باور به مهدی4 یکی از اصیلترین باورها نزد شیعیان آن حضرت میباشد، بروز و ظهور این باور را در رفتارهای آنان میتوان به تماشا نشست از جمله آنها حضور عاشقانه مهدی باوران در مسجد مقدس جمکران میباشد به ویژه در سهشنبه شبها، اما در این بین شاهد رفتارهایی به اسم باور به مهدی4 میباشیم که چندان با آموزههای مهدویت سازگار نیست. در این نوشته تلاش شده به عمدهترین آسیبهای رفتاری که جنبه اجتماعی دارد پرداخته شود. احصای این آسیبها محصول حضور مداوم نگارنده در آن مکان شریف در شبهای چهارشنبه بوده است که امید است گاهی در جهت رفع برخی آسیبها باشد.
یک راهکار برای جلوگیری از صدای بلند موسیقی در اتومبیلها
- استفاده از تبلیغات راهنمایی و رانندگی برای نمایش ضررها و آسیبهایی که ممکن است به خاطر همین صداهای بلند ایجاد کند که اگر این کار را تلویزیون انجام دهد مطمئناً نتیجه بهتری خواهد داشت و از این طریق بینش مردم حداقل تعداد کمی تغییر خواهد کرد.
- به نظر من اگر راه و برخورد دوستان مثمر ثمر واقع نشد از جریمههای نقدی استفاده کننده تا قدر پول را بدانند هم اینکه دیگر کار را تکرار نکنند.
- انجام کارهای فرهنگی برای آگاه کردن این افراد
آسيب ؛آسيب شناسي؛مهدويت گرايي؛ مهدي باوران؛ مسجد مقدس جمكران
در این نوشته بنا داریم به حول و قوه الهی برخی از آسیبهای اجتماعی مهدویتگرایی که دامنگیر معتقدان به حضرت شده یا احتمال میود به آنها مبتلا شوند را بررسی نماییم آن هم با تمرکز بر رفتارهای مهدیگرایان در مسجد مقدس جمکران در سهشنبه شبها و علت و معیار ما در تمرکز بر رفتارهای مهدیباوران در مسجد مقدس جمکران آن است که:
عمده مهدیباوران، جمکران را عرصه ابراز ارادت خود به حضرت میدانند و تلاش میکنند اوج محبت خود را به حضرت با آمدن به آن مکان نشان دهند (موضوع مشترک).
تجمع بینظیر مشتاقان به حضرت در یک مکان محدود، امکان بررسی و ثبت و ضبط رفتارهای مهدیباوران را بهتر فراهم میکند؛ براساس برخی آمار سالانه حدود 14 میلیون مشتاق حضرت به آن مکان شریف، میآیند (مکارم شیرازی، 1385:51).
جنبه ظهور و بروز رتارهای معطوف به حضرت (تظاهرات رفتاری) در آن مکان آشکارتر و واضحتر است.
زمینه بروز رفتارهای آسیبی در آن جمع بیشتر است. (رفتارهای جمعی)
توضیح اینکه: جمع به گروهی اطلاق میشود که رفتار گروهی از خود نشان دهد و از ویژگیهای جمع آن است که یک گروه ناپایدار (موقتی) و بدون ساختار است که از هیچگونه تقسیم کار و سلسله مراتبی برخوردار نیست. (کوئن 137/246)
معمولاً افراد وقتی در جمع قرار میگیرند از آنها رفتار یا عمل جمعی سر میزند که از ویژگیهای رفتار جمعی آن است که خود انگیخته، عاطفی و پیشبینی ناپذیر است (همان، 247) پس در جمعهایی که احساس و عاطفه حالت غالب را دارد و از طرفی چون احساسات حد و مرز مشخصی خصوصاً در نز عوام ندارد لذا ممکن است شخصی واکنشی عاطفی از خود نشان دهد و از او به شخص دیگر سرایت کند و همینطور کل جمع را فرا بگیرد و یا اکثر مردم چنین رفتاری را از خود نشان دهند. با توجه به این نکته تجمع افراد زیادی در یک شب (سهشنبه شب) آن هم در چند ساعت ویژه ـ بین 8 تا 11 شب ـ در یک مکان نسبتاً محدود به نام مسجد مقدس جمکران ـ تجمعی که ناپایدار است و موقتی و تا چند ساعت دیگر همه یا اکثریت از هم جدا میشوند و نظارت خاصی بر رفتارهای عاطفی آنها اعمال نمیشود، لذا به محض یک اقدام عاطفی براساس نظریه سرایت (کوئن، 250، 137) بقیه افراد نیز آن عمل را انجام میدهند هرچند چندان پایه و اساس نداشته باشد مثل بوسیدن درب چاه عریضه، لذا گفته میشود در اینگونه جمعها، زمینه بروز رفتارهای آسیبی بیشتر است.
منظور آسیبهایی است که در رفتار و کردار مهدی باوران در مسجد مقدس جمکران نمایان است و بروز و ظهور خارجی دارد به طوری که هر بیننده در صورت دقت و تامل متوجه آنها خواهد شد.
1. نمادگرایی افراطی
نماد در لغت به معنای نمود (نمودن) است. نمودن یعنی نشان دادن، ارائه دادن، آشکار کردن، به نظر رساندن، نمایش دادن، معرفی کردن و شناساندن، علامت
از جمله معانی نمود، نمایشی که مترادف با نماد است، نمایش، ظهور، تجلی، علامت، دلیل، رهنما. (دهخدا، 1376، 20119) تعاریفی که برای نماد و مصدر آن نمودن، بیان شده همگی یا بیانکننده یک معنای واحد هستند و یا اینکه به لوازم آن معنا اشاره دارند و آن معنای واحد، ظهور و یا ارائه یک حقیقت است که در قالب مصدر به صورت ظهور کردن و ارائه دادن بیان میشود.
بنابراین نماد آن چیزی است که در ورای خود چیز دیگری را نشان دهد «چیزی که جای چیز دیگری را میگیرد و بر آن دلالت میکند» (گیروشه، 1367، 95) و (پارسانیا، 1373، 12) کما اینکه امیرالمؤمنین7 میفرمایند: ما لله آیۀ اکبر منی (کلینی، 1388، ق/207) برای خدا آیه و نشانهای بزرگتر از من نیست، یعنی با نگاه به حضرت و رفتار او میتوان به خدا رسید و خدا را در وجود حضرت یافت. در برخی روایات نیز وارد شده که با افرادی دوست شوید و نشست و برخواست نمایید که دیدن آنها شما را بیاد خدا بیندازد (مجلسی 1403 ج 77:، 147) بنابراین بر طبق این روایات انسانهای مؤمن نماد و نشانه خدا هستند. نماد را به نمادهای فردی و جمعی و طبیعی و قراردادی دستهبندی میکنند.
نمادهای طبیعی مثل دود که نشان و علامت آتش است یا خاک مرطوب که نشان بارندگی است. نمادهای قراردادی توسط افراد وضع میشود مثل چراغ سبز راهنمایی سر چهار راه که علامت حرکت است. نمادهای اجتماعی عموماً قراردادی هستند و اهمیت نمادها در نمادهای جمعی است نه در نمادهایی که به صورت فردی پدید میآید چو افراد جامعه در آنها اشتراک دارند که این باعث انسجام و همبستگی افراد هست و در حفظ جمع میکوشد. (جولیوس گولد ویلیام، ل. کولب، 1376، 867)
جمکران نمادی است دینی و مذهبی یعنی مربوط به مذهب است و در ورای خود، انسان را به معنویت و عالم ماوراء طبیعت رهنمون میکند چون اسم مسجد آشکارا بر عبودیت در برابر خدا اشاره دارد، از طرفی نام آن مکان بنام صاحبالزمان میباشد که افراد و زائران را به سمت و سوی حضرت متوجه میکند، لذا بسیاری از مشتاقان به عشق حضرت عازم آن مکان مقدس میشوند. آنچه به عنوان آسیب میتواند در باب نماد بودن آن مکان مقدس اشاره کرد آن است که جنبه نماد بودن آن غلبه داشته باشد بر جنبه حقیقت آن و واقعیتی که در ورای آن نهفته است، به این معنا که: آن مکان مقدسی که یک نماد مذهبی است و در ورای خود، خدا و بندگی خدا را به نمایش میگذارد و شناخت و معرفت حجت خدا و نزدیکی به آن وجود مقدس را و به نظر میرسد اصل هدف از دستور تأسیس آن مکان توسط حضرت حجت4 نیز همین بوده است کما اینکه حضرت به حسن بن مثله جمکرانی فرمودند:
«به مردم بگو تا به این مکان روی بیاورند و آن را عزیز و گرامی بدارند و در آن چهار رکعت نماز بجای آورند... هرکس این نماز را بخواند مانند آن است که در کعبه نماز خوانده باشد». (تونهای، 1384، 646)
علما و اندیشمندان دینی نیز به این امر سفارش کردهاند: حضرت آیتالله مکارم شیرازی در مسجد مقدس جمکران فرمودند: «برادران، عزیزان، امشب (شب نیمه شعبان) که آمدهاید اینجا... با یک روحیه تازه برگردید، آدم نویی شوید از جمیع گناهان توبه کنید، خودتان را به خدا برسانید و در سایه حضرت مهدی قرار بگیرید... (واحد تحقیقات مسجد جمکران، 1373، 73)
در مورد دیگری فرمودهاند: یکی از عزیزترین مکانهای عبادت نیز اینجا (مسجد مقدس جمکران) میباشد. (همان، 8)
آیتالله مصباح یزدی نیز در سخنرانی در جمع مشتاقان حضرت در آن مکان مقدس فرمودهاند:
سفارش من به شما جوانان و نوجوانان عزیز این است که... در کسب علوم و معارف اهلبیت: کوتاهی نکنید، بلکه بکوشید همواره ایمانتان را تقویت کنید و دلهایتان را همیشه نورانی و از آلودگیهای گناه پاک نگهدارید. (مصباح یزدی، 1383، 117)
این نماد دینی کارکردهای مثبت اجتماعی هم دارد مثل تجمع مؤمنین در یک مکان دور هم حول یک محور و ایجاد مشارکت بین آنها به طور مستمر که این هم نکته مثبت و خوبی است اما اگر فقط به حیثیت نماد بودن آن پرداخته شود یا حداقل توجه بیشتری به آن باشد این آسیب است یعنی دال اولویت پیدا کند بر مدلول. به بیان دیگر توجه افراطی یا بالاصاله به نماد آنست که معنا و حقیقت پنهان شود یا کمرنگ گردد و بازار ظاهر رونق بیشتری از آنچه شانس است بگیرد چیزی شبیه جریان عاشورا و عزاداری سالار شهیدان حسین بن علی که توجه به نمادها مثل هیأتها، مداحان، ابزار آلات و... چنین بها داده میشود.
این یک آسیب است در امر مهدویت که کمابیش در رفتار برخی دوستداران حضرت که به آن مکان شریف میآیند و حتی بعضاً در سیاستهای مسؤولان آن مسجد محترم نیز مشاهده میشود که از باب نمونه به چند مورد اشاره میشود:
نمونههایی از نمادگرایی افراطی در امر مهدویت:
1-1- اصل شدن حضور در جمکران به طوری که برخی زوار صرف آمدن به آن مسجد مقدس برایشان موضوعیت دارد بدون اینکه توجه داشته باشند این مکان میتواند و باید زمینه رسیدن به حدی از رشد فکری و معنوی و رفتاری باشد که مسجد بیانگر آن است و دلیل ما بر اینکه برای برخی صِرف آمدن موضوعیت پیدا کرده آن است که تغییری در رفتار آن دسته از زائران ایجاد نمیشود و حتی برخی در همان مکان اعمالی انجام میدهند که قطعاً در تعارض با آن چیزی است که آن مکان، نماد و نشاندهنده آن است یعنی عبمودیت و بندگی و نزدیکی به حجت خدا.
