چکیده
نوشتار پیش رو به بیان سه دیدگاه متفاوت درباره قیام مهدی موعود پرداخته است؛ دیدگاه نخست که دیدگاهی افراطی است، مسئله اصلی این پژوهش به شمار میآید و درباره آن میتوان گفت متأسفانه ذهنیت رایج مسلمانان این است که حضرت مهدی با چهرهای خشن ظهور میکند و جمعیتی درخور توجه از مخالفان خویش را به قتل میرساند. در مقابل این دیدگاه، برخی دیگر معتقدند به هنگام ظهور حضرت، هرگز از جنگ با مخالفان خبری نیست و حتی به اندازۀ حجامت نیز خونریزی رخ نمیدهد.
در این نوشتار، با بررسی سندی و دلالی روایات، به نقد و بررسی این دو دیدگاه نادرست پرداختهایم و با مدد از روایات صحیح، درمییابیم که سیره حضرت مهدی همان سیره رسول خدا و امیرالمؤمنین خواهد بود؛ آن حضرت ابتدا به روشنگری و هدایت مخالفان میپردازد، آنگاه با دشمنان و نااهلان میجنگد و زمین را از لوث وجود آنان خالی میکند و عدل و داد را در تمام عالم فراگیر میسازد.
مقدمه
مبحث مهدویت، بحثی مشترک میان تمامی ادیان و مذاهب است و همگی منتظر منجیای هستند که با آمدن وی تمامی جهان پر از عدل و داد شود. باید گفت در این میان دشمنان و فرصتطلبان نیز وارد این بحث مهم شده و هریک به فراخور حال خویش بر این بحث، خدشهای وارد کرده و کوشیدهاند آن را منحرف ساخته و چهره قیام و عدالت فراگیر امام عصر را مخدوش سازند. سوگمندانه باید گفت ذهنیت رایج مسلمانان آن است که حضرت مهدی با چهرهای خشن ظهور میکند و با تکیه بر شمشیر و قتل و کشتارِ مخالفان خود، موفق به تشکیل حکومت و کسب قدرت میشود. این ذهنیت و تصور از چهره حضرت، ریشه در روایاتی دارد که در برخی کتابها نقل شده است و گاه بر روی منبرها برای مردم بازگو میشود. بر اساس برخی از این روایات _ که از لحاظ سندی و متنی دچار مشکل جدی هستند _ حضرت مهدی به هنگام ظهور، چنان با خشونت و درشتی با مردم رفتار میکند و کشتار و خونریزی به راه میاندازد که بیشتر آنان آرزو میکنند که ای کاش هرگز او را نبینند و عدهای دیگر نیز نسبت به ایشان دچار تردید شده و حضرت را از آل محمد نمیدانند.
نوشتار پیش رو، در مقام بررسی اینگونه روایات و پاسخگویی به پرسشهای ذیل است:
1. چگونه و با چه معیاری میتوان صحت و سقم روایات بیانگر قیام همراه با خشونت و کشتار امام مهدی را شناخت؟
2. مصادر و اسانید روایاتی که دال بر قیام به سیف امام مهدی و همراه با خشونت است، تا چه حد معتبر و قابل پذیرش هستند؟
3. امام مهدی در رویارویی با ظلم و بیدادگریها از چه شیوهای بهره میگیرد؟
در مقام پاسخ به این پرسشها میتوان چنین فرضیاتی را ارائه کرد و به بررسی آنها پرداخت:
_ با بررسی دلالی وسندی روایات و ... که بیانگر قیام همراه با درگیری و کشتار افراطی است مشخص میشود این روایات دارای مشکل جدی هستند.
_ آیا دیدگاهی که قیام امام مهدی را بدون هیچگونه درگیری میداند، پذیرفتنی و قابل اثبات است؟
_ قیام امام مهدی همراه با جنگ و درگیریهایی برای هدایت و روشنگری است؛ اما این جنگها _ آنگونه برخی افراد با استمساک از روایات ضعیف، بیان میکنند _ به صورت افراطی نیستند.
_ حضرت به هنگام قیام با دشمنان حقیقی خداوند قاطعانه و با دوستان خدا با رأفت و مهربانی برخورد میکند.
گفتنی است برخی روایات وجود دارند که بیانگر جنگها و کشتارهای پیش از ظهور و برخی دیگر بیانگر کشتارهای پس از ظهور و حکومت حضرت _ به اصطلاح مربوط به دوران رجعت _ هستند که نباید به اشتباه این جنگ و کشتارها را به امام مهدی نسبت داد و چهره قیام ایشان را خشن جلوه داد.
روایات مربوط به خونریزیها و کشتارهای قبل و بعد از ظهور و حکومت حضرت مهدی
نخست به بیان نمونهای از روایاتی که مربوط به جنگ و کشتار قبل و پس از ظهور و حکومت حضرت میپردازیم:
1. عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَمِـعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَقُولُ قُدَّامَ الْقَائِمِ مَوْتَتَانِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْیَضُ حَتَّى یَذْهَبَ مِنْ كُلِّ سَبْعَةٍ خَمْسَةٌ الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ السَّیْفُ وَ الْمَوْتُ الْأَبْیَضُ الطَّاعُونُ؛ (صدوق، 1405: ج2، 655)
سلیمان بن خالد میگوید: از امام صادق شنیدم كه مىفرمود: پیش از قیام قائم دو مرگ و میر عمومى رخ دهد؛ یكى مرگ سرخ و دیگر مرگ سپید، تا به جایی كه از هر هفت تن، پنج تن برود. مرگ سرخ با شمشیر و مرگ سپید با طاعون است.
2. عَن رُفاعةَ بنِ موسى قالَ: قالَ أَبو عَبدِ الله: إنّ أَولَ مَن یَكرُّ إِلى الدُّنیا الحسینُ بنُ علیٍّ وَ أَصحابُه _ وَ یزیدُ بنُ معاویةَ و أَصحابُه _ فَیقتُلهم حَذوَ القُذةِ بِالقُذَةِ؛ (عیاشی، بیتا: ج2، 282، ح23)
امام صادق فرمود: همانا اولین کسی که به دنیا رجعت میکند امام حسین به همراه یارانش و یزید بن معاویه نیز به همراه یارانش است. سپس امام آنها را موبه مو میکشد.
بررسی روایات
با اندکی تأمل میتوان دریافت که دو روایت فوق مربوط به جنگ و کشتار در زمان غیرظهور و حکومت امام مهدی است و روشن است که روایت اول، به کشتارهای پیش از ظهور و روایت دوم به درگیریهای پس از ظهور مربوط است، اما _ چنانکه گفته شد _ نباید این جنگها را به ایشان نسبت داد.
