کمالالدین و عیون)؛
ب) ج36، ص251، ح68 (به نقل از کمالالدین)؛
ج) ج53، ص115 (به نقل از مختصر بصائر الدرجات لحسن بن سلیمان)؛
د) ج94، ص69، ح58 (به نقل از اختصاص224)؛
هـ) ج39، ص302 (حدیث اشتیاق الجنه لاحباء علی(علیه السلام)) به نقل از ثواب الاعمال، ص200؛
و) ج36، ص370 (به نقل از اختصاص)
ز) ج49، ص63 (به نقل از کشف الغمه، ج3، ص133)
14. علل الشرایع (للصدوق)
ج1: باب9، ح10، باب12، ح1، باب15، ح1، باب14، ح1، باب26، ح1، باب58، ح1، باب66، ح1، باب96، ح5، باب99، ح4، باب100، ح1، باب112، ح1، باب116، ح3، باب124، ح1، باب149، ح1، باب201، ح1، باب202، ح1، باب224، ح2، باب245، ح1.
ج2: باب4، ح1، باب27، ح1، باب32، ح3، باب158، ح3، باب178، ح2، باب197، ح6، باب371، ح4.
تذکر: در اکثر این اسناد راوی از اسدی یکی از مشایخ چهارگانه صدوق در زیارت جامعه کبیره که در عیون است میباشد، (علی بن عبدالله الوراق و علی بن احمد بن موسی بن عمران الدقاق و حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المکتب و محمد بن احمد السنانی) که از محمد بن جعفر الکوفی الاسدی ابوحسین از موسی بن عمران از عمویش حسین بن یزید النوفلی است که ظاهراً کتاب او را نقل میکنند.
مگر در یک جا (ج2، ب197، ح6) که از حسین بن سعید عن الفضل بن یحیی عن سلیمان نقل میکند که احتمال دارد تصحیف حسین بن یزید باشد.
فصل2: بررسی سند زیارت جامعه و طبقات آن
این سند توسط چهار طبقه از روات به دست شیخ صدوق رسیده است. یعنی بین شیخ صدوق و امام هادی(علیه السلام) که زیارت از ناحیه ایشان صادر شده چهار طبقه وجود دارد: طبقات از طرف راوی اول که از امام نقل میکند حساب میشود ولی در این سند برای سهولت از مشایخ صدوق که در حقیقت طبقه چهارم در این سند است شروع به بررسی میکنیم.
الف) طبقه اول در نقل صدوق در عیون چهار نفر و در نقل من لا یحضره الفقیه سه نفر میباشد که عبارتند از: 1. علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق؛ 2. محمد بن احمد السنانی؛ 3. علی بن عبدالله الوراق؛ 4. حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المکتب. که همگی از مشایخ صدوقاند.
ب) طبقه دوم، ابوالحسین محمد بن ابیعبدالله الاسدی الکوفی است. مشایخ صدوق از او نقل میکنند.
ج) در طبقه بعدی (سوم) محمد بن اسماعیل البرمکی است که اسدی از او نقل میکند.
د) در طبقه چهارم موسی بن عمران النخعی میباشد که حلقه اتصال بین امام هادی(علیه السلام) و محمد بن اسماعیل البرمکی است.
بررسی رجال سند زیارت جامعه
الف) طبقه اول (یعنی مشایخ صدوق که در این سند واقعاند)
این افراد در رجال و فهرست شیخ و نجاشی و... توثیق ندارند بلکه غیر از محمد بن احمد السنانی عنوان هم نشدهاند. ولی غیر از سنانی که مورد جرح غضائری است جرحی هم ندارند. به تعبیر مجلسی اول اینها (مشایخ صدوق) چون کتاب نداشتهاند (تألیف نداشتهاند) عنوان نشدهاند چون کتب رجالی مثل نجاشی در حقیقت فهرست مصنفین است گر چه به رجال مشهور شده است. ولی اجتماع این مشایخ از وثاقت کمتر نیست یعنی مجموعاً از یک ثقه عادی کمتر نیستند، «فالخبر صحیح او کالصحیح» و جامع الرواه هم دارد که «ان اجتماع هؤلاء یؤید الاعتماد»
شیخ طوسی در رجال فقط از محمد بن احمد السنانی نام برده و آورده که «روی عنه ابن نوح و ابوالمفضل»
و ابن الغضائری در عنوان فوق دارد که «نسبه و حدیثه مضطرب»
ابن داود هم در رجال خود همین عبارت را دارد.
