چکیده
اعتقاد به ظهور منجی و مصلحی جهانی، امری فطری، عقلی و دینی است که از آرمانهای مشترک بیشتر ادیان و مذاهب دنیا به شمار میرود. اندیشه اعتقاد به منجی موعود مسلمانان، مهدی منتظر(عج) _ همو که قیام و دعوتی جهانی دارد و برای نجات بشر میآید _ در آینه شعر نیز نمایان شده و بر این اساس، مهدویات _ که یکی از موضوعات شعری شیعی به شمار میآید _ گستره وسیعی از ادبیات شیعی را در دورههای گوناگون فراگرفته است. شاعران معاصر عربی نیز در شعر خود ارادت خالصانه خویش را به محضر امام عصر(عج) اظهار داشتهاند و در زمینهها و موضوعات گوناگون درباره آن حضرت به سرایش پرداختهاند.
این نوشتار بر آن است تا به بررسی اشعار برخی از شاعران معاصر عربی در زمینه مهدویت بپردازد و بازتاب مفاهیمی همچون غیبت،بهرهمندی مردم از امام غایب، انتظار، دادخواهی، دعوت به قیام و برپایی حکومت عدل را در اشعار آنان تبیین و تحلیل کند.
مقدمه
اعتقاد به ظهور نجاتبخش جهانی در میان همۀ انسانها به صورتهای گوناگون دیده میشود. همه در درون خود انتظاری را احساس میکنند؛ انتظار اینکه از وضع موجود به در آیند و به وضعی ایدهآل دست یابند. این اعتقاد کهن در فطرت انسان و در دعوت تمامی پیامبران ریشه داشته و در ادیان مختلف به شکلهای گوناگون معرفی شده است؛ زرتشتیان در انتظار سوشیانت، یهودیان در انتظار ماشیع، مسیحیان در انتظار مسیح و مسلمانان چشم به راه مهدی(عج) هستند.
بشارت موعود، امری فطری، دینی و عقلی در تاریخ بشر به شمار میآید و همه در انتظار موعودی به سر میبرند تا بهپا خیزد و جهان را از قسط و عدالت فراگیر، سرشار سازد. منجی موعود مسلمانان، مهدی منتظر(عج) است؛ همو که برای نجات بشر از ظلم و تجاوز ستمکاران و متجاوزان میآید تا به پیکار با ظالمان برخیزد و یاور مظلومان باشد. اندیشه اعتقاد به منجی در شعر نیز نمایان شده است و بر این اساس یکی از موضوعات شعر شیعی، مهدویات است.
در این نوشتار برآنیم تا به بررسی اشعار شاعران معاصر که درباره مهدویت سروده شده بپردازیم و آن را از جوانب گوناگون مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم.
جشن میلاد امام عصر(عج) _ که از اعیاد بزرگ و خجسته اسلامی است _ همواره مورد توجّه شاعران بوده و در این موضوع به سرایش اشعار پرداختهاند. مسئله غیبت و انواع آن و فواید آن نیز از جمله مواردی است که شاعران در خلال اشعارشان به آن اشاره کردهاند. شاعران همواره از سرگردانی و رنجوری خویش در عصر غیبت سخن به میان میآورند و در فراق مولایشان ندبه سر میدهند.
در خلال اشعار شاعران، مسئله چگونگی بهرهمندی مردم از امام عصر(عج) _ که در روایات به آن اشاره شده است _ نیز به چشم میخورد.
شاعران بیآنکه امید از کف دهند از اشتیاقشان برای دیدار امام عصر(عج) سخن میگویند و در انتظار روزی به سر میبرند که در آن هیچ ستم و تبعیض و تعدّی نیست. آنان بیصبرانه چشم به راه تحقق حق و عدل هستند.
شاعران معاصر شیعی _ که هنوز داغ بزرگ ماجرای عاشورا را بر سینه دارند _ در اشعارشان ظهور حضرت(عج) و خونخواهی خون جدش امام حسین(ع) را خواستارند.
از دیگر موضوعاتی که در اشعار شاعران این عصر به چشم میخورد، شکایت از وضع موجود و اشاره به حقوق مسلوبه شیعیان است. از اینرو شاعران ملتمسانه از خداوند منّان، تعجیل در فرج مولایشان را طلب میکنند تا بهپا خیزد و ظلم و جور را از بن برکند، عدالت آسمانی را برپا کند، حکومت خدایی را بنیان نهد و دولت قرآن را زنده نماید.
اعتقاد به منجی
پیروان همه ادیان عقیده دارند که در یک عصر تاریک و بحرانی جهان _ که فساد و بیدادگری و بیدینی همهجا را فراگرفته است _ نجاتدهندهای بزرگ ظهور میکند و با نیروی فوقالعاده غیبی خود اوضاع آشفته جهان را اصلاح میکند و خداپرستی را بر بیدینی و مادیگری غلبه میدهد (امینی، 1379: 66).
عقیده مذکور از مصدر وحی سرچشمه گرفته است؛ زیرا از نویدهای پیامبران الهی در طول تاریخ بشر به مردم مؤمن و آزادیخواه جهان است. اعتقاد به منجی، امری فطری و درونی است؛ یعنی هر انسانی به طور طبیعی خواهان برقراری حکومت حق و عدل و برقراری صلح و آرمش است.
مردم با همه اختلافهایشان در عقیده و مذهب، دریافتهاند که برای انسانیت در روی زمین، روز موعودی خواهد بود که با فرارسیدن آن، هدف نهایی و مقصد بزرگ رسالتهای آسمانی تحقق مییابد و مسیر آن _ که در طول تاریخ، پر از فراز و نشیب و پرتگاه بوده است _ به دنبال رنجی بسیار، همواری و استواری لازم را مییابد (صدر، 1398: 13). حتی این امر را در بین مردم غیرمذهبی و جوامع ماتریالیستی _ با اینکه تنها تکیهگاهشان واقعیت است و به غیر آنچه در جهان خارج وجود داشته و قابل لمس علمی است نمیاندیشند _ نیز میبینیم. همه و همه در دل خود انتظاری را احساس میکنند؛ انتظاری که از وضع موجود به درآیند و به وضعی ایدهآل و موردنظر دست یابند (قائمی، بیتا: 15).
اعتقاد به مهدی موعود در آینه شعر عربی تا پیش از دوره معاصر
اندیشه اعتقاد به منجی موعود در شعر _ که آینه تمامنمای افکار و اندیشههای ملل است _ نیز نمودار شده است. بر این اساس، از جمله موضوعات شعر شیعی، مهدویات است. مهدویات به مجموعه قصاید و قطعات شعری اطلاق میشود که به موضوع اعتقاد به مهدی(عج) و استنهاض آن حضرت میپردازد (سیاحی، 1385: 65). سخن از امام عصر(عج) و ظهور ایشان درخلال اشعار شاعران به سالها پیش از ولادت آن حضرت بازمیگردد.