روایات بیانگر کشتار و خونریزی در عصر ظهور و نقد و بررسی آنها
روایت محمد بن مسلم
1-1. أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ الرَّازِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْكُوفِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَمِـعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ یَقُولُ: لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا یَصْنَعُ الْقَائِمُ إِذَا خَرَجَ لَأَحَبَّ أَكْثَرُهُمْ أَلَّا یَرَوْهُ مِمَّا یَقْتُلُ مِنَ النَّاسِ أَمَا إِنَّهُ لَا یَبْدَأُ إِلَّا بِقُرَیْشٍ فَلَا یَأْخُذُ مِنْهَا إِلَّا السَّیْفَ وَ لَا یُعْطِیهَا إِلَّا السَّیْفَ حَتَّى یَقُولَ كَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ لَیْسَ هَذَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوْ كَانَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لَرَحِمَ؛ (نعمانی، 1422: 238، ب13، ح18)
محمّد بن مسلم میگوید: شنیدم امام باقر مىفرمود: اگر مردم مىدانستند هنگامى كه قائم خروج كند چه خواهد كرد، بیشتر آنان دوست مىداشتند او را ملاقات نكنند، بسكه خواهد كشت! بدانید كه او شروع نخواهد كرد، مگر با قریش و از آنان جز شمشیر دریافت نمىكند و به قریش جز شمشیر ارزانى نمىدارد (معامله او با قریش تنها با شمشیر است) تا آنجا كه بیشتر مردم میگویند: این مرد از تبار محمّد نیست كه اگر از آل محمّد بود حتماً رحمت و دلسوزى مىداشت.
بررسی روایت
برخی از این روایات نادرست توسط فردی به نام محمد بن علی کوفی نقل شده است که وی فردی بسیار بدنام و دروغگوست و علمای رجال بر بیاعتباری روایات وی حکم کردهاند؛ این شخص در زمان امام حسن عسکری میزیسته و از معاصران جناب فضل بن شاذان بوده است. فضل بن شاذان از بزرگان رُوات شیعه و مورد عنایت امام حسن عسکری است. حال این شخص بزرگوار در وصف محمد بن علی کوفی میگوید: «رجلٌ کذابٌ؛ او مردی بسیار دروغگوست.»
همچنین فضل دربارۀ وی گفته است: «کِدتُ أقنتُ علیه؛ نزدیک بود در قنوت نماز لعن و نفرینش کنم» (طوسی، 1348: 546).
1-2. أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ ابْنُ عُقْدَةَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ یُوسُفَ بْنِ یَعْقُوبَ أَبُو الْحَسَنِ الْجُعْفِیُّ مِنْ كِتَابِهِ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ وَ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ أَنَّهُ قَال: ... إِذَا خَرَجَ یَقُومُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ كِتَابٍ جَدِیدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِیدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِیدٌ وَ لَیْسَ شَأْنُهُ إِلَّا الْقَتْلَ لَا یَسْتَبْقِی أَحَداً وَ لَا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم... ؛ (نعمانی، 1422: 262، ب14، ح13)
هنگامى كه آن حضرت خروج كند، با امرى نوین و فرمانى جدید و طریقهاى نو و حكمى تازه قیام خواهد كرد. بر عرب سخت گران است. او را كارى جز كشتار نباشد و هیچیک را باقى نگذارد و در راه خدا سرزنش هیچ ملامتكنندهاى او را تحت تأثیر قرار نمىدهد.
بررسی روایت
برخی دیگر از این روایات ضعیف توسط فردی به نام علی بن أبیحمزه بطائنی نقل شده است که از سران و بزرگان واقفیه به شمار میآید (نجاشی، 1365: 250). شیخ طوسی نیز به واقفی بودن وی اشاره کرده (طوسی، 1417: 283) و ابنغضائری نیز او را مورد لعن قرار داده است (واسطی بغدادی، 1422: 83). از اینرو این راوی نمیتواند مورد اعتماد باشد.
علاوه بر وجود علی بن ابیحمزه در سند این روایت، احمد بن محمد بن سعید نیز وجود دارد که وی فردی زیدی جارودی است (طوسی، 1417: 69). همچنین حسن بن علی بن ابیحمزه از دیگر راویان این روایت نیز فردی کذاب و غالی است (طوسی، : 443).
روایت ابوهریره
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ: عن رَسُولُ اللَّهِ _ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ _ : لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى یُقَاتِلَ الْمُسْلِمُونَ الْیَهُودَ فَیَقْتُلَهُمْ الْمُسْلِمُونَ حَتَّى یَخْتَبِئَ الْیَهُودِیُّ وَرَاءَ الْحَجَرِ أَوْ الشَّجَرَةِ فَیَقُولُ الْحَجَرُ أَوْ الشَّجَرُ: یَا مُسْلِمُ! یَا عَبْدَ اللَّهِ! هَذَا یَهُودِیٌّ خَلْفِی فَتَعَالَ فَاقْتُلْهُ، إِلَّا الْغَرْقَدَ فَإِنَّهُ مِنْ شَجَرِ الْیَهُودِ؛ (شیبانی، بیتا: ج2، 417)
قیامت برپا نمیشود تا اینکه مسلمانان با یهودیان به جنگ بپردازند. سپس مسلمانان به کشتار آنها میپردازند، بهطوریکه یهودیان پشت سنگ یا درخت پنهان میشوند؛ سپس آن سنگ یا درخت میگوید: ای مسلمان، ای بنده خدا، همانا این یهودی است که پشت من پنهان است؛ پس بیا و او را بکش، به جز غرقد که آن درخت از یهودیان است.