2-1- انحصار حضور در مسجد در شب چهارشنبه؛ اگر مسجد مقدس جمکران نمادی است از معنویت و بندگی و حضرت صاحبالامر عجلالله تعالی فرجه، پس در همه لحظههای زمانی میتواند نمایانگر این مطلب باشد نه فقط در شب چهارشنبه و به نظر میرسد اینکه در آن شب سیل عظیمی از زواز به آن مکان تشریف میآورند، گرچه بسیار بجا و نیکوست ولی اینکه تصور شود حضور در آن شب یک ویژگی خاصی دارد، به طوری که در بقیه ایام هفته آن ویژگی نیست، چندان وجه علمی و دینی ندارد تنها مستند آن دستور امام به حسن مثله جمکرانی است مبنی بر ذبح گوسفند و توزیع گوشت آن در روز چهارشنبه بین زوار لذا از این برداشت شده که شب چهارشنبه مورد نظر حضرت بوده است. (تونهای، 1384: 472) به غیر از این برداشت سلیقهای مدرک معتبری مبنی بر تأکید حضور در شب چهارشنبه یافت نشد حتی در سیره برخی بزرگان هم که مقید به مشرف شدن به آن مکان عرشی بودهاند نیز این مطلب شهرتی ندارد که مثلاً فلان عالم فقط در شبهای چهارشنبه در مسجد حضور مییافته است. (حیدری، 1382)
3-1- بعد از توجه به نماد دیگر احساس وظیفهای در وجود خود نبیند و همین را برای خود غنیمت بشمارد و به همان راضی باشد و احساس کند وظیفه خود را با آمدن به مسجد و دیدن آن مکان انجام داده است و حتی گاهی آنقدر جذب آن نماد شود که از محتوا و آنچه این نماد بیانگر آن است غافل گردد.
نمونههای بارز دیگری از توجه افراطی در امر نمادها در باب مهدویتگرایی میتوان به جشنهای نیمه شعبان اشاره کرد که بسیاری از مشتاقان جوان مهدیباور مدتها قبل از نیمه شعبان جهت تزیین و چراغانی محل و کوچه و خیابان خود تلاش میکنند و به همین نکته بسنده میکنند و یا حداقل آنطور که انتظار میرود به ماورای آن نمادها توجه چندانی نمیکنند و آنچه جای تأسف دارد اینکه در برخی موارد حتی در قالب همین نمادها، به اموری پرداخته میشود که هیچ سنخیتی با صاحب نماد ندارد مثل پخش ترانهها و یا اختلاطهای زن و مرد و نگاههای مسموم.
نتیجه اینکه جمکران به عنوان نماد حضرت باید به گونهای باشد که در قالب توجه به آن بتوان با فرهنگ مهدویت آشنا و آنرا در وجود خود و جامعه نهادینه نمود. همچنین در جشنهای نیمه شعبان.
اما برخی از سیاستهای فرهنگی مسجد جمکران نیز طوری است که بنظر میرسد به جنبه حقیقی و مدلول آن کمتر توجه شده است یا حداقل آنطور که شایسته است توجه نشده است که از باب نمونه به چند مورد اشاره میشود:
4-1- غلبه زیباسازی به نحوی که گاهی اوقات آنچنان این ظاهرسازی غلبه دارد که افراد از ورای نماد غافل میشوند به طوری که برخی تلاشهای فرهنگی هم توان هدایتگری خود به سمت ماورای نماد را از دست میدهند برای نمونه چند مورد بیان میشود:
الف: اطراف محراب مسجد مقدس را با چراغهای سبز مخصوص روشن کردن.
ب: اطراف چاه عریضه را با چراغهای سبز و تابلوهای سبزنما مزین کردن، حتی محفظه آهنی که روی چاه نصب شد نیز رنگ سبز دارد.
پ: اختصاص یک یا دو کیوسک (که آنها نیز با رنگ سبز تزیین شده و در شبها لامپ مهتابی سبز در بیرون آن روشن است) مخصوص فروش برگههای عریضه.
5-1- غلبه امور مربوط به جذب هدایا بر راهنماییهای دینی
الف: وجود دو مکان ثابت مکعب شکل با دو گنبد فیروزهای در بدو ورود به مسجد جهت اخذ هدایای مردم که یکی از آنها در طول ایام هفته باز است و اطراف آن نیز از بیرون با لامپ سبز مزین شده است.
ب: وجود چند کیوسک مخصوص جذب هدایا با ظاهری زیبا و امکانات مناسب و رنگ سبز در مقایسه با کیوسکهای پاسخ به سؤالات شرعی و دینی و شبهات اعتقادی که چند مورد بود آن هم با رنگ قهوهای سوخته.
پ: وجود دو صندوق شیشهای که داخل آنها مهتابی سبز رنگ روشن است، در اطراف محراب مقدس جهت هدایای مردم و جالب است که در پایین همان صندوقها با پارچه مخملی سبز رنگ این آیه شریفه نوشته شده «و من یعمر مساجدالله» (توبه/ 18) و ذیل آن نوشته: خداوند کریم هدایای شما مؤمنین را به مسجد مقدس جمکران قبول نماید.
ت: تعداد کیوسکها و صندوقهای جذب هدایا در مقایسه با کیوسکهای پاسخ به سؤالات:
تعداد کیوسکهای جذب هدایا 18 عدد، تعداد صندوقهای ثابت که در سطح حیاط مسجد نصب شده است آن هم با رنگی سبز و نصب پوستر صاحبالزمان روی آن: 33 صندوق
لازم به ذکر است که در شبهای چهارشنبه تعداد زیادی صندوق سیار نیز در گوشه و کنار جهت جذب هدایا گذاشته میشود خصوصاً ورودیهای مسجد.
اما تعداد کیوسکهای پاسخگویی به سؤالات شرعی و اعتقادی در مجموع 5 عدد بود.
بگذریم از مکان نصب کیوسکهای جذب هدایا که عموماً مکانهای حساس و پر تردد است مثل ورودی چاه عریضه و مسجد مقدس ولی مکان نصب کیوسکهای پاسخ به سؤالات عموماً مکانهای خلوتتری است. البته شاید این بدلیل آن باشد که سؤالکننده راحتتر بتواند سؤالش را مطرح نماید که قابل قبول است. ولی اینکه سؤالکننده در بیرون کیوسک بایستد و حداقل مکان مناسبی در داخل کیوسک فراهم نباشد تا راحتتر و بدون دغدغه سؤال خود را مطرح نماید، قابل اغماض نیست.
ث: جهت جذب هدایا خصوصاً چند کیوسک و صندوق به طور شبانهروزی آماده دریافت هستند اما در مورد پاسخگویی به سؤالات، عمده در شبهای چهارشنبه فعال است.
از عوارض توجه افراطی به نمادها، غفلت از امور اصلی و مهم میتواند باشد که به نمونههایی اشاره میشود:
1. در کل فضای مسجد و حیاط چند تابلوی تبلیغاتی نصب شده با کیفیت پایین و غیرجذاب که در بررسی معلوم شد توجه زوار به آنها بسیار محدود است، البته مطالبی که داخل آنها نصب شده بود خوب بود ولی از جهت قالب چندان جذاب نبود. هم از جهت نوع کاغذ و طراحی و هم از جهت سبک نگارش. از باب نمونه: در یکی از تابلوها چند کاغذ در قطع 4A بود که یکی از آنها عکس حضرت امام و مقام معظم رهبری بود و یکی اطلاعیه جذب سرباز وظیفه برای خدمت در مسجد جمکران، اعلام برنامه هفتگی مسجد، مسأله شرعی (حکم سقط جنین از منظر مراجع تقلید) و یک روایت اخلاقی و اعمال مسجد مقدس.
2. در کل محوطه مسجد چند پارچه نصب شده که زائران را به رعایت برخی امور اخلاقی دعوت میکند:
- حجاب پاسداری از خون شهیدان است.
- برادر نگاهت را و خواهر حجابت را به خاطر امام زمان حفظ کن.
- خواهرم حفظ حجاب خواست امام زمان است.
- چادر حجاب فاطمی است.
جالب است که از نوع پیامهای این نوشتهها میتوان پی برد که مسؤولان خدوم و زحمتکش فرهنگی آن مکان شریف، متوجه این نکته شدهاند که برخی زائران ناهنجاریهایی را مرتکب میشوند، ولی کیفیت آن پارچهها در حد بسیار پایین بود به طوری که برخی از آنها رنگ و رو رفته و بسیار نازیبا بود خصوصاً پارچهای که زیر درختان در اطراف چاه عریضه نصب شده بود به طوری که آنچه از فضولات گنجشکان! در آن به چشم میآمد بیشتر بود از نوشته روی آن که سفارش به حجاب بود.
ح: تعداد افراد فعال در واحد فرهنگی مسجد به گفته مسؤول واحد فرهنگی 4 نفر کادر ثابت میباشند، البته در شبهای چهارشنبه حدود 25 نفر طلبه و روحانی جهت پاسخگویی به سؤالات در مسجد به صورت افتخاری حضور پیدا کنند.
خ: بودجهای که به امور فرهنگی اختصاص مییابد، به گفته مسؤول آن، در هر ماه به 3 میلیون تومان هم نمیرسد که این مبلغ باید جهت هزینه سخنران، مداح، نیروهای ثابت و غیرثابت، فعالیتهای فرهنگی دیگر و... بشود.
پیامدهای منفی توجه افراطی به نمادها برای مهدیباوران نیز میتواند امور ذیل باشد:
1. عدم تحرک و پویایی درونی و روحی در عین فعالیتهای جسمانی فردی و اجتماعی به طوری که رعایت حقوق یکدیگر در آن تجمعات گاهی اوقات کمرنگ میشود و اینگونه نیست که هر هفته از هفته قبل رشد مثبت در جهت کیفی داشته باشد.
2. گرایش به موعود و حضرت حجت4 در سطح و عدم تعمق در حقیقت انتظار و وظایف عصر غیبت خصوصاً مثل عکس یادگاری گرفتن و فیلمبرداری از گنبد مسجد، محراب مسجد و سایر مکانها که به صورت یک امر رایج و عمومی در آمده است خصوصاً عکسبرداری و فیلمبرداری با گوشیهای همراه که فراگیر شده است یا تهیه سوغاتی (عطر جمکران) که گرچه امر پسندیدهای است، ولی اکتفا به این تنهایی آسیب است.
3. انجام و شیوع برخی اعمال و حرکات جمعی که هیچ سنخیتی با آنچه نماد بیانگر آن است، ندارد یا حداقل سنخیت را داراست مثل انجام برخی امور ناهنجار اخلاقی از قبیل عدم رعایت پوشش اسلامی، ایجاد مزاحمت برای یکدیگر، عدم کنترل چشم و...
دومین آسیب در حیطه رفتارهای مهدیباوران که متأسفانه کمی رواج یافته است، استفاده ابزاری از نام و یاد حضرت جهت منافع دنیوی خویش میباشد،...