کمیت بن زید اسدی در ضمن اشعاری _ که در محضر امام محمد باقر(ع) و در رثای شهیدان کربلا سروده است _ به صراحت از ظهور مهدی(عج) و برپایی دولت حق ایشان خبر میدهد:
مَتی یَقومُ الحقُّ فیکم مَتَی
یقومُ مَهْدیُّکُم الثانی
(اسدی، 2000: 557)
ترجمه: «چه موقع حق درمیان شما حکمفرما میشود؟ و چه موقع مهدی دوم شما قیام خواهد کرد؟»
دعبل خزاعی نیز در تائیۀ مشهور خویش _ که آن را در رثای اهلبیت عصمت و طهارت(ع) سروده است _ از خروج امامی خبر میدهد که بر اساس عدالت حکم خواهد کرد:
خُرُوجُ امامٍ لامَحَالَةَ خارِجٌ
یَقُومُ عَلَی اسْمِ اللهِ والْبَرَکاتِ
یُمَیّزُ فینا کُلُّ حَقٍّ و باطلٍ
وَیَجْزی علی النَّعماءِ والنَّقَماتِ
یَقُومُ عَلَی اسْمِ اللهِ والْبَرَکاتِ
یُمَیّزُ فینا کُلُّ حَقٍّ و باطلٍ
وَیَجْزی علی النَّعماءِ والنَّقَماتِ
(خزاعی، 1972: 65)
ترجمه: «امید من به خروج امامی است که حتماً ظهور میکند و به نام خدا همراه با انواع برکتها قیام میکند.
حق و باطل را از هم جدا نموده و خوبیها و بدیها را پاداش و کیفر میدهد.»
محییالدین بن عربی _ از بزرگان عرفا و مشایخ صوفیه _ ابیاتی درباره مهدی موعود(عج) سروده است:
هُوَ السَّیِّدُ المهدِیُّ مِنْ آلِ أَحْمَدَ
هُوَ الصّارمُ هندی حینَ یُبیدُ
هُوَ الشَمْسُ یَجْلُو کُلَّ غَمٍ وظُلْمَةٍ
هُوَ الوابِلُ الوَسمِی حینَ یَجُودُ
هُوَ الصّارمُ هندی حینَ یُبیدُ
هُوَ الشَمْسُ یَجْلُو کُلَّ غَمٍ وظُلْمَةٍ
هُوَ الوابِلُ الوَسمِی حینَ یَجُودُ
(ابنعربی، 1999: ج1، 296)
ترجمه: «او، مهدی آل احمد است، و به هنگام نابودی [دشمنان] همچون شمشیر هندی است.
او آفتابی است که هر غم و اندوه و ظلمتی را برطرف میکند و هنگامی که جود و بخشش میکند؛ همانند اولین باران بهاری است که زمینهای تشنه را سیراب میکند.»
بهاءالدین اربلی _ که یکی از نوابغ و دانشمندان کمنظیر جهان اسلام است _ نیز در کتاب ارزشمندش کشف الغمة اشعار بسیاری در مدح امام عصر(عج) ذکر کرده است. او در یکی از قصاید خود در مدح امام عصر(عج) چنین میسراید:
امامُ حَقٍّ نورُهُ ظاهِرٌ
کالشَّمْسِ فی غَوْرٍ و فی نَجْدِ
القائمُ المَوجُودُ والمنتَمَی
الی العُلَی بالأبِ والجَدِّ
و ناشرُ العَدْلِ و قَدْ جارَتِ
الایّامُ و النّاسُ عن القَصْدِ
و المُنْصِفُ المظلومِ من ظالمٍ
والمَلْجَأُ المَرْجُو و المهدیّ
کالشَّمْسِ فی غَوْرٍ و فی نَجْدِ
القائمُ المَوجُودُ والمنتَمَی
الی العُلَی بالأبِ والجَدِّ
و ناشرُ العَدْلِ و قَدْ جارَتِ
الایّامُ و النّاسُ عن القَصْدِ
و المُنْصِفُ المظلومِ من ظالمٍ
والمَلْجَأُ المَرْجُو و المهدیّ
(عبداللهی، 1419: 134 - 146)
ترجمه: «او امام برحقی است که نور وجود او، همچون آفتاب در پستی و بلندی ظاهر و آشکار است.
او قائم است که هماکنون موجود است و نسب او به پدر و جدی والا منتهیمی شود.
او گسترش دهنده عدالت است؛ درحالی که روزگار و انسانها عمداً ستم میکنند.
او داد مظلومان را ازظالم میستاند و پناه امیدواران و ناامیدان است.»
بنابراین حضور امام عصر(عج) دراشعار شاعران از سالها پیش آغاز شده و از دیرباز در میان شاعران رواج داشته و شعرا در دورههای گوناگون و حتی پیش از ولادت امام عصر(عج) به این موضوع پرداختهاند تا بدین وسیله ارادت خویش به ساحت این امام بزرگوار را ابراز دارند و به دفاع از عقاید خویش بپردازند. آنچه برای ما اهمیت دارد این است که این حضور با گذشت زمان نهتنها کمرنگ نشده، بلکه روزبهروز پررنگتر گردیده است؛ بالأخص با شروع دوران معاصر رواج بیشتری داشته و شاعران گاهی در خلال اشعارشان و گاهی در سرودهای جداگانه به موضوع این منجی موعود پرداختهاند.
دامنه اشعاری که در چند قرن اخیر در این موضوع سروده شده بسیار گسترده و پرشمار است. از اینرو پرداختن به این امر و و بررسی آن، نیازمند تلاش و تحقیقی گسترده است. در این نوشتار کوشیدهایم با بررسی اشعاری چند از برخی شاعران، گامی _ هرچند کوچک _ در این مسیر طولانی و بزرگ برداریم.
امام مهدی(عج) در آینه شعر معاصر عربی
موضوع امام مهدی(عج) گستره وسیعی از ادبیات شیعی را فراگرفته و شاعران معاصر نیز در این زمینه اشعار بسیاری سرودهاند و به این قضیه از جوانب گوناگون پرداختهاند. شعر مهدوی در این عصر سرشار از امید و آرزوی لقای آن حضرت و فرارسیدن روز ظهور است. شاعران متعهّد به اهلبیت(ع) با سرودن اشعاری درباره موضوعاتی همچون ولادت امام مهدی(عج)، غیبت ایشان، انتظار و... ارادت خود را به ساحت مقدّس ولیّعصر(عج) اظهار میدارند. آنان از فراگیر شدن ظلم و فساد و سلب حقوق شیعیان شکوه میکنند و بیصبرانه چشم به راه برپایی حکومت دادگستر جهانی هستند؛ برای تعجیل در فرج مولایشان دعا میکنند و از او خونخواهی خون به ناحق ریخته شده مولایشان امام حسین(ع) را خواستارند.
در این نوشتار کوشیدهایم اشعار برخی از شاعران معاصر را درهفت بخش بررسی کنیم.
