چکیده
بخش اول مقاله به تعریف سرمایۀ اجتماعی و بررسی ابعاد مختلف آن و نظریهها و آرای برخی اندیشمندان از جمله کلمن و فوکویاما دربارۀ سرمایۀ اجتماعی میپردازد و در بخش دوم مقاله نیز دو بحث مطرح میشود. بحث نخست سرمایۀ اجتماعی در عصر غیبت است و به برخی آموزههای دینی از جمله وفای به عهد و صله رحم بهعنوان عامل افزایشدهندۀ سرمایۀ اجتماعی، در جامعه منتظران پرداخته شده است. همچنین به برخی عوامل آسیبزا به سرمایۀ اجتماعی _ که در آموزههای دینی از آنها نهیشده است و منتظران، ملزم به دوری از آنها هستند _ مانند مکر،حسد و کذب اشاره شده است. آنگاه به این نتیجه خواهیم رسید که رعایت دستورهای الهی در جامعه منتظران سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی خواهد شد. بحث دوم، بررسی شاخصههای سرمایۀ اجتماعی در عصر ظهور است.
مقدمه
سرمایۀ اجتماعی یکی از مباحث جدید در جامعهشناسی قلمداد میشود که افزایش آن
در جوامع، حتی به رشد اقتصادی آن کشور هم کمک شایانی میکند. وجود آموزههای دینی
در اسلام و تحقق آن در جامعه و اهتمام ورزیدن به آن و تقویت آن در میان اقشار و نهادهای مختلف جامعه سبب تکوین سرمایۀ اجتماعی و افزایش آن در جامعه منتظران میشود.
در صورت توجه جوامع به این آموزههای دینی، جامعهای پویا و منسجم با روحیۀ تعاون و همکاری به وجود میآید و جامعه را از فردگرایی و بیمسئولیتی حفظ میکند. بنابراین، توجه به آموزههای دینی در جامعۀ منتظران، منبع اصلی افزایش سرمایۀ اجتماعی محسوب میشود.
تعریف سرمایۀ اجتماعی
بیشک، یکی از عوامل توسعه و پیشرفت جوامع بشری، وجود سرمایۀ اجتماعی است. سرمایۀ اجتماعی بهعنوان یک ساز و کار، افراد و گروههای مختلف را در مسیر دستیابی به اهداف و نتایج مطلوب هدایت میکند. سرمایۀ اجتماعی را میتوان مجموعهای از هنجارها و ارزشهای غیررسمی حاکم در میان اعضا و گروههای جامعه دانست که بر پایۀ این هنجارها، روابط و تعاملات به شکل مطلوبی سامان میگیرد و جامعه را به سمت و سوی کمالات سوق میدهد. هر کدام از اندیشمندان، تعریفی را دربارۀ سرمایۀ اجتماعی ارائه دادهاند. برای مثال، فوکویاما معتقد است سرمایۀ اجتماعی مجموعۀ معینی از هنجارها یا ارزشهای غیررسمی است که اعضای آن که در میان آنها تعاون برقرار است، در آن سهیم هستند.
به عبارت دیگر، «سرمایۀ اجتماعی را میتوان مجموعهای از منابع و ذخایر ارزشمندی دانست که بهصورت ذاتی و نهفته در روابط اجتماعی گروههای نخستین، ثانوی و در سازمان اجتماعی جامعه (نهادهای رسمی و غیررسمی) وجود دارد.» این منابع و ارزشها، روابط و تعاملات اجتماعی را آسان و مطمئن میسازد و جامعه را در رسیدن به اهداف مشترک اجتماعی یاری میکند. این منابع و ارزشها عبارتند از: صداقت و درستی، همبستگی، فداکاری، اعتماد داشتن به یکدیگر، رفع حوایج یکدیگر، تعهد اجتماعی، اعتماد اجتماعی و تعلقات اجتماعی که از مهمترین شاخصههای سرمایۀ اجتماعی به حساب میآیند.
امروز در جوامع صنعتی و مدرن، جای خالی سرمایۀ اجتماعی در میان گروهها و اعضای جامعه آشکارا دیده میشود. در جامعهای که سرمایۀ اجتماعی نداشته باشد، روابط اجتماعی، فردگرایانه است و در آن جامعه، ازدواجهای بیدوام، جنایتها و نابهنجاریها و ازخودبیگانگی گسترش پیدا میکند. حتی گسترش و افزایش سرمایههای اقتصادی هم بدون سرمایۀ اجتماعی میسّر نیست. بنابراین، ویژگی مهم سرمایۀ اجتماعی این است که در ساختار روابط میان کنشگران نهفته است و کنشهای اجتماعی را تسهیل میکند.
1. نظریههای متفکران دربارۀ سرمایۀ اجتماعی
الف)کُلمن
کلمن یکی از نظریهپردازان سرمایۀ اجتماعی است. وی سرمایۀ اجتماعی را انرژیهای نهفته در جامعه میداند که در پرتو این ظرفیتها و انرژیهای نهفته، ارتباطات و روابط میان مردم فعالتر میشود و سطح روابط فردی را به سطح روابط اجتماعی ارتقا میبخشد. وی «از اعتماد، اختیار، تعهدات، انتظارات و هنجارها بهعنوان عناصر سرمایۀ اجتماعی یاد میکند و بر نقش گروههای نخستین مانند خانواده، دوستان، همسایگان و محله در تولید سرمایۀ اجتماعی تأکید دارد.»
کلمن، منبع و سرچشمۀ سرمایۀ اجتماعی را در ذات روابط اجتماعی میداند و معتقد است روابط اجتماعی که دارای ویژگیهای زیر باشد، منبع سرمایۀ اجتماعی محسوب میشوند:
«1. بر اساس نظام تعهدات و انتظارات ایجاد شده باشد؛
2. از ظرفیت بالقوهای برای مبادله سریع و آسان اطلاعات برخوردار باشد؛
3. مبتنی بر ارزشها و هنجارهای پذیرفتهشده و مشترک اجتماعی باشد؛
4. از ضمانتهای اجرایی مؤثر (رسمی و غیررسمی) برخوردار باشد.»
ب) پوتنام
وی ادامهدهندۀ راه کلمن در اروپاست. اولین بار، کلمن، مفهوم «سرمایۀ اجتماعی» را در امریکای شمالی وارد عرصه سیاست کرد و در ادامه، پوتنام این مفهوم را در اروپا به عرصه سیاست آورد. واحد مطالعات وی، رژیمهای سیاسی و حکومتهای ملی است. بر همین اساس، «سرمایۀ اجتماعی را اساس هویت، شناسایی و اعتبار جامعه میداند که از طریق اعتمادسازی، مردم را به تعاملات و تعلقات اجتماعی برای رسیدن به اهداف مشخص ترغیب میکند. وی، عناصر اساسی سرمایۀ اجتماعی را تعهد و اعتماد متقابل، ارزشها و هنجارهای مشترک، احساس تعلق، صداقت و تعاملات اجتماعی میداند.»
جامعهای که در آن، اعضا و گروهها، بیشتر با یکدیگر، اعتماد متقابل، صداقت و تعلق داشته باشند و در تعاملات اجتماعی به این نکات اهمیت بدهند و آنها را اعمال کنند، جامعهای است که سرمایۀ اجتماعی مطلوبی دارد. بر همین اساس، پوتنام معتقد است در یک نظام سیاسی و اجتماعی، دولت و حاکمان به هر اندازه که بتوانند اعتماد اجتماعی را بیشتر کنند و اعتماد مردم را نسبت به نظام سیاسی بالا ببرند، آن نظام از ثبات و استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود.
ج) فوکویاما
وی سرمایۀ اجتماعی را ذخیره جامعه و از ارزشهای مشترک و مؤثری میپندارد که سبب همکاری میان دو یا چند نفر میشود. عناصر اساسی در سرمایۀ اجتماعی از منظر فوکویاما، هنجارهای غیررسمی، صداقت و اعتماد است. هدف او از بحث سرمایۀ اجتماعی، رسیدن به توسعه و سرمایۀ اقتصادی است. فوکویاما، منابع سرمایۀ اجتماعی را در چهار گروه قرار داده است:
1. منابعی که بهصورت نمادی ساخته میشود؛
2. منابع خودجوش؛
3. منابع برونزا مانند: دین، ایدئولوژی، فرهنگ و تجربه تاریخی مشترک؛
4. منابع طبیعی که از طریق نظام خویشاوندی یا قومیت و نژاد ساخته میشود.
نکته قابل ذکر در تفکر فوکویاما این است که دین را یکی از منابع تولید سرمایۀ اجتماعی میداند. در نگاه او، دین بهعنوان مجموعهای از بایدها و نبایدها و دستورها، عامل و منبعی برای تولید و افزایش سرمایۀ اجتماعی است.
بهطور کلی، نظریههای مربوط به سرمایۀ اجتماعی را به دو گروه عمده میتوان تقسیم کرد. نخست آنکه سرمایۀ اجتماعی را پدیدهای فرهنگی تعریف کنیم به این معنا که نشاندهندۀ میزان اهمیت و توجه اعضای جامعه نسبت به امور مدنی، بیانگر وجود هنجارهای اجتماعی و مروّج کنش جمعی و میزان اعتماد به نمادهای عمومی است. در گروه دوم، سرمایۀ اجتماعی نوعی سرمایهگذاری افراد در شبکههای اجتماعی تلقی میشود و سرمایۀ اجتماعی یک کالای خصوصی و شخصی است که میتواند به سرمایۀ فرهنگی تبدیل شود و بیانگر پایگاه اجتماعی فرد باشد.
مقایسۀ سرمایۀ اجتماعی و سرمایۀ اقتصادی
1. سرمایۀ اجتماعی، مالک خصوصی و فردی ندارد و مالک آن، جامعه و گروه است؛
2. فرد به تنهایی حق قانونی اجرای حقوق مالک را ندارد؛
3. سود حاصل از سرمایۀ اجتماعی، از پیامدهای جانبی آن عمل جمعی است، نه انگیزهای که به ایجاد سرمایۀ اجتماعی منجر شود.
4. سرمایهگذاری، غیرعمدی است و موجودی سرمایه با اقدام فردی یا جمعی عمداً ایجاد نمیشود، بلکه از پیشینیان و گذشتگان به ارث رسیده و ریشههای آن در زمانهای گذشته پنهان است؛
5. این سرمایه قابلیت صادرات و واردات را ندارد؛
6. مصرف سرمایه سبب افزایش آن میشود.
در سرمایۀ اقتصادی، سرمایه، جنبه شخصی و فردی دارد. فرد یا افرادی بهتنهایی، حق قانونی اجرای حقوق مالکیت را دارد. کارایی و سود مادی سرمایه، جنبۀ اصلی آن را تشکیل میدهد. مصرف سرمایه سبب کاهش آن میشود و قابلیت صادارت و واردات را دارد. بنابراین، میتوان گفت سرمایۀ اجتماعی، «سرمایه و منابعی است که افراد و گروهها از طریق پیوند با یکدیگر میتوانند به دست آورند.»
به تعبیر پورتز، در حالی که سرمایۀ اقتصادی در حساب بانکی افراد و سرمایۀ انسانی در سر افراد قرار دارد، سرمایۀ اجتماعی در درون ساختار روابط افراد یافت میشود. برای برخورداری از سرمایۀ اجتماعی، فرد باید با دیگران رابطه داشته باشد. در واقع، همین دیگران هستند که منبع واقعی برخورداری فرد از مزایا و امتیازات به شمار میروند.
برخی اجزای سرمایۀ اجتماعی
الف) اعتماد
اعتماد میان افراد یک جامعه یکی از اجزای اساسی سرمایۀ اجتماعی است و بدون اعتماد، برقراری ارتباط مثبت و تنگاتنگ بین افراد ممکن نخواهد بود. پس زیربنای ارتباط متقابل بین افراد، اعتماد است. جامعهای که خواهان تولید یا افزایش سرمایۀ اجتماعی است، باید اعتماد را بین اعضا و گروههایش تقویت کند. به تعبیر فوکویاما، «اعتماد، انتظاری است که در یک اجتماع منظم، صادق و دارای رفتار تعاونی، خود را نشان میدهد.»
بسیاری از فیلسوفان اجتماعی معتقدند پایۀ اساسی نظم اجتماعی، اعتماد است و کارکرد آن، کاهش تنشها و افزایش انسجام در جامعه است. پس احساس امنیت، عامل اعتماد در جامعه به شمار میرود. در سایۀ احساس امنیت، افراد جامعه در تعاملات و روابط اجتماعیشان به یکدیگر اعتماد میکنند و این وضعیت سبب افزایش انسجام در جامعه و کاهش تنشها و انحرافها میشود.