دسته دیگری از این روایات ضعیف از ابوهریره نقل شده است. از جمله مسائلی که بسیاری از علمای رجال اهلسنت بر آن اتفاق نظر دارند، این است که ابوهریره مدلِّس بوده و سخنی را که از دیگران میشنیده را به رسول خدا نسبت میداده است. ذهبی از بزرگترین رجالیون اهلسنت درشرح حال ابوهریره مینویسد: «قالَ یزیدُ بنُ هارونَ:سَمِعتُ شُعبةَ یَقولُ: کانَ أبوهُریره یُدلِّسُ؛ ابوهریره تدلیس میکرد. (ذهبی، 1405: ج2، 608)» همچنین ابنابیالحدید به نقل از استادش ابوجعفر اسکافی نوشته است: «عَن علیٍّ أنّه قالَ: ألا ݢݢإنّ أکذَبَ النّاسِ _ أو قالَ: أکذبَ الأحیاءِ _ عَلی رسولِ الله أبوهریرهُ الدّوسی؛ از امیرمؤمنان روایت شده است که فرمود: آگاه باشید که دروغگوترین مردم بر رسول خدا ابوهریره است. (معتزلی، 1404: ج4، 68)»
یک اشکال و پاسخ
ممکن است اشکال شود که با توجه به وجود کلمه «الساعة»، این روایت مربوط به قیامت بوده و ربطی به دوران ظهور حضرت ندارد؛ اما در پاسخ میگوییم که در متن روایت است که این قتل و کشتار پیش از برپایی قیامت رخ میدهد و بیگمان دوران ظهور امام عصر نیز از مصادیق بارز قبل از قیامت به شمار میآید. همچنین عنوان این روایات در کتب حدیثی «بلاد العرب فی عصر ظهور الامام مهدی» است.
روایت حارث همدانی
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ جُمْهُورٍ جَمِیعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ سَمَـاعَةَ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْوَلِیدِ الْهَمْدَانِیِ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ: بِأَبِی ابْنُ خِیَرَةِ الْإِمَاءِ _ یَعْنِی الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِهِ _ یَسُومُهُمْ خَسْفاً وَ یَسْقِیهِمْ بِكَأْسٍ مُصَبَّرَةٍوَ لَا یُعْطِیهِمْ إِلَّا السَّیْفَ هَرْجاً فَعِنْدَ ذَلِكَ تَتَمَنَّى فَجَرَةُ قُرَیْشٍ لَوْ أَنَّ لَهَا مُفَادَاةً مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا لِیُغْفَرَ لَهَا لَا نَكُفُّ عَنْهُمْ حَتَّى یَرْضَى اللَّهُ؛ (نعمانی، 1422: 234 - 235، ب13، ح11)
حارث بن عبد الله أعور همدانى میگوید: امیرالمؤمنین فرمود: پدرم فداى فرزند برگزیده كنیزان _ یعنى قائم فرزندانش _ كه آنان را خوار مىسازد و جام تلخ به آنان مىنوشاند و به آنان جز شمشیر خونریز مرگآفرین نخواهد داد. پس در این هنگام زشتكاران قریش آرزو مىكنند كه اى كاش دنیا و هر آنچه در آن است از آنِ ایشان بود و آن را فدا مىدادند تا گناهانشان بخشوده شود، ولى دست از ایشان برنخواهیم داشت تا آنكه خداوند راضى شود.
بررسی روایت
راوی ضعیفی که در سند این روایت به چشم میخورد، فردی به نام أبوجارود است. امام باقر به این فرد نسبت سرحوب را داده که سرحوب نام شیطانی کور است که در دریا زندگی میکند (طوسی، 1348: 299). همچنین این شخص مذهب زیدیه دارد (همو، 1417: 204). افزون بر این، روایت یادشده مهمل نیز هست؛ زیرا نام و توصیف یکی از روات سند به نام قاسم بن ولید همدانی، در کتب رجالی موجود نیست. همچنین محمد بن حسن بن جمهور _ که طبق نظر آیتالله خویی همان محمد بن جمهور است (موسوی خویی، 1403: ج15، 178) _ شخصی فاسدالمذهب و ضعیف است (نجاشی، 1365: 337).
روایت عبد الصالح هروی
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ _ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ _ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! مَا تَقُولُ فِی حَدِیثٍ رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ أَنَّهُ قَالَ: إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ قَتَلَ ذَرَارِیَّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ بِفِعَالِ آبَائِهَا؟ فَقَالَ: هُوَ كَذَلِكَ. فَقُلْتُ: فَقَوْلُ اللَّهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ : وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى مَا مَعْنَاهُ؟ فَقَالَ: صَدَقَ اللَّهُ فِی جَمِیعِ أَقْوَالِهِ لَكِنَّ ذَرَارِیَّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ یَرْضَوْنَ أَفْعَالَ آبَائِهِمْ وَ یَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِیَ شَیْئاً كَانَ كَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ فِی الْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِی الْمَغْرِبِ لَكَانَ الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ شَرِیكَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا یَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: بِأَیِّ شَیْءٍ یَبْدَأُ الْقَائِمُ فِیهِمْ إِذَا قَامَ؟ قَالَ: یَبْدَأُ بِبَنِی شَیْبَةَ وَ یَقْطَعُ أَیْدِیَهُمْ لِأَنَّهُمْ سُرَّاقُ بَیْتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ (صدوق، 1385: ج1، 229، ب164، ح1)
احمد بن زیاد بن جعفر همدانى از على بن ابراهیم، از پدرش، از عبدالسلام بن صالح هروى نقل میکند و مىگوید: به ابى الحسن على بن موسى الرضا عرض كردم: اى فرزند رسول خدا، درباره روایتى كه از امام صادق نقل شده و آن حضرت فرمود: «هر گاه حضرت قائم خروج كنند فرزندان قاتلان امام حسین را به سبب كردار پدرانشان مىكشد» چه مىفرمایید؟ حضرت فرمود: واقع همین است. عرض كردم: پس معنای فرمودۀ خداوند: «هیچ كس بار گناه دیگرى را به دوش نگیرد» چیست؟
فرمود: خداوند در تمام اقوالش صادق است، ولى در عین حال باید توجّه داشته باشى كه فرزندان قاتلان امام حسین به افعال و كردار پدرانشان راضى بوده و به آنها افتخار مىكردند و به مقتضاى «كسى كه به چیزى راضى باشد همچون شخصى است كه آن چیز را انجام داده» فرزندان قاتلان همچون قاتلان سیّد الشهداء هستند
و اگر شخص در مشرق كشته شود و دیگرى در مغرب راضى و خشنود باشد، راضى به قاتل نزد خدا شریک در قتل به شمار میآید و چون این فرزندان به كردار پدرانشان راضى هستند، ناگزیر وقتى حضرت قائم خروج کند، آنان را مىكشد. راوى مىگوید: عرض کردم: چرا وقتى حضرت قیام فرماید، ابتدا آنان را مىكشد؟ فرمود: حضرت قائم ابتدا بنىشیبه را مىكشد، بدینگونه كه دستهایشان را قطع میکند؛ زیرا آنان سارقان بیتالله _ عزّ و جلّ _ هستند.
