در نيمه دوم قرن دوازدهم هجري، آنگاه که اقدامات ايل قاجار در برابر حكومت زنديه به اوج رسید، آغامحمدخان قاجار در سال 1210 هـ .ق بر اریکه قدرت نشست.
به دستور عادلشاه افشاری، آغامحمدخان را در پنج سالگي مقطوعالنسل کردند و او را به قاتل پدرش، كريم خان زند سپردند. او که پانزده سال از عمر خود را در اسارت گذراند، با روحيهاي پر از كينه، سلسله قاجار را بنا نهاد و تهران را پايتخت خود اعلام کرد.
به قدرت رسيدن وي، با خونريزيهاي بسيار همراه بود؛ كشتار مردم کرمان برجستهترین نمود آن به شمار میرود که در تعقيب لطفعلي خان زند و مقاومت مردم كرمان صورت گرفت.
به هر حال، آغامحمدخان، همچون نادر، به دست خدمهاش در اردوگاه كشته شد و برادران و مدعيان سلطنت پس از او به زورآزمايي براي بهدست آوردن قدرت برخاستند. حكومت آغامحمدخان و جانشينانش؛ یعنی از فتحعليشاه قاجار (1250 ـ 1213 هـ .ق) تا احمدشاه (1337ـ 1344 هـ .ق)، در حدود يك قرن و نيم به طول انجامید.
معرفی:
نویسنده: سیدمهدی حسینی عربی
عنوان مقاله: دوره قاجار و تألیفات درباره مهدویت
موضوع: معرفي ویژگیهای دوره قاجار؛ آثار مستقل درباره مهدويت؛ مسئله باب و متمهديان عصر قاجار و آثاري درباره آنان و... .
گروه: تاریخ مهدویت
زمان: 1384
تقدیر:
از همکاران محترم که در تهیه و تدوین نوشتار، همکاری داشتهاند، تشکر مینماییم.
1. ویرایش و بازبینی: آقای سیدرضا سجادینژاد
2. حروفنگاری: آقای محمد مهدی محرابیون
3. نمونهخوانی: آقای سعید عسکری
4. بررسی و نظارت: آقای محمد قربانی
محمد قربانی
مدیریت تهیه و تدوین متون مؤسسه
1. معرفي ویژگیهای دوره قاجار
در نيمه دوم قرن دوازدهم هجري، آنگاه که اقدامات ايل قاجار در برابر حكومت زنديه به اوج رسید، آغامحمدخان قاجار در سال 1210 هـ .ق بر اریکه قدرت نشست.
به دستور عادلشاه افشاری، آغامحمدخان را در پنج سالگي مقطوعالنسل کردند و او را به قاتل پدرش، كريم خان زند سپردند. او که پانزده سال از عمر خود را در اسارت گذراند، با روحيهاي پر از كينه، سلسله قاجار را بنا نهاد و تهران را پايتخت خود اعلام کرد.
به قدرت رسيدن وي، با خونريزيهاي بسيار همراه بود؛ كشتار مردم کرمان برجستهترین نمود آن به شمار میرود که در تعقيب لطفعلي خان زند و مقاومت مردم كرمان صورت گرفت.
به هر حال، آغامحمدخان، همچون نادر، به دست خدمهاش در اردوگاه كشته شد و برادران و مدعيان سلطنت پس از او به زورآزمايي براي بهدست آوردن قدرت برخاستند. حكومت آغامحمدخان و جانشينانش؛ یعنی از فتحعليشاه قاجار (1250 ـ 1213 هـ .ق) تا احمدشاه (1337ـ 1344 هـ .ق)، در حدود يك قرن و نيم به طول انجامید. این دوره ويژگيهاي منحصر به فردي دارد که مهمترين آنها از این شمار است:
1. ظهور استعمار: توجه كشورهاي اروپايي به ممالك اسلامي و دخالت در امور سياسي، اجتماعي و فرهنگي اين كشورها؛
2. مشروطه: آغاز نهضت مشروطيت و تبديل حكومت استبدادي قاجاريه به سلطنت مشروطه پارلماني؛
3. انقلاب صنعتي: آغاز انقلاب صنعتي و تغيير نظامهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي حاكم بر جهان و پيدا شدن مراكز جديد قدرت و ثروت در جهان صنعتي؛
4. گسترش صنعت چاپ و آغاز دوره شكوفايي فراگيري علمي در سراسر جهان و شكلگيري جريان ترجمه آثار غربي در ممالك اسلامی؛
5. ظهور جريانهاي مذهبي مانند فرقههاي آقاخانيه، بابيه و بهاييه در ايران، وهابيت در عربستان و قاديانيه در هند و همچنين جريانهاي فرهنگي، انقلابي ديگر كه به وسيله افراد به ظاهر استقلال خواه در كشورهاي اسلامي به وقوع پيوست و امپراتوري بزرگ اسلامي را تجزيه و هر يك از اين كشورها را به مستعمره يكي از كشورهاي اروپايي تبديل كرد؛
6. ظهور جريانهاي انقلابي و ضداستعمار و استبداد در ايران كه بيشتر پايگاه مردمي داشتند، از جمله نهضت ميرزا كوچك خان جنگلي و قيام شيخ محمد خياباني در آذربايجان و ... .
مهدويت و انتظار مهدي موعود (مهدي شخصي نه نوعي) از اركان مهم باورهاي شيعه اماميه است و در طول تاريخ، علما براي حفظ اين انديشه تلاش و درباره جنبههاي گوناگون اين نظريه بحث كردهاند. انديشمندان دوره قاجار در داخل و در خارج از ايران نيز به اين مسئله پرداختهاند و حتي با ظهور فرقههاي جديد در اين دوره، نوشتههای آنان درباره مهدويت، رنگي ديگر به خود گرفت و جديتر از پيش بدان پرداخته شده است.
آثار اين دوره را بنا به ظهور فرقههاي جديد و مدعيان مهدويت و نيز شرحهاي گوناگوني كه بر ادعيه در اين دوره نوشته شده، در فصلهاي زير بررسی می¬کنیم:
2. آثار مستقل درباره مهدويت
الف) آثار نوشته شده در عراق و ايران: در پي حمله افغانهاي سني مذهب و غارت اصفهان و همچنين بر اثر سياستهايي كه نادرشاه در ايران به هدف ايجاد امپراتوري چنگيزي و تيموري دنبال ميكرد، مراكز علمي شيعه در ايران تضعيف گردید و علما پراكنده شدند. مهاجرت طالبان علم به عراق بر اثر بحرانهاي سياسي و نظامي موجود، سبب شد که مركزيت علمي شيعه از ايران به ويژه اصفهان به عراق منتقل شود.
پس از سلسله افشار، در دوره كريم خان زند تا حدي استقلال ايران تأمين شد، ولي پس از او ايران دوباره شاهد درگيريهاي مدعيان قدرت بود تا اين كه حكومت قاجار به صحنه سياست آمد.
در طول اين مدت، ايران صحنه تاخت و تاز شاهزادگان بر سر قدرت بود كه ويراني و خرابي، دستآورد اين رقابتها شد. بايد گفت اين ويرانيها در روند مراكز علمي نيز تأثير گذاشت. با اين همه، در دوره قاجار پس از آغامحمدخان، روابط ميان علما و سلطنت كمي بهبود يافت. در چنين بستري، با وجود چالشهاي فراروي حوزههاي علميه در ايران و عراق علما براي مسئله مهدويت اهميت بسياري قائل ميشدند و آثار فراواني در اين زمينه بر جای نهادهاند. ما در اين بخش، فهرستي از نوشتههاي مستقل درباره مهدويت در حوزههاي ايران و عراق را بيان ميكنيم كه بر اساس تاريخ وفات نويسندگان و تاريخ نوشته شدن آثار تنظيم شده است:
1. ذخيرة المحشر في احوال الامام المنتظر، نوشته شيخ محمد ابوعزيز خطي بحراني فوت شده در حدود 1200 هـ .ق. صاحب الذريعه پس از آوردن نام كتاب ميگويد كه نام آن در اصل «الذخيرۀ في المحشر في مولد الامام المنتظر» است.
2. سرور المؤمنين، نوشته سيد احمد بن سيد محمد حسيني اردكاني متوفای پس از 1238هـ .ق. اين كتاب ترجمه كتاب عوالم است كه به دستور محمد ولي ميرزا به فارسي ترجمه شده بود.
3. علامات الظهور و احوال الامام المستور، نوشته سيد عبدالله بن سيد محمدرضا شبّر متوفای 1242هـ .ق. وي فصل اول كتاب خود را به نشانههاي ظهور حضرت حجت بن الحسن اختصاص داده است.
4. الفلك المشحون، نوشته سيد باقر بن سيد احمد موسوي قزويني متوفای 1244هـ .ق. اين كتاب از منابع مرحوم نوري در نجم الثاقب به شمار ميرود. نويسنده، استاد محمدعلي ميرزا (پسر فتحعلي شاه) بود.
5. تفصيل القائم المهدي، فتحعلي شاه قاجار متوفای 1250 هـ .ق. اين كتاب را شاه قاجار در اثبات برتري حضرت بقيةالله بر ديگر ائمه نوشته است. شيخ احمد احسائي (متولد 1243هـ .ق) رئيس فرقه شيخيه ردّي بر اين كتاب نوشته است.
6. اقامۀ الحدود في ايام غيبة الامام الحجۀ، سيد محمد باقر شفتي، متوفای 1269هـ .ق. وي از شاگردان سيد مهدي بحرالعلوم و معروف به حجۀالاسلام بود.
7. كشف الحق، نوشته مير محمدصادق خاتونآبادي متوفای 1270هـ .ق. مرحوم خاتونآبادي پس از مباحثه و مجادله با عليمحمد باب، و ابطال ادعاي وي، اين كتاب را در سال 1263هـ . ق نوشت و به شرح چهل حديث درباره حضرت مهدي پرداخت. به همين سبب، به «اربعين خاتونآبادي» شهرت يافته است. اين كتاب بخش دومي نيز دارد كه در زمينه رجعت سخن ميگويد.