اینکه از نام و یاد حضرت جهت منابع روحی و روانی باشد نه دنیوی صرف آن هم در حد خود نوعی آسیب است، مثل برخی زائران که برای آرامش روح و روان خود و نجات از سرخوردگی به آن مکان شریف میآیند گرچه این خوب است ولی اکتفا کردن به این، چندان مطلوب نیست. یا برخی از مهدیباوران عزیز که چهل صباح دعای عهد را تلاوت میکنند و دیگر رها میکنند، چون دنبال رسیدن به این بودهاند که حضرت را ببینند در دنیا یا در رجعت که در واقع خواندن دعا امر مطلوبی است ولی والاتر از آن اینکه دنبال حتی این منابع هم نباشند؛ آیتالله مصباح در این زمینه میفرمایند: هر عاشقی به طور طبیعی دوست دارد با معشوق خویش ارتباطی برقرار کند... و از دیدار و همنشینی با او لذت ببرد در چنین عشقی خودخواهی وجود دارد اما عاشق پاکباخته، در اندیشه التذاذ خودش هم نیست... دیگر در این اندیشه نیست که از او چیزی دریافت کند و بهرهای ببرد (مصباح 1383: 18) به تعبیر دیگر اینکه فقط حس نیازمندی انسان را به سمت و سوی مهدی4 بکشاند این نوعی آسیب است مثل نیازهای جسمی، نیاز به آرامش و... به طوری که اگر آن مشکل را نمیداشت یا از طریق دیگر قابل حل بود شاید سراغ حضرت نمیرفت.
نمونههایی از این آسیب در رسیدن به مقاصد دنیوی و فردی:
الف ـ چاپ و نشر کتب و مقالات و مجلات پیرامون حضرت با محتوای ضعیف جهت کسب درآمد یا کسب موقعیت که متأسفانه برخی از کتابهایی که پیرامون حضرت نوشته یا مقالاتی که چاپ میشود، چندان بار معرفتی ندارد و در حد بسیار ضعیفی از جهت محتوایی قرار دارد.
ب ـ استفاده از مقاله دیگری به نام خود. در مواردی مشاهده شده که برخی مقالات که جهت یک همایش پیرامون حضرت ارسال شده است، فتوکپی مقالهای بوده که قبلاً در یک نشریه چاپ شده بود و طرف آن را به اسم خود آن هم بدون هیچ تغییری برای همایش فرستاده است. (در مقالات ارسالی برای سومین همایش بینالمللی دکترین مهدویت در شهریور 86)
پ ـ رانندگان محترمی که در مسیر قم ـ جمکران مسافرکشی میکنند و مسافران را به آن مکان مقدس میرسانند، موارد زیادی مشاهده شده که زائران مبلغ ناعادلانهای دریافت نمودهاند که برای بنده بارها اتفاق افتاد حتی بیشتر از کرایهای که تصویب شده بود و این امر وقتی که زائر غریبه باشد، بیشتر نمایان است یا در ایامی مثل شبهای چهارشنبه و ایام نیمهشعبان، به طوری که در شب نیمهشعبان امسال (1386) موتورسیکلتهای مسافربر از هر مسافر از فلکه 72 تن (ورودی قم از سمت تهران تا جمکران، مبلغ 3000 تومان میگرفتند. ناگفته نماند جدیداً خودروهای مسافرکش مسیر قم ـ جمکران در شبهای چهارشنبه کمی سازماندهی شدهاند و نظم نسبی حاکم شده است که جای تقدیر از مسؤولان را دارد.
ت ـ مغازهها و بازار اطراف مسجد مقدس جمکران بیشترین مورد آسیب و ناهنجاری مورد نظر (و سایر ناهنجاریهای اخلاقی) در این بخش مشاهده میشود که قبل از پرداختن به آن ذکر دو مقدمه لازم است.
مقدمه اول: بازارچهای در ضلع شرقی مسجد مقدس جمکران واقع شده است، روبروی دربهای 5 و 6 از شلوغترین ورودیها به مسجد در شبهای چهارشنبه چرا که محل پارکینگ وسایل نقلیه کاروانهایی که از شهرستانها میآیند در پشت بازارچه است. به طوری که تقریباً بخش عمدهای از زائران از کنار یا داخل بازارچه باید عبور کنند تا وارد فضای مسجد مقدس جمکران بشوند.
مقدمه دوم: نام بازارچه به نام مقدس 15 شعبان میباشد (مجموعه خدماتی ـ رفاهی 15 شعبان)؛ نام بسیاری از مغازهها نیز مزین به نامهای متبرک و مذهبی میباشد که به چند مورد اشاره میشود:
ساندوچ مهدی، سوپر مارکت فدک، سوهان میلاد نور، محصولات فرهنگی فدک، محصولات فرهنگی یاس کبود، عطر جمکران، ساندویچ ولیعصر، فروشگاه صالح، فروشگاه ملیکا، آدینه، ساندویچ موعود، محصولات فرهنگی خورشید آل یاسین، سوهان سیدحسینی، سوهان میلاد، خرازی مهدی، فروشگاه ولیعصر، بوستان فرهنگی قائم، گل مریم، سالن غذاخوری نرگس.
به نظر میرسد انتخاب اسم مغازهها به اختیار خود صاحب مغازهها بوده است یعنی از طرف مسؤولان اجباری در انتخاب نامهای مذهبی نبوده چون برخی مغازهها اسمهای معمولی و غیرمذهبی انتخاب کرده بودند.
اما آسیبهای این بخش:
1. گرانی قیمت کالاها و خوراکیها در مغازههایی که به نام حضرت مزین است در واقع گویی از نام حضرت برای جذب مشتری و نفع مادی بهرهبردرای میشود.
2. فروش کالاها و محصولاتی که هیچ تناسب و سنخیتی با آن مکان مقدس ندارد، آن هم در مغازههایی که نام مذهبی و حتی مرتبط با حضرت مهدی4 را انتخاب کردهاند و در بیشتر موارد نوارهای مداحی مربوط به حضرت در آنها پخش میشود ولی به اسم حضرت دنبال فروش کالاهایی است که مشتریهای خاص دارد (عموماً دختران و پسران جوان) و از این طریق در پی کسب درآمد است، چون سلیقه و تقاضای مشتری برایش مهم است، لذا بر همان اساس جنس میآورد و نام حضرت را بر مغازه میگذارد تا جنبه تقدسی آن هم حفظ شود و از جهت دیداری زائر را به سمت خود بکشد و با پخش نوار هم از جهت شنیداری زائران را جذب میکند، اما نمونههایی از کالاهایی که در اکثر مغازهها (به جز مغازههای کتاب فروشی (2 مغازه) و مغازههای خوراکی) به فروش میرود:
- انواع و اقسام عروسکها در اندازههای مختلف و با رنگهای متنوع از عروسک دارا و سارا تا عروسک باربی و حتی عروسکهایی که تمام اندام آنها نمایان است.
- مجسمههای متعدد از انسان و حیوانات مختلف خصوصاً مجسمههای عروس و داماد با وضعی بسیار زننده که قلم از بیان آنها شرم دارد.
- آلات و ابزار موسیقی البته از نوع اسباببازی آن در پشت ویترین بسیاری از مغازهها که برای فروش به اندازه کافی داشتند.
- فروش انواع و اقسام نوارهای موسیقی محلی و غیره و آلبومهای متعدد خوانندگان مختلف
- فروش اسباب و وسایل سرکاری که برخی بسیار زننده است از قبیل چای بادآور، اسپری بدبو، بادکنک بیادب، چسب بدبو و...
- فروش لوازم آرایشی برای خانمها
لازم به ذکر است که معمولاً در مکانهای زیارتی که زائران و مشتاقان فراوانی دارد، در کنارش بازار خرید و فروش و تهیه سوغاتی نیز گرم بوده است خصوصاً که در آموزههای دین هم تهیه سوغاتی به زائر سفارش شده است (قمی، 1416: 177) ولی در هر حال ایجاد سنخیت بین مکان مذهبی (همانطور که در نام مغازهها نمایان بود و حتی برخی بر روی شیشه مغازهها جملاتی نوشته بودند که یاد حضرت را زنده میکرد مثل بر جمال مهدی صلوات، اللهم عجل لولیک الفرج و... یا تصاویری که از گنبد مسجد جمکران بر روی برخی مغازهها نصب بود و...) و کالاهای اقتصادی که در آن مکان به فروش میرسد نیز ضروری است.
تجمع تعدادی انسان هم فکر و هم عقیده حول یک محور به ویژه در یک شب خاص و ساعات محدود فرصت بسیار مناسبی است برای بهرهبرداری مفید و حداکثری هم برای زائران و هم برای مسؤولان آن مسجد محترم، در جامعهشناسی از این فرصتهای عظیم به عنوان زمینهایی برای کسب، سرماه اجتماعی (Social capital) یاد میشود. سرمایه اجتماعی همردیف و بلکه بالاتر از سرمایه اقتصادی، انسانی و... میباشد، چون هرچه سرمایه اجتماعی بیشتر و با کیفیتتر باشد از سایر سرمایهها نیز بهتر میتوان بهره برد. در تعریف سرمایه اجتماعی گفته شده که: ویژگیهایی از یک جامعه یا گروه اجتماعی است که ظرفیت سازماندهی جمعی و داوطلبانه برای حل مشکلات متقابل یا مسائل عمومی را افزایش میدهد مثل رابطه متقابل داشتن، رفتار غیر خودخواهانه داشتن و... (تاجبخش، 1384، 10)
از جمله ویژگیهایی که اگر در یک گروه یا جامعه باشد، جزء سرمایههای اجتماعی آن مجموعه به حساب میآید، میتوان موارد ذیل را نام برد: جهانبینی واحد، ارزشهای مشترک، هنجارهای یکدست، روحیه عدالتخواهی، اعتماد بین افراد، تعاون، همدلی و...
بنابراین میتوان از تجمع مشتاقان حضرت در مسجد مقدس جمکران خصوصاً در سهشنبه شب که خیل عظیمی از مشتاقان حضور پیدا میکنند، به عنوان یک بستر و زمینه مناسب جهت تقویت سرمایه اجتماعی یاد کرد که توانایی و ظرفیتهایی فراوانی جهت اصلاح و حل بسیاری از مشکلات جامعه را دارد مثل، تقویت فرهنگ دینی، گسترش ارزشها و هنجارهای و در مجموع بالا بردن کیفیت و کمیت سرمایههای اجتماعی به عنوان نمونه یکی از مشکلات فعلی جامعه ما فرهنگ فردگرایی افراطی در برابر گرایش به جمع و حس تعاون و همیاری میباشد که در دین نسبت به آن بسیار سفارش شده[1] و از خودمحوری و خودبینی مذمت شده است، اینکه شخص فقط خودش را ببیند و در پی رفاه و لذت شخصی باشد و رعایت حقوق دیگران را نداشته باشد، امری مذموم و ناپسند است،[2] اما ایثار و خدمت به دیگران بسیار سفارش شده است. در این اجتماع عظیم میتوان چنین روحیات مثبت و دینی را ترویج کرد و آنرا تجربه کرد، یعنی مسؤولان محترم فرهنگی مسجد جمکران میتوانند طوری برنامهریزی کننده که عاشقان حضرت چنین ویژگیهای اخلاقی که مورد توجه حضرت بقیۀالله4 هم میباشد و از ویژگیهای رفتاری آن حضرت است (نعمانی، 1376، 304 به بعد) و از طرفی از وظایف منتظران نیز شمرده شده است (موسوی اصفهانی، ج2، ص 1381، متعدد) را در وجود زائران نهادینه نمایند، از طرفی خود زائران نیز با بهرهگیری صحیح و تعمق در معارف مهدوی خود را به ویژگیهای منتظر واقعی آراسته نمایند و جامعه را جامعه منتظر قرار بدهند. اما باید اعتراف کرد از این سرمای عظیم و پر برکت آن طور که باید استفاده نمیشود و به حداقل اکتفا میشود.
