«آیندهپژوهی» شناخت آینده در موضوعات و پدیدهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فنآوری است که امکان انتخاب، برنامهریزی و مواجهه آگاهانه و مدبرانه با آنها را در حد مطلوب و بایسته فراهم میسازد. در واقع آیندهپژوهی در صدد ایجاد دوراندیشی و آیندهشناسی در سطوح مختلف زندگی بشری است تا ضمن بیان اهمیت و ضرورت توجه به رویدادها و تحولات فراروی جهان، توانایی برخورد سنجیده و مناسب با آنها را فراهم سازد و یا الگوها و سناریوهای مطلوب و موجهی برای آن ارائه دهد. از آنجایی که بخش مهمی از «آموزه مهدویت» توجه به آینده و بایستگی آمادگی، برنامهریزی و زمینهسازی برای شکلگیری «آینده مطلوب» است، میتواند در بعضی از روشها و نگرشها پیوندهایی با «آیندهپژوهی» داشته باشد، در ضمن اینکه خود جامع مؤلفههای مطالعه و کاوش درباره آینده است و میتواند دانش جدیدی را تحت عنوان «آیندهپژوهی مهدوی» شکل دهد. این پژوهش عهدهدار تبیین این دو بخش است؛ یعنی بیان چیستی آیندهپژوهی و شکلگیری آیندهپژوهی مهدوی.
مقدمه
توجه و نگاه به آينده و كاوش و كنكاش دربارة آن به هر شكل، ميتواند جزء آيندهپژوهي قرار گيرد؛ چه اين نگاه به نيت درك و فهم آينده باشد؛ چه جهت پيشبيني و تعميم يافتهها؛ چه برنامهريزي و سياستگذاريهاي كلان و جزئي و چه بررسي و شناخت انديشهها و ديدگاهها. مهمترين ركن «آيندهپژوهي» درك و شناخت آينده و ترسيم و تصوير وضعيتهاي ممكن و محتمل از آن و حركت به سمت وضعيت مطلوب و مرجّح. اين تصوير و ترسيم، ميتواند متكي بر مؤلّفهها و انگارههاي مختلفي باشد؛ از جمله:
ـ حدسها و گمانهزنيهاي شخصي؛
ـ قراين و شواهد مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي (براي زمانهاي كوتاه مدت و بلند مدت)؛
ـ تجربيات تاريخي و الگوها، قوانين و سنّتهاي مستخرج از تاريخ (عموماً مبتني بر فلسفة نظري تاريخ)؛
ـ رويكردهاي تجربي مبتني بر قوانين علمي (قوانين علّي و شرط و مشروط)؛
ـ گمانه زنيها و خيالپردازيهاي ادبي، هنري، فلسفي و ... (نويسندگان رمانهاي آيندهنگر و «يتوپيا» نويسان و...)؛
ـ آيندهنگري براساس ستارهشناسي، اختربيني، طالعبيني و اوضاع كواكب و ... (عموماً بر پايه بعضي از الگوهاي مكتوب و ثابت نشده)؛
ـ آينده نگاري رمز گرايانه و رمّالانه و شاعرانه (مبتني بر بعضي از فنون و علوم ابجد گونه و اعداد و ... كه به علت رمز آلودگي و دو پهلويي جاذبه خاصي دارد)؛
ـ كشف مجهولات آينده براساس رياضتهاي روحي و توجهات و نگرشهاي شهودي و ...؛
ـ آيندهنگري براساس علم غيبي اوليا و صالحان (مكاشفه و شهود و ...)؛
ـ آيندهسازي براساس طرّاحي و برنامهريزي نهادها، مؤسسات و گروههاي ذينفع (مبتني بر تحليلها و برداشتهاي دانشمندان، نظريهسازان و تحليلگران نظام بينالملل)؛
ـ احتمالات و پيشبينيهاي مديريتي، صنعتي، زيست محيطي و ... (مبتني بر پيامدشناسي، پيشرفتشناسي، هشدارگري و...)؛
ـ پيشگوييهای و حياني (مبتني بر كتابهاي آسماني به خصوص قرآن و روايات معصومين)؛
اعتبار و صدق و كذب گزارهاي ياد شده، محل بحث و بررسي است كه از گستره اين نوشتار خارج است؛ ولي به نظر ما تنها گزاره يقين و قطعی، پيشگوييهاي و حياني و غيبي است. اين گزاره، براساس علوم غيبي است كه خداوند در اختيار پيامبران و اوليا قرار داده و يا در كتابهاي آسماني ذكر كرده است.
در هر حال نگاه به آينده، پيشينهاي به فراخناي زندگي بشري دارد و «آيندهنگري» مسيرها، مراحل و گذرگاههاي مختلفي را طي كرده و از گمانهزني، اختر بيني، يتوپيا نويسي، فلسفة نظري تاريخ و ... به آيندهپژوهي رسيده است.
در واقع آيندهپژوهي، شكل نظاممند و سازمان يافته نگاه به آينده است كه ميتواند در بسياري از طيفهاي آيندهنگري كارآيي داشته و آنها را روشنمندتر، كاربرديتر و عصريتر كند.
«آيندهپژوهي»، توجه به آينده را جدّيتر و عينيتر كرده و آن را وارد فضاي حقيقي زيست انساني نموده است؛ در حالي كه بسياري از شكلهاي آيندهنگري، مجازي و غيرواقعي هستند. البته، فلسفة نظري تاريخ، عمدتاً شكل علمي و كلان آيندهنگري بوده است كه بر امتداد روندهاي تاريخي صحّه ميگذارد و توانايي «تفسير بزرگ» از تغييرات و تحولات اجتماع بشري را بر عهده دارد. اما امروزه نگاه به آينده و پيشبيني آن. تبديل به ابهامزدايي از آن، فهم نسبتاً درست دگرگونيها و تسلّط بر آينده شده است. پس در اين رويكرد، صرفاً تكيه بر يافتههاي تاريخي و فلسفي دانشمندان (نظمها و قوانين تاريخي) نيست؛ بلكه هر دليل و مستندي كه بتواند در كشف رويدادها دخيل باشد، مورد توجه قرار ميگيرد (البته براساس شيوه و روشهاي خاص آن). مهمتر از آن، آمادگي براي تحولات فرارو طراحي آينده و كوشش براي تعيين آگاهانه و ارادي تاريخ، از مؤلفههايي است كه به طور جدّي، در آيندهپژوهي مورد توجه قرار گرفته است.
هر گونه آيندهنگري، به آيندهشناسي نياز دارد و آيندهشناسي نيز با تكيه بر انگارهها و پيش فرضهايي در خصوص وجود نوعي پيوند و توالي ميان حوادث و رويدادهايي است كه «آيندهپژوهي» آنها را سامان ميبخشد.
در ورای همة آيندهنگريها و آيندهنگاريها در طول تاريخ، همواره بشر شاهد آيندهشناسي ديني بوده است. اين آيندهشناسي، نگاهي روشن و جامع به كلّ تاريخ و پيشگويي حتمي و فراگير آينده است. «قرآن» و روايات معصومين(علیهم السلام) از شريعت اسلام، نمونه كامل اين آيندهشناسي وحياني و غيبي هستند و موارد فراوانی از پیشگوییهای آنان، در طول تاریخ محقّق شده است. البته علم به آينده فقط در دست خداوند است و او است كه پيامبران و حجّتهاي خود را از آن آگاه ميسازد تا دليلي بر حقانيت آنها و معجزهاي بر راستي آنها باشد.
مهمترين بعد آيندهشناسي اسلام و در واقع جلوهگري غايتمندي تاريخ و نظريه جامع و كامل «نجات گرايانه» دين، «آموزة مهدويت» است. اين آموزه، آينه تمامنماي پيشگويي وحياني دين اسلام و آيندهاي حتمي، روشن، فراگير، مطلوب و موعود امم است. «آموزه مهدويت»، پاسخگويي به بسياري از دغدغهها و سؤالهاي انسان در طول تاريخ و چشماندازي الهي و ايماني به جامعهاي برتر و كارآتر است.
همة ابعاد و مؤلّفههاي يك «آيندهپژوهي» در اين آموزه وجود دارد، هم تفسير كلان از حيات معقول بشري و فرجام شناسي تاريخ (فلسفه نظري تاريخ) هست؛ هم تصوير و ترسيم روشني از وضعيتهاي مختلف (و در نهايت وضعيت حتمي) است و هم راه و نظام رسيدن به آن. بر اين اساس پيوند وثيقي بين آيندهپژوهي و مهدويتپژوهي وجود دارد. مهدويتپژوهي، كاوش نظاممند تاريخي، اجتماعي، سياسي، كلامي و تفسيري «آموزه مهدويت» و شناخت و فهم آينده بر اساس آن است.
اين نوشتار درصدد پاسخگويي به اين پرسش است كه: «چه پيوندي ميان مهدويتپژوهي و آيندهپژوهي» وجود دارد و آيا ميتوان طرحي دربارة آيندهپژوهي مهدوي داشت؟» به عبارت روشنتر «مسأله علمي» اين تحقيق چيستي «آیندهپژوهی» و شکلگیری دانش «آیندهپژوهی مهدوی» است.
به همين جهت ابتدا چيستي «آيندهپژوهي» مورد بحث قرار ميگيرد و سپس دربارة زمينهها و ظرفيتهاي بهرهگيري از آن در «مهدويتپژوهي» بحث ميشود.
1. چيستي آيندهپژوهي
آيندهپژوهي (Futures Studies)، آينده شناسي (Futurology)، آينده نگاري (Foresight)، پيشبيني (Forecast) و ... اصطلاحات و واژههاييها است كه كم و بيش در نوشتهها و رويكردهاي علمي و پژوهشي ديده ميشود. در واقع امروزه رشتههاي علمي جديدي كه هدفش مطالعه منظم آينده است، معروف به آيندهپژوهي، آيندهنگري و يا پژوهشهاي معطوف به آينده ناميد ميشود و كارشناسان و پژوهشگران آن، آيندهپژوه (Futurist) نام دارند.
آيندهپژوهي شكل خاصي از پرداختن به آينده است و بر مؤلفههايي چون تداوم روندهاي تاريخي، امكان آمادگي براي رو به رو شدن با آينده، رصد كردن تغييرات و تحولات ممكن و ... دلالت دارد. اهمیت و ضرورت «آیندهپژوهی» آموزه بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا برای رویارویی با تغيیرات اقتصادی و اجتماعی، سیستمهای علم و تکنولوژی، بایستی یا از طریق سازگار کردن تکنولوژیهای فعلی و یا ایجاد و به کارگیری تکنولوژیهای جدید، قادر به پاسخگویی و تغییر باشند. ارزش آیندهپژوهی در آن است که یک فرصت ساختار یافته را برای نگاه به آینده، و بررسی نقش علم و تکنولوژی در آینده فراهم میآورد و بدین ترتیب زمینه و بستری مناسب را جهت سیاستگذاری علم و تکنولوژی و... برای کشورها فراهم میکند. امروزه آیندهپژوهی وسیله و روش مناسب و مفیدی برای برنامهریزی و تصمیمگیری در زمینههای مختلف ـ بهخصوص اقتصاد، فنآوری و سیاست ـ است و میتواند افق دید (چشمانداز) کشورها را نسبت به آینده، تغییر دهید و در سطوح مختلف ملی، منطقهای و حیاتی آنها را به فعالیت وادارد.
آيندهپژوهي، جستوجو و كنكاش عالمانه دربارة، وضعيت زندگي بشري در آينده و دستيابي به نظمها و الگوهايي است كه بتوان براساس آنها، آينده را پيشبيني نمود.
آيندهپژوهي تأمل و واكاوي منظم و منسجم دربارة آينده جهت نيل به شناخت تغييرات و تحوّلات مستمرّ و امكان تطابق و برنامهريزي براي آنها است.
آيندهپژوهي را ميتوان تلاش علمي و سازمان يافته براي درك و فهم رويدادها و تحولّات جهاني و بررسي امكان پيشبيني و گمانهزني دربارة وضعيتهاي فراروي بشر و راههاي آمادگي و برخورد با آنها است.