1. ولادت
در شب جمعه نیمه شعبان سال 255 قمری، چشم جهان به کودکی روشن شد که امروز بزرگترین امید و آرزوی بشر _ بهویژه مستضعفان و رنجدیدگان جهان _ است (مجلسی،1384: ج51، 2). جشن میلاد امام عصر(عج) بزرگترین شادی شیعیان، جشن زنده شدن آرزوها و امیدها و جشن آمادگی برای شرکت در نهضتی بزرگ و انسانی است. این روز _ که از جمله خجستهترین اعیاد اسلامی است _ همواره گرامی داشته میشود و مردم در این روز ضمن به برپایی جشنهای گوناگون با امام عصرشان تجدید میثاق میکنند. شاعران دوستدار امام عصر(عج) نیز از این عید بزرگ غافل نمانده و اشعاری درباره این موضوع سرودهاند.
سید رضا هندی _ شاعر معاصر _ میلاد آن حضرت را به نوری هدایتگر تشبیه نموده و از آن به نهری برای تشنگان عدالت تعبیر میکند:
و مَولدُه نورٌ بِه یَشرُق الهُدی
وَ قیِلَ لِظَامِی العَدلِ مَولِدُهُ نَهْرُ
وَ قیِلَ لِظَامِی العَدلِ مَولِدُهُ نَهْرُ
(موسوی هندی، 1988: 27)
ترجمه: «میلادش همچون نوری است که با آن هدایت و راهنمایی طلوع میکند و به تشنه عدالت گویند که میلادش همچون نهری سیرابکنندۀ تشنگان است.»
گفتنی است بیت مذکور به تاریخ میلاد امام مهدی(عج) اشاره دارد. دربارۀ میلاد آن حضرت دو قول وجود دارد: یکی اینکه ایشان در سال 256 قمری متولد شدهاند و کلمه «نور» در صدر بیت به این سال اشاره دارد؛ چراکه مجموع حروف این کلمه با حساب تاریخ ابجدی 256 میشود. قول دیگر اینکه ایشان در سال 255 چشم به جهان گشودند و کلمه «نهر» در پایان بیت به این تاریخ اشاره میکند؛ زیرا مجموع حروف آن 255 است.
سید حیدر حلّی نیز در سالروز میلاد آن حضرت در قصیدهای به مدح ایشان پرداخته و این میلاد خجسته را تبریک میگوید:
بُشَری فَمَولِدُ صَاحبِ الأمرِ
اُهدیِ الیکَ طرَائِفَ البشْرِ
و بِطلعةٍ مِنهُ مُبارکةٍ
حیٍّ بِوَجهِکَ طلعةُ البَدْرِ
اُهدیِ الیکَ طرَائِفَ البشْرِ
و بِطلعةٍ مِنهُ مُبارکةٍ
حیٍّ بِوَجهِکَ طلعةُ البَدْرِ
(حلی، 1984: 44)
ترجمه: «مژده که میلاد صاحب الزمان حضرت مهدی(عج) است، تازهترین و شگفتترین نویدها را به تو هدیه میکنم.»
2. غیبت
غیبت و انتظار یکی از سنن تکاملی است که تاریخ برای بسیاری از امتهای گذشته نشان میدهد. همواره در بین انسانها، نهضتهایی به منظور آزادی از قید اسارت طاغوتها صورت میگرفته و این نهضتها توسط فرستادگان الهی، رهبری میشده است. امّا توده مردم، به شایستگی از رهبر نهضت قدردانی و طرفداری نمیکردند و قابلیت دریافت این نعمت بزرگ را نداشتند. در نتیجه رهبر برای مدتی از میان مردم غایب میشد. در طول مدت غیبت، مردم در اثر لمس کردن آثار شوم اسارت و طاغوتپرستی بیدار میشدند و وقتی به خود میآمدند و از روش عصیان و گناه و نافرمانی رهبر، توبه میکردند، رهبر به فرمان الهی در میان آنان آشکار شده، حقجویان را در طول مراحل نهضت، رهبری میکرد. این حقیقت را در تاریخ ادریس، نوح، صالح، ابراهیم، یوسف، موسی(ع) و... مشاهده میکنیم (اختری، 1360: 30).
بنابراین اصل مسئله غیبت، مسئلهای جدید و انکارشدنی نیست؛ بلکه هرگاه جامعهای صلاحیّت و قابلیّت پذیرش رهبری را نداشت، به امر و حکمت خداوند متعال مدتی رهبر از جامعه غایب میشد.
با شهادت امام حسن عسکری(ع) دوران امامت امام عصر(عج) آغاز شد. عدّهای معتقدند دوران غیبت صغرا نیز در همین زمان _ یعنی سال 260 قمری _ آغاز گردید. امّا برخی برآنند که آغاز غیبت صغرا همان زمان تولد حضرت _ یعنی سال 255 _ بوده است. دوران غیبت صغرا تا سال 329 ادامه داشت و سپس دوران دیگری از حیات امام عصر(عج) آغاز شد که از آن به غیبت کبرا تعبیر میکنیم.
حسین الاکرف، در قصیدهای به مسئله غیبت صغرا اشاره کرده و بیان میدارد که ارتباط با امام(عج) در این دوران از طریق نوّاب اربعه (خاص) صورت میگرفته است:
وَ غِبْتَ الغِیبَةَ الصُغْرَی
وَ کَانَ الهِجْرُ قَتَّالاً
وَ قَد نَصَّبتَ نُوّاباً
اُصَابُوا مِنْکَ مِنْوَالاً
وَ کَانَ الهِجْرُ قَتَّالاً
وَ قَد نَصَّبتَ نُوّاباً
اُصَابُوا مِنْکَ مِنْوَالاً
(www.Alerfan.com)
ترجمه: «در دوران غیبت صغرا از نظرها غایب گشتی و هجران و فراقت کشنده بود. افرادی را به نیابت از خود برگزیدی تا راه و روش را از تو برگیرند.»
مقدّرات الهی به گونهای رقم خورده که خداوند _ از آنجا که زمین نباید هرگز از حجت او خالی بماند و قوام هستی به حضور و قیام حجت حق است _ برای حفظ جان حجت خویش آغاز امر واقعی غیبت حضرت ولیّعصر (عج) را پیش از تولّد آن حضرت در رحم مادر بزرگوارش نرجسخاتون مقدر نماید (حامدی، 1386: 11).
سید رضا هندی در قصیدهای با عنوان «الامام المهدی» به این مسئله اشاره میکند و در پاسخ به کسانی که پنهان شدن از ترس کشته شدن را جایز نمیدانند میگوید: چرا حضرت محمد(ص)در لیلة المبیت، پس از گریختن از خانه و در مسیر هجرت به مدینه، در غار پنهان شد؟ چرا مادر موسی مأمور شد موسی را به خاطر ترس از کشته شدن، در آب نیل بیندازد؟ این موارد به این معنا نیست که خداوند در یاری دینش ناتوان است، بلکه این عقیده همان کفر است و دلیل این غیبت ترس امام نیست؛ بلکه امر غیبت به امر و فرمان خدای تعالی و به خواست و اراده او تحقق یافته است:
وَ قَوْلُکَ إنَّ الإخْتِفَاءَ مَخَافَةً
مِنَ الْقَتْلِ شَیءٌ لَا یَجُوزُهُ الحَجَرُ
فَإنْ قلْتَ هَذَا کَانَ فیِهِم بِأَمْرِ مَنْ
لَهُ الْأمْرُ فِی الْأکْوَانِ وَ الْحَمْدُ و الشُّکْرُ
مِنَ الْقَتْلِ شَیءٌ لَا یَجُوزُهُ الحَجَرُ
فَإنْ قلْتَ هَذَا کَانَ فیِهِم بِأَمْرِ مَنْ
لَهُ الْأمْرُ فِی الْأکْوَانِ وَ الْحَمْدُ و الشُّکْرُ
(موسوی هندی، 1988: 29)
ترجمه: «این سخن تو که: "پنهان شدن از ترس کشته شدن بوده است" جایز نیست.