از باب نمونه به چند مورد اشاره میشود:
الف ـ برخی از زائران عزیز بیشتر در پی حل مشکلات مالی، جسمی و زندگی شخصی خود هستند (فردگرایی) و از حضرت خواهان رفع آن میباشند که این نکته در پرسشهای مکرری که از افراد شد، کاملاً نمایان بود به طوری که بیشتر افرادی که عریضه مینوشتند و در چاه مخصوص میانداختند، رفع نیازهای معمولی زندگی، خواسته آنها بود.
ب ـ گرایش شدید و زیاد زائران به سمت چاه عریضه خود دلیل دیگری است بر عدم استفاده مناسب و پر برکت از این مکان شریف به طوری که طبق یک بررسی حضوری و همراه با مشاهده، در شب چهارشنبه بین ساعت 8 تا 10 شب (اوج شلوغی مسجد و برنامههای فرهنگی) در هر دقیقه حدود 20 نفر فقط از آقایان (شواهد نشان میدهد گرایش خانمها بیشتر بود و مسؤول فروش عریضه نیز تأکید کرد) وارد محوطه میشدند و به طور متوسط 10 دقیقه معطل میشوند (از تهیه برگ مخصوص عریضه گرفته تا نوشتن و انداختن و بوسیدن درب چاه و احیاناً تصویری از آن مکان برداشتن، که به برکت گوشیهای همراه، فراوان و آسان شده است).
همچنین مسؤول فروش برگ عریضه اعلام کرد به طور متوسط هر شب چهارشنبه بین 6 الی 7 هزار برگ عریضه فروخته میشود و جالب اینکه اوج فعالیت فرهنگی مسجد در همان ساعات بین 8 تا 10 شب میباشد از سخنرانی تا دعای توسط و مداحی اگر فرض را بر 6 هزار نفر قرار دهیم و هر فرد 10 دقیقه وقت صرف کند، مجموعاً 60000 دقیقه جهت امر عموماً فردی صرف شده است و...
پ ـ از موارد دیگر عدم بهرهبرداری مفید در آن مکان شریف، وجود صفهای طولانی جهت دریافت غذای متبرک در جلوی مهدیه فدک (خارج از فضای عمومی مسجد به طوری که صدای بلندگوها هم نمیآید) میباشد به طوری که به گفته یکی از مسؤولان تهیه و توزیع آبگوشت نذری به طور متوسط در هر شب چهارشنبه 20 الی 22 هزار نفر را سرویس میدهند و آنچه از بررسیها به دست آمد هر زائر حداقل نیم ساعت در صف غذا معطل میشود علاوه بر اینکه چندین مکان در داخل حیاط مسجد آب جوش میدهند (و احیاناً چای) که عدهای هم آنجا صف میکشند. علاوه بر همه اینها وقت زیادی در مجموع از زائران محترم توسط خودشان صرف تهیه عکس و فیلمبرداری از خود و خانواده میشود که اگر به طور متوسط هر زائر فقط 5 دقیقه وقت جهت اینکار بگذارد و ما فرض را بر آن بگذاریم که در هر شب چهارشنبه 50 هزار نفر زائر در مسجد حضور داشته باشند، چیزی برابر با 250000 دقیقه (بیشتر از 4 هزار ساعت) وقت تلف شده، ولی بهره مناسبی برده نشده است. علاوه بر همه اینها فرصتهای بسیاری که توسط تعداد زیادی زوار خصوصاً جوانترها در بازارچه همجوار مسجد، برای تهیه سوغاتی (یکی از آداب سفر در اسلام) صرف میکنند که شاید به جرأت بتوان گفت در هر دقیقه بیش از صد نفر وارد این پاساژ و بازارچه میشوند به خصوص که بسیاری از کاروانها که از شهرستانها میآیند محل پارکینگ اتوبوسهایشان اطراف بازارچه میشوند به خصوص که بسیاری از کاروانها که از شهرستانها میآیند محل پارکنیگ اتوبوسهایشان اطراف بازارچه است و مدت طولانی را به دیدن اجناس پر زرق و برق پشت ویترینها و پرسش و جو از قیمتها و احیاناً تهیه و خرید کالایی میکنند آن هم همزمان با پخش سخنرانی و دعای توسل در مسجد مقدس جمکران.
ت ـ سطحی نگری و قشری گری به جای تعمق و دقتهای علمی حتی در کتب منتشر شده پیرامون حضرت نیز زیاد به چشم میخورد. آیتالله استادی در این زمینه میفرمایند:
«ذکر روایات غیر صحیح و متشابه در امر مهدویت به جای ذکر فقط روایات موثق و قابل اعتماد و محکم... اگر گرایش به مهدی جزء اعتقادات مردم میباشد چطور میتواند به روایاتی ضعیف استناد کرد؟ چرا دقت نکنیم... باید دید روایت مستند است و موثق بعد با اصول کلی دین سازگار است، آن وقت نقل کرد». (موعود، 67)
از جمله انتشارات فعال در امر چاپ کتب پیرامون حضرت، واحد انتشارات مسجد مقدس جمکران میباشد که الحمدالله تلاشهای وسیعی در این زمینه انجام دادهاند ولی به نظر میآید سیاست حاکم بر آن مجموعه همین سطحینگری در چاپ کتب میباشد به طوری که کمتر کتاب علمی و عمیق در امر مهدویت توسط آن مرکز به چاپ رسیده است و حتی در یک مورد کتابی توسط آن انتشارات چاپ شده که به نظر برخی محققان و اندیشمندان ضرر آن بیشتر از نفعش میباشد (دوانی، 1381J یا حداقل اینکه ضرورتی در چاپ آن دیده نمیشود چون کتب مفیدتری در همان زمینه وجود دارد (استادی، شفاهی به نویسنده) کتاب مورد نظر ترجمه جلد 13 بحارالانوار توسط مرحوم آقای محمد حسن ارومهای (مرحوم آقای علی دوانی، ارومیهای را صحیح میدانند) میباشد تحت عنوان «مهدی موعود». در مقدمهای که آن واحد محترم بر این کتاب نوشته آنرا ترجمه نفیسی از سیزدهمین جلد بحارالانوار دانسته که توسط یکی از علمای بارز قرن 13 نگارش یافته و بالاتر اینکه در مقدمه ادعا شده که: در ترجمه این کتاب تلاش شده که ضعفهای ترجمههای دیگر را جبران نماید. (همان، 17). ترجمه آقای ارومهای، برای اولین بار در عهد قاجار چاپ شده است (مقدمه انتشارات جمکران بر کتاب) و تا به حال هشت بار توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران نیز به زیور طبع آراسته شده است.
برای اثبات مدعای خویش در مضر بودن ترجمه فوق کافی است نگاهی به نظر محقق و تاریخ پروژه معاصر مرحوم آقای علی دوانی بیندازیم ایشان در مقدمهای که در ابتدای کتاب «مهدی موعود» خود که آن نیز ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار میباشد که البته به امر آیتالله بروجردی اقدام به اینکار نمودهاند، چنین آورده: ... مرحوم محمد حسین سیستانی ... وصیت کرده بود... یکی از نویسندگان روحانی جلد 13 بحارالانوار را که درباره امام زمان است به سبک نگارش روز ترجمه کند و با مقدمه مفصل و توضیحات لازم منتشر سازد و از این راه دستبرد فرقه ضاله بهایی به آن کتاب را برملا سازد و جلو تبلیغات سوء آنها را که با نشان دادن ترجمه آن توسط ملاحسن ارومی [همان مهدی موعود2 جلدی که انتشارات مسجد مقدس جمکران تا بحال 8 بار چاپ نموده است] به راه انداخته بودند را بگیرد... ملاحسن ارومی جلد 13 بحارالانوار را در یکصد سال قبل... ترجمه نموده... این ترجمه خشک و خالی از تذکرات لازم... دستاویز خوبی برای فرقه ضاله بهایی، ایادی استعمار پیر انگلیس، ببینید این کتاب جلد 13 بحارالانوار علامه مجلسی است که ملاحسن ارومی از علمای مسلمین آن را ترجمه کرده است و از طرفی توسط کتاب فروشی اسلامیه قم منتشر شده است. پس کتاب ما بهائیها نیست و حالا ببینید در اینجا و آنجای کتاب چه چیزهایی از آیات و روایات درباره عقاید ما بهائیها است. سپس مواردی از آن را که قبلاً آماده ساخته بودند به اغنام الله و مسلمانان بیاطلاع از واقع مسأله امام زمان، نشان میدادند، و از این راه با تردستی و شیطنت اذهان خالی آنها را از این تلقینات سوء پر میکردند و باعث انحراف و جذب آنها به مسلک خرافی و استعماری بهائی میشدند». (دوانی، 1381، و)
به گفته مرحوم دوانی، آیتالله بروجردی به ایشان فرمودهاند که چون مرحوم محمدحسین سیستانی ثلث اموال خود را وصیت کرده که جلد 13 بحار ترجمه شود، لذا شما اینکار را انجام بدهید و جلوی سوء استفاده بهائیت از آن را بگیرد و هرجا آنها بهرهبرداری به نفع خود نمودهاند را نقد کنید و در پاورقی توضیح دهید:
شما [علی دوانی] کتب فرقه ضاله را مطالعه کنید و هرجا آنها نوشتهاند: مجلسی در 13 بحار میگوید و بالطایف الحیل و شیطنت آن مورد را با مقاصد سوء و شیطانی خود تطبیق کردهاند... شما در مقدمه یا در پاورقی توضیح دهید که مطلب چنین نیست و حدیث به این دلیل و آن دلیل ضعیف یا مجهول است یا چیزی از آن انداختهاند یا به آن اضافه کردهاند یا ترجمه سابق گنگ و نامفهوم است... (همان، ز)
واقعاً جای این سؤال اساسی از واحد محترم انتشارات مسجد مقدس جمکران باقی است که چطور با اینکه هنوز فرقه ضاله بهائیت فعال است، باز اصرار بر چاپ آن ترجمه دارند آن هم بدون هیچ توضیح و رفع ابهامی از آن کتاب؟ در حالی ک ترجمه آن هم مغلق و نامفهوم است برخلاف ترجمه مرحوم آقای دوانی که هم دقتهای لازم را داشته و هم جلوی سوء استفاده را گرفته و مدت یکسال و نیم برای ترجمه آن وقت گذاشته و مورد تأیید آیتالله بروجردی نیز بوده است (همان، ح)
اما ترجمه آقای ارومهای علاوه بر اینکه غیرسلیس و مغلق است، میتواند زمینه سوء استفاده بهائیها را فراهم کند، از طرفی خود مرحوم ارومهای نیز در مقدمه ترجمه خود به ضعف و عدم آمادگی خود در ترجمه اشاره میکنند (با دقت در متن میتوان به غیر سلیس بودن آن پی برد) که در مقدمه همان کتاب که توسط مسجد مقدس جمکران چاپ شده آمده است:
«... با اینکه به سبب تلاطم امواج فتن و تهاجم امواج محن و ناسازگاری زمان نسبت به خود و یاران به پریشانی خاطر و تفرق حواس و مشاعر ابتلا داشتم، خلعت عربیت را از بر و دوش عفرانی معانی آن خلع به لغت فارسی نقل نمودم... به طرزی که تطابق مضامین ترجمه را با اصل کتاب در جمیع ابواب مرعی و منظور داشتم مگر در بعضی از مواضع مشکله و عبارات معظله...» (همان، 20)
نکته دیگر اینکه آقای ارومهای محقق مشهوری نبوده است کما اینکه مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی از او فقط به عنوان یکی از دانشمندان و ادیبان روزگار خویش نام میبرد، (همان، 17) حال آنکه واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران در مقدمه بر همان ترجمه او را از «علمای بارز» قرن 13 معرفی میکند. (همان 17)
و مطلب پایانی اینکه ترجمه آقای ارومهای یکبار بعد از انقلاب توسط انتشارات اسلامیه چاپ شد که با اعتراض برخی اندیشمندان از چاپ مجدد آن جلوگیری به عمل آمد ولی مجدداً توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران منتشر شد.