بررسی روایت
اولاً سند این روایت منقطع و ناشناخته است؛ زیرا احمد بن زیاد همدانی از علی بن ابراهیم و او از پدرش (ابراهیم بن هاشم)و ابراهیم از عبدالسلام بن صالح هروی نقل کرده است و باید روایت بیش از چهار راوی داشته باشد تا به امام برسد. قطعاً افراد دیگری در زنجیره سلسله سند بودهاند که اکنون معلوم نیست چه کسانی هستند. ثانیاً، مضمون روایت با محکمات قرآن و فقه اسلامی و عقل منافات دارد؛ زیرا مجازات یک شخص راضی به قتل، شرعاً و عقلاً قصاص وی نیست.
روایت مفضل بن عمر
رُوِیَ فِی بَعْضِ مُؤَلَّفَاتِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ حَمْدَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَـاعِیلَ وَ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ أَبِی شُعَیْبٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَیْرٍ عَنْ عَمْرِو (عُمر) بْنِ الْفُرَاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ (عن ابی عبدالله): ... كُلَّ رَیْنٍ وَ خُبْثٍ وَ فَاحِشَةٍ وَ إِثْمٍ وَ ظُلْمٍ وَ جَوْرٍ وَ غَشْمٍ مُنْذُ عَهْدِ آدَمَ إِلَى وَقْتِ قِیَامِ قَائِمِنَا كُلُّ ذَلِكَ یُعَدِّدُهُ عَلَیْهِمَا وَ یُلْزِمُهُمَا إِیَّاهُ فَیَعْتَرِفَانِ بِهِ ثُمَّ یَأْمُرُ بِهِمَا فَیُقْتَصُّ مِنْهُمَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ بِمَظَالِمِ مَنْ حَضَرَ ثُمَّ یَصْلِبُهُمَا عَلَى الشَّجَرَةِ وَ یَأْمُرُ نَاراً تَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ فَتُحْرِقُهُمَا... لَیَقْتَصَّنَّ مِنْهُمَا لِجَمِیعِهِمْ حَتَّى إِنَّهُمَا لَیُقْتَلَانِ فِی كُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ أَلْفَ قَتْلَة؛ (مجلسى، 1403: ج53، 14، ب28)
امام صادق فرمود: حضرت مهدی پس از بیرون آوردن جنازههای ابوبكر و عمر از قبر و به دار آویختن آنها دستور میدهد آنان را با آتشی كه از زمین بیرون میآید بسوزانند و سپس باد سیاهی میوزد و خاكستر آنها به دریا ریخته میشود و این كار در هر روز و شب هزار مرتبه تكرار میشود. همچنین همۀ گناهان خلایق از ابتدای عالم تا روز قیام مهدی به حساب ابوبكر و عمر است و آنها باید عذاب همگی را تحمل كنند.
بررسی روایت
در سند روایت آمده است که علامه مجلسی این روایت را از کتاب یکی از اصحاب نقل کرده که نام وی معلوم نیست. همچنین در سند روایت، نام مفضل بن عمر وجود دارد که این شخص، هم مدح شده و هم مورد طعن واقع گردیده است. شیخ مفید درباره وی گفته است: «او از شیوخ اصحاب امام صادق و از ثقات فقهای صالح به شمار میآید. (مفید، 1413 _ الف: ج2، 216)»، ولی نجاشی دربارهاش میگوید: «او فردی فاسدالمذهب و مضطرب الروایة است. (نجاشی، 1365: 416)» اما بنابر قاعده مورد قبول رجال در تعارض بین مدح و ذم، ذم مقدم است (مدیر شانهچی، 1363: 117).
درباره محمد بن نصیر _ دیگر راویِ این روایت _ شیخ طوسی گفته است: «محمد بن نصیر مدعی رسالت و نبوت شد و قائل به تناسخ و مدعی ربوبیت امام هادی بود، و نكاح با محارم و همجنسبازی مردها را حلال میدانست. (طوسی، 1411: 398)» عمر بن فرات نیز فردی غالی معرفی شده (همو، 1373: 362) و حسین بن حمدان فردی بسیار ضعیف و فاسدالمذهب است (حلی، 1381: 217). همچنین علی بن عبدالله حسنی فردی مجهول است. بنابراین در بیاعتباری این روایت و ضعف سندی آن هیچ تردیدی وجود ندارد و این روایت، هرگز قابل اعتماد نیست.
روایت عبدالرحیم القصیر
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ (البرقی) عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ الرَّحِیمِ الْقَصِیرِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ: أَمَا لَوْ قَامَ قَائِمُنَا لَقَدْ رُدَّتْ إِلَیْهِ الْحُمَیْرَاءُ حَتَّى یَجْلِدَهَا الْحَدَّ وَ حَتَّى یَنْتَقِمَ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ فَاطِمَةَ مِنْهَا. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! وَ لِمَ یَجْلِدُهَا الْحَدَّ؟ قَالَ: لِفِرْیَتِهَا عَلَى أُمِّ إِبْرَاهِیمَ. قُلْتُ: فَكَیْفَ أَخَّرَهُ اللَّهُ لِلْقَائِمِ؟ فَقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً رَحْمَةً وَ بَعَثَ الْقَائِمَ نَقِمَة؛ (صدوق، 1385: ج2، 580 - 679، ح10)
عبدالرحیم قصیر میگوید: امام باقر به من فرمود: وقتی قائم ما قیام میكند همانا حمیراء (عایشه) تحویل او داده میشود تا حد بر او جاری شود و نیز انتقام فاطمه دختر محمد از او گرفته شود. راوی میگوید: پرسیدم: فدای شما گردم! چرا بر عایشه حد جاری میشود؟ فرمود: برای اتهامی است كه به امابراهیم وارد کرد . پرسیدم: چرا خداوند اجرای حد عایشه را تا زمان قائم به تأخیر انداخت؟ فرمود: زیرا خداوند پیامبر را برای رحمت جهانیان مبعوث كرد و قائم را برای نقمت (انتقام و عذاب).
بررسی روایت
در سند روایت آمده که ماجیلویه از عمویش نقل کرده است. خود ماجیلویه فردی موثق است، اما عموی وی شناخته شده نیست. مراد از برقی، احمد بن محمد بن خالد برقی است که معروف است وی از ضعفا نقل میکرده و سند این سخن را در کتب رجالی میتوان دید (نجاشی، 1365: 77؛ طوسی، 1417: 53). ابن غضائری نیز درباره وی گفته است: «اهل قم او را به خاطر كسانی كه از آنان روایت نقل كرده است ملامت كردهاند. (واسطی بغدادی، 1422: ج1، 39)» محمد بن سلیمان (بصری یا دیلمی) نیز فردی متهم به غلو معرفی شده (طوسى، 1373: 343) و عبدالرحیم قصیر نیز توثیق نشده است.