8 و 9. رسالۀ في حرمة تسمية الحجة صاحب الزمان، نوشته سيد محمد تقي بنامير مؤمن حسيني قزويني متوفای 1270هـ .ق. براي معرفي ديگر آثار نويسنده بايد به كتاب رسالۀ في النهي عن التسميۀ اشاره كرد.
10. الشهاب الثاقب في احوال الامام الغائب، نوشته درويش علي بن حسين بغدادي حائري متوفای 1277هـ .ق.
11. اتمام حجت در اثبات قائم حجت، نوشته محمدصادق بنيآقا محمد نميمي لنكراني متوفای 1285هـ .ق. مؤلف از شاگردان صاحب رياض و منسوب به «نمين» (يكي از شهرهاي اردبيل) است.
12. الدمعة السالکیة، نوشته مولا محمدباقر بن عبدالكريم دهدشتي بهبهاني متوفای 1285هـ .ق. جلد اول تا سوم اين كتاب در مصائب و مناقب اهل بيت و بدیهای دشمنان اهلبيت است و جلد چهارم آن به حضرت بقیۀالله اختصاص دارد.
13. جوابات المولي اسماعيل، نوشته ملا هادي سبزواري متوفای 1286هـ .ق. اين كتاب را حاجي سبزواري، صاحب منظومه در پاسخ به پرسشهاي مولا اسماعيل بجنوردي درباره طول عمر، سيره، ظهور و شيوه تسلط حضرت مهدي بر صحنه گيتي، نوشته است.
14. الامام الثاني عشر، نوشته سيد محمد بن عبدالصمد شهشهاني اصفهاني متوفای 1287هـ .ق. مؤلف در اين كتاب از اثبات امامت و وجود حضرت وليعصر، تشرفيافتگان، نواب اربعه، ضرورت غيبت، سيرت و ديگر ويژگيهاي آن حضرت گفتوگو كرده است.
15. ملاحم القرآن، حاج ميرزا ابوالقاسم فرزند ميرزا كاظم موسوي زنجاني متوفای 1292هـ .ق. اين كتاب، حديث ملاحم را كه از امام باقر نقل شده، شرح ميكند.
16. بركات القائم لايقاظ النائم، نوشته ابوالحسن بن محمدكاظم جاجرمي (قرن سيزدهم). مؤلف در اين كتاب آثار زيانبار جور و ستم را برشمرده و از ستمستيزي حضرت مهدي سخن گفته است.
17. تحفة اهل الايمان لصاحب العصر و الزمان، نوشته محمد بن عبدعلي بن محمد بن عبدالجبار (قرن سيزدهم). نويسنده در اين كتاب درباره مسئله رجعت بحث ميكند. وي آيات و احاديث مربوط به آن را به صورت گسترده مطرح كرده است.
18. مجموعة في وقايع، مولاباقر بن رضا شاه عبدالعظيمي (قرن سيزدهم). اين كتاب شامل وقايع آخرالزمان و همچنين برخي اخبار غيبت و احوال حضرت حجت است.
19. نعمة المنان في رجعة صاحب الزمان، نوشته احمد بن صالح آل طوق (قرن سيزدهم). وي از شاگردان شيخ احمد احسائي (متولد 1241هـ . ق) رئيس فرقه شيخيه است.
20. الغيبة و الرجعة. اين كتاب را يكي از شاگردان شيخ احمد احسائي نوشته است و بر اساس گفته صاحب الذريعه، شايد نام نویسنده آن، محمدباقر باشد.
21. الدرر الغيبة، نوشته شيخ محمد بن مقيم بارفروشي مازندراني (قرن سيزدهم). اين كتاب شامل سی بخش و هر بخش با آيهاي از قرآن كريم آغاز ميشود كه احاديث و مطالب مربوطه در زير آن آمده است. نويسنده در اين كتاب، غيبت حضرت مهدي و نشانههاي ظهور آن حضرت را در پرتو آيات ياد شده، آورده است.
22. اثبات الرجعۀ، مفتي مير محمد عباس بن علياكبر موسوي تستري، متوفای 1306هـ .ق.
23. الجواهر العبقريۀ، نوشته موسوي تستري، متوفای 1306هـ .ق. نويسنده در اين كتاب به رد مبحث غيبت كتاب التحفۀ الاثني عشريه پرداخته است. وي در شهر لكنهو در هند وفات يافت.
24. استقصاء الافحام، نوشته مير حامد حسين بن امير محمد قلي نيشابوري متوفای 1306هـ .ق. يكي از علماي اهل سنت كتابي به نام منتهي الكلام نوشته و برخي مسائل مهدويت را به نقد کشیده است. به همين دليل، مرحوم سيد حامد حسين اين كتاب را در پاسخ به شبهههاي وي و اثبات وجود مقدس حضرت صاحب الامر نوشته و آن را استقصاء الافحام و استيفاء الانتقام في ردّ منتهي الكلام نام نهاده است.
25. حجج الكرامة في آثار القيامة، نوشته محمد صديق بن حسن خان قنوجي، متوفای 1307هـ .ق.
26. دارالسلام في بيان جملۀ من احوال الامام الغائب خاتم الاوصياء، شيخ محمود بن جعفر بن باقر عراقي، متوفای حدود 1310هـ .ق.
27. فتوحات نظاميه در غيبت امام زمان، سيد رفيع بن علي اصغر طباطبايي تبريزي. اين كتاب در سال 1311 هجري قمري در تبريز چاپ شده و ميرزا محمد حسين شهرستاني و تني چند از بزرگان بر آن تقريظ نوشتهاند.
28. بدايع الكلام في من فاز بلقاء الامام، سيد جمالالدين محمد بن حسين يزدي واعظ، متوفای حدود 1313 هـ.ق. در فهرست كتب سيد جمالالدين محمد، به اين كتاب اشاره شده است.
29. عريضۀ التوسل و ذريعة الترسل، نوشته مولا باقر بن اسماعيل كجوري متوفای 1313هـ .ق. وي در اين كتاب آداب توسل جستن و عريضه نگاشتن به پيشگاه حضرت ولي عصر را آورده است.
30. الحجة البالغة و النعمة السابقۀ، نوشته محمد حسين بن محمد علي حسيني شهرستاني متوفای 1315 هـ .ق. اين كتاب در اثبات وجود حضرت بقيۀالله است.
31و32. ضياءالانوار في احوال خاتم الائمۀ الاطهار، نوشته سيد مرتضي بن مير احمد طباطبايي يزدي متوفای 1315هـ.ق. كتاب حاضر درباره موضوعهاي زير بحث ميكند: تولد، نصوص وارده، بشارت ظهور، تشرفيافتگان به محضر حضرت ولي عصر. از نويسنده كتاب ديگري در دست است كه «عظائم الامور من علائم الظهور» نام دارد. البته آقا بزرگ تهراني در جايي اين كتاب را به سيد مرتضي طباطبايي نسبت داده و در جاي ديگر به پسرش (سيد حسن بن سيد مرتضي) فوت شده در 1320هـ . ق نسبت ميدهد.
33. رسالة في غيبة الحجة، نوشته شيخ احمد بن درويش علي بغدادي حائري متوفای حدود 1320 هـ .ق. وي فرزند درويش علي بغدادي، نويسنده كتاب الشهاب الثاقب است. هرچند به خود نويسنده هم كتابي به نام الشهاب الثاقب نسبت دادهاند، ولي صاحب الذريعۀ احتمال داده است كه اين كتاب با الشهاب الثاقب پدر نويسنده يكي باشد.
34 و 35 و 36. نجم الثاقب، نوشته حاج ميرزا حسين طبرسي نوري متوفای 1320هـ .ق. نويسنده بزرگوار، اين كتاب را به امر ميرزاي شيرازي بزرگ نوشت و آن را در دوازده بخش تنظيم کرد و از اسامي و القاب، شمايل و اوصاف، احاديث، تشرف يافتگان، وظايف شيعيان در دوران غيبت و اوقات مختص به آن حضرت، یاد كرده است. از آثار ديگر وي درباره مهدويت ميتوان به جنۀ المأوي و كشف الاستار عن وجه الغائب عن الابصار اشاره كرد. نويسنده كتاب كشف خود را كه قصيده بغداديه را رد میکند، در مدت چند روز نوشته است.
37. كشف المحجۀ في احوال الحجۀ، نوشته ميرزا محمد رضا فرزند علي نقي واعظ همداني، متوفای بعد از 1320هـ .ق. اين كتاب در روزهاي ظهور متمهدي مغربي، به پيشنهاد احتشامالسلطنه پسر فرهاد ميرزا نوشته و به چندين زبان ترجمه شد.
38. رساله تنبيهيه مهدويه، نوشته سيد آقا اروميهاي. نويسنده، اين كتاب را در سال 1320 هـ . ق نوشته است.
39. انشاء الصلوات (علي امام العصر)، نوشته عبدالرسول فيروزكوهي نوري متوفای 1322هـ .ق.
40. تكميل الايمان في اثبات وجود صاحبالزمان نوشته شيخ جواد بن محرم علي طارمي متوفای 1325هـ .ق.
41. تكاليف الانام في زمن غيبۀ الامام؛ نوشته علياكبر همداني ملقب به دبير متوفای 1325هـ .ق.
42. رياض المقاصد في شرح قصيدة الشيخ حسن بن راشد في مدح صاحبالزمان، تأليف عالم جليلالقدر حاج ملا علي بن عبدالله علياري متوفای 1327هـ .ق.
43. صحيفه مهدويه، نوشته شيخ فضلالله نوري، مستشهد در سال 1327هـ .ق. وي يكي از بزرگان شيعه و از شاگردان ميرزاي شيرازي بود كه در سیزده رجب 1372هـ . ق در تهران به دار آويخته شد. وي در كتابي با عنوان «صحيفه مهدويه» دعاهاي ويژه امام زمان را جمعآوري كرده است.
44. الاشاره، نوشته ميرزا آقا بن امير محمدعلي رضوي خوانساري دولتآبادي، متوفای 1328 هـ .ق.
45. عون المعبود، ابوالطيب محمد شمس الحق عظيم آبادي، متوفای 1329هـ .ق. اين كتاب در شرح سنن ابيداوود است و به همراه آن كتاب المهدي ابوداوود را نيز شرح ميكند (در جلد يازدهم كتاب عون المعبود) .