متفکر و اندیشمند معاصر شهید مطهری در زمینه چاپ و نشر کتب مذهبی و ضعفهای موجود آن میفرمایند:
«انتشارات مذهبی از نظر نظم وضع نامطلوبی دارد. بگذریم از آثار و نوشتههایی که اساساً مضر و مایه بیآبرویی است. آثار و نوشتههای مفید و سودمند ما نیز با برآورد قبلی و براساس محاسبه احتیاجات و درجهبندی ضرورتها بنا نشده است. هرکس به سلیقه خود آنچه را که مفید میداند مینویسد و منتشر میکند. چه مسائل ضروری و لازم که یک کتاب هم دربارهاش نوشته نشده است. (مطهری، 7: 1359)
در پایان و به جهت حسن ختام، کلامی از حضرت امام خمینی; بنیانگذار انقلاب که انقلاب ما را مقدمه ظهور میدانست (امام خمینی (472، ج14: 1378)) در زمینه چاپ و نشر کتب تقدیم میشود به امید آنکه مسئولان فرهنگی خصوصاً عزیزان ما در واحد تحقیقات و انتشارات مسجد مقدس جمکران به این دغدغه حضرت امام پاسخ مناسب بدهند آنجا که میفرمایند:
«کتابهایی را که میخواهید منتشر کنید حتماً بدهید عدهای از فضلا بخوانند و نظر بدهند و خودتان دقیقاً بررسی کنید... توجه داشته باشید کتابها و چیزهای دیگری که از قم منتشر میشود غیر از کتابهایی است که در سایر شهرها منتشر میشود. قم شهر علم و اسلام است، اگر خطایی از قم منتشر شود در دنیا عَلَم میشود. این موضوع باید مورد توجه باشد که از قم چیز خلافی منتشر نشود». (امام خمینی، 1378 ج 18:، 72).
از جمله آسیبهای اجتماعی در گرایش به مهدی4، ایجاد رابطه موقتی و گسسته با حضرت میباشد، اعم از ارتباط مقطعی در زمانی خاص مثل روز جمعه یا شب چهارشنبه یا روز و شب نیمهشعبان یا ارتباط در مکانهای خاص مثل مسجد مقدس جمکران، مهدیه، مسجد سهله، محل برگزاری دعای ندبه و...
آنچه از روایات برمیآید آن است که این گرایش باید دائمی باشد و در تمام عرصههای زندگی حضور داشته باشد، لذا در روایات وارد شده است که: «انتظروا الفرج مساءاً و صباحاً» هر صبح و شام منتظر فرج باشید و روایاتی که سفارش به انتظار کردهاند، قید زمانی و مکانی ندارد، بلکه مطلق است و شامل تمام زمانها و مکانها میشود، و حضور در جمکران، مهدیه، دعای ندبه، خواندن دعای فرج و سلامتی حضرت و... از مصادیق انتظار میباشد نه تمام آن، همچنین سفارشی که شده به اینکه در عرصه غیبت به خواندن برخی دعاها مداومت داشته باشید مثل این دعا: «اللهم عرفنی نفسک...» (نعمانی، 1381) اما به نظر میرسد در رفتار برخی از منتظران و مهدیباوران، گرایش به مهدی4 خلاصه شده در همین تظاهران بیرونی نه اینکه مهدیگرایی به طور مستمر در سطح رفتارهای آنان اعم از رفتارهای فردی و اجتماعی جاری و ساری باشد.
برای نمونه خیلی از مهدیباوران عزیز فقط در اینگونه زمانها و مکانها هست که به یاد حضرت میباشند و نهایت قبل و بعد هم به صورت ضعیف و لذا خودشان در پی کسب معارف و اندیشههای مهدوی نیستند، مثل مطالعه کتب و مجلات و لذا یاد و نام حضرت در مکانهای خاص و زمانهای خاص بیشتر نمود دارد ولی در سطح خانوادهها، مجالس فامیلی، محیط کار، مدرسه و... کمتر نمایان است یا اصلاً بروزی ندارد حتی یاد و نام معمولی مثل اینکه تابلویی که یادآور حضرت باشد، در خانه نصب شده باشد یا تصویری از مکانی منتسب به حضرت... بگذریم از اینکه در رفتارها خصوصاً رفتارهای اجتماعی و برخورد با دیگران نیز باید گرایش به حضرت حجت4 نمایان باشد به طوری که تفاوت واضح و آشکاری بین یک مهدیباور و غیر او در تمام حرکات و رفتارها، پوشش، کلام، نگاه... وجود داشته باشد ولی متأسفانه اینگونه نیست و علت این امر آن است که مهدویتگرایی منحصر شده در مکانها و زمانهای خاص نه اینکه استمرار داشته باشد لذا چه بسا زائری سهشنبه شب که به جمکران آمد تا سهشنبه شب دیگر به زندگی خود مشغول باشد، زندگی و فعالیتی جدای از باور به مهدی و باز شب چهارشنبه بعدی در مکانی خاص به نام جمکران به یاد حضرت باشد و رفتارش نیز تا حدی مورد پسند حضرت. در واقع نوعی زندگی سکولاری داشتن یعنی یا د و ذکر حضرت و بروز و ظهور باور به آن حضرت در رفتارها فقط در مکان و زمانی خاص باشد.
باور به مهدی و عمق بخشی به آن باید آنگونه باشد که افراد از همان ابتدای کودکی که اجتماعی (جامعهپذیر) میشوند، با این باور، اجتماعی شوند و رشد نمایند و این وقتی است که یاد و نام حضرت منحصر نشود به زمان و مکان خاصی. این مورد حتی در برنامههای فرهنگی مسجد مقدس جمکران نیز نمایان است به طوری که غیر از سهشنبه شب و تا حدودی شب و روز جمعه در بقیه ایام اگر نگوییم فعالیتهای فرهنگی به جز فروش کتاب، تعطیل است حداقل باید بگوییم بسیار ضعیف است به طوری که حتی اگر زاری سؤال و پرسشی پیرامون حضرت داشته باشد، کمتر موفق به جواب میشود چون نه کیوسکهای مربوطه فعال است و نه تابلوهایی که زائران را هدایت کند به سمتی که مشکل فکری خود را حل نمایند، جالب است که در مدینه منوره در مسجدالنبی در مکانهای متعدد گوشیهای تلفن نصب شده و به طور شبانهروز آماده پاسخگویی به سؤالات شرعی و دینی زائران میباشد، آن هم در حد کافی.
البته از دایره انصاف خارج نشویم، در داخل مسجد مقدس یک میز و صندلی قرار داده شده که روی آن نوشته شده: «محل پاسخ به سؤالات» (جدیداً به بیرون مسجد منتقل شده است) که بنده چندبار در وسط هفته رفتم، کسی آنجا نبود. بنابراین نتیجه میگیریم که حتی فعالیتهای فرهنگی مسجد جمکران نیز عمدتاً خلاصه شده در شبهای چهارشنبه.
شکی نیست که یکی از اهداف زندگی اجتماعی و روابط انسانها با هم، رفع نیازهای یکدیگر است. (مصباح، 1378، 28) لذا برخی جامعهشناسان جامعه را اینگونه تعریف کردهاند که: جامعه از یک عده افرادی تشکیل شده است که برای ارضاء نیازهایشان با هم روابط اجتماعی دارند. (رفیعپور، 1378، 35) و خانواده که یک اجتماع کوچک است یکی از مهمترین کارکردهایش رفع نیازهای فرزندان ذکر میشود. (کوئن، 1379، 179) نیازهایی که در وجود همه انسانها هست، به طوری که به تنهایی نمیتوانند آنها را برآورده سازند، از طرفی هرچه وابستگی بین عدهای بیشتر باشد و به تعبیری دیگر روابط شدیدتر باشد یعنی افراد احساس نزدیکی بیشتری به هم داشته باشند انتظار رفع نیازها نیز بیشتر میگردد (رفیعپور، 1378، 78) به طوری که مثلاً اعضای یک خانواده چون رابطه نزدیکتر و عمیقتری با یکدیگر دارند، لذا در رفع نیازهای یکدیگر بیشتر کوشا هستند. از جمله عواملی که روابط اجتماعی را شدت میبخشد و به واسطه آن افراد احساس نزدیکی بیشتری به یکدیگر میکنند مذهب و آموزههای دینی است. لذا در این اسلام، بحث حقوق متقابل برادران دینی مطرح شده است و نسبت به آن تأکید بسیار شده است، به طوری که در روایتی وارد شده است که شخصی خدمت حضرت صادق7رسید و از او پیرامون حقوق برادران دینی پرسید که حضرت از پاسخ بدان طفره رفتند و وقتی سائل اصرار کرد، حضرت فرمودند: میترسم بگویم و تو نتوانی انجام بدهی... بعد اولین و راحتترین حق را اینگونه مطرح میفرمایند که «هر آنچه بر خود میپسندی بر او هم بپسندی و هرچه بر خود نمیپسندی، بر او هم نپسندی». (موسوی اصفهانی، 563، 1381) که در واقع این روایت و امثال آن و سیره عملی خود اهلبیت: به این مطلب اشاره دارد که شدت نزدیک مؤمنان به هم، به خاطر اشتراک در آموزههای دینی و مذهبی بسیار عمیق و شدید است: «المسلم اخ المسلم» (مجلسی، ج 75، 1403: 39) و...) و به تبع آن انتظاری که در رفع نیازهای متقابل است، هم شدید است.
بنابراین مهدیباوران عزیز که در اعتقاد و باور به حضرت اشتراک دارند و حتی در ابراز این علاقه به حضرت و نمود ظاهری آن نیز مشترک شدهاند (حضور در مسجد مقدس جمکران) قطعاً انتظار هست که در رفع نیازهای یکدیگر بیشتر کوشا باشند که روایات نیز به این نکته اشاره میکند؛ «هرکس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد، باید در عصر انتظار مظهر اخلاق نیک اسلامی باشد» (حکیمی، 273: 1373)[3] اما با عرض تأسف روابط اجتماعی مهدیباوران که براساس اندیشه مهدوی باید نزدیک و صمیمی باشد حتی در مسجد مقدس جمکران آنگونه نیست که رفع نیازهای دیگران در اولویت باشد یا حداقل حقوق همدیگر را خوب رعایت نمایند بلکه روابط بیشتر براساس منافع شخصی میباشد تا رفع نیازهای دیگران، البته این بدان معنا نیست که هیچ کس به فکر رفع نیازهای دیگران نیست، بلکه وجه غالب که در ظاهر، نمایان باشد چندان مطلوب نیست. برای نمونه:
بسیاری از افراد با وسیله شخصی به جمکران میروند یا بر میگردند و بارها مشاهده شده که در هوای سرد یا گرم مسافرانی منتظر وسیله نقلیه هستند، ولی کسی آنها را سوار نمیکند، علیرغم اینکه امکان آن وجود دارد حتی مواردی مشاهده شده از اهانت به یکدیگر و یا آزار و اذیت روحی و روانی که برخی خانمها میبینند همچنین سرقتهایی که انجام میشود از وسایل شخصی یا وسایل نقلیه، گرانی کالاهایی که به فروش میرود، نزاعهای لفظی که بعضاً بین برخی زائران مشاهده میشود آنهم به خاطر مسائلی چون محل نشستن، مکان پارک ماشین و...