آيندهپژوهي، نگاه موشكافانه و نظاممند به موقعيتهاي مختلفي است كه در آينده براي زندگي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بشر احتمالاً به وجود ميآيد و ارائه راهكارهايي براي آمادگي و رسيدن به موقعيتهاي مطلوب و احتمالي است.
آيندهپژوهي، تفكر و تأملات ديني، فلسفي، سياسي و علمي (مديريتي، صنعتي و ...) دربارة آينده و كشف و درك پيشامدها، پيشرفتها و پسرفتها، بحرانها و كاستيها و گزينش آگاهانه وضعيت مطلوب و برنامهريزي براي دست به يافتن آن و رهايي از مشكلات و دشواريها است.
شيوه طراحي سياستهاي روز براساس بينش و درك ما از تهديدها و فرصتهاي آينده، نياز به مهارت و عزم فراوان دارد. و آيندهپژوهي، ـ به عنوان فرآيندي سامانمند، براي شناخت و ساخت چشماندازهاي ميان مدت و بلند مدت ـ از جمله اين مهارتها است. در واقع آيندهپژوهي، از طريق ايجاد ارتباط، هماهنگي و همرأيي بين سازمانها و نهادهاي جامعه، كمك ميكند تا سياستگذاران و سياستمداران بتوانند برنامههاي مناسب را طراحي كنند.
به نظر برخی: آيندهپژوهي، يكي از روشهاي مدرن مطالعة آينده است و از شاخههاي فناوريهاي نرم محسوب ميشود. البته هدف اين علم نه تنها كشف آينده؛ بلكه اساساً مهندس هوشمندانه آينده است. به همين دليل است كه آيندهپژوهي جزو فناوريهاي نرم است و امنيتي جهتدار به شمار ميآيد».
آيندهانديشي (آيندهپژوهي) محصول نوعي رويكرد كم و بيش جديد، براي حل مسائل يا دستيابي به نوعي دانش و اطلاع در حوزههای مختلف است. دانش و اطلاعاتی که در مجموع به شخصي، تصويري از تحولات احتمالي در آينده را ارائه ميدهد. دكارت زماني در قرن هفدهم اعلام داشت: «هر آنچه قابل تصور است، امكانپذير است».
آيندهانديشان در هر حوزه و قلمرويي كه به فعاليت و پژوهش سرگرم باشند، ميكوشند با تصويركردن شمار هر چه بيشتري از آيندههاي ممكن (در حد توانايي ذهني خود)، زمينه را براي مشخص ساختن آيندههاي محتمل از درون اين آيندههاي ممكن، آماده سازند. آنگاه از ميان اين آيندههاي محتمل، مطلوبترين و نامطلوبترين آيندهها،شناسايي ميشود و كوشش ميگردد، براي تحقق دسته نخست و جلوگيري از وقوع دسته دوم، برنامهريزيهاي مناسبي صورت پذيرد.
1-1- آیندهپژوهی در آینه تعاریف
تعاريف مختلفي از آيندهپژوهي صورت گرفته كه به چند مورد آنها اشاره ميشود.
1. «پيشبيني آينده، ميتواند محصول كاوش سازمان يافته باشد كه آن را آيندهپژوهي ميناميم».
2. «آيندهپژوهي عبارت است از تلاش براي يافتن تصويري از آينده و ارائه توجيهي براي آن تصوير».
3. لوك جورجيو آيندهپژوهي را چنين تعريف ميكند:
آيندهپژوهي ابزاري سيستماتيك براي ارزيابي آن دسته از توسعههاي علمي و تكنولوژيكي است كه ميتوانند تأثيرات بسيار شديدي بر رقابت صنعتي، خلق ثروت و كيفيت زندگي داشته باشند.
4. گويكان نيز آيندهپژوهي را چنين تعريف ميكند:
فرآيندي سيستماتيك و مشاركتي و گردآورندة «اداراكات آينده» است كه چشمانداز ميان مدت تا بلند مدت را با هدف اتخاذ تصميمات روزآمد و بسيج اقدامات مشترك بنا ميسازد.
5. در فرهنگ وبستر آمده است:
آيندهپژوهي، فرآيند سازماندهي شده و هدفمندي است كه انتظارات بازيگران مختلف در مورد تكنولوژي را گردآوري و چشماندازيهاي استراتژيكي در مورد آينده را تدوين ميكند تا حامي توسعه اقتصادي و اجتماعي گسترده گردد.
6. آيندهپژوهي، دانش و معرفت شكل بخشيدن به آينده به گونهاي آگاهانه، فعّالانه و پيشدستانه است.
7. تعريف بن مارتين، مقبوليت بيشتري در ادبيات آيندهپژوهي دارد. وي ميگويد:
آيندهپژوهي، فرآيند «تلاش سيستماتيك» (نظاممند) براي نگاه به آينده بلند مدت علم، تكنولوژي، محيط زيست اقتصاد و اجتماع ميباشد كه با هدف شناسايي تكنولوژيهاي عام نو ظهور و تقويت حوزههاي تحقيقات استراتژيكي است كه احتمالاً بيشترين منافع اقتصادي و اجتماعي را به همراه دارند.
اين تعريف داراي شش بعد مهم است:
الف. آيندهپژوهي، فن يا مجموعهاي از فنون نيست؛ بلكه فرآيندي است كه اگر به گونهاي مناسب طراحي شود، بازيگران اصلي را از گروهها و بخشهاي مختلف ذينفع (جامعه علمي، دولت، صنعت،سازمانهاي غيردولتي و ديگر گروهها) به منظور بحث دربارة چگونگي دنياي آينده گرد هم ميآورد.
ب. تلاشها براي نگاه به آينده، بايد نظاممند باشد تا تحت عنوان آيندهپژوهي قرار بگيرد.
ج. تلاشها بايد بلند مدت باشد (در کنار برنامههای کوتاه مدت و میانمدت).
د. برنامه آيندهپژوهي بايد كشش بازار را با رشد دانش و تكنولوژي در تعادل نگه دارد. به بيان ديگر استخراج و تعيين آن دسته از تقاضاهاي محتملي كه جامعه و اقتصاد را به فرصتهاي بالقوه دانش و تكنولوژي مرتبط ميكنند، براي يك برنامه آيندهپژوهي موفق لازم است.
هـ . در برنامه آيندهپژوهي، تأكيد بر تكنولوژيهاي عام و نوظهوری است كه عرصه براي سرمايهگذاري بخشهاي مختلف در آنها باز است.
و. در نهايت اين برنامهها بايد به تكنولوژيهايي كه جامعه را در مجموع (و از جنبههاي مختلف) منتفع ميسازد، توجه كرد.
8. در تعریفی که از سوی آیندهپژوهان ژاپنی ارائه شده، آمده است:
«آیندهپژوهی فرآیندی است که طی آن درک کاملتری از نیروهای شکلدهنده آینده بلندمدت پیدا میشود. آن نیروهای شکلدهنده در تدوین و تنظیم سیاستها، برنامهریزیها و تصمیمگیریها در نظر گرفته میشوند. بر این اساس آیندهپژوهی، شامل ابزارهایی کمی و کیفی برای پایش سرنخها و شاخصهای شکلگیری روندها و توسعههاست.
9. با نظر گرفتن تعاریف ارائه شده و سایر تعاریف، آیندهپژوهی را چنین تعریف کردهاند:
آیندهپژوهی، میکوشد تا معرفت و اندیشهای آیندهنگرانه را در میان بخشهای تجارت، دولت و نهادهای دانش، برای درک فرصتها و تهدیدهای محتمل طی 10 تا 20 سال آینده، در عرصه بازار و تکنولوژیها، ایجاد کند و آنگاه با ایجاد و تقویت همکاری میان این سه بخش به جهتدهی فعالیتهای آنان در راستای اهداف تعیین شده بپردازد.
1-2. پيشينة آيندهپژوهي
آيندهپژوهي، پيشبيني آينده و اساساً قدم نهادن در فراسوي زمان و موقعیتها، همواره از اميال و آرزوهاي ديرينه بشر بوده است. قدرت نامحدود ذهن و تخيل انسانها، هميشه يگانه ابزار نيرومند براي قدم نهادن در آينده بوده و هست. اين قوة تخيل و جريان پویای ذهن، موجب فرا روي از زمان حال و قدم گذاشتن در آيندهاي است كه گاهي شگفتانگيز و غيرقابل باور مینماید.
بسياري از آن گمانهزنیها و خیالگوییها، شاید امروزه محقق شده است و بعضی نيز به دليل داشتن زمينة غيرواقعي و عدم در اختيار داشتن هدفي مشخص و مناسب، در حد تخیلات باقي مانده و تحقق وجودي نداشتهاند. در هر حال دانستن و شناسایی آينده، ميل و آرزويي پیشینهوار است كه همواره آدمي را بر آن داشته تا با تكيه بر دانش و معلومات جدید، راهي براي كشف و مشاهده آن بيابد.
گاهي اين ميل در پناه پيشگوييهاي جادوگر قبيله نهفته بوده است؛ ديگر روز جمشيدآن را در گوي جامجم خود ميديده است؛ روزي کاهنان و پیشوایان معابد، با اوراد و اذکار مطالبی را میگفتند و زمانی دانشمندان به آینده میپرداختند و... براساس فرمولهاي پيشبيني، روز بعد آينده انديشي چنين مسؤوليتي را برعهده داشته و امروز نيز اين ميل بشر سر از آيندهپژوهي برون آورده است.
تفكّر دربارة آينده و حوادث آن، سابقهاي به ديرينگي تاريخ خود آگاهي بشر دارد؛ همانگونه كه مردم همة دورانها، همواره مشتاق كشف و علم به آينده خويش بودهاند؛ فعالیت معابد يونان باستان (مثل معبد مشهور دلفي) و رواج و رونق حرفة طالعبيني، ستارهشناسي، تعبير خواب و ... ميان همة ملل و اقوام شاهد اين واقعيت است.
اين علاقة ذاتي و ميل طبيعي به شناخت آينده در دوران كهن، به تدريج جاي خودش را به ضرورت شناخت آينده در دوران معاصر داده است؛ زيرا لازمة زندگي در دنيای پر سر و صدا و سيار امروزي ـ كه گاهي حاوي تغييراتي غافلگير كننده و بیارتباط با زمينة قبلي است ـ همان مطالعه آينده به مثابة يك علم مدرن و امکان شناخت فرصتها و تهديدات پيش روي است.
دهة معروف 1960 دهة پيدايش سازمانهاي آيندهپژوهي در گوشه و كنار جهان بود. در اين سالها همزمان با پيدايش اين سازمانها، كتابهاي مقدماتي خوبي در اين موضوع پديد آمد؛ همچون كتاب مدخلي بر هنر و علم شناخت و شكلدهي به جهان فردا كتابي كه سبك است و هنوز هم مورد توجّه است.
سال 1967 شاهد اولين كنفرانس جهاني «آيندهپژوهي» بود كه در اسلو برگزار شد. اين اجلاس و شركتكنندگان آن، به عنوان منبعي براي تدوین كتاب «بشريت در سال 2000» مورد استفاده قرار گرفت. اين كتاب توسط دو تن از اعضاي اصلي اجلاس، يعني، روبرت يونگ (مؤسس آيندهپژوهي وين) و جال گالتون (رئيس فدراسيون جهاني آيندهپژوهي) نوشته شد. پس از اين سالها، در دهة 90 افرادي همچون ريك اسلاتر (بنيانگذار مركز آيندهپژوهي استراليا) و رولف كربيح (نويسنده كتاب آيندهپژوهي و سياست)، نقش عمدهاي در مطالعات آيندهپژوهي ايفا كردند.