46. تحفة المهدية في احوال الحجۀ، نوشته حسين بن نصرالله موسوي حسيني ارومي. نويسنده، كتاب را در سال 1330هـ .ق به پايان رسانيده است. اين كتاب بخشهایی ويژه از زندگي امام به شيوه روايي و همچنين مسئله رجعت را شامل ميشود.
47. الشهاب الثاقب (السهم الثاقب)، نوشته سيد محمد باقر بن ميرزا ابوالقاسم حجت، متوفای 1331هـ .ق. نويسنده، اين كتاب را در ردّ «ابن آلوسي» و در دفاع از حريم حضرت وليعصر نوشته است.
48. السر المكنون في الغائب المصون، نوشته سيد حسن بن احمد بن حسن براقي، متوفای 1332هـ .ق.
49. نور الانوار، در آثار ظهور و رجعت ائمه اطهار، نوشته علي اصغر بروجردي، متوفای 1332هـ .ق. در اين كتاب از احوال حضرت قائم بحث شده است.
50. نور الابصار في رجعت اهل بيت النبي المختار، نوشته محمد بن عيسي بن محمد علي شروكي مجيراوي نجفي، متوفای 1333هـ .ق.
51. الزام الناصب في احوال الامام الغائب، نوشته شيخ علي بن زينالعابدين بارجيني يزدي حائري، متوفای 1333هـ.ق.
52. صاحبيه، نوشته سيد احمد بن سيدعلي ابرقوئي يزدي، متوفای حدود 1334هـ .ق. قصيدهاي است در مدح صاحبالزمان و اظهار اشتياق و ابراز سوز هجران به پيشگاه آن امام انس و جان.
53. محرق الجنان، نوشته شيخ مرتضي بن محمد علي بن شيخ جعفر شوشتري، مستشهد در 1334هـ .ق. اين كتاب درباره حوادث و وقايع آخرالزمان است.
54. الاقتباس و التضمين، نوشته مولا جعفر شرفالدين بن شيخ باقر تستري، متوفای 1335هـ .ق. نويسنده از الفيه ابن مالك استقبال كرده و در فضائل و مناقب حضرت ولي عصر ديوان لطيفي سروده است كه به آن «تضمين الالفيه» و «منظومة التضمين» نيز ميگويند.
55. لب الايمان في احوال صاحب الزمان، نوشته سيد محمدباقر گنجهاي، متوفای 1335هـ .ق. شامل مدايح، مناقب و فضايل حضرت مهدي به صورت نظم است.
56. تباشير المحرومين، نوشته شيخ محمد بن اسماعيل صدر الواعظين يزدي حائري، متوفای 1337هـ .ق. كتاب شامل ولادت، غيبت، ظهور و نشانههاي ظهور حضرت صاحبالزمان و نيز بحث مفصلي درباره دجال و خروج آن است. البته در معجم مؤلفي الشيعه، تاريخ وفات نويسنده، 1333هـ . ق قيد شده است.
57. علائم الظهور، نوشته ميرزا محمد ناظمالاسلام كرماني، متوفای 1337هـ .ق. در اين كتاب، نويسنده نشانههاي ظهور را يكي پس از ديگري در فصلهاي گوناگوني از منابع اوليه نقل كرده است.
58. غوث الامۀ (في اثبات الغيبة)، نوشته سيد حسن بن سيد حسين بن اسماعيل يزدي ملقب به فاني متوفای 1338هـ .ق.
59. لمعان الانوار، نوشته نجفي مرندي، نويسنده اين كتاب را در سال 1338 هـ . ق نوشته است كه شامل غيبت، ظهور و نشانههاي ظهور است.
60 و61. بشارۀ الاسلام في علامات المهدي، نوشته سيد مصطفي بن سيد ابراهيم بن سيد حيدر كاظمي متوفای 1339هـ .ق. در جلد اول اين كتاب، مطالبي از ظهور حضرت بقيۀالله آمده و در جلد دوم، درباره سيرت، پرچم، عدد ياران و نهي از تعيين وقت ظهور آن حضرت بحث شده است. از نويسنده اثر ديگري در مسئله مهدويت با عنوان «بشارۀ الامام بظهور المهدي» موجود است.
62. مناظرات مع محمود شكري الآلوسي بغدادي، نوشته شيخ فتحالله بن محمد نمازي شيرازي اصفهاني شيخ الشريعه، متوفای 1339هـ .ق. شيخ الشريعه، اين كتاب را در پاسخ به ياوهسراييهاي آلوسي (صاحب قصيده بغدايه) نوشته كه در آن به اثبات وجود حجت و امامت پرداخته است.
(محمود بن عبدالله بن شهابالدين شكري آلوسيزاده شافعي (1342ـ 1273 هـ . ق). پس از تحصيل در علوم گوناگون به تدريس و تأليف روي آورد. در سال 1307هـ . ق براي شركت در كنگره شرق شناسي به استكهلم رفت و به سبب نوشتن كتاب بلوغ الادب في معرفۀ احوال العرب جايزه گرفت. او پس از ابراز برخي عقايد خويش، مورد مخالفت واقع شد و سلطان عبدالحميد دوم ناچار او را به ديار بكر تبعيد كرد. وقتی وی در راه به موصل رسيد، علما و بزرگان شهر از ورود وي به شهر جلوگيري كردند. اندكي بعد او را به بغداد فراخواندند. در جنگ جهاني اول، منصب قضاوت بغداد به او پيشنهاد شد، ولي نپذيرفت و تنها در آغاز تشكيل دولت عراق و پادشاهي فيصل اول در 1921 میلادی به عضويت «مجلس معارف» درآمد. آلوسي سرانجام در بغداد درگذشت.
در خاندان آلوسي، شمار نوشتههاي او بيش از ديگر افراد اين خانواده است. محمود آلوسي قصيدهاي در بغداد درباره مسائل مهدويت و انكار وجود صاحبالزمانسروده و آن را به نجف فرستاد كه مورد انتقادهاي شديد قرار گرفت. از زمان پخش اين اشعار، به وسيله علما، رديههايي بر آن نوشته شده است. علماي دوران قاجار نيز بنا بر هم عصر بودن با اين واقعه براي اثبات وجود مبارك حضرت حجت بن الحسن و ردّ ياوهسراييهاي آلوسي، آثاري با عنوان «رديه» نوشتند. از آن جمله ميتوان به نوشتههاي شيخ فضل الله بن محمد نمازي شيرازي اصفهاني، ملقب به شيخالشريعه با عنوان «مناظرات مع محمود شكري الآلوسي بغدادي» اشاره كرد. )
63. احقاق الحق، نوشته عبدالمجيد گروسي همداني متوفای 1340هـ .ق. اين كتاب در اثبات امامت حضرت مهدي است.
64. رساله در بيان رجعت ائمه، نوشته ملا حبيبالله كاشاني ساوجي متوفای 1340هـ .ق.
65. الدرر المناضد في شرح القصائد، نوشته ميرزا محمد فاضلي بخشايشي، متوفای 1341هـ .ق. اصل قصيده از ميرزا محمد در مدح حضرت بقيۀالله بوده و فرزندش ميرزا حسين فاضلي آن را شرح كرده است.
66. بشارۀ الظهور، نوشته جلالالدين محمد بن ابيتراب شيرازي، متوفای 1341هـ .ق، شامل بشارات ظهور در قرآن كريم، اديان گذشته و احاديث معصومان و اعترافات اهل سنت است.
67 ـ 71. باب الفرج، نوشته سيد مهدي بن سيدعلي غريفي، (سید مهدی بن سیدعلی غریفی بحرانی). متوفای 1343هـ.ق، اين اثر، قصيدهاي در مدح حضرت بقيۀالله، سيره و ظهور آن حضرت است. از آثار ديگر وي ميتوان به الفائدۀ القائدۀ في ولادة الحجة المنتظر و زمان الغيبۀ، كشف الستر عن وجه صاحب الامر، كشف الحيرۀ في ظهور صاحب الطلعۀ المنيرۀ و داعي البشر اشاره كرد.
72. اسرار العقائد، نوشته سيد ابوطالب بن سيد محمد هاشم حسيني شيرازي، متوفای حدود 1345هـ .ق. جلد اول اين كتاب مربوط به عقاید است و جلد دوم به حضرت بقيۀالله اختصاص دارد و نيمه اول كتاب شامل: ولادت، غيبت، ظهور، نشانههاي ظهور، احاديث شيعه و سني و شرح حال مادر آن حضرت و نيمه دوم كتاب در ردّ فرقه ضاله است.
73. الشمس الطالعۀ في ظهور صاحب الانوار الساطعه، نوشته شيخ غلامحسين بن محمد صادق نجفآبادي اصفهاني نجفي، متوفای 1345هـ .ق. اين كتاب جزو چهاردهم از كتاب موسوم به «سفن النجاة» درباره امامان معصوم است كه شامل حالات حضرت صاحبالامر است.
74 ـ 75. كاشف الريبۀ في اخبار الحجۀ الغائب، نوشته شيخ ابراهيم بن عبدالمحسن كاشي، متوفای 1345هـ . ق، الصحيفۀ الهاديۀ و التحفۀ المهديۀ ديگر آثار نويسنده است. كتاب الصحيفۀ الهاديۀ توقيعات، ادعيه و زيارات رسیده از ناحيه مقدسه را شامل ميشود.
76. كشف الغيوب عن الغائب (المحجوب)، نوشته محمد علي بن مهدي قزويني كاظمي كشميري، متوفای 1345هـ .ق.
83 ـ 77. مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم ، نوشته سيد محمد تقي موسوي اصفهاني 1348هـ .ق. آثار ديگر نویسنده: وظيفۀ الانام في زمن غيبۀ الامام و نورالابصار في فضيلۀ الانتظار، كنز الغنائم في فوائد الدعاء للقائم، راز نيايش منتظران و حمايت امام زمان از شيعه و در دوران غيبت امام زمان چه كنيم.
84 و 85. نور الانوار في علائم الظهور الغائب عن الابصار، نوشته ابوالحسن بن محمد مرندي دولتآبادي، متوفای 1349هـ.ق. بستان الابرار (في علائم ظهور الغائب عن الابصار) ديگر اثر نویسنده است. اين كتاب، جلد پنجم كتاب نورالانوار است. جلد سوم آن با نام «مظهر الانوار»، نشانههاي ظهور آن حضرت را شامل ميشود.
