ای مسافر همیشه
از تو با تو گله دارم
کاش میشد بگی که با تو
تا کجا فاصله دارم
تو کدوم زمون میگُنجه
لحظهی رسیدن تو؟
چند تا قاب خالی دارم
تو مسیر دیدن تو؟
توی این دفتر بیخط
روی این سطر نخونده
به تو ای آیهی موعود
بگو چند تا واژه مونده؟
بیتو لحظههای تردید
طاقتم رو سر کشیدن
بیا سینهها رو پر کن
که دیگه نفس بریدن
بیتو نبض هیچ امیدی
توی تکرار دلم نیست
بیا بشکن این سکوتو
که سزاوار دلم نیست