در همين سالها يكي از نويسندگان جهان سوّمي به نام ضياءالدين سردار، نظرات و انتقادهای مبسوطي را نسبت به گسترش آيندهپژوهي در مقالهاي به نام «استعمار آينده» ارائه کرد. در پايان اين سالها و آغاز قرن بيست و يكم، بايد از نويسندگاني چون يونجي ماسورا (استاد ژاپني علوم اطلاعات) و پاول كندلي (استاد تاريخ و نويسندة كتاب آمادگي براي قرن 21) نام برد.
آیندهنگاری از اوایل دهه 1990 م. با استقبال بینظیری از جانب برنامهریزی علم و تکنولوژی کشورهای مختلف رو به رشد. به گونهای که در طی این دهه، تقریباً اکثر قریب به اتفاق کشورهای پیشرفته و یا در حال توسعه، برنامههایی را در این خصوص تدوین و اجرا نمودند و حتی سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان توسعه صنعتی ملل متحد و اتحادیه اروپا نیز مراکز و مؤسساتی را جهت پرداختن به مقوله «آیندهپژوهی» تأسیس کردهاند.
به هر حال نخستين فعاليت آيندهپژوهي در قالب يك تحليل علمي، حدود سالهاي 1920- 1933 توسط يك گروه تحقيقاتي به سرپرستي وليام اف اگبرن و در زمينه جامعهشناسي انجام شد. در سال 1964 نياز به پيشبيني تكنولوژي برجستهتر شد و به همين منظور، مؤسسه «رند» (Rande) گروهي را مأمور كرد تا تكنولوژيهاي نوظهور در يكصد سال آينده را پيشبيني كنند و ... .
در دهة 60 آيندهپژوهي به عنوان يكي از رشتههاي جديد علوم، پايهريزي گرديد و نخستين دورة آموزش «آيندهپژوهي» در سال 1963 توسط جيم دي تور در ويرجينيا برگزار شد و ... به اين ترتيب «آيندهپژوهي» جزء فعاليتهاي رسمي آموزشي ـ پژوهشي قرار گرفت. به نظر نگارنده این سطح از آیندهپژوهی، بیشتر از آنکه جنبه نظری و تئوریک داشته باشد، پرداختن به امور جزیی آینده (اقتصاد، سیاست، صنعت...) است، در حالی که آیندهپژوهی علمی، زیربنای تفکرات و اندیشههای انسان درباره آینده است.
1-3. سطوح آیندهپژوهی
با توجه به تعاريف و رويكردهاي مختلف دربارة «آيندهپژوهي»، ميتوان آن را در دو سطح و پارادايم، دستهبندي و تعريف كرد:
1-3-1. آيندهپژوهي به معناي اعم (آیندهپژوهی مفهومی)
اين نوع آينده انديشي، بيشتر جنبة معرفتي و فكري دارد و نگرشهاي كلان به تاريخ بشري ـ به خصوص آينده جهان ـ را شامل ميشود. در اين مفهوم از آيندهپژوهي ما با رويكردهايي گاهي همسان رو به رو هستيم كه از جمله آنها ميتوان به فلسفة نظري تاريخ اشاره كرد. فلسفه تاريخ، كشف الگو و قوانين حاكم بر تاريخ و شناسايي هدف، مسيرها و عوامل حركت آفرين آن، جهت پيشبيني آينده و معنابخشي به حركت تاريخ است.
همچنين ميتوان از نوعي آيندهپژوهي مفهومي نام برد كه همپوشاني فراواني با «فلسفه نظر تاريخ» دارد. در اين نوع آيندهپژوهي كاوش سازمان يافته جهت پيشبيني آينده و براي اين كار به كمك يك محمل مفهومي و تطوّرات آن مفهوم در حال و آينده، به آيندهپژوهي ميپردازيم. در اين رابطه ميتوان از محملهاي مفهومياي چون تمدّن، ارتباطات، فرهنگ، حكومت و ... بهره گرفت و نگاهي كلان به آينده داشت. بر این اساس میتوانیم دوگونه «آیندهپژوهی» همسان در اینجا شناسایی کنیم:
1. فلسفه نظری تاریخ (فرجامشناسی فلسفی ـ تاریخی)
2. آیندهپژوهی مفهومی (فرجامشناسی کلینگر)
1-3-2. آيندهپژوهي به معناي اخص (آیندهپژوهی جزیی یا عرفی)
اين نوع آيندهپژوهي در چند دهة اخير رايج شده و در اين نوشتار نيز همين نوع مورد نظر بوده است. اين آيندهپژوهي، حاصل تلاقي سه دسته از مفاهيم در حوزههاي مختلف است؛ يعني: 1. برنامهريزي يا برنامهريزي استراتژيك؛ 2. آينده انديشي؛ 3. شبكهسازي يا توسعه سياست.
بر اين اساس آيندهپژوهي به معناي مهيّا بودن براي آينده و استخدام منابع موجود به بهترين وجه ممكن و در راستاي ارزشها و اهداف است. اين همان تلاش سيستماتيك، براي نگاه به آيندة بلند مدت در حوزههاي دانش، سياست، فنآوري، اقتصاد، محيط زيست، جامعه و ... است كه هدف اصلي آن، شناخت فرصتها و فنآوريهاي جديد و تعيين بخشهايي است كه سرمايهگذاري در آنها، احتمال بازدهي بيشتري دارد.
به نظر بن مارتين و ايروين، اين نوع آيندهپژوهي كاركردهاي پنجگانهای به شرح زير دارد:
1. ارتباطات: ايجاد ساختاري براي برقراري ارتباط ميان اجزاي يك سيستم (گذشته، حال و آينده)؛
2. تمركز بر بلند مدت: ترغيب افراد به تمركز بر آيندة بلند مدت به صورت جدّي و نظاممند؛
3. هماهنگي: توانايي گروههاي مختلف براي هماهنگي در مورد فعاليتهاي آتي خود و خصوصاً فعاليتهاي توسعهاي آيندهگرا؛
4. اجماع: ايجاد اجماع بر روي نتايج و آيندهپژوهي و كسب مشروعيت لازم براي اجرا و استفاده از اين نتايج؛
5. تعهّد: ايجاد حسّ تعهد نسبت به نتايج و ايجاد مسؤوليت و پاسخگويي سازمانها در جهت ترجمه و استفاده از نتايج در برنامهريزيها.
آيندهپژوهي، به عنوان يك ابزار بسيار مؤثّر جهت سياستگذاري (به خصوص سياستگذاري علم و تكنولوژي) به دولتها كمك ميكند تا در شرايط دنياي امروز، به چالشهايي همچون جهاني شدن و رقابت فزاينده، پاسخي مناسب، ارايه و اقداماتي مؤثر انجام دهند. رويدادها، روندها، تصويرها و اقدامها، چهار مؤلّفهاي است كه از درهم كنش آنها، آينده پديد ميآيد. يكي از كاركردهاي مهم آيندهپژوهي اين است كه به مردم كمك كند تصويرهاي خويش را از آينده (ايدهها، دغدغهها، اميدها، باورها و علايقشان را نسبت به آينده) محك زده و شفاف نمايند تا كيفيت تصميمهايي كه براي آينده ميگيرند، بهبود يابد. ديگر آنكه آيندهپژوهي درصدد كمك به مردم است تا تصويرها و اقدامهاي (كنوني) خود را از حد كوششهاي فقط منفعلانه، فراتر بوده، بكوشند تا آينده را پيشبيني كرده و سپس بر پايه پيشبينيهاي [درستتر]، طرحهاي عملي خود را اجرا کنند و به پيش ببرند. اين فقط گام اول آيندهنگري است. گام بعدي ايجاد تصويرهاي مثبت از آينده (آيندههاي مطلوب و مرحّج) و اقدام به طرحريزي و تصميمگيري براساس آن تصويرهاي مثبت است.
يادگيري براي بينشمندي و بازنگري بينشهاي مرتبط با آينده و آنگاه اقدام به طرحريزي و عمل بر پايه اين بينشها، به گونهاي كه در عرصة طرحريزي و تصميمگيري رايج است، قلب آيندهپژوهي و آيندهكاوي را تشكيل ميدهد.
در جمعبندی این بحث میتوانیم آیندهپژوهی را چنین تعریف کنیم: «دانش شناخت آینده در موضوعات و پدیدههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فنآوری است. امکان انتخاب، برنامهریزی و مواجهه آگاهانه و مدبرانه با آنها را در حد مطلوب و بایسته فراهم میسازد».
1-4. روشهاي آيندهپژوهي
آيندهانديشان، براي شناسايي امكانات آينده و غربال كردن آنها و تهيه فهرستي از آيندههاي محتمل و سپس جدا ساختن سناريوهاي مطلوب از نامطلوب، از شيوهها، شگردها و روشهای متعددي استفاده ميكنند. اما آنچه كه در همه اين روشها، كم و بيش مشترك است، تكيه بر معرفت ضمني دانشوران در قلمرو مورد نظر است كه در آن آيندهانديشي صورت ميگيرد. در دو دهة اخير آيندهانديشان در كنار توصيف آيندههاي ممكن و محتمل، به كار تجويز برخي از سناريوها نيز روي آوردهاند. در رويكرد اخير، فرض و مدعاي اصلي آن است كه آينده در زمرة امور ساختني است و بنابراين ميبايد با تهية نقشههاي مطلوب، شالوده شكلگيري آيندههاي مطلوب را از هم اكنون پي ريخت.
آیندهپژوهان انديشگاه رند، نخستين كساني بودند كه به طور جدّي به مطالعه فنآوريهاي نوظهور و پيامدهاي آنها بر امنيت ملّي و توان نظامي يك كشور خاصّ پرداختند. آنان فنون و روشهاي جديدي را براي تفكر درباره آينده ابداع كردند. آیندهپژوهان دريافتند كه جهان آينده، با جهان كنوني، پيوسته است و بنابراين از طريق مطالعه نظاممند رويدادهاي كنوني، ميتوان دربارة رخدادهاي آينده، مطالب فراواني آموخت. نكته كليدي اين است كه به جاي مطالعه و تمركز بر رويدادها؛ يعني، رخدادهاي ناگهاني و روزمره، بايد بر روندها؛ يعني، تغييرهاي دراز مدت و پيوسته در حوزههايي همچون جمعيت، جامعه، اقتصاد، دفاع، محيطزيست، فنآوري تمركز كرد.
آیندهپژوهان روش بسيار مفيدي با عنوان «سناريوسازي» را گسترش دادند. سناريو متضمن پيشبيني قطعي و دقيق جهان آينده نيست؛ [بلكه] توصيفي از رويدادهاي ممكن و جداگانهاي است كه امكان وقوع آنها در آينده، وجود دارد. به بيان ديگر، سناريوها، آميزهاي از پيشبينيهاي تخيّلي و در عين حال واقعگرايانه از رخدادهاي احتمالي آينده هستند. روشهاي «داستانپردازي» نیز در كمك به مخاطبان براي تخيل شرايط زندگي در آينده بسيار مفيدند. روشهاي «دلفي و آيندهنگاري» از اين واقعيت بهره ميجويند كه بهترين راه جمعآوري اطلاعاتي ارزشمند درباره آينده، مراجعه به خبرگان آگاه و تشويق آنها به گفتمان است. مدلهاي شبيهسازي نيز ساختاري كمّي براي بررسي و مطالعه گزينهها را فراهم ميآورند. به كمك روشهاي «تحليل تصميم»، ميتوان خطاها و اشتباهات موجود در استدلال انسانها را تصحيح كرد و ... البته هر يك از تكنيكها و روشهاي فوق به تنهايي براي پشتيباني از تصميمگيريهاي بسيار پيچيده همراه با عدم قطعيت عميق، ناكافي هستند.