86. الشهاب الثاقب في مدح الامام الغائب، نوشته امين الواعظين اصفهاني، متوفای 1349هـ .ق. حاج ميرزا ابراهيم بن محمد مشهور به امين الواعظين، اين كتاب را در مدح امام غایب از ديدگان نوشته است.
87. بغية الطالب في من رأي امام الغائب، نوشته شيخ محمد باقر بن محمد حسن قائيني بيرجندي، متوفای 1352هـ.ق.
88. تبيين المحجۀ الي تعيين الحجۀ، نوشته حاج ميرزا محسن بن محمد تبريزي معروف به بالا مجتهد، متوفای 1352هـ.ق. شامل چهل حديث در تعيين حضرت حجت با استشهاد از احاديث ديگر در زير آنها.
91 ـ 89. بضاعت مزجاۀ، نوشته عليقلي دهخوارقاني، متوفای 1353هـ .ق. وي از اهالي آذر شهر، يكي از شهرهاي تابعه تبريز و كتاب او درباره صلوات، توسلات، صدقات و دعاهاي وارده براي عصر غيبت براي امام زمان و تعجيل براي فرج آن حضرت است. قصيده توسل به حضرت حجت بن الحسن و آيات الظهور في انتظار الفرج و السرور، از نوشتههاي ديگر اوست. اين كتاب شامل دوازده فقره از دوازده زيارت مأثوره در اثبات رجعت است.
92. ظهور امام، نوشته سيد شرفالدين بن سيد احمد حسيني قزويني (گيلاني)، صاحب الذريعۀ در ميان منظومههاي نسيم شمال از آن نام برده است.
93. وقايع الظهور و علائمه، نوشته شيخ عباسعلي جورقاني اصفهاني، متوفای 1358هـ .ق. اين كتاب در دو جلد نوشته شده است.
94. الغيبۀ في اثبات وجود الحجۀ و غيبۀ، نوشته شيخ محمد حرز نجفي، متوفای 1365هـ . ق (متولد 1273هـ) .
ب) آثار نوشته شده در خارج از ايران و عراق:
مسئله مهدويت تنها به ايران و عراق يا منطقه و مرز ويژهاي اختصاص ندارد، بلكه هر جا كه جريان فكري و فرهنگي اسلام و به ويژه تشيع جاري است، «مهدويت» نيز از مهمترین ارکان اين اعتقاد به شمار ميرود و حضور مؤثر و پرثمري دارد. انديشمندان اسلام بنا به اقتضاي زمان و شرايط فرهنگي ـ سياسي حاكم بر دوران خويش، كوشيدهاند باورهاي مذهبي خويش را كه از گذشتگانشان به وديعت گرفتهاند، به طور صحيح و بدون تغيير به نسل آينده برسانند. اين مسئوليت زماني پر اهميت ميشود كه افرادي بخواهند به مباني اصيل و بنيادي اسلام و تشيع لطمه وارد كنند و تير حملات خويش را به سوي «مهدويت» و اعتقاد به ظهور «مهدي موعود» نشانه برند. نمونههايي از اين گونه جريانها در تاريخ كم نبوده است.
ولی نکته مهم در اين دوره، وجود آثار علماي اهل سنت در ارتباط با مسئله مهدويت است كه احساس وظيفه آنان در قبال چنين وظيفه مهمي را نشان میدهد. بر اين اساس، ما نوشتههاي اين بخش را در دو قسمت جداگانه با عنوان آثار علماي تشيع و آثار علماي اهل سنت بيان ميكنيم.
آثار دانشمندان شيعه هند و عرب با موضوع مهدويت در دوران قاجار:
4ـ1. رساله غيبت، نوشته سيد دلدار علي بن محمد نقوي نصيرآبادي، متوفای 1235هـ .ق. نويسنده مقيم لكنهو در هند بود و آثار ارزشمندي در دفاع از حريم اهل بيت نوشت. وي رساله غيبت را همراه با كتاب ذوالفقار در ردّ باب هفتم تحفۀ اثنيعشريۀ و كتاب احياء السنۀ و اماتۀ البدعۀ را در ردّ فصل هشتم آن كتاب و نيز كتاب عبقات الانوار را در ردّ فصلي ديگر از كتاب تحفۀ اثنيعشريۀ نوشت.
5. رسالۀ في الرجعۀ، نوشته شيخ سليمان بن احمد آل عبدالجبار، متوفای 1266هـ .ق. وي ساكن مسقط از شهرهاي عمان بود و كتب بسياري نوشت.
8 ـ 6. النور، نوشته سيد عباس مفتي لكنهويي، متوفای 1306هـ .ق. اين كتاب اثر مفتي عباس درباره شرح زندگاني حضرت بقيۀالله است. از نويسنده، آثار ديگري چون نسيم صبا در شرح جزيره خضراء و الجواهر العبقريۀ في ردّ مبحث الغيبۀ من التحفۀ الاثني عشريه، ميتوان نام برد.
9 و 10. رسالۀ المهدويه، نوشته تاج العلماء سيدعلي بن محمد نقوي لكنهويي، متوفای 1312هـ .ق. كتاب الاثنا عشريۀ في البشارات العلويۀ ديگر اثر اوست.
11. بشارۀ الغيبۀ، نوشته سيد علياكبر بن سيد محمد سلطان العلماء بن سيد دلدار علي نقوي، متوفای 1326هـ .ق.
12. جواب علي مسئلۀ في الآيات التي قبل ظهور الساعه، نوشته عبدالرحمن بن عبدالقادر بن فهد هاشمي علوي (متوفای بعد از 1334هـ . ق).
13. جامعه البيان في رجعۀ صاحب الزمان، نوشته شيخ علي بن حسن بلادي بحراني قطيفي (متوفای1340هـ.ق). اين اثر قصيدهاي در چهارصد بيت درباره ظهور حضرت بقيۀالله و رجعت مؤمنان در عهد آن حضرت است.
14. الحجۀ البالغۀ، نوشته سيد محمد مهدي بن علي بهكپوري هندي (متوفای بعد از 1346هـ.ق). اين كتاب در اثبات وجود مقدس امام زمان است.
15. علامات قيام الساعة الصغري و الكبري، نوشته يوسف بن اسماعيل نبهاني بيروتي (متوفای1350هـ.ق). وي قصيده رائيهاي در ذم بدعتهاي وهابيت نيز دارد.
16. التصريح بما تواتر في نزول المسيح، نوشته محمد انور شاه كشميري (متوفای1352هـ.ق).
17. زواهر الدرر في احوال الحجة المنتظر، نوشته سيد سبط حسين بن سيد رمضان علي هندي (متوفای 1367هـ.ق).
ب: تأليفات علماي اهل سنت
1. العرف الوري في دلائل المهدي، نوشته عبدالرحمن بن مصطفي، عيد روس يمني شافعي، متوفای 1192هـ.ق. نويسنده فردي صوفي، اديب، شاعر و آگاه به علوم گوناگون از بزرگان اهل سنت بود.
2. احاديث في الفتن و الحوادث، محمد بن عبدالوهاب بن سليمان حنبلي، متوفای 1206هـ.ق. وي فردي وهابي است و فرقهاي از وهابيت به او منسوب است.
3. رسالة في تحقيق ظهور المهدي، احمد بربيرم رمياطي شافعي، متوفای 1228هـ.ق.
4. اشراط الساعة و خروج المهدي، علي بن محمد ميلي جمالي مغربي مالكي، متوفای 1248هـ.ق.
5. التوضيح في تواتر ما جاء في المهدي المنتظر و الدجال و المسيح، نوشته محمد بن علي بن محمد شوكاني، متوفای 1250هـ .ق. شوكاني از بزرگان اهل سنت در قرن سيزدهم و صاحب 114 اثر است. به گفته خود نويسنده در كتاب البدر الطالع، وي كتاب التوضيح را در اثبات تواتر احاديث حضرت مهدي و خروج دجال در عهد آن حضرت و نزول حضرت عيسي نوشته است.
6. القطر الشهدي في اوصاف المهدي، نوشته شهابالدين احمد بن اسماعيل حلواني شافعي، متوفای 1308هـ .ق. اين كتاب را سيدمحمد بن محمد بن احمد حسيني بلبيسي شرح نوشت و نامش را «العطر الوردي في شرح القطر الشهدي» نهاد.
7. مسئله مهدويت، نوشته اسماعيل حقي ازميري، متوفای 1330هـ .ق. اين رسالهاي كلامي است درباره اعتقاد به مهدويت كه در آن به بيست حديث استناد شده و بعضي از آنها را نقد ميكند. نويسنده اهل مناستر، مقيم استانبول، واعظ مسجد اياصوفيا و از اعضاي مجلس سنا بود.
3. مسئله باب و متمهديان عصر قاجار و آثاري درباره آنان
به اعتقاد شيعه اماميه، در قرن سوم و آغاز قرن چهارم كه دوره غيبت صغراست، چهار نفر باب و نائب حضرت حجت بن الحسن بودند كه به نواب اربعه مشهورند (329 تا 260 هـ .ق).
نويسنده اعيان الشيعة ميگويد: اين چهار نفر كه به باب امام نيز معروف هستند، نيابت خاصه داشتند و غير از اين چهار تن، ديگر ابواب و سفراي امام، سفارت و وكالت عامه دارند. به نام اين افراد كه از برجستگان شيعه و از ثقات آنان بودند، توقيعاتي از سوي حضرت مهدي به وسيله سفراي اربعه صادر ميشد، از سفرایی که وکالت عامه داشتند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. ابوالحسين محمد بن جعفر اسدي كوفي رازي باب حضرت حجت در ري. نويسنده جامع الرواة در ارتباط با وي ميگويد: «كان أحد الابواب».
2. ابوعلي احمد بن اسحاق اشعري قمي از اصحاب حضرت جواد و امام هادي و باب حضرت ولي عصر در قم. وي به خدمت حضرت حجت نيز رسيده است.
3. ابواسحاق ابراهيم بن مهزيار اهوازي باب امام و وكيل آن حضرت بود.