چنین اعتمادی در حوزۀ فردی، اجتماعی و مدنی حاکم خواهد شد و اعتماد در هر یک از این حوزهها نقش خاص خودش را ایفا میکند، ولی حوزۀ کاربرد آن ممکن است گسترده یا محدود باشد. نکته مهم این است که در پرتو اعتماد بین آحاد مردم، چالشها و مشکلات اجتماعی و رفتاری اصلاح خواهد شد. جامعهای که در آن، اعتماد بین اعضا، گروهها و نهادها حاکم باشد، از نظم و انسجام اجتماعی برخودار خواهد بود. برعکس، جامعهای که نگاههای افراد جامعه به یکدیگر، بیانگر بیاعتمادی باشد، هرگز وفاق و نظم اجتماعی نخواهد داشت و روز به روز دچار چالشهای فراوانی خواهد شد.
وجود ارزشهای دینی و اسلامی در بین مردم یک جامعه سبب افزایش اعتماد بین آنها میشود. با عمل به آموزههای دینی از قبیل صله رحم و ارتباط بین اقوام و خویشان و وفای به عهد و پیمان، اعتماد بیشتری میان اعضای جامعه به یکدیگر حاکم میشود و سرمایۀ اجتماعی افزایش مییابد.
ب) پیوندها
دومین رکن سرمایۀ اجتماعی بیانگر پیوندهای عینی بین افراد است. به عبارت دیگر، پیوندها همان ارتباطات افراد با یکدیگر است. پیوندهای بین افراد میتواند از دو نوع باشد: یکی اینکه افراد میتوانند به شیوۀ غیررسمی از طریق انتخاب دوستیها با یکدیگر در ارتباط باشند. نوع دوم این است که جدا از پیوندهای غیررسمی با دیگران، فرد میتواند از طریق عضویت رسمی در انجمنها و گروههای داوطلبانه با دیگران ارتباط داشته باشد. از پیوند و اعتماد بین افراد و گروهها و اعضای یک خانواده، چیزی بهوجود میآید که به آن سرمایۀ اجتماعی میگوییم.
دین و سرمایۀ اجتماعی
امروزه با پیشرفتهای صنعتی و مکانیکی جوامع، ارتباط و تعاملات اجتماعی رو به کاهش نهاده است. در این میان، یکی از آسیبهای جدی جوامع بشری، نبود سرمایۀ اجتماعی است. دین بهعنوان یک نظام ماورایطبیعی و وحیانی یکی از عوامل جدی در تکوین و افزایش سرمایۀ اجتماعی به حساب میآید. «دین بهعنوان ارزش متعالی با کارکردهایی چون انضباطبخشی، حیاتبخشی، انسجامبخشی و... ساز و کارهایی را موجب میشود که در قالب آنها سرمایۀ اجتماعی شکل میگیرد و پایههای تحکیم توسعه فراهم میشود.»
تأکید اسلام بر تقویت روابط اجتماعی میان اقشار مردم نهادها و بهویژه پیوند خانوادگی و ارتباط بین اقوام در قالب صله رحم ناظر به این مطلب است که انسان با عمل به این دستورها زمینۀ اعتماد و پیوند بین اعضای خانواده و خویشان را فراهم میکند. اعضا به یکدیگر اعتماد میکنند و در سایۀ این اعتماد، شبکه خانواده و اقوام، انسجام و همبستگی بیشتری به دست میآورد. این انسجام و همبستگی نیز سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی بین اعضا میشود و با افزایش سرمایۀ اجتماعی، ناهنجاریها کاهش پیدا میکند. پس بین افزایش سرمایۀ اجتماعی و کاهش ناهنجاریها ارتباط معکوس وجود دارد.
کاند لند معتقد است «دین از طریق ایجاد شبکههای اجتماعی و خانوادگی، ارتباط با سایر همنوعان، وظیفهشناسی، احترام نسبت به دیگران، صداقت و اعمال هنجارهای همبستگی میتواند مبنای سرمایۀ اجتماعی قلمداد گردد.»
بنابراین، دین را میتوان عاملی در جهت افزایش سرمایۀ اجتماعی در جامعه دانست که از طریق تشویق به انجام دستورهای مثل صلهرحم و شرکت در نمازهای جماعت و تأکید بر مسائلی همچون صداقت، وفای به عهد و اجرای امر به معروف و نهی از منکر، سرمایۀ اجتماعی را در جامعه منتظران تقویت میکند.
پس عمل به آموزهها و هنجارهای دینی سبب ایجاد حس اعتماد، پیوند و تعاون و همکاری اجتماعی در میان افراد جامعه منتظران میشود. در پرتو این دستورها، سرمایۀ اجتماعی در جامعه دینی افزایش مییابد؛ زیرا افراد دیندار و منتظر بر اساس اعتقادشان به دین با شرکت در مجامع عمومی مثل نماز جماعت و جمعه و مناسک عمومی و با ملزم دانستن خود به تعهدات اخلاقی و اجتماعی و پایبندی به آموزهها و ارزشهای اجتماعی، موجب افزایش اعتماد در شبکه روابط اجتماعی خود میشوند و این امر، سرمایۀ اجتماعی را به ارمغان میآورد.
تقویت سرمایۀ اجتماعی در عصر غیبت
انسانهایی جزو یاران امام زمان محسوب میشوند که از سه ویژگی برخوردار باشند:
الف) شناخت پروردگار
یاران حضرت مهدی(عج) کسانی هستند که ویژگی شاخص آنها شناخت و معرفتشان نسبت به پروردگار است، چنانکه حضرت علی(ع) فرموده است:
رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَيْضاً أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَان؛
مردانی مؤمن هستند که خدا را چنانکه شایسته است، شناختهاند و آنها یاران مهدی در آخرالزماناند.
اینان در پرتو ایمان و شناخت پروردگار، از قلوب پولادین هم برخوردارند. امام صادق(ع) میفرماید:
رِجَالٌ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ لَا يَشُوبُهَا شَكٌّ فِي ذَاتِ اللهِ أَشَدُّ مِنَ الْحَجَرِ؛
آنها مردانی هستند که گویا دلهایشان پارههای آهن است. قلبهایشان را هیچ تردیدی نسبت به خداوند نیالاید و قلبهایشان از سنگ استوارتر است.
اینان افرادیاند که هرگز به خداوند شک وتردید ندارند و همواره قلوبشان نسبت به پروردگار استوار و پابرجاست.
ب) شناخت امام زمان(عج)
از جمله ویژگی یاران امام، شناخت امام زمان خویش است. در روایات فراوانی بیان شده است اگر کسی بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است. در حدیث دیگری، امام صادق(ع) فرموده است:
اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَمْ تَأَخَّرَ ... فَمَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ كَانَ كَمَنْ هُوَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ(ع)؛
امام زمان خویش را بشناس. پس وقتی او را شناختی، پیش افتادن یا تأخیر این امر آسیبی به تو نخواهد رساند. ... پس هر آن کس که امام خویش را شناخت، مانند کسی است که در خیمه حضرت مهدی(عج) باشد.
شناخت یاران حضرت مهدی(عج) از امام زمانشان همواره کامل است و در سایۀ این شناخت کامل چنین آثاری را هم برای خود قائلاند. امام صادق(ع) در همین زمینه میفرماید:
مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِه؛
هر آن کس که امام زمانش را شناخت و قبل از قیام صاحب این امر از دنیا رفت، بهسان کسی است که در سپاه آن حضرت خدمتگزاری خواهد کرد، نه، بلکه مانند کسی است که زیر پرچم آن حضرت است.
از اینرو، یکی از ادعیه دوران غیبت که به خواندن آن سفارش کردهاند، دعایی است که در آن، دستیابی به معرفت و شناخت خداوند، پیامبر و حجت و امام زمان را میخواهیم:
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي؛
شناخت حقیقی امام زمان(عج) بهعنوان شخصیت مقدسی که در رأس هرم جامعۀ اسلامی، هدایت و سعادت مسلمانان را بر عهده دارد، سبب میشود جامعه از تقویت روابط اجتماعی و در نتیجه، افزایش اعتماد بین افراد منتظر، سود ببرد.
سازوکار این افزایش اعتماد و تقویت روابط و پیوند اجتماعی در افراد منتظر امام زمان(عج) آن است که منتظران بهدنبال برقراری سنخیت بین خود و مقتدای خود هستند. این سنخیت و نزدیکی با حضرت مهدی(عج) نیز حاصل نمیشود مگر با تحقق بخشیدن به ارزشها وهنجارهای دینی در جامعه و این موضوع، عامل مهمی در افزایش سرمایۀ اجتماعی در عصر غیبت خواهد بود.
ج) اطاعت محض از دستورهای خداوند و اولیای الهی
یاران حضرت مهدی(عج) پس از شناخت و معرفت خداوند و امام زمان(عج)، اعمال و رفتار خود را در جهت شناختشان سوق میدهند. یعنی در رفتار هم طبق همان ایده و بینشی که دارند، عمل میکنند. پس منتظران واقعی و یاران امام زمان در عصر غیبت از دستورهای امام هم اطاعت میکنند. در نتیجه، به چنان جایگاهی میرسند که پیامبر(ص) فرمود:
طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ ... أُولَئِكَ رُفَقَائِي وَ أَكْرَمُ أُمَّتِي عَلَي؛
خوشا به حال کسی که قائم اهلبیت مرا درک کند و پیش از قیامش به او اقتدا کند و از او و امامان هادی پیش از او پیروی کند ... آنان رفقای من و گرامیترین امت من هستند.
از جمله دستورهای خداوند و اولیای او که سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی میشود و منتظران واقعی به آن ملتزمند، وفای به عهد ،صلۀ رحم و نیکی به والدین است.
دین اسلام به دنبال تقویت روابط اجتماعی و اعتماد بین افراد جامعه است. سفارش به وفای به عهد و پیمان، دوری از غش در معاملات، کذب، افترا، استهزای افراد و برقراری محبت، مودّت و نیکی بین افراد جامعه نمایانگر نگاه اسلام به تقویت روابط اجتماعی و افزایش اعتماد اجتماعی است. با تقویت روابط اجتماعی و اعتماد در جامعۀ منتظر، سرمایۀ اجتماعی شکل خواهد گرفت و با شکلگیری سرمایۀ اجتماعی، انسجام و وفاق اجتماعی افزایش مییابد و ناهنجاریها و انحرافها در جامعه منتظر کاهش پیدا میکند.
در این قسمت فقط به واکاوی صلهرحم، احسان به والدین و وفای به عهد به عنوان سفارش اسلام برای تحکیم پیوندها و افزایش اعتماد اجتماعی میپردازیم.
عوامل دینی تقویتکنندۀ اعتماد و پیوند اجتماعی
الف) وفای به عهد و وعدهها
در آیات 34 سورۀ اسراء و 177 سورۀ بقره سفارش شده است به عهد و پیمانهای اجتماعی و فردی پیش خود پایبند باشید؛ چراکه در پرتو وفای به عهد، سرمایۀ اجتماعی در جامعه شکل میگیرد.
وفای به عهد چنان با اهمیت است که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَفِ إِذَا وَعَدَ؛
از نشانههای فرد باایمان و معتقد به روز آخرت این است که وقتی با کسی پیمان و وعدهای کرد، باید وفا کند.
انسانهایی که به وعده و پیمانهای خود پایبند نیستند، به استناد این حدیث، انسانهای باایمان محسوب نمیشوند.
در حدیث دیگری از امام صادق(ع) آمده است:
ثَلَاثَةٌ لَا عُذْرَ لِأَحَدٍ فِيهَا: أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْن؛
سه چیز است که خداوند مخالفت در آنها را برای هیچ کس جایز ندانسته است: اول ادای امانت در مورد همۀ انسانها چه نیکوکار و چه فاجر. دوم وفای به عهد و پیمان دربارۀ هر کس، خواه نیکوکار باشند و خواه فاجر و نیکی به پدر و مادر، خواه نیکوکار باشند، خواه فاجر.
این حدیث نشان میدهد که در سفارش اسلام به ادای امانت، وفای به عهد و نیکی به والدین، مؤمن بودن آنها شرط نیست. پس هر کسی در مقابل این سه مورد باید به وظیفۀ دینی خود عمل کند و ایمان داشتن و نیکوکار بودن در آن مدخلیت ندارد.
بنابراین، سفارش اسلام به وفای به عهد و وعدهها تلاشی برای تقویت سرمایۀ اجتماعی بین آحاد جامعه است. با رعایت کردن این دستور اسلام، جامعه از اعتماد و پیوند مستحکمی برخوردار خواهد شد.
