گاهی با پنجرهها خیره میشم
به چشای مهربون آسمون
غروبا که صبر من تموم میشه
میبینم یه کاسه خونه آسمون
میدونی معنی چش به راهی رو؟
چی بگم غریبی خیلی مشکله
سر شب با آسمون حرف میزدم
چیزی که فراوونه، درد دله
: شبای تو شمسیَن یا قمری؟
دلمون از این هزارهها پره
ماه و خورشیدو بگو کوتا بیان
کاسهی صبر ستارهها پره
تو که صورت خدایی رو زمین
چه جوری اسم تو رو صدا کنیم
ما کی هستیم که تو با اون همه نور
ازمون خواستی واست دعا کنیم
میدونم درد ماها دو رنگیه
پوست آهو تن گرگه ... میدونم
ولی آسمون همیشه آبیه
دل آسمون بزرگه... میدونم