امر غیبت از میان مردم به فرمان کسی است که فرمان و حکم در هستی و حمد و سپاس از آن اوست.»
از دیگر فواید غیبت امام عصر(عج)، آزمایش مردم است. سید رضا هندی نیز در قصیدهاش ابیاتی را به این موضوع اختصاص داده و تأخیر در ظهور را بر اساس حکمت خداوندی میداند و با استلهام از حدیث مذکور، این غیبت را آزمایشی برای بندگان ذکر میکند تا نیکوکاران و بدکاران از هم باز شناخته شوند و برای صابران اجری عظیم برمیشمرد. در ضمن بیان میدارد که این آزمایش برای علم و آگاهی یافتن خداوند به اعمال نیک و بد بندگان نیست؛ زیرا او بر هر آشکار و نهانی داناست، بلکه بندگان را میآزماید تا بدیشان بر خودشان آشکار گردد و عذر و بهانهای نداشته باشند:
فَإنْ أخَّرَ اللهُ الظُهُورَ لِحِکْمَةٍ
بِهِ سَبقَتْ فِی عِلْمِهِ وَ لَهُ الْأمْرُ
فَکَمْ مِحْنَةٍ لِلهِ بَیْنَ عِبادِهِ
یُمیِّزُ فِیهَا فَاجِرَ النَّاسِ وَ البَرَّ
بِهِ سَبقَتْ فِی عِلْمِهِ وَ لَهُ الْأمْرُ
فَکَمْ مِحْنَةٍ لِلهِ بَیْنَ عِبادِهِ
یُمیِّزُ فِیهَا فَاجِرَ النَّاسِ وَ البَرَّ
(همو: 30)
ترجمه: «خداوند امر ظهور را بنا به حکمتی که خود از قبل بدان آگاه بود، به تأخیر انداخت و حکم و فرمان از آن خداوند است. و چه بسیار آزمایشهایی که خداوند بندگانش را بدانها آزمود تا بدانشان را از نیکانشان جدا سازد.»
3. انتظار
انتظار از دیدگاه لغوی، به معنای چشم به راه بودن، و نوعی امید به آینده داشتن است.
در اعتقادات شیعه، انتظار امیدی به آیندهای نویدبخش و سعادتآفرین است که در آن به رهبری امامی بزرگوار، جهان از مفاسد و بدبختیها رهایی یافته و راه خیر و صلاح، آسایش و امنیت را در پیش گیرد (قائمی، بیتا: 13).
در اهمیت انتظار همین بس که پیامبر اکرم(ص)و ائمه اطهار(ع) آن را برترین عبارت برشمردهاند. امام علی(ع) فرمودند:
انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ؛ (مجلسی، 1384: ج52، 123)
منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید؛ زیرا خوشایندترین اعمال نزد خداوند انتظار فرج است.
امام صادق(ع) در حدیثی آنان را که در زمان غیبت امام، منتظر ظهور اویند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، اولیای خدا میداند؛ همانها که نه ترسی بر ایشان هست و نه اندوهگین میشوند:
طُوبَى لِشِيعَةِ قَائِمِنَا، الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ فِي غَيْبَتِهِ وَ الْمُطِيعِينَ لَهُ فِي ظُهُورِهِ، أُولَئِكَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ الَّذِينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ (همو: 150)
چشم به راه بودن، یا انسان را به غربت و انزوا میکشاند، یا باعث حرکت و پویایی و اقدام برای آمادگی بیشتر میشود. بیتردید منظور از انتظار، همان چشم به راه بودن همراه با حرکت و پویایی است و این نوع انتظار، سازنده است.
شاعران معاصر نیز با ذکر دردها و مشکلات و مصائبشان، از انتظار خود برای رسیدن دستی از غیب سخن به میان میآورند و تحقق حکومت حق و عدل را چشم به راهند. در بخش فراگیر شدن ظلم و فساد و انتظار برای برپایی حکومت حق و عدل، به این دسته از اشعار اشاره خواهیم کرد.
هاشم السهلانی، امام مهدی(ع) را با عنوان امید و آرزوی مورد انتظار مورد خطاب قرار میدهد و ایشان را به خورشیدی تشبیه میکند که افول و غروبی ندارد:
فَیَا مَهدِی یَا أمَلاً مُرَجّی
وَ یَا شَمْساً تَجَنَّبَهَا الأفُولُ
عَلَی عَهْدٍ نَظِلُّ وَ بِإنْتِظارٍ
یُسَدِّدُ خُطْوَنَا أمَلٌ جَمیِلُ
وَ یَا شَمْساً تَجَنَّبَهَا الأفُولُ
عَلَی عَهْدٍ نَظِلُّ وَ بِإنْتِظارٍ
یُسَدِّدُ خُطْوَنَا أمَلٌ جَمیِلُ
(www.Sibtayn.ir)
ترجمه: «ای مهدی، ای امید منتظَر و ای خورشیدی که افول و غروبی ندارد.مدتزمانی است که با انتظار عمر سپری میکنیم وامید و آرزویی زیبا گامهایمان را سوق میدهد.»
حسین الاکرف نیز از رنج و حزن و اندوه پیوستهاش در دوران غیبت سخن میگوید و چنین میسراید:
عَزیزٌ أن نَرَی الخَلقَ و لا تُری
مَتَی تَرَانَا... مَتَی تَرَانَا... مَتَی نَرَاک!
حَنِینٌ لایُجَافِینَا... وَ حُزنٌ لَیسَ یَنسَانَا
(www.Alerfan.com)مَتَی تَرَانَا... مَتَی تَرَانَا... مَتَی نَرَاک!
حَنِینٌ لایُجَافِینَا... وَ حُزنٌ لَیسَ یَنسَانَا
ترجمه: «سخت است که همه را ببینیم و تو را نه. کی به دیدارمان میآیی و ما تو را به نظاره مینشینیم؟
اشتیاق و میلی ما را رها نمیکند و از ما دور نمیشود و اندوهی ما را به فراموشی نمیسپارد.»
سیدرضا هندی نیز در اولین ابیات قصیدۀ «امام مهدی» خویش، از امید و آرزوی خویش در راه وصال سخن میگوید؛ امیدی که گذشتِ روزگاران آن را مأیوس نمیکند.