ولي از همان آغاز غيبت، جماعتي نيز به دروغ، ادعاي بابيت و سفارت كردند و توانستند با فريب اذهان عوام، پيرواني گرد خود آورند و به ترويج عقايد خود بپردازند. در دوران حكومت قاجار نيز متمهدياني پيدا شدند كه ويژگي عمده آنها حمايت استعمار از آنها بود. مشهورترين مدعيان «بابيت» و نيز «مهدويت» در ايران و عراق دوره قاجار، سيدعلي محمد شيرازي (باب) و حسينعلي نوري (بهاء) و خارج از اين منطقه غلام احمد قادياني در هند و محمد احمد بن عبدالله سوداني هستند.
در اين بخش، ما برآنيم كه با اشارهاي كوتاه به باورهاي مدعيان مهدويت، به نوشتههايي در اين باره بپردازيم. سپس فهرستوار به رديههايي كه درباره آنها نوشته شده است، اشاره ميكنيم. چون ظهور باب در ايران، ريشه در عقايد شيخيه دارد، ابتدا به عقايد و نوشتههاي آنها ميپردازيم.
الف) شيخيه:
به پيروان شيخ احمد احسايي، «شيخيه» گفته ميشود. بعدها فرقهاي از اينان به وجود آمدند كه به شيخيه كرمان معروف شدند. شيخيه در عمل اخباري گرایند و به ركن رابع عقیده دارند؛ بدين معنا كه دين اسلام را داراي چهار ركن ميدانند: توحيد، نبوت، امامت و شيعه كامل (ركن اربع)؛ زيرا ميگويند كسي كه معتقد به توحيد است، در حقيقت به عدل خدا نيز اعتقاد دارد و كسي كه به نبوت معتقد است، معاد را هم قبول دارد، ولي در زمان غيبت كبرا، مسلمانان بايد پيشوايي داشته باشند. آنان پيشوا را شيعه كامل ميدانند كه چهارمين ركن پس از امامت است و براي همين، در هر عصري يكي از علماي خود را براي اين كار برميگزينند. آنان درباره معاد جسماني عقايد ويژهاي دارند و ميگويند كه پس از مرگ، آنچه از آدمي باقي ميماند، جسم لطيفي است كه آن را جسم «هورقليايي» مينامند و ديگر اين كه آنان دوازده امام را داراي صفات الهي ميدانند و ميگويند آنان مظهر خدايند.
پس از احسايي، شاگردش سيد كاظم رشتي (1259 ـ 1212هـ .ق) جانشين وي شد. سيد كاظم در اصطلاح شيخيه ملقب به «سيد نبيل» است. از شاگردان وي ميتوان به حاج محمد كريمخان كرماني و سيدعلي محمد شيرازي معروف به باب اشاره كرد.
حاج محمد كريمخان كرماني (1288 ـ 1255هـ .ق) بنيانگذار فرقه شيخيه كرمان است كه پس از سيدكاظم رشتي به رياست شيخيه در منطقه كرمان رسيد. اين فرقه را به دليل انتسابشان به حاج كريمخان، «كريمخانيه» گويند. از كريمخانيه، بعدها انشعاب جديدي به نام «باقريه» به وجود آمد كه پيروان محمد باقر بهاري همداني (متولد1333هـ .ق) بودند. وي نخست نماينده كريمخان در همدان بود و سپس دعواي استقلال كرد.
شعبه ديگر شيخيه در آذربايجان به وجود آمد. اين شعبه نيز چند فرقه داشت كه عبارتاند از:
1. «ثقة الاسلاميۀ» پيروان حاج ميرزا شفيع ثقۀالاسلام تبريزي (متوفای 1269هـ.ق). پس از او پسرش ميرزا موسي و بعد از وي ميرزا علي معروف به ثقةالاسلام دوم يا شهيد كه در سال 1330هـ .ق به جرم مشروطه خواهي به دست روسهاي تزاري به دار آويخته شد، به رياست اين فرقه رسيدند.
2. «حجة الاسلاميه» كه از ميرزا محمد مامقاني (متوفای 1269هـ .ق) تكفير كننده سيد علي محمد باب و محكوم كننده او به مرگ در شهر تبريز پيروي ميكند. وي از شاگردان سيدكاظم رشتي و ملقب به «حجة الاسلام» بود.
3. «احقاقيه» كه ميتوان گفت تنها فرقه باقي مانده از شيخيه آذربايجان است و اكنون نيز طرفداراني در اطراف حيره و كويت دارند و ملا باقر اسكويي، آنان را به دليل نوشتن كتاب احقاق الحق، احقاقيه ناميد.
ما در اين بخش، پس از آشنايي كوتاه با فرقههاي گوناگون شيخيه، به نوشتههاي بزرگان اين فرقه ميپردازيم كه درباره مهدويت و در ردّ فرقههاي ديگر و نيز درباره اعتقادات خود نوشتهاند:
الف) شيخ احمد احسائي (متوفای1241هـ)
1. الرجعۀ: اين كتاب به فرمان شاه محمد علي ميرزا نگارش يافته است.
2. عصمت و رجعت: عنوان اين كتاب در نامه ميرزاي نوري به مير حامد حسين آمده است. كتاب العصمۀ سال 1390هـ.ق كتاب الرجعۀ به سال 1414هـ .ق به صورت مستقل چاپ شده است.
3. شرح زيارت جامعه كه مرحوم علامه خوانساري آن را در روضات الجنات ذكر كرده است.
ب) سيد كاظم رشتي (متوفای 1259هـ .ق)
دليل المتحيرين: سيد رشتي اين كتاب را در پاسخ به پرسشهاي اعتقادي شيخيه نوشته است.
ج) حاج محمد كريمخان كرماني (متوفای 1288هـ .ق)
1. تقويم العوج: اين كتاب در ردّ ايراداتي به شيخيه، نوشته شده است.
2. رجوم الشياطين.
3. علم اليقين في الرد علي البابيۀ الملحدين.
4. ازهاق الباطل«در ردّ باب».
5. رسالۀ في ردّ الباب المرتاب.
6. ردّ باب خسران مآب.
7. ايقاظ الباطل في ابطال الباطل «در رد باب»
8. ترجمه حديث مفضل در علامات ظهور حضرت حجت.
9. دروس، در شرح دعاي افتتاح.
10. رسالۀ في شرح الدعاء الرجبيه.
د)شيخ محمد باقر بن محمد جعفر بهاري همداني (متوفای 1333هـ .ق)
1. ابهي الدرر في تكلمه عقد الدرر في اخبار المنتظر.
2. العلائم لاهتداء الهوائم في علامات ظهور المهدي.
3. النور في اخبار امام المستور.
4. ذيل كتاب النور.
5. عقدالدرر في امام المنتظر.
6. استحالۀ توقيت ظهور الحجه.
7. ايضاح المرام في امر الامام.
8. بعث الاموات قبل ظهور الحجۀ.
9. مقارنات ظهور الحجۀ.
10. شرح علائم الظهور.
11. بسط النور.
12. الوجيزۀ في غيبۀ الحجۀ.
13. جابلقا و جابلساء.
14. جواب منكر وجود صاحب الزمان.
15. الرد علي قصيدۀ البغداديۀ.
16. ذيل كتاب العلائم لاهتداء الهوائم.
17. الرد علي منكر وجود صاحب الزمان في هذه الزمان.
ميرزا محمد علي نائيني (متوفای 1333هـ .ق) كتابي با عنوان «هلال يك شبه» در ردّ عقايد شيخيه نوشته است.
ب) باب و بهائيت
سيد علي محمد شيرازي در سال 1235 هـ .ق در شيراز متولد شد. در 24 سالگي بر اثر تحول فكري و عقيدتي نخست خود را مصلح مذهبي و منجي جامعه ناميد و نسبت به امام زمان دعواي بابيت و پس از آن دعواي مهدويت كرد. پس از مدتي قدم فراتر نهاد و مدعي شد كه خداوند كتاب بيان را بر وي نازل كرده است.
دعواي باب، افزون بر وجود دسيسههاي خارجي، زمينه قبلي نيز داشت؛ زيرا شيخ احمد احسايي (متوفای 1241هـ .ق) استاد سيدكاظم رشتي (متوفای 1259هـ .ق) در سخنانش پيوسته ميگفت كه نشانههاي ظهور حضرت مهدي آشكار شده است و امام زمان به همين زودي ظهور خواهد كرد. پس از او سيدكاظم رشتي نيز همين سخنان را دنبال ميكرد. شاگردان و مريدان سيدكاظم پس از او همواره در پي كسي بودند كه صفات مهدويت را داشته باشد. سيدعلي محمد، با داشتن قيافهاي محجوب، چهره زيبا، حسن خلق و سلوك براي چنين كاري زمينه آمادهاي داشت. از اين رو، چند تن از شاگردان سيدكاظم به او متمايل شدند و مقدمات را براي «مهدويت» وي آماده كردند.
پس از باب، در نزاعي كه بر سر جانشيني او در گرفت، ميرزا حسينعلي نوري (1310 ـ 1233هـ.ق) برادر كوچكتر و ناتني خود ميرزا يحيي (1330 ـ 1246هـ .ق) را كه وصي باب بود و باب او را «صبح ازل» لقب داده بود به انواع لطايف و دسيسهها از ميدان به در كرد و با اين كه سيدعلي محمد ظهور «من يظهره الله» را به آيندهاي دور موكول كرده بود. در 1280 هـ .ق دعواي من يظهره اللهي كرد و خود را «بهاءالله» نام داد. همچنان كه سيد باب، شريعت خود را ناسخ اسلام ميدانست، او نيز تعاليم و احكام «بيان» را منسوخ دانست و در آثار خود، احكام و تعاليم تازهاي آورد.
كتابهايي كه سيد علي محمد باب و حسينعلي بهاء درباره عقايد خود نوشتهاند، چنين است:
کتابهای سيدعلي محمد باب
صورت جامع نوشتههاي باب در كتاب نقطة الكاف مسطور است. نوشتههاي وي مخلوطي از فارسي و عربي مصنوع و متكلف است و عربي نويسي وي غالباً با موازين نحو و دستور زبان همخواني ندارد. بنابراين، با توجه به عمر كوتاه وي كه از سي نميگذشت، نوشتههايش از نظر كمّي شگفتآور مينمايد. خود او هم سرعت كتابت را از معجزههاي خويش برميشمرد.