با توجه به اين توضيح مختصر، ميتوان روشهاي پيشبيني آينده را چنين شمارش كرد:
1. سناريوسازي (ديدگاههاي چند گانه دربارة آينده)؛
2. روش دلفي (داستانپردازي گروهي و جمعآوری دیدگاهها در مراحل زمانی خاص و مکرر آنان)؛
3. آيندهنگاري (داستانپردازي گروهي و جمعآوری کارشناسان)؛
4. مدلهاي شبيهسازي (مثل مدل شبيهسازي World3)؛
5. روش ديدباني (پايش مستمر تغييرات جهاني و صد کودک هر نوپدیدار جدید)؛
6. تحليل روند (مطالعه يك روند مشخص براي كشف ماهيت و علّت آن)؛
7. پايش الگوهاي نوظهور (شامل روشهاي ردگيري، شبيهسازي و ...)؛
8. برونيابي روندها (ترسيم نموداري تغييرات روندها)؛
9. روش پانل (تأمّل متخصصان در موضوعات برجسته)؛
10. روش پيمايش محيطي (پيمايش تغييرات محيطي و درك نيروهاي خارجي)؛
11. روش ذهنانگيزي (توفان فكري براي توليد ايدههاي جديد)؛
12. نظرخواهي و مشاوره و ... .
2- مهدويتپژوهي
مهدويتپژوهي، كاوش علمي در يكي از آموزههاي حياتي و بنيادين اسلام و دستيابي به نگرش جامع و كامل آن درباره هستي و فرجام حيات و شناخت برنامه و راهبرد اساسي دين براي زندگي مطلوب، معقول و انساني است. مهدويتپژوهي، رويكرد نوين پژوهشي و نظريهپردازي ديني در عرصه نجاتگرايي، حقخواهي، حقيقتگرايي، چشم به راهي پويا، حجّتشناسي، انقلابشناسي، اصلاحگري، جهانگرايي و... است.
مهدويتپژوهي، شناخت طرح كلان الهي براي آينده بشريت و چگونگي قرار گرفتن در مدار مشيّت او براي رسيدن به جامعه آرماني است.
«آموزه مهدويت» انديشهاي معطوف به آينده است كه براساس برنامه الهي، حركت تاريخ به سوي آن برگشت ناپذير و وعده داده شده است. از امام باقر(علیه السلام) سؤال شد: آيا ميشود امر قطعي الهي تغيير كند؟ فرمود: آري. گفته شد: ميترسيم دربارة ظهور قائم(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نيز چنين شود! فرمود: خير در ظهور قائم هيچ تغييري ايجاد نميشود؛ سپس آيه «ان اللّه لا يخلف الميعاد» را قرائت كرد.
اين قطعيت آينده و حتميّت ظهور، سامان بخش انديشهاي شده است كه كنكاش دربارة آن (مهدويتپژوهي)، ما را به ساحل اميدواري، رهايي و رستگاري رهنمون ميشود و معرفتافزاي شيفتگان حقيقت است.
شناخت انديشه مهدويت، تنها بخشي از معارف بيكران دربارة منجي موعود است كه از سوي پيامبر رحمت و عترت پاك او در اختيار ما گذاشته شده است:
من هذا مهديُّ هذه الامّة ... لا تذهبُ الدّنيا حتّي يقومَ رَجُلٌ من وُلد الحسين يَملأها عَدْلاً كَما ملئتْ ظلماً و جوراً؛
مهدي اين امت، از فرزندان او (حسين) است... دنيا به پايان نميرسد تا اينكه مردي از فرزندان حسين، آن را كه پر از ظلم و ستم شده، آكنده از عدل و داد كند.
شناخت آينده از اين منظر، «انديشهپژوهي» است؛ اما ميتوان فراتر از اين هم حركت كرد و آن را از منظر «آيندهپژوهي» تبيين كرد. و علم جدیدی تحت عنوان «آیندهپژوهی» شکل داد. ابتدا بايد بدانيم كه «آموزه مهدويت»، در چند سطح و چشمانداز، قابل طرح و تحليل است:
2-1. سطح زيربنايي (مقدماتي و مبنايي)
در اين سطح، گزارههايي چون: باورداشت منجيگرايي، جايگاه امام در هستي، شناخت اصولي منجي، بايستگي انتظار، شناخت وظايف فردي و اخلاقي منتظر، باور به ارجمندي انگارههايي چون عدالت، معنويت، عقلانيت و ...، به عنوان مؤلفههاي مقدّماتي و بنيادين «آموزة مهدويت» مورد نظر بوده و اساس و زيرساخت آن را تشكيل ميدهند. اصل اين اعتقاد هر چند معطوف به آينده است؛ ولي بيشتر ناظر به وظيفة فعلي افراد و تقويت بنيانهاي فكري و معرفتي آنان است.
2-2. سطح مياني و مؤثّر
اين سطح، راهبردي و استراتژيك بوده و خط مشي، برنامهها و رويكردهاي عملي باوران به منجي موعود و منتظران ظهور او را سامان ميبخشد. در اين سطح گزارههايي چون آمادگي و زمينهسازي براي ظهور، تشكيل جامعه مهدوي و شناخت بايستههاي سياسي ـ اجتماعي منتظران، علايم آخرالزمان و نشانههاي ظهور، نقش كليدي صالحان و حقگرايان و ... انتظار پویا مورد تحليل و ارزيابي قرار ميگيرد. در اين سطح مسؤوليتهاي منتظران و كنش جمعي براي رسيدن به جامعه آرماني و جايگاه انديشه مهدويت در برنامههاي راهبردي و ... مطرح است و ميتوان در جهتگيريها و سياستگذاريهاي ملی و فراملّي از آن بهره گرفت.
2-3. سطح كلان و فراگير
اين سطح، كانون محوری و نقطه عطف منجيگرايي بوده و تحقق جامعه مطلوب و آرماني را شامل ميشود. در اين سطح موضوعات و انگارههاي مهم و كلان آموزة مهدويت؛ چون: ظهور، قيام و انقلاب جهاني، پيروزي انقلاب، حاكميت جهاني، تشكيل حكومت جهاني و ... مطرح است. اراده و خواست الهي، جايگاه ويژه امام زمان در اصلاح و مديريت جهان، حضور صالحان و رجال الهي، زيباييهاي عصر ظهور و ... در اين بخش، تحليل و ارزيابي ميشود.
2-4. سطح عالي و نهايي
در اين سطح بنيادين و غايتگرايانه، موضوعات مهمي چون فرجام تاريخ، تحقّق غايتمندي هستي و وصول به هدف نهايي عالي آفرينش و نظام امامت و مديريت تكويني بر جهان، اراده قاهر الهي در اصلاح جهان و ... مطرح است. در اين سطح است كه «حقّ»، ظهور و تجلّي كاملي مييابد و «سرّ الهي» آشكار ميگردد عدالت، شريعت، معنويت و... پابرجا میشود؛ چنانکه امين وحي حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به جابر بن عبدالله انصاري فرمود:
اِنَّ هذا اَمرٌ من اَمْرِ الله و سرٌّ من سرِّ الله. عِلَّتُه مَطوّية عن عباد الله. فَإياك والشَكَّ فَإن الشكَّ في اَمْرِاللهِ كُفْرٌ؛
اين امر (مهدويت)، از امور الهي و سرّي از اسرار خداوند است كه علّت و سبب آن بر مردم پوشيده است. پس، از شك كردن در آن، دوري كن كه کفر به حساب ميآيد».
از امير بيان حضرت علي(علیه السلام) نيز روايت شده است:
... هو القائم و بالحقّ و المُظهِرُ للدّين و الباسِطُ لِلْعَدل. اي والّذي بَعَث مُحمداً بالنُبّوة و اَصْطَفاه علي جميع البرَيّة؛
... او قيامكننده براي حق، ظاهركنندة دين و گسترشدهندة عدل است. سوگند به كسي كه محمد را براي نبوّت برگزيد، خداوند مهدي را بر تمام مخلوقاتش برگزيده است.
به نظر ميرسد، آيندهپژوهي به معناي اخص (تلاش نظاممند براي نگاه به آينده دانش، سياست، اقتصاد، فنآوري، اجتماع و ...) ميتواند ناظر به سطح دوّم آموزة مهدويت (سطح مياني و راهبردي آن) باشد و آيندهپژوهي به معناي اعم (آيندهپژوهي مفهومي و غايت شناسانه)، بيشتر مربوط به سطح نهايي و عالي آن. آيندهپژوهي ميتواند مباحث و موضوعات راهبردي و استراتژيك (سطح دو) را تحت پوشش قرار دهد و با ارزيابي تغييرات و تحولّات فرا رو، مسؤوليتها و برنامههاي منتظران را براي رسيدن به جامعة موعود تبيين و روشن سازد. در واقع آيندهپژوهي كمك ميكند كه از سطح مقدّماتي و زيربنايي فراتر رفته و وارد سطح مؤثّر و استراتژيك شويم و نقش خود را در زمينهسازي انقلاب جهاني مهدوي(براساس رصد كردن تحولات محتمل و ممكن جهاني) بهتر ايفا كنيم و در عين حال تصويري روشن و حقيقي،از جامعه مطلوب و مرجّح ارائه دهيم.
براي بررسي و تحليل اين نظريه، نياز به شكلگيري «آيندهپژوهي مهدوي» به شدت احساس ميشود. در واقع ما ميتوانيم بعضي از مباحث آموزه مهدويت را، در قالب «آيندهپژوهي» تبيين كنيم و نيز ميتوانيم آيندهپژوهي را در چهارچوب و قالب «مهدويتپژوهي» قرار دهيم و دانش جديدي ـ با روشهاي خاص يا مشترك ـ به وجود آوريم؛ یعنی، آیندهپژوهی مهدوی.
3. آيندهپژوهي مهدوي
«آينده»، پايدارترين آموزهاي است كه مورد توجّه اديان الهي ـ به خصوص اسلام ـ است. پارهاي از تعاليم و آموزههاي آن در رابطه با آينده و متوجّه ساختن انسانها به فرجام جهان است. اين فرجام باوري هم ميتواند شامل معاد باوري باشد و هم پايان باوري تاريخي و بر اين اساس هم پيشگويي غيبي شكل ميگيرد و هم سنّتشناسي تاريخي. بهرهگیری از آيات و روايات و تأمّل و انديشه در حوادث و رويدادها، ميتواند نگاه ما را به آينده، سامان درستي بخشد و يك نوع آيندهپژوهي متعالي، مطمئن، بالنده و مترقّي را شكل دهد. اين رويكرد علمي ـ پژوهشي با محوريت «آموزة مهدويت» شكل گرفته و ميتواند تشكيلدهنده دانش جديدي با نام «آيندهپژوهي مهدوي» باشد. مهمترين ركن اين رويكرد، «انتظار ظهور منجي موعود» است كه تأثير به سزايي در آيندهشناسي، فرجام باوري، هدفمندي، اميدگرايي و... دارد.
انتظار؛ يعني، چشم به راهي، حركت رو به جلو، نظر و تأمل داشتن به آينده، قرار گرفتن در جهت و مسير درست. انتظار در لغت به معناي «درنگ در امور نگهباني، چشم به راه بودن و اميد داشتن به آينده است». اين كلمه از «نظر» به معناي نگاه كردن گرفته شده و گاهي مراد از آن تدّبر، تأمّل و دقت است.
براساس نوشته تفسير نمونه، «نظر» در اصل به معناي گردش فكر و يا انديشه است، براي مشاهده يا ادراك چيزي؛ چنان كه گفته ميشود: «نظرت فلم تنظر»؛ يعني نگاه كردي، ولي در آن تأمّل نكردي و به فكر و انديشه نپرداختي كه معناي تأمل و جستوجوگري در آن افتاده و نيز به معناي معرفت حاصل از جستوجوگري آمده است. راغب ميگويد: نظر و انتظار، هر دو به يك معنا است. گاهي نيز اين كلمه به معناي چاره انديشيدن، منتظر بودن براي دانستن چيزي، نظاره كردن و ... آمده است.
انتظار در اصطلاح، به معناي «چشم به راه بودن ظهور واپسين ذخيره الهي و آماده شدن براي ياري او در برپايي حكومت عدل و قسط در سراسر گيتي است».
برخي گفتهاند: «انتظار كيفيتي روحي است كه باعث به وجود آمدن حالت آمادگي (انسانها) براي آنچه انتظار دارند، ميشود و ضد آن، يأس و نااميدي است».