شاعر وجود امام را در همهجا حاضر میداند و _ چنانکه گذشت _ از ایشان به خورشید پشت ابر تعبیر میکند؛ از طولانی شدن زمان فراق و غیبت سخن به میان میآورد و از اینکه از دیدار روی همچون ماه ایشان محروم مانده است مینالد، ولیکن در بیت پنجم چنین بیان میدارد که اگر انتظار فرارسیدن روز موعودی نبود، صبر و بردباری برایش غیرممکن بود:
تَمَادَی زمَان البُعدِ وَ إمتَدَّ لَیلُهُ
و ما أبصَرت عَینی مُحیاكَ یا بَدرُ
وَ لَو لَم تُعَلِّلنی بِوَعدِکَ لَم یکُن
لِیألِفَ قَلبی فی تَباعُدِكَ الصبرُ
و ما أبصَرت عَینی مُحیاكَ یا بَدرُ
وَ لَو لَم تُعَلِّلنی بِوَعدِکَ لَم یکُن
لِیألِفَ قَلبی فی تَباعُدِكَ الصبرُ
(موسوی هندی، 1988: 26)
ترجمه: فراق به درازا کشید و شبش طولانی شد و چشمم از دیدار چهره همچون ماهت محروم ماند.
و اگر وعده ظهورت نبود قلبم در دوری تو تاب و تحمل نمیآورد.»
4. بهرهمندی مردم از وجود امام عصر(عج) در زمان غیبت
در روایات وجود مقدس امام غایب، به خورشید پشت ابر تشبیه شده است؛ یعنی مردم همانگونه که از خورشید پشت ابر بهرهمند میگردند، از نور وجود امام زمان(عج) در روزگار غیبتش بهره میبرند. چنین روایت شده که پیامبر(ص)در پاسخ به این سؤال که آیا شیعه در زمان غیبت از امام مهدی(عج) بهرهمند میشوند، فرمود:
إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِ وَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَابُ؛ (مجلسی، 1384: ج52، 93)
آری، سوگند به آنکه مرا به رسالت مبعوث کرد، همانا شیعه از او بهرهمند میشوند و از نور ولایتش در زمان غیبت ایشان بهرهمند میگردند، همانگونه که مردم از خورشید پشت ابر بهرهمیبرند.
شاعران نیز با الهامگیری از این حدیث شریف، از این تشبیه غافل نمانده و در اشعار خود امام عصر(عج) را به خورشید تعبیر کردهاند.سید رضا هندی، امام را همچون خورشیدی میداند که از جایگاهش دور شده، ولی همچنان میتابد و همهجا و همهچیز را از تابش خویش بهرهمند میسازد:
و مَا أنْتَ الّا الشَّمْسُ یَنْأی مَحَلّهَا
وَ یَشْرِقُ مِنْ أنْوَارِهَا البَرُّ و البَحْرُ
وَ یَشْرِقُ مِنْ أنْوَارِهَا البَرُّ و البَحْرُ
(موسوی هندی، 1988: 26)
ترجمه: «تو همچون خورشیدی هستی که از جایگاهش دور شده است، ولی انوار آن در خشکی و دریا میتابد.»
هاشم السهلانی نیز امام را با عبارت شمس السحاب (خورشید پشت ابر) خطاب میکند و با ایشان به درد دل مینشیند و از گرفتاریها و مشکلات عصر غیبت سخن میگوید:
فَیَا شَمْسَ السَّحَابِ أجِزْ مَقَالی
وَ هَلْ یُرجَی لِغَیْرِكَ مَا أقُولُ
غَدَوْنَا مِنْ غِیَابِكَ فِی بَلاءٍ
تَخَطّفَنَا الضَغَائِنُ وَ الذحُولُ
وَ هَلْ یُرجَی لِغَیْرِكَ مَا أقُولُ
غَدَوْنَا مِنْ غِیَابِكَ فِی بَلاءٍ
تَخَطّفَنَا الضَغَائِنُ وَ الذحُولُ
(www.Sibtayn.ir)
ترجمه: «ای خورشید پشت ابر، سخنم را کوتاه کن و آیا آنچه میگویم بهجز تو از کسی امید میرود؟
از نبودت در سختی و بلا افتادیم و دشمنیها و کینهتوزیها ما را به غفلت واداشت.»
5.خونخواهی و انتقام
انتقام گرفتن از دشمنان اهل بیت(ع) و اجرای عدالت از مهمترین مأموریتهای حضرت به شمار میرود. «منتقم» یکی از القاب آن حضرت است و انتقام خون به ناحق ریختهشدۀ امام حسین(ع) را میگیرد. در روایات نیز به این مسئله اشاره شده است.
امام صادق(ع) میفرماید:
لَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ مَا كَانَ ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ قَالَتْ: يَا رَبِّ يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْنِ صَفِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ. قَالَ: فَأَقَامَ اللَّهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ(ع) وَ قَالَ بِهَذَا أَنْتَقِمُ لَهُ مِنْ ظَالِمِيهِ؛ (مجلسی، 1384: ج51، 68)
در آن ساعتی که دشمنان، حسین(ع) را به قتل رساندند، فرشتگان در حالی که ناله سر داده بودند، خطاب به پروردگار عرض کردند: پروردگارا، آیا با حسین برگزیده و فرزند پیامبرت چنین میکنی؟ آنگاه خداوند متعال شبح قائم را به آنان نشان داد و پس از اشاره به آن فرمود: این قائم از دشمنان حسین(ع) انتقام خواهد گرفت.
در دو فراز از فرازهای زیارت عاشورا نیز از خداوند، خونخواهی حسین(ع) با یاری امام عصر(عج) را میطلبیم.
حسین الاکرف در شعرش حضرت را با عنوان «ابا الثار» خطاب میکند:
عَلَاَمَاتُنَا حُرْمَةُ الدِینِ فِی الأرْضِ مَعْدوُمَة
عَلَامَاتُنَا شیِعَةُ الآلِ بالقَهْرِ مَظْلوُمَة
وَ مِنْ حَقِّهَا أصْبَحَتْ یَا أبَا الثَارِ مَحْرُومَة
عَلَامَاتُنَا شیِعَةُ الآلِ بالقَهْرِ مَظْلوُمَة
وَ مِنْ حَقِّهَا أصْبَحَتْ یَا أبَا الثَارِ مَحْرُومَة
(www.alerfan.com)
شعار یاران حضرت در هنگام خونخواهی، «یا لثارات الحسین» است (مجلسی، 1384: ج52، 208).