اصولاً مسجد در فرهنگ اسلامی از تقدس ویژهای برخوردار است «خیر البقاع المساجد» (رضایی، 1382، 38) و لذا آداب و احکام ویژهای دارد، اعم از آداب ظاهری و بالاتر آداب روحی و معنوی (نوبهار، 1376، 101). این باور در سایر ادیان هم هست که برخی مکانها مقدس هستند مثل کنیسه و کلیسا و... برخی از مساجد به خاطر ویژگی خاصی که دارند از تقدس ویژهای نیز برخوردارند مثل مسجدالحرام و مسجدالنبی و از جمله مسجد مقدس جمکران که در واقع به دستور مبارک حضرت حجت4 بنا شده (موسوی اصفهانی، 1378، 438) و لذا در طول تأسیس علمای بزرگ رعایت ادب حضور در آن مکان مقدس را مینمودهاند و حتی در گفتار و نوشتار نیز بر این نکته توجه داشتهاند. کما اینکه نسبت به برخی شهرها و ماههای سال این تقدس مد نظر بوده مثل رمضان المبارک، شعبانالمعظم یا مشهد مقدس، قمالمقدسۀ که این مسأله در گفتار و نوشتههای علمای گذشته زیاد به چشم میخورد و به نظر میآید امر مطلوب و پسندیدهای باشد، چون علاوه بر اینکه یک یادآوری بر حرمت برخی زمانها و مکانهاست، باعث حفظ حرمت و تقدس آن موصوف نیز میگردد، به طوری که نسلهای جدید نیز با دیدهای از سر تقدس به آن پدید مینگرند و احترام نسبت به آن مکانها و زمانها در وجودشان نهادینه میشود که البته در سایه حفظ تقدس آنها از کارکردهای مثبت آن مکان و زمانها نیز بهرهمند خواهند شد، مثل ایجاد وحدت و همدلی، کسب دانش و معرفت، خدمترسانی به یکدیگر و... اما به نظر میرسد برخی رفتارها و گفتارها به گونهای است که تقدس آن مسجد با عظمت را زیر سؤال میبرد که به تبع آن کارکردهای اجتماعی و دینی آن نیز کمرنگ خواهد شد.
به نمونههایی از رفتارهای تقدسزا اشاره میشود:
الف ـ استفاده افراطی از فضای مسجد به عنوان محل تفریح و استراحت و تهیه غذا و صرف آن ـ به طوری که بارها مشاهده شده که تعداد زیادی از کاروانها و خانوادهها حتی وسایل آشپزی را وارد مسجد میکنند و در آنجا غذا تهیه و سپس میل مینماید و حتی بارها مشاهده شده که در همین جمعهای خانوادگی قلیان نیز استعمال شده است. البته شاید غذا پختن و صرف آن چندان به قداست آن مکان مقدس لطمهای وارد نکند، ولی حواضی آن مثل شستن ظروف، ریختن آشغالها در فضا، قلیان کشیدن، خوابیدن و... مطمئناً این قدرت را دارند که فضا را عادی کنند. در روایتی از اینگونه مسائل در مساجد نهی شده است. قال رسولالله6: جنبوا مساجدکم مجانینکم و رفع اصواتکم و شراءکم و بیعکم و الضالۀ... مساجد خود را از دیوانگان، صدای بلند، خرید و فروش... دور نگه دارند. (زینالی، 1373، 47)
ب ـ حضور در فضای مسجد با پوشش نامناسب. خصوصاً برخی خانمها که چندان رعایت پوشش خود را نمینمایند که همین زمینه رشد و فراگیر شدن این ناهنجاری را در آن مکان به وجود خواهد آورد چون براساس نظریه راجرز، فرایند رشد و انتشار یک پدیده (بدحجابی) به این صورت است که ابتدا یک گروه اندک (عمدتاً از قشر بالا) پدیدهای (بدحجابی) را وارد جامعه میکنند و به دنبال آن اکثریت زود باور نیز آن پدیده را قبول و اجرا میکنند تا اینکه آن پدیده هرچند با ارزشهای جامعه همخوانی نداشته باشد ولی به مرور زمان فراگیر شده و اگر نگوییم اکثریت ولی تعداد قابل توجهی آن پدیده را قبول میکنند و در عمل جاری میسازند (رفیعپور، 1378: 508) مثل فضای برخی امامزادهها خصوصاً آنهایی که در مکانی تفریحی و خوش آب و هوا واقع شده است، مثل امامزاده داوود در تهران و امامزاده هاشم در جاده هراز به طوری که جلوههای مذهبی و معنوی در آنها خیلی کمرنگ است ولی مظاهر و زمینههای دنیاگرایی و فساد آشکار و فراوان است (مشاهدات عینی).
پ ـ اختلاطهای افراطی بین آقایان و خانمهای زائر، به طوری که تقریباً فقط در مسجد اصلی (محل مسقف) طرح تفکیک بین آقایان و خانمها ایجاد شده است. بارها مشاهده شد، از مسیر درب شماره 2 تا مسجد مقدس خانوادههای زیادی در مسیرهای تردد، دراز کشیده و خوابیده بودند (تابستان 1386) به طوری که در موارد متعددی، خانمهای در حال استراحت روپوش مناسبی هم نداشتند و در کنار مردان خانواده خوابیده بودند و مردم دیگر از کنار آنها رد میشدند و در واقع این امر نشان میدهد که رعایت حریمها چندان جدی گرفته نمیشود و از طرفی مکانهای مناسب و کافی جهت استراحت زایران در نظر گرفته نشده است.
ت ـ شاید بتوان گفت اوج این اختلاطها در شبهای چهارشنبه هنگام ورود و خروج به فضای مسجد میباشد که علیرغم اینکه مسؤولان محترم تمهیدای اندیشیدهاند و برخی دربها را ویژه آقایان و برخی را ویژه خانمها قرار دادهاند ولی متأسفانه در بسیاری از موارد، زائران این نکته را رعایت نمیکنند.
ث ـ در بازارچه 15 شعبان که قبلاً ذکرش به میان آمد، شدت اختلاطها ـ حالا چه عمدی، چه غیرعمدی و به علت تنگ بودن مسیرها ـ آنقدر نامناسب است خصوصاً در برخی مسیرها که قابل بیان نیست.
ج ـ استفاده از تلفن همراه در فضای اصلی مسجد، تهیه عکس و فیلمبرداری به صورت افراطی توسط دوربینهای دیجیتالی و تلفن همراه نیز میتواند از عوامل زدودن تقدس از آن مکان شریف باشد و این در حالی است که تابلوهای متعدد توسط مسؤولان محترم مسجد مبنی بر ممنوعیت تصویربرداری نصب شده است ولی برخی از زائران محترم توجهی به آن نمیکنند.
چ ـ جا گذاشتن آشغال در گوشه و کنار مسجد اصلی خصوصاً کنار ستونها و دیوارها مثل پوسته تخمه و پسته، ته سیگار، پوست شکلات، دستمال کاغذی و... که بارها مشاهده شده است.
ح ـ خوابیدن، بلند صحبت کردن و خندیدن، طرز نشستن برخی زوار محترم در داخل مسجد مثل دراز کردن پاها در جمع بقیه، به گونهای است که نوعی بیحرمتی به آن مکان شریف است و چنین تصور میشود که نتیجهاش زدودن تقدس از آن مکان محترم میباشد، ـ موارد استثنا قابل قبول است ـ .
تمام مواردی که ذکر شد چنانچه ادامه پیدا کند، منجر به این میشود که نسلهای آینده و کودکان که همراه والدین به آن مکان گرانقدر میآیند، کمکم نسبت به آنجا احساس عادی داشته باشند و تقدس آن مکان در وجودشان نهادینه نشود، فقط حضور برایشان مهم باشد و به تبع آن از آثار اجتماعی و دینی آن مکان مقدس بیبهره بمانند.
در اینجا شایسته است از مسؤولان محترم مسجد مقدس جمکران تقدیر و تشکر ویژهای داشته باشیم، به خاطر رعایت احترام خودِ مسؤولین و کارمندان و خادمان افتخاری نسبت به آن مکان شریف و فعالیتهای فرهنگی که در این زمینه انجام میدهند مثل به کار بردن واژه «مقدس» برای مسجد در تابلوها، عنوان کتب و انتشاراتی، در بیان مداحان و مجریان و...، ناگفته نماند که هرچه تقدس مکانی یا زمانی بیشتر باشد انسانها رعایت برخی حریمها را بهتر میکنند و مرتکب بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی نمیشوند مثل ماه مبارک رمضان که براساس گفته مسؤولان، آمار جرم و جنایت به طور محسوسی کاهش مییابد و لذا هرچه تقدس مسجد جمکران بیشتر حفظ شود، رفتارهای نابهنجار کمتر تحقق خواهد یافت، از طرفی میتواند کانونی باشد جهت آمادگی افراد جامعه برای ظهور و ساخته شدن منتظران ظهور.
آموزه مهدویت توانایی تبدیل شدن به یک آرمان بشری را دارد و میتوان به عنوان یک آرمان در سطح بینالملل مطرح شود و بخش بزرگی از حیات فردی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی انسانها و جوامع را در بر بگیرد و بسیاری از معضلات را مانع و دافع شود خصوصاً مسائل و ناهنجاریهای اجتماعی را (مکارم شیرازی، 1380: 282).
آموزه مهدویت و باور به مهدی و منجی آخرالزمان روح امید به آیندهای روشن را در انسانها و گروههای اجتماعی زنده میکند که به تبع آن تحرک، پویایی، رشد جامعه، گروه، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و... به دنبالش قطعی است. چون انسان ناامید سریع تسلیم حوادث میگردد و قدرت عوض کردن وضع موجود را ندارد و استعدادهای خود را ناچیز میگیرد و تلاشی جهت رفع ضعفها و جبران آنها نمیکند چون امیدی به بهبود ندارد. در تمام ابعاد زندگی اجتماعی امید نقش مهمی ایفا میکند و باور به مهدی پیامآور این امید است، اما این باور وقتی توانایی امیدبخشی را دارد که به تمام جنبههای آن توجه شود و به بخشهای خاصی از آن توجه افراطی نشود که متأسفانه در رفتار برخی از مهدیباوران توجه افراطی به ابعاد عاطفی و احساسی مهدیگرایی زیاد مشاده میشود البته توجه به ابعاد عاطفی لازم است، اما به شرطی که از سایر ابعاد معرفتی و شناختی آن غفلت نشود.
برای نمونه به برخی از موارد توجه افراطی به جنبههای عاطفی و احساسی اشاره میشود:
1- محوری مباحث عاطفی در برنامههای فرهنگی مسجد مقدس جمکران شامل:
الف ـ مکبر محترم در شبهای چهارشنبه در هنگام اقامه نماز جماعت وقتی در رکعت دوم امام دست به قنوت میگیرند، میگویند: «اللهم کن لولیک الفرج» در نماز مغرب و «اللهم عجل لولیک الفرج» در نماز عشاء (منحصر به یک شب چهارشنبه خاص نیست) در حالی که معمولاً «کذلک الله ربی» میگویند. ناگفته نماند که حالت و سبک گفتن نیز بسیار عاطفی و همراه با شور میباشد.
ب ـ همان مکبر بعد از اتمام نماز عشاء، ابتدا با حالتی حزین دعای «الهی عظم البلاء...» را میخوانند و وقتی به یا مولای یا صاحبالزمان میرسند، با حالت گریه آنرا تکرار و بعد از آن دعای سلامتی حضرت را «اللهم کن لولیک...»