افزون بر ضعف سندی این روایت که آن را ناپذیرفتنی کرده است، متن روایت نیز مخالف روایاتی است كه حضرت مهدی را در خلق و صفات و سیره عملی همچون پیامبر اسلام و نیز دارای ویژگیهایی از پیامبرانی چون ابراهیم، یوسف، ایوب، موسی و عیسی توصیف میکنند.
هنگامی که پیامبر اسلام بنا بر نص قرآن مجید «رحمة للعالمین» بود، چگونه آخرین خلیفه او به جای رحمت، نقمت برای جهانیان است؟ افزون بر این، پیامبر رحمت در اجرای حدود الهی میان خویشاوندان خود و سایر مسلمانان تفاوتی نمیگذاشت و اگر عایشه مستحق حد میبود، به طور قطع پیامبر از اجرای آن كوتاهی نمیكرد.
پاسخی دیگر در نقد دیدگاه افراطی
در پاسخ به وهابیها و پیروان مكتب سقیفه که این روایات ضعیف را مستمسک قرار مىدهند تا مردم را نسبت به حضرت مهدى بدبین کنند باید گفت: چرا خود به پرونده خلفاى سه گانه سرى نمىزنند؟ حضرت مهدى براى اجراى عدالت، دنیاطلبان و زورمدارانى را كه تسلیم حق نمىشوند، از سر راه اسلام و مسلمانان برخواهد داشت؛ اما خلفاى سهگانه براى چه منظورى مردم را قتل عام مىكردند؟
در تاریخ 25 سالۀ حكومت خلفاى سهگانه، كشتارهایى در كشورهاى همسایه انجام شده است كه در طول تاریخ سابقه نداشتهاند. برای مثال، ابناثیر درباره جنگهاى خلیفه دوم با ایرانیان مىنویسد:
فما كانت بین المسلمین والفرس وقعة أبقى رمة منها بقیت عظام القتلى دهراً طویلاً و كانوا یحزرون القتلى مائة ألف؛ (جزری، 1415: ج2، 290)
هیچ جنگى بین مسلمانان و ایرانیان نبود که بعد از آن جنازهها مانند این جنگ بر جاى بماند؛ استخوان کشتهها مدتى طولانى باقى ماند و کشتهها را یکصدهزار نفر میدانستند.
روایات قیام بدون خونریزی (دیدگاه تفریطی)
در مقابل دیدگاه افراطی که در بخش پیشین آمد و بررسی شد، دیدگاه دیگری به نام دیدگاه تفریطی وجود دارد که قائلان آن معتقدند امام زمان به هنگام ظهور، از طریق ولایت و تصرف تکوینی همه خلایق را مطیع و مسخّر میکند و امور را با اعجاز و به صورت غیر عادی انجام میدهد؛ از اینرو کشتار و اعدام بسیار اندک خواهد بود و حتی به اندازه خون حجامت نیز خونریزی نخواهد شد.
برای روشن شدن این مطلب و دریافت پاسخ، به احادیثی که در اینباره وارد شده است میپردازیم:
1. قَالَ الْوَلِیدُ: عَنْ أَبِی رَافِعٍ إِسْمَاعِیلَ بْنِ رَافِعٍ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، عَنِ النَّبِیِّ _ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ _ قَالَ: تَأْوِی إِلَیْهِ أُمَّتُهُ كَمَا تَأْوِی النَّحْلَةُ یَعْسُوبَهَا، یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْرًا، حَتَّى یَكُونَ النَّاسُ عَلَى مِثْلِ أَمْرِهِمُ الْأَوَّلِ، لَا یُوقِظُ نَائِمًا وَلَا یُهْرِیقُ دَمًا؛ (مروزی، 1414: ج1، 358-359، ح1040)
امت وی به سوی او پناه میبرند، آنچنانکه زنبور عسل به ملکهاش پناه میبرد. زمین را پر از عدل و داد میکند، چنانکه پر از ظلم و جور شده است تا اینکه مردم به حالت اولشان (امنیت) بازگردند. [به هنگام قیام او] هیچ در خواب فرو رفتهای را بیدار نمیکند و هیچ خون و خونریزی به راه نمیاندازد.
بررسی روایت: این روایت، ضعیف و غیر قابل اعتماد است؛ زیرا یحیی بن معین از رجالیون اهلسنت درباره اسماعیل بن رافع، واژه ضعیف را به کار برده است (جرجانی، 1409: ج1، 280، ش119). همچنین در سند، عبارت مبهم «عمّن» وجود دارد که باعث ارسال و ضعف سند میشود.
2. حَدَّثَنَا أَبُو یُوسُفَ، عَنْ فِطْرِ بْنِ خَلِیفَةَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْعُكْلِیِّ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ _ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ _ قَالَ: یُبَایعُ الْمَهْدِیُّ بَیْنَ الرُّكݡْنِ وَالْمَقَامِ، لَا یُوقِظُ نَائِمًا، وَلَا یُهْرِیقُ دَمًا؛ (مروزی، 1414: ج1، 342-343،ح991)
ابوهریره میگوید: با مهدی بین رکن و مقام بیعت میشود. وی نه در خواب فرورفتهای را بیدار میکند و نه قطرهای خون میریزد.
بررسی روایت: اولاً این روایت، موقوف و غیرمسند به پیامبر است؛ ثانیاً دربارۀ ضعیف بودن راوی آن _ ابوهریره _ پیشتر به تفصیل سخن گفته شد.