اما همه این مشایخ چهارگانه صدوق مورد ترحم و ترضی او میباشند و شیخ صدوق در مجموعه کتبی که از ایشان باقی مانده فراوان از همین مشایخ نقل روایت میکند که به قسمت عمده آن روایات اشاره شد. و این یعنی اکثار روایت که طبق برخی مبانی رجالی مستقلاً فائده توثیق میدهد. جملهای را حضرت استاد شبیری زنجانی بارها در درس اشاره میکردند که بر خلاف آنچه معروف است که صدوق اصالتالعدالهای بوده چنین نیست بلکه شیخ صدوق طبق نظر استاد خود محمد بن الولید در بحث مزبور سختگیر هم بوده است. از طرف دیگر اینجا بحث استفاضه لغوی هم مطرح است. چون در یک طبقه از سند یک حدیث فوق سه نفراند لذا خبر در این طبقه مستفیض است. اما روایات مختلف صدوق از این مشایخ در کتب مختلف که اشاره شد بسیار فراوان است و علامت اعتماد او به این قبیل افراد میباشد.
لذا از مجموع قراین فوق به راحتی اعتماد و توثیق فعلی نسبت به این قسمت سند قابل استفاده است. هر چند که عدهای از بزرگان نیازی به بررسی سند برای زیارت جامعه کبیره نمیبینند؛ ضمناً نجاشی در ترجمه محمد بن ابی عبدالله الکوفی سند صحیحی برای خودش به کتب او نقل میکند که آن سند صحیح است بلا اشکال.
ب) طبقه دوم و سوم
محمد بن ابی عبدالله الاسدی الکوفی و محمد بن اسماعیل البرمکی
برای بررسی این دو طبقه عبارت نجاشی گویا است و نیازی به توضیح نیست.
ترجمه اسدی الکوفی:
محمد بن جعفر بن محمد بن عون الاسدی ابوالحسین الکوفی... یقال له محمد بن ابیعبدالله کان ثقة صحیح المذهب... روی عنه احمد بن محمد بن عیسی.
ترجمه محمد بن اسماعیل البرمکی:
محمد بن اسماعیل بن بشیر البرمکی المعروف بصاحب الصومعة ابوعبدالله سکن قم و لیس اصله منهما ذکر ذالک ابوالعباس ابن نوح و کان ثقة مستقیماً.
ج) طبقه چهارم (آخرین طبقه)
در این طبقه موسی بن عمران النخعی واقع است، در برخی از مصادر موسی بن عبدالله آورده شده لکن با مراجعه به روایات دیگر و توجه به راوی و مروی عنه معلوم میشود دو عنوان یک نفر است و موسی بن عمران صحیح است و عبدالله یا تصحیف عمران است و یا اسم جد میباشد. ضمناً در استبصار، عمرو ضبط شده که باز تصحیف است.
در کتب و فهارس رجالی قدما موسی بن عمران النخعی عنوان نشده لذا جرح و توثیقی ندارد اما قرائنی وجود دارد که مفید اطمینان و اعتماد میباشد.
1. از جمله قراین مخاطب امام هادی(علیه السلام) بودن با این زیارت شریفه است. زیارتی به این جامعیت و بلاغت و فصاحت که در بین زیارات حقاً بینظیر است. امام معصوم(علیه السلام) هر کسی را قابل برای فهم و تحمل زیارت و کلماتی به این وسعت و اوج در باب امامت بداند علامت اعتماد امام به مخاطب است و اعتماد امام بالاتر از توثیق است.
2. باز از جمله قرائن موجود نقل حدیث امثال برمکی و اسدی الکوفی (که مستقیم از او روایت دارد) که از اجلاء و بزرگان هستند میباشد که طبق برخی مبانی بزرگان مستقلاً فائده توثیق میدهد.
3. ضمناً موسی بن عمران در میان اسناد کامل الزیارات و تفسیر قمی و فقیه و تهذیب و استبصار موجود میباشد.
4. اکثار نقل شیخ صدوق از موسی بن عمران در مجموع کتب خود نیز علامت اعتماد و توثیق فعلی اوست.
5. از طرف دیگر اگر مشکلی در این سند و زیارت میبود قطعاً امثال غضائری (جراج الرواه) و امثال او از قبیل احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن ولید حساسیت نشان میدادند که در این زمینه چیزی نقل نشده است. این در حالی است که بزرگان فراوانی که مأثر اهلبیت توسط آنها نقل و نشر شده امثال مجلسیها (اول و دوم) که هم محقق و محدث و هم خبیر به اخبار و اسناد و روایات هستند عباراتی دارند که جای هیچگونه تردید و شبههای را باقی نمیگذارند.