پ ـ مجری برنامه که قبل از سخنرانی بیاناتی مطرح میفرمودند عمدتاً احساسی و عاطفی که قبلاً بیان شد از شرح حال برخی علما در آمدن به جمکران و...
ت ـ فراوانی ذکر مصیبت در هنگام دعای توسل. به طوری که معمولاً در طول دعا حداقل پنج بار ذکر مصیبت طبیعی و قطعی میباشد.
ث ـ تزیین کیوسکها، اطراف چاه عریضه، صندوقهای جذب هدایا و... به رنگ سبز، خلاصه اینکه تلاش شده رنگ سبز نمود خاصی داشته باشد و احساسات را تحریک نماید.
ج ـ تهیه و توزیع نوار کاست و سیدیهای احساسی و عاطفی در واحد سمعی و بصری، به طوری که به گفته مسؤول محترم آن، کلیه نرمافزارهای تهیه شده توسط آن واحد به شرح ذیل است:
نجوای عارفان، فیض حضور، آرام جان، قرار سبز، نوای انتظار 1 و 2، شمس ولایت، تشنه لب، فرات، نینوا، بیقرار، زمزمههای فراق، ندبههای فراق، فریادرس، یادگار کربلا، کاروان کربلا، قلب صبور، بانوی بینشان«1»، فاطمیون، مسافر، گلچین سرداران، مناجات با امام زمان و شعر مرحوم آغاسی که تقریباً تمام 22 مورد نرمافزار فوق، جنبه احساسی و عاطفی دارد و شامل مولودی، مداحی، مناجات با حضرت و... میباشد. از طرفی در لیست کامل محصولات فرهنگی ـ رسانهای آن واحد برای فروش، 140 عنوان سیدی و نوار کاست موجود بود، اعم از آنچه خود آن واحد تهیه کرده یا مراکز دیگر، که از آن تعداد فقط 37 مورد جنبه آموزشی و معرفتی صِرف داشت که عمدتاً سخنرانی بود.
چ ـ در مراسم ویژه ایام نیمهشعبان و جشنهای مربوط به آن نیز امور احساسی و عاطفی غلبه دارد به طوری که در شب نیمهشعبان سال گذشته 01385) و شب قبل و بعد آن، در هر شب 12 ساعت برنامه از طرف مسؤولان فرهنگی مسجد مدّنظر بوده که از آن میزان، جایگاه برنامههای عاطفی و احساسی تقریباً دو سوم برنامه بوده است که شامل مداحی، همخوانی، شعرخوانی، دعا و زیارت و اجرای برنامه توسط مجری...
ح ـ در واحد انتشارات مسجد مقدس جمکران علیرغم تلاش گسترده در چاپ کتب پیرامون حضرت در سطح وسیع و تیراژهای زیاد و زحمات فراوانی که مسؤولان دلسوز آن متقبل شدهاند، اما گرایش به سمت چاپ کتبی که احساس و عاطفه در آنها محور است نیز دیده میشود، به طوری که از مجموع 116 کتاب در مورد حضرت حجت4 که توسط آن انتشاراتی محترم چاپ شده است (تا پایان سال 1385)، تعداد حدود 52 مورد تقریباً با گرایش عاطفی بالا میباشد، برخی از عناوین کتب منتشر شده از این قرار است:
مهربانتر از مادر، مسافر گم شده، عطر یاس، در آسمان عشق، تشرف یافتگان (چهار دفتر)، بهتر از بهار، آن آشنا آمد، یار غایب از نظر (مجموعه اشعار)، نامههای جوانان به امام زمان، نامههای دختران به امام زمان، نامههای پسران به امام زمان، مهر بیکران، گردی از رهگذر دوست، انتظار بهار و باران، خوشههای طلایی (مجموعه اشعار)، داغ شقایق (مجموعه اشعار)، سرود سرخ انار، سقا خود تشنه دیدار، عریضهنویسی، کرامات مهدی و...
خ ـ گرایش زیاد زائران به سمت عریضهنویسی، دریافت آب جوش و غذای نذری حضرت، بوسیدن زمین مسجد در بدو ورود، سلام دادن به ساحت مقدس حضرت هنگام ورود و خروج، بوسیدن دیوارهای اطراف محراب که با رنگ سبز مزین شده است، بلند شدن به احترام حضرت و دست بر سرگذاشتن به هنگام شنیدن نام آن بزرگوار از بلندگو و... که به نوبه خود مطلوب و سفارش هم شده است (موسوی اصفهانی، 1381:) در مقایسه با ضعف رفتارهایی چون همیاری، ایثار، اخلاق مهدیپسند، و ضعف شناخت و معرفت به حضرت، از موارد گریاش افراطی به احساسات و عواطف در باب مهدویت میتوان یاد کرد. جالب است که برخی افراد سودجو نیز از این گرایش افراطی عواطف و احساسات زائران به نفع خود استفاده میکنند. برای نمونه در تاریخ 5/4/86، سهشنبه ساعت 10 ـ 11 شب پدر و پسری با پوشش کاملاً احساس برانگیز (عبا بر دوش و شال سبزی بر گردن (پدر) لباس سبز عربی با شال سیاه بر کمر (پسر)) در گوشهای از خیابان منتهی به مسجد با خواندن مصیبت حضرت ابوالفضل (تحریک شدید احساسات)، زائران که عمدتاً پیاده و با پای برهنه در حال ورود به مسجد بودند (اوج و غلیان احساسات) را تشویق و ترغیب به کمک کردن به خود وا میداشتند به امید برآورده شدن حاجتها و ادا شدن نذرها که تعداد زیادی با توقف و دادن پولی به آنها خواسته آن دو را برآورده میکردند؛ کلماتی که آندو میگفتند بسیار عاطفی و احساسی بود مثل ابالفضل حاجت شما را بدهد، تو زائر هستی و اگر به من کمک کنی دل مرا شاد کردهای، انشاءالله مرادت را بگیری و...
د ـ پخش نوارهای احساسی نسبت به حضرت مهدی مثل ناله فراق و... در برخی مغازهها که محتوای داخل مغازه هیچ سنخیتی با مسجد مقدس جمکران و مسأله مهدویت ندارد و بلکه در تعارض با مسأله انتظار است مثل فروش پوسترهای رنگی از زنان سر برهنه، شعرهای عاشقانه به همراه عکس همان مدل زنها در متن پوستر، عروسکهای متعدد با شکل و شمایلغ غربی و پوشش مبتذل و آوازخوان و... که عمدتاً اینگونه افراد با تحریک احساسات زائران و جذب آنها به سمت مغازه خود در صدد فروش کالای خود هستند.
بنابراین وقتی احساس و عواطف غلبه داشته باشد و معرفت متناسب با آن رشد نکرده باشد، بروز چنین رفتارهای دور از انتظار نیست حتی رفتارهایی که تعجب بسیاری از خود زائران را نیز بر میانگیزد از باب نمونه در تاریخ 1/3/86 سهشنبه ساعت 11 شب درب شماره 5، آقایی حدوداً 50 ساله را مشاهده کردم که ورودی درب به حالت سجده افتاد بود و زنجری که جلوی درب بود (تا موتور سوارها نتوانند وارد شوند و بخشی از آن روی زمین افتاد بود) را دور گردن خود انداخته بود و حدود 10 دقیقهای گذشت که بلند شد، نشست و زنجری را روش چشم خود گذاشت و بوسید و سپس بلند شد ایستاد و چند قدم به جلو رفت و باز چند دقیقهای ایستاد و همینطور چند مرحله میایستاد و حرکت میکرد به طوری که تقریباً هرکس او را میدید، برایش تعجب داشت.
بروز چنین حرکاتی شاید از باب تبرک و احترام به حضرت باشد ولی ممکن است منجر به برخی رفتارهای کاملاً ناهنجار شود مثل با خود بردن اشیاء متعلق به مسجد از باب تبرک کما اینکه موارد متعددی مشاهده شد که برخی افراد از بنده میپرسیدند آیا بردن تسبیح مسجد به بیرون برای تبرک اشکال دارد؟ و حتی برخی با خود آورده بودند آن هم تأکید داشتند که هدف تبرک است.
بنابراین کسی مخالف ابراز احساسات و عواطف و وجود آنها در مهدیباوران نیست، ولی محبت و عاطفه قبل از شناخت یا کمتر از شناخت و بالاتر «جایگزینی محبت به جای معرفت همراه با محبت میتواند منجر به رفتارهای خارج از عرف دینی و حتی غلو شود». (ضیایی، 1384، 43)
ذ ـ مورد دیگر در زمینه غلبه احساسات و محبت و ضعف معرفت، آرزوهای بدون عمل است از باب مثال شاید عدهای از زائران مسجد قدسی جمکران، آرزویشان شهادت در رکاب حضرت باشد به طوری که وقتی مداح دعا میکند که خدایا به حق مهدی ما را در زمره شهدای در رکاب حضرت قرار بده ـ که دعای بسیار شایسته و مورد سفارشی هم میباشد ـ آمین بلند میگویند و یا اینکه در ادعیه مربوط به حضرت مثل دعای عهد این حاجت را تقاضا میکنند، ولی در عمل از آنچه که شهادت را به خاطرش طلب میکنند، غافل میباشند، چون در واقع شهادت در رکاب حضرت جهت تحقق اهداف بلند حضرت مثل عدالتگستری، شرکزدایی، رواج عبودیت و بندگی حضرت حق در سطح زمین و... میباشد و حتی عدالت هم هدف نهایی نیست، بلکه عدالت زمینهساز عبودیت و بندگی میباشد، حضرت آیتالله مصباح در این زمینه میفرمایند:
«برقراری حکومت اسلامی و گستراندن عدل در روی زمین به دست توانای حضرت ولیعصر4 خود مقدمهای برای تأمین هدف والاتری است و آن اینکه زمینهای فراهم شود تا بیشتر انسانها بتوانند به بیشترین مراتبِ معرفت لایق برسند. وجود ستمها و نابرابریها سبب میشود تا انسانها درگیر مسائل مادی زندگی شوند و به جان هم بیفتند و بدینسان فرصتی برای رشد معنوی و تکامل روحی خویش نیابند. هنگامی که بساط ظلم برچیده شد و در پرتو حکومت عدل جهانی، زندگی عادلانهای برای همه افراد بشر برقرار شد، تازه برای انسانها زمینهای فراهم میشود که به سوی هدف نهایی خلقتشان حرکت کنند (مصباح، 1383، 20) استناد ایشان در این مطلب آیه شریفه 55 سوره مبارکه نور میباشد که میفرماید: «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوالصالحات لیستخلفنهم فی الارض...» و در نهایت میفرماید: همه اموری که ذکر شد مقدمه است برای هدف نهایی که «یعبدوننی لایشرکون بی شیئاً».
بنابراین آرزوی شهادت در رکاب حضرت داشتن بسیار خوب است، ولی باید توجه داشت که شهادتطلبی هدف نهایی نیست، بلکه مهمتر احیای اموری است که در راه آنها سزاوار است جان دادن که بخشی از مهدیباوران چنین آرزویی را دارند، ولی در رفتارهایشان نمودی از اهداف آرزوی شهادت نمایان نیست یا حداقل اینکه بسیار کمرنگ است و این ناشی از آن است که عواطف و احساسات بدون پشتوانه معرفت و شناخت نسبت به حضرت مهدی4 در وجودشان نهادینه شده است.