گفتنی است علاوه بر اینکه روایات بیانگر دیدگاه تفریطی خود از لحظ سندی و دلالی مشکل جدی دارند و پذیرفتنی نیستند، این تفکر از سوی ائمه نیز به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است که به موردی از آن اشاره میکنیم:
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدِ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ التَّیْمُلِیُّ مِنْ كِتَابِهِ فِی صَفَرٍ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ سَبْعِینَ وَ مِائَتَیْنِ قَالَ: حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ عَامِرِ بْنِ رَبَاحٍ الثَّقَفِیُّ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ بَشِیرٍ النَّبَّالِ وَ أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ الْبَنْدَنِیجِیُّ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَلَوِیِّ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ بَشِیرِ بْنِ أَبِی أَرَاكَةَ النَّبَّالِ وَ لَفْظُ الْحَدِیثِ عَلَى رِوَایَةِ ابْنِ عُقْدَةَ قَالَ: لَمَّا قَدِمْتُ الْمَدِینَةَ انْتَهَیْتُ إِلَى مَنْزِلِ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ... قُلْتُ: إِنَّهُمْ یَقُولُونَ: إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ اسْتَقَامَتْ لَهُ الْأُمُورُ فَلَا یُهَرِیقُ مِحْجَمَةَ دَمٍ. فَقَالَ: كَلَّا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ حَتَّى نَمْسَحَ وَ أَنْتُمُ الْعَرَقَ وَ الْعَلَقَ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى جَبْهَتِهِ؛ (نعمانی، 1422: 283، ب15،ح1)
بشیر بن ابیاراکه میگوید: هنگامی که به مدینه رسیدم، به خانه ابىجعفر گذرم افتاد ... عرض كردم: آنان (مرجئه) میگویند: چون این كار (ظهور) روى دهد، همه كارها براى او درست شود و به اندازه خون یک حجامت هم خون ریخته نخواهد شد. فرمود: هرگز چنین نیست! سوگند به آن كسى كه جانم به دست اوست، كار به آنجا خواهد كشید كه ما و شما عرق و خون بسته را پاک كنیم _ و با دست خود به پیشانى خود اشاره كرد _ .
نکته: علّامه مجلسی در توضیح عبارت مسح عرق و علق گفته است:
این عبارت کنایه از سختیها و دشواریهای جنگ و درگیری است که موجب پدید آمدن عرق و ایجاد زخمهای خونین میشود. (مجلسى، 1403: ج2، 357)
همسانیسیره امامعصر با سیره پیامبر و امیرالمؤمنین (بررسیدیدگاهصحیح)
احادیث صحیح و معتبرى وجود دارند كه به صراحت روش حكومتى حضرت ولىّ عصر را همان روش حكومتى رسول خدا و امیرمؤمنان معرفى میکنند. نمونهای از این روایات به شرح زیر است:
حَدَّثَنَا شَیْخُنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ _ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ _ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ
_ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ _ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِیُّ عَنْ عَمِّهِ حُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ النَّوْفَلِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: ... التَّاسِعُ مِنْهُمْ قَائِمُ أَهْلِ بَیْتِی وَ مَهْدِیُّ أُمَّتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی فِی شَمَائِلِهِ وَ أَقْوَالِهِ وَ أَفْعَالِه؛ (خزاز رازى، 1401: 10-11)
پیامبر میفرماید: نهمین فرزند او (امام حسین )قائم اهلبیت من است و مهدیِ امت من شبیهترین مردم نسبت به من در شمایل و گفتار و کردار است.
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ فَقُلْتُ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ بِأَیِّ سِیرَةٍ یَسِیرُ فِی النَّاسِ؟ فَقَالَ: یَهْدِمُ مَا قَبْلَهُ كَمَا صَنَع رَسُولُ اللَّهِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیداً؛ (نعمانی، 1422: 232، ب13، ح17)
عبدالله بن عطا میگوید: از امام باقر سؤال کردم: حضرت حجّت پس از ظهور، چه سیره و روشى در حكومت خواهد داشت؟ فرمود: مانند رسول خدا؛ تمام آنچه را كه به نام اسلام بر دنیا حاكم است از بین خواهد برد و اسلام را از نو عرضه خواهد كرد.
به فرموده قرآن کریم، پیامبر اكرم با نرمى و بدون خشونت، سنتهای اشتباه پیش از خود را بىاعتبار كرد (آل عمران: 159). این سیره پیامبر با همه مردم بود و حتّى با كافران نیز اینگونه رفتار مىكرد و این رفتار آن حضرت به مسلمانان اختصاص نداشت. امام زمان نیز درباره كافران همان سیره را به كار خواهد بست و روشن است كه اگر آنحضرت با غیرمسلمانان با لطف و مهربانى برخورد كند، با مسلمانان به طریق اولىٰ مهربان خواهد بود.
اکنون که برای ما روشن شد سیره امام مهدی همان سیره رسول خدا و امیرالمؤمنین است، باید ببینیم سیره این بزرگواران در رویارویی با دشمنان چگونه بوده است تا آن روش و سیره را برای حضرت مهدی نیز قائل باشیم.
1. حضرت على مىفرماید:
أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ؛ (شریف رضى، 1414: 183، خطبه 126)
آیا مرا فرمان مىدهید تا پیروزى را بجویم با ستم كردن درباره آنكه والى اویم؟
بیگمان حضرت مهدى نیز از همین روش پیروى خواهد كرد و امكان ندارد از راه ستم بخواهد حكومت بر مردم را به دست گیرد.
2. وَ سَأَلَهُ (سَأَلَ عَلی) عَمَّارٌ، حِینَ دَخَلَ الْبَصْرَةَ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! بِأَیِّ شَیْءٍ تَسِیرُ فِی هَؤُلَاءِ؟ فَقَالَ: بِالْمَنِّ وَ الْعَفْوِ كَمَا سَارَ النَّبِیُّ فِی أَهْلِ مَكَّةَ حِینَ افْتَتَحَهَا بِالْمَنِّ وَ الْعَفْوِ؛ (مغربی، 1385: ج1، 394)
چون امام علی داخل بصره شد عمار به حضرتش عرض کرد: ای امیرمؤمنان، با اینها چگونه رفتار خواهی کرد؟ حضرت فرمود: با گذشت و رحمت، همچنانکه پیامبر خدا وقتی مکه را فتح کرد با گذشت و رحمت با آنها رفتار نمود.