انتظار در چشمانداز آيندهپژوهي، از حالت چشم به راهي و اميد بستن صرف به آينده فراتر ميرود و تبديل به آيندهنگري؛ يعني تأمل و جستوجو در حوادث و شناخت و معرفت درست اوضاع و رويدادها ميشود. مهمترين ركن اين انتظار، شناخت درست آينده و مسؤوليتشناسي براي رسيدن به وضعيت مطلوب است كه ميتوانيم از آن با عنوان «علم الانتظار» «انتظار پويا» و «انتظار مثبت و سازنده» ياد كنيم. اين انتظار، تأثير به سزايي در سامان بخشي به برنامهها و رفتارهاي فردي، جمعي و فرا ملّي دارد و در تعيين راهبردها و استراتژيها براساس آينده موعود و وضعيتهاي ممكن و محتمل آني، نقش ايفا ميكند. در دوره غيبت كبري و عصر پيشاظهور، شناخت عقايد و افكار، موضعگيريها و اعمال، حوادث و تحولات و ... اهميتي ويژه مييابد و بصيرت و فهم درست را به وجود آورد. لازمه اين كار، انتظار مستمّر و پيوسته و تسلّط بر اوضاع و پديدهها و پويايي و حركت است.
امام صادق(علیه السلام) ميفرمايد:
... وانتَظَرِ الفَرَجَ صباحاً و مَساءً؛
در هر صبح و شام، منتظر فرج باش.
از امام باقر(علیه السلام) نيز نقل شده است:
إذا رأيتَ الحاجَةَ و الفاقَةَ قد كَثُرنا واَنكَرَ بَعضَهُم بَعْضَاً و ... فانتظروا اَمرَ الله؛
زماني كه ببيني فقر و نياز بسيار شود و مردم همديگر را انكار كنند و ... پس در اين زمان، منتظر امر الهي (ظهور) باشید.
از پيامبر اكرم نيز روايت شده است:
إذا وُسِدَ الأمرُ الي غيرِ اَهلِه فَانتظِر الساعة؛
زماني كه مسند و كرسي براي نااهلان گذاشته شد،پس منتظر برپا شدن ساعت باشيد.
اين روايات به تصریح يا تلويح، نظر منتظران را به اين نكته جلب ميكند كه براي درك و شناخت امر الهي (ظهور)، نياز به شناخت تحوّلات و تغييرات است و در واقع شخص منتظر در كنار انتظار ظهور منجي موعود، پيوسته رويدادها و حوادث پيرامون آن را نيز مورد رصد، شناسايي و ارزيابي قرار ميدهد و براساس آن، تصميمگيري و برنامهريزي ميكند. براي تحقق زمينهها و شرايط قيام جهاني ميكوشد و آمادگي هر چه بيشتري براي آن پيدا ميكند.
بر اين اساس ميتوان شاخصهها و مؤلفههاي آيندهپژوهي مهدوي را چنين شمارش كرد:
شاخصه و مؤلفههای آیندهپژوهی مهدوی
3-1. نشانهشناسي (علم العلايم)
علايم ظهور و قيام، نشانهها، حوادث و رخدادهايي هستند كه براساس پيشگوييهاي معصومين، پيش از ظهور يا در آستانة آن يا هم زمان و يا پس از ظهور منجي موعود پديد ميآيند. تحقق و پديداري هر يك از اين علايم، نويد و بشارتي از ظهور آن حضرت و نزديكتر شدن قيام جهاني ايشان است. علايم آخرالزمان (آخرالزمانشناسي) نيز در اين گستره قابل بحث و تحليل است.
اين نشانهها، به چند دسته تقسيم ميشوند و در فواصل مختلف زماني (دور و نزديك و يا حين قيام) روي ميدهند. بعضي از آنها حتمي و بعضي ديگر غيرحتمي بوده و شامل حوادث طبيعي، اجتماعي و سياسي، معجزات و ... ميشوند. شناخت و رصد كردن اين نشانهها، به جهت آشنا شدن با شرايط ويژة قبل از قيام جهاني و نيز شناسايي مدعيان دروغين مهدويت و ... بايسته است به جهت وسعت و سرعت تغييرات و تحولات جهاني و گستردگي پديدههاي نوآمد، نياز به آيندهپژوهي در اين ساحت بجدّ احساس ميشود و بيان گسترده نشانههاي ظهور نيز جهت توجه دادن مردم به آنها و حساس كردن آنان نسبت به رويدادهاي آينده است؛ به خصوص آنكه پديدههاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي و ... به صورت گسترده تحت عنوان علايم آخرالزمان نيز مطرح شده است.
در روايتي نقل شده است: حذيفه از پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرسيد: آيا علايمي هست كه دالّ بر وقوع چنين وضعي در دنيا باشد (فَهَلْ مِنْ عَلامة يُسْتَدَلُّ بها علي ذلك)؟ آن حضرت نيز ضمن مثبت دانستن پاسخ، به شمارش نشانههاي آخرالزمان پرداخت.
جالب اين است كه زمان پيدايي نشانههاي ظهور، حساب و كتابهاي ستارهشناسان (و آیندهپژوهان عرفي و تجربي) فرو میریزد و تنها به كمك «آيندهپژوهي قدسي» ميتوان به حقايق امور دست يافت. حضرت باقر(علیه السلام) ميفرمايد:
پيشاپيش ظهور مهدي ما دو نشانه بزرگ ديده ميشود: خسوف ماه در پنجم آن و كسوف خورشيد در پانزدهم ماه ... بنابراين [در اين زمان] حسابهاي منجمان و آيندهبينان فرو خواهد ريخت (و عند ذلك يسقط حسابُ المنجمين).
به هر حال عصر قبل از ظهور منجي، از يك سو دوره پسرفتها و انحطاط و از سوي ديگر دوره پيشرفتها و رشد و توسعه است. در زمينه وقوع يا عدم وقوع روايات پيشگويي نيز، ميتوان آنها را به چند دسته تقسيم كرد:
1. پيشگوييهاي كه در گذشته واقع شده است؛ مانند تبديل خلافت به سلطنت، پيدايش حكومت بنياميه، انقراض بنيعباس، جنگهاي صليبي و... .
2. پيشگوييهايي كه امروزه شاهد وقوع آن هستيم؛ مانند اخبار مربوط به فساد و فحشا، انحرافات و يا پيشرفتهاي علمي، ارتباطاتي و اطلاعاتي و... .
3. پيشگوييهايی كه هنوز محقّق نشده است؛ مانند: خروج سفياني، قيام يماني، مسأله دجال، صيحة آسماني و... .
آيندهپژوهي مهدوي ضمن رصد كردن تحولّات جهاني، ميتواند با ارزيابي و تحليل نشانههاي ظهور، اذهان و افكار بشري را به آن هنگامه موعود، متوجّه سازد و شواهدي نيز در حقانيت آن ارائه دهد. رويدادهايي چون فراوان شدن آبها و سيلاب از يك سو و خشك شدن برخي از درياچهها، وقوع فتنهها، آشوب جهاني، ناامني فراوان، درگيري و كشتار در عراق و بغداد، قحطي و گرسنگي، آمدن 80 پرچم به جنگ اعراب، كشته شدن برخي از شاهان، وقوع قيامهاي حقطلبانه، شيوع برخي از بيماريهاي مهلك، وقوع برخي از تحولات در آسمان و ... زمينههاي بسيار مناسبي براي مطالعه دربارة آينده كوتاه مدت و ميان مدت است.
3-2. زمينهشناسي (علم الشرايط)
شرايط به اموري گفته ميشود كه تحقق ظهور وابسته به وجود آنها است و تا آنها محقّق نشوند، ظهوري در كار نخواهد بود. به عبارت روشنتر، شرايط ظهور زمينههايي است كه امكان تحقق ظهور منجي موعود را فراهم ميآورد و آن را امري منطقي و لازم مينماياند. شرايط متعددي براي ظهور و انقلاب جهاني امام مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بايد فراهم شود؛ زيرا ظهور نيز مانند هر پديده و انقلاب ديگري، به زمينة مساعد براي بروز و نتيجه دادن احتياج دارد و بدون آن شرايط و بسترها، ظهور اتفاق نميافتد. از جمله اين شرايط ميتوان به وجود رهبر جهاني، برنامه و استراتژي حركت و حكومت، ياوران كارآمد و پذيرش جهاني و آمادگي مردمي اشاره كرد. بر اين اساس يكي از بايستههاي انتظار پويا، زمينهسازي و مقدمه چيني و آمادگي جمعي و جهاني براي ظهور است.
هر نهضت و انقلابي در صورتي امكان پيروزي و نتيجهبخشی را دارد كه قبلاً در ابعاد مختلف، براي آن زمينهسازي لازم شده و شرايط براي پيروزي آن فراهم گردد. همچنین افكار عمومي براي پشتيباني و حمايت از آن آماده شوند تا آن نهضت بتواند به پيروزي برسد. اين شرايط ميتواند ذهني و عيني باشد؛ به اين صورت كه نارضايتي عميق و گسترده در سطح جهاني از حاكميت دولتهاي ظالمانه و جهانيسازي ظلم شكل بگيرد و از طرفي تقاضاي جهاني براي برقراري عدالت جهاني گردد. همچنين بايد آمادگيهاي علمي، نظامي، سياسي و... صورت گيرد كه نياز به برنامهريزي و سياستگذاريهاي كلان دارد.
آيندهپژوهي در اين راستا ميتواند ضمن شناسايي وضعيتها و موقعيتهاي پيشرو، اطلاعات و پيشبينيهاي لازم را براي اتخاذ تصميمات راهبردي در اختيار زمينهسازان ظهور قرار دهد. براساس روايات، جهان آكنده از جور و بيداد و فساد خواهد بود؛ لكن در گوشه و كنار جهان ـ به خصوص در مناطق اسلامي و شيعي ـ مردمي خواهند بود كه معتقد به حق و بصير در امر دین و چشم به راه منجي موعودند و براي پيوستن به امام و كمك و ياري ایشان آماده ميباشند. اين منتظران آماده، تا حدودي سازمان يافته و داراي تشكيلات، برنامه و امكانات هستند؛ چنان كه در روايتي آمده است:
يَخْرُجَ اُناسٌ من المشرقِ فُيوطّئون للمهديّ سلطانه؛
مردمي از شرق قيام ميكنند و زمينه حكومت امام مهدي را فراهم ميسازند.
از امام علي(علیه السلام) نيز نقل شده است:
پرچمي از خراسان بيرون ميآيد؛ [حاملان اين پرچم] اصحاب سفياني را شكست ميدهند تا اينكه به بيتالمقدس ميرسند و زمينه حكومت حضرت مهدي را فراهم ميسازند. (توطيء للمهدي سلطانه).
بنابراین تحقق یافتن این حکومت جهانی، چندان هم بودن و ابتدا به ساكن نيست؛ بلكه با مقدمهچيني و زمينهسازي قيامكنندگان مشرق و حركت پرچمهاي خراسان و ايرانيان است... موفقيّت منتظران بصير، مؤمن، متحرّك و منتظر، زمينهاي ميشود براي گردهم آمدن و به هم پيوستن صفوف انقلابون كه سرانجام به دوران دعوت مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ميرسند. به نداي او پاسخ ميگويند و هسته اصلي مقاومت مؤمنان را تشكيل ميدهند.
زمينهسازي براي قيام امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) داراي دو جنبه است.
1. رشد ايماني، جهادي و آگاهي سياسي (فرهنگسازی جامع و فراگیر)؛
2. ايجاد تشكيلات سياسي، نظامي، اقتصادي، اداري و اطلاعاتي.