رـ گرایش به سمت نوارهایی که عمدتاً احساس برانگیز است، عواطف را تحریک میکند و شورآفرین است یعنی نوارگرایی بر محور شور و احساس در وجود مهدیباوران و زائران مسجد جمکران به طوری که بارها صدای اینگونه نوارها از داخل ماشین شخصی زائران به گوش رسیده است یا برخی کاروانهای زیارتی که در ماشین و حتی در هنگام ورود به مسجد، چنین نوارهایی را پشت اکو پخش میکنند، تهیه و خرید زیاد اینگونه نوارها توسط زائران از نوارفروشیهای جمکران که تعداد زیاد فروشندگان و مغازههای فروش چنین نوارهایی، دلیل استقبال زیاد زائران است به طوری که حتی در برخی مغازههایی که محصولات خوراکی به فروش میرود نیز، اینگونه نوارها برای فروش موجود است.
یکی از مسائل و مشکلات نظامهای آموزشی کشورها در دوران ما بحران کیفیت است به طوری که دانشآموزان و محصلان مدارس نسبت به همسالان خویش در سالهای گذشته از جهت شناخت و آموزش در سطح پایینتری قرار دارند؛ این مشکل حتی در جوامع صنعتی نیز مشاهده میشود و چه بسا نسبت به جوامع دیگر حادتر هم باشد (رابرستون، 1377، 363) لذا سطح کیفی تحقیقات علمی نسبت به گذشته پایینتر است و مقالات، کتب، حتی پایاننامهها نیز از کیفیت چندانی برخوردار نیست و این نکته را میتوان در یک بررسی اجمالی و مقایسه بین کتبی که علمای قدیم با همه محدودیتها در مورد معارف دینی نوشتهاند با آنچه در دوران معاصر نوشته شده و میشود به دست آورد.
متأسفانه این آسیب در بخش آموزش و تعلیم، دامنگیر آموزشها و معارف دینی از جمله مهدویتگرایی نیز شده است به طوری که سطح معلومات و معرفت اکثر مهدیباوران نسبت به حضرت و وظایف خود در عصر غیبت بسیار پایینتر از حد معمول در دوران آخرالزمان است چرا که هرچه بحرانها شدیدتر باشد و عوامل ایمانزا فراگیرتر شود کما اینکه براساس روایات در آخرالزمان اینگونه است[4]، عمق بخشیدن به باورهای دینی از جمله مهدویت ضروریتر است کما اینکه در مواردی بسیاری به این مسأله اشاره شده است: «حفظ و گسترش اعتقاد دینی و شناخت درست اعتقادی و عملی... در روزگار متصل به ظهور، مفیدتر بلکه لازمتر است، چنانچه در احادیث رسیده است.» (حکیمی، 278: 1373). و در اینکه این دوران، دوران آخرالزمان میباشد نباید شک کرد آیتالله مصباح در این مورد میفرمایند: عقیده و ایمان در این زمان در معرض خطرهای جدی قرار گرفته است همانطور که چنین فتنههایی را برای دوران آخرالزمان پیشبینی فرمودهاند: یصبح الرجل مؤمنا و یمسی کافرا... امروز همان روزگاری است که ایمانها خیلی راحت از دست میرود. (مصباح، 97: 1383) از جمله مواردی که دلالت دارد بر تلاش برای حفظ ایمان در عصر غیبت و دوران آخرالزمان، تأکید و سفارش به مداومت و استمرار در خواندن برخی ادعیه در عصر غیبت از جمله دعای معروف به دعای عصر غیبت است: اللهم عرفنی نفسک... اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی... (موسوی اصفهانی، 1381، 273، ج2) همچنین در نماز مخصوص امام زمان4 در هر رکعت 100 بار «ایاک نعبد و ایاک نستعین» تکرار میشود که میتواند بیانگر این نکته باشد که در دوران غیبت حفظ ایمان بسیار سخت است لذا باید از خدا مدد جست آن هم زیاد درخواست نمود که یکی از بهترین راهها جهت حفظ ایمان، تقویت و عمیق کردن شناخت و معرفت خود نسبت به حضرت میباشد (موسوی اصفهانی، 1378: 181). حضرت آیتالله مصباح در زمینه ضرورت افزایش معرفت به حضرت میفرمایند: «... هیچکدام از ما نباید گمان کنیم معرفتی که به وجود مقدس حضرت ولیعصر4 داریم کافی و وافی است ما باید خیلی بیشتر از اینها کار کنیم تا معرفتمان به حضرت کامل شود.» (مصباح، 1383: 44)
ضعف معرفت و شناخت متناسب با زمان در امر مهدویت و نمودهای این آسیب را میتوان در رفتارهای زائران و مشتاقان حضرت که به مسجد مقدس جمکران میآیند مشاهده کرد که موارد متعددی قبلاً بیان شد مثل گرایش فراوان به اموری با اهمیت کمتر مثل چاه عریضه، غذای نذری...، ضعف در پاسخ به این سؤال که چرا شب چهارشنبه به جمکران آمدهای؟ رفتارهای ناشایستی که حضرت حجت قطعاً آنها را نمیپسندد در حالی که شاهد اینگونه رفتارها میباشند و...
از جمله میتوان به گرایش کم زائران به تهیه محصولات فرهنگی و کتاب اشاره کرد خصوصاً در مقایسه با تهیه غذای نذری که به گفته یکی از مسئولان مهدیه فدک در هر شب چهارشنبه حدوداً بین 20 الی 22 هزار نفر جهت دریافت غذای نذری مراجعه مینمایند اما در یک بررسی همراه با مشاهده معلوم شد که در هر 10 دقیقه آن هم در شلوغترین زمان ممکن (بین ساعت 11-9 شب) حدود 100 نفر آقا و خانم وارد کتاب فروشی میشدند که البته نصف این تعداد کتابی تهیه نمیکردند بلکه فقط نگاهی به کتابها میانداختند و بر میگشتند و خیلیها هم در صدد تهیه نوار کاست و سیدیهای مداحی... بودند.
بنابراین عدم تناسب بین معرفت و شناخت نسبت به حضرت مهدی و آموزه مهدویت نزد معتقدان به آن حضرت با این دوران، آسیبی است در حیطه رفتار که جای تأمل دارد البته ناگفته نماند که این ضعف در گذشته نیز دامنگیر مهدیباوران بوده کما اینکه در دوران علی محمد شیرازی (باب) که ادعای امام زمان بودن کرد، عدهای زیاد به او گرویدند در حالی که نه نامش نام حضرت بود نه نام پدر و مادرش شباهتی به نام پدر و مادر بزرگوار آن حضرت داشت اما سخن ما این است که معرفت به حضرت در هر زمان باید متناسب با شرایط همان زمان باشد بنابراین اگر براساس روایات حفظ ایمان در آخرالزمان بسیار دشوار است و به همین جهت سفارش شده برخی دعاها را زیاد بخوانید و سیره بزرگان نیز همین بوده است بنابراین این مقدار از شناخت و معرفت به حضرت پاسخگوی نیاز مهدیباوران در این زمان نیست و دلیل ما بر این مطلب گرایش برخی افراد است به سمت مدعیان دروغین رابطه با حضرت و همچنین سوء استفاده برخی افراد از احساسات دینی مردم در زمان ما که کم و بیش هرچند وقت یک بار شاهد آن هستیم.
1.مکارم شیرازی، ناصر، مسجد جمکران کانون هدایت، «ماهنامه موعود»، شماره 70، تهران 1385
2.کوئن، بروس، درآمدی به جامعهشناسی، محسن ثلاثی، فرهنگ معاصر، تهران، 1370
3.گی روشه، کنش اجتماعی، هما زنجانی زاده، دانشگاه فردوسی، مشهد، 1367
4.پارسانیا، حمید؛ نماد و اسطوره در عرصه توحید و شرک، مرکز نشر اسراء، قم، 1373
5.کلینی، محمد بن جعفر، کافی، علیاکبر غفاری، درالکتاب الاسلامیه، تهران، 1388 هـ .ق
6.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ.ق
7.جولیوس و دیگران، فرهنگ علوم اجتماعی، محمدجواد زاهدی مازندرانی، مازیار، تهران، 1376
8.تونهای، مجتبی، موعودنامه، میراث ماندگار، قم، 1384
9.واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران، سخنرانی مراجع و اندیشمندان در مسجد مقدس جمکران، انتشارات مسجد جمکران، قم، 1385
10. مصباح یزدی، محمدتقی، آفتاب ولایت، مؤسسه امام خمینی، قم، 1383
11. حیدری، عزیزاله، جمکران رمزی از حیات و پایداری تشیع، فصلنامه قم، شماره 21 و 22 سال 1382
12. نعمانی، ، الغیبۀ، علی اکبر غفاری،
13. قمی، شیخ عباس، سفینۀ البحار، اسوه، تهران، 1416 هـ. ق
14. تاجبخش، کیان، سرمایه اجتماعی، شیرازه، تهران 1384
15. موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم فی فوائد الدا للقائم، ایران نگین ـ تهران 1381
16. دوانی، علی، مهدی موعود، (ترجمه ج 13 بحار) دارالکتاب، تهران 1381، چاپ بیست و نهم
17. مطهری، مرتضی، عدل الهی، صدرا، قم 1359
18. خمینی، روح الله، صحیفه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران 1378
19. رفیعپور، فرامرز، آناتومی جامعه، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1387
20. حکیمی، محمدرضا، خورشید مغرب، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران 1373
21. نوبهار، رحیم، کوی دوست، مرکز مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، قم، 1376
22. زینالی، حسین، چهل حدیث مسجد، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1373
23. ضیائی، سید عبدالحمید، جامعهشناسی تمرینات عاشورا، هزاره ققنوس، تهران 1384
24. رابرتسون، یان، درآمدی بر جامعه، حسین بهروان، آستان قدس رضوی، مشهد 1377.
[1]. از باب نمونه در کتب روایی معتبر شیعی مثل اصول کافی، وسایلالشیعۀ، و... ابواب جداگانهای تحت عناوین ذیل آمده که اهمیت تعاون و همیاری را میرساند، مثل: باب تعجیل در کار خیر، باب همت گماشتن به امور مسلمین و خیرخواهی آنها، باب برادری اهل ایمان با یکدیگر، باب شادی رساندن به مؤمن، باب روا ساختن حاجات مؤمن، باب کوشش در راه حاجت مؤمن، باب گشودن گرفتاری مؤمن، باب خدمت به مؤمن. (کلینی، ج3) همچنین در وسایلالشیعۀ، کتابالامر بالمعروف... از جمله کارهای خیر را چنین میشمرد: باب استجاب قرض المؤمن، باب وجود حسن جوار، باب وجوب الاهتمام بأمورالمسلمین، باب استجاب نفعالمؤمنین، باب استجاب ادخال السرور علیالمؤمن، باب استجاب اکرام المؤمن، باب استجاب خدمۀ المسلمین، باب تحریم ترک معنونۀ المؤمن (حرمت کمک نکردن به مؤمن) و... .
[2]. همان کتابها ابواب: باب تحریم منع المؤمن شیئأ من عنده، باب حرمت غرور و خودپسندی و...
[3]. مرحوم موسوی اصفهانی در مکیال المکارم از جمله وظایف منتظران به موارد ذیل اشاره میکند: اهتمام در ادای حقوق برادران دینی، شاد کردن مؤمنین و دوستان حضرت و... (مکیال المکارم، ج2)
[4]. در این باب روایات متعددی وارد شده و حتی کتبی نیز تألیف شده است از باب نمونه: کتاب الفتن، ابیعبدالله نعیم بن حماد ـ الماحم و الفتن، ابن طاووس ـ علائم آخرالزمان، محمودی گلپایگانی ـ شش ماه پایانی، مجتبی الساده ترجمه محمود مطهری نیا (جهت اطلاع بیشتر ر.ک حکیمی، محمدرضا، خورشید مغرب ص 301)