3. امیرالمؤمنین در پگاه روز یازدهم جمادی الاولی، در حالی که در میمینه سپاهش مالک اشتر و در میسره آن عمار یاسر حضور داشت و پرچم به دست فرزندش محمد حنفیه بود، به سمت سپاه جمل حرکت کرد. آنگاه بر جایگاهی ایستاد و با صدای بلند خطاب به سپاه خود فرمود: «شتاب نکنید تا بر آنها حجت اقامه کنم.» سپس ابنعباس را فراخواند و قرآنی به او داد و فرمود: «این قرآن را به سوی طلحه، زبیر و عایشه ببر و آنها را به آنچه در آن است فرا خوان و به طلحه و زبیر بگو: آیا شما با اختیار با من بیعت نکردید؟ پس چه چیز سبب شد بیعت مرا بشکنید، در حالی که این قرآن میان من و شما حکم میکند؟»
ابنعباس میگوید: به خدا سوگند هنوز از جایم حرکت نکرده بودم که تیرهایشان همچون ملخهای پراکنده به سویم باریدن گرفت. به علی عرض کردم: «ای امیر مؤمنان، تا کی با ما چنین کنند؟ اجازه دهید از خود دفاع کنیم!» حضرت فرمود: «بگذارید بار دیگر بر آنها حجت را تمام کنم.» سپس فرمود: «چه کسی این قرآن را میگیرد و آنها را به آن فرا میخواند و بداند که کشته میشود و من ضمانت بهشت او را از سوی خداوند برعهده میگیرم؟» هیچ کس از جای خود برنخاست جز جوانی کمسن از عبدالقیس که قبایی سفید بر تن داشت و نامش مسلم بود. او گفت: «ای امیرمؤمنان، من این کار را انجام میدهم و جان خود را به خاطر خدا بر این کار میگزارم.» حضرت از سر دلسوزی از او روی برگرداند و فرمود: «چه کسی این قرآن را میگیرد و بر آنها عرضه میکند و بداند که کشته میشود و بهشت برای اوست؟» مسلم دوباره سخن خود را تکرار کرد و گفت: «من چنین میکنم.» امام برای سومینبار سخن خود را تکرار کرد و غیر از آن جوان کسی به پا نخاست. علی قرآن را به او داد و فرمود: «به سوی آنان برو و قرآن را بر آنها عرضه نما و به آنچه در قرآن است دعوتشان کن.» او حرکت کرد و مقابل سچاه جمل ایستاد و قرآن را باز کرد و گفت: «این کتاب خداست، و امیرمؤمنان شما را به آنچه در آن است فرا میخواند.» عایشه گفت: «خداوند صورتش را زشت کند؛ با نیزه بزنیدش!» سپاهیان نیز در نیزه زدن به او بر یکدگیر سبقت گرفتند و از هر سو نیزهاش زدند.
امام در این حال آماده نبرد شد و پرچم را به فرزندش محمد بن حنیفه داد و در میان سپاه فریاد زد: «هیچ فراری را نکشید و مجروحی را از پا درنیاورید؛ پرده کسی را ندرید؛ زنی را نترسانید و کشتهای را مثله نکنید.» آن حضرت در حال سفارش به لشکر بود که مردی از اصحابش کشته شد. علی با دیدن این واقعه فرمود: «خدایا، تو شاهد باش!» (مفید، 1413 _ ب: 336-342).
البته برخی از محققان بر این باورند که امام مهدی در مواجهه با خروج کنندگان بر آن حضرت، روشی متفاوت با روش امام علی برخواهد گزید؛ یعنی حضرت مهدی به هنگام جنگ میتواند اموال آنها را به غنیمت گیرد، خانوادهشان را به اسارت ببرد و اسیران و فراریان و مجروحانشان را از پای درآورد؛ ولی حضرت علی به دلیل تقیه و مصلحتِ یارانش بعد از خود که گرفتار دشمن نشوند و دشمن با آنها بدرفتاری نکند، در جنگها فراریان و مجروحان دشمن را تعقیب نمیکرد و نمیکشت (نک: آیتی، 1387: 39)؛ اما این سخن، درخور تأمل و چهبسا نادرست باشد؛ زیرا احادیثی که این نظر را بیان و تقویت میکنند، از نظر سندی مشکل دارند و نمیتوان به آنها اعتماد کرد. برای نمونه به یکی از این روایات اشاره میکنیم:
أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْكُوفِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِیهَاشِمٍ عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً قَالَ: كَانَ لِی أَنْ أَقْتُلَ الْمُوَلِّیَ وَ أُجْهِزَ عَلَى الْجَرِیحِ وَ لَكِنِّی تَرَكْتُُُُُُُُُُُُُُ ذَلِكَ لِلْعَاقِبَةِ مِنْ أَصْحَابِی إِنْ جُرِحُوا لَمْ یُقْتَلُوا وَ الْقَائِمُ لَهُ أَنْ یَقْتُلَ الْمُوَلِّیَ وَ یُجْهِزَ عَلَى الْجَرِیحِ؛ (نعمانی، 1422: 237، ب13، ح15)
على فرمود: مرا چنین حقى بود كه فراریان از جبهه جنگ را بكشم و كار زخمىها را یکسره كنم، ولى این كار را به ملاحظۀ آیندۀ یاران نكردم، باشد كه اگر آنان نیز زخمى شدند كشته نشوند و از برای قائم است كه فراریان را بكشد و كار زخمى را یکسره كند.
بررسی روایت: این روایت توسط محمد بن علی الکوفی نقل شده که وی فردی بدنام و دروغگوست و علمای رجال بر بیاعتباری روایات وی حکم کردهاند _ که شرح حال وی پیشتر به تفصیل بررسی شد_ . افزون بر این، روایاتی وجود دارد که با مفاد این دسته از روایات معارض است.
چگونگی مقابله حضرت مهدی با دشمنان
بیگمان پیش از ظهور و مقارن با آن، ستمگرانی خونریز بر دنیا حاكماند كه از هیچ جنایتى فرو نمىگذارند. حال، امامى كه قیام مىكند، در برابر این همه كجروى ها و بیدادگیرىها، چگونه برخورد كند تا جهان را پر از عدل و داد سازد؟ بى تردید، گروههاى معاندى كه دستشان به خون انسانها آلوده است و حق مردم را غصب كردهاند یا پست و مقامشان به خطر افتاده، در مقابل حركت اصلاحگرانه و نهضت امام، ایستادگى مىكنند. بنابراین، امامى كه قیام مىكند و مأموریت تشكیل حكومت جهانى اسلام دارد، باید براى برطرف كردن موانع، برنامه داشته باشد.
امام عصر براى انتقام و خونخواهى از دشمنان اسلام و به ثمر رساندن انقلاب جهانى و اجراى حدود الهى و برقرارى حكومت عدل جهانى، ناگزیر از جنگ خواهد بود و در مقابلش، دشمنان تا دندان مسلح و كجاندیشان دنیانگر، با در دست داشتن امكانات گسترده اقتصادى جهان و برخوردارى از فناورى پیشرفته و سازماندهى ارتشهاى قدرتمند، پرچم مخالفت برمىدارند و مانع مسیر اصلاحگرانۀ آن حضرت مىشوند. از اینرو پیش از قیام، جنگاوران دریادل و دستیارانى توانمند و كارآمد، به هدایت خاص و عام آن حضرت، تربیّت مىشوند و تعداد آنان در بعضى از روایات، سیصد و سیزده نفر و در برخى، ده هزار نفر و در تعدادى از آنها، صدهزار نفر و... ذكر شده است.