نکته جالب
در شرف پایان این جستجو و تحقیق متوجه شدم که در برنامه رایانهای «درایة النور» که یک برنامه نرمافزاری بسیار ارزشمند رجالی است و طبق نظرات دقیق رجالی بالخصوص با لحاظ نظرات رجالی حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی مد ظله تنظیم شده که فرزند استاد، جناب حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدجواد شبیری مهمترین نقش را در تنظیم این برنامه داشته است. در این برنامه علمی و فنی این سند (سند زیارت جامعه کبیره) علی التحقیق تصحیح شده است. (صحیح علی التحقیق)
بخش3: اختلاف نسخه و قول
فصل1: مقاله حاجی نوری در مستدرک الوسائل
حاجی در باب سوم جهاد نفس در ادامه نقل رساله الحقوق امام سجاد(علیه السلام) از کتاب فلاح السائل سید بن طاووس در مورد سند سید به رساله الحقوق از طریق سندش به کتاب رسائل کلینی تا امام سجاد(علیه السلام) اشاره میکند که رساله الحقوق (مروی از رساله کلینی) مطابق نقل تحف العقول بحرانی است نه آنچه در فقیه و خصال صدوق است. و میگوید روشن است که نقل صدوق مختصر است و احتمال صدور دوباره را بعید میشمرد. و شاهد از نجاشی میآورد که در ترجمه ابیحمزه فقط به این عبارت اکتفا کرده که (و له [ابیحمزه] رساله الحقوق عن علی بن حسین)(علیهما السلام)
اگر اختلاف نقل و صدوری بود نجاشی به آن اشاره میکرد (کما هو دیدنه فی امثال هذا المقام) و حرف اصلی حاجی نوری این است که (یظهر من بعض المواضع ان الصدوق علیه الرحمه کان یختصر الخبر الطویل و یسقط منه ما ادّی نظره الی اسقاطه)
در ادامه به یک نقل از توحید صدوق اشاره میکند که زندیقی آیاتی از قرآن را به عنوان موارد تناقض برای حضرت علی(علیه السلام) میآورد و حضرت جواب میدهد و همین خبر در احتجاج طبرسی هست با زیاداتی که صدوق آنها را اسقاط کرده است و علامت اسقاط توسط صدوق این است که موارد اسقاط شده درباره تحریف قرآن (نقص و تغییر) بوده است که 9 مورد است و این قسمت چون مخالف نظر شیخ صدوق بوده از نقل آنها در ضمن حدیث اجتناب کرده و اسقاط کرده است. چون معقتد به تحریف و نقض و تغییر نبوده است. در ادامه این جمله شیخ اسدالله کاظمی را از کشف القناع میآورد «فامر الصدوق مضطرب جداً...»
و میگوید صاحب بحار حدیثی از توحید صدوق آورده (عن الدقاق عن الکلینی) و همین خبر مأخوذ از کافی کلینی است در حالی که دچار تغییرات عجیبه شده است. به طوری که (تورث سوء الظن بالصدوق و انه انما قل ذالک لیوافق مذهب اهل العدل انتهی)
بعد از چینش این متفرقات حاجی نوری حرف اصلی خود را آشکارا بیان میکند.
و من هنا یختلج بالبال ان الزیارة الجامعه الکبیره الشائعه اللتی اوردها فی الفقیه و العیون و منهما اخرجها الاصحاب فی کتب مزارهم و نقلوها فی امؤلفاتهم اختصرها من الجامعه المرویه عن الهادی(علیه السلام) علی ما رواه الکفعمی فی بلد الامین و اوردناها فی باب نوادر ابواب المزار فانها حاویه لما اورده فیها مع زیادات کثیره لا یوافق جمله منها لمعتقده فیهم(علیهم السلام).
ضمناً حاجی در پایان نقل زیارت جامعه از بلد الامین کفعمی سراغ علامه مجلسی رفته و اعتراض میکند که حتی علامه مجلسی از این زیارت غفلت کرده و در مزار بحار نیاورده در حالی که کتاب بلد الامین در اختیار علامه مجلسی بوده و خود مجلسی از بلد الامین مطالب زیادی نقل کرده در بحار، حتی مطالبی که منسوب به ائمه نیست در بحار آورده ولی این زیارت شریفه را با همه اعتبارش نیاورده است.
فصل2: گفتار حاجی نوری در النجم الثاقب
حاجی نوری در ادامه داستان سید رشتی (حکایت 70 باب 7) که تحریض حضرت بر قرائت نافله زیارت عاشورا و زیارت جامعه است، چنین مینویسد:
مخفی نماند که برای این زیارت سه نسخه است، اول همین نسخه معروف که مروی است در فقیه و تهذیب شیخ طوسی، مروی از هادی(علیه السلام) دوم نسخهای است که شیخ کفعمی در کتاب بلد الامین روایت کرده از آن جناب(علیه السلام) و در هر فصلی از فصول آن فقراتی دارد که در جامعه معروفه نیست و مجموعاً شاید به قدر خمسی بیشتر باشد و مجلسی در بحار ملتفت نشدند که نقل کنند با آن که روایت شده است.
سوم نسخهای است که در بحار از بعضی کتب قدیمه نقل کردند بی استناد به معصوم، بسیار طولانی بلکه دو مقابل زیارت موجوده [که] آن را زیارت جامعه محسوب داشتند.