ما در اينجا به چند كتاب وي اشاره ميكنيم:
الف) قيوم الاسماء: در تفسير سوره يوسف و اولين تصنيف وي به شمار ميرود.
ب) مجموعة الواح: خطاب به علما و سلاطين، نوشته شده است.
ج) بيان: مشهورترين اثر وي است كه آن را در مقابل قرآن قرار داده است.
د) صحيفۀ بين الحرمين: اين كتاب را بين مكه و مدينه نوشته است.
حسينعلي بهاء:
برجستهترين كتابهاي بهاء عبارتاند از: ايقان، بديع، مبين و اقدس.
بهاء، كتاب ايقان را در ايام اقامت خود در عراق و پيش از ادعاي ظهور «من يظهره الله» نوشت. او در اين هنگام، پيرو علي محمد باب بود. كتاب بديع را در ادرنه، پس از ادعاي ظهور نوشت. وي پس از آن كه به عكّا تبعيد شد، در آنجا ادعاهاي گوناگوني كرد؛ از جمله اينكه خود را خدا ناميد. او كتاب مبين و اقدس را نوشت. اين دو كتاب، مقدسترين كتابهاي بهائيان است.
ج)قاديانيه
ميرزا غلام احمد قادياني (1326 ـ 1255 هـ .ق) در پنجاه سالگي به دنبال ادعاي خوابنما شدن و رؤياهاي ديگر، اعلام كرد كه به او وحي ميشود و از سوي خدا به رهبري برگزيده شده و در گرفتن بيعت از مردم مجاز است.
وي ابتدا ادعاي مسیح موعود و مهدی و سپس ادعاي نبوت كرد و اعلام داشت كه او همان رهبر موعود هستي است كه زرتشتيان، هندوان، مسيحيان و مسلمانان همه در انتظار اويند. غلام احمد، «جهاد بالسيف» را تحريم كرده و ميگفت: جهاد در زمان ما نبايد به جنگ و شمشير باشد، بلكه جهاد كوششي است كه پيروان آن مذهب در گسترش آن عقيده با صلح و آرامش به جاي ميآورند.
پس از وفات غلام احمد، پيروان او كه خود را «احمديه» نيز ميخواندند، ميرزا نورالدين را خليفه اول ناميدند، ولي پس از مرگ وي (1914ميلادي) در اين فرقه انشعاب پيش آمد. گروهي معتقد بودند كه غلام احمد مبشر و مجدد بود، نه نبي يا مهدي، و گروه ديگر كه اكثر بودند، به رياست ميرزا بشيرالدين «پسر غلام احمد» بر عقيده نبوت و مهدويت و مسيحيت غلام احمد باقي ماندند.
غلام احمد در اثبات ادعاهاي خود، كتابهاي چندي نوشت كه مهمترين آنها چنين است:
1. قصائد احمديه (مسيح الموعود و المهدي الموعود)؛
2. مواهب الرحمن؛
3. حمامۀ البشري الي اهل المكۀ و صلحاء ام القري.
غلام احمد، همچنين يك مجله ماهيانه به زبان انگليسي از سال 1902ميلادي در قاديان منتشر كرد كه ارگان رسمي قاديانيها است.
د) مهدي سوداني
محمد احمد بن عبدالله سوداني (1302 ـ 1259هـ.ق) در سال 1298هـ .ق خود را مهدي منتظر ناميد و فقهاي سودان را براي ياري خويش فراخواند. ظهور وي بر خلاف ديگر متمهديان هم دوره خويش همچون باب و بهاء و قادياني بود. اينان بر اثر تحريكات استعمار انگليس و كمك و ياري آنها پديد آمدند، ولي حركت مهدي سوداني يك حركت ضداستعماري بود. سوداني پس از بازگشت از سفر مكه، ابتدا خود را باب امام و سپس مهدي موعود خواند. همه قبيلههاي «كردفان»، «دارفور»، «بحرالغزال» و «سودان شرقي» با او بيعت كردند. او با انگليسيها كه سودان را تصرف كرده بودند، به جنگ پرداخت و خرطوم پايتخت سودان را فتح كرد. وي رسالهاي با مضمون «تطهير البلاد من مفاسد الحكام» نوشت و آن را در مناطق تحت نفوذ خود منتشر كرد. پس از وي، عبدالله بن محمد تعايشي (1317 ـ 1266هـ .ق) رهبري پيروان سوداني را كه به «دراويش» معروف بودند، بر عهده گرفت.
4. آثاري در ردّ فرق جديد در دوران قاجار
انديشمندان مسلمان با استدلال و منطقي ستودني، علمي وسيع، در مقابل هجمههاي پوشالي مخالفانشان، در پيشگيري از انحراف مسئله «مهدويت»، به طور چشمگيري از مواضع و باورهاي مذهبي پاسداري كردهاند و متناسب با شرايط زمان و مكان، به بسط و گسترش نظريه «مهدويت» پرداختهاند.
در دوره قاجار نيز علماي اسلام، به ويژه تشيع، چون شاهد انحراف در يكي از اركان مهم اعتقادي خود بودند و نيز دامن زدن برخي افراد ناآگاه بر وسعت اين انحرافها ميافزود، با بيان و قلم خويش به تبيين مسئله مهدويت اصيل پرداختند و در بياساس خواندن اين گونه انحرافها، رديههايي عليه آنان نوشتند. در اين جا، به آنها اشاره ميكنيم:
الف) نوشتههايي در رد بابيت و بهائيت
1. كشف الحق، نوشته ميرمحمد خاتونآبادي، 1272هـ .ق. مرحوم خاتونآبادي پس از مباحثه با علي محمد باب و ابطال ادعاي وي اين كتاب را در سال 1263هـ .ق تأليف كرد.
6ـ2. تخريب الباب، نوشته ميرزا ابوالقاسم موسوي زنجاني، 1292هـ .ق.
اين نويسنده كتابهاي ديگري در ردّ باب نوشته كه عبارتاند از: ردّ الباب، سد الباب، قلع الباب و قمع الباب.
نويسنده از شاگردان مرحوم شفتي و مرحوم كلباسي بود و به دليل تبحر كامل در معارف اسلامي و معاصر بودن با علي محمد باب، حوادث خونين زنجان را به چشم خود ديده است و كتابهاي ياد شده را در ردّ اين گروه گمراه نوشت.
8 و7. فتنه باب اعتضاد السلطنه، نوشته عليقلي ميرزا بن فتحعلي شاه متوفای 1298هـ.ق. اهميت اين كتاب در اين است كه اعتضادالسلطنه معاصر باب بوده و حوادث مندرج در كتاب را به چشم خود ديده و يا آنكه از شاهدان عيني شنيده است.
از وي كتاب ديگري در اين زمينه وجود دارد كه مدعيان نبوت و مهدويت نام دارد. اين كتاب، سرگذشت كساني است كه از آغاز تاريخ تا عصر حيات مؤلف به ادعاي نبوت و مهدويت كردهاند.
9و10. الرد علي البابيه، نوشته محمد تقي بن حسينعلي هروي اصفهاني متوفای 1299هـ .ق و تنبيه الغافلين كه اثر ديگر اوست در ردّ بابيت و اخبار رسيده درباره حضرت مهدي.
11. الهام الحجة، نوشته سيدعلي مدرسي يزدي متوفای 1316هـ .ق است.
نويسنده در اين كتاب، مقدمهاي طولاني در عقايد اماميه آورده و سپس به اثبات وجود حضرت بقيۀالله و ردّ فرقههاي گمراه پرداخته است. او در اين كتاب، به تفصيل از پيشواي بابيه سخن ميگويد. وي از تمثّل يافتن شيطان بر علي محمد شيرازي نيز در اين كتاب بحث كرده است.
12. الأضواء المزيلۀ للشبة الجليله، نوشته سيد محمد هاشم بن مير شجاعت علي هندي متوفای 1323هـ .ق. وي اين كتاب را در ردّ بابيه و در پاسخ به شبهات شيخيه و كشفيه تأليف كرده است.
13. رد بابيه، نوشته حاج ميرزا علياكبر صدرالاسلام همداني متوفای 1325هـ .ق.
14. مقامع النصوص علي مفارق اللصوص، نوشته شيخ محمد حسن خوسفي قائني متوفای حدود 1325 هـ .ق. جلد اول اين كتاب به احاديث حضرت مهدي و جلد دوم و سوم آن به ردّ باب و بهاء اختصاص دارد.
15. رد سخيفه، نوشته سيد حسن يزدي، اين كتاب در سال 1325هـ .ق چاپ شده است و درباره رد بهائيت سخن ميگويد.
16. الرد علي البابيۀ، نوشته شيخ محمد تقي بن محمد باقر (آقانجفي اصفهاني) متوفای 1332هـ .ق.
19ـ17. باب الابواب في تاريخ بدء ظهور الباب، نوشته ميرزا محمد مهدي خان رئيس الحكماء، متوفای 1333هـ .ق معروف به زعيم الدوله تبريزي. وي دو كتاب ديگر در رابطه با باب و بهاء نوشته است كه عبارتاند از: تاريخ باب و بهاء و مفتاح باب الابواب. زعيم الدوله كتاب باب الابواب را در اثبات قائميت حضرت مهدي و ردّ بابيت نوشته كه بسيار مشروح و گسترده است. وي نخست تاريخچه اسلام، يهود، نصاري، مجوس، بوداييها و برهماييها را نوشته و سپس گفتههاي آنان را درباره مصلح آسماني ميآورد. آنگاه تاريخچه مدعيان مهدويت را به تفصيل بيان ميكند. ولي در ميان پنجاه تن از مدعيان مهدويت، تاريخچه علي محمد باب را كاملتر از همه آمده؛ زيرا نويسنده در كودكي او را ديده و با گروهي از پيروانش ارتباط داشته است. از اين رو، همه مسائل آنها را ميداند و از همه اسرارشان باخبر است. كتاب مفتاح باب الابواب تلخيص همين كتاب و تاريخ باب و بهاء ترجمه آن است.