نمونهای از وفای به عهد پیامبر اکرم(ص)
روزی پیامبر اکرم(ص) با مردی قراری گذاشتند که در کنار صخرۀ معینی در انتظار آن مرد بمانند تا وی برگردد. شدت گرمای آفتاب، پیامبر را در آن محل آزار میداد. اصحاب گفتند: چه میشود که به سایه بروید؟ حضرت فرمودند: وعدهگاه ما همین جا کنار این صخره است و اگر نیاید، خلف وعده از جانب او خواهد بود.
اصرار پیامبر اکرم(ص) در آن موضع و وعدهگاه، نشاندهندۀ پایبندی حضرت به وفای به عهد است. بنابراین، رعایت این دستور یکی از عوامل افزایش سرمایۀ اجتماعی در جامعۀ دینی محسوب میشود.
کارکردهای اجتماعی وفای به عهد
1. نشاط و امیدواری
در جامعهای که افراد آن به پیمانها وفا دارند، دغدغۀ اصلی افراد جامعه، بستن پیمانها و قراردادها و اجرایی شدن و عمل به آنها نیست. به این معنا که اضطراب ندارند؛ چون میدانند افراد به پیمانهای خود پایبند هستند. اگر پایبند نباشند، دغدغۀ اصلی آنها، اجرا شدن پیمانها خواهد بود و همیشه دچار اضطراب و وحشتند که آیا این پیمان و عهد اجرا میشود یا نه. در سایۀ وفای به عهد، افراد جامعه کارها را با امیدواری و نشاط فراوان دنبال میکنند و هرگز یأس و اضطرابی در آنها راه پیدا نخواهد کرد.
2. افزایش همبستگی و انسجام در بین مردم
جامعهای که افراد آن نسبت به پیمانها پایبند باشند و وفای به عهد را در پیمانها در نظر بگیرند، از انسجام و همبستگی بالایی برخوردار خواهد بود. برعکس، جامعهای که روابط اجتماعی بین اعضای گروهها عمودی باشد؛ یعنی رابطۀ ارباب و رعیتی حاکم باشد و به جای پایبندی به قراردادها، زور و زر حاکم شود، نابود خواهد شد.
وقتی روابط اجتماعی بین اعضای جامعه، افقی باشد و همه خود را در یک سطح و ملزم به رعایت قراردادها ببينند، احساس تعلق و همبستگی بیشتر خواهد شد. «در این زمینه میتوان به تحقیقات اخیر «لولر» و «یون» اشاره کرد. آنها به اثبات رساندهاند که هرچه روابط در درون یک گروه، افقیتر باشد، همبستگی بین اعضا و پایبندی آنها به گروه بیشتر میگردد.»
بر همین مبنا، دستورها و ارزشهای تأکید شده در دین مقدس اسلام مثل وفای به عهد و پیمانها سبب میشود روابط درونگروهی و برونگروهی بر پایۀ احترام متقابل و افقی محسوب شود و همه احساس میکنند باید بر این مبنا حرکت کنند. در نتیجه، افراد به خود اجازه نمیدهند بر خلاف ارزشهای دینی و اجتماعی حرکت کنند. بنابراین، روحیۀ انسجام بین افراد جامعه حاکم میشود.
3. کاهش ناهنجاریها و انحرافها
وفای به عهد اگر در جامعهای حاکم باشد، در معاملات و تعاملات اجتماعی تخلف وجود ندارد و افراد طبق موازین و معیارهای اجتماعی عمل میکنند؛ چون انسانها هرچه هنجارمند عمل کنند، زمینۀ انحرافها در آن جامعه کاهش مییابد. بنابراین، سفارش اسلام به وفای عهد، زمینۀ اختلال در رفتار و روابط اجتماعی را کاهش میدهد و روحیه امید و انسجام در جامعه افزایش پیدا میکند. پس التزام منتظران به این دستور سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی در میان آنان خواهد شد.
ب) احسان به والدین
خداوند در آیات 23 و 24 سورۀ بنیاسرائیل میفرماید:
وَ قَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَهُمَا أُفٍّ وَ لَا تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَهُمَا قَوْلاً كَرِيماً * وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً؛
و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند، به آنها [حتى] اُف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى. از سر مهربانى، بال فروتنى بر آنان بگستران و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت كن، چنانكه مرا در خُردى پروردند.»
خداوند چنان به احسان و نیکی به والدین سفارش کرده است که بعد از مسئلۀ توحیدی، مسئله احسان به والدین مطرح شده و منظور از احسان هم به صورت مطلق آن آمده است؛ یعنی شامل هر نوع نیکی به والدین میشود.
سفارش اسلام به احسان به والدین، توجه دادن انسانها به عاملان اصلی حیات انسانی
و تشکیلدهندگان خانواده است. خانواده، هسته مرکزی تربیت و رشد شخصیت انسان
به حساب میآید. پس هرچه این کانون، مقدستر و بااهمیتتر و بیشتر مورد احترام باشد،
در تربیت و رشد شخصیت فرزندان مؤثرتر است. خانواده بهعنوان هستۀ اولیه اجتماع زمانی از سرمایۀ اجتماعی بالایی برخوردار میشود که هر کدام از اعضای آن به وظایف دینی و انسانی خود عمل کنند. توجه اسلام به احترام به والدین نشانه تأکید بر افزایش سرمایۀ اجتماعی در میان خانوادهها و حفظ و حراست از این سرمایۀ اجتماعی است؛ چون در این صورت، روابط اجتماعی فرزندان با والدین به بالاترین سطح عاطفی میرسد و این امر عاملی برای افزایش سرمایۀ اجتماعی است. پس خانوادۀ دینی را میتوان منبع اصلی در افزایش سرمایۀ اجتماعی دانست.
خانواده از طریق جامعهپذیر کردن فرهنگ دینی بین اعضای خود از جمله تشویق به صدق و راستی و دیگر هنجارهای دینی و اسلامی میتواند به عاملی در راه افزایش سرمایۀ اجتماعی تبدیل شود. تأکید اسلام بر احسان به والدین بیانگر تقویت سرمایۀ اجتماعی است که در سایۀ آن، خانواده، انسجام بالایی به دست میآورد و به کارکردهای اصلی خود از جمله آموزش و رشد تحصیلی کودکان و کارکرد تربیتی میپردازد. با احسان و نیکی و حفظ حرمتها و حریمها در نظام خانواده، این نهاد مهم، کارکرد تربیتی و آموزشی خود را بهتر انجام میدهد، ولی اگر این احسانها و حفظ حریمها نباشد، سرمایۀ اجتماعی در خانواده شکل نخواهد گرفت.
بنابراین، تکوین سرمایۀ اجتماعی در خانواده به احسان و نیکی فرزندان نسبت به والدین بستگی دارد. با این نگاه میتوان سفارشهای پیامبر و ائمه اطهار(ع) را درباره احسان به والدین تحلیل کرد و فهمید.
روایت شده است که جوانی خدمت پیامبر آمد و از علاقه خود نسبت به جهاد و شهادت گفت. پیامبر فرمودند: «اگر در جهاد شرکت کنی و شهید شوی، نزد خداوند هستی و اگر سالم برگردی، همانند روزی که از مادر متولد میشوی، از گناهان پاک شدهای.» جوان، پدر و مادر خود را مانع شرکت در جهاد دانست؛ چون به مراقبت نیاز داشتند. حضرت فرمودند: «یک شبانهروز مأنوس بودن با پدر و مادر از جهاد یک سال بهتر است.»
ج) صله رحم
یکی دیگر از آموزههای دینی که سبب تقویت سرمایۀ اجتماعی میشود و منتظران باید به آن توجه داشته باشند، صله رحم و ارتباط با خویشان و اقوام است. در جامعۀ صنعتی و مدرنیته، به همان میزان که سطح تحصیلات و منزلت افراد بالاتر رفته، معاشرت و ارتباطات فامیلی کمتر شده و سرمایۀ اجتماعی کاهش یافته است. افراد در پی ارتباطات و تعاملات، پیوندها و اعتماد را در نهاد خود تقویت میکنند و سرمایۀ اجتماعی تقویت میشود. اقوام در پی اعتماد بالا به یکدیگر، هرگز دچار اختلال رفتاری و گفتاری نمیشوند و تعاملاتشان از روی محبت، صمیمیت و صداقت تنظیم میگردد.
امام سجاد(ع) میفرمایند:
محبوبترین گامهای انسان در راه خداوند، دو گام است. یکی قدمی که به وسیله آن به صف مسلمانان ملحق شود و قدم دوم، گامی است که برای صله رحم بردارد.
وجود برخی شاخصهها و الگوها در بین اقوام و خویشان نشاندهندۀ افزایش حس اعتماد و پیوندها بین آنهاست که اکنون به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. تشکیل و تأسیس انجمنهای مختلف از جمله قرضالحسنه در میان اقوام، بر تقویت حس اعتماد در میان آنان دلالت میکند.
2. تشکیل و برپایی جلسات دورهای در میان اقوام، بیانگر افزایش پیوندها در میان آنهاست.
3. پیوند و تقویت رابطۀ خویشاوندی از طریق ازدواجهای درونگروهی و درونفامیلی نشاندهنده افزایش اعتماد و تقویت پیوندهاست.
وجود این شاخصهها در درون اقوام از افزایش سرمایۀ اجتماعی در میان آنها حکایت دارد. بنابراین، سفارش اکید اسلام به صله رحم حتی با سلام کردن که نخستین مرحلۀ ارتباط و تعامل بین دو نفر است، میتوان شاخصی برای افزایش سرمایۀ اجتماعی در بین افراد
جامعه ارزیابی کرد. از اینرو، برخورداری جامعۀ منتظر از این صفات آنها را به این سرمایۀ اجتماعی میرساند.
خلاصه سخن اینکه عمل به دستورهای دینی از جمله وفای به عهد، صله رحم و احسان به والدین در جامعۀ منتظر از منابع شکلگیری سرمایۀ اجتماعی است و آثار و کارکردهایی را خواهد داشت، مانند:
1. افزایش روحیۀ همبستگی و انسجام در جامعه؛
2. کاهش ناهنجاریها و انحرافها: به عبارتی، سرمایۀ اجتماعی در جامعه نقش نظارتی ایفا میکند؛ چون سرمایۀ اجتماعی، ارزشها و هنجارهای دینی را تقویت میکند و به عاملی برای کاهش جرایم و ناهنجاریها تبدیل میشود.
3. تقویت بنیۀ علمی و تحصیلی افراد خانواده و خویشان: به این تربیت، جامعه از رشد علمی بالایی برخوردار میشود؛ چراکه تعاملات خوب و مثبت والدین با فرزندان و برعکس، چنین کارکردی خواهد داشت؛
4. در پی ارتباط و تعاملات افراد جامعه بهویژه افراد یک خانواده و اقوام با یکدیگر، آنها از مسائل مالی و اقتصادی همدیگر آگاه میشوند و به دنبال رفع آن نیازها بر میآیند. در نتیجه، افراد از سلامت روانی خوبی برخوردار میشوند که خود یکی از آثار سرمایۀ اجتماعی است. «فقدان این نوع سرمایه باعث احساس انزوا و افسردگی فرد میشود.»
در پایان، لازم است به برخی دستورهای اسلام اشاره کنیم که مسلمانان از آنها نهی شدهاند؛ زیرا این نوع ناهنجارهای رفتاری و اخلاقی، عاملی مخرب و آسیبی فراروی سرمایۀ اجتماعی است.
عوامل تضعیفکنندۀ سرمایۀ اجتماعی در عصر غیبت
1. مکر ، حسد، غش و خیانت
وجود مکر و حیله و حسد میان افراد جامعه منتظر و وجود غش و خیانت در معاملات از آسیبهای فراروی سرمایۀ اجتماعی است؛ چراکه اعتماد اجتماعی را از بین میبرد. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
کسی که مسلمان است، هرگز مکر و خدعه نمیکند. همانا از جبرئیل شنیدم که میگفت: کسانی که مکر و خدعه میکنند، جایگاهشان در آتش است. [سپس پیامبر(ص) فرمودند:] از من نیست کسی که در معامله غش کند و مسلمان هرگز غش در معامله و خیانت نمیکند.
2. کذب و دروغ
دروغ گفتن از آثار بیاعتمادی در جامعه است. جامعهای که دروغ گفتن در آن نهادینه شده باشد، از اعتماد اجتماعی بیبهره است و بر همین اساس، روابط اجتماعیشان دچار اختلال میشود.
دروغ گفتن آنقدر نهی شده است که انسانها از دروغ گفتن بچهها و حتی به شوخی هم برحذر داشته شدهاند. دروغ، زیربنای امنیت اجتماعی را نشانه میگیرد که اعتماد در میان افراد جامعه است. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید:
لَا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَتْرُكَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّه؛
لازمۀ چشیدن طعم ایمان، ترک دروغ است؛ چه شوخی و چه جدّی.