فصل سوم: نقد مقال حاجی نوری و دفاع از مجلسی و صدوق
حاجی نوری در مستدرک در مورد نسخ زیارت جامعه کبیره فقط به نسخه بلد الامین کفعمی اشاره میکند و اعتراض میکند که چرا علامه مجلسی آن را نقل نکرده و اسمی از آن نبرده است ولی در نجم الثاقب (که ظاهراً بعد از مستدرک نوشته) متوجه شده که مجلسی غیر از نقل معروف (از صدوق در فقیه و عیون) نسخه دیگری را آوده که حتی از آنچه در بلد الامین است مفصلتر است لذا میگوید (سوم نسخهای است که در بحار از بعضی کتب قدیمه نقل کردند بیاستناد به معصوم...)
بنابراین اعتراض خود را ملائم نموده است.
اما واقع مطلب با این هم نمیسازد چون اگر حاجی نوری با دقت زیارات جامعه بحار را مطالعه میکرد علامه مجلسی در بحار به سه نسخه از زیارت شریفه جامعه تعرض میکند: 1. زیارت جامعه کبیره (معروف) با سند از عیون شیخ صدوق که به عنوان زیارت ثانیه از زیارات جامعه در بحار نقل شده است.
2. تحت عنوان (اقول) بعد از نقل زیارت و شرح آن میآورد:
اقول: رأیت من بعض تألیفات اصحابنا نسخةً قدیمةً ذکر فیها هذه الزیارة و قدم قبلها دعاء الاِذن... تا اینجا که دارد... و ذکر مثل ما مر سواء الا انه قال بعد قوله تعالی ان کان وعداً مفعولاً ثم انکبَّ علی القبر و قل یا ولیالله الی آخر الزیارة.
3. تحت عنوان (الزیارة الثالثه) ثم اعلم انی لما رأیت تلک الزیاره ایضاً فی اصل مصحح قدیم من تألیفات قدماء اصحابنا سمیناه فی اول کتابنا بالکتاب العتیق ابسط مما اوردنا مع اختلافات فی الفاظها احببت ایرادها و جعلتها الزیارة الثالثه.
از این سه نسخه منقوله در بحار، مورد اخیر (زیارت ثالثه بحار) تمام آنچه را در بلد الامین ذکر شده به عنوان زیارت جامعه کبیره دربردارد علاوه در آغاز قبل از (السلام علیکم یا اهل بیت النبوه...) یک حمد و ثنا و سلام بر رسول خدا و امیرالمؤمنین(علیهما السلام) به صورت مفصل و سلام به تکتک امامان دوازدهگانه، و سلام بر امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) با کمی تفصیل (5/1 صفحه بحار) میآورد و بعد در پایان که در آیات (ربنا امنا بما انزلت) تا (انک انت الوهاب) میباشد. سپس به جای آیه (سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولاً) آیه (ربنا اننا سمعنا منادیا ینادی للایمان ان آمنو بربکم فامنا) را میآورد و بعد از آن (حدود 5/1 صفحه دیگر) به عنوان لبیک لبیک میآورد که احتمالاً افزوده برخی از روات باشد.
و به اندازه نصف صفحه (از یا ولیالله... تا آخر زیارت معروفه) در این نقل نیست. ولی از قرائن مختلف میشود فهمید که فقط نسخهها متفاوت است و آنچه صادر شده فقط یک زیارت جامعه کبیره بیش نیست که به چهار نسخه آن (سه نسخه در بحار و یک نسخه در بلد الامین) در این نوشته اشاره شد.
اما اینکه چرا علامه مجلسی اصلاً به نقل بلد الامین اشاره نکرده احتمال دارد به این مناط باشد که کفعی (از علماء قرن 8) از همان نسخههایی نقل کرده که مجلسی به آنها اشاره کرد و از آنها نقل کرد چون عبارت مجلسی (من تألیفات قدماء اصحابنا) قطعاً به زمان و قرونی قبل از کفعمی اشاره میکند و بعید است صدق غفلت بکند، به ویژه کفعمی در بلد الامین نه سند ذکر میکند و نه به کتابی که از آن اخذ کرده اشاره میکند. (ثم زر بالزیارة المرویه عن الهادی(علیه السلام)) دارد. اما چرا صدوق آن زیارت مفصلتر را نقل نکرده یا خدای ناکرده طبق ادعای حاجی نوری اختصار نموده . تلخیص کرده یا نه؟
تفاوت عمدهای که بین نقل صدوق در فقیه و عیون و شیخ در تهذیب، با نسخههای دیگر (که دو مورد در بحار و یک مورد هم در بلد الامین آورده) هست، مسند و غیر مسند بودن است.