سید حیدر حلی در خطاب به امام زمان(عج) به ذکر مصائب سید الشهدا(ع) میپردازد. او از واقعه عظیم و فجیع دشت کربلا سخن میگوید و از امام منتظر میخواهد که انتقام خون شهید کربلا را بگیرد:
وَ اطْلُب بِه بِدَمِ القَتیِلِ
بِکَرْبَلَاءَ فِیِ خَیْرِ شِیعَهْ
مَاذَا یُهیِجُكَ إنْ صَبَر
تَ لِوَقعةِ الطَفِّ الفَظیِعَهْ
بِکَرْبَلَاءَ فِیِ خَیْرِ شِیعَهْ
مَاذَا یُهیِجُكَ إنْ صَبَر
تَ لِوَقعةِ الطَفِّ الفَظیِعَهْ
(حلی، 1984: 90)
ترجمه: «به خونخواهی کشته دشت کربلا به پاخیز! اگر در برابر ماجرای فجیع کربلا صبر کنی، پس کدام امر مهم تو را برمیانگیزد؟»
6. طلب ظهور امام زمان(عج) و دعوت به قیام
برخی شاعران معاصر در عصر غیبت، در لابهلای اشعارشان به شکایت از وضع موجود و بیان ظلم و ستمهایی که در حق مسلمانان شده و هتکحرمتهایی که به شیعیان و محبّان اهلبیت(ع) شده است میپردازند و از دردها و رنجهایی که امام عصر(عج) به سبب نظاره کردن این صحنهها متحمّل میشوند، سخن میرانند. آنان ملتمسانه از امام عصر(عج) میخواهد که در ظهور تعجیل فرماید و اساس ظلم و ستم و طغیانگری را از ریشه برکند و عدل و عدالت را حکمفرما نماید.
حسین الاکرف از مصائب شیعیان و بیحرمتیهایی که نسبت به آنان صورت گرفته سخن به میان میآورد. او از ویران شدن گنبد عسکریین(ع) در سامرا میگوید و مظلومیت شیعه را یادآور میشود؛ چراکه از حقش محروم مانده است:
تَخَیّلْتُ خَارِطَةَ الدُّنْیَا
وُ کُلُّ الْحُدُودِ عَلَاماتُ
عَلَامَاتُنَا قُبْةُ الْعَسْکَرِیینَ مَهْدُومَة
عَلَامَاتُنَا حُرْمَةُ الدِّینِ فِی الأرْضِ مَعْدوُمَة
عَلَامَاتُنَا شیِعَةُ الآلِ بالقَهْرِ مَظْلوُمَة
وَ مِنْ حَقِّهَا أصْبَحَتْ یَا أبَا الثَّارِ مَحْرُومَة
وُ کُلُّ الْحُدُودِ عَلَاماتُ
عَلَامَاتُنَا قُبْةُ الْعَسْکَرِیینَ مَهْدُومَة
عَلَامَاتُنَا حُرْمَةُ الدِّینِ فِی الأرْضِ مَعْدوُمَة
عَلَامَاتُنَا شیِعَةُ الآلِ بالقَهْرِ مَظْلوُمَة
وَ مِنْ حَقِّهَا أصْبَحَتْ یَا أبَا الثَّارِ مَحْرُومَة
(www.alerfan.com)
ترجمه: «نقشه دنیا را تصور کردم و تمام مرزها نشانه است. نشانۀ ما ویرانی گنبد عسکریین(ع) است.
نشانه ما هتک حرمت دین در روی زمین است. نشانه ما مظلومیت شیعه و محرومیت آنان از حقوقشان است.»
شاعر از عراق میگوید؛ سرزمینی که همهاش سوخته است و زخم کهنهای بر دل دارد؛ چراکه سالها پیش شاهد شهادت حسین(ع) و یارانش بوده است؛ سرزمینی که همهاش درد و رنج است و دشمنان بر آن حکم میرانند:
أَدْرِکِ الْعَرَاقَ / کُلُّهَا إحْترَاق / مَوْطِنٌ ذَبیِحٌ وَ شَعْبٌ یَتیِمُ
دَمْعُهَا مُراقٍ / مَاتَتْ إشْتِیَاقِ / وَ هِی فِیكَ ثأرٌ وُ جُرْحٌ قَدیِمُ
دَمْعُهَا مُراقٍ / مَاتَتْ إشْتِیَاقِ / وَ هِی فِیكَ ثأرٌ وُ جُرْحٌ قَدیِمُ
(www.alerfan.Com)
ترجمه: «عراق را دریاب، همهاش سوخته است؛ موطنی است ذبح شده و ملتی یتیم دارد.
اشکهایش جاری است، شوق مرده و در تو خون و زخمی قدیمی دارد.»
الاکرف درجایی دیگر، باز قیام حضرت را خواهان است. اینبار از امام خویش میخواهد تا بیاید و مرهمی برای دردهای یتیمان و مادران فرزند از دست داده باشد:
أمْرُرْ عَلَیْهَا
کَفَّاً مِنْ حَنَانِ
فَوْقَ اْلیَتَامَی
یَا قَلْبَ الزَّمَانِ
قُمْ لِلثُّکَالَی
فِی الدُنْیَا تَعَانیِ
وَ الجُرْحُ مِنْهَا
فِی کُلِّ مَکَانِ
کَفَّاً مِنْ حَنَانِ
فَوْقَ اْلیَتَامَی
یَا قَلْبَ الزَّمَانِ
قُمْ لِلثُّکَالَی
فِی الدُنْیَا تَعَانیِ
وَ الجُرْحُ مِنْهَا
فِی کُلِّ مَکَانِ
(www.Alerfan.Com)
ترجمه: «ای قلب روزگار، با دستان مهربانت، سر یتیمان را نوازش کن.
و برای مادران فرزند از دست دادهای که در دنیا رنج میبرندو زخم و دردشان در همهجا هست، بهپا خیز.»
عبد الله القرمزی نیز به بیان ظلم و ستمی که در حق شیعیان شده میپردازد و اینکه دیگر توان صبر بر این مصائب را ندارد:
فَشِیعَتکُم عَلَی الدُّنْیَا
عَلَی طَاحُونَةِ الظُّلْمِ
فَمِنْ سِجْنٍ إلی سِجْنٍ
وَ مِنْ سَیْفٍ عَلَی سُمِّ
وَ مِنْ رُزْءٍ إلَی رُزْءٍ
وَ مِنْ هَمٍّ إلی هَمِّ
تَعِبْنَا سَیَّدیِ صَبْرَاً
وَ أنتَ بِنَا عَلی عِلْمِ
عَلَی طَاحُونَةِ الظُّلْمِ
فَمِنْ سِجْنٍ إلی سِجْنٍ
وَ مِنْ سَیْفٍ عَلَی سُمِّ
وَ مِنْ رُزْءٍ إلَی رُزْءٍ
وَ مِنْ هَمٍّ إلی هَمِّ
تَعِبْنَا سَیَّدیِ صَبْرَاً
وَ أنتَ بِنَا عَلی عِلْمِ
(www.m-mahdi.Com)
ترجمه: «آسیاب ظلم بر سر شیعیان شما در دنیا میگردد.
از زندانی به زندان دیگر برده میشوند و با شمشیر یا زهر کشته میشوند.
از دست مصیبتی به مصیبتی دیگر، از غمی به غمی دیگر میافتند.
آقای من، خسته شدیم و صبر از کف دادیم و تو خوب از احوال ما آگاهی.»
سید جعفر حلی از امام عصر(عج) طلب قیام میکند تا انتقام خونهای اجدادش را از ظالمان بگیرد:
أدْرِكْ تراتِكْ أیُّهَا الْمَوْتُورُ
فَلَکُم بِکُلِّ یَدٍ دمٍ مَهْدُورُ
فَلَکُم بِکُلِّ یَدٍ دمٍ مَهْدُورُ
(حلی، 1991: 255)
ترجمه: «ای که مورد ظلم قرار گرفتهای، انتقام خود را بگیر که خون [اجداد] شما به دست افراد مختلفی ریخته شده است.»