پس ترک دروغ سبب شکل گرفتن شخصیت سالم افراد میگردد وگرنه با گفتن دروغهای شوخیگونه، شخصیت افرد بر همان اساس نهادینه میشود و اعتماد اجتماعی از بین میرود.
3. دوچهره بودن انسانها
دو چهره بودن در اجتماعات به این معناست که انسان در مقابله با برخی افراد با چهرۀ مثبت ظاهر شود و در برخورد با برخی دیگر با چهرۀ منفی. به عبارت دیگر، دورویی و نفاق در جامعه، سم مهلک سرمایۀ اجتماعی است؛ چراکه اعتماد اجتماعی میان افراد جامعه را از بین میبرد. بر همین اساس، یکی از سفارشهای اسلام، نفی نفاق و دو چهره بودن افراد در جامعه است. در روایات، از چنین شخصی بسیار مذّمت شده است. از جمله امام صادق(ع) میفرماید:
کسی که مسلمانان را با دو چهره و با دو زبان (دورویی و نفاق) ملاقات کند، در روز قیامت هم با دو زبان از آتش برانگیخته میشود.
بنابراین، دورویی و دوچهره بودن از عوامل مخرب سرمایۀ اجتماعی است.
4. آزار مؤمن
اذیت کردن مؤمن و هر انسانی در دین اسلام مذمت شده است؛ چون عامل مخرب سرمایۀ اجتماعی به حساب میآید. بر همین اساس، امام صادق(ع) میفرماید:
کسی که مؤمنی را اذیت کند، به جنگ من آمده است و کسی که انسان مؤمن را اکرام و احترام کند، از غضب من در امان است.
جامعۀ مؤمنان مثل یک پیکر هستند که آزار هر شخص همانند آزار رهبر و مقتدای آن یعنی امامان است.
بهطور کلی، سفارش اسلام بر نفی غش، حسد، خدعه، مکر، آزار مؤمنان، دروغ، نفاق و دوچهره بودن همه حکایتگر آن است که با عمل به این دستورها، سرمایۀ اجتماعی شکل میگیرد و برعکس، وجود چنین رفتارهایی در جامعه، عامل مخرب سرمایۀ اجتماعی است. رعایت چنین مواردی در جامعه منتظر سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی در آن جامعه خواهد شد.
حکومت حضرت مهدی موعود(عج) حکومتی است که بر محور اخلاق و هنجارهای دینی و پایبندی به ارزشهای اسلامی میچرخد و این موارد، عاملی هستند برای افزایش سرمایۀ اجتماعی. به همین جهت، منتظران امام زمان(عج) نمیتوانند به ناهنجاریها و ضدارزشها آلوده باشند یا به آلودگی جهان کمک کنند، بلکه باید برای اصلاح خود و محیط پیرامون خویش بکوشند تا جامعهای خالی از ناهنجاریها به وجود آید و زمینهسازحکومت جهانی شوند.
در حدیثی آمده است که حضرت مهدی(عج) از اصحابشان بیعت و پیماننامهای میگیرند که سرقت نکنند، زنا نکنند، سب و دشنام ندهند، قتل محرمی انجام ندهند،مال یتیم نخورند و... . این حدیث ناظر به عوامل تضعیفکننده سرمایۀ اجتماعی است؛ چون وجود این ناهنجاریها در جامعۀ منتظر، سبب کاهش سرمایۀ اجتماعی میشود.
تجلی سرمایۀ اجتماعی در عصر ظهور
در این قسمت به شاخصههایی میپردازیم که عامل تعیینکنندهای در تقویت سرمایۀ اجتماعی در عصر ظهور هستند. تقویت این ویژگیها میتواند جامعه منتظران را در افزایش سرمایۀ اجتماعی یاری کند و الگوی مناسبی برای منتظران در عصر غیبت خواهد بود.
الف) توحیدمحوری و اقبال به شرع و دیانت
برترین عاملی که سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی در عصر ظهور میشود، گسترش توحیدمحوری در جامعه است. همۀ افراد جامعه زندگی موحدانهای خواهند داشت. مردم در تمام تعاملاتشان، توحیدمحوری را رعایت میکنند و جامعۀ منسجم و یکپارچهای بر محور خدامحوری تشکیل خواهد شد.
در روایتی آمده است که وقتی حضرت مهدی(عج) ظاهر میشود، دین اسلام را بر فرقههای مختلف عرضه میکند، اگر از روی اختیار اسلام آوردند، حضرت آنها را به نماز و زکات و آنچه به یک مسلمان امر شده است، امر میکند. اگر قبول نکنند، گردنشان را میزند تا اینکه کسی در مشرق و مغرب باقی نمیماند مگر اینکه خداوند را قبول دارد و موحد است. یا در روایت دیگری آمده است که در عصر ظهور، مردم به شرع و دیانت اقبال میکنند و آن را میپذیرند. بنابراین، جامعهای که فرهنگ عمومی آن، توحیدمحوری باشد و عموم مردم موحد و خداپرست باشند، همه در یک مسیر و بر اساس یک فرهنگ دینی زندگی میکنند که خود، عاملی در راه گسترش سرمایۀ اجتماعی است.
ب) امامتمحوری
بعد از توحیدمحوری، عامل دومی که سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی در آن زمان میشود، امامتمحوری است که همۀ شیعیان حول محور امام جمع میشوند. امام در رأس هرم جامعۀ اسلامی، عامل مهمی در برقراری ارتباط میان افراد و انسجامبخشی میان آنان به شمار میرود. در روایت آمده است که وقتی حضرت مهدی(عج) قیام میکنند، خداوند، همۀ شیعیان را از شهرهای مختلف حول محور امام جمع میکند. یا آنقدر محبت و علاقه و پیوند عاطفی بین مردم و امام وجوددارد که مردم به امام زمان(عج) گرایش پیدا میکنند و دور او حلقه میزنند و جمع میشوند، همانطور که زنبور عسل دور ملکه خودجمع میشود. بنابراین، امام، عامل مهمی در تقویت پیوندهای اجتماعی در میان افراد جامعه خواهد بود و به تقویت سرمایۀ اجتماعی کمک میکند.
ج) گسترش ارزشهای دینی
1. یکی از ارزشهای دینی که در عصر ظهور گسترش پیدا میکند و عاملی است برای عمق بخشیدن پیوند در میان جامعه، اقبال مردم به نماز جماعت است. برگزاری نمازها در اجتماعها بیانگر تقویت پیوندهای اجتماعی است.
2. مصداق دومی که در جامعۀ مهدوی مطرح است و گسترش ارزشهای دینی را در آن جامعه نشان میدهد، ادای امانت است که خود از نشانههای پیوند عمیق مردم با یکدیگر به شمار میرود.
دو بخش مهم تشکیلدهندۀ سرمایۀ اجتماعی در جامعه، اعتماد و پیوند است. گسترش نمازها به جماعت و گسترش آن در اجتماعات نشاندهندۀ گسترش پیوندها میان مردم است. ادای امانت در جامعۀ مهدوی نیز از نشانههای تقویت اعتماد در میان افراد جامعه به حساب میآید و گسترش این ارزشها در آن جامعه، نماد تقویت سرمایۀ اجتماعی است.
د) اوج شکوفایی امنیت فردی و اجتماعی
در عصر ظهور، امنیت فردی و اجتماعی حاکم است و این امنیت چنان به اوج میرسد که گرگ و گوسفند در یک مکان به سر میبرند و بچهها با مار و عقرب بازی میکنند و این حیوانات، آنان را آزار نمیدهند. غیر از ظاهر این روایات، معنای کنایی هم از آنها میتوان استفاده کرد که منظور، مطلق امنیت اجتماعی در جامعه است و این مثالها، اوج امنیت در آن دوران را نشان میدهد. از اینرو، از ناحیۀ دیگران هیچ آزاری متوجه افراد آن جامعه نمیشود. در روایت دیگری هم آمده است که در عصر ظهور، نه خونی به ناحق ریخته میشود و نه کسی، خوابیدهای را بیدار میکند. پس همه در آسایش کامل به سر میبرند و افراد برای حقوق اجتماعی دیگری احترام قائلاند و این رفتارهای اجتماعی، عاملی برای تقویت سرمایۀ اجتماعی محسوب میشود.
هـ) مبارزه با شبکۀ مخل روابط اجتماعی و ناهنجاریهای اجتماعی
در زمان ظهور حضرت، یکی از اقدامات امام زمان(عج) که سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی میشود، مبارزه با شبکههای مختلکننده روابط اجتماعی و مبارزه با مظاهر فساد است. مصداق یکی از این موارد، وجود دجال در جامعه است که مظهر فساد و عامل گسترش فساد و ناهنجاری در جامعه به شمار میرود.
امام زمان(عج)، هر عاملی را که مظهر فساد و ناپاکی و مخل اعتماد و پیوندهای اجتماعی است، از بین خواهد برد؛ چراکه مظاهر فساد و انسانهای فاسد، شبکه روابط اجتماعی سالم بین مؤمنان و ساختار جامعۀ اسلامی را بر هم میزنند و این مظاهر فساد در آرمانشهر مهدوی (عصر ظهور) محو میشوند. در روایتی آمده است که کارهای خلاف و فاسدی که دجال در جامعه گسترش میدهد، از این قبیل است: ادعای الوهیت میکند، زنا و لواط را مباح میکند؛ بقیه مناهی از جمله مباشرت و اختلاط زنان و مردان را جایز میشمارد؛ یاران و اطرافیانش در خوردن گوشت خوک و شراب خواری زیادهروی میکنند تا اینکه بیبندوباری و فسق و فجور رواج پیدا میکند. در این هنگام، حضرت مهدی(عج) او را میکشد.
یکی دیگر از مظاهر فساد که سبب فروپاشی جامعه میشود، فساد اقتصادی و گسترش رباست؛ چراکه گسترش ربا در جامعه، بسیاری از پیوندهای عمیق بین مردم و خانوادهها را از بین میبرد و عامل مخربی در تقویت روابط و پیوندهای اجتماعی و خانوادگی است. در عصر ظهور، این مظهر فساد هم برچیده میشود و جامعه از عوامل مخرب سرمایۀ اجتماعی تهی میگردد. بنابراین، جامعۀ مهدوی به جامعهای موحد، منسجم و یکپارچه تبدیل میشود که راه سعادت و کمال انسانی را خواهد پیمود.
نتیجه
بیتردید، رعایت دستورهای الهی در جامعه منتظران حضرت مهدی(عج) از جمله صله رحم، وفای به عهد و دوری از برخی ناهنجاریها در جامعۀ منتظران حضرت از جمله آزار مؤمن، دروغ، مکر، حیله و خیانت و تأکید بر شاخصههای سرمایۀ اجتماعی در عصر ظهور سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی در جامعه خواهد شد.
منابع
1. آناتومی جامعه: مقدمهای بر جامعهشناسی کاربردی، فرامرز رفیعپور، تهران، انتشار، 1377ش.
2. آینده جهان، رحیم کارگر، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود.
3. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، دارالاحیاءالتراث العربی.
4. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.
5. «دین، سرمایۀ اجتماعی و توسعه اجتماعی فرهنگی»، محمود کتابی و دیگران، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان (علوم انسانی)، 1383ش.
6. رابطه سرمایۀ اجتماعی با هویت اجتماعی دانشجویان، «مطالعه موردی یازده دانشگاه دولتی شهر تهران»، فریدون وحیدا و دیگران.
7. سرمایۀ اجتماعی، اعتماد،دموکراسی و توسعه، کیان تاجبخش، ترجمه: افشین خاکباز و حسن پویان، تهران، شیرازه، 1384ش.
8. الغیبة، محمد بن ابراهیم نعمانی، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، بیتا.
9. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، چاپ دارالکتب الاسلامیة، 1365ش.
10. کمال الدین و تمام النعمة، محمد بن علی بن بابویه قمی(صدوق)، قم، انتشارات جمکران، بیتا.
11. مسائل اجتماعی ایران، محمود شارعپور، انجمن جامعهشناسی ایران، تهران، آگه، 1383ش.
12. مقدمهای بر خدمات اجتماعی در اسلام، محمد زاهدی اصل، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، 1370ش.
13. منتخب الاثر، لطفالله صافی گلپایگانی، مکتب الصدر.
14. منتخب الاثر، لطفالله صافی گلپایگانی، مؤسسة سیدة المعصومة، 1421ق.
15. منتخب میزان الحکمة، محمد محمدی ریشهری، تلخیص: سیدحمید حسینی، قم، دارالحدیث، 1380ش.
16. وسائل الشیعة، محمدبن حسن حر عاملی، تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، انتشارات دار احیاء التراث العربی.