و این مسئله برای علما بالخصوص مثل شیخ صدوق که مفتی شیعه در زمان خود است و من لا یحضره الفقیه کتاب فتوائی او است و نیز شیخ در تهذیب که شیخ الطائفه است امتیاز ویژهای محسوب میشود. به ویژه برای زیارت جامعه که از متون معرفی کننده عقاید شیعه در باب امامت است حساسیت بیشتری مییابد. اما اینکه شیخ صدوق احتمالاً جاهایی از زیارت را که مطابق عقیده او در امامت نباشد حذف کرده درست به نظر نمیرسد، عمدهترین و عمیقترین مطالب و عبارات در مورد مقامات ائمه اطهار که در این نسخهها وجود دارد در نقل صدوق موجود است و آن جملات و کلماتی که در نسخه بلد الامین و غیره است اکثراً توضیح و تبیین همان عباراتی است که در نقل صدوق هم هست، مطلب یا مطالب ویژهای که در نقل غیر صدوق باشد و در نقل صدوق نباشد مطالبی که بوی غلو (به نظر صدوق باشد لذا حذف کند) این چنین نیست. هر کس این نسخهها را از نظر بگذراند از نظر مطالب تفاوت بسیار جزئی است. اما اینکه در جاهای دیگر مثل تفاوت نقل در کتاب توحید با آنچه در کافی است تفاوت میکند و غیره. در جواب این قسمت به کلام معجم توجه میدهیم که میآید.
جلالت شیخ صدوق، و اشاره به جواب شبهه در کلام حاجی نوری از معجم الرجال
قال صاحب المعجم: (...لا ینبغی الشک فی ان ما ذکره النجاشی و الشیخ من الثناء علیه و الاعتنا بشأنه [صدوق] مغن عن التوثیق صریحاً فان ما ذکراه ارقی و ارفع من القول بانه ثقه...) و ایضاً قال (...لو نوقش فی وثاقة مثل الصدوق فعلی الفقه السلام).
اما جواب موارد شبهه در کلام حاجی نوری به طور مفصل در معجم الرجال موجود است که در اینجا فقط با اختصار میآوریم.
الف) مورد مربوط به رساله الحقوق، ج) دال بر اختصار نیست چون صدوق از تحف و رسائل کلینی نقل نمیکند بلکه با دو سند خود (اول باب خمسون خصال ح1 و دیگری فقیه جزء2 باب حقوق کتاب الحج ح1626) آورده و اختلاف بین دو نقل صدوق با مورد اشاره بعید نیست.
ب) بحث سوءظن در کلام شیخ اسدالله، ج) جلاله صدوق مانع از سوءظن است و شاهدی نیست که حدیث را از کافی گرفته باشد. صدوق از دقاق (علی بن احمد بن موسی) از کلینی نقل میکند. شاید سقط از او باشد غفلت یا به جهت دیگر، از کجا معلوم است اختصار مربوط به صدوق باشد ؟!
ج) مورد زیارت جامعه، ج) صدوق از کفعمی متأخر نقل نمیکند. کفعمی مرسلاً میآورد او مسنداً از امام هادی(علیه السلام) نقل میکند. موارد دیگر هم از ما تقدم معلوم است. تازه از اگر اسقاط ثابت شود از باب تقطیع غیر مضر خواهد بود که متداول است و ربطی به اضطراب امر صدوق ندارد.
نقل سید بن طاووس
سید در مصباح الزائر در زیارت ثالثه از زیارات جامعه متنی را آورده که برخی از جاهای آن عیناً کلمات زیارت جامعه کبیره است. به عنوان نمونه به چند قطعه از آنچه سید نقل کرده اشاره میکنیم.
الف) شهادتین (اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد عبده و رسوله)؛
ب) اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له کما شهد الله لنفسه و شهدت له ملائکته و اولوالعیم من خلقه لا اله الا هو العزیز الحکیم و اشهد ان محمداً عبده المنتجب و رسوله المرتضی ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره عن الدین کله و لو کره المشرکون؛
ج) انکم المطیعون لله القوامون بامره العالمون بارادته الفائزون بکرامته...؛
د) یا ولی الله ان بینی و بین الله عز و جل ذنوباً لایأتی علیها الارضاه فبحق من اعتمنک علی سرّه و استرعاک امر خلقه و قرن طاعتک بطاعته...؛
علامه مجلسی در بحار بعد از نقل این متن به عنوان زیارت سابعه از زیارات جامعه بحار توضیحاتی میدهد و در پایان میفرماید:
اقول فظهر ان ما اورده السید لیس روایة واحده بل الف بین الروایات؛
آخرین نکته در این بخش این است که این نقل سید از ابی الحسن الثالث (امام هادی(علیه السلام)) است و ضمناً سید زیارت جامعه معروفه را که همان نقل صدوق است نیاورده است لذا بعید است این متن غیر از همان زیارت باشد با همان الفاظ، البته موارد متفاوت هم بسیار فراوان است. ظاهراً به تعبیر مجلسی مرحوم تألیف چند روایت است.