اين تشكيلات، بدون وجود نظام سياسي و دولت در جهان محقّق نخواهد شد و اين همان دولت زمينهساز است كه در روايات مژدة برپايي آن داده شده است. شكلگيري چنين نيرويي در جهان، ظهور امام را نزديك ميكند و بدون این عوامل طبيعي، ظهور امام شاید فراهم نیاید. كسب چنين نيرويي نيازمند عمل و حركت در متن زندگي و جريانهاي جهاني است و بررسي وضعيت گروهها، مكاتب و افكار و تقويت جبهة حق و خداخواه ضروری مینماید.
آيندهپژوهي مهدوي، يعني حضور فعال و پويا در جريانهاي جهاني و شناسايي حوادث نوظهور و ارائه برنامههاي لازم در جهت ايجاد شرايط و زمينههاي ظهور.
از اميرمؤمنان علي(علیه السلام) نقل شده است:
... لا يكونُ ما تمُدُّونَ اليه اَعْينَكُم حتّي يَسقي من يَسقي و يسعَدَ مَنْ يَسْعَدَ؛
... تا زماني كه انسان شقي، شقاوتش را و انسان نيكوكار، نيكويياش را آشكار نكند، آنچه را كه چشم انتظارش هستند، به وقوع نخواهد پيوست.
3-3. آينده انديشي پابرجا (توقّع)
«توقّع»، انتظار حصول چيزي را داشتن و منتظر وقوع امری بودن است. «وقوع» و «وقعه»، به معاني ثبوت، ظهور، آمدن و پابرجا شدن آمده است. «متوقّع» به كسي ميگويند كه پيوسته منتظر حصول چيزي باشد و منتظران ظهور منجي را متوقع ميگويند؛ چون به طور پيوسته و مستمرّ در انتظار و چشم به راه هستند. نه يأس و دلمردگي آنان را فرا ميگيرد و نه ضعف و فتور و سستي.
منتظران واقعي امام زمان، در زيارت آن حضرت خود را منتظر و متوقّع ظهور معرفي ميكنند: «اگر روزگاران طولاني و عمرها بلند شود، جز اين نيست كه يقينم دربارة تو افزون ميشود، عشق و دوستيام براي تو زياد ميگردد، توكل و اعتمادم به تو افزايش مييابد و براي ظهور تو متوقع و آماده و پيوسته مسؤوليتپذير خواهم بود (او لظهورك الا متوقعاً و منتظراً ...).
توقّع و چشم به راهي پيوسته و پابرجا، بدين معنا است كه انسان دائماً وقوع حادثه و رويداد مهمي را در آينده دنبال و جستوجو كند. توقّع و رصد کردن تحولّات اساسي و بنيادين در آينده، شامل دگرگونيها و پديدارهاي نوآمد نيز ميشود.
يك آينده پژوه نيز به طور مستمر و پا برجا، در جستوجو و رصد كردن تغييرات و تحوّلات ـ به خصوص رويدادهاي جديد و غيرمنتظره ـ است و هر پديده و تحوّلي براي او جالب توجّه و تأمل برانگيز میباشد.
در آيندهپژوهي مهدوي، آيندهانديشي پا برجا و فعال و توجّه مستمر به آينده ـ به خصوص امر فرج و ظهور امام زمان ـ مورد تأكيد قرار گرفته است. از حضرت ابي جعفر نقل شده است:
إذا رأيتم ناراً مِنَ المشرقِ شِبهَ الهردي العظيم تطلَعُ ثلاثَةَ ايّام و سبعةٍ فَتَوقَّعَوا فَرَجَ آل محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ...؛
هر گاه ديديد كه آتشي عظيم از جانب مشرق روشن شد و عمر آن سه روز يا هفت روز ادامه يافت، متوقع فرج آل محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) باشيد... .
محمد بن مسلم از حضرت باقرالعلوم(علیه السلام) نقل ميكند:
تَوَقّعوا الصوتَ يأتيكم بَغتَةً مِن قِبَلِ دِمَشقٍ فيهِ لَكُم فَرجٌ عظيم؛
منتظر صدا كه ناگهان از ناحية دمشق ميرسد، باشيد. البته در اين [صوت] براي شما فرج عظيمي است.
جالبتر اينكه در روايات نه تنها توصيه به انتظار وقوع ظهور شده است؛ بلكه در كنار آن سفارش به انتظار مداوم و پابرجاي رويدادها و حوادث فراواني شده است؛ چنان كه از امام علي(علیه السلام) نقل شده است: «تا زماني كه شما در مقابل ديگران از مردهها هم پستتر نشويد، امر خداوند محقّق نميشود. پس متوقّع اين باشيد كه در اين هنگام كارهايتان بر وفق مرادتان نخواهد بود و رشتة خويشاوندي پاره خواهد شد و كودكانتان به كار گرفته خواهند شد... (الا فَتَوَقّعوا من اِدبارِ امُورِكُم و انقطاعِ وصلكم و استعمال صغارِكم ...)».
امام باقر(علیه السلام) يكي از وظايف اصلي دوران غيبت را ـ كه آكنده از سختيها و دشواريها است ـ آينده انديشي مستمر و پابرجا ميداند:
«... فعند ذلِكَ تَوقَّعُوا الفَرَجَ صَباحاً و مساءً»؛
«... در اين زمان، صبح و شب فرج را پيجويي كنيد».
3-4. ديدباني مؤثّر (ترقّب)
«ترقّب»، به معناي مراقبت و محافظت دائمي و كنترل و نظارت است. اين كلمه از «رقبه و رقوب» به معناي حفظ و انتظار است. در صحاح و قاموس، رقيب را حافظ و منتظر گفته است. راغب آن را به معناي احتراز و انتظار گرفته است؛ چنان كه قرآن ميفرمايد: «فاَصبح في المدينة خائفاً يترقّب» ؛ يعني، موسي صبح كرد، در حالي كه ترسان بود و انتظارش را ميكشيد.
به نظر برخي «رقيب و ارتقب»، در اصل از «رقبه» (به معناي «گردن») گرفته شده است و از آنجا كه افرادي كه منتظر چيزي هستند، پيوسته گردن ميكشند، به معناي انتظار و مراقبت از چيزي آمده است. رقيب نيز در اصل به كسي ميگويند كه از محلّ مرتفعی، به اوضاع نظارت ميكند و سپس به معناي حافظ و نگهبان چيزي آمده است؛ زيرا نگهباني از لوازم نظارت است.
ديدباني به معناي پايش مستمرّ تغييرات جهاني در زمينههاي مختلف،توسط يك انديشكده يا يك گروه علاقهمند به آيندهپژوهي است كه نوعاً بر پايه بررسي نظاممند محتواي مطالب، نوشتهها و گفتهها انجام ميشود. «ترقّب» (ديدباني مؤثر) از اموري است كه منتظران منجي موعود خود را ملزم به رعايت آن ميدانند و در پس انتظار مستمر، موشکافانه و آگاهانه حوادث و رویدادها را رصد میکنند و مراقب اوضاع و احوال روزگار خود و آینده هستند و در واقع نسبت به رویدادها و اوضاع بیتفاوت و ساکت نیستند؛ چنانکه در زیارت حضرت صاحبالامر میگویند: اگر روزگاران طولاني و عمرها بلند شود، جز اين نيست كه يقينم دربارة تو افزون ميشود و عشق و دوستيام براي تو زياد ميگردد... و براي ظهور تو متوقع و آماده خواهيم بود و براي جهاد در ركاب پيشگاه تو، چشم به راهي و ديدباني خواهم كرد (و لجهادي بين يديك مترقّبا)».
«مترقّب» كسي است كه دائماً مراقب اوضاع بوده و از افتادن در دامها و حوادث ناشناخته محافظت ميكند. از امام صادق(علیه السلام) دربارة نشانهها و حوادث آخرالزمان نقل شده است:
«ميبيني كه گناه كردن علني شده است... ميبيني كه عاق والدين آشكار ميشود... نشانههاي حق كهنه ميگردد.
پس از اين مسائل بر حذر باش و از خداوند نجات بخواه و بدان كه مردم در خشم و غضب الهي هستند و خداوند بنا به مصلحتي به آنها مهلت داده است. پس مراقب باش (فَكُن مترقّباً) و تلاش كن كه خداوند تو را در ميان آنها نبيند».
بر اين اساس انتظار ظهور منجي موعود، با ديدباني مؤثر و فعّالانه آينده پيوند دارد و شناخت اوضاع و پديدهها براي در امان ماندن از پيامدهاي سوء آنها، ضروري است؛ به خصوص كه اوضاع جهان در عصر قبل از ظهور نابسامان و آشفته خواهد بود. حضرت علي(علیه السلام) در پاسخ به سؤال مالك اشتر (دربارة زمان قيام حضرت مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)) ميفرمايد:
«اذا زَهقَ الزاهق و خَفَتِ الحقايق و لَحِق الاحق و ثَقُلت الظُّهُور و تَقارَبَتِ الامور و حُجِبالنشور... و يفتحون العراق و يجمعون الشقاق بِدَمٍ يُراق، فعند ذلك تَرقَّبوا خروجَ صاحبالزمان»؛
«هنگامي كه نابود شونده، نابود شود و حقايق مخفي گردد و ملحق شونده، ملحق گردد (مردمان به حكومتها ملحق شوند) و پشتها سنگين شود و كارها و اشياء نزديك به هم گردد... پس در زماني كه اين علايم واقع شد، مردماني خروج ميكنند كه گناه و جناياتي مرتكب ميشوند و «جزائر» را مالك ميگردند ... و عراق را فتح ميكنند و با ايجاد [ترس] و خونريزي، از شكاف باز ميدارند؛ پس در آن هنگام مراقب باشيد و [چشم و حواستان را متوجّه امام زمان كنيد كه] به زودي ظهور خواهد كرد».
در واقع اين توجّه به آينده، بيانگر وظيفه و مسؤوليت منتظران نيز ميباشد كه در آن زمان مراقب اوضاع بوده و برخلاف جهت رويدادها قرار گيرند و مواظب همه چيز باشند.
در روايت ديگري آمده است:
«هنگامي كه فاسقان بر مردم حكومت ميكنند و انسانهاي رذل رهبر آنها ميشوند، مردم از ترس به آنها احترام ميگذارند! غنا و موسيقي آشكار ميشود. هر امّتي، امّت قبل از خود را لعن ميكند. در اين زمان منتظر باد سرخ، زلزله، مسخ، خسف و نشانههاي ديگر خداوند باشيد (فارتقبوا عند ذلك ريحاً حَمراءَ و زلزلةً و مسخاً و قذفاً و آياتٍ تتابَعُ) كه يكي پس از ديگري، همچون حلقههاي گردنبند، بر شما نازل ميشوند».
براساس اين روايت روشن ميشود كه يك آيندهپژوه تمامي پديدههاي طبيعي، سياسي و اجتماعي، فرهنگي و ... را شناسايي میكند و براي محافظت خود و جامعه از آنها، برنامههاي لازم را ارائه میدهد.
صاحب جواهر در شرح روايتي از امام باقر(علیه السلام) (رباطنا الدهر) مينويسد: «مرابطه در اين روايت به معناي اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانهروز است (ارادۀ ترقّب الفرج ساعةً بعد ساعةٍ)؛ همچنان كه در بعضي، از روايات به اين معنا اشاره شده است...».
3-5. فتنهشناسي (علم التحذير)
يكي از انگارههاي بايستة توجّه در مورد آينده، هشدارها و تحذيرهاي فراوان و مكرّري است كه در روايات مطرح شده و توجّه اذهان به آن سمت جلب شده است. در واقع بيان اين هشدارها و خبر دادن از خطرات، فتنهها و كاستيهاي فرا روي بشر، به جهت آگاهاندن مردم نسبت به وضعيتهاي ممكن و محتمل در آينده است. در این صورت آنان بايد با درايت و حساب شده با آنها رو به رو شوند و مشكلات آينده را به خوبي بشناسند.
اين نكته محوري است كه آيندهپژوهي فعلي، تمركز فراواني نسبت به آن دارد و بيشتر دادههاي آن نيز دربارة خطرات و بحرانهاي احتمالي و ارائه راهحلهايي براي گريز از آنها يا به حداقل رساندن عوارض و پيامدهاي سوء آنهاست.