بخش اول مقاله به تعریف سرمایۀ اجتماعی و بررسی ابعاد مختلف آن و نظریهها و آرای برخی اندیشمندان از جمله کلمن و فوکویاما دربارۀ سرمایۀ اجتماعی میپردازد و در بخش دوم مقاله نیز دو بحث مطرح میشود. بحث نخست سرمایۀ اجتماعی در عصر غیبت است و به برخی آموزههای دینی از جمله وفای به عهد و صله رحم بهعنوان عامل افزایشدهندۀ سرمایۀ اجتماعی، در جامعه منتظران پرداخته شده است. همچنین به برخی عوامل آسیبزا به سرمایۀ اجتماعی _ که در آموزههای دینی از آنها نهیشده است و منتظران، ملزم به دوری از آنها هستند _ مانند مکر،حسد و کذب اشاره شده است. آنگاه به این نتیجه خواهیم رسید که رعایت دستورهای الهی در جامعه منتظران سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی خواهد شد. بحث دوم، بررسی شاخصههای سرمایۀ اجتماعی در عصر ظهور است.
مقدمه
سرمایۀ اجتماعی یکی از مباحث جدید در جامعهشناسی قلمداد میشود که افزایش آن
در جوامع، حتی به رشد اقتصادی آن کشور هم کمک شایانی میکند. وجود آموزههای دینی
در اسلام و تحقق آن در جامعه و اهتمام ورزیدن به آن و تقویت آن در میان اقشار و نهادهای مختلف جامعه سبب تکوین سرمایۀ اجتماعی و افزایش آن در جامعه منتظران میشود.
در صورت توجه جوامع به این آموزههای دینی، جامعهای پویا و منسجم با روحیۀ تعاون و همکاری به وجود میآید و جامعه را از فردگرایی و بیمسئولیتی حفظ میکند. بنابراین، توجه به آموزههای دینی در جامعۀ منتظران، منبع اصلی افزایش سرمایۀ اجتماعی محسوب میشود.
تعریف سرمایۀ اجتماعی
بیشک، یکی از عوامل توسعه و پیشرفت جوامع بشری، وجود سرمایۀ اجتماعی است. سرمایۀ اجتماعی بهعنوان یک ساز و کار، افراد و گروههای مختلف را در مسیر دستیابی به اهداف و نتایج مطلوب هدایت میکند. سرمایۀ اجتماعی را میتوان مجموعهای از هنجارها و ارزشهای غیررسمی حاکم در میان اعضا و گروههای جامعه دانست که بر پایۀ این هنجارها، روابط و تعاملات به شکل مطلوبی سامان میگیرد و جامعه را به سمت و سوی کمالات سوق میدهد. هر کدام از اندیشمندان، تعریفی را دربارۀ سرمایۀ اجتماعی ارائه دادهاند. برای مثال، فوکویاما معتقد است سرمایۀ اجتماعی مجموعۀ معینی از هنجارها یا ارزشهای غیررسمی است که اعضای آن که در میان آنها تعاون برقرار است، در آن سهیم هستند.
به عبارت دیگر، «سرمایۀ اجتماعی را میتوان مجموعهای از منابع و ذخایر ارزشمندی دانست که بهصورت ذاتی و نهفته در روابط اجتماعی گروههای نخستین، ثانوی و در سازمان اجتماعی جامعه (نهادهای رسمی و غیررسمی) وجود دارد.» این منابع و ارزشها، روابط و تعاملات اجتماعی را آسان و مطمئن میسازد و جامعه را در رسیدن به اهداف مشترک اجتماعی یاری میکند. این منابع و ارزشها عبارتند از: صداقت و درستی، همبستگی، فداکاری، اعتماد داشتن به یکدیگر، رفع حوایج یکدیگر، تعهد اجتماعی، اعتماد اجتماعی و تعلقات اجتماعی که از مهمترین شاخصههای سرمایۀ اجتماعی به حساب میآیند.
امروز در جوامع صنعتی و مدرن، جای خالی سرمایۀ اجتماعی در میان گروهها و اعضای جامعه آشکارا دیده میشود. در جامعهای که سرمایۀ اجتماعی نداشته باشد، روابط اجتماعی، فردگرایانه است و در آن جامعه، ازدواجهای بیدوام، جنایتها و نابهنجاریها و ازخودبیگانگی گسترش پیدا میکند. حتی گسترش و افزایش سرمایههای اقتصادی هم بدون سرمایۀ اجتماعی میسّر نیست. بنابراین، ویژگی مهم سرمایۀ اجتماعی این است که در ساختار روابط میان کنشگران نهفته است و کنشهای اجتماعی را تسهیل میکند.
1. نظریههای متفکران دربارۀ سرمایۀ اجتماعی
الف)کُلمن
کلمن یکی از نظریهپردازان سرمایۀ اجتماعی است. وی سرمایۀ اجتماعی را انرژیهای نهفته در جامعه میداند که در پرتو این ظرفیتها و انرژیهای نهفته، ارتباطات و روابط میان مردم فعالتر میشود و سطح روابط فردی را به سطح روابط اجتماعی ارتقا میبخشد. وی «از اعتماد، اختیار، تعهدات، انتظارات و هنجارها بهعنوان عناصر سرمایۀ اجتماعی یاد میکند و بر نقش گروههای نخستین مانند خانواده، دوستان، همسایگان و محله در تولید سرمایۀ اجتماعی تأکید دارد.»
کلمن، منبع و سرچشمۀ سرمایۀ اجتماعی را در ذات روابط اجتماعی میداند و معتقد است روابط اجتماعی که دارای ویژگیهای زیر باشد، منبع سرمایۀ اجتماعی محسوب میشوند:
«1. بر اساس نظام تعهدات و انتظارات ایجاد شده باشد؛
2. از ظرفیت بالقوهای برای مبادله سریع و آسان اطلاعات برخوردار باشد؛
3. مبتنی بر ارزشها و هنجارهای پذیرفتهشده و مشترک اجتماعی باشد؛
4. از ضمانتهای اجرایی مؤثر (رسمی و غیررسمی) برخوردار باشد.»
ب) پوتنام
وی ادامهدهندۀ راه کلمن در اروپاست. اولین بار، کلمن، مفهوم «سرمایۀ اجتماعی» را در امریکای شمالی وارد عرصه سیاست کرد و در ادامه، پوتنام این مفهوم را در اروپا به عرصه سیاست آورد. واحد مطالعات وی، رژیمهای سیاسی و حکومتهای ملی است. بر همین اساس، «سرمایۀ اجتماعی را اساس هویت، شناسایی و اعتبار جامعه میداند که از طریق اعتمادسازی، مردم را به تعاملات و تعلقات اجتماعی برای رسیدن به اهداف مشخص ترغیب میکند. وی، عناصر اساسی سرمایۀ اجتماعی را تعهد و اعتماد متقابل، ارزشها و هنجارهای مشترک، احساس تعلق، صداقت و تعاملات اجتماعی میداند.»
جامعهای که در آن، اعضا و گروهها، بیشتر با یکدیگر، اعتماد متقابل، صداقت و تعلق داشته باشند و در تعاملات اجتماعی به این نکات اهمیت بدهند و آنها را اعمال کنند، جامعهای است که سرمایۀ اجتماعی مطلوبی دارد. بر همین اساس، پوتنام معتقد است در یک نظام سیاسی و اجتماعی، دولت و حاکمان به هر اندازه که بتوانند اعتماد اجتماعی را بیشتر کنند و اعتماد مردم را نسبت به نظام سیاسی بالا ببرند، آن نظام از ثبات و استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود.
ج) فوکویاما
وی سرمایۀ اجتماعی را ذخیره جامعه و از ارزشهای مشترک و مؤثری میپندارد که سبب همکاری میان دو یا چند نفر میشود. عناصر اساسی در سرمایۀ اجتماعی از منظر فوکویاما، هنجارهای غیررسمی، صداقت و اعتماد است. هدف او از بحث سرمایۀ اجتماعی، رسیدن به توسعه و سرمایۀ اقتصادی است. فوکویاما، منابع سرمایۀ اجتماعی را در چهار گروه قرار داده است:
1. منابعی که بهصورت نمادی ساخته میشود؛
2. منابع خودجوش؛
3. منابع برونزا مانند: دین، ایدئولوژی، فرهنگ و تجربه تاریخی مشترک؛
4. منابع طبیعی که از طریق نظام خویشاوندی یا قومیت و نژاد ساخته میشود.
نکته قابل ذکر در تفکر فوکویاما این است که دین را یکی از منابع تولید سرمایۀ اجتماعی میداند. در نگاه او، دین بهعنوان مجموعهای از بایدها و نبایدها و دستورها، عامل و منبعی برای تولید و افزایش سرمایۀ اجتماعی است.
بهطور کلی، نظریههای مربوط به سرمایۀ اجتماعی را به دو گروه عمده میتوان تقسیم کرد. نخست آنکه سرمایۀ اجتماعی را پدیدهای فرهنگی تعریف کنیم به این معنا که نشاندهندۀ میزان اهمیت و توجه اعضای جامعه نسبت به امور مدنی، بیانگر وجود هنجارهای اجتماعی و مروّج کنش جمعی و میزان اعتماد به نمادهای عمومی است. در گروه دوم، سرمایۀ اجتماعی نوعی سرمایهگذاری افراد در شبکههای اجتماعی تلقی میشود و سرمایۀ اجتماعی یک کالای خصوصی و شخصی است که میتواند به سرمایۀ فرهنگی تبدیل شود و بیانگر پایگاه اجتماعی فرد باشد.
مقایسۀ سرمایۀ اجتماعی و سرمایۀ اقتصادی
1. سرمایۀ اجتماعی، مالک خصوصی و فردی ندارد و مالک آن، جامعه و گروه است؛
2. فرد به تنهایی حق قانونی اجرای حقوق مالک را ندارد؛
3. سود حاصل از سرمایۀ اجتماعی، از پیامدهای جانبی آن عمل جمعی است، نه انگیزهای که به ایجاد سرمایۀ اجتماعی منجر شود.
4. سرمایهگذاری، غیرعمدی است و موجودی سرمایه با اقدام فردی یا جمعی عمداً ایجاد نمیشود، بلکه از پیشینیان و گذشتگان به ارث رسیده و ریشههای آن در زمانهای گذشته پنهان است؛
5. این سرمایه قابلیت صادرات و واردات را ندارد؛
6. مصرف سرمایه سبب افزایش آن میشود.
در سرمایۀ اقتصادی، سرمایه، جنبه شخصی و فردی دارد. فرد یا افرادی بهتنهایی، حق قانونی اجرای حقوق مالکیت را دارد. کارایی و سود مادی سرمایه، جنبۀ اصلی آن را تشکیل میدهد. مصرف سرمایه سبب کاهش آن میشود و قابلیت صادارت و واردات را دارد. بنابراین، میتوان گفت سرمایۀ اجتماعی، «سرمایه و منابعی است که افراد و گروهها از طریق پیوند با یکدیگر میتوانند به دست آورند.»
به تعبیر پورتز، در حالی که سرمایۀ اقتصادی در حساب بانکی افراد و سرمایۀ انسانی در سر افراد قرار دارد، سرمایۀ اجتماعی در درون ساختار روابط افراد یافت میشود. برای برخورداری از سرمایۀ اجتماعی، فرد باید با دیگران رابطه داشته باشد. در واقع، همین دیگران هستند که منبع واقعی برخورداری فرد از مزایا و امتیازات به شمار میروند.
برخی اجزای سرمایۀ اجتماعی
الف) اعتماد
اعتماد میان افراد یک جامعه یکی از اجزای اساسی سرمایۀ اجتماعی است و بدون اعتماد، برقراری ارتباط مثبت و تنگاتنگ بین افراد ممکن نخواهد بود. پس زیربنای ارتباط متقابل بین افراد، اعتماد است. جامعهای که خواهان تولید یا افزایش سرمایۀ اجتماعی است، باید اعتماد را بین اعضا و گروههایش تقویت کند. به تعبیر فوکویاما، «اعتماد، انتظاری است که در یک اجتماع منظم، صادق و دارای رفتار تعاونی، خود را نشان میدهد.»
بسیاری از فیلسوفان اجتماعی معتقدند پایۀ اساسی نظم اجتماعی، اعتماد است و کارکرد آن، کاهش تنشها و افزایش انسجام در جامعه است. پس احساس امنیت، عامل اعتماد در جامعه به شمار میرود. در سایۀ احساس امنیت، افراد جامعه در تعاملات و روابط اجتماعیشان به یکدیگر اعتماد میکنند و این وضعیت سبب افزایش انسجام در جامعه و کاهش تنشها و انحرافها میشود.