4. معرفی اجمالی زیارت جامعه
التکلمه التحقیق
شروع این بخش با دیدگاه چند تن از بزرگان آراسته است. در ادامه این بخش به نموداری که برای نشان دادن جایگاه زیارات ترتیب داده شده از بین مجموعه معارف اسلام توجه داده میشود. پس درباره معرفی اجمالی زیارت و ارتباط با آیات قرآن که در ضمن زیارت است بحث کوتاهی مطرح میشود و در پی آن به حفظ اعتدال و احتراز از افراط و تفریط درباره مقامات ائمه اطهار تأکید میشود.
سپس به مقدماتی که برای زائر تعبیه شده پرداخته میشود و در پایان مقاله شروح زیارت جامعه کبیره را نام برده و به کتابنامه مقاله میرسیم و لله الحمد و عجل الله فرج آل محمد(علیهم السلام).
فصل1: دیدگاه علامه مجلسی درباره زیارت جامعه کبیره
علامه مجلسی در بحار 14 زیارت جامعه را نقل میکند و زیارت دوم این باب همان زیارت جامعه معروف میباشد که از عیون اخبار الرضا(ع) صدوق نقل میکند. ضمناً تحت عنوان (بیان) به شرح مختصر زیارت میپردازد و در پایان شرح اجمالی زیارت چنین آورده است: «اقول انما بسطت الکلام فی شرح تلک الزیاره قلیلاً و ان لم استوف حقها حذراً من الاطاله لانها اصح الزیارات سنداً و اعمها مورداً و افصحها لفظاً و ابلغها معنی و اعلاها شأنا».
بیانی به این رسایی و وضوح، از خبیری چون صاحب بحار جای هرگونه مقال در باب سند و اعتبار این زیارت شریفه را میبندد. و همه مشتاقان اهلبیت را به نحو گویا و زیبایی به بهرهگیری از این زیارت شریفه تشویق مینماید.
فصل2: دیدگاه علامه محمدتقی مجلسی درباره زیارت جامعه
و یزور الجمیع قاصداً بها [زیارت جامعه] الامام الحاضر و الباقی و البعید یلاحظ الجمیع و لو قصد فی کل مرة واحداً بالترتیب و الباقی بالتبع لکان احسن کما کنت افعل و رأیت فی الرؤیا الحقه تقریر الامام ابی الحسن علی بن موسی الرضا(علیه السلام) لی و تحسینه علیه و لما وفّقنی الله تعالی لزیارت امیرالمؤمنین و شرعت فی حوالی الروضة المقدسه فی المجاهدات و فتح الله تعالی علی ببرکة مولانا صلوات الله علیه ابواب المکاشفات اللتی لا یحتملها العقول الضعیفه رأیت فی ذلک العالم (و ان شئت قلت بین النوم و الیقظه) عند ما کنت فی رواق عمران جالساً انی بسرّ من رأی و رأیت علی قبرهما لباساً اخضر من لباس الجنه لانه لم ار مثله فی الدنیا و رأیت مولانا و مولی الانام صاحب العصر و الزمان جالساً ظهره علی القبر و وجهه الی الباب فلما رأیته شرعت فی هذه الزیارة بالصوت المرتفع کالمداحین فلما اتممتها قال صلوات الله علیهم نعمت الزیارة قلت مولای روحی فداک زیارة جدک (و اشرت الی نحو القبر) فقال نعم...، فالحاصل انه لا شک لی ان هذه الزیارة من ابی الحسن الهادی سلام الله علیه بتقریر الصاحب(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و انها [زیارت جامعه] اکمل الزیارات و احسنها... .
فصل3: نظرات استاد جوادی آملی
سند زیارت جامعه
«یکی از مقدمات رایج برای استنباط احکام شرعی فقهی، بحث سندی روایات منقول از معصومان است و بر این اساس، روایات را به دستههای صحیح، موثق، ضعیف و... دستهبندی میکنند و برای هر یک از این دستهها جایگاه خاص و کاربرد ویژهای قائل هستند. یعنی برخی از اینها به تنهایی میتوانند مستند فتوا قرار گیرد، برخی از اینها در حدّ تأیید کارآیی دارد، برخی از اعتبار ساقط است و اصلاً کارآیی ندارد و... لیکن چنانکه روشن است اصل این بحث، موضوعیت و ارزش ذاتی ندارد، بلکه طریقیت دارد و ارزش آن به این است که راهی برای اطمینان به صدور حدیث از معصوم است. از این رو گفتهاند: از هر راهی که این اطمینان حاصل شود، کفایت میکند. خواه به عدالت راوی باشد یا به وثاقت وی، به علوّ متن روایت باشد، یا به عمل کردن فقها به متن و اسناد به آن در مقام استدلال یا هر راه دیگر. لذا تصریح کردهاند که اگر متن روایت به گونهای بود که صدور آن از غیر معصوم ممکن نبود، اطمینان مورد اشاره حاصل میشود و میتوان به صدور آن از حجت بالغه الهی مطمئن شد.