20 و21. كشف الظلمۀ عن معتقدات البابيه و ردهم، نوشته حاج حسينقلي خان داغستاني، متوفای 1333هـ.ق. نويسنده ابتدا مسيحي بود و سپس به اسلام ميگرايد. اثر ديگر وي در اين زمينه منهاج الطالبين است.
22. السهام النافذة (في ردّ البابية)، نوشته حاج ميرزا ابوالقاسم اردوبادي، متوفای 1333هـ .ق.
23ـ24. صراط المستقيم، نوشته ميرزا علي محمد نائيني متوفای 1333هـ .ق. نويسنده، اين كتاب را در ردّ بابيه و كتاب ديگري را با عنوان هلال يك شبه در ردّ شيخيه نوشته است.
25. احقاق الحق للقائم بالحق، ميرزا محمد تقي تاجر همداني متوفای 1340هـ .ق. صاحب الذريعة كه اين كتاب را با عنوان احقاق الحق صاحب الزمان آورده، درباره نويسنده ميگويد كه او اين كتاب را در ردّ بابيه نوشته است.
26ـ27. رجوم الشياطين في رد الملاعين، نوشته ملا حبيبالله بن علي مدد (محمد) بن رمضان ساوجي كاشاني متوفای 1340هـ .ق. ملا حبيبالله كاشاني آثار بسياري دارد كه از آن جمله كتاب رجعت است.
28. اسرار العقائد، نوشته ميرزا ابوطالب بن سيد محمد هاشم حسيني شيرازي، متوفای 1345هـ .ق. جلد اول كتاب درباره نبوت خاصه و جلد دوم آن در امامت و اثبات عقايد شيعه و ردّ فرقه بابيه است.
29. عوام الناس، نوشته ميرزا علياكبر مجتهد اردبيلي، متوفای 1346هـ .ق. اين كتاب به زبان تركي و در ردّ فرقههاي بابيه است.
30ـ34. ايقاظ النائمين، نوشته شيخ احمد بن محمد علي بن محمد كاظم شاهرودي متوفای 1350هـ .ق. از نويسنده آثار ديگري در ردّ فرقه بابيه موجود است كه عبارتاند از: تنبيه الغافلين في رفع شبهات المبطلين، مرآة العارفين ، الحق المبين و راهنماي دين.
35. مدعيان مهدويت از صدر اسلام تاكنون، نوشته احمد سروش متوفای1350هـ .ق. تاريخچه پيدايش باب و بهاء و سرگذشت دروغپردازان و مدعيان مهدويت از منصور حلاج تا احمد كسروي در اين كتاب بيان شده است.
36. رد بابيه، نوشته حاج شيخ عبدالله مامقاني متوفای 1351هـ .ق. اين كتاب به پيوست ترجمه سيف البتار في دفع شبهات الكفار از نويسنده به چاپ رسيده است. شيخ عبدالله مامقاني در پرتو تربيت خاص پدر بزرگوارش در آغاز جواني به مقامات والايي رسيد و آثار ارزشمند فراواني از خود به يادگار گذاشت.
37. الرد علي البابية، نوشته ميرزا ابراهيم بن ابيالفتح زنجاني 1351هـ .ق. مرحوم شيخ محمدعلي اردوبادي در كتاب الحديقة المبهجة از آن نام برده است.
38. نصايح الهدي لمن كان مسلماً فصار بابياً، نوشته شيخ محمد جواد بلاغي متوفای 1352هـ .ق. مؤلف كتب ديگري در ردِ وهابيت و فرقه قاديانيه نوشته است.
39. الانتباهيۀ في ردّ البابيۀ و البهائيۀ، نوشته ميرزا شفيع بن محمد سميع ميثمي عراقي، متوفای 1354 هـ .ق. نويسنده اين كتاب را مقدمهاي بر كتاب رجوم الشياطين خود نوشته و به سال 1338هـ .ق نوشتن آن را به پايان رسانده است. صاحب الذريعة ميگويد: من اين كتاب را نزد مؤلف ديدهام.
40. بيان الحق، نوشته شيخ الاسلام ميرزا احمد اصطهباناتي متوفای 1354 هـ . ق .
در فصل اول كتاب، قصيده ميميه محيالدين بن عربي را شرح ميكند. در فصل دوم نيز به دروغپردازيهاي علي محمد باب پاسخ گفته است و هشتاد حديث در اثبات وجود مقدس بقيةالله ميآورد و به شرح آنان ميپردازد.
41. رد بر ايقان، نوشته عبدالسلام آخوندزاده، شيخ الاسلام قفقاز (در رد كتاب ايقان نوشته حسينعلي بهاء) این کتاب را نوشته است.
42. صواعق البرهان، نوشته حاج زينالعابدين خان كرماني (در پاسخ به شبهات بهائيان است و مؤلف «دلائل العرفان» حيدر علي اصفهاني مبلغ بهائيت را مورد نقد و بررسي كرده است).
دو كتاب اخير نيز در دوره مورد نظر نوشته شدهاند.
ب) آثاري در رد فرقه قاديانيه و ...
1. الشهاب، نوشته شيخ محمد جواد بن شيخ حسن بلاغي متوفای 1352 هـ .ق. نويسنده، اين كتاب را در ردّ كتاب حياة المسيح يكي از پيروان غلام احمد قادياني نوشته است.
2. المصابيح، اين كتاب نيز نوشته شيخ محمد جواد بلاغي در ردّ فرقه قاديانيه است.
3. مسيح موعود، نوشته سيد علي بن سيد ابوالقاسم رضوي حائري لاهوري متوفای 1360 هـ .ق. حائري اين كتاب را در اثبات حيات مسيح و رد غلام احمد قادياني به زبان اردو نوشته است. وي همچنين كتاب مهدي موعود را در احوال حضرت حجت و اثبات غيبت آن حضرت و ردّ فرقه قاديانيه پديد آورد. غايۀ المقصود في المهدي موعود ديگر اثر سيدعلي حائري است. وي اين كتاب را در چهار جلد به شرح زير نوشته است:
جلد اول: بحث روايتي پيرامون ضرورت وجود مقدس امام زمان
جلد دوم: خروج دجال و ديگر علايم ظهور
جلد سوم: تولد، غيبت، ظهور حضرت حجت
جلد چهارم: اثبات قائميت و ردّ بر قادياني.
6. مهدي از آغاز تا قرن سيزدهم، نوشته دار مستتر پايان تأليف 1302هـ .ق، ترجمه محسن جهانسوز. درباره متمهديان، از اول تا مهدي سوداني در اين كتاب سخن گفته شده است.
7. الهداية المهدويۀ، نوشته شيخ ابوالرجاء محمد هندي متوفای1290 هـ .ق. نويسنده مقيم حيدرآباد بوده و اين كتاب را در ردّ سيد محمد جونپوري (مدعي مهدويت) نوشته است.
5. شرحهايي بر دعاهاي ويژه حضرت حجت بن الحسن در عصر قاجار
نكته مهم در دوره قاجار، «شروحي» است كه علماي اين عصر بر «ادعيههای» گوناگون نوشتهاند كه نشان ميدهد اين مسئله براي آنان بسيار مهم است. آنان براي نشر و ترويج شعاير ديني و عقيدتي و بر اساس احساس وظيفه در قبال معارف اهلبيت، به شرح دعاهاي ويژه آن حضرت همت گماشتند. در اين ميان، به سبب اهميت بسيار زياد مسئله مهدويت در آن دوران، شرح دعاهاي مخصوص حضرت مهدي نيز چشمگير بوده است و ما نيز در پيگيري نوشتههاي مربوط به اين مسئله، به شرحهايي كه درباره حضرت مهدي نوشته شده اشاره ميكنيم.
الف) شرح دعاي ندبه
1. شرح دعاي ندبه از مدرس يزدي، متوفای 1154هـ . ق .
2. شرح دعاي ندبه از مولي حسين تربتي سبزواري متوفای 1300 هـ . ق .
3. عقد الجمان لندبه صاحب الزمان، نوشته ميرزا عبدالرحيم بن نصرالله كليبري تبريزي متوفای 1334 هـ .ق. اين شرح ناتمام است و از اول تا شرح جمله «قتله اشقي الاشقياء» را در برميگيرد.
4. وسيلۀ القربۀ في شرح دعاء الندبۀ، نوشته علي بن عليرضا خوئي متوفای1350هـ .ق
ب) شرح دعاي عهد
1. شرح دعاي عهد از ميرزا محمد بن محمدحسن هرندي، (تاريخ تأليف 1287هـ .ق)؛ اين كتاب، شرح دعاي عهد است. از امام صادق روايت شده كه در عصر غيبت خوانده شود. ايشان همچنين فرموده است: «هر كس اين دعا را چهل صباح بخواند از ياوران حضرت بقيۀالله خواهد بود».
ج) شرح دعاي افتتاح
شرح دعاي افتتاح از شهابالدين محمد بن موسي عراقي بزشلويي متوفای 1313 هـ . ق. نسخهاي از اين كتاب، در كتابخانه مسجد اعظم به شماره 3882 موجود است.
د) شرح دعاي وارث
1. جنة الحوادث، نوشته حبيبالله كاشاني متوفای 1340 هـ . ق .
هـ) شرح دعا و زيارت رجبيه
1. شرح دعاي رجبيه از شيخ مهدي قزويني (تأليف در 1123هـ .ق)
در اين كتاب، سند دعا، متن دعا، ترجمه زيرنويس دعا و سپس شرح هر فرازي از آن با استمداد از قرآن و اخبار و ادعيه و زيارات آمده است.
2. سنا برق في شرح البارق من الشرق، نوشته سيد جعفر بن ابياسحاق علوي دارابي بروجردي كشفي متوفای 1267هـ.ق.
اين كتاب، شرح گسترده دعاي رجبيه است كه نسخه خطي آن در كتابخانه آستان قدس رضوي يافت ميشود.
3. شرح زيارت رجبيه از درويش علي بن حسين بغدادي حائري متوفای 1277 هـ . ق ..
4. شرح دعاي رجب از سيد هاشم بن سيد احمد موسوي احسايي متوفای 1309 هـ . ق .
5. شرح زيارت رجبيه از احمد يزدي متوفای 1310 هـ . ق .