چنین اعتمادی در حوزۀ فردی، اجتماعی و مدنی حاکم خواهد شد و اعتماد در هر یک از این حوزهها نقش خاص خودش را ایفا میکند، ولی حوزۀ کاربرد آن ممکن است گسترده یا محدود باشد. نکته مهم این است که در پرتو اعتماد بین آحاد مردم، چالشها و مشکلات اجتماعی و رفتاری اصلاح خواهد شد. جامعهای که در آن، اعتماد بین اعضا، گروهها و نهادها حاکم باشد، از نظم و انسجام اجتماعی برخودار خواهد بود. برعکس، جامعهای که نگاههای افراد جامعه به یکدیگر، بیانگر بیاعتمادی باشد، هرگز وفاق و نظم اجتماعی نخواهد داشت و روز به روز دچار چالشهای فراوانی خواهد شد.
وجود ارزشهای دینی و اسلامی در بین مردم یک جامعه سبب افزایش اعتماد بین آنها میشود. با عمل به آموزههای دینی از قبیل صله رحم و ارتباط بین اقوام و خویشان و وفای به عهد و پیمان، اعتماد بیشتری میان اعضای جامعه به یکدیگر حاکم میشود و سرمایۀ اجتماعی افزایش مییابد.
ب) پیوندها
دومین رکن سرمایۀ اجتماعی بیانگر پیوندهای عینی بین افراد است. به عبارت دیگر، پیوندها همان ارتباطات افراد با یکدیگر است. پیوندهای بین افراد میتواند از دو نوع باشد: یکی اینکه افراد میتوانند به شیوۀ غیررسمی از طریق انتخاب دوستیها با یکدیگر در ارتباط باشند. نوع دوم این است که جدا از پیوندهای غیررسمی با دیگران، فرد میتواند از طریق عضویت رسمی در انجمنها و گروههای داوطلبانه با دیگران ارتباط داشته باشد. از پیوند و اعتماد بین افراد و گروهها و اعضای یک خانواده، چیزی بهوجود میآید که به آن سرمایۀ اجتماعی میگوییم.
دین و سرمایۀ اجتماعی
امروزه با پیشرفتهای صنعتی و مکانیکی جوامع، ارتباط و تعاملات اجتماعی رو به کاهش نهاده است. در این میان، یکی از آسیبهای جدی جوامع بشری، نبود سرمایۀ اجتماعی است. دین بهعنوان یک نظام ماورایطبیعی و وحیانی یکی از عوامل جدی در تکوین و افزایش سرمایۀ اجتماعی به حساب میآید. «دین بهعنوان ارزش متعالی با کارکردهایی چون انضباطبخشی، حیاتبخشی، انسجامبخشی و... ساز و کارهایی را موجب میشود که در قالب آنها سرمایۀ اجتماعی شکل میگیرد و پایههای تحکیم توسعه فراهم میشود.»
تأکید اسلام بر تقویت روابط اجتماعی میان اقشار مردم نهادها و بهویژه پیوند خانوادگی و ارتباط بین اقوام در قالب صله رحم ناظر به این مطلب است که انسان با عمل به این دستورها زمینۀ اعتماد و پیوند بین اعضای خانواده و خویشان را فراهم میکند. اعضا به یکدیگر اعتماد میکنند و در سایۀ این اعتماد، شبکه خانواده و اقوام، انسجام و همبستگی بیشتری به دست میآورد. این انسجام و همبستگی نیز سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی بین اعضا میشود و با افزایش سرمایۀ اجتماعی، ناهنجاریها کاهش پیدا میکند. پس بین افزایش سرمایۀ اجتماعی و کاهش ناهنجاریها ارتباط معکوس وجود دارد.
کاند لند معتقد است «دین از طریق ایجاد شبکههای اجتماعی و خانوادگی، ارتباط با سایر همنوعان، وظیفهشناسی، احترام نسبت به دیگران، صداقت و اعمال هنجارهای همبستگی میتواند مبنای سرمایۀ اجتماعی قلمداد گردد.»
بنابراین، دین را میتوان عاملی در جهت افزایش سرمایۀ اجتماعی در جامعه دانست که از طریق تشویق به انجام دستورهای مثل صلهرحم و شرکت در نمازهای جماعت و تأکید بر مسائلی همچون صداقت، وفای به عهد و اجرای امر به معروف و نهی از منکر، سرمایۀ اجتماعی را در جامعه منتظران تقویت میکند.
پس عمل به آموزهها و هنجارهای دینی سبب ایجاد حس اعتماد، پیوند و تعاون و همکاری اجتماعی در میان افراد جامعه منتظران میشود. در پرتو این دستورها، سرمایۀ اجتماعی در جامعه دینی افزایش مییابد؛ زیرا افراد دیندار و منتظر بر اساس اعتقادشان به دین با شرکت در مجامع عمومی مثل نماز جماعت و جمعه و مناسک عمومی و با ملزم دانستن خود به تعهدات اخلاقی و اجتماعی و پایبندی به آموزهها و ارزشهای اجتماعی، موجب افزایش اعتماد در شبکه روابط اجتماعی خود میشوند و این امر، سرمایۀ اجتماعی را به ارمغان میآورد.
تقویت سرمایۀ اجتماعی در عصر غیبت
انسانهایی جزو یاران امام زمان محسوب میشوند که از سه ویژگی برخوردار باشند:
الف) شناخت پروردگار
یاران حضرت مهدی(عج) کسانی هستند که ویژگی شاخص آنها شناخت و معرفتشان نسبت به پروردگار است، چنانکه حضرت علی(ع) فرموده است:
رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَيْضاً أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَان؛
مردانی مؤمن هستند که خدا را چنانکه شایسته است، شناختهاند و آنها یاران مهدی در آخرالزماناند.
اینان در پرتو ایمان و شناخت پروردگار، از قلوب پولادین هم برخوردارند. امام صادق(ع) میفرماید:
رِجَالٌ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ لَا يَشُوبُهَا شَكٌّ فِي ذَاتِ اللهِ أَشَدُّ مِنَ الْحَجَرِ؛
آنها مردانی هستند که گویا دلهایشان پارههای آهن است. قلبهایشان را هیچ تردیدی نسبت به خداوند نیالاید و قلبهایشان از سنگ استوارتر است.
اینان افرادیاند که هرگز به خداوند شک وتردید ندارند و همواره قلوبشان نسبت به پروردگار استوار و پابرجاست.
ب) شناخت امام زمان(عج)
از جمله ویژگی یاران امام، شناخت امام زمان خویش است. در روایات فراوانی بیان شده است اگر کسی بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است. در حدیث دیگری، امام صادق(ع) فرموده است:
اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَمْ تَأَخَّرَ ... فَمَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ كَانَ كَمَنْ هُوَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ(ع)؛
امام زمان خویش را بشناس. پس وقتی او را شناختی، پیش افتادن یا تأخیر این امر آسیبی به تو نخواهد رساند. ... پس هر آن کس که امام خویش را شناخت، مانند کسی است که در خیمه حضرت مهدی(عج) باشد.
شناخت یاران حضرت مهدی(عج) از امام زمانشان همواره کامل است و در سایۀ این شناخت کامل چنین آثاری را هم برای خود قائلاند. امام صادق(ع) در همین زمینه میفرماید:
مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِه؛
هر آن کس که امام زمانش را شناخت و قبل از قیام صاحب این امر از دنیا رفت، بهسان کسی است که در سپاه آن حضرت خدمتگزاری خواهد کرد، نه، بلکه مانند کسی است که زیر پرچم آن حضرت است.
از اینرو، یکی از ادعیه دوران غیبت که به خواندن آن سفارش کردهاند، دعایی است که در آن، دستیابی به معرفت و شناخت خداوند، پیامبر و حجت و امام زمان را میخواهیم:
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي؛
شناخت حقیقی امام زمان(عج) بهعنوان شخصیت مقدسی که در رأس هرم جامعۀ اسلامی، هدایت و سعادت مسلمانان را بر عهده دارد، سبب میشود جامعه از تقویت روابط اجتماعی و در نتیجه، افزایش اعتماد بین افراد منتظر، سود ببرد.
سازوکار این افزایش اعتماد و تقویت روابط و پیوند اجتماعی در افراد منتظر امام زمان(عج) آن است که منتظران بهدنبال برقراری سنخیت بین خود و مقتدای خود هستند. این سنخیت و نزدیکی با حضرت مهدی(عج) نیز حاصل نمیشود مگر با تحقق بخشیدن به ارزشها وهنجارهای دینی در جامعه و این موضوع، عامل مهمی در افزایش سرمایۀ اجتماعی در عصر غیبت خواهد بود.
ج) اطاعت محض از دستورهای خداوند و اولیای الهی
یاران حضرت مهدی(عج) پس از شناخت و معرفت خداوند و امام زمان(عج)، اعمال و رفتار خود را در جهت شناختشان سوق میدهند. یعنی در رفتار هم طبق همان ایده و بینشی که دارند، عمل میکنند. پس منتظران واقعی و یاران امام زمان در عصر غیبت از دستورهای امام هم اطاعت میکنند. در نتیجه، به چنان جایگاهی میرسند که پیامبر(ص) فرمود:
طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ ... أُولَئِكَ رُفَقَائِي وَ أَكْرَمُ أُمَّتِي عَلَي؛
خوشا به حال کسی که قائم اهلبیت مرا درک کند و پیش از قیامش به او اقتدا کند و از او و امامان هادی پیش از او پیروی کند ... آنان رفقای من و گرامیترین امت من هستند.
از جمله دستورهای خداوند و اولیای او که سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی میشود و منتظران واقعی به آن ملتزمند، وفای به عهد ،صلۀ رحم و نیکی به والدین است.
دین اسلام به دنبال تقویت روابط اجتماعی و اعتماد بین افراد جامعه است. سفارش به وفای به عهد و پیمان، دوری از غش در معاملات، کذب، افترا، استهزای افراد و برقراری محبت، مودّت و نیکی بین افراد جامعه نمایانگر نگاه اسلام به تقویت روابط اجتماعی و افزایش اعتماد اجتماعی است. با تقویت روابط اجتماعی و اعتماد در جامعۀ منتظر، سرمایۀ اجتماعی شکل خواهد گرفت و با شکلگیری سرمایۀ اجتماعی، انسجام و وفاق اجتماعی افزایش مییابد و ناهنجاریها و انحرافها در جامعه منتظر کاهش پیدا میکند.
در این قسمت فقط به واکاوی صلهرحم، احسان به والدین و وفای به عهد به عنوان سفارش اسلام برای تحکیم پیوندها و افزایش اعتماد اجتماعی میپردازیم.
عوامل دینی تقویتکنندۀ اعتماد و پیوند اجتماعی
الف) وفای به عهد و وعدهها
در آیات 34 سورۀ اسراء و 177 سورۀ بقره سفارش شده است به عهد و پیمانهای اجتماعی و فردی پیش خود پایبند باشید؛ چراکه در پرتو وفای به عهد، سرمایۀ اجتماعی در جامعه شکل میگیرد.
وفای به عهد چنان با اهمیت است که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَفِ إِذَا وَعَدَ؛
از نشانههای فرد باایمان و معتقد به روز آخرت این است که وقتی با کسی پیمان و وعدهای کرد، باید وفا کند.
انسانهایی که به وعده و پیمانهای خود پایبند نیستند، به استناد این حدیث، انسانهای باایمان محسوب نمیشوند.
در حدیث دیگری از امام صادق(ع) آمده است:
ثَلَاثَةٌ لَا عُذْرَ لِأَحَدٍ فِيهَا: أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْن؛
سه چیز است که خداوند مخالفت در آنها را برای هیچ کس جایز ندانسته است: اول ادای امانت در مورد همۀ انسانها چه نیکوکار و چه فاجر. دوم وفای به عهد و پیمان دربارۀ هر کس، خواه نیکوکار باشند و خواه فاجر و نیکی به پدر و مادر، خواه نیکوکار باشند، خواه فاجر.
این حدیث نشان میدهد که در سفارش اسلام به ادای امانت، وفای به عهد و نیکی به والدین، مؤمن بودن آنها شرط نیست. پس هر کسی در مقابل این سه مورد باید به وظیفۀ دینی خود عمل کند و ایمان داشتن و نیکوکار بودن در آن مدخلیت ندارد.
بنابراین، سفارش اسلام به وفای به عهد و وعدهها تلاشی برای تقویت سرمایۀ اجتماعی بین آحاد جامعه است. با رعایت کردن این دستور اسلام، جامعه از اعتماد و پیوند مستحکمی برخوردار خواهد شد.