عبدالله بن مسعود از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل ميكند:
«اُحَذِّركُم سَبع فتنِ تكونْ بعد فتنه تُقبلُ من المدينه و فتنه بمكة... قال ابنمسعود: منكم من يُدرِكُ اولّها و من هذهالامة من يُدرِك آخِرَها»؛
«من شما را از هفت فتنه ميترسانم كه بعد از من در دنياي اسلام به وجود ميآيد: فتنهاي كه در مدينه برپا ميشود، فتنه دوم از مكه است... فتنه هفتم كه از شام بر ميخيزد كه همانا قيام سفياني است.
عبدالله بن مسعود ميگويد: بعضي از افراد اين امت، اول اين فتنههارا درك ميكنند و بعضي ديگر آخر اين فتنهها را خواهند ديد».
آيندهپژوهي مهدوي با تكيه بر هشدارهاي روايي و محور قرار دادن پيشگويي دربارة فتنهها، امكان وقوع آنها را در دنيا رصد ميكند و خود را براي مقابله با آنها و يا دوري از آنها آماده ميسازد.
تصريح روايات نيز بر اين است كه مردم از آن فتنهها دوري جويند؛ چنان كه معاذ بن جبل نقل ميكند:
«ايها الناس اربع خلال من استطاع ان لا يُدركه شيء منهنُّ فلا يدركه، قالوا و ما هي به قال: يأتي زمانٌ يظهر فيه الباطل و يصبح الرجل علي دين و...»؛
«چهار نوع گرفتاري و اختلال پيش خواهد آمد و اگر بتوانيد كه آنها به شما نرسد، البته لازم است. گفتند: آنها چیستند؟ گفت: زماني خواهد آمد كه باطل جلوه پيدا كرده و بر حق غلبه نمايد. هوسراني و ضعف مردم به جايی خواهد رسيد كه صبح به آيينی وابسته شوند و عصر به آيين ديگري درآيند...».
از امام پنجم(علیه السلام) نيز نقل شده است:
«دو صدا بايد قبل از ظهور شنيده شود: يك صدا از آسمان كه صداي جبرئيل است و صاحب اين امر را به نام او و نام پدرش معرفي ميكند. صداي دوم صداي شيطان است كه به نام فلاني... است و ميگويد: او را مظلوم كشتند و ميخواهد مردم را گمراه كند. پس از صداي اول متعابت كنيد؛ اما بترسيد از اينكه صداي دوّم (صداي شيطان) شما را به گمراهي كشاند (اياكم والاخير ان تفتنوا)».
فتنهها و دشواريها، به صورتهاي مختلف و در زمانهاي دور و نزديك قيام رخ ميدهد. بنابراين شناسايي آنها و آمادگي براي رويارويي و برخورد با آنها بايسته است. البته بايد دانست كه امر قيام حضرت، به آساني و سادگي رخ نميدهد و همگان خود را براي سختيها و ناملايمات و مجاهدتها آماده سازند. اين آمادگي بايد هوشمندانه و با شناخت صحيح جريانها و حوادث جهاني همراه باشد.
بشير ميگويد: خدمت امام باقر(علیه السلام) عرض كردم: مردم ميگويند: وقتي مهدي قيام كرد، طبعاً اوضاع برايش رو به راه ميشود و به اندازه شاخ حجامتي هم خونريزي نميشود؟! حضرت فرمود: اندازه شاخ حجامتي هم خونريزي نميشود؟! حضرت فرمود:
«قسم به كسي كه جانم در دست او است: اگر چنين موضوعي امكان داشت، براي رسول خدا انجام ميگرفت. در صورتي كه در ميان جنگ دندانش خونين شد و پيشاني مباركش شكست. به خدا قسم! نهضت صاحبالامر هم انجام نميگيرد، مگر اينكه در ميدان جنگ عرق بريزيم و خونها ريخته شود (كلاّ والذي نفسي بيده حتّي نمسح نحن و انتم العرق والعلق). پس به پيشاني مباركش دست كشيد».
3-6. امتحانشناسي (علمالابتلا)
ابتلا و امتحان؛ يعني، آزمون الهي كه به طرق مختلف ـ به خصوص به وسيله كاستيها و سختيها ـ دربارة انسانها جاري ميشود. آنان در طول تاريخ در معرض امتحانات و آزمونهاي مختلفي بودهاند كه عموماً بدون اطلاع و شناخت قبلي بوده است. اين مسأله در آخرالزمان و عصر نزديك به ظهور، گستردهتر و شديدتر خواهد بود و به همين بسياري از موارد ابتلای انسانها در روايات ذكر شده است. در واقع بسياري از هشدارها و پيشگوييهاي ديني، براي متوجّه ساختن انسانها و آماده كردن آنان براي رويارويي با ابتلائات آخرالزماني است.
«آيندهپژوهي مهدوي» در رابطه با شناخت امتحانات و ابتلائات پيش رو و آگاهاندن انسانها نسبت به وقوع آنها، وظيفهاي دشوار بر عهده دارد و شناخت آزمونها در راستای دورانديشي و حقيقتگرايي است. چنين رويكردي در «آيندهپژوهي عرفي و جزئینگر» وجود ندارد و مسائل تنها از زاويه تجربي و سود و زيان مادي بررسي ميگردد. در حالي كه در آيندهپژوهي مهدوي، همه ابعاد و زواياي آينده، مورد تحليل و ارزيابي قرار ميگيرد و حوادث و رويدادها به عنوان يك مجموعه و منظومة به هم پيوسته در نظر گرفته ميشود. در اين رويكرد انسان مؤمن، بايد هميشه خود را آماده و مجهّز سازد و با آمادگي قبلي و ايمانی استوار، با امتحانات گوناگون و پيچيده آينده رو به رو گردد و سربلند از آنها خارج شود. به همين جهت عصر غيبت كبري، دوران بسيار سخت و طاقت فرسا توصيف شده است. امام كاظم(علیه السلام) ميفرمايد:
«صاحبالامر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) چارهاي جز غيبت ندارد؛ به طوري كه گروهي از مؤمنان از عقيده خويش برميگردند. همانا غيبت امام امتحاني است از طرف خداوند كه بندگانش را به وسيلة آن آزمايش ميكند».
محمد بن مسلم ميگويد: از امام صادق(علیه السلام) شنيدم كه فرمود:
«پيش از قيام قائم مردم دست به گريبان يك امتحان بزرگ خواهند بود. عرض كردم: آن امتحان چيست؟ حضرت این آيه را قرائت فرمود: «و لنبلونكم بشيء من الخوف و الجوع و نقصٍ من الاموال والأنفس والثَّمرات و بشّرالصابرين» ؛ يعني، از ترس و گرسنگي و كم شدن مال و ثروت و از رفتن جانها و ميوهها شما را آزمایش میکنیم و مژده بده به صبركنندگان [به اينكه مهدي ما قيام ميكند]».
جبرئيل(علیه السلام) نيز دربارة امور غيبي، به رسول گرامي اسلام خبر داد:
«اِن امّتَكَ سَتُفتَنُ بعدک بقليلِ زمانٍ من دهرك غير كثير...»؛
«امت شما بعد از رحلتتان مبتلا به امتحان سنگين ميشود؛ آن هم خيلي زود».
سپس فرشتة وحي شروع به شمارش ابتلائات امت پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ميكند... آن گاه وي راه سلامت ماندن از خطرات را بيان ميكند:
«بالكفّ والصَّبر اِن اعطُوا الذي لَهُم اَخَذوه و اين مُنِعوا تَرَكوه»؛
«كفّ نفس و بردباري در مقابل تضييع حقوق و كنارهگيري از مراكز فتنه».
خود رسول گرامي اسلام نيز ميفرمايد:
«فتنهها و حوادث سویي پيش خواهد آمد كه آدم خانهنشين در آن موقع بهتر از كسي است كه برپا خيزد ... هرگاه كسي پناهگاه و جاي امني پيدا كند، البته آنجا پناه ببرد (فَمن وجد فيها ملجأ او معاذاً فَليَعُذ به)».
3-7. توانانگيزي جمعي (آمادگي آيندهنگر)
در روایات مربوط به ظهور حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) تأکید ویژهای بر «تهّیا» شده است. «تهيّا» به معناي آمادگي، مهيا شدن، فراهم كردن و... آمده است. «تهّيأت للشي»؛ يعني، براي آن كار آماده شدم و ساز و برگ آن را فراهم ساختم. كلماتي كه در روايات و ادعيه (مانند اللهم من تهّيأ و تعَبّأ و اَعدّ و استعد) آمده، به يك معنا هستند.
انسان براي انجام هر كاري و اقدامي، به آمادگي قبلي و فراهم كردن ساز و برگ، نیاز دارد؛ هرچند اندازه آن امر مهمتر و بزرگتر باشد، نياز به آمادگي پيشين، نيز بيشتر است. آمادگي قبلي، با دانش و اطلاعات پیشین، بهتر صورت ميگيرد و هر اندازه انسان نسبت به تحقّق آن و ابعاد و زواياي مختلف آن آگاهتر باشد، ميتواند اقدامات مناسبتتري انجام دهد و آمادهتر باشد.
يكي از مباحث مهم در «انتظار پويا»، ياد كرد مداوم و پيوسته و آمادگي كامل و آگاهانه نسبت به ظهور منجي موعود و مهيا شدن براي ياري قيام جهاني است. اين آمادگي ميتواند ابعاد مختلفي داشته باشد. (آمادگي اطلاعاتي، نظامی، سياسي، فرهنگي و ...). هر منتظري براساس شرايط زماني و مكاني، بايد آمادگيهای بایسته را در خود فراهم سازد. اين آمادگي فراتر از انتظار و توقّع و ترقب است؛ اين يعني قراردادن زندگي در مسير ظهور و اعلان همكاري و همراهي با انقلاب جهاني. پيشواي ششم صادق(علیه السلام) ميفرمايد:
«ليُعدَّن احدكم لخروج القائم و لو سهماً ...»؛
«بايد هر يك از شما براي خروج قائم آماده باشد؛ هر چند با تهيه كردن تيري باشد. وقتي خداوند ببيند كسي به نيّت ياري مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) اسلحه تهيه كرده، اميد است عمر او را دراز كند تا ظهور او را درك نمايد و از ياوران مهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) باشد».
«آيندهپژوهي مهدوي»، ضمن رصد كردن پيشرفتهاي نظامي و وضعيت امنيتي جهان و وقايع و رويدادهاي ناشي از فعاليتهاي تسليحاتي و اطلاعاتي، ميتواند آگاهيهاي لازم را به منتظران ارائه دهد و آنان را در ايجاد آمادگيهاي نظامي و سياسي ياري بخشد و سطح آگاهيها و تحليلهاي آنها را از اوضاع جهاني بالاتر ببرد. همچنين انگيزههاي لازم را براي بالا بردن تواناييهاي جمعي و آمادگي مستمر فراهم سازد.
ياري حضرت مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بدون اين آگاهيها و تواناييها، و اطلاعكافي از تغييرات و تحولات جهاني، امكانپذير نيست؛ در دعاها نيز ميخوانيم:
«اللهم كما جَعلَتَ قلبی بذكره معمولاً، فاجعل سلاحي بنصرته مشهوراً»؛
«خداوندا! همچنان كه دل مرا با ياد حجّت خود مهدي، آباد و زنده ساختي، سلاح مرا نيز در راه ياري او آماده و آختهساز».
بر اين اساس ياد كرد مداوم نهضت جهاني امام مهدي(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و آمادگي براي ياري اين انقلاب بزرگ، راهبرد اصلي جامعه منتظر به حساب ميآيد. در روايت جالبي از امام كاظم(علیه السلام) آمده است:
«من ارتَبَط دابّةً متوّقِعاً به امرنا و يغيظ به عدوَّنا و هو منسوبٌ الينا اَدَّر اللهُ رِزقه و شَرَحَ صَدرَه و بَلَّغَهُ اَمَله و كان عَوناً علي حوائجه»؛
«هر كس اسبي را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگين سازد ـ در حالي كه او منسوب به ماست ـ خداوند روزياش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواستههايش ياري كند».