شاعر در ادامه، امام عصر(عج) را ولیّدم تمام کشتهشدگان مظلوم میداند و ایشان را پیروز بر دشمنان معرفی میکند:
أنْتَ الوَلیُّ لِمَنْ بِظُلْمٍ قُتِلوُا
وَ عَلَی العِدَی سُلْطَانُكَ المَنْصُورُ
وَ عَلَی العِدَی سُلْطَانُكَ المَنْصُورُ
(همو)
ترجمه: «تو مولا و سرور کسانی هستی که ظالمانه کشته شدند و بر دشمنان پیروزی.»
سید حیدر حلی نیز در قصیده خود با عنوان «الله یا حامی الشریعة» امام مهدی(عج) را زنده کننده شریعت میداند و از ایشان میخواهد که برای فریادرسی به دلهای بیتاب مسلمانان بهپا خیزد:
مَات التَّصَبُّرُ فِی إنْتِظَا
رِكَ أیُّهَا الْمُحْی الشَّریَعهْ
فَانْهَضْ فَمَا أبْقَی التَّحَمُّلُ
غَیْرَ أحْشَاءٍ جَزُوعَهْ
رِكَ أیُّهَا الْمُحْی الشَّریَعهْ
فَانْهَضْ فَمَا أبْقَی التَّحَمُّلُ
غَیْرَ أحْشَاءٍ جَزُوعَهْ
(حلی، 1984: 89)
ترجمه: «ای زنده کنندۀ دین، صبر و شکیبایی در انتظارت به سر رسید. بهپا خیز که جز دلهای بیقرار و بیشکیب برایمان باقی نمانده است.»
ملاحظه کردیم که شاعران این دوران _ که از ظلم و جور زمانه به تنگآمدهاند _ دست به قلم برده و از وضعیت نابسامان جوامع شکوا کردهاند و _ همانطور که در اشعارشان پیداست _ آنان تنها یک راه را برای نجات خویش و دیگر مردم زمانه پیش روی خود میبینند و آن هم چیزی نیست جز ظهور امام زمانشان. از اینرو ملتمسانه و عاجزانه از خدای خویش تعجیل در ظهور مولایشان را میطلبند تا بهپا خیزد، حق مظلومان را بازستاند، ظالمان را به خاک ذلّت نشاند، حکومتی سرشار از عدل و داد را بنیان نهد و آنان را از این وضعیت رنجآور و تأسفبار رهایی دهد.
7. برپایی حکومت عدل
از جمله مهمترین اقدامات امام عصر(عج) پس از ظهور، برپایی حکومتی مبتنی بر عدل و داد الهی است. ایشان بساط ظلم و جور را در هم خواهد پیچید و دنیایی آکنده از عدالت، راستی و درستی، محبت و دوستی و معرفت را محقق خواهد ساخت.
آری؛ عدالت، مهمترین شعار مهدویت است. همه مردم _ بهویژه ستمدیدگان و مظلومان جهان _ چشم در انتظار ظهور موعودی به سر میبرند تا ظلم و ستم و طغیانگری را ریشهکن کند و عدل و عدالت را حکمفرما نماید. امام رضا(ع) از برپایی ترازوی عدل آن حضرت یاد میکند و میفرماید:
فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وَضَعَ مِيزَانَ الْعَدْلِ بَيْنَ النَّاسِ فَلَا يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً؛ (مجلسی، 1384: ج52، 322)
آن هنگام که [مهدی(عج)] ظهور نماید زمین به نور پروردگارش روشن میشود و ترازوی عدالت را در میان مردم قرار میدهد و هیچکس به دیگری ستم نمیکند.
همچنین از برکات وجود شریف آن حضرت این است که امنیت را در زمین منتشر میکند تا اینکه آرامش کلی را بین همۀ موجودات متضاد _ یعنی انسان و حیوانات و وحوش _ برقرار میکند؛ نفاق و دشمنی در میان همه از بین میرود؛ وحوش، مارها و دیگر جانوران در کنار هم با انسانها زندگی میکنند و هیچیک از دیگری آسیبی نمیبینند و به دیگری آسیبی نمیرسانند (حسینی، 1985: 278).
شاعران منتظر نیز _ که چشمانتظار برپایی حکومت جهانی مهدی موعود هستند _ در اینباره اشعاری سرودهاند.
سید رضا هندی با وجود طولانی شدن زمان غیبت، به طلوع فجر ظهور منجی موعود امیدوار است؛ همان قائمی که بساط جور را درهم میپیچد و عدالت را جایگزین آن میکند:
و إنّ زَمَانَ الظُّلْمِ إنْ طَالَ لَیْلُهُ
فَعَنْ کَثَبٍ یَبْدُو بِظَلمائِهِ الْفَجْرُ
وَ یطْوِی بَسَاطَ الجَوْرِ فِی عَدْلِ سَیّدٍ
ِلألِویةِ الدّیِنِ الحَنیِفِ بِهِ نَشْرُ
هُوَ الْغائِبُ الْمأمُولُ یَوْمَ ظُهُورِهِ
یُلَبّیهِ بَیْتُ اللهُ وَ الرُّ کْنُ وَ الْحَجرُ
فَعَنْ کَثَبٍ یَبْدُو بِظَلمائِهِ الْفَجْرُ
وَ یطْوِی بَسَاطَ الجَوْرِ فِی عَدْلِ سَیّدٍ
ِلألِویةِ الدّیِنِ الحَنیِفِ بِهِ نَشْرُ
هُوَ الْغائِبُ الْمأمُولُ یَوْمَ ظُهُورِهِ
یُلَبّیهِ بَیْتُ اللهُ وَ الرُّ کْنُ وَ الْحَجرُ
(موسوی هندی، 1988: 26)
ترجمه: «اگر شب تاریک ظلم به درازا کشد، به زودی سپیدهدم از پس تاریکیها آشکار میشود.
و بساط ظلم و جور در برابر عدالت سروری که دین راستین را میگستراند، برچیده میشود.
او همان غایبی است که روز ظهورش آرزوی همه است؛ همو که بیت الله و رکن و حجر لبیکگوی اویند.»
شاعر در ادامه چشم به راه فرارسیدن روزی است که امامش ظهور کند و احسان، نیکی، محبت، لطف و بخشش را در میان مردم گسترش دهد:
وَ إنّی لَأرْجُو أنْ یُحیِنَ ظُهُورُه
لِیَنْتَشِرَ الْمَعْروُفَ فِی النَّاسِ وَ البِرُّ
لِیَنْتَشِرَ الْمَعْروُفَ فِی النَّاسِ وَ البِرُّ
(همو: 30)
ترجمه: «و من امید دارم که ظهورش فرا میرسد و نیکیها را در میان مردم میگستراند.»