متن زیارت جامعه کبیره به گونهای است که هر منصفی صدور این معارف بلند را از غیر معصوم محال عادی میداند. افزون بر آن که خطوط کلی آن را با خطوط کلی معارف قرآن کریم ـ که مرجع نهایی در بررسی روایات است ـ هماهنگ میبیند و این، چیزی است که ما را از بحث سندی آن بینیاز میکند.»
فصل4: نظریه مرحوم سید عبدالله شبر در مورد سند زیارت جامعه کبیره
اعلم ان هذه الزیارة الشریفة لا تحتاج الی ملاحظة سند فان فصاحة مشحونها و بلاغة مضمونها تغنی عن ذلک فهو کالصحیفة السجادیة و نهج البلاغة و نحوهما.
فصل5: نمودار جایگاه زیارات در بین معارف
حجت: (حجت خدا بر مردم دو چز است)
1. درونی (العقل)؛
2. بیرونی (الانبیاء): الف) کتب و صحف آسمانی؛
ب) برکات نبی یا خلیفه او: ـ آثار مرتب بر وجود عینی حجن (نبی یا خلیفه او)؛
ـ آثار زبان و بیان و بنان حجت: بیان دقیق ولی همه فهم و عام؛
بیان اسرار و لطائف و حقایق: 1. اسرار فوق طاقت عام؛
2. ادعیه: الف) دارای زمان خاص؛
ب) بدون زمان خاص.
3. زیارات: ـ زیارت تکتک چهارده معصوم(علیهم السلام)؛
ـ زیارت در اوقات خاص؛
ـ زیارت جامعه برای ائمه(علیهم السلام)؛
ـ زیارت غیر چهارده معصوم(علیهم السلام).
شروح زیارت جامعه کبیره
1. احسایی، احمد، شرح زیارت جامعه کبیره، عربی؛
2. توکل، سیدرحیم، شرح زیارت جامعه کبیره، فارسی، کلینی، بیم، 72؛
3. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج1و2، اسراء، قم، 82.
4. چهاردهی، محمدعلی، شرح زیارت جامعه؛
5. حسینی نائینی مختاری، محمدعلی، شرح زیارت جامعه؛
6. خوانساری، آقاجمال، مزار؛
7. زمردیان، احمد، شرح زیارت جامعه کبیره؛
8. شبر، سیدعبدالله، شرح زیارت جامعه کبیره؛
9. صائنی زنجانی، محمداسماعیل، شرح زیارت جامعه کبیره، (مخطوط)؛
10. طباطبایی، سیدعلی نقی، شرح زیارت جامعه کبیره؛
11. طباطبایی بروجردی، سیدمحمد، اعلام اللامعه فی شرح زیارت الجامعه؛
12. فاطمینیا، سیدعبدالله، شرح زیارت جامعه کبیره؛
13. کربلایی، جواد، الانوار الساطعه فی شرح زیارت الجامعه؛
14. مجلسی، محمدتقی، در لوامع صاحبقرانی، ج2، سنگی؛
15. مجلسی، محمدتقی، در ضمن روضه المتقین؛
16. مجلسی، محمدباقر، در ضمن جلد102 بحار؛
17. مجلسی، محمدباقر، در ضمن تحفه الزائر، ص464؛
18. نظامی، علی، شرح زیارت جامعه کبیره؛
19. نقوی، محمدتقی، شرح زیارت جامعه کبیره؛
20. وحیدی شبستری، سیدمحمد، شرح زیارت جامعه کبیره؛
21. همدانی، سیدحسین، الشموس الطالعه؛
22. 36 شرح و حاشیه تهذیب؛
23. 15 حاشیه بر فقیه
کتابنامه
1. ابن قولویه، محمد، کاملالزیارت، جواد قیومی، قم، نشر اسلامی، 1417هـ؛
2. اردبیلی، محمد، جامع الرواه، قم، کتابخانه مرعشی، 1403هـ؛
3. سید بن طاووس، علی، مصباح الزائر، قم، آلالبیت، 1383؛
4. بروجردی، سیدمحمد، انوار اللامعه، بینا، بیجا، بیتا؛
5. تجلیل، ابوطالب، معجم الثقات، قم، نشر اسلامی، بیتا؛
6. تهرانی، آقابزرگ، الذریعه، محمدحسین آلکاشف الغطاء، بیروت، دارالاضواء، 1403هـ؛
7. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، قم، اسراء، 1381؛
8. جوینی، ابراهیم، فرائد السمطین، محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسه محمودی، 1398هـ؛
9. حسینی فاطمی؛ سیدحیدر، عمده الزائر، بیروت، دارالتعارف؛
10. الحلی، حسن بن داوود، رجال، بحرالعلوم، قم، رضی، 1392هـ؛
11. علامه حلی، حسن بن یوسف؛ رجال، نجف، حیدریه، 1381؛
12. خویی، ابوالقاسم، معجم الرجال، قم، مدینه العلم، 1413هـ؛
13. سبحانی؛ جعفر، اصول الحدیث و احکامه، قم، مؤسسه امام صادق(علیه السلام)، 1414هـ؛