نمونهای از وفای به عهد پیامبر اکرم(ص)
روزی پیامبر اکرم(ص) با مردی قراری گذاشتند که در کنار صخرۀ معینی در انتظار آن مرد بمانند تا وی برگردد. شدت گرمای آفتاب، پیامبر را در آن محل آزار میداد. اصحاب گفتند: چه میشود که به سایه بروید؟ حضرت فرمودند: وعدهگاه ما همین جا کنار این صخره است و اگر نیاید، خلف وعده از جانب او خواهد بود.
اصرار پیامبر اکرم(ص) در آن موضع و وعدهگاه، نشاندهندۀ پایبندی حضرت به وفای به عهد است. بنابراین، رعایت این دستور یکی از عوامل افزایش سرمایۀ اجتماعی در جامعۀ دینی محسوب میشود.
کارکردهای اجتماعی وفای به عهد
1. نشاط و امیدواری
در جامعهای که افراد آن به پیمانها وفا دارند، دغدغۀ اصلی افراد جامعه، بستن پیمانها و قراردادها و اجرایی شدن و عمل به آنها نیست. به این معنا که اضطراب ندارند؛ چون میدانند افراد به پیمانهای خود پایبند هستند. اگر پایبند نباشند، دغدغۀ اصلی آنها، اجرا شدن پیمانها خواهد بود و همیشه دچار اضطراب و وحشتند که آیا این پیمان و عهد اجرا میشود یا نه. در سایۀ وفای به عهد، افراد جامعه کارها را با امیدواری و نشاط فراوان دنبال میکنند و هرگز یأس و اضطرابی در آنها راه پیدا نخواهد کرد.
2. افزایش همبستگی و انسجام در بین مردم
جامعهای که افراد آن نسبت به پیمانها پایبند باشند و وفای به عهد را در پیمانها در نظر بگیرند، از انسجام و همبستگی بالایی برخوردار خواهد بود. برعکس، جامعهای که روابط اجتماعی بین اعضای گروهها عمودی باشد؛ یعنی رابطۀ ارباب و رعیتی حاکم باشد و به جای پایبندی به قراردادها، زور و زر حاکم شود، نابود خواهد شد.
وقتی روابط اجتماعی بین اعضای جامعه، افقی باشد و همه خود را در یک سطح و ملزم به رعایت قراردادها ببينند، احساس تعلق و همبستگی بیشتر خواهد شد. «در این زمینه میتوان به تحقیقات اخیر «لولر» و «یون» اشاره کرد. آنها به اثبات رساندهاند که هرچه روابط در درون یک گروه، افقیتر باشد، همبستگی بین اعضا و پایبندی آنها به گروه بیشتر میگردد.»
بر همین مبنا، دستورها و ارزشهای تأکید شده در دین مقدس اسلام مثل وفای به عهد و پیمانها سبب میشود روابط درونگروهی و برونگروهی بر پایۀ احترام متقابل و افقی محسوب شود و همه احساس میکنند باید بر این مبنا حرکت کنند. در نتیجه، افراد به خود اجازه نمیدهند بر خلاف ارزشهای دینی و اجتماعی حرکت کنند. بنابراین، روحیۀ انسجام بین افراد جامعه حاکم میشود.
3. کاهش ناهنجاریها و انحرافها
وفای به عهد اگر در جامعهای حاکم باشد، در معاملات و تعاملات اجتماعی تخلف وجود ندارد و افراد طبق موازین و معیارهای اجتماعی عمل میکنند؛ چون انسانها هرچه هنجارمند عمل کنند، زمینۀ انحرافها در آن جامعه کاهش مییابد. بنابراین، سفارش اسلام به وفای عهد، زمینۀ اختلال در رفتار و روابط اجتماعی را کاهش میدهد و روحیه امید و انسجام در جامعه افزایش پیدا میکند. پس التزام منتظران به این دستور سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی در میان آنان خواهد شد.
ب) احسان به والدین
خداوند در آیات 23 و 24 سورۀ بنیاسرائیل میفرماید:
وَ قَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَهُمَا أُفٍّ وَ لَا تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَهُمَا قَوْلاً كَرِيماً * وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً؛
و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسيدند، به آنها [حتى] اُف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى. از سر مهربانى، بال فروتنى بر آنان بگستران و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت كن، چنانكه مرا در خُردى پروردند.»
خداوند چنان به احسان و نیکی به والدین سفارش کرده است که بعد از مسئلۀ توحیدی، مسئله احسان به والدین مطرح شده و منظور از احسان هم به صورت مطلق آن آمده است؛ یعنی شامل هر نوع نیکی به والدین میشود.
سفارش اسلام به احسان به والدین، توجه دادن انسانها به عاملان اصلی حیات انسانی
و تشکیلدهندگان خانواده است. خانواده، هسته مرکزی تربیت و رشد شخصیت انسان
به حساب میآید. پس هرچه این کانون، مقدستر و بااهمیتتر و بیشتر مورد احترام باشد،
در تربیت و رشد شخصیت فرزندان مؤثرتر است. خانواده بهعنوان هستۀ اولیه اجتماع زمانی از سرمایۀ اجتماعی بالایی برخوردار میشود که هر کدام از اعضای آن به وظایف دینی و انسانی خود عمل کنند. توجه اسلام به احترام به والدین نشانه تأکید بر افزایش سرمایۀ اجتماعی در میان خانوادهها و حفظ و حراست از این سرمایۀ اجتماعی است؛ چون در این صورت، روابط اجتماعی فرزندان با والدین به بالاترین سطح عاطفی میرسد و این امر عاملی برای افزایش سرمایۀ اجتماعی است. پس خانوادۀ دینی را میتوان منبع اصلی در افزایش سرمایۀ اجتماعی دانست.
خانواده از طریق جامعهپذیر کردن فرهنگ دینی بین اعضای خود از جمله تشویق به صدق و راستی و دیگر هنجارهای دینی و اسلامی میتواند به عاملی در راه افزایش سرمایۀ اجتماعی تبدیل شود. تأکید اسلام بر احسان به والدین بیانگر تقویت سرمایۀ اجتماعی است که در سایۀ آن، خانواده، انسجام بالایی به دست میآورد و به کارکردهای اصلی خود از جمله آموزش و رشد تحصیلی کودکان و کارکرد تربیتی میپردازد. با احسان و نیکی و حفظ حرمتها و حریمها در نظام خانواده، این نهاد مهم، کارکرد تربیتی و آموزشی خود را بهتر انجام میدهد، ولی اگر این احسانها و حفظ حریمها نباشد، سرمایۀ اجتماعی در خانواده شکل نخواهد گرفت.
بنابراین، تکوین سرمایۀ اجتماعی در خانواده به احسان و نیکی فرزندان نسبت به والدین بستگی دارد. با این نگاه میتوان سفارشهای پیامبر و ائمه اطهار(ع) را درباره احسان به والدین تحلیل کرد و فهمید.
روایت شده است که جوانی خدمت پیامبر آمد و از علاقه خود نسبت به جهاد و شهادت گفت. پیامبر فرمودند: «اگر در جهاد شرکت کنی و شهید شوی، نزد خداوند هستی و اگر سالم برگردی، همانند روزی که از مادر متولد میشوی، از گناهان پاک شدهای.» جوان، پدر و مادر خود را مانع شرکت در جهاد دانست؛ چون به مراقبت نیاز داشتند. حضرت فرمودند: «یک شبانهروز مأنوس بودن با پدر و مادر از جهاد یک سال بهتر است.»
ج) صله رحم
یکی دیگر از آموزههای دینی که سبب تقویت سرمایۀ اجتماعی میشود و منتظران باید به آن توجه داشته باشند، صله رحم و ارتباط با خویشان و اقوام است. در جامعۀ صنعتی و مدرنیته، به همان میزان که سطح تحصیلات و منزلت افراد بالاتر رفته، معاشرت و ارتباطات فامیلی کمتر شده و سرمایۀ اجتماعی کاهش یافته است. افراد در پی ارتباطات و تعاملات، پیوندها و اعتماد را در نهاد خود تقویت میکنند و سرمایۀ اجتماعی تقویت میشود. اقوام در پی اعتماد بالا به یکدیگر، هرگز دچار اختلال رفتاری و گفتاری نمیشوند و تعاملاتشان از روی محبت، صمیمیت و صداقت تنظیم میگردد.
امام سجاد(ع) میفرمایند:
محبوبترین گامهای انسان در راه خداوند، دو گام است. یکی قدمی که به وسیله آن به صف مسلمانان ملحق شود و قدم دوم، گامی است که برای صله رحم بردارد.
وجود برخی شاخصهها و الگوها در بین اقوام و خویشان نشاندهندۀ افزایش حس اعتماد و پیوندها بین آنهاست که اکنون به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. تشکیل و تأسیس انجمنهای مختلف از جمله قرضالحسنه در میان اقوام، بر تقویت حس اعتماد در میان آنان دلالت میکند.
2. تشکیل و برپایی جلسات دورهای در میان اقوام، بیانگر افزایش پیوندها در میان آنهاست.
3. پیوند و تقویت رابطۀ خویشاوندی از طریق ازدواجهای درونگروهی و درونفامیلی نشاندهنده افزایش اعتماد و تقویت پیوندهاست.
وجود این شاخصهها در درون اقوام از افزایش سرمایۀ اجتماعی در میان آنها حکایت دارد. بنابراین، سفارش اکید اسلام به صله رحم حتی با سلام کردن که نخستین مرحلۀ ارتباط و تعامل بین دو نفر است، میتوان شاخصی برای افزایش سرمایۀ اجتماعی در بین افراد
جامعه ارزیابی کرد. از اینرو، برخورداری جامعۀ منتظر از این صفات آنها را به این سرمایۀ اجتماعی میرساند.
خلاصه سخن اینکه عمل به دستورهای دینی از جمله وفای به عهد، صله رحم و احسان به والدین در جامعۀ منتظر از منابع شکلگیری سرمایۀ اجتماعی است و آثار و کارکردهایی را خواهد داشت، مانند:
1. افزایش روحیۀ همبستگی و انسجام در جامعه؛
2. کاهش ناهنجاریها و انحرافها: به عبارتی، سرمایۀ اجتماعی در جامعه نقش نظارتی ایفا میکند؛ چون سرمایۀ اجتماعی، ارزشها و هنجارهای دینی را تقویت میکند و به عاملی برای کاهش جرایم و ناهنجاریها تبدیل میشود.
3. تقویت بنیۀ علمی و تحصیلی افراد خانواده و خویشان: به این تربیت، جامعه از رشد علمی بالایی برخوردار میشود؛ چراکه تعاملات خوب و مثبت والدین با فرزندان و برعکس، چنین کارکردی خواهد داشت؛
4. در پی ارتباط و تعاملات افراد جامعه بهویژه افراد یک خانواده و اقوام با یکدیگر، آنها از مسائل مالی و اقتصادی همدیگر آگاه میشوند و به دنبال رفع آن نیازها بر میآیند. در نتیجه، افراد از سلامت روانی خوبی برخوردار میشوند که خود یکی از آثار سرمایۀ اجتماعی است. «فقدان این نوع سرمایه باعث احساس انزوا و افسردگی فرد میشود.»
در پایان، لازم است به برخی دستورهای اسلام اشاره کنیم که مسلمانان از آنها نهی شدهاند؛ زیرا این نوع ناهنجارهای رفتاری و اخلاقی، عاملی مخرب و آسیبی فراروی سرمایۀ اجتماعی است.
عوامل تضعیفکنندۀ سرمایۀ اجتماعی در عصر غیبت
1. مکر ، حسد، غش و خیانت
وجود مکر و حیله و حسد میان افراد جامعه منتظر و وجود غش و خیانت در معاملات از آسیبهای فراروی سرمایۀ اجتماعی است؛ چراکه اعتماد اجتماعی را از بین میبرد. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
کسی که مسلمان است، هرگز مکر و خدعه نمیکند. همانا از جبرئیل شنیدم که میگفت: کسانی که مکر و خدعه میکنند، جایگاهشان در آتش است. [سپس پیامبر(ص) فرمودند:] از من نیست کسی که در معامله غش کند و مسلمان هرگز غش در معامله و خیانت نمیکند.
2. کذب و دروغ
دروغ گفتن از آثار بیاعتمادی در جامعه است. جامعهای که دروغ گفتن در آن نهادینه شده باشد، از اعتماد اجتماعی بیبهره است و بر همین اساس، روابط اجتماعیشان دچار اختلال میشود.
دروغ گفتن آنقدر نهی شده است که انسانها از دروغ گفتن بچهها و حتی به شوخی هم برحذر داشته شدهاند. دروغ، زیربنای امنیت اجتماعی را نشانه میگیرد که اعتماد در میان افراد جامعه است. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید:
لَا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَتْرُكَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّه؛
لازمۀ چشیدن طعم ایمان، ترک دروغ است؛ چه شوخی و چه جدّی.