امام صادق با اشاره به درگیری سپاه امام مهدی با سپاه سفیانی میفرماید:
وَ یُولّونَ فَیقتُلَهم حتّى یدخُلَهم أَبیاتِ الكوفةِ وَ یُنادی مُنادیه أَلا لا تَتّبِعوا مَولیاً وَ لاتَجهَزوا عَلى جَریحٍ وَ یَسیرُ بِهم كَما سارَ علیٌ یومَ البَصرةِ؛ (مجلسى، 1403: ج52، 388)
و سپاه سفیانی میگریزند و امام مهدی آنها را میکشد تا اینکه میگریزند و به خانههای کوفه پناه میبرند. منادی آن حضرت فریاد برمیآورد: «هیچ فراری را تعقیب نکنید و مجروحی را از پا درنیاورید!» و با آنان همچون سیره امام علی در روز بصره رفتار میکند.
نتیجه
روایاتی که دربارۀ جنگ و کشتار در حجم وسیع هستند، سه دستهاند که دو دسته از آنها مربوط به زمان پیش از ظهور و تنها یک دسته مربوط به زمان ظهور و حکومت حضرت مهدی است و نباید این دو دسته را به پای حکومت حضرت گذاشت و بدان نسبت داد؛ و اما روایاتی که به زمان ظهور امام عصر اختصاص دارند و چهره قیام آن حضرت را بسیار خشن نشان میدهنداز لحاظ سندی و متنی با مشکل جدّی مواجهاند و در این میان نقش پررنگ غالیان و راویان ضعیفی همچون علی بن أبیحمزه و... را در نقل این روایات مشهود است. روایاتی که ناظر به دیدگاه تفریطی هستند، هم به دلیل مشکل سندی و دلالی قابل پذیرش نیستند و هم ائمه این دیدگاه را نادرست تلقی کرده و به شدت آن را مورد انتقاد قرار دادهاند.
با توجه به روایات صحیح، سیره حضرت در مقابله با دشمنان، همان سیره جدّ بزرگوارشان رسول خدا و امیرالمؤمنین خواهد بود و اصولاً حضرت مهدى براى برقرارى عدل
_ كه خواسته طبیعى و فطرى انسانهاست _ خواهد آمد. بنابراین امكان ندارد به گونهاى رفتار کند كه مردم آرزو كنند که اى كاش او را نبینند، یا به دلیل بىرحمىهایى كه انجام مىدهد، بگویند: او از آل محمد نیست!
حضرت مهدی ابتدا به روشنگری شریعت حق و آموزههای الهی برای دشمنان میپردازد و آنها را به حق دعوت میکند؛ سپس با دشمن حقیقی خدا و اهلبیت که حتی پس از دعوت به حق نیز لجاجت کرده، به ظلم و اعمال نابکارانه خود ادامه میدهند وارد جنگ شده و آنها را از بین میبرد.
منابع
_ ابنمنظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، تحقیق: جمالالدین میردامادی، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع _ دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
_ آیتی، نصرتالله، «بررسی تطبیقی سیره امام علی7 و امام مهدی4 در رویارویی با اهل بغی»، مجموعه مقالات چهارمین همایش بینالمللی دکترین مهدویت (ج1)، قم، مؤسسه آینده روشن، چاپ اول، 1387ش.
_ جدیدینژاد، محمدرضا، معجم مصطلحات الرجال و الدرایة، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1422ق.
_ جرجانی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد أبو أحمد، الكامل فی ضعفاء الرجال، تحقیق: یحیى مختار غزاوی، بیروت، دار الفكر، چاپ سوم، 1409ق.
_ جزری، عزالدین أبی الحسن علی بن محمد بن الأثیر، الكامل فی التاریخ، تحقیق: عبدالله القاضی، بیروت، دار الكتب العلمیة، چاپ دوم، 1415ق.
_ حلی،حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال (رجال)، تصحیح: سید محمدصادق بحرالعلوم، قم، مکتبة الرضی، چاپ دوم، 1381ق.
_ خزاز رازى، على بن محمد، کفایة الاثر، تحقیق: سید عبداللطیف حسینی کوهکمری، قم، نشر بیدار، 1401ق.
_ ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان، سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405ق.
_ شریف رضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، تحقیق: صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
_ شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم بن ابیبکر احمد، الملل و النحل، تحقیق: محمد سیدکیلانی، بیروت، دارالمعرفة، 1402ق.
_ شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دارالفکر، بیتا.
_ صدوق، محمد بن علی بن بابویـه، کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح: علیاکبر غفاری، قم، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1405ق.
_ علل الشرایع، قم، مکتبة داورى، چاپ اول، 1385ش.
_ طبسی، نجمالدین؛ سید حسن واعظی، «درنگی در روایات قتلهای آغازین دولت مهدی4»، مجله انتظار موعود، ش6، 1381ش.
_ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، تصحیح: حسن مصطفوی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348ش.
_ الغیبة، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
_ الفهرست، تصحیح: جواد قیومی، قم، مؤسسه نشر الفقاهة، چاپ اول، 1417ق.
_ رجال طوسی، تصحیح: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجامعة المدرسین، چاپ سوم، 1373ش.
_ عیاشی، محمد بن مسعود بن عیاش، تفسیرعیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیة، بیتا.
_ مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار7، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
_ مدیر شانهچی، کاظم، درایة الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1363ش.
_ مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، تحقیق: سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414ق.
_ معتزلی، (ابنابیالحدید)، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مكتبة آیةالله المرعشی النجفی، 1404ق.
_ مغربى (ابنحیون)، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، تحقیق: آصف فیضی، قم، مؤسسة آل البیت:، چاپ دوم، 1385ق.
_ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، تصحیح: مؤسسة آل البیت:، قم، دارالمفید، 1413ق _ الف.
_ الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، تحقیق: علی میرشریفی، قم، كنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق _ ب.
_ منتظری، حسینعلی، موعود ادیان، تهران، خردآوا، چاپ دوم، 1384ش.
_ موسوی خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، قم، مدینة العلم، چاپ سوم، 1403ق.
_ نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجامعة المدرسین، چاپ ششم، 1365ش.
_ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تحقیق: فارس حسون، قم، انوارالهدی، چاپ اول، 1422ق.
_ واسطی بغدادی، احمد بن حسین، رجال ابنغضائری، تحقیق: سید محمدرضا جلالی، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1422ق.