شاعر از امام میخواهد زمین را از هر بدی و پلیدی پاک و مطهر سازد و انتقام خونهای ریخته شده را بستاند:
وَ تشقِی بهِ أعْنَاقُ قومٍ تَطَوَّلَتْ
فَتَأخُذُ مِنْهَا حَظُّهَا البِیضُ و السُّمْرُ
فَتَأخُذُ مِنْهَا حَظُّهَا البِیضُ و السُّمْرُ
(همو)
کاظم الزاملی با بهکارگیری فرازی از دعای ندبه خطاب به امام عصر(عج) چنین بیان میدارد:
أنْتَ المُعِدُّ لِقَطْعِ دَابِر ظَالِمٍ
وَمُلَاذُ کُلَّ الْمُتَّقیِنَ لِوَاکَا
یَا مَالِئ الدُّنْیَا بِنُورِكَ بَعْدَ مَا
سَادَ الظّلَامُ وَ اتخَمَتَ أشوکَا
یَا هَادِماً مُدُنَ الضَّلَالَةِ والرَّدَی
وُ مُعَزَّ کُلَّ المُدْقَعیِنَ عَطَاکَا
وَمُلَاذُ کُلَّ الْمُتَّقیِنَ لِوَاکَا
یَا مَالِئ الدُّنْیَا بِنُورِكَ بَعْدَ مَا
سَادَ الظّلَامُ وَ اتخَمَتَ أشوکَا
یَا هَادِماً مُدُنَ الضَّلَالَةِ والرَّدَی
وُ مُعَزَّ کُلَّ المُدْقَعیِنَ عَطَاکَا
(www.Sibtayn.ir)
ترجمه: «شما برای برکندن ریشه ظالمان و ستمگران مهیا گردیدهای؛ پرچم شما پناه همۀ پرهیزکاران است.
و پس از آنکه تاریکی همهجا را فراگیرد شما دنیا را از نور سرشار خواهی ساخت.
گمراهی و هلاکت را از بین خواهی برد و عطا و بخشش شما ذلیلان را عزیز خواهد گردانید.»
نتیجه
اعتقاد به ظهور منجی در آینده بشر و در پایان تاریخ، از آرمانهای مشترک تمامی ادیان و اقوام و ملل مختلف جهان است. منجی و موعودی که بساط ظلم را برچیند و حکومتی سرشار از عدل و داد را به ارمغان آورد. موعود مسلمانان نیز مهدی منتظر(عج) است. این اندیشه و اعتقاد به ظهور منجی، در آینه شعر عربی نیز نمایان گشته و «مهدویات» گستره وسیعی از ادبیات شیعی را فرا گرفته است.
شاعران معاصر با سرودن اشعاری، ارادت خالصانۀ خود را به ساحت مقدّس حضرت بقیّةالله الاعظم(عج) ابراز میدارند. شاعران این دوره از ولادت امام عصر(عج) سخن میگویند و با اشعارشان این خجستهمیلاد را گرامی میدارند و به یکدیگر شادباش و تهنیت میگویند. حتی برخی آن را نعمتی عظیم برمیشمرند که هیچ کس را توان شکرگزاری آن نیست.
غیبت امام، یکی دیگر از موضوعات اشعار این شاعران است. آنان از انواع غیبت و فواید آن سخن به میان میآورند؛ از حزن و رنجوری و سرگردانی خویش در دوران غیبت میگویند و در فراق، گریه سر میدهند و ندبه میکنند. اما ایمان به منجی غایب، جرقه امیدی در درونشان است. از اینرو ناامید نمیشوند و بیصبرانه در انتظار مولایشان زمانه را سپری میکنند و میدانند که همانا بعد از هر سختی، آسانی است.
شاعران در اشعارشان از امام عصر(عج) با عنوان و لقب «خورشید» یاد میکنند؛ چرا که در احادیث خواندهاند که بهرهمندی از امام(عج) در عصر غیبت همچون بهرهمندی از خورشید پشت ابر است.
شاعران از مصیبت عظیم کربلا میگویند و از امام عصر(عج) عاجزانه طلب میکنند بهپا خیزد و تقاص خون به ناحق ریخته شدۀ مولا و سرورشان امام حسین(ع) و یاران باوفایش را باز ستاند؛ زیرا شیعه همچنان عزادار و سیهپوش مولایش حسین(ع) است و داغی کهنه و بزرگ از آن مصیبت عظیم بر سینه دارد.
شاعران از ظلم و جور زمانه به محضر ولیّعصر(عج) شکوه میکنند؛ از ظلمهایی که در حق مسلمانان شده و هتک حرمتهایی که به شیعیان میشود سخن میرانند. آنان مظلومیت شیعه را یادآور میشوند و امام(عج) را دعوت به قیام میکنند.
شاعران به طلوع فجر ظهور منجی موعود امیدوارند؛ همان موعودی که یکی از مهمترین اقداماتش پس از ظهور، برپایی حکومتی مبتنی بر عدل و داد است. آنان پس از سرایش شعر دربارۀ فراگیری ظلم و ستم و طلب ظهور حضرت، از جامعه و حکومتی سرشار از عدل و داد، راستی و درستی و امنیت و پاکی سخن میگویند؛ چرا که میدانند پایان و نهایت تاریکی و سیاهی، نور و روشنایی است.
منابع
ابنعربی، محمد بن علی، دیوان الاکبر، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1999م.
اختری، عباسعلی، نقش انتظار در سیر تاریخ، تهران، انتشارات موسسة الامام المهدی، 1360ش.
اسدی، کمیت بن زید، دیوان، تدوین: محمد نبیل الطریفی، بیروت، دارصادر، 2000م.
امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، قم، انتظارات شفق، چاپ چهارم، 1379ش.
حامدی، محمدمهدی، دشمنان مهدویت، چرا و چگونه، تهران، نسل کوثر، 1386ش.
حسینی، سید جواد سید حسین، الامام المهدی و ظهوره، کویت، السالمیة، مکتبة دار الارشاد، 1985م.
حلی، سید جعفر، سحر البابل و سجع البلابل، تحقیق: محمد حسین آل کاشف الغطاء، قم، منشورات الرضی، 1991م.
حلی، سید حیدر، دیوان، تحقیق: علی خاقانی، بیروت، منشورات مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1984م.
خزاعی، دعبل، دیوان، تحقیق: عبدالصاحب الدجیلی، قم، منشورات الشریف الرضی، 1972م.
سیاحی، صادق، الادب الملتزم بحب اهل البیت، تهران، انتشارات سمت، چاپ دوم، 1385ش.
صدر، سید محمدباقر، امام مهدی(عج) حماسهای از نور، ترجمه و تصحیح: کتابخانه بزرگ اسلامی، تهران، انتشارات مؤسسة الامام المهدی، 1398ق.
عبداللهی، محمود، سیمای امام مهدی(عج) در شعر عربی، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1419ق.
قائمی، علی، نگاهی به مسئله انتظار، قم، انتشارات هجرت، بیتا.
مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، تهران، المکتبة الاسلامیه، 1384ق.
موسوی، سیدمحمد، سپیدهدم ظهور حکومت جهانی، قم، انتشارات مشهور، 1384ش.
موسوی هندی، سید رضا، دیوان، ترجیع و تعلیق:عبدالصحب موسوی، بیروت، دار الاضواء، 1988م.