پس ترک دروغ سبب شکل گرفتن شخصیت سالم افراد میگردد وگرنه با گفتن دروغهای شوخیگونه، شخصیت افرد بر همان اساس نهادینه میشود و اعتماد اجتماعی از بین میرود.
3. دوچهره بودن انسانها
دو چهره بودن در اجتماعات به این معناست که انسان در مقابله با برخی افراد با چهرۀ مثبت ظاهر شود و در برخورد با برخی دیگر با چهرۀ منفی. به عبارت دیگر، دورویی و نفاق در جامعه، سم مهلک سرمایۀ اجتماعی است؛ چراکه اعتماد اجتماعی میان افراد جامعه را از بین میبرد. بر همین اساس، یکی از سفارشهای اسلام، نفی نفاق و دو چهره بودن افراد در جامعه است. در روایات، از چنین شخصی بسیار مذّمت شده است. از جمله امام صادق(ع) میفرماید:
کسی که مسلمانان را با دو چهره و با دو زبان (دورویی و نفاق) ملاقات کند، در روز قیامت هم با دو زبان از آتش برانگیخته میشود.
بنابراین، دورویی و دوچهره بودن از عوامل مخرب سرمایۀ اجتماعی است.
4. آزار مؤمن
اذیت کردن مؤمن و هر انسانی در دین اسلام مذمت شده است؛ چون عامل مخرب سرمایۀ اجتماعی به حساب میآید. بر همین اساس، امام صادق(ع) میفرماید:
کسی که مؤمنی را اذیت کند، به جنگ من آمده است و کسی که انسان مؤمن را اکرام و احترام کند، از غضب من در امان است.
جامعۀ مؤمنان مثل یک پیکر هستند که آزار هر شخص همانند آزار رهبر و مقتدای آن یعنی امامان است.
بهطور کلی، سفارش اسلام بر نفی غش، حسد، خدعه، مکر، آزار مؤمنان، دروغ، نفاق و دوچهره بودن همه حکایتگر آن است که با عمل به این دستورها، سرمایۀ اجتماعی شکل میگیرد و برعکس، وجود چنین رفتارهایی در جامعه، عامل مخرب سرمایۀ اجتماعی است. رعایت چنین مواردی در جامعه منتظر سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی در آن جامعه خواهد شد.
حکومت حضرت مهدی موعود(عج) حکومتی است که بر محور اخلاق و هنجارهای دینی و پایبندی به ارزشهای اسلامی میچرخد و این موارد، عاملی هستند برای افزایش سرمایۀ اجتماعی. به همین جهت، منتظران امام زمان(عج) نمیتوانند به ناهنجاریها و ضدارزشها آلوده باشند یا به آلودگی جهان کمک کنند، بلکه باید برای اصلاح خود و محیط پیرامون خویش بکوشند تا جامعهای خالی از ناهنجاریها به وجود آید و زمینهسازحکومت جهانی شوند.
در حدیثی آمده است که حضرت مهدی(عج) از اصحابشان بیعت و پیماننامهای میگیرند که سرقت نکنند، زنا نکنند، سب و دشنام ندهند، قتل محرمی انجام ندهند،مال یتیم نخورند و... . این حدیث ناظر به عوامل تضعیفکننده سرمایۀ اجتماعی است؛ چون وجود این ناهنجاریها در جامعۀ منتظر، سبب کاهش سرمایۀ اجتماعی میشود.
تجلی سرمایۀ اجتماعی در عصر ظهور
در این قسمت به شاخصههایی میپردازیم که عامل تعیینکنندهای در تقویت سرمایۀ اجتماعی در عصر ظهور هستند. تقویت این ویژگیها میتواند جامعه منتظران را در افزایش سرمایۀ اجتماعی یاری کند و الگوی مناسبی برای منتظران در عصر غیبت خواهد بود.
الف) توحیدمحوری و اقبال به شرع و دیانت
برترین عاملی که سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی در عصر ظهور میشود، گسترش توحیدمحوری در جامعه است. همۀ افراد جامعه زندگی موحدانهای خواهند داشت. مردم در تمام تعاملاتشان، توحیدمحوری را رعایت میکنند و جامعۀ منسجم و یکپارچهای بر محور خدامحوری تشکیل خواهد شد.
در روایتی آمده است که وقتی حضرت مهدی(عج) ظاهر میشود، دین اسلام را بر فرقههای مختلف عرضه میکند، اگر از روی اختیار اسلام آوردند، حضرت آنها را به نماز و زکات و آنچه به یک مسلمان امر شده است، امر میکند. اگر قبول نکنند، گردنشان را میزند تا اینکه کسی در مشرق و مغرب باقی نمیماند مگر اینکه خداوند را قبول دارد و موحد است. یا در روایت دیگری آمده است که در عصر ظهور، مردم به شرع و دیانت اقبال میکنند و آن را میپذیرند. بنابراین، جامعهای که فرهنگ عمومی آن، توحیدمحوری باشد و عموم مردم موحد و خداپرست باشند، همه در یک مسیر و بر اساس یک فرهنگ دینی زندگی میکنند که خود، عاملی در راه گسترش سرمایۀ اجتماعی است.
ب) امامتمحوری
بعد از توحیدمحوری، عامل دومی که سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی در آن زمان میشود، امامتمحوری است که همۀ شیعیان حول محور امام جمع میشوند. امام در رأس هرم جامعۀ اسلامی، عامل مهمی در برقراری ارتباط میان افراد و انسجامبخشی میان آنان به شمار میرود. در روایت آمده است که وقتی حضرت مهدی(عج) قیام میکنند، خداوند، همۀ شیعیان را از شهرهای مختلف حول محور امام جمع میکند. یا آنقدر محبت و علاقه و پیوند عاطفی بین مردم و امام وجوددارد که مردم به امام زمان(عج) گرایش پیدا میکنند و دور او حلقه میزنند و جمع میشوند، همانطور که زنبور عسل دور ملکه خودجمع میشود. بنابراین، امام، عامل مهمی در تقویت پیوندهای اجتماعی در میان افراد جامعه خواهد بود و به تقویت سرمایۀ اجتماعی کمک میکند.
ج) گسترش ارزشهای دینی
1. یکی از ارزشهای دینی که در عصر ظهور گسترش پیدا میکند و عاملی است برای عمق بخشیدن پیوند در میان جامعه، اقبال مردم به نماز جماعت است. برگزاری نمازها در اجتماعها بیانگر تقویت پیوندهای اجتماعی است.
2. مصداق دومی که در جامعۀ مهدوی مطرح است و گسترش ارزشهای دینی را در آن جامعه نشان میدهد، ادای امانت است که خود از نشانههای پیوند عمیق مردم با یکدیگر به شمار میرود.
دو بخش مهم تشکیلدهندۀ سرمایۀ اجتماعی در جامعه، اعتماد و پیوند است. گسترش نمازها به جماعت و گسترش آن در اجتماعات نشاندهندۀ گسترش پیوندها میان مردم است. ادای امانت در جامعۀ مهدوی نیز از نشانههای تقویت اعتماد در میان افراد جامعه به حساب میآید و گسترش این ارزشها در آن جامعه، نماد تقویت سرمایۀ اجتماعی است.
د) اوج شکوفایی امنیت فردی و اجتماعی
در عصر ظهور، امنیت فردی و اجتماعی حاکم است و این امنیت چنان به اوج میرسد که گرگ و گوسفند در یک مکان به سر میبرند و بچهها با مار و عقرب بازی میکنند و این حیوانات، آنان را آزار نمیدهند. غیر از ظاهر این روایات، معنای کنایی هم از آنها میتوان استفاده کرد که منظور، مطلق امنیت اجتماعی در جامعه است و این مثالها، اوج امنیت در آن دوران را نشان میدهد. از اینرو، از ناحیۀ دیگران هیچ آزاری متوجه افراد آن جامعه نمیشود. در روایت دیگری هم آمده است که در عصر ظهور، نه خونی به ناحق ریخته میشود و نه کسی، خوابیدهای را بیدار میکند. پس همه در آسایش کامل به سر میبرند و افراد برای حقوق اجتماعی دیگری احترام قائلاند و این رفتارهای اجتماعی، عاملی برای تقویت سرمایۀ اجتماعی محسوب میشود.
هـ) مبارزه با شبکۀ مخل روابط اجتماعی و ناهنجاریهای اجتماعی
در زمان ظهور حضرت، یکی از اقدامات امام زمان(عج) که سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی میشود، مبارزه با شبکههای مختلکننده روابط اجتماعی و مبارزه با مظاهر فساد است. مصداق یکی از این موارد، وجود دجال در جامعه است که مظهر فساد و عامل گسترش فساد و ناهنجاری در جامعه به شمار میرود.
امام زمان(عج)، هر عاملی را که مظهر فساد و ناپاکی و مخل اعتماد و پیوندهای اجتماعی است، از بین خواهد برد؛ چراکه مظاهر فساد و انسانهای فاسد، شبکه روابط اجتماعی سالم بین مؤمنان و ساختار جامعۀ اسلامی را بر هم میزنند و این مظاهر فساد در آرمانشهر مهدوی (عصر ظهور) محو میشوند. در روایتی آمده است که کارهای خلاف و فاسدی که دجال در جامعه گسترش میدهد، از این قبیل است: ادعای الوهیت میکند، زنا و لواط را مباح میکند؛ بقیه مناهی از جمله مباشرت و اختلاط زنان و مردان را جایز میشمارد؛ یاران و اطرافیانش در خوردن گوشت خوک و شراب خواری زیادهروی میکنند تا اینکه بیبندوباری و فسق و فجور رواج پیدا میکند. در این هنگام، حضرت مهدی(عج) او را میکشد.
یکی دیگر از مظاهر فساد که سبب فروپاشی جامعه میشود، فساد اقتصادی و گسترش رباست؛ چراکه گسترش ربا در جامعه، بسیاری از پیوندهای عمیق بین مردم و خانوادهها را از بین میبرد و عامل مخربی در تقویت روابط و پیوندهای اجتماعی و خانوادگی است. در عصر ظهور، این مظهر فساد هم برچیده میشود و جامعه از عوامل مخرب سرمایۀ اجتماعی تهی میگردد. بنابراین، جامعۀ مهدوی به جامعهای موحد، منسجم و یکپارچه تبدیل میشود که راه سعادت و کمال انسانی را خواهد پیمود.
نتیجه
بیتردید، رعایت دستورهای الهی در جامعه منتظران حضرت مهدی(عج) از جمله صله رحم، وفای به عهد و دوری از برخی ناهنجاریها در جامعۀ منتظران حضرت از جمله آزار مؤمن، دروغ، مکر، حیله و خیانت و تأکید بر شاخصههای سرمایۀ اجتماعی در عصر ظهور سبب افزایش سرمایۀ اجتماعی در جامعه خواهد شد.
منابع
1. آناتومی جامعه: مقدمهای بر جامعهشناسی کاربردی، فرامرز رفیعپور، تهران، انتشار، 1377ش.
2. آینده جهان، رحیم کارگر، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود.
3. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، دارالاحیاءالتراث العربی.
4. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.
5. «دین، سرمایۀ اجتماعی و توسعه اجتماعی فرهنگی»، محمود کتابی و دیگران، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان (علوم انسانی)، 1383ش.
6. رابطه سرمایۀ اجتماعی با هویت اجتماعی دانشجویان، «مطالعه موردی یازده دانشگاه دولتی شهر تهران»، فریدون وحیدا و دیگران.
7. سرمایۀ اجتماعی، اعتماد،دموکراسی و توسعه، کیان تاجبخش، ترجمه: افشین خاکباز و حسن پویان، تهران، شیرازه، 1384ش.
8. الغیبة، محمد بن ابراهیم نعمانی، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، بیتا.
9. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، چاپ دارالکتب الاسلامیة، 1365ش.
10. کمال الدین و تمام النعمة، محمد بن علی بن بابویه قمی(صدوق)، قم، انتشارات جمکران، بیتا.
11. مسائل اجتماعی ایران، محمود شارعپور، انجمن جامعهشناسی ایران، تهران، آگه، 1383ش.
12. مقدمهای بر خدمات اجتماعی در اسلام، محمد زاهدی اصل، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، 1370ش.
13. منتخب الاثر، لطفالله صافی گلپایگانی، مکتب الصدر.
14. منتخب الاثر، لطفالله صافی گلپایگانی، مؤسسة سیدة المعصومة، 1421ق.
15. منتخب میزان الحکمة، محمد محمدی ریشهری، تلخیص: سیدحمید حسینی، قم، دارالحدیث، 1380ش.
16. وسائل الشیعة، محمدبن حسن حر عاملی، تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، انتشارات دار احیاء التراث العربی.