کلینی از ابوعبدالله جعفي روايتي را نقل ميكند كه توجّه به مفاد آن بايسته است:
«قال لي ابوجعفر محمد بن علي(علیه السلام): كم الرّباط عندكم؟ قلت: اربعون. قال(علیه السلام): لكن رباطَنا الدَّهر»؛
«حضرت ابوجعفر محمد بن علي باقر(علیهما السلام) به من فرمود: منتهاي زمان مرابطه (مرزداری)، نزد شما چند روز است. عرض كردم: چهل روز. امام فرمود: ولي مرابطه (و آمادگي) ما مرابطهاي هميشگي [و پيوسته] است».
علامه مجلسي در شرح اين روايت مينويسد:
«بر شيعيان واجب است كه خود را بر ياري و طاعت امام بر حق آماده سازند (ان يربطوا انفسكم علي طاعة امام الحق) و منتظر فرج باشند و براي ياري نمودنش، مهّيا گردند (يتهّيأ لنُصرته)».
به هر حال انتظار حقيقي ظهور، به معناي آمادهسازي عدّه و عُدّه در تمامي زمينهها است. به قطع پس از ظهور، آن حضرت با جنگ رو به رو خواهد بود؛ پس كساني توان يارياش را خواهند داشت كه كار آزمودة اين ميدان باشند ... در عرصه جهاني علمي، مسلّح شدن به سلاح قلم و دانش و تيغ سخن و در عرضه عملي تجهيز به اسلحه رزم و آموختن شيوههاي نوين آن (و مسائل استراتژيك جهاني)، لازمه انتظار حقيقي است. البته بخش مهم پيروزي آن حضرت، مرهون رشد فرهنگي جامعه بشري است.
3-8 . برنامهريزي راهبردي (استراتژی انتظار)
يكي از ابعاد آيندهپژوهي، ارائه اطلاعات و دانشهاي لازم براي برنامهريزيهاي كلان و بلند مدت است. براي كشورها، سازمانها و مراكز صنعتي و تجاري، داشتن اطلاعاتي لازم دربارة آينده و تحوّلات و پيشرفتها، جهت تصميمگيري و تعيين خط مشيها و راهبردها بايسته است.
اين مسأله دربارة كشوري كه هم چشم به آينده موعود دارد و هم درصدد رسيدن به آن جامعه آرماني است، اهميت بیشتری دارد. آيندهپژوهي مهدوي، ميتواند در تنظيم سندهاي چشمانداز، برنامههاي توسعه فرهنگي و سياسي نقش مهمي ايفا كند و محوريت «آموزة مهدويت» را در تمامي برنامهها و سياستگذاريها تثبيت نمايد.
بنا به نوشته يكي از پژوهشگران:
«انقلاب اسلامي بايد از مزيّتهاي دنياي آزاد كنوني و از ابزارها و تكنولوژي ارتباطات مدرن براي عميق روابط فردي ـ فرهنگي خود با مسلمانان و تشكيل هستههاي فكري ـ مذهبي، با بهرهمندي از روح تشكّلهاي سنّتي و ديني و استفاده از قوانين و مقرّرات بينالمللي تشكلهاي مردمي و سازمانهاي غيردولتي و ... بهرة بهينه بگيرد و با الگوسازي جديد از تركيب اين دو، جريانهاي خلاق مردمي ـ مذهبي و فعال اجتماعي ـ فرهنگي، را براي شيعيان و مسلمانان علاقهمند به پيوستن به قافله آرمان شهر شيعه، راهاندازي كند.»
نكته مهم در اين برنامهريزيهاي راهبردي، حركت دادن جامعه به سمت جامعه آرماني و تلاش در برپايي حكومت جهاني مهدوي است. امام پنجم(علیه السلام) ميفرمايد:
«... فاسعوا الیه و لو حبوا و الله كأنّي انظر اليه بين الرُّكنِ والمقام يبايع الناس»؛
«به سوي او بشتابيد ولو از طريق خزيدن بر روي سينه باشد. به خدا سوگند! گويي بين ركن و مقام ايستاده و با مردم بيعت ميكند».
امام صادق(علیه السلام) نيز ميفرمايد:
«... فجدّوا و انتظروا هنيئاً لكم ايتّها العصابة المرحومة»؛
«... كوشش و سعي داشته و منتظر فرج باشيد؛ گوارا باد شما را اين عمل بزرگ و عبادت اي گروه رستگاران!»
امامخميني(رحمه الله) با وسعت ديدي كه داشتند، معتقد بودند هم اكنون براي گسترش قدرت اسلام در جهان بكوشيم تا زمينه ظهور رو چنان كه بايد، فراهم شود:
«هميشه ما انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت كنيم. انتظار فرج قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقّق پيدا كند و مقدمات ظهور انشاءالله تهيّه شود».
نويسندة خورشيد مغرب، از ويكتور هوگو نقل كرده است: «آينده از آن هيچ كس نيست؛ كه آينده از آن خداست. آنچه از ما ساخته است، اين است كه براي آينده آماده شويم و خود را براي اجراي آنچه آينده از ما چشم دارد، مهّيا سازيم».
نكته پاياني آنكه فهم آينده؛ به معنای به دست آوردن تصويري از وضعيتهايی است كه در آينده تحقق پيدا ميكنند و از آنجا كه اين وضعيتها بستر عمل فرد هستند، بنابراين تصوير مزبور در عمل امروز نیز دخل دارد. هر عملي كه مرتكب ميشويم، در مرحلهاي به تصويري كه از آينده داريم، ربط پيدا ميكند و از آن فراتر، بدون تصويري از آينده، اعمال ما صورت نميگيرد. حال درستي فهم طبيعتاً براساس تحقّق آن است و هر قدر وضعيت پيشبيني شده به واقعيت نزديكتر باشد، فهم درستتري در اختيار بوده است. بنابراين برنامهريزي و تصميمگيري درستتر و مطمئنتري هم صورت ميگيرد و اقدامات و طرحريزيها نتيجه بخش ميشود.
بر اين اساس آيندهپژوهي مهدوي، میتواند چند رويكرد مهم در اين راستا اتخاذ كند:
1. قرار دادن جامعه مهدوي و دولت و نسل منتظر در مسير انقلاب جهاني مهدوي؛
2. تأثير و ايفاي نقش بنيادين در برنامهريزيها و تصميمگيريها با محوريت آموزههاي متعالي مهدوي است؛
3. تلاش و برنامهريزي مستمر و پابرجا براي رسيدن به جامعه موعود و تحقّق ظهور و انقلاب جهاني.
البته انگارهمحوری در آيندهپژوهي مهدوي اين است كه هنگامه ظهور كاملاً پوشيده و ناگهاني است؛ بنابراين وجهة همت آن شناسايي تمامي پديدهها و رويدادهايي است كه در حول و حوش آن اتفاق ميافتد. رسول اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ميفرمايد:
مثله مثل الساعة الّتي لا يحلّيها لوقتها الّا هو ثقلت في السماوات و الأرض لايأتيكم بغته»؛
«ظهور او مانند قيامت است. تنها خداوند است كه چون زمانش فرا رسد، آن را آشكار ميسازد. فرا رسيدن آن بر آسمانيان و زمينيان پوشيده است؛ جز به ناگهان، فرا نمیرسد».
پس اصل اطلاع از زمان ظهور، از دايره آيندهپژوهي خارج است؛ ولي بسياري ديگر از مباحث مربوط به آن (چون نشانههاي ظهور، علايم آخرالزمان، شرايط ظهور و ...) در گسترة آن قرار ميگيرد.
جمعبندی: مهدويتپژوهي و آيندهپژوهي
به رغم پندار برخي، صرف توجه به «آينده»، نقطه پيوند و اشتراك مهدويتپژوهي وآيندهپژوهي نيست؛ بلكه نوع نگاه به آينده و روشها و دستاوردهاي آن دو ميتواند، نقطه ارتباط و تعامل آنها باشد. در اين نوشتار، بحث مستقل «آيندهپژوهي مهدوي» را طرح كرده، و ادله و ابعاد مختلف آن را کاویديم. روشن شد كه در «آموزه مهدويت»، زمينهها و مؤلفههاي فراواني براي «آيندهپژوهي» وجود دارد و اين آموزه از ظرفيت فراواني براي تحليل و ارزيابي حوادث و رويدادهاي آتي برخوردار است. در عين حال ميتوان پيوندهايي نيز بين مهدويتپژوهي و آيندهپژوهي برقرار كرد كه به بعضي از آنها به صورت گذرا اشاره ميشود:
1. امكان بهرهوري از بعضي مؤلفههاي «آموزه مهدويت» در تحليل و ارزيابي درست پديدهها و رويدادهاي جهاني و فهم دقيق از اين تغييرات و تحولات؛
2. برنامهريزي مناسب در جهت تبيين و ترويج آموزة مهدويت در سطح فراگير و جهاني با كمك يافتههاي آيندهپژوهي دربارة پيشرفتها و پسرفتهاي جهاني و تحولات فرارو؛
3. روشمند كردن پژوهشهاي مهدوي (ارائه تصوير و طرحي واقعي از آينده مطلوب) با بهرهگيري از روشها و تكنيكهاي آيندهپژوهي؛
4. بهرهگيري از آموزههاي مهدوي در سطوح مختلف برنامهريزي و تصميمگيري ملّي، همراه با استفاده از يافتههاي آيندهپژوهي از اوضاع جهاني؛
5. بررسي نقش و جايگاه آموزه مهدويت، در تحوّلات و دگرگونيهاي آينده و ايجاد آمادگي جمعي و جهاني براي رودرويی با اين تغييرات؛
6. شناخت چالشها و بحرانهاي فراروي زندگي بشري كه از طريق آيندهپژوهي پيشبيني ميشود و ارائه راهحلهاي رفع اين بحران براساس دكترين مهدويت؛
7. بهرهوري از «آيندهپژوهي» در جهت ايجاد دورانديشي جمعي و توجه ويژه به آينده (براي طرح و تبليغ آموزههاي مهدويت در جامعة جهاني) و ... .
در پايان بيان اين نكته بايسته است كه لازمه «مهدويتپژوهي» در سطح كلان و علمي، «آيندهپژوهي مفهومی» است؛ يعني نظاممندي پژوهشها و كاوشهاي علمي درباره آينده مطلوب و ـ ممكن با رويكرد مهدوي ـ و نظريهپردازي در اين زمينه، منوط به بهرهگيري از محملهاي مفهومي است. نگارنده اين رويكرد را با بهرهگيري از محمل مفهومي دولت (دولت اخلاقي مهدوي) پيجويي كرده و آينده جهان را براساس تصوّرات و تطوراتي كه از طريق دولت متبادر ميشود، مورد كاوش قرار داده است. براساس اين محمل مفهومي و به كمك آيات و روايات، ميتوان تصويري نسبتاً روشن از وضعيتها و رويدادهاي آينده ارائه داده و واقعيتهاي آن را باز گفت. البته شناسايي اين محمل مفهومي و درك درست آن و تناسب آن با واقعيتهاي آينده، امري پيچيده و نيازمند مطالعه و تأملات نظري است. اين رويكرد پژوهشي و علمي به آينده، ميتواند تفاسير و تبيينهاي تاريخي را در سطح كلان و هدفمند مطرح سازد و الگوها و قوانيني براي جريان كلّي تاريخ ارائه دهد. اين آيندهپژوهي مفهومي، غير از آيندهپژوهي رايج در دنيا است كه در سطح محدود، نگاهها را به تحوّلات و رويدادهاي فرارو متوجّه ميسازد و در برنامهريزيها و تصميمگيريها دخيل است و توانایی تحلیل جامع تاریخی از جهان و رویکرد نظری به آیندهشناسی را ندارد.
پينوشتها