اين شرح بسيار گسترده در هشتاد بخش با نام «هشتاد مجلس» تنظيم و به چاپ رسيده است.
6. شرح زيارت رجبيه، شيخ محمدباقر بيرجندي متوفای 1352هـ . ق .
نويسنده، صاحب كتاب بغيۀ الطالب فيمن راي الامام الغائب است.
و) دعاي من صاحب الزمان عبدالرسول فيروزكوهي متوفای 1332هـ .ق.
شامل متن و شرح دعاي «اللهم يا ذالمنن السابغه ... » است. بنا به نقل سيد بن طاووس در كتاب اقبال صفحه 645 ، جمعي از نيكبختان، در مسجد سهله از زبان حضرت مهدي شنيدهاند.
نتيجه بحث
آنچه از اين مجموعه به دست ميآيد، توجه خاص علماي مسلمان به ويژه انديشمندان شيعي به مسئله مهدويت در دوران قاجار است. علماي متعهد و آگاه مسلمان در رويارويي با توطئه بيگانگان و استعمارگران كه براي رسيدن به اهداف شوم خويش در پي ايجاد شكاف و چند دستگي در ميان مسلمانان و نيز منحرف كردن باور آنها از مسير اصلي خويش بودند، بر آن شدند كه با خلق آثاري از بروز چنين انحرافهايي در امت اسلامي جلوگيري كنند. همچنين كوشيدند راه را براي دينزدايي و تغيير و تبدل در آن مسدود سازند.
موضوع مهدويت از جمله مسائل مهمي بود كه نويسندگان مسلمان در اين دوره به آن پرداختهاند. با توجه به شمار آثار نوشته شده در اين دوره، ـ بيشك بيش از آثار ياد شده است ـ ميتوان جايگاه و اهميت اين موضوع را در دوران قاجاريه به وضوح ديد. ولي با بررسي كوتاه در موضوع كتابهاي نوشته شده در اين دوره، ميتوان به موارد مهمي اشاره كرد:
الف) دلايل توجه به آثار مكتوب اين دوره از نظر كميت:
1. وظيفهشناسي و احساس مسؤوليت علما در قبال مسئله مهمي چون مهدويت؛
2. هجمه بيگانگان بر معتقدات اصيل اسلامي و خدشهدار كردن آنها؛
3. ظهور مدعيان مهدويت و به انحراف كشاندن مهدويت اصيل و راستين.
بايد گفت اين مسئله تنها در ايران رايج نبوده است بلكه در مناطق مختلفي چون هند و سودان و ... نيز متمهدياني مطرح شدند كه هر كدام انگيزه و اهداف خاصي از اين اقدامات خود داشتهاند.
ب) نكته ديگر، آثار علماي اهل سنت درباره مهدويت است، كه احساس وظيفه آنان در برابر چنين مسئله مهمي را نشان ميدهد. آنان بر اساس تعاليم اسلام و روايات رسيده از حضرت رسول اكرم درباره مهدويت، براي حفظ اين مسئله در همه دورهها به ويژه دوره مورد بحث، آثاري پديد آوردند كه همگي گوياي يك مسئله، يعني «اصالت» مهدويت است. البته بايد گفت آنان در آثارشان، ديدگاههاي خود را در اين موضوع بررسي ميكنند.
ج) شرح ادعيه مخصوص ائمه اطهار به ويژه ادعيه مخصوص حضرت ولي عصر در دوران قاجار نيز همّت بالاي بزرگان ديني در حفظ و گسترش مفاهيم والاي اسلامي را نشان ميدهد.
د) رديه نويسي عليه فرق گمراه و متمهديان دروغين بنا به ظهور عدهاي چند با عنوان «مهدي موعود» در دوران قاجار چشمگير بوده است. انديشمندان و علماي تشيع براي بسط و گسترش مسئله مهدويت و زدودن زنگار متمهديان دروغين از چهره مهدويت ناب، بيش از پيش وارد عرصه شدند و با تمام توان خود كوشيدند، چهره واقعي و اهداف پليد اين مدعيان دروغين را بشناسانند كه نتيجه اين اقدامات، خلق آثار بيشماري درباره فرق ضاله و مدعيان دروغين مهدويت است.
هـ) گفتني است فتحعلي شاه قاجار درباره مهدويت كتابي نوشته است كه در نوع خود، اثر منحصر به فردي است. برخي شاهان گذشته هم به نوشتن يا سرودن ديواني دست زدهاند كه ميتوان از «ديوان خطايي» شاه اسماعيل يا «طبقات الشعراء» ابن معتز عباسي نام برد، ولي اثر شاه قاجار از نظر محتوا و موضوع توجهپذير است. موضوع مهدويت در دوره او يكي از مباحث جدي و مورد بحث محافل علمي بود كه شاه قاجار را بر آن داشت بنا به اهميت مسئله، كتابي در موضوع مهدويت بنويسد.
و) مسئله ديدار با ساحت مقدس حضرت حجت، يكي از موارد مطرح شده در آثار اين دوره است. عالمان و نويسندگان شيعي، با گردآوري موارد بيشماري از ديدار رهيافتگان با سعادت به محضر حضرت بقيۀالله الاعظم كوشيدهاند به شبهات وارده درباره آن حضرت پاسخ گويند و پايههاي عقيدتي مردم را در اين زمينه استوارتر سازند.
ز) نوشتههاي اين دوره به زبانهاي عربي، فارسي، اردو و ... است كه گستره جغرافيايي مناطق مورد نظر را ميرساند. اولويت دادن به مسئله مهدويت كه ركن اصلي اعتقادات مسلمانان است، در مناطق عرب نشين غرب ايران و مناطق مسلمان نشين شرق ايران و نيز مناطق فارسي زبان، جايگاه والاي اين مسئله را نشان ميدهد.
ح) بحث درباره مهدويت، به آثار انديشمندان مذهبي و علماي ديني پايان نمييافت، بلكه شعرا و شارحان نيز در اين زمينه، بنا به توان و وظيفه خود براي حفظ موضوع مورد بحث با استفاده از توانمندي و هنر خويش در سرودن اشعار يا نقد اشعار شعراي پيشين، به پيشبرد شناخت مهدويت در جامعه كمك كردند.
درباره نقد و ردّ اشعار شعرا و نويسندگان پيشين، در اين جا به دو مورد اشاره ميكنيم:
1. رد بر قصيده بغداديه
حدود صد سال پيش، قصيدهاي در 25 بيت از بغداد به نجف اشرف رسيد كه سرايندهاش شناخته نشد. شاعر در اين قصيده از اختلافهاي ميان مذاهب در زمينه ولادت حضرت بقيةالله، سخن گفته بود. همچنين وي از امكان ولادت، غيبت و طول عمر آن حضرت اظهار شگفتي كرد. او كساني را كه باور داشتند حضرت پس از اين مدت طولاني هنوز زنده است، به تمسخر گرفت. گروهي از علماي بزرگ به نثر و نظم به آن پاسخ گفتند و از حريم حضرت بقيۀالله دفاع كردند. علماي عصر قاجار نيز بنا به هم دوره بودن با اين واقعه، براي اثبات وجود مبارك حضرت حجت بن الحسن و ردّ ياوهسراييهاي صاحب قصيده، آثاري را با عنوان «ردّيه بر قصيده بغداديه» نوشتند كه از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
الف) الرد علي القصيدة البغداديۀ، نوشته سيد علي محمود امين عاملي (متوفای 1328هـ . ق).
ب) الرد علي القصيدۀ البغداديۀ، نوشته شيخ عبدالهادي بن جواد بغدادي همداني (متوفای 1333هـ .ق).
ج) الرد علي القصيدۀ البغداديۀ، نوشته شيخ محمد باقر بهاري همداني (متوفای 1333هـ .ق).
د) الرد علي القصيدۀ البغداديۀ، نوشته سيدرضا بن سيد محمد هندي (متوفای 1362هـ .ق).
هـ) كشف الاستار عن وجه الغائب عن الابصار، نوشته ميرزا حسين طبرسي نوري (متوفای 1320هـ .ق).
البته احتمال دارد سراينده اين قصيده، همانگونه كه پيش از اين گفتيم، محمود بن عبدالله شكري آلوسي باشد كه شيخ الشريعه اصفهاني در پاسخ به قصيده او كتابي با عنوان «المناظرات مع محمود شكري آلوسي» نوشت. همچنين ميرزا محمد بن عبدالوهاب همداني كاظمي، متوفای 1303هـ .ق، كتاب الاسنة را كه مناظرههاي شيخ الشريعه با محمود شكري آلوسي را در بر داشت، به رشته تحرير درآورد.
2. شهابالدين احمد بن علي بن حجر عسقلاني (853 ـ773 هـ .ق)
او يكي از علماي بزرگ حديث و فقه شافعي و فردي مورخ و شاعر بود. ابن حجر در قصيدهاي اعتقاد به غيبت امام زمان را به باد استهزاء گرفت و آن را امري محال دانست.
برخي علما در پاسخ به اين قصيده رديههايي نوشتند كه از علماي عصر قاجار ميتوان به افراد زير اشاره كرد:
الف) سيد جعفر دارابي (م1268هـ .ق) سخنان بيهوده ابن حجر را به صورت نظم با عنوان «الرد علي ابن حجر عسقلاني» پاسخ داده است.
ب) سيد مهدي بن مرتضي طباطبايي معروف به سيد بحرالعلوم (متوفای 1212هـ .ق) در كتابي با نام «الرد علي ابن حجر عسقلاني» قصيده وي را پاسخ داد. نواده نويسنده در كتاب المواهي السنية، از اين كتاب نام برده است.
در پايان بايد گفت، بزرگان دين در دوره قاجار، موضوع «مهدويت» را در اولويت برنامههاي خود قرار دادهاند و در جنبههاي گوناگون اين مسئله مانند: تولد، غيبت، فلسفه غيبت، ظهور، رهيافتگان به محضر حضرتش، دعاهاي مخصوص آن حضرت و دهها موضوع ديگر قلم فرسايي كردند. آنان با اين عمل خود، توانستهاند اندكي از دين خود را به اسلام و ارزشهاي اصيل آن بهجا آورند.