14. سبحانی؛ جعفر، کلیات فی علم الرجال، قم، نشر اسلامی، 1415هـ؛
15. شبر، سیدعبدالله، الانوار اللامعه، قم، الرضی، 1403هـ؛
16. شوشتری (تستری)، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، نشر اسلامی، 1410هـ؛
17. شیخالاسلامی، محمدهادی، شرح زیارت جامعه، مشهد، قدس، 1357؛
18. صدوق، محمد، امالی، کمرهای، تهران، اسلامیه، 1362؛
19. صدوق، محمد، التوحید، سیدهاشم حسینی، قم، نشر اسلامی، 1415هـ؛
20. صدوق، محمد، خصال، کمرهای، تهران، اسلامیه، 1366؛
21. صدوق، محمد، علل الشرایع، محمدصادق بحرالعلوم، نجف، حیدریه، 1385هـ؛
22. صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا، سیدحسن الخرسان، تهران، اعلمی، بیتا؛
23. صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا، مؤسسه امام خمینی، مشهد، المؤتمر الاسلامی للامام الرضا(علیه السلام)، 1413هـ؛
24. صدوق، محمد، معانی الاخبار، علیاکبر غفاری، قم، نشر اسلامی، 1361؛
25. صدوق، محمد، کمالالدین، علی اکبر غفاری، قم، نشر اسلامی، 1361؛
26. صدوق، محمد، من لا یحضره الفقیه، علیاکبر غفاری، قم، نشر اسلامی، بیتا؛
27. صدوق، محمد، الهدایه، مؤسسه الامام الهادی(علیه السلام)، قم، مؤسسه امام هادی(علیه السلام)، 1418هـ؛
28. الطبری، محمد، بشاره المصطفی، جواد قیومی، قم نشر اسلامی، 1422هـ؛
29. شیخ طوسی، محمد، الاستبصار، سیدحسن الخرسان، تهران، اسلامیه، 1390هـ؛
30. شیخ طوسی، محمد، التهذیب، محمد آخوندی، تهران، اسلامیه، 1390هـ؛
31. شیخ طوسی، محمد، رجال، جواد قیومی، قم، نشر الهادی، 1415هـ؛
32. شیخ طوسی، محمد، فهرست، بحرالعلوم، قم، رضی، بیتا؛
33. العاملی (الشهید الثانی)، زینالدین، الرعایه، عبدالحسین البقال، قم، کتابخانه مرعشی، 1413هـ؛
34. الغضائری، احمد، رجال، محمدرضا حسینی جلالی، قم، دارالحدیث، 1380؛
35. فیض، محمد، الوافی، فقیه ایمانی، اصفهان، مؤسسه امیرالمؤمنین(علیه السلام)، 1411هـ؛
36. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، سیدطیب موسوی، بیروت، دارالسرور، 1411هـ؛
37. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، سیدطیب موسوی، بیروت، دارالسرور، 1411هـ؛
38. کربلایی، احمد، الانوار الساطعه، محسن اسدی، قم، دارالحدیث، بیتا؛
39. کفعمی، ابراهیم، بلد الامین، بینا، بیجا، بیتا؛
40. کلینی، محمد، الکافی، محمد آخوندی، تهران، اسلامیه، 1348؛
41. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، محمدباقر بهبودی، تهران، اسلامیه، 1370؛
42. مجلسی، محمدباقر، تحفه الزائر، بیجا، بیتا؛
43. مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، تهران، اسلامیه، 1379؛
44. مجلسی، محمدتقی، روضه المتقین، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی، 1410هـ؛
45. مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحبقرانی، محمد تفرشی، قم، اسماعیلیان، 1414هـ؛
46. مجلسی، محمدتقی، شرح زیارت جامعه، فقیه ایمانی، اصفهان، حسینیه عمادزاده، 1373؛
47. نجاشی، احمد، رجال، سیدموسی شبیری زنجانی، قم، نشر اسلامی، 1416هـ؛
48. نظامی همدانی، علی، سیمای ائمه(علیهم السلام)، حصاری، قم، نشر مرتضی، 1374؛
49. نمازی، علی، المستدرکات، اصفهان، حسینیه عمادزاده، 1412هـ؛
50. نوری، حسین، خاتمه المستدرک، قم، آلالبیت، 1416هـ؛
51. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، آلالبیت، 1407هـ؛
52. نوری، حسین، النجم الثاقب، قم، جمکران، 1412هـ؛
53. وحیدی شبستری، سیدمحمد، انوار الولایه فی شرح الزیارت الجامعه، هاشم صالحی، قم، وفایی، 1376.